به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است
گرت ز دست برآید مراد خاطر ما
به دست باش که خیری به جای خویشتن است
به جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمع
شبان تیره مرادم فنای خویشتن است
چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل
مکن که آن گل خندان برای خویشتن است
به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج
که نافههاش ز بند قبای خویشتن است
مرو به خانه ارباب بیمروت دهر
که گنج عافیتت در سرای خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او
هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است
#حافظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است
گرت ز دست برآید مراد خاطر ما
به دست باش که خیری به جای خویشتن است
به جانت ای بت شیرین دهن که همچون شمع
شبان تیره مرادم فنای خویشتن است
چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل
مکن که آن گل خندان برای خویشتن است
به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج
که نافههاش ز بند قبای خویشتن است
مرو به خانه ارباب بیمروت دهر
که گنج عافیتت در سرای خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او
هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است
#حافظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
پنجره در انتظار دیدنت ماتم گرفت
باز هم آمار تو از شاخه ی مریم گرفت
شد اسیر انتظار شومی تلخ ِ زمان
ساز دلتنگی بپا کرد ، آتشی از غم گرفت
فهیمه خلیلی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
باز هم آمار تو از شاخه ی مریم گرفت
شد اسیر انتظار شومی تلخ ِ زمان
ساز دلتنگی بپا کرد ، آتشی از غم گرفت
فهیمه خلیلی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
گفتی که گزیدهای تو بر ما
هرگز نبدست این مفرما
حاجت بنگر مگیر حجت
بر نقد بزن مگو که فردا
بگذار مرا که خوش بخسپم
در سایهات ای درخت خرما
ای عشق تو در دلم سرشته
چون قند و شکر درون حلوا
وی صورت تو درون چشمم
مانند گهر میان دریا
داری سر ما سری بجنبان
تو نیز بگو زهی تماشا
آن وعده که کردهای مرا دوش
کو زهره که تا کنم تقاضا
گر دست نمیرسد به خورشید
از دور همیکنم تمنا
خورشید و هزار همچو خورشید
در حسرت تست ای معلا
#مولانا
#غزل_شماره۱۲۵
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
هرگز نبدست این مفرما
حاجت بنگر مگیر حجت
بر نقد بزن مگو که فردا
بگذار مرا که خوش بخسپم
در سایهات ای درخت خرما
ای عشق تو در دلم سرشته
چون قند و شکر درون حلوا
وی صورت تو درون چشمم
مانند گهر میان دریا
داری سر ما سری بجنبان
تو نیز بگو زهی تماشا
آن وعده که کردهای مرا دوش
کو زهره که تا کنم تقاضا
گر دست نمیرسد به خورشید
از دور همیکنم تمنا
خورشید و هزار همچو خورشید
در حسرت تست ای معلا
#مولانا
#غزل_شماره۱۲۵
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
خوشا آن حالت مستی که با ما عهد میبستی
مرا مستانه میگفتی که ما را خویش و فرزندی
پیاپی باده میدادی به صد لطف و به صد شادی
که گیر این جام بیخویشی که باخویشی و هشمندی
#مولانا
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
مرا مستانه میگفتی که ما را خویش و فرزندی
پیاپی باده میدادی به صد لطف و به صد شادی
که گیر این جام بیخویشی که باخویشی و هشمندی
#مولانا
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول
آن های هوی و نعره مستانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
#مولانا
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول
آن های هوی و نعره مستانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
#مولانا
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بگو چگونه کنم دعوی مسلمانی
که در کمین من آن چشم نامسلمان است
مهی نشاند به روز سیه فروغی را
که پرتوی ز رخش آفتاب تابان است
#فروغی_بسطامی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
