💖کافه شعر💖
2.59K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
مرا جمال تو باید قمر چه سود کند

چو مست چشم تو نبود شراب را چه طرب
چو همرهم تو نباشی سفر چه سود کند

#حضرت_مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
"گوش بسپار به موسیقی روییدن"
به سلام ِ سر صبح
و به یک صبح بخیر
که ترا می برد از جامه خواب آلوده
به بلندای خیال
مثل پژواک صدا باش و بگو :
به گل و سبزه و خورشید سلام
و به گنجشکانی که سحر خیزترند ...!

"دورها آوایی ست که ترا می خواند"

#حمیدرضا_سعیدی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آرامشم باش و با آغوشت
خیالی از شب بوسه هایت را
روی گونه هایم به یادگار بگذار
آرامش شب های بیقراری ام باش
بگذار سکوت نفس هایت خاموش کند
نبض طوفانی قلبم را

#آذر_فراهانی
#الف

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
شوق دیدارش برایم آرزو نگذاشته است 
رنگ رخسارم برایم آبرو نگذاشته است 

آنقدر در خلوتم با یاد او  باریده ام 
دیدگانم جای حرف و گفت و گو نگذاشته است

دوختم لب را به هم بی شکوه باشد تا ابد
پاره پاره قلب من جای رفو نگذاشته ست!

پشت پاهایش ببین، آنقدر رفتم گم شدم 
خستگی نایی برای جست و جو نگذاشته است

هر صدایی مثل او! بند دلم را می درید!
اشکهایم ، هیچ بغضی در گلو نگذاشته است

 پیش او عمقی ندارد عشق در روز فراق !
یار دیگر برگزید و  پرس و جو نگذاشته است!

من برایش مرده بودم دیر فهمیدم ولی!
او نماز مرده را هم بی وضو نگذاشته است!

#سمیه_تقوی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت

اعتبار سربلندی در فروتن بودن است
#چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت



#فاضل_نظری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
اینچنین عشق تو در سینه نگهداشت منم

آنکه در ناز فرو رفته و شاداب تویی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم

آنکه هرگز نگشود دفتر احساس تویی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم

آنکه کافر به دل مومن من بود تویی
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم

او که در باغ غزل گشت و خرامید تویی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم

او که عاقل شد و راه خِردش جست تویی
آنکه در مزرعه‌اش بذر جنون کاشت منم

#پارسا_سرخوش


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
يك سينه حرف هست، ولي نقطه‌چين بس است
خاتون دل و دمــــــــــاغ ندارم.... همين بس است

يك روز زخــــــــــــم خوردم يك عمر سوختم
كو شوكران؟ كه زندگي اينچنين بس است

عشق آمده‌ست عقل بـــــرو جاي ديگري
يك پادشاه حاكم يك سرزمين بس است

مورم، سياوشانه به آتش نكش مــــــرا
يك ذره آفتاب و كمي ذره‌بين بس است

ظرف بلـــــــــور! روي لبت خنده‌اي بپاش
نذري نديده را دو خط دارچين بس است

ما را بــــــه تازیانه نوازش نكن عزیز
كه سوز زخم كهنه‌ي افسار و زين بس است

از این به بعد عزيز شما باش و شانه‌هات
ما را بــــــراي گريه سر آستين بس است

#حامدعسکری


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرثیه‌های خاک :
با چشم‌ها

با چشم‌ها
ز حیرتِ این صبحِ نابجای
خشکیده بر دریچه‌ی خورشیدِ چارتاق
بر تارکِ سپیده‌ی این روزِ پابه‌زای،
دستانِ بسته‌ام را
آزاد کردم از
زنجیرهای خواب

#شاملو
#رشیدکاکاوند

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش

بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش

کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار
که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش

بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم
به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش

نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش

کمان ابروی جانان نمی‌پیچد سر از حافظ
ولیکن خنده می‌آید بدین بازوی بی زورش


سماط=سفره یا بساط
دهر=دنیا
دون=پست
لعب=بازی، بیهوده
منافی=مخالف

#حافظ


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هرکه نامُخت از گذشتِ روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

تا جهان بود از سرِ مردم فراز
کس نبود از رازِ دانش بی‌نیاز

مردمانِ بخْرد اندر هر زمان
رازِ دانش را به هر گونه زبان

گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی‌بنْگاشتند

دانش اندر دل چراغِ روشن است
وز همه بد بر تنِ تو جوشن است

#رودکی
#زادروز


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی

#رودکی


#_۴دی_ماه_زادروز_رودکی
#پدر_شعر_پارسی_گرامیباد

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
حافظ :

شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد
زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد...

