مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است
بمان که مهرِ تو از سینه راندنش سخت است
چگونه دل نسپاری به دیگران؟ که دلت،
کبوتریست که یکجا نشاندنش سخت است
چه حال و روزِ غریبی که قلبِ عاشقِ من
اسیر کردنش آسان، رهاندنش سخت است
زبانِ حالِ دلم را کسی نمیفهمد
کتیبههای ترکخورده خواندنش سخت است
هزار نامه نوشتم بدونِ ختمِ کلام
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بمان که مهرِ تو از سینه راندنش سخت است
چگونه دل نسپاری به دیگران؟ که دلت،
کبوتریست که یکجا نشاندنش سخت است
چه حال و روزِ غریبی که قلبِ عاشقِ من
اسیر کردنش آسان، رهاندنش سخت است
زبانِ حالِ دلم را کسی نمیفهمد
کتیبههای ترکخورده خواندنش سخت است
هزار نامه نوشتم بدونِ ختمِ کلام
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌙🌜🌛⭐️🌼❤
🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤
شب بخیر های تو
ملافه ی گرم و عاشقانه ایست
که من هر شب
روی تن بیداری هایم
می کشم
و چشمهایم را زیر چتر احساست
به گردش قصه ها می فرستم
#دلنوشته
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🌼❤🌼❤🌼❤🌼❤
شب بخیر های تو
ملافه ی گرم و عاشقانه ایست
که من هر شب
روی تن بیداری هایم
می کشم
و چشمهایم را زیر چتر احساست
به گردش قصه ها می فرستم
#دلنوشته
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلام بر تو که «سینِ» سلام بر تو رسید
سلام گردِ جهان گشت و جز تو نَپْسندید
به گردِ بامِ تو گردان کبوترانِ سلام
که بیپناهِ تو کس را نشاید آرامید
چو پرّ و بال ز تو یافته ست هر مرغی
ز غیرِ تو به کجا باشدش امیدِ پرید؟
به هر طرف که ببینی تو مرغِ سوخته پر
بدان که از طمعِ خام سویِ دام پرید
تو آبِ کوثری و سوخته به تو آید
برویَدَش، سپسِ سوز، پرّ و بالِ جدید
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلام گردِ جهان گشت و جز تو نَپْسندید
به گردِ بامِ تو گردان کبوترانِ سلام
که بیپناهِ تو کس را نشاید آرامید
چو پرّ و بال ز تو یافته ست هر مرغی
ز غیرِ تو به کجا باشدش امیدِ پرید؟
به هر طرف که ببینی تو مرغِ سوخته پر
بدان که از طمعِ خام سویِ دام پرید
تو آبِ کوثری و سوخته به تو آید
برویَدَش، سپسِ سوز، پرّ و بالِ جدید
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها
ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها
امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی
بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی
اومید را واجب تویی
#حضرت_عشق_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها
امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی
بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
خورشید را حاجب تویی
اومید را واجب تویی
#حضرت_عشق_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پـــروانه ی گلبـــرگ شکفــــتن باشی
چشمی به طلوع عشق، روشن باشی
ماننـــد بهشـــت آرزوهــــا زیبـــاست
صبحی که تو عاشقـــانه با من باشی
#شهراد_میدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشمی به طلوع عشق، روشن باشی
ماننـــد بهشـــت آرزوهــــا زیبـــاست
صبحی که تو عاشقـــانه با من باشی
#شهراد_میدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در نوازشهای باد
در گل لبخند دهقانان شاد
در سرود نرم رود
خون گرم زندگی جوشیده بود
نوشخند مهر آب
آبشار آفتاب
در صفای دشت من کوشیده بود
شبنم آن دشت از پاکیزگی
گوییا خورشید را نوشیده بود ...
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در گل لبخند دهقانان شاد
در سرود نرم رود
خون گرم زندگی جوشیده بود
نوشخند مهر آب
آبشار آفتاب
در صفای دشت من کوشیده بود
شبنم آن دشت از پاکیزگی
گوییا خورشید را نوشیده بود ...
