جمعه باشـد و بوسه و طنین
دوسـت دارم هایے ڪه
گوش به گوش
مےبوسیــم
#آزادهڪجڪلا
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
دوسـت دارم هایے ڪه
گوش به گوش
مےبوسیــم
#آزادهڪجڪلا
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ
بیند خطای خویش و نبیند خطای یار
ما را از درد عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ترک رضای خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ
بیند خطای خویش و نبیند خطای یار
ما را از درد عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دو چشم من ز چشمش چه پیامهاست هر دم
که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا
در زاهدی شکستم به دعا نمود نفرین
که برو که روزگارت همه بیقرار بادا
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا
در زاهدی شکستم به دعا نمود نفرین
که برو که روزگارت همه بیقرار بادا
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه چاره است دلِ سر ز دیده بَر زده را؟
خدا علاج کند این جنون به سر زده را!
مخور فریبِ رُعونَت، که از پشیمانی
بسی زنند به سر دست بر کمر زده را
مرا جدا ز تو، هر شاخه گل به چشمِ تمیز
مشابه آمده شریانِ نیشترزده را
مدام پنجهی خورشید گرمِ زرپاشیست
چه فیضها که بُود بادهی سحرزده را
به سرزنش متقاعد نمیشود دشمن
که پیچ و تاب بُود بیش مارِ سر زده را
خدا نصیب دلِ دردمند «جویا» کرد
خدنگِ آن مژهی تکیه بر جگر زده را...
#جویای_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدا علاج کند این جنون به سر زده را!
مخور فریبِ رُعونَت، که از پشیمانی
بسی زنند به سر دست بر کمر زده را
مرا جدا ز تو، هر شاخه گل به چشمِ تمیز
مشابه آمده شریانِ نیشترزده را
مدام پنجهی خورشید گرمِ زرپاشیست
چه فیضها که بُود بادهی سحرزده را
به سرزنش متقاعد نمیشود دشمن
که پیچ و تاب بُود بیش مارِ سر زده را
خدا نصیب دلِ دردمند «جویا» کرد
خدنگِ آن مژهی تکیه بر جگر زده را...
#جویای_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با عشق، پر از شهد و عسل کن دهنم را
یا از علف هرز وجین کن سخنم را
با یاری دستان تو میشد بِرَهانم
از دست زلیخای هوس، پیرهنم را
در غربت آوارگیام گم شده بودم
تشخیص نمیداد نگاهم وطنم را
با هقهق تنهایی خود انس گرفتم
تا جار زنم جار، دیار کهنم را
با پاکُنِ نامرئیات -ای خوب!- زدودی
از خاطرم انبوهِ شک و سوءظنم را
حالا که من آمادهی تغییر نوینم
اصلاح بکن هندسهی زیستنم را
ثابت شده از قبل برایم که تو دانی
قدر گهر نابِ عقیق یمنم را...
#محمدعلی_ساکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا از علف هرز وجین کن سخنم را
با یاری دستان تو میشد بِرَهانم
از دست زلیخای هوس، پیرهنم را
در غربت آوارگیام گم شده بودم
تشخیص نمیداد نگاهم وطنم را
با هقهق تنهایی خود انس گرفتم
تا جار زنم جار، دیار کهنم را
با پاکُنِ نامرئیات -ای خوب!- زدودی
از خاطرم انبوهِ شک و سوءظنم را
حالا که من آمادهی تغییر نوینم
اصلاح بکن هندسهی زیستنم را
ثابت شده از قبل برایم که تو دانی
قدر گهر نابِ عقیق یمنم را...
#محمدعلی_ساکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر چهره، حرف اشک سراپا نوشتهایم
سرمشق، بهرِ خاطرِ دریا نوشتهایم
نسیان نه طورِ ماست، ولی بهر احتیاط
بر لوح سینه، نام تو صدجا نوشتهایم
دور افکنَد پدر ز پسر، جذبههای شوق
تعبیر خوابهای زلیخا نوشتهایم
هرگز به نامه دردسر او ندادهایم
احوال خویش بر پَرِ عَنقا نوشتهایم
از نسخهی لبت، چو طبیبان به التماس
یک نسخه از برای مسیحا نوشتهایم
قابل نِهای «نصیر!» که یادت کند کسی
در این صحیفه نام تو بیجا نوشتهایم...
