💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ای مطرب ازان حریف پیغامی ده
وین دلشده را به عشوه آرامی ده

ای ساقی ازان دور وفا جامی ده
ور رشک برد حسود، گو جامی ده


 #سعدی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو مردادی و من همزاد با برف زمستانم
مرا در پرتو گرمای آغوشت بمیرانم

به قدری ناخودآگاه وجودم از تو لبریز است
نمی‌دانم تو در من یا خودم در خویش مهمانم

چرا با این‌که می‌دانم دل‌انگیزِ دل‌آزاری
تو را این‌قدر می‌خواهم، جوابش را نمی‌دانم

صدایت می‌زنم، جای بفرماییدِ تکراری
مرا در آرزو مگذار و در پاسخ بگو: جانم

دلم می‌سوزد و اشک از نگاه من سرازیر است
سراغم را بگیری شعله در آغوش بارانم

تو دلخواه منی، دلبسته او، وای از این برزخ
مرا در این گناه مشترک تنها بسوزانم

به چشم من نمی‌آید کسی بعد از تو، این یعنی
اگر آغا محمدخان شوی با عشق کرمانم

نشانی خودم را می‌نویسم بلکه برگردی
حبیب بن غزل، هم بغض سعدی در خراسانم

#حبیب_حاجی‌پور


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای نوش کرده نیش را بی‌خویش کن باخویش را
باخویش کن بی‌خویش را چیزی بده درویش را

تشریف ده عشاق را پرنور کن آفاق را
بر زهر زن تریاق را چیزی بده درویش را

با روی همچون ماه خود با لطف مسکین خواه خود
ما را تو کن همراه خود چیزی بده درویش را


#مـولانـا


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
من که حیران ز ملاقاتِ توأم
چون خیالی ز خیالاتِ توام

به مراعات کنی دلجویی
وه که بی‌دل ز مراعاتِ توام

ذاتِ من، نقشِ صفاتِ خوشِ توست
من مگر خود صفتِ ذاتِ توام

نقش و اندیشه‌ی من از دَمِ توست
گویی الفاظ و عباراتِ توام

گاه شه بودم و گاهت بنده
این زمان هر دو نی‌أم، ماتِ توام...


#مولانا_جان


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
صَد جَوالِ زَر بیاری اِی غنی
حق بگوید: دل بیار ای منحنی!

گر زِ تو راضی ست دل، من راضی ام
وَر زِ تو مُعرِضْ بود، اِعراضی ام

نَنْگرم در تو، در آن دل بنْگرم
تُحفه او را آر، ای جان بر دَرَم
.....
آن دلی آور که قطبِ عالَم اوست
جانِ جانِ جانِ جانِ آدم اوست

از برای آن دلِ پُر نور و بِر
هست آن سلطانِ دلها منتظر

دفتر پنجم #مثنوی ص ۷۵۹

📚جوال: گونی، خورجین؛ منحنی: خمیده، کج؛ مُعْرض: رویگردان؛ بِرّ: نیکی



🔷️ هیچ عمل و فعلِ ظاهری مورد توجه حق تعالی قرار نمی گیرد مگر آنکه از رویِ قلبی پاکیزه بوده و با طهارت باطنی همراه باشد.
عملِ بدون طهارت باطنی و قلبِ سلیم هیچ ارزشی در درگاه خداوند ندارد و هرقدر هم بزرگ باشد موجب رشد انسان نمی شود.
ملاک پذیرش عمل، باطنِ عمل است نه ظاهر پر زرق و برق آن.

🔶️ملاکِ پذیرش در درگاه الهی قلب و دل آدمی است نه عمل او. اگر بر اعمال و عبادات هم تاکید شده برای آنست که آن اعمال موجب تزکیه و پاکی دل انسان بشود وگرنه صرفِ عمل ظاهری نه تنها موجب قربِ انسان نمی شود بلکه موجب عُجب و بُعد او می گردد.

🔮آن دلی که او را دل می پنداری گِل است نه دل؛ آن دلی دل است که جام جهان نما شده و سرِّ سرِّ انسان است. خداوند خریدار آن دلی است که به نور و پاکی و نیکی خالص شده است.

🔻يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ . إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيم🔺 سوره شعراء آیات ۸۸ و ۸۹

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب شد

شاعر شب های تنهایی بیا...

یک غزل یا نه .... دوبیتی ؛...

هر چه میخواهی بگو...


#مهدی_رضایی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌از بهر دل ما را
در رقص درآ یارا
وز ناز چنین می کن
آن زلف کمند ای جان

#حضرت_مولانا

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
مادر بت ها بتِ نفس شماست
زانک آن بت مار و این بت اژدهاست

آهن و سنگ ست نفس و بت شرار
آن شرار از آب می گیرد قرار

سنگ و آهن ز آب کی ساکن شود
آدمی با این دو کی ایمن بود

بت سیاهابه ست در کوزه نهان
نفس مر آب سیه را چشمه دان

آن بت منحوت چون سیل سیاه
نفس بتگر چشمه ای بر آب راه

صد سبو را بشکند یک پاره سنگ
و آب چشمه می زهاند بی درنگ

بت شکستن سهل باشد نیک سهل
سهل دیدن نفس را جهل ست جهل

#مثنوی_مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خواب در چشم و نفس بر دل محزون بار است

