گیسوانت زیر باران، عطــر گندمزار… فکــرش را بکن!
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار… فکرش را بکن!
در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سالها
بوسه و گریه، شکوه لحظهی دیدار… فکرش را بکن!
سایهها در هم گــره، نور ملایـــم، استکان مشترک
خنده خنده پر شود خالی شود هربار… فکرش را بکن!
ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــرهای را در تنــم پنهــان کنم
دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار… فکرش را بکن!
خانهی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر
تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تار… فکرش را بکن!
از سمــاور دستهایت چای و از ایوان لبانت قند را…
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار… فکرش را بکن!
اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، کـــه پرتم میکنند
سایهها در تونلی باریک و سرد و تار… فکرش را
بکن!
ناگهان دیوانهخانه… ــ وَ پرستاری که شکل تو نبود
قرصها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن!
#غلامرضا_سلیمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار… فکرش را بکن!
در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سالها
بوسه و گریه، شکوه لحظهی دیدار… فکرش را بکن!
سایهها در هم گــره، نور ملایـــم، استکان مشترک
خنده خنده پر شود خالی شود هربار… فکرش را بکن!
ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــرهای را در تنــم پنهــان کنم
دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار… فکرش را بکن!
خانهی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر
تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تار… فکرش را بکن!
از سمــاور دستهایت چای و از ایوان لبانت قند را…
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار… فکرش را بکن!
اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، کـــه پرتم میکنند
سایهها در تونلی باریک و سرد و تار… فکرش را
بکن!
ناگهان دیوانهخانه… ــ وَ پرستاری که شکل تو نبود
قرصها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن!
#غلامرضا_سلیمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شگفتا، حالت دیوانه یا عاشق که من دارم
که با آیینه و دیوار و در، از تو سخن دارم
خوشا اقبال صیادی که من باشم در این صحرا
که چون تو آهوی آزادهای را در کمند آرم
برای دوست مردن غایت عشق است و ننگم باد
اگر در این کفن، یک دم، گمان پیرهن دارم
گر از خوبان تو را برمیگزینم عین خوش ذوقی است
که چشم دل میان یاسمنها، با سمن دارم...
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که با آیینه و دیوار و در، از تو سخن دارم
خوشا اقبال صیادی که من باشم در این صحرا
که چون تو آهوی آزادهای را در کمند آرم
برای دوست مردن غایت عشق است و ننگم باد
اگر در این کفن، یک دم، گمان پیرهن دارم
گر از خوبان تو را برمیگزینم عین خوش ذوقی است
که چشم دل میان یاسمنها، با سمن دارم...
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنچنان آلوده ست
عشقِ غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم میلرزد
چون ترا مینگرم
مثل اینست که از پنجره ای
تکدرختم را، سرشار از برگ،
در تب زرد خزان می نگرم
مثل اینست که تصویری را
روی جریانهای مغشوش آب روان مینگرم
#فروغ_فرخزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنچنان آلوده ست
عشقِ غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم میلرزد
چون ترا مینگرم
مثل اینست که از پنجره ای
تکدرختم را، سرشار از برگ،
در تب زرد خزان می نگرم
مثل اینست که تصویری را
روی جریانهای مغشوش آب روان مینگرم
#فروغ_فرخزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشب از آسمان دیدهٔ تو
روی شعرم ستاره میبارد
در سکوت سپید کاغذها
پنجههایم جرقّه میکارد
شعر دیوانهٔ تبآلودم،
شرمگین از شیار خواهشها
پیکرش را دوباره میسوزد
عطش جاودان آتشها ...
#فروغ_فرخزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی شعرم ستاره میبارد
در سکوت سپید کاغذها
پنجههایم جرقّه میکارد
شعر دیوانهٔ تبآلودم،
شرمگین از شیار خواهشها
پیکرش را دوباره میسوزد
عطش جاودان آتشها ...
#فروغ_فرخزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#بوس
#از_تــــــــــــــــــــــــو
#و_جان_از_____مـن
#بازار_چنین
#________خوشـــــتر....،؛؟
#خاقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#از_تــــــــــــــــــــــــو
#و_جان_از_____مـن
#بازار_چنین
#________خوشـــــتر....،؛؟
#خاقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا منزل آدمے سراے دنیاست
ڪارش همه جرم و ڪار حق، لطف و عطاست
خوش باش ڪه آن سرا چنین خواهد بود
سالے ڪه نڪوست، از بهارش پیداست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ڪارش همه جرم و ڪار حق، لطف و عطاست
خوش باش ڪه آن سرا چنین خواهد بود
سالے ڪه نڪوست، از بهارش پیداست
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل خون شد
از امید
و نشد یار یارِ من
ای وای!
بر من و دلِ امیدوار من...
