گیرم که مضطرب شدهای، غم گرفتهای
دست مرا چه خوب، که محکم گرفتهای
به به چه گونههای ترِ دلبرانهای
گلبرگ های قرمز شبنم گرفتهای
در "های وهوی" مجلس شادانه دیدمت
کز کرده ای و نوحهی نو دم گرفتهای
عید آمد و لباس سیاهت عوض نشد
نوروز هم عزای محرم گرفتهای
چرخی بزن زمین و زمان زیر و رو شود
شعری بخوان، دوباره که ماتم گرفتهای
از بس برای خاطر تو گل خریدهام
حساسیت به میخک و مریم گرفتهای
عشق تو هیچ وقت نرفته است از سرم
با اینکه سالهاست به هیچم گرفتهای
گاهی اگر که عشق ترا دست کم گرفت
تقصیر توست دست مرا کم گرفتهای
#آرش_شفاعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دست مرا چه خوب، که محکم گرفتهای
به به چه گونههای ترِ دلبرانهای
گلبرگ های قرمز شبنم گرفتهای
در "های وهوی" مجلس شادانه دیدمت
کز کرده ای و نوحهی نو دم گرفتهای
عید آمد و لباس سیاهت عوض نشد
نوروز هم عزای محرم گرفتهای
چرخی بزن زمین و زمان زیر و رو شود
شعری بخوان، دوباره که ماتم گرفتهای
از بس برای خاطر تو گل خریدهام
حساسیت به میخک و مریم گرفتهای
عشق تو هیچ وقت نرفته است از سرم
با اینکه سالهاست به هیچم گرفتهای
گاهی اگر که عشق ترا دست کم گرفت
تقصیر توست دست مرا کم گرفتهای
#آرش_شفاعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با نگاهی که شب دوش اشارت کردی
بخدا بود و نبودم همه غارت کردی
آشکارا نتوان گفت چه کردی و چه بود
آن عبارت که تو پنهان به اشارت کردی
کعبه گل همه را ، کعبه دل خاصان راست
کعبه سهل است ، خدا را تو زیارت کردی
دلم آتشکده عشق و ز غم ویران بود
تو بت آتشکده عشق عمارت کردی
شعر و شور و دل دیوانه و آزادگیم
همه را بسته زنجیر اسارت کردی
ابر من عابر آفاق نهان نومیدی
آشکارا تو ز امید عبارت کردی
کاش میشد بنویسم چه نوشتی با چشم
کاش میگفت عبارت چه اشارت کردی
نادر از هند نبرد ، آنچه تو بردی ز دلم
که تو مهری و مهاری و مهارت کردی
دلم ایران و تو اسکندر تاییس اطوار
زدی و سوختی و کشتی و غارت کردی
#مهدی_اخوان_ثالث
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بخدا بود و نبودم همه غارت کردی
آشکارا نتوان گفت چه کردی و چه بود
آن عبارت که تو پنهان به اشارت کردی
کعبه گل همه را ، کعبه دل خاصان راست
کعبه سهل است ، خدا را تو زیارت کردی
دلم آتشکده عشق و ز غم ویران بود
تو بت آتشکده عشق عمارت کردی
شعر و شور و دل دیوانه و آزادگیم
همه را بسته زنجیر اسارت کردی
ابر من عابر آفاق نهان نومیدی
آشکارا تو ز امید عبارت کردی
کاش میشد بنویسم چه نوشتی با چشم
کاش میگفت عبارت چه اشارت کردی
نادر از هند نبرد ، آنچه تو بردی ز دلم
که تو مهری و مهاری و مهارت کردی
دلم ایران و تو اسکندر تاییس اطوار
زدی و سوختی و کشتی و غارت کردی
#مهدی_اخوان_ثالث
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Shayad Ye Shab Baron
Hoorosh Band
شاید یه شب بارون دست منو بزاره تو دستات😍🥺
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🥰🥰🥰🥰🥰🥰
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🥰🥰🥰🥰🥰🥰
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
Cheghad Jalebeh
Zanco
چرا دلخوری باز 😔😔
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🥰🥰🥰🥰🥰🥰
💃💃💃💃💃💃
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🥰🥰🥰🥰🥰🥰
💃💃💃💃💃💃
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
امید جهان_بگو آره یا نه
@AVAvoice❥❥✶••٠٠
امید
بگو اره یا نه 😍😍😍😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🥰🥰🥰🥰🥰🥰
💃💃💃💃💃💃
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
بگو اره یا نه 😍😍😍😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🥰🥰🥰🥰🥰🥰
💃💃💃💃💃💃
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
جمعه 13 خرداد ماهتون عـالی🕊🌸
صبح زیبای آدینه تـون بخیر🕊🌸
روزتـون پـر از مـهربانی
وجودتون سلامت
دلتـون گـرم از مـحبت 🕊🌸
عمرتون با عزت
و زندگیتون
مملو از خوشبختی🕊🌸
امـروزتـون زیبـا
در کنار خانواده
و عـزیـزانتون🕊🌸
🍃🌸سرسبزى باغی از غزل
🍃🌺تـقدیـم تـو بـاد
🍃🌸روياى لبالب از عسل
🍃🌺تـقدیـم تـو بـاد
🍃🌸در را بگشا عجب هـوايى
🍃🌺بـه بـه خوشبختی صبح
🍃🌸یـک بغل تـقدیـم تـو بـاد
🍃🌺سـلام آدینتون پـر از عـشـق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح زیبای آدینه تـون بخیر🕊🌸
روزتـون پـر از مـهربانی
