•
با شعلهٔ خورشيد
چه سازد نفسِ صبح
روشنتر از آنم
ڪه توان ڪرد خموشم ....!!
#صائب_تبریزی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با شعلهٔ خورشيد
چه سازد نفسِ صبح
روشنتر از آنم
ڪه توان ڪرد خموشم ....!!
#صائب_تبریزی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اى باد صبحگاهی، وه از کدام سويی؟
وى بوى مهربانی، وه از کدام بويی؟
پنهان مشو ز دلها، آتش زن آشکارا
هر روز گرم تر کن بازار خوبرويى
تو مست همچو غنچه، دل در خيال حسنت
گلبرگ من، نگويى تو در کدام بویی
اى باد، من نيارم گفتن که پاش بوسى
ليکن سلام چشمم با خاک در بگويى
#امیرخسرو_دهلوی
#ای
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وى بوى مهربانی، وه از کدام بويی؟
پنهان مشو ز دلها، آتش زن آشکارا
هر روز گرم تر کن بازار خوبرويى
تو مست همچو غنچه، دل در خيال حسنت
گلبرگ من، نگويى تو در کدام بویی
اى باد، من نيارم گفتن که پاش بوسى
ليکن سلام چشمم با خاک در بگويى
#امیرخسرو_دهلوی
#ای
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از آن بهبالِ سفر میپرم چو مرغِ نسیم
که غربت است بهچشمِ دلم، وطن بی تو
پیاله بی مِی و گلْ بیشمیم و دلْ بیعشق
چنان ز خویش نباشد خجل که من بی تو
#طالب_آملی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
که غربت است بهچشمِ دلم، وطن بی تو
پیاله بی مِی و گلْ بیشمیم و دلْ بیعشق
چنان ز خویش نباشد خجل که من بی تو
#طالب_آملی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
روشن است دلم به شبنم سر صبح
به جوانه های امید
روشن است دلم به بهار
به شکفتن شکوفه های سپید
روشن است دلم به جیک جیک مستانه ی گنجشک ها
به شکوه فصل های ناب
روشن است دلم به یاس های سفید
به سرو قامتان سر به افلاک کشیده
روشن است دلم به لبخند طفلان
به قهقه زدن های کودکان نو رسیده
به عاشقانه های بی تکرار ...
آری
روشن است دلم به فرداهای بی تکرار...!
#علی_نودهی
#درود_آغاز_نو_مبارک
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به جوانه های امید
روشن است دلم به بهار
به شکفتن شکوفه های سپید
روشن است دلم به جیک جیک مستانه ی گنجشک ها
به شکوه فصل های ناب
روشن است دلم به یاس های سفید
به سرو قامتان سر به افلاک کشیده
روشن است دلم به لبخند طفلان
به قهقه زدن های کودکان نو رسیده
به عاشقانه های بی تکرار ...
آری
روشن است دلم به فرداهای بی تکرار...!
#علی_نودهی
#درود_آغاز_نو_مبارک
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
°
آفتابا!
مدد ڪن ڪه امـروز
باز بالندهتر قد برآرم
یاریم ده
ڪه رنگینتر از پیش
تن به لبخند گرمت سپارم.
#سیاوش_کسرایی❣
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آفتابا!
مدد ڪن ڪه امـروز
باز بالندهتر قد برآرم
یاریم ده
ڪه رنگینتر از پیش
تن به لبخند گرمت سپارم.
#سیاوش_کسرایی❣
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
•
می بندم
پلک خسته ی پنجره را
مادامی که
حضور و
پژواک صدایت
شعاعِ دلتنگیِ چهار دیواریِ
سکوت را در بر نگیرد...
بی تو
هیچ روزنه ای روشن نیست...
#آناا_کیاجمالی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
می بندم
پلک خسته ی پنجره را
مادامی که
حضور و
پژواک صدایت
شعاعِ دلتنگیِ چهار دیواریِ
سکوت را در بر نگیرد...
بی تو
هیچ روزنه ای روشن نیست...
