#ایستاده_در_چارچوب_در....
و خاطراتی که تو را بدرقه می کنند
پنجره ای که اشک می ریزد
دیواری که سعی می کند
بگوید ،
هنوز هم می شود به او تکیه کرد
قاب عکسی که به تو لبخند می زند
و عقربه هایی که
قدرت خداحافظی ندارند...
من حتی ،
#عکسِ
دو نفره یمان را بر نداشته ام...
جنگ تلخی بود
و من شکست را قبول کرده ام
و با چمدانی خالی
#جای_خالی_تــــو_را_برداشته_ام
و سفر در راه بی برگشت گذاشته ام...
#محمد_بشیری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
و خاطراتی که تو را بدرقه می کنند
پنجره ای که اشک می ریزد
دیواری که سعی می کند
بگوید ،
هنوز هم می شود به او تکیه کرد
قاب عکسی که به تو لبخند می زند
و عقربه هایی که
قدرت خداحافظی ندارند...
من حتی ،
#عکسِ
دو نفره یمان را بر نداشته ام...
جنگ تلخی بود
و من شکست را قبول کرده ام
و با چمدانی خالی
#جای_خالی_تــــو_را_برداشته_ام
و سفر در راه بی برگشت گذاشته ام...
#محمد_بشیری
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گاهی در پیاده رو
از زن هایی عبور می کنم
که عطرت را زده اند
اما
بویت را نمی دهند!
#محمد_عسکری_ساج
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از زن هایی عبور می کنم
که عطرت را زده اند
اما
بویت را نمی دهند!
#محمد_عسکری_ساج
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لطفم کنی گلشن شوم قهرم کنی گلخن شوم
گه جان شوم گه تن شوم ای مونس دیرینهام
خواهیبخوان خواهیبران دل در تو دلبست ازازل
گشتم ز تو مست از ازل ای مونس دیرینهام
#فیض_کاشانی
#لام
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گه جان شوم گه تن شوم ای مونس دیرینهام
خواهیبخوان خواهیبران دل در تو دلبست ازازل
گشتم ز تو مست از ازل ای مونس دیرینهام
#فیض_کاشانی
#لام
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم و آن اقبال ما باشد
تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی
تو خود این را روا داری و آنگه این روا باشد
#حضرت_مولانا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نشانی ده اگر یابیم و آن اقبال ما باشد
تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی
تو خود این را روا داری و آنگه این روا باشد
#حضرت_مولانا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به ڪسی ندارم الفت
ز جهانیان مڪَر تــو...
اڪَرم تـو هم برانی،
سر بی ڪسی سلامت...
#حضرتسعدے
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ز جهانیان مڪَر تــو...
اڪَرم تـو هم برانی،
سر بی ڪسی سلامت...
#حضرتسعدے
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟
من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت
با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت
در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟
می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت ...!!!
محمد سلمانی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟
من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت
با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت
در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟
می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت ...!!!
محمد سلمانی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هی میرویم و جاده به جایی نمی رسد
قولی که عشق داده، به جایی نمی رسد
چون کوه، پای حرف خودم ایستاده ام
کوهی که ایستاده، به جایی نمی رسد
دریا هنوز هست ولی مانده ام چرا
این رود بی اراده به جایی نمی رسد
دنیا همیشه عرصه ی پیچیده بودن است
آدم که صاف و ساده به جایی نمی رسد
تاریخ را ورق زدم و مطمئن شدم
هرگز کسی پیاده به جایی نمی رسد
ما را برای در به دری آفریده اند
هی می رویم و جاده به جایی نمی رسد
#حسین_طاهری
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
قولی که عشق داده، به جایی نمی رسد
چون کوه، پای حرف خودم ایستاده ام
کوهی که ایستاده، به جایی نمی رسد
دریا هنوز هست ولی مانده ام چرا
این رود بی اراده به جایی نمی رسد
دنیا همیشه عرصه ی پیچیده بودن است
آدم که صاف و ساده به جایی نمی رسد
تاریخ را ورق زدم و مطمئن شدم
هرگز کسی پیاده به جایی نمی رسد