وجودتون سلامت
دلتـون گـرم از مـحبت 🕊🌸
عمرتون با عزت
و زندگیتون
مملو از خوشبختی🕊🌸
امـروزتـون زیبـا
در کنار خانواده
و عـزیـزانتون🕊🌸
🍃🌸سرسبزى باغی از غزل
🍃🌺تـقدیـم تـو بـاد
🍃🌸روياى لبالب از عسل
🍃🌺تـقدیـم تـو بـاد
🍃🌸در را بگشا عجب هـوايى
🍃🌺بـه بـه خوشبختی صبح
🍃🌸یـک بغل تـقدیـم تـو بـاد
🍃🌺سـلام آدینتون پـر از عـشـق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
☀️
هر صبحِ خدا، یک غزل از دفتر عشق است
سرسبزترین مثنوی از منظر عشق است
هر صبح سلامی به گل روی تو زیبا
چون یاد گل روی تو، یادآور عشق است
#فاطمه_لشکری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر صبحِ خدا، یک غزل از دفتر عشق است
سرسبزترین مثنوی از منظر عشق است
هر صبح سلامی به گل روی تو زیبا
چون یاد گل روی تو، یادآور عشق است
#فاطمه_لشکری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا آفتاب میرود و صبح میدمد
عاید به خیر باد صباح و مسای تو
یارب رضای او تو برآور به فضل خویش
کو روز و شب نمیطلبد جز رضای تو
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاید به خیر باد صباح و مسای تو
یارب رضای او تو برآور به فضل خویش
کو روز و شب نمیطلبد جز رضای تو
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این منم که هر صبح
دلم را به عشق
و ڪَلویم را به دوست داشتنت تازه میڪنم،
این منم ڪه هر صبح
از تو خیر میخواهم
از خدا برکت،
این منم که چون میخندی،
ذوق از درونم بیرون میجهد ،
و به چشمانم میخزد ،
این منم که میگویم عشق
یعنی
صمیمیتی از جنس دوست داشتن ات...
#حمید_رها♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم را به عشق
و ڪَلویم را به دوست داشتنت تازه میڪنم،
این منم ڪه هر صبح
از تو خیر میخواهم
از خدا برکت،
این منم که چون میخندی،
ذوق از درونم بیرون میجهد ،
و به چشمانم میخزد ،
این منم که میگویم عشق
یعنی
صمیمیتی از جنس دوست داشتن ات...
#حمید_رها♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شام هجران مرا صبح نمایان آمد
محنت آخر شد و اندوه به پایان آمد
نفس باد صبا باز مسیحائی کرد
مگر از زلف خم در خم جانان آمد
شکر ایزد که دگر بار، به کوری رقیب
دلبرم شاد رخ و خرّم و خندان آمد
#شاطرعباسصبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محنت آخر شد و اندوه به پایان آمد
نفس باد صبا باز مسیحائی کرد
مگر از زلف خم در خم جانان آمد
شکر ایزد که دگر بار، به کوری رقیب
دلبرم شاد رخ و خرّم و خندان آمد
#شاطرعباسصبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پگه سلام فرستیم و صبح، بر یاری
که مونس دل درویش، گاه و بیگاهست
اگر هزار بلا بر دلم رسد در راه
چه غم؟ چه کم؟ که مرا یاد دوست همراهست
#قاسم_انوار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که مونس دل درویش، گاه و بیگاهست
اگر هزار بلا بر دلم رسد در راه
چه غم؟ چه کم؟ که مرا یاد دوست همراهست
#قاسم_انوار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سحرگهم چه خوش آمدکه بلبلی گلبانگ
به غنچه میزد و میگفت در سخنرانی
که تنگدل چه نشینی ز پرده بیرون آی
که در خم است شرابی چو لعل رمانی
#حافظ_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به غنچه میزد و میگفت در سخنرانی
که تنگدل چه نشینی ز پرده بیرون آی
که در خم است شرابی چو لعل رمانی
#حافظ_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میان من و تو
حس و حالے ست
خواستنی
نوازش مے خواهم از آغوشت
آماده ڪن
طراوتے از سینه ات را
تا بنوشم
عشقِ درونش را
#بــــــــهرامــــــــ___دلــــــــداده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حس و حالے ست
خواستنی
نوازش مے خواهم از آغوشت
آماده ڪن
طراوتے از سینه ات را
تا بنوشم
عشقِ درونش را
#بــــــــهرامــــــــ___دلــــــــداده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وه چه بیگانه گذشتی نه کلامی نه سلامی
نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی
رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت
کاین تویی یا که خیال است، از این هر دو کدامی؟
روزگاری شد و گفتم که شد آن مستیِ دیرین
باز دیدم که همان باده ی جامی و مدامی
همه شوری و نشاطی، همه عشقی و امیدی
همه سِحری و فسونی، همه نازی و خرامی
آفتابِ منی افسوس که گرمی دِه غیری!
