هنوز هستن روزایی که قراره از ته دل بخندیم!
هنوز تو راهن لحظه هایی که آرزو می‌کنیم هیییچ وقت تموم نشن!
هنوز مونده قشنگیای زندگی رخ نشون بدن!
میان ... دیر یا زود...
اون روزا بالاخره میان!
بخند و به قشنگی اون روزا فکر کن...!
#کوثر_جوادی
☕️لحظه‌هاتون پرلبخند ☕️
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هنوز تو راهن لحظه هایی که آرزو می‌کنیم هیییچ وقت تموم نشن!
هنوز مونده قشنگیای زندگی رخ نشون بدن!
میان ... دیر یا زود...
اون روزا بالاخره میان!
بخند و به قشنگی اون روزا فکر کن...!
#کوثر_جوادی
☕️لحظه‌هاتون پرلبخند ☕️
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گفت: دست به چوب بزنم ، گل می شود.
دست به سنگ بزنم، لبخند.
دست به درد بزنم، درمان.
گفتم: پس شعبده بازی، جادو می کنی؟!
گفت: نه، پیامبرم، معجزه می کنم.
می خواهی برای تو هم معجزه کنم؟
خندیدم.
گفت: باید بگذاری بیایم و توی قلبت بنشینم، چهار زانو.
باید بگذاری بیایم و توی رگهایت راه بروم، آهسته آهسته.
باید بگذاری بیایم و زیر پلکهایت دراز بکشم، آرام و بی صدا.
می گذاری؟
خندیدم.
آمد و نشست و راه رفت و خوابید.
در قلبم، در رگهایم، زیر پلکهایم.
و این گونه شد که هر روز معجزه ای اتفاق افتاد...!
#عرفان_نظرآهاری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دست به سنگ بزنم، لبخند.
دست به درد بزنم، درمان.
گفتم: پس شعبده بازی، جادو می کنی؟!
گفت: نه، پیامبرم، معجزه می کنم.
می خواهی برای تو هم معجزه کنم؟
خندیدم.
گفت: باید بگذاری بیایم و توی قلبت بنشینم، چهار زانو.
باید بگذاری بیایم و توی رگهایت راه بروم، آهسته آهسته.
باید بگذاری بیایم و زیر پلکهایت دراز بکشم، آرام و بی صدا.
می گذاری؟
خندیدم.
آمد و نشست و راه رفت و خوابید.
در قلبم، در رگهایم، زیر پلکهایم.
و این گونه شد که هر روز معجزه ای اتفاق افتاد...!
#عرفان_نظرآهاری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در گلشنِ جهان مکن اظهار عقل و هوش
باید همین چو نرگس و گل بود چشم و گوش
از چرخ، تاج و تخت به منّت مکن قبول
تا داغ گردد از نخریدن گران‌فروش
امساک را چو روزه‌ی واجب قضا کند
هرجا که بیند از فقرا خواجه دیگ جوش!
باشد دلم ز حلقه‌ی زلف تو خوش‌نما
چون گوشواره نقره که هندو کند به گوش
جز بخت خویش نیست مرا دشمنی «اثر!»
پیوسته در کمین من است این سیاه‌پوش...
#اثر_شیرازی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
باید همین چو نرگس و گل بود چشم و گوش
از چرخ، تاج و تخت به منّت مکن قبول
تا داغ گردد از نخریدن گران‌فروش
امساک را چو روزه‌ی واجب قضا کند
هرجا که بیند از فقرا خواجه دیگ جوش!
باشد دلم ز حلقه‌ی زلف تو خوش‌نما
چون گوشواره نقره که هندو کند به گوش
جز بخت خویش نیست مرا دشمنی «اثر!»
پیوسته در کمین من است این سیاه‌پوش...
#اثر_شیرازی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ندای عشق
@katibehchannel
#ندای_عشق
#محمدرضا_شجریان
ساقی! بیا که عشق ندا می‌کند بلند
کان کس که گفت قصه‌ی ما هم ز ما شنید
ما باده زیرِ خرقه نه امروز می‌خوریم
صد بار پیرِ میکده این ماجرا شنید
ما می به بانگِ چنگ نه امروز می‌کشیم
بس دور شد که گنبدِ چرخ این صدا شنید
#حافظ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#محمدرضا_شجریان
ساقی! بیا که عشق ندا می‌کند بلند
کان کس که گفت قصه‌ی ما هم ز ما شنید
ما باده زیرِ خرقه نه امروز می‌خوریم
صد بار پیرِ میکده این ماجرا شنید
ما می به بانگِ چنگ نه امروز می‌کشیم
بس دور شد که گنبدِ چرخ این صدا شنید
#حافظ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
" هیبت بانگ شیاطین خلق را
بند کرده ست و گرفته حلق را
این شکوه بانگ آن ملعون بود
هیبت بانگ خدایی چون بود"
#مثنوی_مولانا
دفتر سوم ص۴۳۳۷
* سر و صدای شیاطین ابهت خود را بر
مردم تحمیل می کند.