#نصیر_همدانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرمشق، بهرِ خاطرِ دریا نوشتهایم
نسیان نه طورِ ماست، ولی بهر احتیاط
بر لوح سینه، نام تو صدجا نوشتهایم
دور افکنَد پدر ز پسر، جذبههای شوق
تعبیر خوابهای زلیخا نوشتهایم
هرگز به نامه دردسر او ندادهایم
احوال خویش بر پَرِ عَنقا نوشتهایم
از نسخهی لبت، چو طبیبان به التماس
یک نسخه از برای مسیحا نوشتهایم
قابل نِهای «نصیر!» که یادت کند کسی
در این صحیفه نام تو بیجا نوشتهایم...
#نصیر_همدانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیریست که دل، آن دلِ دلتنگشدنها
بیدغدغه تن داده به این سنگشدنها
آه، ای نفسِ از نفس افتاده! کجا رفت
در نایِ نی افتادن و آهنگشدنها؟
کو ذوقِ چکیدن ز سرانگشتِ جنون، کو؟
جاری به رگ سوختهی چنگشدنها
زاین رفتنِ کاهل چه تمنّای فتوحی؟
تیمور نخواهی شد از این لنگشدنها
پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسودهی فرسنگ شدنها...
#ساعد_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیدغدغه تن داده به این سنگشدنها
آه، ای نفسِ از نفس افتاده! کجا رفت
در نایِ نی افتادن و آهنگشدنها؟
کو ذوقِ چکیدن ز سرانگشتِ جنون، کو؟
جاری به رگ سوختهی چنگشدنها
زاین رفتنِ کاهل چه تمنّای فتوحی؟
تیمور نخواهی شد از این لنگشدنها
پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسودهی فرسنگ شدنها...
#ساعد_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
پی نو شدن آدمها نرو
این روزها زندگی
کلاف سر در گمی ست
همین که نگاهت گره خورد به این کلاف
تازه میفهمی
نه خوشبختی اش معلوم هست و
نه بد بختی اش
این زندگی هیچ گلی به سر هیچ کس نمی زند
فقط بعضیها ژست خوشبختی میگیرند
هیچ کس خوشبخت نیست
#امير_وجود
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پی نو شدن آدمها نرو
این روزها زندگی
کلاف سر در گمی ست
همین که نگاهت گره خورد به این کلاف
تازه میفهمی
نه خوشبختی اش معلوم هست و
نه بد بختی اش
این زندگی هیچ گلی به سر هیچ کس نمی زند
فقط بعضیها ژست خوشبختی میگیرند
هیچ کس خوشبخت نیست
#امير_وجود
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
تلخ منم ..
همچون چای سرد
که ساعات طولانی نگاهش کرده باشی ..
و ننوشیده باشی ..
تلخ منم !
چای یخ ..
که هیچ کس ندارد
هوسش را ..
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تلخ منم ..
همچون چای سرد
که ساعات طولانی نگاهش کرده باشی ..
و ننوشیده باشی ..
تلخ منم !
چای یخ ..
که هیچ کس ندارد
هوسش را ..
#سیدعلی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همیشه منظرِ دریا و کوه، روحافزاست
و منظر تو، تلاقیّ کوه با دریاست
نفس ز عمق تو و قلّهی تو میگیرم
به هرکجا که تو باشی، هوای من آنجاست
دقایقیست تو را با من و مرا با تو
نگاهِ ثانیهها مات بر دقایق ماست
من و تو آینهی روبهروی هم شدهایم
چقدر اینهمه با هم یکیشدن زیباست
خوشا به سینهی تو سرنهادن و خواندن
که همدلی چو من آنجا گرفته و تنهاست
بدون واسطه، همواره دیدمت... آری
درون آینهی روح، جسم ناپیداست
همیشه عشق به جرمِ نکرده میسوزد
نصیب ما هم از این پس لهیبِ تهمتهاست
بیا ولی که بخوانیم بیهراس از هم
که همسُرایی مرغان عشق بیپرواست...
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و منظر تو، تلاقیّ کوه با دریاست
نفس ز عمق تو و قلّهی تو میگیرم
به هرکجا که تو باشی، هوای من آنجاست
دقایقیست تو را با من و مرا با تو
نگاهِ ثانیهها مات بر دقایق ماست
من و تو آینهی روبهروی هم شدهایم
چقدر اینهمه با هم یکیشدن زیباست
خوشا به سینهی تو سرنهادن و خواندن
که همدلی چو من آنجا گرفته و تنهاست
بدون واسطه، همواره دیدمت... آری
درون آینهی روح، جسم ناپیداست
همیشه عشق به جرمِ نکرده میسوزد
نصیب ما هم از این پس لهیبِ تهمتهاست
بیا ولی که بخوانیم بیهراس از هم
که همسُرایی مرغان عشق بیپرواست...