بامدادِ منی ای وای که روشنگرِ شامی!
خفته بودم که خیالِ تو، به دیدارِ من آمد
کاش آن دولتِ بیدارِ مرا بود دوامی!
#شفیعی_کدکنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی
رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت
کاین تویی یا که خیال است، از این هر دو کدامی؟
روزگاری شد و گفتم که شد آن مستیِ دیرین
باز دیدم که همان باده ی جامی و مدامی
همه شوری و نشاطی، همه عشقی و امیدی
همه سِحری و فسونی، همه نازی و خرامی
آفتابِ منی افسوس که گرمی دِه غیری!
بامدادِ منی ای وای که روشنگرِ شامی!
خفته بودم که خیالِ تو، به دیدارِ من آمد
کاش آن دولتِ بیدارِ مرا بود دوامی!
#شفیعی_کدکنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دردا که در این شهر، دلی شاد نماندست
یک بنـده ز بنـدِ ستـم ، آزاد نمـاندست
هر جا کـه رَوم ناله و فریاد و فغان است
در شهـر بـه جز نـالـه و فریاد نماندست
غیـر از هنـرِ ظلـم کـه در حدِّ کمال است
در هیچ هنر، هیچ کس استاد نماندست
از ظلـمْ حکایت چه کنم ، قصّه دراز است
الـقصّـه مگوییـد: کـه شـدّاد نماندست
داد از کـه زنـم؟ چون هـمه بیدادگرانند
مـا را هم از این جـور ، سرِ داد نماندست
از خـانـه خرابی، هـمه هم خانهٔ جغدیم
فـریـاد کـه یک خـانـهٔ آبـاد نمانـدست
ویـرانـه شد ایـن مُلک و امـارت نپذیرد!
کـز سیـلِ فنـا خـانـه ز بنیـاد نماندست
#اهلی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک بنـده ز بنـدِ ستـم ، آزاد نمـاندست
هر جا کـه رَوم ناله و فریاد و فغان است
در شهـر بـه جز نـالـه و فریاد نماندست
غیـر از هنـرِ ظلـم کـه در حدِّ کمال است
در هیچ هنر، هیچ کس استاد نماندست
از ظلـمْ حکایت چه کنم ، قصّه دراز است
الـقصّـه مگوییـد: کـه شـدّاد نماندست
داد از کـه زنـم؟ چون هـمه بیدادگرانند
مـا را هم از این جـور ، سرِ داد نماندست
از خـانـه خرابی، هـمه هم خانهٔ جغدیم
فـریـاد کـه یک خـانـهٔ آبـاد نمانـدست
ویـرانـه شد ایـن مُلک و امـارت نپذیرد!