ما را برای در به دری آفریده اند
هی می رویم و جاده به جایی نمی رسد
#حسین_طاهری
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
Shajarian - Ashke Mahtab | شجریان - اشک مهتاب
@moozikestan_bot
#اشک_مهتاب
#محمدرضا_شجریان
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بیتابه امشب
#سیاوش_کسرایی
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#محمدرضا_شجریان
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بیتابه امشب
#سیاوش_کسرایی
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سخن ز مهر و وفا با تو بی وفا گفتن
بود به گوش گران حرف بی صدا گفتن
نه آنچنان تو به بیگانگی برآمده ای
که در لباس توان حرف آشنا گفتن
به داد من برس ای کافر خداناترس
که مانده شد نفسم از خدا خدا گفتن
ترحم است بر آن بی زبان بزم وصال
که یک سخن نتواند به مدعا گفتن
شکایتی که ز گفتن یکی هزار شود
هزار بار به از گفتن است نا گفتن
تسلی از دو لبش چون شوم به یک دشنام؟
که تلخ، قند مکرر شود ز وا گفتن
دل گرفته شود باز از هواخواهان
خوش است غنچه صفت راز با صبا گفتن
پناه گیر به دارالامان خاموشی
ترا که نیست میسر سخن بجا گفتن
چه حاجت است به اجماع، جود خالص را؟
برای نام بود خلق را صلا گفتن
به شیشه خانه عمر خودست سنگ زدن
ز ممسکی سخن سخت با گدا گفتن
ازان شکسته شود نفس وزین شود مغرور
هجای خلق بود بهتر از ثنا گفتن
چگونه نسبت درویش به مه کنم صائب؟
مرا زبان چو نگردد به ناسزا گفتن
#صائب_تبریزی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بود به گوش گران حرف بی صدا گفتن
نه آنچنان تو به بیگانگی برآمده ای
که در لباس توان حرف آشنا گفتن
به داد من برس ای کافر خداناترس
که مانده شد نفسم از خدا خدا گفتن
ترحم است بر آن بی زبان بزم وصال
که یک سخن نتواند به مدعا گفتن
شکایتی که ز گفتن یکی هزار شود
هزار بار به از گفتن است نا گفتن
تسلی از دو لبش چون شوم به یک دشنام؟
که تلخ، قند مکرر شود ز وا گفتن
دل گرفته شود باز از هواخواهان
خوش است غنچه صفت راز با صبا گفتن
پناه گیر به دارالامان خاموشی
ترا که نیست میسر سخن بجا گفتن
چه حاجت است به اجماع، جود خالص را؟
برای نام بود خلق را صلا گفتن
به شیشه خانه عمر خودست سنگ زدن
ز ممسکی سخن سخت با گدا گفتن
ازان شکسته شود نفس وزین شود مغرور
هجای خلق بود بهتر از ثنا گفتن
چگونه نسبت درویش به مه کنم صائب؟
مرا زبان چو نگردد به ناسزا گفتن
#صائب_تبریزی
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا پیچک سرریز حیاط آوردم
با هلهله ی نور، نشاط آوردم
از پنج دری به سبک معماری عشق
عطر خوش صبح خاطرات آوردم
#شهراد_میدری
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با هلهله ی نور، نشاط آوردم
از پنج دری به سبک معماری عشق
عطر خوش صبح خاطرات آوردم
#شهراد_میدری
#ت
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
گر بڪشند از گناه عشق تو ما را
باز نگردیم از این طریق ڪه هستیم
گر ز تو بویے نسیم صبح نیارد
هوش نیاییم از این شراب ڪه مستیم
#فروغی_بسطامی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گر بڪشند از گناه عشق تو ما را
باز نگردیم از این طریق ڪه هستیم
گر ز تو بویے نسیم صبح نیارد
هوش نیاییم از این شراب ڪه مستیم
#فروغی_بسطامی
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
صبح است و دلم پرسه زنان در کویت
از خـواب در آیـی و ببـوسـم رویـت
ای مـاه تـرین جلـوه ی گیتی برخیـز
خورشیـد شود مست از آن گیسویت
#صبحتون_سرشار_از_مهربانی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از خـواب در آیـی و ببـوسـم رویـت
ای مـاه تـرین جلـوه ی گیتی برخیـز
خورشیـد شود مست از آن گیسویت
#صبحتون_سرشار_از_مهربانی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
روز آمده و هـوا چه خـوش رنگ شده
آواز نـی و چشمـه همـاهنـگ شـده
سازی ز صبا ، نغمه ای از نـور به پاست
ای صبح بیـا کـه گل دلـش تنگ شده
#یسرا_طهماسبی_زاده
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آواز نـی و چشمـه همـاهنـگ شـده
سازی ز صبا ، نغمه ای از نـور به پاست
ای صبح بیـا کـه گل دلـش تنگ شده
#یسرا_طهماسبی_زاده
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