با این وصف، چگونه آدمی مقهور هیبت
کلام خداوند نباشد؟
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بند کرده ست و گرفته حلق را
این شکوه بانگ آن ملعون بود
هیبت بانگ خدایی چون بود"
#مثنوی_مولانا
دفتر سوم ص۴۳۳۷
* سر و صدای شیاطین ابهت خود را بر
مردم تحمیل می کند.
با این وصف، چگونه آدمی مقهور هیبت
کلام خداوند نباشد؟
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بابالنگ دراز عزيز
خدا را شکر که من هیچ خدایی را از هيچکس به ارث نبرده ام
من آزادم که خدای خود را آنطور که دلم می‌خواهد مجسم و انتخاب کنم
خدای من مهربان، بخشنده، دلسوز، چیز فهم و اتفاقاً خیلی هم شوخ است.
#جين_وبستر
📚 بابا لنگ دراز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خدا را شکر که من هیچ خدایی را از هيچکس به ارث نبرده ام
من آزادم که خدای خود را آنطور که دلم می‌خواهد مجسم و انتخاب کنم
خدای من مهربان، بخشنده، دلسوز، چیز فهم و اتفاقاً خیلی هم شوخ است.
#جين_وبستر
📚 بابا لنگ دراز
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شعر من با جنس این بیگانه مردم جور نیست
نازنینا باورم کن , جنسِ من ناجور نیست
من چراغی در دلم دارم در این شبهای تار
آتشِ در چشمهایم شعله ای کم نور نیست
مدعی های زیادی دارد این دنیایِ شعر
هرکسی چیزی نوشته صاحب منظور نیست
مست باید باشی و دیوانه و شوریده دل
چون برای باغبان هر میوه ای انگور نیست
مثل حلاج و به رویِ دار و حرف حق زدن
هر ز پا افتاده ای را جرات منصور نیست
در سرم سودایِ عشقی جاودان می پرورم
طعم شیرینی که دارد , حاصلِ زنبور نیست
من تمام شعرهایم نذر چشمان تو بود
شاعرچشمان مستت,شاعری مشهور نیست
می رسم آخر به مقصود و مرادِ این دلم
شهرِشور انگیز دستانت مسیرش دور نیست..
#امیر_اخوان
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نازنینا باورم کن , جنسِ من ناجور نیست
من چراغی در دلم دارم در این شبهای تار
آتشِ در چشمهایم شعله ای کم نور نیست
مدعی های زیادی دارد این دنیایِ شعر
هرکسی چیزی نوشته صاحب منظور نیست
مست باید باشی و دیوانه و شوریده دل
چون برای باغبان هر میوه ای انگور نیست
مثل حلاج و به رویِ دار و حرف حق زدن
هر ز پا افتاده ای را جرات منصور نیست
در سرم سودایِ عشقی جاودان می پرورم
طعم شیرینی که دارد , حاصلِ زنبور نیست
من تمام شعرهایم نذر چشمان تو بود
شاعرچشمان مستت,شاعری مشهور نیست
می رسم آخر به مقصود و مرادِ این دلم
شهرِشور انگیز دستانت مسیرش دور نیست..
