پنج شنبه های انتظار
می شود پنج شنبه ای یادت نکرد
شاخه ای گل پرپر خاکت نکرد
کی شود از یاد برد آن خاطرات
آن همه خوبی وحُسن والطفات
می شود پنج شنبه ای حلوا نپخت
سر به بالین شد آسوده خُفت
پا به دست دل رود بر تربتت
آشنایان رهسپارند غربتت
چشم هایت دنبال خیراتی زدوست
گوش هایت محتاج صلواتی از اوست
ای برادر ،ای پدر،ای مادرم...
زهر ایام زخمه زد بر پیکرم
ما همه شمعییم در باد زمان
از هجومش کی بمانیم در امان؟
بر مزار رفتگان حمدی بخوان
تا ز تو یادی کنند آیندگان.
#فهیمه_خلیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می شود پنج شنبه ای یادت نکرد
شاخه ای گل پرپر خاکت نکرد
کی شود از یاد برد آن خاطرات
آن همه خوبی وحُسن والطفات
می شود پنج شنبه ای حلوا نپخت
سر به بالین شد آسوده خُفت
پا به دست دل رود بر تربتت
آشنایان رهسپارند غربتت
چشم هایت دنبال خیراتی زدوست
گوش هایت محتاج صلواتی از اوست
ای برادر ،ای پدر،ای مادرم...
زهر ایام زخمه زد بر پیکرم
ما همه شمعییم در باد زمان
از هجومش کی بمانیم در امان؟
بر مزار رفتگان حمدی بخوان
تا ز تو یادی کنند آیندگان.
#فهیمه_خلیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر جا سخن از جلوه آن ماه پری بود؛
کار من سودا زده دیوانه گری بود
پرواز به مرغان چمن خوش که در این دام؛
فریادِ من از حسرت بی بال و پری بود
گر این همه وارسته و آزاد نبودم؛
چون سَرو چرا بهره من بی ثمری بود؟
روزی که ز عشق تو شدم بی خبر از خویش ؛
دیدم که خبرها همه در بی خبری بود
بی تابش مهرِ رُخت ای ماهِ دل افروز ؛
یاقوتْ صفت قسمت ما خون جگری بود
دردا که پرستاریِ بیمارِ غمِ عشق ؛
شبها همه در عهدهِ آه سحری بود
ما را ز درِ خانهِ خود خانهْ خدا راند
گویا ز خدا قسمت ما دربدری بود
#فرخییزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کار من سودا زده دیوانه گری بود
پرواز به مرغان چمن خوش که در این دام؛
فریادِ من از حسرت بی بال و پری بود
گر این همه وارسته و آزاد نبودم؛
چون سَرو چرا بهره من بی ثمری بود؟
روزی که ز عشق تو شدم بی خبر از خویش ؛
دیدم که خبرها همه در بی خبری بود
بی تابش مهرِ رُخت ای ماهِ دل افروز ؛
یاقوتْ صفت قسمت ما خون جگری بود
دردا که پرستاریِ بیمارِ غمِ عشق ؛
شبها همه در عهدهِ آه سحری بود
ما را ز درِ خانهِ خود خانهْ خدا راند
گویا ز خدا قسمت ما دربدری بود
#فرخییزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگفت و گفت: چرا چشمهایت آن دو کبود
بدل شدهست بدین برکههای خونآلود؟
نگاه کرد و نکرد آنچنان به گوشهی چشم
که هم درود در آن خفته بود و هم بدرود
اگر چه هیچ نپرسید آن نگاه عجیب
تمام بهت و تحیر، تمام پرسش بود
در این دو سال چه زخمی زدی به خود؟ پرسید
گرفته پاسخ خود هم بدون گفت و شنود
چه زخم؟ آه، چه زخمیست زخم خنجر خویش
کشنده زخم به تدریج، زخم بیبهبود
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بدل شدهست بدین برکههای خونآلود؟
نگاه کرد و نکرد آنچنان به گوشهی چشم
که هم درود در آن خفته بود و هم بدرود
اگر چه هیچ نپرسید آن نگاه عجیب
