💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
928 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
  #عصرها
فراموشت نشود
اشڪهایی ڪہ
روے شانہ‌هایت را
خیس ڪرد
آن‌جا امن‌ترین بود
براے دل پر دردم
مبادا عصر امروز را
از یاد ببرے...



#لیلا_صابرے_منش

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح‌ها
آنقدر به طلوعِ خورشید
نگاه می‌ڪنم
تا نشانه ‌های تو را
در او ببینم ..
تڪرار هر صبح
تڪرارِ
صبح بخیرهای توست ...

#لیلا_صابری‌منش

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر ها  یاد تــ✰ــو


           را نقاشے مے ڪـــنم...


یادت چه رنگ وارنگ است

  و قلبـــــ مݩ چه دلتنگ ...

#لیلا_صابرے_منش

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


مثل «او»
و تمام زنان دیگری که نامشان را از یاد برده‌ای
فراموش می‌شوم
و بعد از آن
در بی‌نامی ادامه‌ می‌دهم

فراموش می‌کنی آخرین‌بار کجا بوسیدمت،
فراموش می‌کنی آخرین‌بار
من را در این شعر دیده‌ای
و روزی که این سطرها را جایی بشنوی،
انگار دکمه‌ای گوشۀ خانه‌ات پیدا کرده‌ای
که یادت نیست روزی از آستینِ «او» افتاده!

فراموشم می‌کنی
طوری‌که از خواندنِ نامم بر سنگ قبر حتی
ناتوان می‌شوی. 





#لیلا_کردبچه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
عقیق رنگ چشمان توست
ترانه ای روشن که جاری ست
روی گندمزار موهایم
و دستانت  شعری شورانگیز
روی بساط "صبح"
که سرریز می کند لبخند را
روی شانه هایم و نسیم
آهسته می نوازد
آرزوهایم را میان بازوان تو
ای خیالت هم آغوش تمام
عاشقانه ها ...

#لیلا_ادبی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک چیزی باید باشد💕
که در هجومِ شب
دلت را قرص کند....!
یک چیزی....
مثل آرامش نگاهش
مثل امنیت شانه‌هایش
مثل گرمای نفس‌هایش....💞😘

#لیلا_مقربی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با نگاهِ تو
صبح در چشمانم قدم می زند
پنجره سلام می کند
کوچه شاعر می شود
و جهانی انگشت به دهان مى‌اندیشد،
به فلسفه‌ىِ  دوست‌داشتنت...

#لیلا_ادبی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همین که تو هر صبح
در خیال منی
حال هر روز من خـوب است ...

#لیلا_مقربی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به   تعجب   ننگر   زردی  این   سیمایم
عجب آن است که تو باشی ومن تنهایم..

تو   چنان  ترکِ  منِ بی دلِ  لیلی گفتی
دل   مجنون   نشدی  تا شنوی  نجوایم..

گره  از  دست گشودی  و  رهایم  کردی
درعوض  صد گره از غصه شدی در نایم..

خبرت هست که طاعون زده ی هجرانم؟
به شبی میکُشی آخر سر این  سودایم؟

تو کجا  یاد کنی از دل بی دل شده ام؟
تو کجا   پای به پای آمده ای   با پایم؟

پای    از   دایره   بگذار برون ،  تا برسد
نفسی چند ، که  در زیر وبَمَش، آسایم..

دل   خود را به تمنا ، به دل من بسپار
که تسلی بدهد ،   بر منِ  دل  رسوایم..

#لیلا_ملایی_علمداری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از میان تمام واژه‌های دنیا
تنها نام تو را دوست دارم؛
واژه‌ای که مرا به گریه می‌اندازد
واژه‌ای که مرا به خنده می‌اندازد
واژه‌ای که طرز ادای حروفش را دوست دارم
با چشم‌های خودت ببینی
تا خاطره‌ای بردارم از حیرت آشکارت

من
خاطرات زیادی از تو ندارم امّا
زیاد به تو فکر می‌کنم
و از هر خیابانی که می‌گذرم،
قبلاً درحالِ فکر کردن به تو از آن گذشته‌ام

درحال فکر کردن به تو راه می‌روم، آواز می‌خوانم
درحال فکر کردن به تو می‌خوابم، بیدار می‌شوم
درحال فکر کردن به تو زندگی می‌کنم
درحال فکر کردن به تو
یک آن یادم می‌افتد که دیگر
چیز زیادی برای تجربه ‌کردن نمانده ‌است

چیزی
برای تجربه ‌کردن نمانده است،
آنقدر با تو زیسته‌ام بی‌تو
که فکر می‌کنم دیگر
می‌توانم بمیرم.


#لیلا_کردبچه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