این روزها که میگذرد ، جور دیگرم
دیگر خیال و فکر تو افتاده از سرم
دیگر دلم برای تو پرپر نمیزند
دیگر کلاغ رفته به جلد کبوترم
دیگر خودم برای خودم شام میپزم !
دیگر خودم برای خودم هدیه میخرم !
دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم
دیگر بلد شدم که بهانه نیاورم
اسمت چه بود ؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم کسی را نمیبرم
#رضا_کیاسالار
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دیگر خیال و فکر تو افتاده از سرم
دیگر دلم برای تو پرپر نمیزند
دیگر کلاغ رفته به جلد کبوترم
دیگر خودم برای خودم شام میپزم !
دیگر خودم برای خودم هدیه میخرم !
دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم
دیگر بلد شدم که بهانه نیاورم
اسمت چه بود ؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم کسی را نمیبرم
#رضا_کیاسالار
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سراب بودی و غرقم نمودهای در هیچ
تمام عمر پی تو دویدم، آخر هیچ
غمت یَلیست... تماشا کن از تمامیتم
چه ماندهاست در این جنگ نابرابر، هیچ
فقط صداست که میماند و از آن هم حیف
نصیب من شده از تو شبیه یک کَر، هیچ
جهان به چشمِ تَرم تار شد؛ نمایان است
-همیشه از پسِ یک شیشهی مُشجّر هیچ
به رازداری او شک مکن هرآنکه چو من
نگفتهاست از این درد گریهآور هیچ
زمان به این در و آن در زدن گذشت، آری
که عشق دربهدری بودهاست و دیگر هیچ...
#جواد_منفرد
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تمام عمر پی تو دویدم، آخر هیچ
غمت یَلیست... تماشا کن از تمامیتم
چه ماندهاست در این جنگ نابرابر، هیچ
فقط صداست که میماند و از آن هم حیف
نصیب من شده از تو شبیه یک کَر، هیچ
جهان به چشمِ تَرم تار شد؛ نمایان است
-همیشه از پسِ یک شیشهی مُشجّر هیچ
به رازداری او شک مکن هرآنکه چو من
نگفتهاست از این درد گریهآور هیچ
زمان به این در و آن در زدن گذشت، آری
که عشق دربهدری بودهاست و دیگر هیچ...
#جواد_منفرد
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
معرفت زندگی دل است به خدای عزّوجل.
آنچه زنده است بمیران، و آن تن توست،
و آنچه مرده است زنده کن، و آن دل توست.
و آنچه غایب است حاضر کن، و آن آخرت است،
و آنچه حاضر است غایب کن، و آن دنیاست.
و آنچه هست بود نیست کن، و آن هواست،
و آنچه نیست بود هست کن، و آن نیّت است.
#شمس_الدین_تبریزی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آنچه زنده است بمیران، و آن تن توست،
و آنچه مرده است زنده کن، و آن دل توست.
و آنچه غایب است حاضر کن، و آن آخرت است،
و آنچه حاضر است غایب کن، و آن دنیاست.
و آنچه هست بود نیست کن، و آن هواست،
و آنچه نیست بود هست کن، و آن نیّت است.
