💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ای بَسا دانش که اَندر سَر دَوَد
تا شود سَرور بدان، خود، سَر رَوَد!

سَر نخواهی که رَوَد، تو پای باش!
در پناهِ قُطبِ صاحب رای باش!

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۵۹


آدم خام و مغرور به علم خود، عاقبت هلاک می شود.

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
کیست بیگانه؟ تنِ خاکیِ تو!
کز برای اوســت غمناکیِ تو

تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی
جوهــــرِ خــود را نبینــی فربهــــی

گر میانِ مشک تن را جا شود
روز مردن گند او پیدا شود

مُشک را بر تن مَزن! بر دل بمال!
مُشک چه بْود؟ نامِ پاکِ ذوالجلال

آن منافق مشک بر تن می‌نهد
روح را در قعــرِ گلخَن می‌نهد

بر زبان نامِ حق و در جانِ او
گنــدها از فکرِ بی ایـــمان او

ذکر با او همچو سبزهٔ گلخنـست
بر سرِ مَبرز گلست و سوسنست

آن نبـــات آنجــــا یقــین عاریتـست
جایِ آن گل، مجلسست و عشرتست

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۱۹۱


تا وقتی که انسان در بند تن و اسیر صورت خویش است و از جان و گوهر وجودش بی خبر، اگرچه خود را در میان عطرهای گرم و دل انگیز اندازد، در روزِ مردن چاره ای نیست و بوی گند تن آدمی، آزاردهنده خواهد بود؛ پس به فکر آن روز و ابدیتی باش که در پیش داری!
تن بیگانه ای است که تا وقت مرگ همراه توست و از آن پس تنها خواهی بود
چاره در کنار گذاردن روباه بازی و چندرویی است، چاره در صدق و صفای دل و پیش گرفتن راه فقر است.

هر قدر هم که انسان اهل عبادتِ ظاهری باشد ولی به باطن در مسیر حق نباشد و ذهن و دل خود را در مقابل حقایق ببندد نه تنها آن عبادات هیچ فایده ای ندارد بلکه آن ذکر و عبادت ظاهری همچون منظره زشتِ گل و گیاهی است که در تون حمام و در کنار مَبرَز و مستراح روییده باشد!

جناب #مولانا در جای دیگری هشدار می دهد که حتی صافی دیدن دل خود هم خطرناک است و اگر خود را بهتر از دیگران می دانی در مقام ابلیس نشسته ای و آن صافی دیدنِ خود؛ مانند آب روان و روشنی است که در زیرش سرگین و نجاست است!

علّـــت ابلیــــس اَنَــا خَیـــــرٌ بُدَســـت
وین مرض در نفس هر مخلوق هست

گرچه خود را بس شکسته بیند او
آب صافی دان و سرگین زیرِ جـــو

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
ترکِ شهوت ها و لذت ها سخاست
هرکه در شهوت فرو شد برنخاست

این سخا شاخی ست از سروِ بهشت
وایِ او کز کفِّ چنین شاخی بِهِــشت

عُروةالوثقی است این تَرکِ هوا
برکشد این شاخِ جان را بر سَما

تا بَرَد شاخِ سخا، ای خوب کیــش
مر تو را بالاکشان تا اصلِ خویش


#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۳۱




راه رهایی جز رها کردن نیست، برای از دست دادن ها هراسانیم حال آنکه برای سالک راهی جز سخا و از دست دادن نیست.
راه رسیدن به آسمان و برکشیدن بر سما و رسیدن به اصل هر چیز، بخشیدن است، و بَدا به حال کسی که این رشته سعادت از کف او بیرون رود.
عارف کامل حضرت حداد می فرمودند: تا ما می آییم گوشی از رفقای سلّاک بگیریم، در می روند!
و تا سالک از این تعلقات و تمایلات رهایی نیابد رشد نخواهد کرد.

