طوری گفتم دوستت دارم
که خدا از عصبانیت با مشت روی زمین کوبید
#زلزله شد!
دوستت دارم ها از روی کتابخانه افتادند
آغوش ها از دیوار پر کشیدند
بوسه ها از سقف ریختند
چشم ها از پنجره رفتند و
آمدن ها از در!
من ماندم، تو ،یک دوستت دارم غلیظ!
یک خدای شاکی و یک زلزله ی مهیب!
گفتم دوستت دارم این شد
نگران دنیا اگر نبودم می بوسیدمت عشق من!
#حامد_نیازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که خدا از عصبانیت با مشت روی زمین کوبید
#زلزله شد!
دوستت دارم ها از روی کتابخانه افتادند
آغوش ها از دیوار پر کشیدند
بوسه ها از سقف ریختند
چشم ها از پنجره رفتند و
آمدن ها از در!
من ماندم، تو ،یک دوستت دارم غلیظ!
یک خدای شاکی و یک زلزله ی مهیب!
گفتم دوستت دارم این شد
نگران دنیا اگر نبودم می بوسیدمت عشق من!
#حامد_نیازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن کِه دَر باغِ دِلَم
ریشِه فُرو بُردِه زِ نو
گَرچِه نوخیز نَهالیست،
سَراپا ثَمَر اَست.
وحشی بافقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ریشِه فُرو بُردِه زِ نو
گَرچِه نوخیز نَهالیست،
سَراپا ثَمَر اَست.
وحشی بافقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دستهایم را محکم بڪَیر
زیرا که میدانم
انڪَشتانت سربازان بیدار
شانههایت پرهای ڪَشودهی عقاب
بوسهات نشان ڪائنات
رویایت جهان بیپایان
و دوست داشتنت
طعم انارهای چیده شدهی باغ همسایه است...
#شیما_سبحانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زیرا که میدانم
انڪَشتانت سربازان بیدار
شانههایت پرهای ڪَشودهی عقاب
بوسهات نشان ڪائنات
رویایت جهان بیپایان
و دوست داشتنت
طعم انارهای چیده شدهی باغ همسایه است...
#شیما_سبحانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نفس در دلگرهکردم به ناموس وفا ور نه
کلید نالهٔ چندین نیستان بود در دستم
#بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کلید نالهٔ چندین نیستان بود در دستم
#بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸پاکترین هوای دنیـا
🍎همان لحظه ای ست
🌸که دلهایمان
🍎هوای همدیگر را میکند
🌸عصر زیباتون دلپذیر
🍎لحظاتتون سرشـار از
🌸آرامش و حال دلتون خـوب
🍎اولین عصر مرداد ماهتـون بـخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🍎همان لحظه ای ست
🌸که دلهایمان
🍎هوای همدیگر را میکند
🌸عصر زیباتون دلپذیر
🍎لحظاتتون سرشـار از
🌸آرامش و حال دلتون خـوب
🍎اولین عصر مرداد ماهتـون بـخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بگو چند بیتی به آغاز مانده
که از من فقط یک غزل ساز مانده؟
به قدر سکوت تو من حرف دارم
ولی در گلو داغِ آواز مانده
هزاران غزل ناتمام است در من
هزاران غزل در دلم راز مانده
در این پیله یکعمر زندانی، امّا
ببین در دلم شوق پرواز مانده
بمان بیشتر، بیشتر شاعرم کن
کمی وحی تنها به اعجاز مانده
دو چشمت به من تازه جان داده، گوئی
دو بادام در دست مرتاض مانده
غزل در کنار تو پایان ندارد
بگو چند بیتی به آغاز مانده؟
#غزاله_شریفیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که از من فقط یک غزل ساز مانده؟
به قدر سکوت تو من حرف دارم
ولی در گلو داغِ آواز مانده
هزاران غزل ناتمام است در من
هزاران غزل در دلم راز مانده
در این پیله یکعمر زندانی، امّا