#آناا_کیاجمالی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر جا که بیان کرد کسی قصهٔ یوسف
حال دل گم گشته خود یاد من آمد
هر شب که فلک زان مه بی مهر سخن گفت
یک شهر به فریاد ز فریاد من آمد
#فروغی_بسطامی
#ه
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
حال دل گم گشته خود یاد من آمد
هر شب که فلک زان مه بی مهر سخن گفت
یک شهر به فریاد ز فریاد من آمد
#فروغی_بسطامی
#ه
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
#شعرهایم
را
به جادکمه های پیراهن باد دوخته ام
#هر_جا_زمزمه_ای
#عــاشقانه
از باد شنیده ای
آغوشت را باز کن
تا عاشقانه هایم
در آغوش؏شـق آرام بگیرند....!
#محمد_بشیرے
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
را
به جادکمه های پیراهن باد دوخته ام
#هر_جا_زمزمه_ای
#عــاشقانه
از باد شنیده ای
آغوشت را باز کن
تا عاشقانه هایم
در آغوش؏شـق آرام بگیرند....!
#محمد_بشیرے
#ش
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
🍁 🍂
هر کس به پاییزی اختصاصی احتیاج دارد به پاییزی که درختانش را بشناسد، وگرنه پاییزی که در تقویم به زیارتش بروی،شفایت نخواهد داد.
باید خویشاوندانی داشته باشی از جنس درخت که با تو با زبان برگ و شاخه سخن بگویند با لهجه بهار و پاییز .
باید رفقایی داشته باشی راست قامت از قبیله درختان که راز نهان خاک و زمین را با تو در میان بگذارند.
رفیق-درختانی که به تو اعتماد کنند و تو به آنها ؛ و برایت بگویند که حکمت پشت هر برگ چیست و معرفت نهفته در هر ریشه از کجاست.
اگر قادر نباشی که با درختان هم کلامی کنی و همدردی، با آدم ها هم هرگز نتوانی توانست زیرا که هر آدمی درختی ست...
#عرفان_نظرآهاری
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر کس به پاییزی اختصاصی احتیاج دارد به پاییزی که درختانش را بشناسد، وگرنه پاییزی که در تقویم به زیارتش بروی،شفایت نخواهد داد.
باید خویشاوندانی داشته باشی از جنس درخت که با تو با زبان برگ و شاخه سخن بگویند با لهجه بهار و پاییز .
باید رفقایی داشته باشی راست قامت از قبیله درختان که راز نهان خاک و زمین را با تو در میان بگذارند.
رفیق-درختانی که به تو اعتماد کنند و تو به آنها ؛ و برایت بگویند که حکمت پشت هر برگ چیست و معرفت نهفته در هر ریشه از کجاست.
اگر قادر نباشی که با درختان هم کلامی کنی و همدردی، با آدم ها هم هرگز نتوانی توانست زیرا که هر آدمی درختی ست...
#عرفان_نظرآهاری
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
امروز دلم برای"داشتنت"
پرکه نه...
پرپرمیزند..
برای"بودنت
برای"آغوشت
اینکه
سرم رابگذارم روی شانه ات..
بعدببینی که چه طور
باهمین شانه ات آرام می شوم.
امروز دلم خیلی تو را میخواهد.
#امیرعباس_خالقوردی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پرکه نه...
پرپرمیزند..
برای"بودنت
برای"آغوشت
اینکه
سرم رابگذارم روی شانه ات..
بعدببینی که چه طور
باهمین شانه ات آرام می شوم.
امروز دلم خیلی تو را میخواهد.
