💖کافه شعر💖
2.77K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#براي______تو❤️


از اندازه خواستنتــــــ
درون قلبمـ هیچ مپرس
چرا ڪه مهرت چونان رود
بر بستر احساسمـ جاریست
خواستنتــــ ...
آبستن ابر چشمان من است
و عطرت درون گلدان آغوشمـ
موج مے زند
تو باشے یا نباشے فرقے نمے ڪند
من ساڪن ڪوے دوست داشتن توامـ
و نامت تا همیشه برتارک آسمان احساسمـ مے درخشد...

#امیرعباس_خالقوردی

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
من به اندازه چشمان توحیران ماندم

وبه اندازه هربرق نگاهت نگران...

توبه اندازه تنهایی من...

شادبمان...

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی یه بار از چشمم افتادی دیگه انقدر

تلاش نکن برگردی بالا فقط آدمای احمق دو

بار به یه نفر اعتماد میکنن.

#تیکه

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
#سجاد_سامانی :

توصیف‌ناپذیری و این را به غیر تو

در وصف هر کسی که بگویم، تعارف است


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر چند گاه،
قصه‌ای از عشق می‌شنویم
که به ما یادآوری می‌کند،
در تاریک‌ترین ساعات زندگی،
امید
مانند شمعی روشن
راه‌مان را روشن می‌کند.

#کاترین_هیوز

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
و گاهی قشنگ ترین ترانه ی
جهان، همان ترانه ای ست
که تو با مدادرنگی چشمهای قشنگت
هزاران دوستت دارم را
روی رخساره ی مژه هایم
بی صدا عاشقانه نقاشی می کنی
و من در طنینِ آهنگِ قلبم
تو را فریاد فریاد
بی صدا "دوستت می دارم"...

#امید_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سینه ام را سخت سوزاندی، محبت داشتی!
بی وفایی را عزیزم ، خوب عادت داشتی!

دوستت می داشتم بسیار در حدّ جنون
من نمی دانم چرا از عشق، نفرت داشتی!

ارمغانِ حجمِ سنگینِ تو در من شعر شد
شاعرم کردی و در این کار همّت داشتی

بی گمان اشکیدمت توی تمام شعرهام
گفتمت خواندی؟ولی هربار علت داشتی

رفتی اما من که می دانم پشیمانی ولی
کاش در ابراز آن قدری شهامت داشتی!!!!

#فرشته_تشکری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
در ادبیات فارسی نقل است که زرتشت پس از پذیرفتن دین توسط گشتاسپ، سروی را از بهشت آورد و آن «سرو آزاده» در نزدیکی اولین آتشکده در کشمر کاشته شد. اشعار دقیقی در شاهنامه قدیمی‌ترین منبعی است که این را روایت کرده، اما این داستان ریشه در سنت زرتشتی دارد. تاریخ بیهق از دو سرو نام می‌برد و محل کاشت آن یکی را در قریه فریومد (سبزوار) می‌داند. سرو کشمر در زمان متوکل و به دستور او قطع شد؛ چون آن درخت را برای وی تشریح و توصیف کردند، دستور قطع سرو را برای طاهر بن عبدالله صادر کرد تا چوب‌های آن را برای خلیفه به سامره بفرستند و از آن‌ها در جهت استفاده در ساختمان قصر جدیدش بهره گیرد. بنا به ثعالبی «پس گبرگان جمله جمع شوند و خواجه ابوالطیب را گفتند ما پنجاه هزار دینار زر نیشابوری خزانه خلیفه را خدمت کنیم درخواه تا از این بریدن درخت درگذرد، چه هزار سال زیادت است تا آن درخت کاشته‌اند» اما طاهر که علاقه‌ای به نادیده گرفتن فرمان خلیفه نداشت به آنان گفت: «متوکل نه از آن خلفا و ملوک بود که فرمان وی را رد توان کرد.» او پس از قطع درخت، چوب‌های حاصله را با شتر به سامرا فرستاد که این اقدام بالغ بر پانصد هزار درهم هزینه دربرداشت. به هر روی متوکل پیش از رسیدن درخت به سامرا توسط غلامان ترک خود کشته شد.