که در کمین من آن چشم نامسلمان است
مهی نشاند به روز سیه فروغی را
که پرتوی ز رخش آفتاب تابان است
#فروغی_بسطامی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
Nagoo Ba Man
Ebi
#ابی🎼
زیاد مثل پروانه دور کسی بچرخی ،
میگیره خشکت میکنه
میذاره لای دفتر خاطراتش!!!👌👌
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
زیاد مثل پروانه دور کسی بچرخی ،
میگیره خشکت میکنه
میذاره لای دفتر خاطراتش!!!👌👌
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
احساس میکنم که جدایم نمودهاند
همچون شهاب سوختهای از مدار تو
آن کوپهی تُهی منم آری که ماندهام
خالیتر از همیشه و در انتظار تو
محمدعلی_بهمنی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
همچون شهاب سوختهای از مدار تو
آن کوپهی تُهی منم آری که ماندهام
خالیتر از همیشه و در انتظار تو
محمدعلی_بهمنی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دلی دارم چـو مرغِ پاشکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته
همه کَویند که طاهر تار بنواز
صدا چـون میدهد تارِ شکسته
باباطاهر
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
چو کشتی بر لب دریا نشسته
همه کَویند که طاهر تار بنواز
صدا چـون میدهد تارِ شکسته
باباطاهر
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
آرزویم این است
که دلت خوش باشد
نرود لحظه ای از
صورتِ ماهت لبخند
نشود غصّه
کمی نزدیکت
لحظه هایت
همه زیبا و قشنگ
از خـدا می خواه
که تو را
سالم و
خوشبخت بدارد
همه عمر
و نباشی دلتنگ
و بدانی که
کسی هست هنوز
که تو را یاد کند
#امـــیـدک
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
آرزویم این است
که دلت خوش باشد
نرود لحظه ای از
صورتِ ماهت لبخند
نشود غصّه
کمی نزدیکت
لحظه هایت
همه زیبا و قشنگ
از خـدا می خواه
که تو را
سالم و
خوشبخت بدارد
همه عمر
و نباشی دلتنگ
و بدانی که
کسی هست هنوز
که تو را یاد کند
#امـــیـدک
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ای همنفسان بودن وآسودن ما چیست
یاران همه کردند سفر بودن ما چیست
بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند
ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست
ای چرخ همان گیر که از جور تو مردیم
هر دم المی بر الم افزودن ما چیست
گر زخم غمی بر جگر ریش نداریم
رخساره به خون جگر آلودن ما چیست
وحشی چو تغافل زده از ما گذرد یار
افتادن و بر خاک جبین سودن ما چیست...
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
یاران همه کردند سفر بودن ما چیست
بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند
ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست
ای چرخ همان گیر که از جور تو مردیم
هر دم المی بر الم افزودن ما چیست
گر زخم غمی بر جگر ریش نداریم
رخساره به خون جگر آلودن ما چیست
وحشی چو تغافل زده از ما گذرد یار
افتادن و بر خاک جبین سودن ما چیست...
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دريا لب ساحل را ، هر ثانيه مى بوسد
اين سنت او عشقست، عشقى كه نمى پوسد
اما دل آدمها، اندازه دريا نيست
عشقى كه به هم دارند آنقدر شكوفا نيست
ما عاشق اگر بوديم، بى واژه نمى مانديم
ديوانگى هم را بيهوده نمى خوانديم
اى كاش براى ما، دريا شدن آسان بود
در سينه ما هر روز امواج خروشان بود
اى كاش كه آدمها دلتنگ نمى مردند
دلواپسى هم را از ياد نمى بردند
من قطره بارانم، كافيست تو دريا شى !
ساحل پر تنهاييست، عشقست اگر باشى !
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
اين سنت او عشقست، عشقى كه نمى پوسد
اما دل آدمها، اندازه دريا نيست
عشقى كه به هم دارند آنقدر شكوفا نيست
ما عاشق اگر بوديم، بى واژه نمى مانديم
ديوانگى هم را بيهوده نمى خوانديم
اى كاش براى ما، دريا شدن آسان بود
در سينه ما هر روز امواج خروشان بود
اى كاش كه آدمها دلتنگ نمى مردند
دلواپسى هم را از ياد نمى بردند
من قطره بارانم، كافيست تو دريا شى !
