گوهر مخزن اسرار همان است که بود
حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود
عاشقان زمره ارباب امانت باشند
لاجرم چشم گهربار همان است که بود
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود
طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید
همچنان در عمل معدن و کان است که بود
کشته غمزه خود را به زیارت دریاب
زان که بیچاره همان دلنگران است که بود
رنگ خون دل ما را که نهان میداری
همچنان در لب لعل تو عیان است که بود
زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند
سالها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
حافظا بازنما قصه خونابه چشم
که بر این چشمه همان آب روان است که بود
#حافظ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود
عاشقان زمره ارباب امانت باشند
لاجرم چشم گهربار همان است که بود
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود
طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید
همچنان در عمل معدن و کان است که بود
کشته غمزه خود را به زیارت دریاب
زان که بیچاره همان دلنگران است که بود
رنگ خون دل ما را که نهان میداری
همچنان در لب لعل تو عیان است که بود
زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند
سالها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
حافظا بازنما قصه خونابه چشم
که بر این چشمه همان آب روان است که بود
#حافظ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گر با رخ زیبایش یک شام به صبح آرم
فیروز شود روزم، فرخنده شود فالم
گر زُلف و خطش بینی معلوم شود بر تو
هم معنی اوضاعم، هم صورت احوالم
فردا که گنهکاران در پای حساب آیند
جز عشق گناهی نیست در نامهٔ اعمالم
#فروغی_بسطامی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
فیروز شود روزم، فرخنده شود فالم
گر زُلف و خطش بینی معلوم شود بر تو
هم معنی اوضاعم، هم صورت احوالم
فردا که گنهکاران در پای حساب آیند
جز عشق گناهی نیست در نامهٔ اعمالم
#فروغی_بسطامی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گرچه در خاک برم درد تمنای تورا
تا پسین لحظه پرستم رخ زیبای تورا
کی شبی مست بیایی که من بی سرپا
تا سحرگه بزنم بوسه سراپای تورا
ما کسی را که نبینیم پرستش نکنیم
بارها دیده دلم عارض زیبای تورا
#عماد_خراسانی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا پسین لحظه پرستم رخ زیبای تورا
کی شبی مست بیایی که من بی سرپا
تا سحرگه بزنم بوسه سراپای تورا
ما کسی را که نبینیم پرستش نکنیم
بارها دیده دلم عارض زیبای تورا
#عماد_خراسانی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
طاووس ما درآید
وان رنگها برآید
با مرغ جان سراید
بیبال و پر به رقص آ...
مولانا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وان رنگها برآید
با مرغ جان سراید
بیبال و پر به رقص آ...
مولانا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
این قصه ی تلخی ست که سالک نشنیده
وین زشتی شومیست که صد پرده دریده
پیدا نکنی پاکدلی را که ز این درد
با حسرت و با خونِ جگر لبْ نگزیده
پروانه نداند که در این دشتِ پرآشوب
در هر قدمی دشمنِ جان، تار تنیده
عریان شده پهنای زمین، سبزه به جا نیست
هر بُز به سرِ مرتعی از عشق چریده
تصویرِ کریهی به جهان گشته هویدا
بر پیکره ی عشق، هوس پنجه کشیده!
#علی_عدالتجو
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وین زشتی شومیست که صد پرده دریده
پیدا نکنی پاکدلی را که ز این درد
با حسرت و با خونِ جگر لبْ نگزیده
پروانه نداند که در این دشتِ پرآشوب
در هر قدمی دشمنِ جان، تار تنیده
عریان شده پهنای زمین، سبزه به جا نیست
هر بُز به سرِ مرتعی از عشق چریده
تصویرِ کریهی به جهان گشته هویدا
بر پیکره ی عشق، هوس پنجه کشیده!