یه لذت و عیشی در کار بی‌بنیاد هست که واسه خودته، نهانِ در دلته! بگرد و اونو پیدا کن.


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
#خیام

یک جام شراب صد دل و دین ارزد
یک جرعه می مملکت چین ارزد
جز باده لعل نیست در روی زمین
تلخی که هزار جان شیرین ارزد


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
گَهی که رنجشی از یار بوده‌است مرا
ز خود شکایت بسیار بوده‌است مرا

رقیب، رحم از آن می‌کند به سادگی‌ام
که چشم مرحمت از یار بوده‌است مرا

ز سخت دادن جانم اجل بُود آگه
که شام هجر تو غمخوار بوده‌است مرا

مرا پسندِ رقیبت به خویش دشمن کرد
قبولِ بی‌هنران عار بوده‌است مرا

ز خار خارِ غمت در دل اضطراب مباد
گر از تو خاطرِ افگار بوده‌است مرا...

#ضمیری_اصفهانی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
ذکر حق پاکست چون پاکی رسید
رخت بر بندد برون آید پلید

چون در آید نام پاک اندر دهان
نه پلیدی ماند و نه اندهان

#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهي بجز گريز برايم نمانده بود
اين عشق آتشين پر از درد بي اميد
در وادي گناه و جنونم کشانده بود

رفتم ، که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشک هاي ديده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در اين سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم

رفتم مگو ، مگو ، که چرا رفت ، ننگ بود
عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما
از پرده ي خموشي و ظلمت ، چو نور صبح
بيرون فتاده بود يکباره راز ما

رفتم ، که گم شوم چو يکي قطره اشک گرم
در لابلاي دامن شبرنگ زندگي
رفتم که در سياهي يک گور بي نشان
فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگي

من از دو چشم روشن و گريان گريختم
از خنده هاي وحشي طوفان گريختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گريختم

اي سينه در حرارت سوزان خود بسوز
ديگر سراغ شعله ي آتش زمن مگير
مي خواستم که شعله شوم سرکشي کنم
مرغي شدم به کنج قفس بسته و اسير

روحي مشوشم که شبي بي خبر ز خويش
در دامن سکوت به تلخي گريستم
نالان ز کرده ها و پشيمان ز گفته ها
ديدم که لايق تو و عشق تو نيستم

🖌" فروغ فرخزاد "


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سال‌ها گَر ظَنْ دَوَد با پایِ خویش
نَگْذَرَد زِاشْکافِ بینی‌هایِ خویش

تا به‌ بینی نایَدَت از غَیْبْ بو
غیرِ بینی هیچ می‌بینی؟ بگو

#مثنوی_مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت

هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید
هرجا گرفت نم نم باران دلم گرفت

با خنده گفتمش: «به سلامت… سفر بخیر…»
وقتی که رفت، از تو چه پنهان… دلم گرفت

بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت

امروز جمعه نیست، ولی با نبودنت
مانند عصر جمعه ی تهران دلم گرفت

#مجید_ترکابادی
📕از تو چه پنهان/ #دلم_گرفت


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بند بُگسل، باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر

گر بریزی بحر را در کوزه ای
چند گنجد،قسمت یک روزه ای

#مثنوی_مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
به هر ورق که ز شاخی فتد توانی خواند
که روزگار چه بدمهر و سست پیوند است

من این امید خزان دیده را چه خواهم کرد؟
که مو سفید شد و سینه آرزومند است

#باستانی_پاریزی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
دشمن
ستار
این هـــمان لحظه ے تلخ است

ڪه به صحــرا بزنــــد عقـــــل

عــــشق چون جــــغد ڪشد پر

روے ویــــرانــــه ی بــــاور . . .

#آهنگساز_فرید_زلاند

#ستار
دشمن

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