تمام بهت و تحیر، تمام پرسش بود
در این دو سال چه زخمی زدی به خود؟ پرسید
گرفته پاسخ خود هم بدون گفت و شنود
چه زخم؟ آه، چه زخمیست زخم خنجر خویش
کشنده زخم به تدریج، زخم بیبهبود
#حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر قرارم و آهنگ میزند باران
به راهِ آمدنت چنگ میزند باران
به سقفِ آهنیِ ایستگاهِ تنهایی
شبیه هق هقِ آونگ، میزند باران
به من که خیسم از این گریههای ابر شده
تگرگ میشود و سنگ میزند باران
و شالِ آبیِ من لک به لک کبود شده
که بر حجابِ عبث، انگ میزند باران
تو میرسی و دلم قطره قطره میریزد
از این معاشقه، دلتنگ میزند باران
پیادهرو، شده کنسرتِ ابر و باد و بهار
که روی چتر تو آهنگ میزند باران
به احترام من و تو، سکوت میکندُ و
در انحنای هوا، رنگ میزند باران
#مریم_جعفری_آذرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به راهِ آمدنت چنگ میزند باران
به سقفِ آهنیِ ایستگاهِ تنهایی
شبیه هق هقِ آونگ، میزند باران
به من که خیسم از این گریههای ابر شده
تگرگ میشود و سنگ میزند باران
و شالِ آبیِ من لک به لک کبود شده
که بر حجابِ عبث، انگ میزند باران
تو میرسی و دلم قطره قطره میریزد
از این معاشقه، دلتنگ میزند باران
پیادهرو، شده کنسرتِ ابر و باد و بهار
که روی چتر تو آهنگ میزند باران
به احترام من و تو، سکوت میکندُ و
در انحنای هوا، رنگ میزند باران
#مریم_جعفری_آذرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم
نکشم ور بکشم طعنه برای تو کشم
ور تو با من به تن و جان و دلم حکم کنی
هر سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم
#سنایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نکشم ور بکشم طعنه برای تو کشم
ور تو با من به تن و جان و دلم حکم کنی
هر سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم
#سنایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اول که مرا به دامِ خویش آوردی
صد گونه وفا و مهر بیش آوردی
چون دانستی که دل گرفتار تو شد
بیگانگیِ تمام پیش آوردی
#میرزا_ابوبکربن_جوکیشاه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صد گونه وفا و مهر بیش آوردی
چون دانستی که دل گرفتار تو شد
بیگانگیِ تمام پیش آوردی
#میرزا_ابوبکربن_جوکیشاه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🌸امـیـدوارم
🥰سماور زندگیتون
🌸هـمیشـه بجـوشـه
🥰و چـای عـمرتـون
🌸حسابی دم بکشـه
🥰و قندون لحظه هاتون
🌸همیشه شیرین کامتون کنه
#عصرتـون_بخـیرو_شــادی ☕️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🥰سماور زندگیتون
🌸هـمیشـه بجـوشـه
🥰و چـای عـمرتـون
🌸حسابی دم بکشـه
🥰و قندون لحظه هاتون
🌸همیشه شیرین کامتون کنه
#عصرتـون_بخـیرو_شــادی ☕️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصر
تنها بهانهے نمناک باغچهاست
براے عطر پاشیدن و
نازیدن
و تو
تنها بهانهے زیباے منی
براے خندیدن . . .
#سوما_تڪیه_خواه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تنها بهانهے نمناک باغچهاست
براے عطر پاشیدن و
نازیدن
و تو
تنها بهانهے زیباے منی
براے خندیدن . . .