#شمس_الدین_تبریزی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بنـام آنکه دلم را، بـه نامِ عشقِ تو کرد
کلامِ هرشب من را کـلامِ عشقِ تو کرد
هرآنچه درهمه عمرم بدست آمده بود
زمن ربود و مرا طفلِ خامِ عشقِ تو کرد
رمیده بـودم و وحشی غریب و نا آرام
مـرا اسیـر و گرفتـارِ دامِ عشقِ تـو کرد
تمامِ هستیِ من ،غصه بود و ماتم بود
تمامِ هستۍمن را به کام عشق تو کرد
مرا بـه عقل و تفکر نخوان.. می شنوم
که هرچه میشنوم را پیامِ عشقِ تو کرد
غـلامِ همـتِ آنـم کـه زیـرِ چرخِ کبود
مرا ز غـم گذراند و غـلامِ عشقِ تـو کرد
به دست بوسۍاو میروم همین امشب
به شکرِ آنکه دلم را به نامِ عشقِ تو کرد
#محسن_نظری
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کلامِ هرشب من را کـلامِ عشقِ تو کرد
هرآنچه درهمه عمرم بدست آمده بود
زمن ربود و مرا طفلِ خامِ عشقِ تو کرد
رمیده بـودم و وحشی غریب و نا آرام
مـرا اسیـر و گرفتـارِ دامِ عشقِ تـو کرد
تمامِ هستیِ من ،غصه بود و ماتم بود
تمامِ هستۍمن را به کام عشق تو کرد
مرا بـه عقل و تفکر نخوان.. می شنوم
که هرچه میشنوم را پیامِ عشقِ تو کرد
غـلامِ همـتِ آنـم کـه زیـرِ چرخِ کبود
مرا ز غـم گذراند و غـلامِ عشقِ تـو کرد
به دست بوسۍاو میروم همین امشب
به شکرِ آنکه دلم را به نامِ عشقِ تو کرد
#محسن_نظری
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جانا فروغ رویت در جسم و جان نگنجد
آوازه جمالت اندر جهان نگنجد
وصلت چگونه جویم؟ کاندر طلب نیاید
وصفت چگونه گویم؟ کاندر زبان نگنجد
#عطار_نیشابوری
🎬 دکتر رشید کاکاوند
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آوازه جمالت اندر جهان نگنجد
وصلت چگونه جویم؟ کاندر طلب نیاید
وصفت چگونه گویم؟ کاندر زبان نگنجد
#عطار_نیشابوری
🎬 دکتر رشید کاکاوند
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در میان دو عدم این دو قدم راه چه بود
که کشیدیم در این مرحله بس خواری ها...
#پاریزی_باستانی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
که کشیدیم در این مرحله بس خواری ها...
#پاریزی_باستانی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مرغ محبتم من، كی آب و دانه خواهم
با من يگانگی كن، يار يگانه خواهم
شمعی فسرده هستم، بیعشق مرده هستم
روشن گرم بخواهی سوز شبانه خواهم
افسانه محبت، هر چند كس نخواند
من سر گذشت خود را پر زين فسانه خواهم
بام و دری نبينم، تا از قفس گريزم
بال و پری ندارم، تا آشيانه خواهم
تا هر زمان به شكلی، رنگی بخود نگيرم
جان و تنی رها از، قيد زمانه خواهم
می آنقدر بنوشم، تا در رهت چو بينم
مستی بهانه سازم، گم كرده خانه خواهم
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با من يگانگی كن، يار يگانه خواهم
شمعی فسرده هستم، بیعشق مرده هستم
روشن گرم بخواهی سوز شبانه خواهم
افسانه محبت، هر چند كس نخواند
من سر گذشت خود را پر زين فسانه خواهم
بام و دری نبينم، تا از قفس گريزم
بال و پری ندارم، تا آشيانه خواهم
تا هر زمان به شكلی، رنگی بخود نگيرم
جان و تنی رها از، قيد زمانه خواهم
می آنقدر بنوشم، تا در رهت چو بينم
مستی بهانه سازم، گم كرده خانه خواهم
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به یاد معینی کرمانشاهی
۱۵ بهمن ۱۳۰۱
۲۶ آبان ۱۳۹۴
#غزلی_از معینی کرمانشاهی
خانۀ خدا
دلم گرفته ز تنهایی ای حبیب کجایی
خوشا به حال تو کز قید و بند مهر رهایی
به انتظار که یی، دیدۀ ندیده وفایم
به عهد بسته که پاییده، چشم خسته چه پایی
سپیده زد دگر ای شمع بزم غیر، خدا را
سزد که مرغ شب آید به بامم و تو نیایی
چراغ محفل تاریک نیمه های شب من
دو دیده دوخته دارم به در، که کی ز در آیی
گناه آینۀ بخت نیست، چهره سیاهست
کجایی ای مه تابان که گرد غم بزدایی
نشان جای تو دارم، به کوی بی خبرانی
به هر دلی که حرمخانه شد تو خانه خدایی
چه نالی از غم تنهائی ای شکسته دل من
همان خوشست که در خلوتی به سوز و نوایی
#معینی_کرمانشاهی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
۱۵ بهمن ۱۳۰۱
۲۶ آبان ۱۳۹۴
#غزلی_از معینی کرمانشاهی
خانۀ خدا
دلم گرفته ز تنهایی ای حبیب کجایی