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیست بی روی تو میل گل و برگ سمنم
تا شدم بندهات آزاد ز سرو چمنم
منکه در صبح ازل نوبت مهرت زدهام
تا ابد دم ز وفای تو زنم گر نزنم
جان من جرعهٔ عشق تو نریزد بر خاک
مگر آنروز که در خاک بریزد بدنم
گر مرا با تو بزندان ابد حبس کنند
طرهات گیرم و زنجیر به هم درشکنم
#خواجوی_کرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا شدم بندهات آزاد ز سرو چمنم
منکه در صبح ازل نوبت مهرت زدهام
تا ابد دم ز وفای تو زنم گر نزنم
جان من جرعهٔ عشق تو نریزد بر خاک
مگر آنروز که در خاک بریزد بدنم
گر مرا با تو بزندان ابد حبس کنند
طرهات گیرم و زنجیر به هم درشکنم
#خواجوی_کرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گوڵە بەخەیر بێیتەوە | سەیوان گاگڵی
@KORD_Y |کانال کوردی|
ســـرمست شد نگارم، بنگـــر به نرگسانش
مستانه شد حديثش، پيچيده شد زبانش
گه می فتد از اين سـو، گه می فتد از آن سو
آن کس که مسـت گردد، خود اين بوَد نشانش
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مستانه شد حديثش، پيچيده شد زبانش
گه می فتد از اين سـو، گه می فتد از آن سو
آن کس که مسـت گردد، خود اين بوَد نشانش
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز شد چشم جهان اي بخت خواب آلودهان
صبح دولت مي دمد برخيز زين خواب گران
بالش زير سرت کان مانده از اصحاب کهف
مالشي ده چشم غفلت را و سر بردار از آن...!
#محتشم_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح دولت مي دمد برخيز زين خواب گران
بالش زير سرت کان مانده از اصحاب کهف
مالشي ده چشم غفلت را و سر بردار از آن...!
#محتشم_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فرصت کشمکش مده این دل بی قرار را
یک دو شکن زیاده کن گیسوی تابدار را
از تو درون سینه ام برق تجلئی که من
با مه و مهر داده ام تلخی انتظار را
ذوق حضور در جهان رسم صنم گری نهاد
عشق فریب می دهد جان امیدوار را
تا بفراغ خاطری نغمهٔ تازه ئی زنم
باز به مرغزار ده طایر مرغزار را
طبع بلند داده ئی بند ز پای من گشای
تا به پلاس تو دهم خلعت شهریار را
تیشه اگر بسنگ زد این چه مقام گفتگوست
عشق بدوش می کشد این همه کوهسار را
#اقبال_لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک دو شکن زیاده کن گیسوی تابدار را
از تو درون سینه ام برق تجلئی که من
با مه و مهر داده ام تلخی انتظار را
ذوق حضور در جهان رسم صنم گری نهاد
عشق فریب می دهد جان امیدوار را
تا بفراغ خاطری نغمهٔ تازه ئی زنم
باز به مرغزار ده طایر مرغزار را
طبع بلند داده ئی بند ز پای من گشای
تا به پلاس تو دهم خلعت شهریار را
تیشه اگر بسنگ زد این چه مقام گفتگوست
عشق بدوش می کشد این همه کوهسار را
#اقبال_لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای آنکه مرا کشته و هم برده سرم را
خواندی ز لب مدعیانت خبرم را ؟
هم گفته جراید که منم در به در تو
هم شاهد عادل، بنگر چشم ترم را!
دلداده ی تو بودم و در جنگ مقابل
در پیش تو یکباره شکستم سپرم را
دیدی اگرم تیغ زدی هیچ نگفتم ؟
حتی به تو دادم سر و قلب و جگرم را
تا گفت فلانی چه عجب گوشه نشین شد
خندیدی و گفتی که بیاور تبرم را !
