💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺🍃تقدیم به
روزه داران عزیز 🌺 🍃

طاعـات و عبادتتون قبول حق 🙏


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سلام ای نوبهارِ گم شده در سطرِ دوران ها
سلام ای شسته تن را در زلالِ شعر باران ها

صفا آورده ای بنشین و یک دم خستگی در کن
در آغوشم بگیر امشب به رسمِ تازه مهمان ها

دلم خون است بانو ! از کجایِ قصه باید گفت ؟!
پریشانم از استیصالِ بی پایانِ انسان ها

از آن روزی که رفتی برگهای رازقی خشکید
تمام باغ لِه شد زیر پاهای زمستان ها

پرستوها که کوچیدند ، آب برکه هم خشکید
عوض شد لحن باد و پاره شد قلب بیابان ها

بیا یک بارِ دیگر عشق را یادآوری کن تا ....
بپیچد عطر خوشبختی در ابعاد خیابان ها

به تن کن دامن گلدار خود را ، جلوه کن خانوم !
به منظورِ تماشای تو صف بستند ایوان ها

در اینجا زندگی بر روی سر مانند آوار است
مرا بیرون بکش از لابلای سنگ و سیمان ها

#پروین_نوروزی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

بیا تا عاشقی از سر بگیریم
جهان خاک را در زر بگیریم

بیا تا نوبهار عشق باشیم
نسیم از مشک و از عنبر بگیریم

#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
راه کج بود ، نشد تا به ديارم برسم
فال من خوب نيامد که به يارم برسم

بیقراریّ رسيدن ، رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شهرياری پر از اندوه ثریا هستم
شايد آخر سر پيری به نگارم برسم

استخوان سوز سياهیّ زمستان شده‌ام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

عشق هر روز دلم را به کناری می‌بُرد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

مرگ دلبستگی آخر دنيای من است
می روم شايد روزی به مزارم برسم ...

#سید_علی_رکن_الدین

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بنا کن رسم دلداری ، دل و جان دادنش با من
بده پیغام خود از دور ، اشارت کردنش با من

بسوزان هرچه می‌خواهی ولی دل را نوازش کن
بپا کن آتش عشقت ، سیاوش بودنش با من

رها کن دود آتش را ولی یاد مرا هرگز
سیه کن آسمان با دود ، نیلی کردنش با من

تو و دل دادن دریا ، من و دنیایی از رویا
بزن کشتی به طوفان‌ها ، به ساحل بردنش با من

ز هر دردی دری بگشا ، به هر آهنگ شادی کن
بزن بر تار و پود دل ، مرتب کردنش با من

بگو از دل ، دل از دلواپسی کم کن
تو وا کن سفره‌ی دل را ، صبوری کردنش با من ...

#احمدرضا_کاظمی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

چشمـی
به رهت دوخته‌ام
باز ڪه شاید بازآیی و
برهانی‌ام از چشم
به‌ راهی


#شهریار


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
[ میانِ تمامِ نَداشته هایَم
⦇تــــــو⦈ را تنها سَرمایه‌یِ ↡
جاودانهِ ⦇قلبَــــــم⦈ میدانَم..∞❤️


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو تک پادشاه قلمروی قلبمی دلبر😍👑


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
روزم چون روز ديگران می‌گذرد؛
اما شب كه درمی‌رسد
يادها پريشانم می‌كنند...!

شب بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭐️شب داستان #زندگی ماست
🌈گاهی #پر نــــــور و
⚡️گاهی #کم نور میشود
🌈اما به خاطر بسپار
هر #آفتابــــــی غروبی دارد
🌈و هرغروبی #طلوعـــــی
🌟شبتون غرق در #عطــــــر گل
🌈به امیــــــد #طلوع آرزوهایتان

شبتون بی غم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


میان جمع ام من، ولی دلم تنهاست
لبم چو گل خندان، دو دیده‌ام دریاست

لب از برون خندد، دل از درون گرید
ز برق چشمانم نشان غم پیداست

چگونه می‌خندد گلی که پژمرده
دل من است آن گل که از جفا مرده

زمن چه می‌پرسی که از چه می‌نالم
همیشه می‌گرید دلی که افسرده ..