پندِ من بشنو که تن، بندِ قوی ست
کهنه بیرون کن گرت میلِ نَوی ست

لب ببنـــد و کـفِّ پُر زَر برگشا
بخلِ تن بگذار، پیش آور سخا

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
آدمی را فربهی هست از خیال
گر خیالاتش بود صاحب‌جمال

ور خیالاتــش نُماید ناخـوشی
می‌گدازد همچو موم از آتشی

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲٠۴

مثبت اندیشی در زندگی معجزه می کند و حتی در بدترین وضعیت می تواند مانند یک کیمیاگر عمل کند و آن حالت و وضعیت نابهنجار و آزاردهنده را به یک وضعیت خوش و زیبا تبدیل کند

تأثیرات خیال و اندیشهٔ آدمی بر جسم و بدن انسان اصلی پذیرفته شده در علوم روانشناختی است.
جناب #مولانا در اینجا بوجهی از این اصل اشاره می کنند:

افراد مثبت اندیش در خیالات خود تصاویر زیبایی دارند که آنها موجب چاقی و فربهی آنها می شود و افراد منفی نگر در درون خود تصاویر زشت و ناخوشی دارند که مانند آتش جسم آنها را آب و لاغر می کند.

در میانِ مـار و کــژدم گر تو را
با خیالاتِ خـــوشان دارد خدا

مار و کژدم مر تو را مونس بود
کان خیالت کیـــــمیایِ مِس بود

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
یوسفِ حُسنی و این عالم چو چاه
ویــن رَسَــن صبــر است بر امرِ اِله

یوسفا! آمد رَسَن، درزَن دو دسـت!
از رَسَن غافل مشو، بیگه شدست!

حَمـــدُلله کایـن رســـن آویختــند
فضل و رحمت را به هم آویختند

تا ببینی عالمِ جانِ جدید
عالمِ بَس آشکـــارِ ناپدید

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۳۱

خداوند منابعِ فهم و دریافتِ حقایق را در سرّ و فطرت و عقل انسان قرار داده تا این یوسف افتاده به چاه دنیا به مدد این سرمایه ها و دفائن درونی و صبر و استقامت بر قوانین سعادتمندانه حیات ابدی و به یاری و یادآوری اولیای حق از این چاه ظاهر برآمده، بر نردبان حقیقت پا گذارد و به عالم ناپیدای تجرد و وحدت وارد شود .

اگر انسان از این وسایط و ریسمان الهی غافل شود و به دور هواهای نفسانی بچرخد و به لذائذ تخیلی و توهمی بسنده کند از فضل و رحمت حق دور شده و سرمایه های وجودی خود را برای ادراک حقایق و عالم واقعیت نادیده گرفته و کفران ورزیده و در همان چاه خودپرستی مدفون است.

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
دانشِ ناقص کجا این عشق زاد؟!
عشق زایـَد ناقـص، امّا بر جمــاد!

بر جمادی رنگِ مطلوبی چو دید
از صفیـری بانگِ محبـوبی شنید!

دانــشِ ناقص نداند فـرق را
لاجرم خورشید داند بَرق را!

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص۲۴۲



از نظر مولانا ریشه عشق و محبت، معرفت است و بواسطه اغراض و مطامع نفسانی، شناخت انسان دچار نقصان و اعوجاج گردیده و عشق و علاقه او در جای نادرستی قرار خواهد گرفت.
نقصان عقل و معرفت، دستگاه سنجش آدمی و تشخیص او را نسبت به امور اصیل از بدل و تقلبی، و تمیز او را نسبت به منبع و سرچشمه اصلی نور از برق های آفل و لحظه ای ناممکن کرده و در نهایت انسان را دچار خطای شناختی و عملی و دوری از حق می کند. همین خطای معرفتی، دل انسان را به تصور اینکه منبع نور و صدای محبوب را یافته به سمت افراد ناقص و مدعی کمال می کشاند که روح ندارند و لذا جناب مولانا فرماید عشق زاید اما بر جماد! معرفتِ ناقص موجب عشق گردد ولی عشق به کسی و چیزی که بی جان و بی روح و در حد جماد است!

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
از پیِ طاق و طُرُم خواری کشند
بر امیدِ عزّ در خــواری خوشـــند

بر امیــــــدِ عـــــزّ ده روزهٔ خَـــدوک
گردنِ خود کرده اند از غم چو دوک

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۲۴

بدنبال عزت و شکوه و افتخارند در حالی که دچار پستی و خواری در برابر همنوعان دیگر خود می شوند
و سرآخر روزی می آید که می بینند تمام استعدادها و سرمایه عمر و وجود خود را به هدر داده اند.
_____________________
*طاق و طرم: فر و شکوه، برو بیا و عظمت دنیوی؛ خدوک: پریشان، آشفته؛ دوک: وسیله نخ ریسی که خمیده و منحنی است


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
دانشِ ناقص کجا این عشق زاد؟!
عشق زایـَد ناقـص، امّا بر جمــاد!