ساحل پر تنهاييست، عشقست اگر باشى !
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ای آفریدگار!
ما را ز گیرودار نگهدار
از روی شهر، تیرگیِ کینه را بگیر
وقتی که میرود، چشمی به خواب ناز
آن چشم را ز آفتِ کابوس حفظ کن
عشّاق را سلامتی جاودان ببخش؛
آنها چو آب چشمه گوارا و روشناند
آنها درون جنگل انبوهِ شعر من
دنبال مرغ گمشدهای پرسه میزنند
ای آفریدگار!
در این زمان که رخنهی بسیار چشم را
پُر کردهاست قیر،
ما در درون چشم
خورشیدِ زندگانی خود را پنهان نمودهایم
بگذار آنکه هست پس از ما در این دیار
داند که بودهایم
ای آفریدگار!
در جام ما شرابِ تحمّل، بسیارتر بریز
ما رهروِ طریقهی کس جز تو نیستیم
جز عشق و زندگی، در این دلِ کویر
ما را کسی به جستوجوی ره نخواندهاست
تو، خود به هرچه میگذرد خوب آگَهی...
#اسماعیل_شاهرودی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ما را ز گیرودار نگهدار
از روی شهر، تیرگیِ کینه را بگیر
وقتی که میرود، چشمی به خواب ناز
آن چشم را ز آفتِ کابوس حفظ کن
عشّاق را سلامتی جاودان ببخش؛
آنها چو آب چشمه گوارا و روشناند
آنها درون جنگل انبوهِ شعر من
دنبال مرغ گمشدهای پرسه میزنند
ای آفریدگار!
در این زمان که رخنهی بسیار چشم را
پُر کردهاست قیر،
ما در درون چشم
خورشیدِ زندگانی خود را پنهان نمودهایم
بگذار آنکه هست پس از ما در این دیار
داند که بودهایم
ای آفریدگار!
در جام ما شرابِ تحمّل، بسیارتر بریز
ما رهروِ طریقهی کس جز تو نیستیم
جز عشق و زندگی، در این دلِ کویر
ما را کسی به جستوجوی ره نخواندهاست
تو، خود به هرچه میگذرد خوب آگَهی...
#اسماعیل_شاهرودی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند
زآن پیش که سبزه بر دمد از خاکت...!
#خیام
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
زآن پیش که سبزه بر دمد از خاکت...!
#خیام
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
آه عالمسوز را در سینه دزدیدن چرا؟
برق را پیراهن فانوس پوشیدن چرا
در میان رفته و آینده داری یک نفس
اینقدر هنگامه بر یک دم فرو چیدن چرا
جامه ای کز تن نروید، رزق مقراض فناست
بر لباس عاریت چون خار چسبیدن چرا
فوت شد گر از تو دنیا، دشمنی در خاک رفت
دست بر دست از سر افسوس مالیدن چرا
از حباب و موج، دریا می دهد تاج و کسر
بر سر این خرقه صد پاره لرزیدن چرا
دست افسوسی است هر برگی که می روید ز شاخ
در چنین ماتم سرایی، هرزه خندیدن چرا
چیست دنیا تا به آن آلوده سازی دست خویش؟
بر سر خوان سلیمان کاسه لیسیدن چرا
آب حیوان در عقیق صبر پنهان کرده اند
این چنین آب گوارایی ننوشیدن چرا
در چنین وقتی که خوان فیض گسترده است صبح
چون گرانجانان ز جای خود نجنبیدن چرا
زین گلستان عاقبت چون باد می باید گذشت
بر درختی هر زمان چون تاک پیچیدن چرا
ترک کوشش دامن منزل به دست آوردن است
راه خود را دور می سازی ز کوشیدن چرا
در خور تلخی است صائب هر دوا را خاصیت
از سر رغبت حدیث تلخ نشنیدن چرا
صائب تبریزی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
برق را پیراهن فانوس پوشیدن چرا
در میان رفته و آینده داری یک نفس
اینقدر هنگامه بر یک دم فرو چیدن چرا
جامه ای کز تن نروید، رزق مقراض فناست
بر لباس عاریت چون خار چسبیدن چرا