#سوما_تڪیه_خواه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عمرم به سر رسید و خودش را نشان نداد
گفتم کمی امان بده اما امان نداد
عشق آمد و به سادگی از ما گذشت و رفت
دستی برای دلخوشی ما تکان نداد
بر کام باز مانده ی رندان تشنه لب
دستان مرگ جز قدحی شوکران نداد
آن کس که کوه غم به دل عاشقان گذاشت
ماندم چرا اجازه ی آتشفشان نداد؟
با ما چه کرد عشق؟ که صد بار قلبمان
تا پای مرگ رفت ولی باز جان نداد
پرپر زدیم در همه ی عمر در قفس
دستی به بال خسته ی ما آسمان نداد
ما می رویم بلکه شما شادمان شوید
دنیا به ما که روی خوشش را نشان نداد
#بهزاد_نجفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتم کمی امان بده اما امان نداد
عشق آمد و به سادگی از ما گذشت و رفت
دستی برای دلخوشی ما تکان نداد
بر کام باز مانده ی رندان تشنه لب
دستان مرگ جز قدحی شوکران نداد
آن کس که کوه غم به دل عاشقان گذاشت
ماندم چرا اجازه ی آتشفشان نداد؟
با ما چه کرد عشق؟ که صد بار قلبمان
تا پای مرگ رفت ولی باز جان نداد
پرپر زدیم در همه ی عمر در قفس
دستی به بال خسته ی ما آسمان نداد
ما می رویم بلکه شما شادمان شوید
دنیا به ما که روی خوشش را نشان نداد
#بهزاد_نجفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم...!
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم...
به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم...!!
آخرین بار به لبهات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم...!
یک کمی خاطره جا مانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم...
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو، زود برانم بروم...
باز باران زده در گوشه ی چشمم، باید
اشک... در دفتر شعرم بچکانم بروم.....
#فرزاد نظامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم...
به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم...!!
آخرین بار به لبهات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم...!
یک کمی خاطره جا مانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم...
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو، زود برانم بروم...
باز باران زده در گوشه ی چشمم، باید
اشک... در دفتر شعرم بچکانم بروم.....
#فرزاد نظامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به جرم عشق تو گر میزنند بر دارم
گمان مبر که ز عشق تو دست بردارم
مگو که جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هر که هست بیزارم
از آن سبب که زبان راز دل نمیداند
حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم
مرا دلیل بس این در گشاد و بست جهان
که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم
صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم
که پیش چون تو صنم صورتی گرفتارم
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گمان مبر که ز عشق تو دست بردارم
مگو که جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هر که هست بیزارم
از آن سبب که زبان راز دل نمیداند
حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم
مرا دلیل بس این در گشاد و بست جهان
که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم
صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم
که پیش چون تو صنم صورتی گرفتارم
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو کاخ نشین هستی و من در ته چاهم
تو مطلع خورشیدی و من خیره به ماهم
من تشنهی یک چشمه و تو همچو سرابی
در چشم تو من عابر بی پشت و پناهم
یک سیب به من دادی و اندوه فراوان
در پای تو افتادم و افتاد کلاهم
آن سیب گران باغ مرا داد به تاراج...
این وسوسهها تا به فلک میبَرد آهم
کوتاهی دیوارو مسیر گذر سیب
در خودزنی خرمن گندم ، پَرِکاهم
با اینکه بریدند بسی دست به پایم
تقدیر من آن بود که میخواست خداهم
این مُهر سکوتم به خدا کار خدا نیست
تصویرگر آدم و حوّاست گواهم ...
#پرویز_شالی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو مطلع خورشیدی و من خیره به ماهم
من تشنهی یک چشمه و تو همچو سرابی
در چشم تو من عابر بی پشت و پناهم
یک سیب به من دادی و اندوه فراوان
در پای تو افتادم و افتاد کلاهم
آن سیب گران باغ مرا داد به تاراج...
این وسوسهها تا به فلک میبَرد آهم
کوتاهی دیوارو مسیر گذر سیب
در خودزنی خرمن گندم ، پَرِکاهم
با اینکه بریدند بسی دست به پایم
تقدیر من آن بود که میخواست خداهم
این مُهر سکوتم به خدا کار خدا نیست
تصویرگر آدم و حوّاست گواهم ...