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز خوب و زشتِ جهان، یار ما به ما کافیست
اگر وفا نکند با کسی، جفا کافیست
به بینشانیام -ای روزگار!- خنده مکن
که بهر سرزنشت، نامی از هما کافیست
مرا به دامِ تعلق، فزون زبون منمای
که خشت زیر سر و خاک زیر پا کافیست
گذشتم از سر و سامانِ کدخداییِ دهر
که "کَد" به کار نیاید، همان "خدا" کافیست
اگر ز نازِ لئیمان مرا کُشی، چه غم است؟
که بینیازیام از بهر خونبها کافیست
سوی دیار فنا رهسپار شد «صامت»
برادران! نظر همّت شما کافیست...
#صامت_بروجردی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر وفا نکند با کسی، جفا کافیست
به بینشانیام -ای روزگار!- خنده مکن
که بهر سرزنشت، نامی از هما کافیست
مرا به دامِ تعلق، فزون زبون منمای
که خشت زیر سر و خاک زیر پا کافیست
گذشتم از سر و سامانِ کدخداییِ دهر
که "کَد" به کار نیاید، همان "خدا" کافیست
اگر ز نازِ لئیمان مرا کُشی، چه غم است؟
که بینیازیام از بهر خونبها کافیست
سوی دیار فنا رهسپار شد «صامت»
برادران! نظر همّت شما کافیست...
#صامت_بروجردی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم ڪن به عشقت😘😍
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واسه تو یه دل که سهله🤗
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کس ندیدیم که با ما بهسر آرَد نفسی
نفسی همدم ما شو که نداریم کسی
سرِ سرو و هوسِ باغ نداریم، کجاست
راحتِ دامی و آسایشِ کنج قفسی
جای اغیار بُود گر سر کوی تو، چه باک؟
گلشنی نیست که خالی بُود از خار و خسی
عالمی گم شده در بادیهی عشق تو، آه!
نشنیدیم از آن بادیه بانگِ جرسی
خارِ غم، نیشِ جفا، کاوشِ دل، کاهشِ جان
آنچه من دیدم از آن غمزهی بنیادِ کسی!
آتش افتد به فلک، دود برآید ز جهان
اگر از سینهی پُرتاب برآرم نفسی
از دَمِ تیغِ تو تنها نه منم کشته و بس
بر سر کوی تو غلتیده به خوناند بسی
جز به «یغما»، ز لبِ نوش به کس بوسه مده
حیف باشد که بر این قند نشیند مگسی...
#یغمای_جندقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نفسی همدم ما شو که نداریم کسی
سرِ سرو و هوسِ باغ نداریم، کجاست
راحتِ دامی و آسایشِ کنج قفسی
جای اغیار بُود گر سر کوی تو، چه باک؟
گلشنی نیست که خالی بُود از خار و خسی
عالمی گم شده در بادیهی عشق تو، آه!
نشنیدیم از آن بادیه بانگِ جرسی
خارِ غم، نیشِ جفا، کاوشِ دل، کاهشِ جان
آنچه من دیدم از آن غمزهی بنیادِ کسی!
آتش افتد به فلک، دود برآید ز جهان
اگر از سینهی پُرتاب برآرم نفسی
از دَمِ تیغِ تو تنها نه منم کشته و بس
بر سر کوی تو غلتیده به خوناند بسی
جز به «یغما»، ز لبِ نوش به کس بوسه مده
حیف باشد که بر این قند نشیند مگسی...
#یغمای_جندقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بدون بال چرا هم مسیرمان کرده؟
خدا برای چه اینگونه پیرمان کرده
کبوترانه به سر شوقِ آسمان داریم
توانِ کوچ ولی سربهزیرمان کرده
تو تاب وصل نداریّ و من توان فراق
چقدر "منطق" و "دل" سختگیرمان کرده!
چقدر خون جگر خوردهایم و دم نزدیم
چنانکه عشق از آینده سیرمان کرده
هزار تکه شدم، باز کاملی در من
نگاه... آینهگی بینظیرمان کرده
بدون بال مگر میشود به هم برسیم؟
چه زود فاصله از عشق دیرمان کرده...
#احمد_شیروانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدا برای چه اینگونه پیرمان کرده
کبوترانه به سر شوقِ آسمان داریم
توانِ کوچ ولی سربهزیرمان کرده
تو تاب وصل نداریّ و من توان فراق
چقدر "منطق" و "دل" سختگیرمان کرده!