در جمع رقیبان نفسم تنگ شد و تو
دیدی دل خود را و ندیدی اثرم را
با خنده ی اول دل من را بشکستی
با قهقهه.. آتش زده ای بال و پرم را
ای همسفر سابق دل ، خسته نباشی
پر کرده ای از وعده ی خود گوش کرم را
"ای تیر غمت را دل عشاق نشانه "
وی آنکه ندیدی به دل خود خطرم را
"جمعی به تو مشغول "و در این لحظه ی آخر
رفتم و ندیدم به برم همسفرم را . . .
#محمد_علی_ناطقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خواندی ز لب مدعیانت خبرم را ؟
هم گفته جراید که منم در به در تو
هم شاهد عادل، بنگر چشم ترم را!
دلداده ی تو بودم و در جنگ مقابل
در پیش تو یکباره شکستم سپرم را
دیدی اگرم تیغ زدی هیچ نگفتم ؟
حتی به تو دادم سر و قلب و جگرم را
تا گفت فلانی چه عجب گوشه نشین شد
خندیدی و گفتی که بیاور تبرم را !
در جمع رقیبان نفسم تنگ شد و تو
دیدی دل خود را و ندیدی اثرم را
با خنده ی اول دل من را بشکستی
با قهقهه.. آتش زده ای بال و پرم را
ای همسفر سابق دل ، خسته نباشی
پر کرده ای از وعده ی خود گوش کرم را
"ای تیر غمت را دل عشاق نشانه "
وی آنکه ندیدی به دل خود خطرم را
"جمعی به تو مشغول "و در این لحظه ی آخر
رفتم و ندیدم به برم همسفرم را . . .
#محمد_علی_ناطقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چو غلام آفتابم, هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم, که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم, به طریق ترجمانی
پنهان از او بپرسم, به شما جواب گویم
#غزل_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نه شبم نه شب پرستم, که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم, به طریق ترجمانی
پنهان از او بپرسم, به شما جواب گویم
#غزل_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا کفر سر زلفت زد راه دل و دینم
جز عشق تو هر کیشی کفر است در آیینم
هر صبح ز روی تو هم خانهٔ خورشیدم
هر شام ز اشک خود همسایهٔ پروینم
تو چشمهٔ خورشیدی من ذرهٔ محتاجم
تو خواجهٔ مستغنی، من بنده مسکینم
تا خط تو را دیدم، دادی رقم خونم
تا مهر تو ورزیدم، بستی کمر کینم
هم سلسله بر گردن زان کاکل پیچانم
هم غالیه در دامن زان سنبل پرچینم
هم سر دهانش را میجویم و مییابم
هم عکس جمالش را میخواهم و میبینم
هم بادهٔ عشقش را میگیرم و مینوشم
هم دانهٔ مهرش را میکارم و میچینم
از قامت موزونش در سایهٔ شمشادم
وز عارض گلگونش در دامن نسرینم
گر بر سر خاک من بنشینی و برخیزی
تا محشر از این شادی برخیزم و بنشینم
تا وصف لبت گفتم درهای دری سفتم
الحق که در این معنی مستوجب تحسینم
تا ماه فروغی رخ از کلبه من برتافت
از آه سحر هر شب شمعی است به بالینم
#فروغی_بسطامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز عشق تو هر کیشی کفر است در آیینم
هر صبح ز روی تو هم خانهٔ خورشیدم
هر شام ز اشک خود همسایهٔ پروینم
تو چشمهٔ خورشیدی من ذرهٔ محتاجم
تو خواجهٔ مستغنی، من بنده مسکینم
تا خط تو را دیدم، دادی رقم خونم
تا مهر تو ورزیدم، بستی کمر کینم
هم سلسله بر گردن زان کاکل پیچانم
هم غالیه در دامن زان سنبل پرچینم
هم سر دهانش را میجویم و مییابم
هم عکس جمالش را میخواهم و میبینم
هم بادهٔ عشقش را میگیرم و مینوشم
هم دانهٔ مهرش را میکارم و میچینم
از قامت موزونش در سایهٔ شمشادم
وز عارض گلگونش در دامن نسرینم
گر بر سر خاک من بنشینی و برخیزی
تا محشر از این شادی برخیزم و بنشینم
تا وصف لبت گفتم درهای دری سفتم
الحق که در این معنی مستوجب تحسینم