کـز سیـلِ فنـا خـانـه ز بنیـاد نماندست
#اهلی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درین نفس زدن جانکاه، درین دقایق ویروسی
چقدر خسته و مأیوسیم، چقدر درهم و کابوسی
اگرچه عشق مقدّس بود، همین که یاد شدم بس بود
من آن ضریح پر از دردم، مرا ز ترس نمیبوسی
نفس نفس هیجانم را، به بند کرده دهانم را
سکوت، بسته زبانم را، به شکل تازۀ مخصوصی
چقدر دیده به ره رستم، به نوشداروی هرگز ماند
چقدر کشته شده سهراب، به زهر کینۀ کاووسی
هلا تو غرق به خون ای خاک، هلا به دست خودی صدچاک
کجاست معجز سیمرغی، کجاست آتش و ققنوسی؟
به جای برگ درین پاییز به خاک نعش جوانان ریخت
شبیه برگ به زیر خاک اگرچه زنده و میپوسی
#فاطمه_آل_طاهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چقدر خسته و مأیوسیم، چقدر درهم و کابوسی
اگرچه عشق مقدّس بود، همین که یاد شدم بس بود
من آن ضریح پر از دردم، مرا ز ترس نمیبوسی
نفس نفس هیجانم را، به بند کرده دهانم را
سکوت، بسته زبانم را، به شکل تازۀ مخصوصی
چقدر دیده به ره رستم، به نوشداروی هرگز ماند
چقدر کشته شده سهراب، به زهر کینۀ کاووسی
هلا تو غرق به خون ای خاک، هلا به دست خودی صدچاک
کجاست معجز سیمرغی، کجاست آتش و ققنوسی؟
به جای برگ درین پاییز به خاک نعش جوانان ریخت
شبیه برگ به زیر خاک اگرچه زنده و میپوسی
#فاطمه_آل_طاهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دو روز شد که ز درد فراق بیمارم
از این دو روزه حیاتی که هست بیزارم
چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
که از تو بر دل پرخون چه داغها دارم؟
مرا ز گریه مکن منع، ساعتی بگذار
که زار زار بگریم، که عاشق زارم
رسید جان به لب و نیست غیر از این هوسم
که آیم و به سگان در تو بسپارم
خلاصی من از آن قید زلف ممکن نیست
که در کمند بلای سیه گرفتارم
به جلوهگاه بتان میروم، سرشکفشان
به باغ سنگدلان تخم مهر میکارم
هلالی، از غم یارست روز من شب تار
چه شد که صبح شود یک نفس شب تارم؟
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از این دو روزه حیاتی که هست بیزارم
چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
که از تو بر دل پرخون چه داغها دارم؟
مرا ز گریه مکن منع، ساعتی بگذار
که زار زار بگریم، که عاشق زارم
رسید جان به لب و نیست غیر از این هوسم
که آیم و به سگان در تو بسپارم
خلاصی من از آن قید زلف ممکن نیست
که در کمند بلای سیه گرفتارم
به جلوهگاه بتان میروم، سرشکفشان
به باغ سنگدلان تخم مهر میکارم
هلالی، از غم یارست روز من شب تار
چه شد که صبح شود یک نفس شب تارم؟
#هلالی_جغتایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هنگام سپیدهدم خروس سحری،
دانی که چرا همیکند نوحهگری؟
یعنی که: نمودند در آیینهٔ صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری!
#خیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دانی که چرا همیکند نوحهگری؟
یعنی که: نمودند در آیینهٔ صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری!
#خیام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر همی خواهی که بفروزی چو روز
هستیِ همچون شبِ خود را بسوز
هستی ات در هستِ آن هستی نواز
همچو مس در کیمیا اندر گداز
در من و ما سخت کردستی دو دست
هست این جمله خرابی، از دو هست
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هستیِ همچون شبِ خود را بسوز
هستی ات در هستِ آن هستی نواز
همچو مس در کیمیا اندر گداز
در من و ما سخت کردستی دو دست
هست این جمله خرابی، از دو هست
#مثنوی_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون پرستویی کـه در پرواز نیست
بالِ احساسِ من امشب باز نیست
پُـر شـده از بغـضِ تنهـایـی دلـم
شور و شوق و خنـده و آواز نیست
رنگ هست اما مرا همرنگ نیست
راز هسـت امـا مـرا همـراز نیست
غـیــر از آن نـا آشـنــای آشـنــا
هیچکس با سازِ من دَمساز نیست
بـی بـهــارِ او ، پــرسـتــوی دلـم
هیچ وقـت آماده ی پـرواز نیست
دل بـه پـایـانِ تمـاشـا بستـه ام
گر چـه پایان بـهتـر از آغـاز نیست
#محمد_روحانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بالِ احساسِ من امشب باز نیست
پُـر شـده از بغـضِ تنهـایـی دلـم
شور و شوق و خنـده و آواز نیست
رنگ هست اما مرا همرنگ نیست
راز هسـت امـا مـرا همـراز نیست
غـیــر از آن نـا آشـنــای آشـنــا
هیچکس با سازِ من دَمساز نیست
بـی بـهــارِ او ، پــرسـتــوی دلـم
هیچ وقـت آماده ی پـرواز نیست
دل بـه پـایـانِ تمـاشـا بستـه ام
گر چـه پایان بـهتـر از آغـاز نیست
#محمد_روحانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