چقدر خون جگر خوردهایم و دم نزدیم
چنانکه عشق از آینده سیرمان کرده
هزار تکه شدم، باز کاملی در من
نگاه... آینهگی بینظیرمان کرده
بدون بال مگر میشود به هم برسیم؟
چه زود فاصله از عشق دیرمان کرده...
#احمد_شیروانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
بچّه که بودم
دوست داشتم زود بزرگ شوم
سالها گذشت
بزرگ شدم ...
عاشق شدم ...
و حالا مثلِ یک سیگارم لایِ انگشتانِ زندگی
بی تو فرقی نمیکند
نصفه زیر پا له شوم
یا بسوزم و تمام شوم
تو را که نداشته باشم ، نابودم
#علیرضا_بهجتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بچّه که بودم
دوست داشتم زود بزرگ شوم
سالها گذشت
بزرگ شدم ...
عاشق شدم ...
و حالا مثلِ یک سیگارم لایِ انگشتانِ زندگی
بی تو فرقی نمیکند
نصفه زیر پا له شوم
یا بسوزم و تمام شوم
تو را که نداشته باشم ، نابودم
#علیرضا_بهجتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
می گفتند دنیا دارِ مکافات است...
هر چه کنی ، باید تاوانش را پس دهی!
من اما
به این فکر میکردم
ما که یک عمر تنهایی کشیدیم
تاوانِ کدام خوشی ِ نداشته
کدام اشک ِ نریخته را
پس می دهیم...؟
#ارمغان_مهدیقلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می گفتند دنیا دارِ مکافات است...
هر چه کنی ، باید تاوانش را پس دهی!
من اما
به این فکر میکردم
ما که یک عمر تنهایی کشیدیم
تاوانِ کدام خوشی ِ نداشته
کدام اشک ِ نریخته را
پس می دهیم...؟
#ارمغان_مهدیقلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
دلم میخواست
بین شبها و روزهات،
بین دستها و نفسهات،
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد،
چرا میچرخد.
نارنجی!
دلم میخواست بین خندهها
و موهات اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی "جانم"،
جانم را از نبودنت نجات دهم با یک نگاه.
#عباس_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم میخواست
بین شبها و روزهات،
بین دستها و نفسهات،
بین بوسها و لبهات
چنان سرگردان شوم
که نفهمم دنیا کدام طرف میچرخد،
چرا میچرخد.
نارنجی!
دلم میخواست بین خندهها
و موهات اسم تو را صدا کنم
و وقتی گفتی "جانم"،
جانم را از نبودنت نجات دهم با یک نگاه.
#عباس_معروفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو رفتهایّ و من ازدسترفتهتر شدهام
به شاعرانهترين شكل، دربهدر شدهام
از آنچه دور و برم اتفاق میافتد
از آنچه بر سرمان رفت، بیخبر شدهام
من آن مسافرِ بیاختيارِ تقديرم
كه با تمام وجود عازم سفر شدهام
به دست باد سپردی مرا، ندانستی
كه بیتو بيشتر از باد، دربهدر شدهام
منی كه چاشنی انفجارها بودم
چگونه بعد تو كبريت بیخطر شدهام؟!
برای آنكه ببينم تو را كه میگذری
چقدر در همهی شهر رهگذر شدهام
مقدّر است كسی بیقرارتان باشد
به سرنوشت قسم، من همان نفر شدهام...
#محمدرضا_جمیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به شاعرانهترين شكل، دربهدر شدهام
از آنچه دور و برم اتفاق میافتد
از آنچه بر سرمان رفت، بیخبر شدهام
من آن مسافرِ بیاختيارِ تقديرم
كه با تمام وجود عازم سفر شدهام
به دست باد سپردی مرا، ندانستی
كه بیتو بيشتر از باد، دربهدر شدهام
منی كه چاشنی انفجارها بودم
چگونه بعد تو كبريت بیخطر شدهام؟!
برای آنكه ببينم تو را كه میگذری
چقدر در همهی شهر رهگذر شدهام
مقدّر است كسی بیقرارتان باشد
به سرنوشت قسم، من همان نفر شدهام...
#محمدرضا_جمیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کنارم امدو گفت تاابد باتو خواهم بود
قسم به خدای یگانه واحد باتوخواهم بود
چند صباحی مرا مهمان دلش کرد وبعد آن
یادش نیامد حتی که گفت باتو خواهم بود
#ح_گودرزی
@Kafee_sheerr💖💖
قسم به خدای یگانه واحد باتوخواهم بود
چند صباحی مرا مهمان دلش کرد وبعد آن
یادش نیامد حتی که گفت باتو خواهم بود
#ح_گودرزی
@Kafee_sheerr💖💖