خوشا به حال تو کز قید و بند مهر رهایی
به انتظار که یی، دیدۀ ندیده وفایم
به عهد بسته که پاییده، چشم خسته چه پایی
سپیده زد دگر ای شمع بزم غیر، خدا را
سزد که مرغ شب آید به بامم و تو نیایی
چراغ محفل تاریک نیمه های شب من
دو دیده دوخته دارم به در، که کی ز در آیی
گناه آینۀ بخت نیست، چهره سیاهست
کجایی ای مه تابان که گرد غم بزدایی
نشان جای تو دارم، به کوی بی خبرانی
به هر دلی که حرمخانه شد تو خانه خدایی
چه نالی از غم تنهائی ای شکسته دل من
همان خوشست که در خلوتی به سوز و نوایی
#معینی_کرمانشاهی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
Dunya'nin Gozyaslari
Efkan Sesen
اجرای زیباترین ملودیهای جهان با سوت و ارکسترال در آلبوم ترکیه ای Renkler ve Isliklar
• Efkan şeşen
یک سناتور و نوازنده است. سال 1963 در استانبول ( ترکیه ) متولد شد.
#موسیقی_بیکلام
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
• Efkan şeşen
یک سناتور و نوازنده است. سال 1963 در استانبول ( ترکیه ) متولد شد.
#موسیقی_بیکلام
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گويند که خو ز عشق واکن
ليلی طلبی ز دل رها کن
يارب تو مرا به روی ليلی
هر لحظه بده زياده ميلی
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر ليلی افزای
گرچه شده ام چو مويش از غم
يک موی نخواهم از سرش کم
از حلقه او به گوشمالی
گوش ادبم مباد خالی
بی باده او مباد جامم
بی سکه او مباد نامم
#نظامی_گنجوی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ليلی طلبی ز دل رها کن
يارب تو مرا به روی ليلی
هر لحظه بده زياده ميلی
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر ليلی افزای
گرچه شده ام چو مويش از غم
يک موی نخواهم از سرش کم
از حلقه او به گوشمالی
گوش ادبم مباد خالی
بی باده او مباد جامم
بی سکه او مباد نامم
#نظامی_گنجوی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ای قامت تو جلوه دِهِ شیوههای حُسن
در هر کرشمه تو نهان صد ادای حُسن
خواهی بدار و خواه بکش، ناپسند نیست
مستحسن است هرچه بوَد اقتضای حُسن
#وحشی_بافقی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در هر کرشمه تو نهان صد ادای حُسن
خواهی بدار و خواه بکش، ناپسند نیست
مستحسن است هرچه بوَد اقتضای حُسن
#وحشی_بافقی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دَردِه شرابِ یکسان، تا جمله جمع باشیم
تا نقشهای خود را یکیک فروتَراشیم
از خویش خواب گردیم همرنگِ آب گردیم
ما شاخِ یک درختیم، ما جمله خواجهتاشیم
ما طَبعِ عشق داریم، پنهانِ آشکاریم
در شهرِ عشق پنهان، در کویِ عشق فاشیم
خود را چو مُرده بینیم، بر گورِ خود نِشینیم
خود را چو زنده بینیم، در نوحه رو خراشیم
هر صورتی که رویَد بر آینۀ دلِ ما
رنگِ قَلاش دارد، زیرا که ما قَلاشیم
ما جمعِ ماهیانیم، بر رویِ آب رانیم
این خاکِ بُوالهَوَس را بر رویِ خاک پاشیم
تا مُلکِ عشق دیدیم، سَرخیلِ مُفلِسانیم
تا نقدِ عشق دیدیم، تُجّارِ بیقُماشیم
دیوان شمس غزل شمارۀ ۱۷۰۲
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا نقشهای خود را یکیک فروتَراشیم
از خویش خواب گردیم همرنگِ آب گردیم
ما شاخِ یک درختیم، ما جمله خواجهتاشیم
ما طَبعِ عشق داریم، پنهانِ آشکاریم
در شهرِ عشق پنهان، در کویِ عشق فاشیم
خود را چو مُرده بینیم، بر گورِ خود نِشینیم
خود را چو زنده بینیم، در نوحه رو خراشیم
هر صورتی که رویَد بر آینۀ دلِ ما
رنگِ قَلاش دارد، زیرا که ما قَلاشیم
ما جمعِ ماهیانیم، بر رویِ آب رانیم
این خاکِ بُوالهَوَس را بر رویِ خاک پاشیم
تا مُلکِ عشق دیدیم، سَرخیلِ مُفلِسانیم
تا نقدِ عشق دیدیم، تُجّارِ بیقُماشیم
دیوان شمس غزل شمارۀ ۱۷۰۲
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
🌺 ساقی ، ساقی
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
دیوان حافظ غزل شماره 11
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
دیوان حافظ غزل شماره 11
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شتاب کردم که آفتاب بیاید،
نیامد.