ازکه دورم‌که به خود ساختنم دشوار است؟

#بیدل_دهلوی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن راکه زخمی از دم شمشیر او بود
بی چشم زخم آب حیاتش به جو بود

آسودگی به خواب نبیند تمام عمر
آن را که خار پیرهن از آرزو بود

هرکس زجود پیر خرابات آگه است
دستش همیشه در ته سر چون سبو بود

دست خود از غبار تعلق کسی که شست
جایز بود نمازش اگر بی وضوبود

رنگی که نیست عاریتی چون شراب لعل
درآفتاب زرد خزان سرخ روبود

گر خامه را کند دو زبان جای حرف نیست
چون کاغذ دورو طرف گفتگو بود

صائب کجا ز عالم بیرنگ بو برد
هر کس که قبله نظرش رنگ وبو بود

#صائب_تبریزی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خاطر پرحسرتم را با پیامی شاد کن

ای صدایت مژده بخش کامرانیها مرا

#معینی_کرمانشاهی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای دل غمگین به هجر یار عادت می کنی
بیخود از غم دم مزن با هر که صحبت می کنی

یا به درد خویشتن خو کن و یا ساکت بمیر
گر چه هر شب بر دلت عرض ارادت می کنی

گوش کن با هیچ کس از سینۀ پر غم مگو
گر چه در تاریکی و ظلمت تو خلوت می کنی

یا بساز و از غمت با هیچ دلبندی مگو
یا بسوز و دم مزن از چه شکایت می کنی

باز کن بال دلت را پر بکش در آسمان
هی چرا می سوزی و صحبت ز غیرت می کنی

من که می دانم دل غمگین پری از التهاب
خوب می دانی مرا هر لحظه اذیت می کنی

می رسد آن دم که قصد دیدنم را می کنی
از نگاه مرده ام یک شب تو حیرت می کنی

من کنون مُردم، چه سود این دیدن پر التهاب
تا که در گورم نهند، از دل عیادت می کنی

مهدی_شاهواری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
Madar
Aron Afsharشاعران‌برتر
🎼 آرون افشار🎤🎶🎧

مادر❤️❤️❤️

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را
کی توانم برکشید از سینه پیکان تو را

گر بدینسان نرگس مست تو ساغر می‌دهد
هوشیاری مشکل است البته مستان تو را

#فروغی_بسطامی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
برای وصف دو چشمت ترانه می خواهم
برای مستی شامم بهانه می خواهم

من از تبار دلم ،از تبار شاعرها
برای از تو سرودن نشانه می خواهم

بسوز با نگهی تار و پود جانم را
برای شعله کشیدن زبانه می خواهم

بیا که بی تو کویری ترین گل دردم
برای رویش عشقم جوانه می خواهم

بخوان مرا که به نازت کنم فدا جان را
که من تو را زخدا عاجزانه می خواهم

من آن کبوتر جلدم به بام دل یارب
عنایتی بکنی آشیانه می خواهم

*تو را برای شبی شاعرانه کم دارم*
دوباره رقص تو را دلبرانه می خواهم

#آرامش_ظهرابی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هـوایی خســته با بهـت نفس ماند

سکوت سایه ای از هیچ کس ماند

قنـــاری ها بــه تعطیــلات رفتنـــد

ولی آوازشـــان کنـــج قفـــس ماند

#شهراد_ميدرى


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
غم‌انڪَیزترین
قسمت شب اینجاست ڪه
من فراموش ڪردم
باید به چه چیزی فکر کنم
یا با چه حالتی سرمو روی بالش بذارم
ڪه خوابم ببره
این در صورتیه که می‌دونم
بعد از بستن پلکم
چیزی جز ڪابوس منتظرم نیست.
پس مجبورم
به نبودن تو فڪر ڪنم
به حسی که فقط می‌شه صداش ڪرد:
"دلتنڪَی"



#آباعابدین


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
در بحر کرم حرص و حسد پیمودن

وین آب خوشی ز همدگر بربودن

ماهی ننهد آب ذخیره هرگز

چون بی‌دریا هیچ نخواهد بودن

#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک مرتبه دیدم کـه بهـاری شده بودی
آلــوچـه لـب و گونه ِ اناری شده بودی

چون آب زلالی که روان است و گوارا
ازچشمه ی پرزمزمه جاری شده بودی

با کولـه ای از غصه بـه دنبال تو بودم
کز حال بــدِ بنــده فـــراری شده بودی

هنگام همــــآوا شـدن ِتــار و کمــانچه
دل بستـه بـه آواز ِ یساری شده بـودی

در باغ رز و نسترن و سنبل و سوسن
هــر دم نفس زرد ِ قناری شـده بـودی

آن شب که زدی گیره به ابریشم زلفت
فتــوا شکن ظلمــت و تاری شده بودی

بانوعسلم خط به خط و واژه به واژه
در شعروغزل‌جاری وساری شده بودی

#علی_قیصری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

شبـی که زنی جدیـد
سـر بر بازوی تو ...
و خیالی کهـنه
سر بر سیـنه ی من !

شبی که بهــشت بازوانت را ندارم
کاکتـوس ها را بغـل میگیرم
و برایشان
از تفاوت آغـوش با آغـوش می گویم ...!


#مهدیه_لطیفی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