#علی_عدالتجو
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#مولانا
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا، شکل دگر خندیدن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا، شکل دگر خندیدن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ای با همه کس به صلح و با ما به خلاف
جــرم از تــو نباشـد گنه از بخت منست
#مولانا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
جــرم از تــو نباشـد گنه از بخت منست
#مولانا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
زاهد برو که طالع اگر طالع من است
جامم به دست باشد و زلف نگار هم
حافظ
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
زاهد برو که طالع اگر طالع من است
جامم به دست باشد و زلف نگار هم
حافظ
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ما عیب کس به مستی و رندی نمیکنیم
لعل بتان خوش است و می خوشگوار هم
ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند
و از می جهان پر است و بت میگسار هم
حافظ
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لعل بتان خوش است و می خوشگوار هم
ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند
و از می جهان پر است و بت میگسار هم
حافظ
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
دفترم بـاز به نـاز تـو فقط بــاز کنم
سازم از گفتن چشمان تـو دمساز کنم
سوز دل برسر دل ماند و نگویم به کسی
راز دل را بـه لب سرخ تو ابراز کنم
#الهام_رازقی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دفترم بـاز به نـاز تـو فقط بــاز کنم
سازم از گفتن چشمان تـو دمساز کنم
سوز دل برسر دل ماند و نگویم به کسی
راز دل را بـه لب سرخ تو ابراز کنم
#الهام_رازقی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در رهِ پرخطرِ عشقِ بتان، بیمِ سر است
بر حذر باش در این راه، که سر در خطر است
چه کنم با دلِ خودکامِ بلا دوست، که او
میرود بیشتر آنجا، که بلا بیسپر است
َ#وحشی_بافقی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بر حذر باش در این راه، که سر در خطر است
چه کنم با دلِ خودکامِ بلا دوست، که او
میرود بیشتر آنجا، که بلا بیسپر است
َ#وحشی_بافقی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بزن آن پرده نوشین که من از نوش تو مستم
بده ای حاتم مستان قدح زفت به دستم
هله ای سرده مستان به غضب روی مگردان
که من از عربده ناگه قدحی چند شکستم
چه کم آید قدح آن را که دهد بیست سبوکش
بشکن شیشه هستی که چو تو نیست پرستم
تو مپرسم که کیی تو بده آن ساغر شش سو
چو شدم مست ببینی چه کَسستم چه کسستم
چو من از باده پرستی شدهام غرقه مستی
دگرم خیره چه جویی که من از جوی تو جستم
بده ای خواجه بابا مکن امروز محابا
که رگ غصه بریدم ز غم و غصه برستم
چو منم سایه حسنت بکنم آنچ بکردی
چو بخوردی تو بخوردم چو نشستی تو نشستم
منم آن مست دهلزن که شدم مست به میدان
دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم
خمش ار فانی راهی که فنا خامشی آرد
چو رهیدیم ز هستی تو مکن باز به هستم
#مولانا
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بده ای حاتم مستان قدح زفت به دستم
هله ای سرده مستان به غضب روی مگردان
که من از عربده ناگه قدحی چند شکستم
چه کم آید قدح آن را که دهد بیست سبوکش
بشکن شیشه هستی که چو تو نیست پرستم
تو مپرسم که کیی تو بده آن ساغر شش سو
چو شدم مست ببینی چه کَسستم چه کسستم
چو من از باده پرستی شدهام غرقه مستی
دگرم خیره چه جویی که من از جوی تو جستم
بده ای خواجه بابا مکن امروز محابا
که رگ غصه بریدم ز غم و غصه برستم
چو منم سایه حسنت بکنم آنچ بکردی
چو بخوردی تو بخوردم چو نشستی تو نشستم
منم آن مست دهلزن که شدم مست به میدان
دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم
خمش ار فانی راهی که فنا خامشی آرد
چو رهیدیم ز هستی تو مکن باز به هستم
#مولانا
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ای صبا با توچه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بی هوش شدی
تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست
تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی
ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو
نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی
چنگی معبد گردون شوی ای رشگ ملک
که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی
شمع شبهای سیه بودی و لبخند زنان
با نسیم دم اسحار هم آغوش شدی
شب مگر حور بهشتیت به بالین آمد
که تواش شیفته زلف و بناگوش شدی
باز در خواب شب دوش ترا می دیدم
وای بر من که توام خواب شب دوش شدی
ای مزاری که صبا خفته به زیر سنگت
به چه گنجینه اسرار که سرپوش شدی
ای سرشگ اینهمه لبریز شدن آن تو نیست
آتشی بود در این سینه که در جوش شدی
شهریارا به جگر نیش زند تشنگیم
که چرا دور از آن چشمه پرنوش شدی
شهریار
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بی هوش شدی
تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست
تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی
ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو
نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی
چنگی معبد گردون شوی ای رشگ ملک
که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی
شمع شبهای سیه بودی و لبخند زنان
با نسیم دم اسحار هم آغوش شدی
شب مگر حور بهشتیت به بالین آمد
که تواش شیفته زلف و بناگوش شدی
باز در خواب شب دوش ترا می دیدم
وای بر من که توام خواب شب دوش شدی
ای مزاری که صبا خفته به زیر سنگت
به چه گنجینه اسرار که سرپوش شدی
ای سرشگ اینهمه لبریز شدن آن تو نیست
آتشی بود در این سینه که در جوش شدی
شهریارا به جگر نیش زند تشنگیم
که چرا دور از آن چشمه پرنوش شدی
شهریار
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
در هوای دوستداران دشمن خویشم رهی
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا
#رهی_معیری
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
در هوای دوستداران دشمن خویشم رهی
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا
#رهی_معیری
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
#وحشی_بافقی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
#وحشی_بافقی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یارم چو گریست اشک او گوهر شد
تا دست به پیڪرش زدم مرمر شد
اشفته شدم ڪشیدمش در اغوش
افتاد به پیچ و تاب و نیلوفر شد
#مهدی_سهیلے
#ی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا دست به پیڪرش زدم مرمر شد
اشفته شدم ڪشیدمش در اغوش
افتاد به پیچ و تاب و نیلوفر شد
#مهدی_سهیلے
#ی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
Babe Delami
Mohsen Chavoshi
باب دلمی بس که دل انگیزه نگاهت
جدیدترین اثر محسنچاوشی❤
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
جدیدترین اثر محسنچاوشی❤
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
درد را یاران به مِنّت...
بر دل ما مینهند...
آه اگر زین سفلگان...
چشم دوا میداشتم...
#حزین_لاهیجی
.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
درد را یاران به مِنّت...
بر دل ما مینهند...
آه اگر زین سفلگان...
چشم دوا میداشتم...
#حزین_لاهیجی
.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