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از امید
و نشد یار یارِ من
ای وای!
بر من و دلِ امیدوار من...
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دزدکی از مارگیری مار بُرد
ز ابلهی آن را غنیمت می شمرد
وارهید آن مارگیر از زخمِ مار
مار کُشت آن دزد او را زارِ زار
مارگیرش دید ، پس بشناختش
گفت : از جان ، مارِ من پرداختش
در دعا می خواستی جانم از او
کِش بیابم ، مار بستانم از او
شکرِ حق را کآن دعا مردود شد
من زیان پنداشتم ، و آن سود شد
بس دعاها کآن زیان است و هلاک
وز کرَم می نشنود یزدانِ پاک
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز ابلهی آن را غنیمت می شمرد
وارهید آن مارگیر از زخمِ مار
مار کُشت آن دزد او را زارِ زار
مارگیرش دید ، پس بشناختش
گفت : از جان ، مارِ من پرداختش
در دعا می خواستی جانم از او
کِش بیابم ، مار بستانم از او
شکرِ حق را کآن دعا مردود شد
من زیان پنداشتم ، و آن سود شد
بس دعاها کآن زیان است و هلاک
وز کرَم می نشنود یزدانِ پاک
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به خود ره نیست در کوی تو مشتاقان شیدا را
خمِ زلفت به قلّاب محبّت میکشد ما را
#امیرشاهی_سبزواری
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
در تنگنای خانهی گردون، هلالوار
خواهی سرت به سقف نیاید، خمیده رو
#بیدل_دهلوی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
گر برکشم این فروشده پای از گِل
هرگز ندهم به هیچ نامردم دل!
#پروردهی_بلخی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
دردا که صبر در غم آن ماهپاره نیست
این درد از آن بَتَر که به جز صبر، چاره نیست
#فخری_هروی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
ای سیهچشمِ خَتایی! مرغِ جان را با تو انس
وز سیهچشمان دیگر همچو آهو دل برم!
#محمدامین_بلخی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خمِ زلفت به قلّاب محبّت میکشد ما را
#امیرشاهی_سبزواری
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
در تنگنای خانهی گردون، هلالوار
خواهی سرت به سقف نیاید، خمیده رو
#بیدل_دهلوی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
گر برکشم این فروشده پای از گِل
هرگز ندهم به هیچ نامردم دل!
#پروردهی_بلخی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
دردا که صبر در غم آن ماهپاره نیست
این درد از آن بَتَر که به جز صبر، چاره نیست
#فخری_هروی
┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
ای سیهچشمِ خَتایی! مرغِ جان را با تو انس
وز سیهچشمان دیگر همچو آهو دل برم!
#محمدامین_بلخی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه می شود که بهشتت نصیب من باشد
دلی که لک زده شاید که سیب من باشد
چه خوب می شد اگر درپناهِ شانهی شب
طلوعِ صبحِ امیـــدت، نصیبِ من باشد
من و تو عاشق هم، کــوهِ غم برابرمان
گمان کنم که غم تــو ، رقیب من باشد
نگفته ام به تو شاید...ولی بدان لحنت
نویـــدبخشِ دلِ بی شکیبِ من باشد
مگو که معجزهء روحِ عشق ناپیـداست
مسیحِ چشمِ تو بر این صلیبِ من باشد
دوباره مرثیهء تلخ اشک و بغض وسکوت
بجــاست ورد تو امــن یجـیـب ِ من باشد
نوای سازِ غزل ،گوشه های سوزِ سکوت
طنیــنِ مبهــمِ حـسِّ غـریبِ من باشد
حبابِ گمشـــده در پـای آبشـــار ِخیـال
نشد مسیــرِ فـــراز و نشیـبِ من باشد...
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلی که لک زده شاید که سیب من باشد
چه خوب می شد اگر درپناهِ شانهی شب
طلوعِ صبحِ امیـــدت، نصیبِ من باشد
من و تو عاشق هم، کــوهِ غم برابرمان
گمان کنم که غم تــو ، رقیب من باشد
نگفته ام به تو شاید...ولی بدان لحنت
نویـــدبخشِ دلِ بی شکیبِ من باشد
مگو که معجزهء روحِ عشق ناپیـداست
مسیحِ چشمِ تو بر این صلیبِ من باشد
دوباره مرثیهء تلخ اشک و بغض وسکوت
بجــاست ورد تو امــن یجـیـب ِ من باشد
نوای سازِ غزل ،گوشه های سوزِ سکوت
طنیــنِ مبهــمِ حـسِّ غـریبِ من باشد
حبابِ گمشـــده در پـای آبشـــار ِخیـال
نشد مسیــرِ فـــراز و نشیـبِ من باشد...