ببین در دلم شوق پرواز مانده
بمان بیشتر، بیشتر شاعرم کن
کمی وحی تنها به اعجاز مانده
دو چشمت به من تازه جان داده، گوئی
دو بادام در دست مرتاض مانده
غزل در کنار تو پایان ندارد
بگو چند بیتی به آغاز مانده؟
#غزاله_شریفیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنت
منت نکش از غیر وپر وبال خودت باش
صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش
اقبال لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنت
منت نکش از غیر وپر وبال خودت باش
صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش
اقبال لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیست چشم آنکه نبیند رخ زیبای تورا
نبود گوش که خود نشنود آوای تو را
آنکه دستش نبود بر سرِ خوان تو دراز
نبرَد راه به دیر و به کلیسای تو را
راهیِ عشق تو از مسجد و مسند بیزار
به جهانی ندهد روی دلارای تو را
قامت سروْقدان را نخرد نیم جوی
هرکه یکبار بدید آن قد رعنای تو را
به کجا میرود آنکس که توأش قبله نه ای؟
نیست رهرو که نجوید اثرِ پای تو را
هر کجا روی نهی منزل معشوق آنجاست
کور باد آنکه نبیند به جهان جای تو را
صوفی و مُلحِد و دریوز و خراباتی و مست
همگی باده خورِ جامِ تمنّای تو را
آنکه مستش نکند باده و پیمانه ی تو
بایدش نیستی و حُرم ز صهبای تو را
جز منِ عاشق و سرگشته، که؟ دل بست به آن
طُرّه و ابرو و آن چشم پریسای تو را؟
با که گویم غم دل؟ غیر تو ای کعبهٔ دل!
که بود قبله سرِ زلف چلیپای تو را
دکّه ی علم ببند و درِ عشقم بگشا
زانکه ام نیست به سر جز سرِ سودای تو را
تاب زلف تو کسی دید و بشد محرم راز
که ز خود محو شد و غرقه به دریای تو را
سالکِ سیرِ إلی الله نباشد عبدی
تا کند وصف رخ و جلوه ی والای تو را
پاره کن دفتر و بشکن قلم و کِلک ازآنک
زیب هر شعر بود حُسن فریبای تو را
#عبدی_نعمتی_فداغی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نبود گوش که خود نشنود آوای تو را
آنکه دستش نبود بر سرِ خوان تو دراز
نبرَد راه به دیر و به کلیسای تو را
راهیِ عشق تو از مسجد و مسند بیزار
به جهانی ندهد روی دلارای تو را
قامت سروْقدان را نخرد نیم جوی
هرکه یکبار بدید آن قد رعنای تو را
به کجا میرود آنکس که توأش قبله نه ای؟
نیست رهرو که نجوید اثرِ پای تو را
هر کجا روی نهی منزل معشوق آنجاست
کور باد آنکه نبیند به جهان جای تو را
صوفی و مُلحِد و دریوز و خراباتی و مست
همگی باده خورِ جامِ تمنّای تو را
آنکه مستش نکند باده و پیمانه ی تو
بایدش نیستی و حُرم ز صهبای تو را
جز منِ عاشق و سرگشته، که؟ دل بست به آن
طُرّه و ابرو و آن چشم پریسای تو را؟
با که گویم غم دل؟ غیر تو ای کعبهٔ دل!
که بود قبله سرِ زلف چلیپای تو را
دکّه ی علم ببند و درِ عشقم بگشا
زانکه ام نیست به سر جز سرِ سودای تو را
تاب زلف تو کسی دید و بشد محرم راز
که ز خود محو شد و غرقه به دریای تو را
سالکِ سیرِ إلی الله نباشد عبدی
تا کند وصف رخ و جلوه ی والای تو را
پاره کن دفتر و بشکن قلم و کِلک ازآنک
زیب هر شعر بود حُسن فریبای تو را
#عبدی_نعمتی_فداغی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک لحظه
#از_نگاه_تـــو_کافیست
تا تمام ساعت های دنیا از کار بیفتند،
پلک هایم
دیگر بالا و پایین نپرند
و دست هایم
زیر چانه ام بایستند
تا ثانیه ای را
برای #تـــماشا کردنت از دست ندهم...