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش میریخت که آفتاب بیاید،
نیامد.
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید،
نیامد.
چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید،
نیامد.
رضا براهنی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نیامد.
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش میریخت که آفتاب بیاید،
نیامد.
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید،
نیامد.
چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید،
نیامد.
رضا براهنی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در عقبت دلم دود، کوچه به کوچه کو به کو
سیلِ سرشک من رَود، دجله به دجله جو به جو
آبله کرده پای دل، بس که دویده هر طرف
در پی لُعبتان شهر، کوچه به کوچه سو به سو
روز ازل سیاه و تار، بافت گلیمِ بخت من
دست سپهر نیلگون، تار به تار و پو به پو
آتشِ طبع سرکشات سرد نشد ز سیلِ اشک
طبع سرشته کِی شود، حال به حال و خو به خو
آه از این عجوزِ دهر، بین که چگونه دَمبهدَم
تازههوس چهسان رَود جفتبهجفت و شو به شو
غیر غم فراق تو، هیچ نیابی ای صنم
گر بشِکافی این دلم، لای به لای و تو به تو
خفته میان گیسویت، هر شکنی هزار دل
لای به لای و تو به تو، طُرّه به طُرّه مو به مو
در همه گلْستانِ دهر، نیست گلی چو روی تو
یک به یک آزمودهام، رنگ به رنگ و بو به بو
خضر ندیده جز لبت، آب حیات در جهان
گشته تمام آبها، چشمه به چشمه جو به جو
ناوَکِ چشمت از «حبیب» ریخته خون دل ولی
آه که سخت منکر است، چهره به چهره رو به رو
#حبیب_شیرازی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سیلِ سرشک من رَود، دجله به دجله جو به جو
آبله کرده پای دل، بس که دویده هر طرف
در پی لُعبتان شهر، کوچه به کوچه سو به سو
روز ازل سیاه و تار، بافت گلیمِ بخت من
دست سپهر نیلگون، تار به تار و پو به پو
آتشِ طبع سرکشات سرد نشد ز سیلِ اشک
طبع سرشته کِی شود، حال به حال و خو به خو
آه از این عجوزِ دهر، بین که چگونه دَمبهدَم
تازههوس چهسان رَود جفتبهجفت و شو به شو
غیر غم فراق تو، هیچ نیابی ای صنم
گر بشِکافی این دلم، لای به لای و تو به تو
خفته میان گیسویت، هر شکنی هزار دل
لای به لای و تو به تو، طُرّه به طُرّه مو به مو
در همه گلْستانِ دهر، نیست گلی چو روی تو
یک به یک آزمودهام، رنگ به رنگ و بو به بو
خضر ندیده جز لبت، آب حیات در جهان
گشته تمام آبها، چشمه به چشمه جو به جو
ناوَکِ چشمت از «حبیب» ریخته خون دل ولی
آه که سخت منکر است، چهره به چهره رو به رو
#حبیب_شیرازی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