#امیرعباس_خالقوردی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آه کان طوطی دل بیشکرستان چه کند
آه کان بلبل جان بیگل و بستان چه کند
آنک از نقد وصال تو به یک جو نرسید
چو گه عرض بود بر سر میزان چه کند
آنک بحر تو چو خاشاک به یک سوش افکند
چو بجویند از او گوهر ایمان چه کند
نقش گرمابه ز گرمابه چه لذت یابد
در تماشاگه جان صورت بیجان چه کند
با بد و نیک بد و نیک مرا کاری نیست
دل تشنه لب من در شب هجران چه کند
دست و پا و پر و بال دل من منتظرند
تا که عشقش چه کند عشق جز احسان چه کند
آنک او دست ندارد چه برد روز نثار
و آنک او پای ندارد گه خیزان چه کند
آنک بر پرده عشاق دلش زنگله نیست
پرده زیر و عراقی و سپاهان چه کند
آنک از باده جان گوش و سرش گرم نشد
سرد و افسرده میان صف مستان چه کند
آنک چون شیر نجست از صفت گرگی خویش
چشم آهوفکن یوسف کنعان چه کند
گر چه فرعون به در ریش مرصع دارد
او حدیث چو در موسی عمران چه کند
آنک او لقمه حرص است به طمع خامی
او دم عیسی و یا حکمت لقمان چه کند
بس کن و جمع شو و بیش پراکنده مگو
بی دل جمع دو سه حرف پریشان چه کند
شمس تبریز تویی صبح شکرریز تویی
عاشق روز به شب قبله پنهان چه کند
#مولانا
#غزل_شماره۷۸۸
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آه کان بلبل جان بیگل و بستان چه کند
آنک از نقد وصال تو به یک جو نرسید
چو گه عرض بود بر سر میزان چه کند
آنک بحر تو چو خاشاک به یک سوش افکند
چو بجویند از او گوهر ایمان چه کند
نقش گرمابه ز گرمابه چه لذت یابد
در تماشاگه جان صورت بیجان چه کند
با بد و نیک بد و نیک مرا کاری نیست
دل تشنه لب من در شب هجران چه کند
دست و پا و پر و بال دل من منتظرند
تا که عشقش چه کند عشق جز احسان چه کند
آنک او دست ندارد چه برد روز نثار
و آنک او پای ندارد گه خیزان چه کند
آنک بر پرده عشاق دلش زنگله نیست
پرده زیر و عراقی و سپاهان چه کند
آنک از باده جان گوش و سرش گرم نشد
سرد و افسرده میان صف مستان چه کند
آنک چون شیر نجست از صفت گرگی خویش
چشم آهوفکن یوسف کنعان چه کند
گر چه فرعون به در ریش مرصع دارد
او حدیث چو در موسی عمران چه کند
آنک او لقمه حرص است به طمع خامی
او دم عیسی و یا حکمت لقمان چه کند
بس کن و جمع شو و بیش پراکنده مگو
بی دل جمع دو سه حرف پریشان چه کند
شمس تبریز تویی صبح شکرریز تویی
عاشق روز به شب قبله پنهان چه کند
#مولانا
#غزل_شماره۷۸۸
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
Daste Man Nist
Shadmehr Aghili
ما را سریست با تو ڪه گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
#حضرت_سعدى
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
#حضرت_سعدى
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نشستهاند ملخهای شک به برگِ یقینم
ببین چه زرد مرا میجوند - سبزترینم!
ببین چگونه مرا ابر کرد - خاطرههایی
که در یکایکشان میشد آفتاب ببـینم
شکستنی شدهام اعتراف میکنم اما
ز جنس شیشهٔ عمر تو اَم...مزن به زمینم
برای پر زدن از تو خوشـا مرام عقـابان
کبوترانه چرا باید از تو دانه بچینم؟
نمیرسند به هم، دستِ اشتیاق تو و من
که تو همیشه همانی ، که من همیشه همینم...
#محمدعلی_بهمنی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نشستهاند ملخهای شک به برگِ یقینم
ببین چه زرد مرا میجوند - سبزترینم!
ببین چگونه مرا ابر کرد - خاطرههایی
که در یکایکشان میشد آفتاب ببـینم
شکستنی شدهام اعتراف میکنم اما
ز جنس شیشهٔ عمر تو اَم...مزن به زمینم
برای پر زدن از تو خوشـا مرام عقـابان
کبوترانه چرا باید از تو دانه بچینم؟
نمیرسند به هم، دستِ اشتیاق تو و من
که تو همیشه همانی ، که من همیشه همینم...
#محمدعلی_بهمنی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
هست هر دم با سرِ زلفِ بتی سودا مرا
کرده سرگردان پریشاناختلاطیها مرا
حالتم با دانهی تسبیح در ذکرش یکیست
هر که نامش بر زبان آرَد، برَد از جا مرا
وحشتی دارم ز مجمعها، که ممنون میشوم
دوستان با خصم بگذارند اگر تنها مرا
در ترقی کِی دهم خود را به دستِ روزگار؟
کاین حریف از بحرِ افکندن بَرد بالا مرا!