تا ماه فروغی رخ از کلبه من برتافت
از آه سحر هر شب شمعی است به بالینم
#فروغی_بسطامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرمست، درآمد از خرابات
با عقل خراب در مناجات
دل بردهی شمع مجلس او
پروانه به شادی و سعادات
جان در ره او به عجز میگفت
کای مالک عرصهی کرامات
گر چشم دلم به صبر بودی
جز عشق ندیدمی مهمات
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با عقل خراب در مناجات
دل بردهی شمع مجلس او
پروانه به شادی و سعادات
جان در ره او به عجز میگفت
کای مالک عرصهی کرامات
گر چشم دلم به صبر بودی
جز عشق ندیدمی مهمات
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوباره با طنین خود بهار می کنی مرا
میان این همه غزل شکار می کنی مرا
بریده بوده از تو دل به خلوتی به حال خود
بسان آن گذشته ها نگار می کنی مرا
درون باغ خاطره شکسته ام چو شاخه ای
مثال باغبان عشق انار می کنی مرا
فراریم ز مردمان ز فتنه های بی امان
تو با شکوه خاص خود مهار می کنی مرا
هر آن دمی که میکنم شکایت از وفور غم
به بازوان امن خود ، حصار می کنی مرا
#فهیمه_خلیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میان این همه غزل شکار می کنی مرا
بریده بوده از تو دل به خلوتی به حال خود
بسان آن گذشته ها نگار می کنی مرا
درون باغ خاطره شکسته ام چو شاخه ای
مثال باغبان عشق انار می کنی مرا
فراریم ز مردمان ز فتنه های بی امان
تو با شکوه خاص خود مهار می کنی مرا
هر آن دمی که میکنم شکایت از وفور غم
به بازوان امن خود ، حصار می کنی مرا
#فهیمه_خلیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گویی نه زمستانم، برف این همه باراندهست
سرمای زمستان را، گرمای تو تاراندهست
هرکس که تواش بردی، تا مقصدش آوردی
واماندهی تو اما، از قافله جا ماندهست
دست تو که صد شادی با من به نوازش داد
گویم به دعا کز درد آزرده مباد آن دست
ای دوست! دلم را باش، وقتی که چنین قلاّش
دست از همهی عالم، غیر از تو برافشاندهست
جز عشق چه نامش هست؟ وز نابترین جامش
این جرعه که جان با تو نوشیده و نوشاندهست
من گوش چرا دارم، تا عقل چه میگوید؟
در خطّهی ما اینک، عشق است که فرماندهست
این عشق نه امروزی است، در من که دلم انگار
هر نامه که میخواندهست، با نام تو میخواندهست
بر من بوز و با خود، بردار و ببر ای عشق!
خاکستر سردی را کز عقل به جا ماندهست
#استاد_حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرمای زمستان را، گرمای تو تاراندهست
هرکس که تواش بردی، تا مقصدش آوردی
واماندهی تو اما، از قافله جا ماندهست
دست تو که صد شادی با من به نوازش داد
گویم به دعا کز درد آزرده مباد آن دست
ای دوست! دلم را باش، وقتی که چنین قلاّش
دست از همهی عالم، غیر از تو برافشاندهست
جز عشق چه نامش هست؟ وز نابترین جامش
این جرعه که جان با تو نوشیده و نوشاندهست
من گوش چرا دارم، تا عقل چه میگوید؟
در خطّهی ما اینک، عشق است که فرماندهست
این عشق نه امروزی است، در من که دلم انگار
هر نامه که میخواندهست، با نام تو میخواندهست
بر من بوز و با خود، بردار و ببر ای عشق!
خاکستر سردی را کز عقل به جا ماندهست
#استاد_حسین_منزوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
بجان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
#باباطاهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوای دیگری اندر سرم نیست
بجان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
#باباطاهر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