#پرویز_شالی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رنگ چشمان تو ياسي می کند احساس را
بوسه هایت می دهد طعم خوش گیلاس را
شیطنت هایت! دل شوریده شیرین میکند
برق چشمانت هوایی کرده هرعکاس را
با نفسهایت فضای خانه خوشبو می شود
عطر آغوش تو رو کم کرده عطریاس را
غرق دراحساس تو بی هیچ ناجی زنده ام
حس و حالم بی تحمل کرده هر غواص را
چشم از تو برنمی دارم؛ فقط مال ِ منی
بعد مدتها بدست آورده ام الماس را
بخت یارم شد ،خروسم کبک میخواند، ببین
جفت شیش آورده ام، اعداد شانس تاس را
#احمد_رضا_عزیزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوسه هایت می دهد طعم خوش گیلاس را
شیطنت هایت! دل شوریده شیرین میکند
برق چشمانت هوایی کرده هرعکاس را
با نفسهایت فضای خانه خوشبو می شود
عطر آغوش تو رو کم کرده عطریاس را
غرق دراحساس تو بی هیچ ناجی زنده ام
حس و حالم بی تحمل کرده هر غواص را
چشم از تو برنمی دارم؛ فقط مال ِ منی
بعد مدتها بدست آورده ام الماس را
بخت یارم شد ،خروسم کبک میخواند، ببین
جفت شیش آورده ام، اعداد شانس تاس را
#احمد_رضا_عزیزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای در خم زلف تو پریشان دل عاشق
وی پیش گلِ روی تو حیران دل عاشق
آبی که به صد خون جگر یافت لب خضر
دیدهست در آن چاهِ زَنَخدان دل عاشق
تا زلف تو سررشتهی زُنّارِ بتان است
هرگز نشود مایلِ ایمان دل عاشق
تا گشت لب لعل تو همرازِ تکلّم
خون دل خود کرد به دامان دل عاشق
خواهی به سر دار بر و خواه بیاویز
از کردهی خود نیست پشیمان دل عاشق...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وی پیش گلِ روی تو حیران دل عاشق
آبی که به صد خون جگر یافت لب خضر
دیدهست در آن چاهِ زَنَخدان دل عاشق
تا زلف تو سررشتهی زُنّارِ بتان است
هرگز نشود مایلِ ایمان دل عاشق
تا گشت لب لعل تو همرازِ تکلّم
خون دل خود کرد به دامان دل عاشق
خواهی به سر دار بر و خواه بیاویز
از کردهی خود نیست پشیمان دل عاشق...
#زیبالنساء_بیگم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش صاحب نظران ، مُلک سلیمان باد است
بلکه آن است سلیمان که ز مُلک آزاد است
آن که گویند که بر آب نهاده ست جهان ،
مشنو ای خواجه که تا درنگری ، بر باد است
خیمه ی اُنس مزن بر در این کهنه رِباط
که اساسش همه بی موقع و بی بنیاد است
دل بر این پیرزن عشوه گرِ دهر مبند ؛
نوعروسی ست که در عقد بسی داماد است
هر زمان مِهر فلک بر دگری می تابد
چه توان کرد ؟ که این سفله چنین افتاده ست
خاک بغداد ، به خونِ خلفا می گرید
ورنه این شطِ روان چیست که در بغداد است ؟
حاصلی نیست به جز غم به جهان ، خواجو را
خرّم آن کس که به کلی ز جهان آزاد است ...
#خواجوی_کرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بلکه آن است سلیمان که ز مُلک آزاد است
آن که گویند که بر آب نهاده ست جهان ،
مشنو ای خواجه که تا درنگری ، بر باد است
خیمه ی اُنس مزن بر در این کهنه رِباط
که اساسش همه بی موقع و بی بنیاد است
دل بر این پیرزن عشوه گرِ دهر مبند ؛
نوعروسی ست که در عقد بسی داماد است
هر زمان مِهر فلک بر دگری می تابد
چه توان کرد ؟ که این سفله چنین افتاده ست
خاک بغداد ، به خونِ خلفا می گرید
ورنه این شطِ روان چیست که در بغداد است ؟
حاصلی نیست به جز غم به جهان ، خواجو را
خرّم آن کس که به کلی ز جهان آزاد است ...
#خواجوی_کرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی تجربه ی تلخ ترین فاصله هاست
آسمان بودم و هر لحظه زمین می خوردم...!
#مهدی_میرآقای
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آسمان بودم و هر لحظه زمین می خوردم...!