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل سیر نشد از کم و از بیش تو را
با آن که منازل است در پیش تو را
عذرت نپذیرند گهِ مرگ، از آنک
بسیار بگفته اند در پیش تو را
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با آن که منازل است در پیش تو را
عذرت نپذیرند گهِ مرگ، از آنک
بسیار بگفته اند در پیش تو را
#باباافضل_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میترسم آخر این دل، از چشمتان بیفتد
مثل خوره، غم آن، هر شب به جان بیفتد
میترسم از نبودت، با شعلههای دردم
آتش به جان شهرم -نصف جهان- بیفتد
میترسم از رقیبان، حتّی اگر که روزی
اسمی شبیه اسمت، روی زبان بیفتد
سخت است حال و روزم، مانند آن کسی که
در پلّههای آخر، از نردبان بیفتد
من تازهدم سرودم احساس آخرم را
نگذار مثل هر شب، شعر از دهان بیفتد
گل کرده گونههایم، بغضم! امان بده تا
اشکم شبیه قندی در استکان بیفتد...
#سمانه_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مثل خوره، غم آن، هر شب به جان بیفتد
میترسم از نبودت، با شعلههای دردم
آتش به جان شهرم -نصف جهان- بیفتد
میترسم از رقیبان، حتّی اگر که روزی
اسمی شبیه اسمت، روی زبان بیفتد
سخت است حال و روزم، مانند آن کسی که
در پلّههای آخر، از نردبان بیفتد
من تازهدم سرودم احساس آخرم را
نگذار مثل هر شب، شعر از دهان بیفتد
گل کرده گونههایم، بغضم! امان بده تا
اشکم شبیه قندی در استکان بیفتد...
#سمانه_احمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه شبهایی
كه بدون تو سپری نشد
چه اشك هايى كه در نبودنت نريخت
الان جلوی پنجره ايستاده ام
با چای داغ
و یاد روز هاى خوشى
كه باهم زیر بارون مى رفتیم
هنوز رنگ چتر ترا به خاطر دارم
مثل شب هاى بى ستاره ی من بود
#ژیلافراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
كه بدون تو سپری نشد
چه اشك هايى كه در نبودنت نريخت
الان جلوی پنجره ايستاده ام
با چای داغ
و یاد روز هاى خوشى
كه باهم زیر بارون مى رفتیم
هنوز رنگ چتر ترا به خاطر دارم
مثل شب هاى بى ستاره ی من بود
#ژیلافراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز هم
#شب شد و
سهم من از تو تنها خاطراتیست که
با همه شیرینی اش دلم را
به درد می آورد...
و چه تلخ میگذرد شبهای تنهایی...
#مرتضی_قلیپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#شب شد و
سهم من از تو تنها خاطراتیست که
با همه شیرینی اش دلم را
به درد می آورد...
و چه تلخ میگذرد شبهای تنهایی...
#مرتضی_قلیپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم میخواست؛
بین شبها و روزهات...
بین دستها و نفسهات...
بین بوسها و لبهات...
چنان سرگردان شوم...
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد...!
#عباس_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بین شبها و روزهات...
بین دستها و نفسهات...
بین بوسها و لبهات...
چنان سرگردان شوم...
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد...!
#عباس_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پنجشنبه ها
گریز ناپذیر است گریختن از خیال تو
در وعده گاه دل
که تمام روح و جان مرا در بر میگیرد
و همچون طنابی
حلقه ی دلتنگی را دور گردنم
تنگ و تنگ تر می کند
هر لحظه که
به غروب تنهایی نزدیکتر میشوم
بیقراری برای تو
بیداد میکند در سینه ام
و جز آه کشیدن راهی برایم نمی گذارد ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گریز ناپذیر است گریختن از خیال تو
در وعده گاه دل
که تمام روح و جان مرا در بر میگیرد
و همچون طنابی
حلقه ی دلتنگی را دور گردنم
تنگ و تنگ تر می کند
هر لحظه که
به غروب تنهایی نزدیکتر میشوم
بیقراری برای تو
بیداد میکند در سینه ام
و جز آه کشیدن راهی برایم نمی گذارد ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دوست داشتنت دچارم و
به تحمل درد هجران ناچار
شب ها
از شدت بی قراری
باران اشک می بارم
کاش قدرتش را داشتم
می توانستم نامت را
پیش روی همگان فریاد دارم
تو مالک
سرزمین احساس منی و
تنها بهانه ای هستی
که برای زیستن دارم
#امیر_عباس_خالق_وردی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به تحمل درد هجران ناچار
شب ها
از شدت بی قراری
باران اشک می بارم
کاش قدرتش را داشتم
می توانستم نامت را
پیش روی همگان فریاد دارم
تو مالک
سرزمین احساس منی و
تنها بهانه ای هستی
که برای زیستن دارم
#امیر_عباس_خالق_وردی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