#امیر_اخوان
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اگرچه شمع کافوری خرد در خانه می سوزد
چراغ از چشم شیران بر سر دیوانه می سوزد
زبیم بازگشت حشر دل جمع است عاشق را
که فارغ از دمیدن می شود چون دانه می سوزد
شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی
به پایان تا رسد یک شمع صد پروانه می سوزد
به فکر کلبه تاریک ما هرگز نمی افتد
چراغ آشنارویی که در هر خانه می سوزد
زشمع انجمن آموز آیین وفاداری
که تا دارد نفس بر تربت پروانه می سوزد
اگرچه در حریم اهل تقوی شمع محرابم
همان دل در هوای گوشه میخانه می سوزد
نمی دانم چه حال از عشق او دارم، همین دانم
که بیش از آشنا بر من دل بیگانه می سوزد
زهر انگشت مرجان بحر شمع عالم افروزی
برای جستن آن گوهر یکدانه می سوزد
مگر از سیلی باد خزان صائب خبر دارد
که شمع لاله و گل سخت بیتابانه می سوزد
#صائب_تبریزی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چراغ از چشم شیران بر سر دیوانه می سوزد
زبیم بازگشت حشر دل جمع است عاشق را
که فارغ از دمیدن می شود چون دانه می سوزد
شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی
به پایان تا رسد یک شمع صد پروانه می سوزد
به فکر کلبه تاریک ما هرگز نمی افتد
چراغ آشنارویی که در هر خانه می سوزد
زشمع انجمن آموز آیین وفاداری
که تا دارد نفس بر تربت پروانه می سوزد
اگرچه در حریم اهل تقوی شمع محرابم
همان دل در هوای گوشه میخانه می سوزد
نمی دانم چه حال از عشق او دارم، همین دانم
که بیش از آشنا بر من دل بیگانه می سوزد
زهر انگشت مرجان بحر شمع عالم افروزی
برای جستن آن گوهر یکدانه می سوزد
مگر از سیلی باد خزان صائب خبر دارد
که شمع لاله و گل سخت بیتابانه می سوزد
#صائب_تبریزی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در "جـامِ" غــزلْ بلـورِ "لبخنـد" دلی!
"گُل‌بوسِه‌بِه‌لَب" طنیـنِ سوگنـدِ دلی!
خورشیدِ شرابِ سرخِ "پاییزِ" سـحر،
در "پنـجره‌ها" حضـورِ "پیوند" دلی!
#بنفشه_انصارے_پرتــو
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
"گُل‌بوسِه‌بِه‌لَب" طنیـنِ سوگنـدِ دلی!
خورشیدِ شرابِ سرخِ "پاییزِ" سـحر،
در "پنـجره‌ها" حضـورِ "پیوند" دلی!
#بنفشه_انصارے_پرتــو
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
Eshghe Mahaal
Sina Sarlak
- سینا سرلک
- عشق محال
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
- عشق محال
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مثـلِ پاییز کـه از حادثـه ای زرد پُر است
شهر چندیست که از مردمِ نامرد پُر است!
چه بگـویم کـه کمی شرح دهد حالِ مرا؟
سرم ازشعر، دل از شور، تن از درد پُر است
حتم دارم که زمستانِ بدی خواهم داشت
بس کـه دور و بـرم از آدمِ دلسرد پُر است
چنـد وقتی شـده در قصّـه ی مـادرها از
آنچـه کـه رفتنِ تـو بر سَرم آورد پُر است
رفتـی و بعـدِ تـو دیدند مخـاطـب هایم
شعرهایم همه از واژه ی " برگرد" پر است
#سیدعباس_محسن_زاده
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شهر چندیست که از مردمِ نامرد پُر است!
چه بگـویم کـه کمی شرح دهد حالِ مرا؟
سرم ازشعر، دل از شور، تن از درد پُر است
حتم دارم که زمستانِ بدی خواهم داشت
بس کـه دور و بـرم از آدمِ دلسرد پُر است
چنـد وقتی شـده در قصّـه ی مـادرها از
آنچـه کـه رفتنِ تـو بر سَرم آورد پُر است
رفتـی و بعـدِ تـو دیدند مخـاطـب هایم
شعرهایم همه از واژه ی " برگرد" پر است
#سیدعباس_محسن_زاده
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لالایی میگه تو شب های مهتاب
سرود شُرشُرِ بیداری آب
خیال خسته ی روزی که رفته
نشسته توی راه عابر خواب
تو دشت دست دهقان پینه ها هست
تو باغ شب هزارون بذر مهتاب
بچینه روشنی از کشتِ امروز
اگر دستِش بگیره بخت کمیاب
اگر بارون نباره شومِ فردا
بشینه جغد بر دیوار داراب
تو رویای خودِش دهقان فرو رفت
شبیخون زد به خوابِش قوم تیناب
صدای جیرجیرک خفته در دشت
صدای قورباغه مُرده در آب
صدای جغدها پر کرده حالا
به جای یا کریمان گوش محراب
نگاه سرد دهقان را نسیمی
شنید از بغض خیسی مانده در قاب