فوت شد گر از تو دنیا، دشمنی در خاک رفت
دست بر دست از سر افسوس مالیدن چرا
از حباب و موج، دریا می دهد تاج و کسر
بر سر این خرقه صد پاره لرزیدن چرا
دست افسوسی است هر برگی که می روید ز شاخ
در چنین ماتم سرایی، هرزه خندیدن چرا
چیست دنیا تا به آن آلوده سازی دست خویش؟
بر سر خوان سلیمان کاسه لیسیدن چرا
آب حیوان در عقیق صبر پنهان کرده اند
این چنین آب گوارایی ننوشیدن چرا
در چنین وقتی که خوان فیض گسترده است صبح
چون گرانجانان ز جای خود نجنبیدن چرا
زین گلستان عاقبت چون باد می باید گذشت
بر درختی هر زمان چون تاک پیچیدن چرا
ترک کوشش دامن منزل به دست آوردن است
راه خود را دور می سازی ز کوشیدن چرا
در خور تلخی است صائب هر دوا را خاصیت
از سر رغبت حدیث تلخ نشنیدن چرا
صائب تبریزی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
برای رفیقت زمان می گذاری
نه تنها زمان بلکه جان می گذاری
به وقت غمش از سبوی رفاقت
شراب استکان استکان می گذاری
که بالا رود بیشتر، پیش پایش
تو از شانه ات نردبان می گذاری
ولی می زند زخم و انگشت حیرت
از این مرحمت در دهان می گذاری
نمی پرسی اش جای مرهم نهادن
چرا لای زخم استخوان می گذاری؟
نمی پرسی اش چیست این دشنه در دیس
که در سفره ام جای نان می گذاری
نه از غم به ابرو خمی می نشانی
نه با هیچکس در میان می گذاری
نه حتی برایش به همدستی شعر
به تهدید خط و نشان می گذاری
فقط نقطه ی آخر دوستی را
به پایان این داستان می گذاری
#سجاد_رشیدی_پور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
نه تنها زمان بلکه جان می گذاری
به وقت غمش از سبوی رفاقت
شراب استکان استکان می گذاری
که بالا رود بیشتر، پیش پایش
تو از شانه ات نردبان می گذاری
ولی می زند زخم و انگشت حیرت
از این مرحمت در دهان می گذاری
نمی پرسی اش جای مرهم نهادن
چرا لای زخم استخوان می گذاری؟
نمی پرسی اش چیست این دشنه در دیس
که در سفره ام جای نان می گذاری
نه از غم به ابرو خمی می نشانی
نه با هیچکس در میان می گذاری
نه حتی برایش به همدستی شعر
به تهدید خط و نشان می گذاری
فقط نقطه ی آخر دوستی را
به پایان این داستان می گذاری
#سجاد_رشیدی_پور
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
من نِیَم جنسِ شهنشه، دور از او
لیــک دارم در تجلّـــی نــور از او
#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۲۷
گرچه از بارگاه کبریایی حق دور شدم و لایق همنشینی اش نبودم ولی او خود را کوچک کرد و پایین آورد و نور خود را در این تنِ خُرد و متناهی ام قرار داد و بر ذره ذره ام متجلی ساخت و برین یادِ او آرام و خرسند و امیدوارم تا روزی که به مأمن و آشیان اصلی ام بازگردم.
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
لیــک دارم در تجلّـــی نــور از او
#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۲۷
گرچه از بارگاه کبریایی حق دور شدم و لایق همنشینی اش نبودم ولی او خود را کوچک کرد و پایین آورد و نور خود را در این تنِ خُرد و متناهی ام قرار داد و بر ذره ذره ام متجلی ساخت و برین یادِ او آرام و خرسند و امیدوارم تا روزی که به مأمن و آشیان اصلی ام بازگردم.
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️