#مهدی_میرآقای
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
«به طعمِ آلبالو»
مپوشان زیرِ گیسو از نظر، نارنج جادویی!
نه من دیوام نه تو آورده ای کم در پری خویی
نکش ابرو بهم تا پُر نسازی کاسه ی صبرم!
عزیز! آرامشِ دُنیایِ من بند است با مویی
تو که کُنجِ لبانت بوسه ی ناچیده ای داری
به تُرشی می زند گاهی به طعمِ آلبالویی
نکن آیینه را دور از خودت تا نشکند قلبش
که دارد روبرویت عادتِ زانو به زانویی
نشد حرفِ دلم را روبروی تو بگویم رُک
نمیدانم چه باید کرد با این نقصِ کمرویی؟!
نمی آیم به دُنبالِ تو دیگر، تا که این مردم
_ نپندارند، شیری شد شکارِ چشمِ آهویی
#جعفردرویشیان«غروب»
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مپوشان زیرِ گیسو از نظر، نارنج جادویی!
نه من دیوام نه تو آورده ای کم در پری خویی
نکش ابرو بهم تا پُر نسازی کاسه ی صبرم!
عزیز! آرامشِ دُنیایِ من بند است با مویی
تو که کُنجِ لبانت بوسه ی ناچیده ای داری
به تُرشی می زند گاهی به طعمِ آلبالویی
نکن آیینه را دور از خودت تا نشکند قلبش
که دارد روبرویت عادتِ زانو به زانویی
نشد حرفِ دلم را روبروی تو بگویم رُک
نمیدانم چه باید کرد با این نقصِ کمرویی؟!
نمی آیم به دُنبالِ تو دیگر، تا که این مردم
_ نپندارند، شیری شد شکارِ چشمِ آهویی
#جعفردرویشیان«غروب»
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Ey Dad
Omid Hajili
#امید_حاجیلی
#ای_داد
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌸
🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#ای_داد
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌸
🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آغوشت
خانه امن من است
مرا
چون به آغوش می فشاری
عشق
را میهمان دقایقم می داری
نگاهت
شبیه طلوع خورشید دلپذیر
تماشایت
مانند روشنای ماه دلربا
با توام
ای عاشق درد آشنا
با توام
با تو آب حضورت مشکل گشا
مرا ببوس
و با شراب سرخ لبانت
درون گلدان لب هایم
بذر بوسه بکار
دوستم بدار
#امیر_عباس_خالق_وردی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خانه امن من است
مرا
چون به آغوش می فشاری
عشق
را میهمان دقایقم می داری
نگاهت
شبیه طلوع خورشید دلپذیر
تماشایت
مانند روشنای ماه دلربا
با توام
ای عاشق درد آشنا
با توام
با تو آب حضورت مشکل گشا
مرا ببوس
و با شراب سرخ لبانت
درون گلدان لب هایم
بذر بوسه بکار
دوستم بدار
#امیر_عباس_خالق_وردی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خسته ام
خسته از این حجم از
بی معرفتی های آدمهای به ظاهر بامرام
آدمهایی که برای تسکین کوچکترین دردت هم
نمیتونی به آنها پناه ببری
خسته ام اونقدر خسته که دلم میخواد
به جایی برم که فقط و فقط خودم باشم و خودم باشم و خودم
اینقدر تنها
#دلنوشته
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خسته از این حجم از
بی معرفتی های آدمهای به ظاهر بامرام
آدمهایی که برای تسکین کوچکترین دردت هم
نمیتونی به آنها پناه ببری
خسته ام اونقدر خسته که دلم میخواد
به جایی برم که فقط و فقط خودم باشم و خودم باشم و خودم
اینقدر تنها
#دلنوشته
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگه به هر دلیلی داری به کسی که دوستش
داری بی توجهی میکنی بهتره بدونی که اگه
دلسرد شد هزارتا دلیل قانع کننده هم که
بیاری دیگه حس قبلش رو پیدا نمیکنه
#دلنوشته
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
داری بی توجهی میکنی بهتره بدونی که اگه
دلسرد شد هزارتا دلیل قانع کننده هم که
بیاری دیگه حس قبلش رو پیدا نمیکنه
#دلنوشته
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