لالایی خوند تا دهقان بخوابه
علف خوابید و دهقان وا شد از خواب
رسیده نیمه شب ساکت شده دشت
صدای آب هم افتاده از تاب
پتوی ابر را لالایی باد
کشیده رو سرش؛ خوابیده مهتاب
#رحمان_زارع
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سرود شُرشُرِ بیداری آب
خیال خسته ی روزی که رفته
نشسته توی راه عابر خواب
تو دشت دست دهقان پینه ها هست
تو باغ شب هزارون بذر مهتاب
بچینه روشنی از کشتِ امروز
اگر دستِش بگیره بخت کمیاب
اگر بارون نباره شومِ فردا
بشینه جغد بر دیوار داراب
تو رویای خودِش دهقان فرو رفت
شبیخون زد به خوابِش قوم تیناب
صدای جیرجیرک خفته در دشت
صدای قورباغه مُرده در آب
صدای جغدها پر کرده حالا
به جای یا کریمان گوش محراب
نگاه سرد دهقان را نسیمی
شنید از بغض خیسی مانده در قاب
لالایی خوند تا دهقان بخوابه
علف خوابید و دهقان وا شد از خواب
رسیده نیمه شب ساکت شده دشت
صدای آب هم افتاده از تاب
پتوی ابر را لالایی باد
کشیده رو سرش؛ خوابیده مهتاب
#رحمان_زارع
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
💖کافه شعر💖 pinned «لالایی میگه تو شب های مهتاب سرود شُرشُرِ بیداری آب خیال خسته ی روزی که رفته نشسته توی راه عابر خواب تو دشت دست دهقان پینه ها هست تو باغ شب هزارون بذر مهتاب بچینه روشنی از کشتِ امروز اگر دستِش بگیره بخت کمیاب اگر بارون نباره شومِ فردا بشینه جغد بر دیوار…»
ننوازی به سرانگشت مرا، ساز خموشم
زخمه برتاردلم زن که درآری به خروشم
چون صدف مانده تهی سینه ام از گوهر عشقی
ساز کن، ساز غم امشب که سراپا همه گوشم
کم ز مینا نیم، ای دوست! که گردش بزدایی
دست مهری چه شود گر بکشی بر بر و دوشم
من زمین گیر گیاهم، تو سبک سیر نسیمی
که به زنجیر وفایت نکشم هر چه بکوشم
تا به وقت سحرم چون گل خورشید برو
دیده صد چشمه فروریخت به دامن شب دوشم
بزمی آراسته کن تا پی تاراج قرارت
تن چون عاج به پیراهن مهتاب بپوشم
چو خم باده، در این شوق که گرمت کنم امشب،
همه شادی، همه شورم، همه مستی، همه جوشم
تو و آن الفت دیرین، من و این بوسه شیرین
به خدا باده پرستی به خدا باده فروشم.
#سیمین_بهبهانی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ننوازی به سرانگشت مرا، ساز خموشم
زخمه برتاردلم زن که درآری به خروشم
چون صدف مانده تهی سینه ام از گوهر عشقی
ساز کن، ساز غم امشب که سراپا همه گوشم
کم ز مینا نیم، ای دوست! که گردش بزدایی
دست مهری چه شود گر بکشی بر بر و دوشم
من زمین گیر گیاهم، تو سبک سیر نسیمی
که به زنجیر وفایت نکشم هر چه بکوشم
تا به وقت سحرم چون گل خورشید برو
دیده صد چشمه فروریخت به دامن شب دوشم
بزمی آراسته کن تا پی تاراج قرارت
تن چون عاج به پیراهن مهتاب بپوشم
چو خم باده، در این شوق که گرمت کنم امشب،
همه شادی، همه شورم، همه مستی، همه جوشم
تو و آن الفت دیرین، من و این بوسه شیرین
به خدا باده پرستی به خدا باده فروشم.
#سیمین_بهبهانی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم
مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم
ما را چه غم ار باده نباشد، که دمی نیست
از عمر که با نالۀ مستانه نباشیم
سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
چون می نرسد دست به دامان حقیقت
سهل است اگر در پی افسانه نباشیم
هر شب به دعا می طلبیم اینکه نیاید
آن روز که ما در غم جانانه نباشیم
در خواب نبینیم پریشانی ِ آن شب
کآشفتۀ گیسوی تو دردانه نباشیم
نامیم تو را شمع مراد خود و ننگ است
گر زآنکه به شیدایی ِ پروانه نباشیم
مهدی_اخوان_ثالث
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم
ما را چه غم ار باده نباشد، که دمی نیست
از عمر که با نالۀ مستانه نباشیم
سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
چون می نرسد دست به دامان حقیقت
سهل است اگر در پی افسانه نباشیم
هر شب به دعا می طلبیم اینکه نیاید
آن روز که ما در غم جانانه نباشیم
در خواب نبینیم پریشانی ِ آن شب
کآشفتۀ گیسوی تو دردانه نباشیم
نامیم تو را شمع مراد خود و ننگ است
گر زآنکه به شیدایی ِ پروانه نباشیم
مهدی_اخوان_ثالث
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