#معینی_کرمانشاهی



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با تيشه ی خيال تراشيده ام تو را

در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را

از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟

يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را


#قيصر_امين_پور

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوباره می سرایمت، تو شعر را ترانه کن
فضای بزمِ واژه را، لطیف وعاشقانه کن

غزل،قصیده،مثنوی، چکیده از کلامِ تو
درون هر هجای دل، به مِهر آشیانه کن

اگرچه روزه ام ولی، اذانِ من صدای تو
نوای ربنای خود، به گوشِ دل روانه کن

شبیهِ موج می شوم درون آبی دلت
مسیرِ رودِ عشق را، به بحرِ بیکرانه کن

گمان ‌کنم که گم شدم، در انتهای آینه
بیاوموی شعر را،دراین غزل، تو شانه کن

نگاهِ خیسِ پنجره به ردّپای سبزِ توست
کویرِ خشکِ سینه را پراز گل و جوانه کن

نفس نفس دویده ام، به شوقِ هر تبسمت
طنین خنده را به دل، دلیلِ بی بهانه کن

تو‌ ای همیشه ماندنی، نوای تارو پود دل
صدای ساز عشق را سرودِ جاودانه کن

#بهار_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عصـــــــــــرتون بخیر و نیکی

حضــورتون عالیتر ازهمیشه

دلتون شاد
لبتون خندون
کامتون شیرین
عصرآدینه تون بخیر


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر
در ڪنار تو زیباست
آن هنگام
ڪه عطر موهایت
چون عطر گندم زار مست میڪند
جان خسته ے مرا ...


          ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عصـرڪه می شـود...
دلـم می خواهد دستهایت رابڪَیرم وببـــــــرم جایی ڪه پنجره‌ےِ عشـق
را به روےِ هیچ ڪسی جز عطـر وهواےِ تــــــــــــــــــــــــــــو باز نڪنم....



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
می بندم این دو چشم پر آتش را
تا ننگرد درون دو چشمانش

تا داغ و پر تپش نشود قلبم
از شعله نگاه پریشانش

می بندم این دو چشم پر آتش را
تا بگذرم ز وادی رسوایی

"تا قلب خامشم نکشد فریاد"


#فروغ_فرخزاد


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

از یاد نبر که از یاد نبردمت!
از یاد نبر که تمام این سالها،
با هر زنگِ نا به هنگام تلفن از جا پریدم،
گوشی را برداشتم
و به جا صدای تو،
صدای همسایه ای،
دوستی،
دشمنی را شنیدم!
از یاد نبر که همیشه،
بعد از شنیدن ش آهنگِ «جان مریم»
در اتاق من باران بارید!

#یغما_گلرویی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

من به آمار زمین مشکوکم تو چطـــــور ؟

اگر این سطح پر از آدمهاســــت

پس چرا این همه دلها تنهاســـــت ؟

بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنهانیست ؟ همه از هم دورند

همه در جمع ولی تنهاینـــــــد

من که در تردیدم تو چطور ؟



#سهراب_سپهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چنین که غمزهٔ تو خون خلق می‌ریزد
عجب نباشد اگر رستخیز انگیزد

فتور غمزهٔ تو صدهزار صف بشکست
که در میانه یکی گرد برنمی‌خیزد

ز چشم جادوی مردافگن شبه رنگت
جهان، اگر بتواند، دو اسبه بگریزد

فروغ عشق تو تا کی روان من سوزد
فریب چشم تو تا چند خون من ریزد؟

مرنج، اگر به سر زلف تو در آویزم
که غرقه هرچه ببیند درو بیاویزد

تو را، چنان که تویی، تا کسیت نشناسد
رخ تو هر نفسی رنگ دیگر آمیزد

اگر چه خون عراقی بریزی از دیده
به خاکپای تو کز عشق تو نپرهیزد

#عراقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را
وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را

فصل نوبهار آمد، جام جم چه می‌جویی
از می کهن پرکن، کاسهٔ سفالین را

آن که در نظر بازی ، عیب کوه‌کن کردی
کاش یک نظر دیدی، عشوه‌های شیرین را

باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران
تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را

گر ز قد رخسارت، مژده‌ای به باغ آرند
باغبان بسوزاند، شاخ سرو و نسرین را

چون ز تاب می رویت از عرق بیالاید
آسمان بپوشاند، روی ماه و پروین را

در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن
گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را

گر تو پرده از صورت، برکنار بگذاری
از میانه بر چینی، نقش چین و ماچین را

دفتر فروغی شد پر ز عنبر سارا
تا به رخ رقم کردی خط عنبرآگین را

#فروغی_بسطامی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