بر جمادی رنگِ مطلوبی چو دید
از صفیـری بانگِ محبـوبی شنید!

دانــشِ ناقص نداند فـرق را
لاجرم خورشید داند بَرق را!

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص۲۴۲

از نظر مولانا ریشه عشق و محبت، معرفت است و بواسطه اغراض و مطامع نفسانی، شناخت انسان دچار نقصان و اعوجاج گردیده و عشق و علاقه او در جای نادرستی قرار خواهد گرفت.
نقصان عقل و معرفت، دستگاه سنجش آدمی و تشخیص او را نسبت به امور اصیل از بدل و تقلبی، و تمیز او را نسبت به منبع و سرچشمه اصلی نور از برق های آفل و لحظه ای ناممکن کرده و در نهایت انسان را دچار خطای شناختی و عملی و دوری از حق می کند. همین خطای معرفتی، دل انسان را به تصور اینکه منبع نور و صدای محبوب را یافته به سمت افراد ناقص و مدعی کمال می کشاند که روح ندارند و لذا جناب مولانا فرماید عشق زاید اما بر جماد! معرفتِ ناقص موجب عشق گردد ولی عشق به کسی و چیزی که بی جان و بی روح و در حد جماد است!


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
یوسفِ حُسنی و این عالم چو چاه
ویــن رَسَــن صبــر است بر امرِ اِله

یوسفا! آمد رَسَن، درزَن دو دسـت!
از رَسَن غافل مشو، بیگه شدست!

حَمـــدُلله کایـن رســـن آویختــند
فضل و رحمت را به هم آویختند

تا ببینی عالمِ جانِ جدید
عالمِ بَس آشکـــارِ ناپدید

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۳۱

خداوند منابعِ فهم و دریافتِ حقایق را در سرّ و فطرت و عقل انسان قرار داده تا این یوسف افتاده به چاه دنیا به مدد این سرمایه ها و دفائن درونی و صبر و استقامت بر قوانین سعادتمندانه حیات ابدی و به یاری و یادآوری اولیای حق از این چاه ظاهر برآمده، بر نردبان حقیقت پا گذارد و به عالم ناپیدای تجرد و وحدت وارد شود .

اگر انسان از این وسایط و ریسمان الهی غافل شود و به دور هواهای نفسانی بچرخد و به لذائذ تخیلی و توهمی بسنده کند از فضل و رحمت حق دور شده و سرمایه های وجودی خود را برای ادراک حقایق و عالم واقعیت نادیده گرفته و کفران ورزیده و در همان چاه خودپرستی مدفون است.


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آدمــــی مخفـــی ست در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان

چون که بادی پرده را درهم کشید
سـرّ صحــنِ خانـــه شد بر ما پدید

#مثنوی
#مولانا
#دفتر_دوم_ص_۲۱۴


زبان آیینهٔ وجود و درون آدمی است و گفتگو روشنگر و نمایانگر این درون پوشیده و نهان است.
مصرع اول اشاره است به سخن بلند حضرت امیر مولی علی علیه السلام که:
المَرءُ مَخبوءٌ تَحتَ لِسانه
این عبارت حکایت از یک اصل انسانه شناسانه عمیق دارد که با تأمل بر آن زوایای پوشیده ای از انسان و اجتماع گشوده می شود.
گفتگو با هر انسان باورها و ارزش ها و میزان خرد و دانش او را آشکار می کند و گفتگوی انسان ها در آزادی موجب بروز باورها و نقد و برخورد آنها و در نهایت کمک به بالندگی و تربیت افراد و جامعه است و در جامعه ای که افراد خودسانسوری کرده و گفتگوی آزاد و نقادانه ندارند آن جامعه دچار رکود و جمود فکری و نفاق و ریاکاری شده و رشد نمی کند.

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