#محمـد_بشیرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#از_نگاه_تـــو_کافیست
تا تمام ساعت های دنیا از کار بیفتند،
پلک هایم
دیگر بالا و پایین نپرند
و دست هایم
زیر چانه ام بایستند
تا ثانیه ای را
برای #تـــماشا کردنت از دست ندهم...
#محمـد_بشیرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مدّتی شد کز حدیثِ اهل دل، گوشم تهیست
چون صدف، زین گوهر شهوار، آغوشم تهیست
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون صدف، زین گوهر شهوار، آغوشم تهیست
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💖کافه شعر💖
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود #حافظ روزتون بخیر و شادی 🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
.
دختر ِ سعدی! هلاک ِ بوسه ای شیرازی ام
آنقدر مســـــــتم که حتی با لبی هم رازی ام
تا که بابا "مشــرف الدین" برنگشته زود باش
کمتر از اینها بده با خنده هـــــــایت بازی ام
مادرت من را نبیند پشــــــت ِ در، بد میشود
رویگردان از "اتابــــک خان" و حکم ِ قاضی ام
خنجر ابرو! چشمهـــــایت غارت ِ قوم ِ مغول
زخمی از ناز ِ تو و مغلــــوب ِ مژگان تازی ام
خوانده ام رقص ِ تو را در بوستان ِ شیخ اجل
عاشق ِ پروانگی های ِ تو و طنــــــــازی ام
نیست همرنگ ِ لبانت در گلســـــــتان ِ انار
با فقط یک باب از بوسیــدنت هم راضی ام
مثل ِ بابای ِ تو من هم کار و بارم شاعری ست
تکه نانی دارم و اهـــــــل ِ غزلپـــــردازی ام
اهل ِ این دوره که نه، از قرن ِ دوری آمـــدم
ساکن ِ آینده و برگشـــته سوی ِ ماضی ام
من همین هستم که می بینی: زلال و ساده دل
خســـته از هرچه ریا و هرچه ظاهر سازی ام
این غزل تقدیم ِ تو، با من عروسی میکنی؟
ای فدااااااای ِ "بله" ی ِ تو دلبر ِ شیرازی ام!
#شهراد_ميدري
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دختر ِ سعدی! هلاک ِ بوسه ای شیرازی ام
آنقدر مســـــــتم که حتی با لبی هم رازی ام
تا که بابا "مشــرف الدین" برنگشته زود باش
کمتر از اینها بده با خنده هـــــــایت بازی ام
مادرت من را نبیند پشــــــت ِ در، بد میشود
رویگردان از "اتابــــک خان" و حکم ِ قاضی ام
خنجر ابرو! چشمهـــــایت غارت ِ قوم ِ مغول
زخمی از ناز ِ تو و مغلــــوب ِ مژگان تازی ام
خوانده ام رقص ِ تو را در بوستان ِ شیخ اجل
عاشق ِ پروانگی های ِ تو و طنــــــــازی ام
نیست همرنگ ِ لبانت در گلســـــــتان ِ انار
با فقط یک باب از بوسیــدنت هم راضی ام
مثل ِ بابای ِ تو من هم کار و بارم شاعری ست
تکه نانی دارم و اهـــــــل ِ غزلپـــــردازی ام
اهل ِ این دوره که نه، از قرن ِ دوری آمـــدم
ساکن ِ آینده و برگشـــته سوی ِ ماضی ام
من همین هستم که می بینی: زلال و ساده دل
خســـته از هرچه ریا و هرچه ظاهر سازی ام
این غزل تقدیم ِ تو، با من عروسی میکنی؟
ای فدااااااای ِ "بله" ی ِ تو دلبر ِ شیرازی ام!
#شهراد_ميدري
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هایده جان❤️🔥
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک سینه پر از قصه ی،
"هجر" است ولیکن ...!!!
"از تنگدلی" طاقت؛
" گفتـار" ندارم....!!!
#امیرخسرو_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"هجر" است ولیکن ...!!!
"از تنگدلی" طاقت؛
" گفتـار" ندارم....!!!
#امیرخسرو_دهلوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