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
جز نقش تو در نظر نیامد مارا
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

خواب ار چه خوش آید همه را در عهدش
حقا که به چشم در نیامد ما را

#حافظ


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدۍبه دردِ خویش خو کردم

فشردم باهمه مستی به دل سنگِ صبوری را
ز حـالِ گـریـهٔ پنهـان، حکایت با سَبـو کردم

فـرود آ ای عزیزِ دل، کـه من از نقـشِ غیرِ تو
سرای دیـده بـا اشکِ ندامت شستشو کردم

صفـائی بـود دیشب ، با خیالت خلوتِ ما را
ولی مـن بـاز پنهـانی، تـو را هـم آرزو کردم

مَلـول از نالـهٔ بلبـل مبـاش، ای باغبان رفتم
حلالم کن اگر وقتی ، گلی در غنچه بـو کردم

تو با اغیار پیشِ چشمِ من مِی در سَبو کردی
من از بیمِ شماتت، گریـه پنهان در گلو کردم

#شهـریــار


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خدا کند کـه دلم پای عهدِ خویش بماند
از اوهمیشه بگوید، از او همیشه بخواند

سپرده‌ام به دلِ خود، که جای غیر نباشد
خـدا کنـد بپـذیـرد ، خـدا کنـد بتـواند

به سوی پنجره‌ ای میروم که بادِ سحرگاه
غبــارِ غصـه و غـم را ، ز شانـه‌ ام بتکاند

نسیـمِ رقـص‌کُنـانی، رسیـده از طرف او
خـدا کند کـه سـلامِ مـرا بـه او بـرساند

خدا کند که بیاید، پُـر از شُکوه و شکوفه
و طعمِ صلح و صفا را، به عالَمی بچشاند

#فاطمه_معصومه_شریف


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
Shab Ahangi
Masoud Sadeghloo
#آهنگ_شب_عاشقی
#مسعود_صادق_لو👌💜

امشب پیش عالم و آدم قلبمو بهت دادم
دلبر تماشایی من به عشقت افتادم

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر صد عید باشد ، نیست عیدی
مبارک‌تر ز عیدِ دیدن یار

به عالم گوشه‌گیران بی‌غمانند
خصوصا گوشه‌گیر دامن یار

#طالب_آملی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آیی و بگذری به من و باز ننگری

ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد


#فخرالدین_عراقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
همیشه لحظه ی بوسه از آن لبهای قاجاری
تو ژست خواب میگيرىّ و میدانم که بیداری

و یا من در خیال و خواب پندارم که میبوسم
لب معشوقِ خوابی را که بيدارست انگاری

تو را دارم خودم را نه، مرا داری خودت را نه
تمام شهر میخندد بر این بی خویشتنداری

تو را هر روزِ هفته در خیالم عشق ميبازم
تویی که فرق داری با زنان جمعه بازاری

تمام لات های پامنار و سبزه میدان را
حذر دادم که آسوده قدم در کوچه بگذاری

بیا آزاد با من دور آزادی قدم بردار
که یوسف را به زندان کرد حرص آبرو داری

#حاجعلى_محمدی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
#سعيده_رضوی :

هميشه همينطور نمی ماند
يك روز كه تصورش را نمی كنی
جايی كه در خواب هم نديده ای
لحظه ای كه به هيچ چيز فكر نمی كنی
و تازه رها شده ای از بند آرزو
از جانب پروردگار دريافت خواهی كرد
چيزی فراتر از آنچه در طلبش بودی
چيزی ارزشمند تر و دلپذير تر!

مطمئن باش در چنين روزی
خوشحالتر خواهی بود...

#دقیقا👌👌👌👌

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عنایت_خان_اشنا :

کور آن نیست که چیزی نتواند بیند

کور آن است که عیب دگران می‌بیند...


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
از تمامِ دلخوشی ها برگِ فالی مانده از تو
لایِ یک دیوانِ خطی، خط و خالی مانده از تو

ماه بانویِ خراسان! بردی از من دل چه آسان
مانده ام گیج و هراسان، با خیالی مانده از تو

رویِ آیینه شکسته خطِ نستعلیقِ سرمه
ردِ پلکِ خوش خرامانِ غزالی مانده از تو

گنجه آرایِ بخارایِ جوانی هایِ رفته
چون حریرِ نازک گل، دستمالی مانده از تو

محوِ نقشت می تراشد تیشه یِ فرهادی ام سنگ
در من ای رویایِ شیرین! شور و حالی مانده از تو

رفته ای اما هنوز آن سویِ بغضِ خاطراتم
نم نمِ یکریزِ بارانِ زلالی مانده از تو

همچنان "دربند"ِ یادت هستم و هِی میکشم آه
رویِ قلیان، آتشِ سرخِ زغالی مانده از تو

مانده ام در حسرتِ یک زنگِ تو، وقتی که پیداست
رویِ گوشیِ قدیمی میس کالی مانده از تو

باز شب در خواب دیدم با کبوترها میایی
صبح رویِ بالشِ من، عطرِ بالی مانده از تو

عشق گاهی غرقِ آهی از نگاهی می تراود
آنچنان که گوشه یِ قابت خیالی مانده از تو

ماندگاری تا جهان باقی ست چون در دفترِ عشق
هرکجا شعری ست از من، شرحِ حالی مانده از تو

#شهراد_میدری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