تا به کِی لبتشنه میگردم ز آبِ زندگی؟
ای طمع! رحمی، که خواهد کشت استغنا مرا
بود گم پروانهام در ظلمتآبادِ عدم
شمعها افروخت حُسنش کرد تا پیدا مرا
جمع با پرهیزگاری کِی شود عاشقکُشی؟
ترسم آخر عشقِ آن مؤمن کند ترسا مرا!
تا به راه افتادهام «مخلص»! در اوّل منزلم
نیست در راهِ طلب فرقی ز نقشِ پا مرا...
#مخلص_کاشانی
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هست هر دم با سرِ زلفِ بتی سودا مرا
کرده سرگردان پریشاناختلاطیها مرا
حالتم با دانهی تسبیح در ذکرش یکیست
هر که نامش بر زبان آرَد، برَد از جا مرا
وحشتی دارم ز مجمعها، که ممنون میشوم
دوستان با خصم بگذارند اگر تنها مرا
در ترقی کِی دهم خود را به دستِ روزگار؟
کاین حریف از بحرِ افکندن بَرد بالا مرا!
تا به کِی لبتشنه میگردم ز آبِ زندگی؟
ای طمع! رحمی، که خواهد کشت استغنا مرا
بود گم پروانهام در ظلمتآبادِ عدم
شمعها افروخت حُسنش کرد تا پیدا مرا
جمع با پرهیزگاری کِی شود عاشقکُشی؟
ترسم آخر عشقِ آن مؤمن کند ترسا مرا!
تا به راه افتادهام «مخلص»! در اوّل منزلم
نیست در راهِ طلب فرقی ز نقشِ پا مرا...
#مخلص_کاشانی
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مثنوی معنوی
" خویشتن نشناخت مسکین آدمی
از فزونی آمد و شد در کمی "
* آدمیزاد قدر خود نشناخت و هر روز
به مراتب پایین تری رسید...
دفتر سوم(1000)
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
" خویشتن نشناخت مسکین آدمی
از فزونی آمد و شد در کمی "
* آدمیزاد قدر خود نشناخت و هر روز
به مراتب پایین تری رسید...
دفتر سوم(1000)
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به دریا میزنم،شاید بهسوی ساحلی دیگر
مگر آسان نمايد مشكلم را مشكلی ديگر
به هركس دل ببندم بعد از اين خود نيز میدانم
به جز اندوه دل كندن ندارد حاصلی ديگر
من از آغاز در خاكم نَمی از عشق میبينم
مرا میساختند ای كاش، از آب و گِلی ديگر
طوافم لحظه ديدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فكر دور باطلی ديگر
به دنبال كسی جا مانده از پرواز ميگردم
مگر بيدار سازد غافلی را غافلی ديگر ....
#فاضل_نظری
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مگر آسان نمايد مشكلم را مشكلی ديگر
به هركس دل ببندم بعد از اين خود نيز میدانم
به جز اندوه دل كندن ندارد حاصلی ديگر
من از آغاز در خاكم نَمی از عشق میبينم
مرا میساختند ای كاش، از آب و گِلی ديگر
طوافم لحظه ديدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فكر دور باطلی ديگر
به دنبال كسی جا مانده از پرواز ميگردم
مگر بيدار سازد غافلی را غافلی ديگر ....
#فاضل_نظری
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وقتِ مِحنَت گشته ای الله گو
چون که مِحنت رفت، گویی: راه کو؟!
#مولانا
دفتر سوم ص ۳۸۹
📚محنت: بلا، فتنه
🖋 آدمی در وقتی که بلایی به او در زندگی می رسد و از وسایط ماُیوس می شود دست به دعا می شود و یا الله و یا ربّ می گوید؛ ولی وقتی از آن بلا به مدد الهی خارج شد راه خود را همچنان با غفلت از یاد خدا طی می کند.
#و
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چون که مِحنت رفت، گویی: راه کو؟!
#مولانا
دفتر سوم ص ۳۸۹
📚محنت: بلا، فتنه
🖋 آدمی در وقتی که بلایی به او در زندگی می رسد و از وسایط ماُیوس می شود دست به دعا می شود و یا الله و یا ربّ می گوید؛ ولی وقتی از آن بلا به مدد الهی خارج شد راه خود را همچنان با غفلت از یاد خدا طی می کند.
#و
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