.
صبح زیبایت بخیر تنهاترین محبوب من!
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!❤😍
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح زیبایت بخیر تنهاترین محبوب من!
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!❤😍
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نزدیک توام ...
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونه ها
چون ابدیت خنده ات
در انعکاس آینه
نزدیک و بی تاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
#سمیه_نادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون لمس ماه بر مخمل شب،
چون خیسی بغضی بر التهاب گونه ها
چون ابدیت خنده ات
در انعکاس آینه
نزدیک و بی تاب...
همچون عطش لبها به وقتِ نابِ قرار بوسه و عشق...
نزدیکم به تـــو
که ،
آرامش دریایی بعدِ هر طوفان...
#سمیه_نادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح زیبایت بخیر تنهاترین محبوب من!
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"پنج شنبه" ها آب و جارو می کنم
حیاط احساس را...
و یادواره ی شمعدانی های مادربزرگ
روحم را جان می بخشد
بر های و هوی کودکی های باران
عطر گلاب می آید
از ایوان حضور خاطرات
که بر شمیم آبی نور
طعم بهار نارنج چای مادربزرگ
به دل می نشاند
بوسه باران دستان خسته اش را
از آه به دل نشسته ی روزگار....
"پنج شنبه ها یادواره ی سبز نبودنهاست"...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حیاط احساس را...
و یادواره ی شمعدانی های مادربزرگ
روحم را جان می بخشد
بر های و هوی کودکی های باران
عطر گلاب می آید
از ایوان حضور خاطرات
که بر شمیم آبی نور
طعم بهار نارنج چای مادربزرگ
به دل می نشاند
بوسه باران دستان خسته اش را
از آه به دل نشسته ی روزگار....
"پنج شنبه ها یادواره ی سبز نبودنهاست"...
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم بهانه نگیرد بگوچه کارکند؟
چگونه بی تو مرا گرم روزگار کند
چگونه روح عجینم به تاروپود تنت
مرا به غربت این خاک سازگار کند
خیالت از پس درهای بسته آمده است
مرادوباره به دلتنگی ات دچارکند
درست مثل زنی پا به زا که تابستان,
هوای ترشی وشیرینی انارکند
چرانشد وطن من؟ غروبهای مرا
شراب شرقی خورشید تو خمار کند؟
دلم گرفته , شبیه پرنده ای که دلش
بخواهد از قفس آسمان فرار کند...
#سمیه_محمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چگونه بی تو مرا گرم روزگار کند
چگونه روح عجینم به تاروپود تنت
مرا به غربت این خاک سازگار کند
خیالت از پس درهای بسته آمده است
مرادوباره به دلتنگی ات دچارکند
درست مثل زنی پا به زا که تابستان,
هوای ترشی وشیرینی انارکند
چرانشد وطن من؟ غروبهای مرا
شراب شرقی خورشید تو خمار کند؟
دلم گرفته , شبیه پرنده ای که دلش
بخواهد از قفس آسمان فرار کند...
#سمیه_محمدیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح را بخوانیم
بر باور طلوع مهربانیها
و نفس بکشیم
طراوت عاشقانهی دل را...!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر باور طلوع مهربانیها
و نفس بکشیم
طراوت عاشقانهی دل را...!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من #تو را ،
ریاضےوار ...!
از صفر دوست داشتن ،
تا مثبت بےنهایت عاشقانه ها ...!
دوستدارم ...!!!
#سمیه_پراوران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ریاضےوار ...!
از صفر دوست داشتن ،
تا مثبت بےنهایت عاشقانه ها ...!
دوستدارم ...!!!
#سمیه_پراوران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح زیبایت بخیر تنهاترین محبوب من!
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناجیِ افسونگرِ ویرانی و سرکوبِ من!
صبح شد! برخیز بامن زندگی را مزه کن!
من طلب دارم تورا سرمایه ی مطلوبِ من
محوِ آن آرامشت بودم که تو رفتی به خواب
زود برخیز و سلامی کن به این آشوب من!
خواب بودی بی اجازه جُرعه ای نوشیدمت!
ای که چشمانت شرابِ قرمزِ مرغوبِ من!!
هرشب از کاشانه ی آغوش تو رد می شوم
من که یک شاعر نبودم با تو گشتم خوب من
در تو من گُم گشته ام برخیز پیدایم نما!
صبح زیبایت بخیر زیباترین محبوب من!
#سمیه_عاشوری_کلور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
جمعه ها را باید سکوت کرد
شعر نوشت
و باران را نوازش کرد...
خطی از بغض های نوازش یاس را
نشانید بر طلوع شبنم گونه ی اشک...
و به پاس تمام نبودنها
شمارش ثانیه های سکوت را
بر زمزمه ی بغضها روانه ی باران کرد ...
و اینگونه غروب کرد
بر باور رویا گونه ی آدینه ی دلتنگی ها!!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جمعه ها را باید سکوت کرد
شعر نوشت
و باران را نوازش کرد...
خطی از بغض های نوازش یاس را
نشانید بر طلوع شبنم گونه ی اشک...
و به پاس تمام نبودنها
شمارش ثانیه های سکوت را
بر زمزمه ی بغضها روانه ی باران کرد ...
و اینگونه غروب کرد
بر باور رویا گونه ی آدینه ی دلتنگی ها!!
#سمیه_خلج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بنشین، انارِ قلبِ مرا دانه دانه کن
یلدایِ مویِ خستگی ام را تو شانه کن
دلتنگ می شوی و زِ پیشم نمی روی!
مغرور جان! بمان و هوا را بهانه کن!
در حسرتِ بهارِ تو، چندین خزان گذشت!
این فصلهای یخ زده را پُر جوانه کن
من آمدم به سمتِ تو! دریای دیر و دور!
هر شب دعایِ وصل، به این رودخانه کن!
ای تیرِ عشق از طرفِ هر کسی به جز...
...من، سمتِ او اگر که رسیدی، کمانه کن
#سمیه_حسامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یلدایِ مویِ خستگی ام را تو شانه کن
دلتنگ می شوی و زِ پیشم نمی روی!
مغرور جان! بمان و هوا را بهانه کن!
در حسرتِ بهارِ تو، چندین خزان گذشت!
این فصلهای یخ زده را پُر جوانه کن
من آمدم به سمتِ تو! دریای دیر و دور!
هر شب دعایِ وصل، به این رودخانه کن!
ای تیرِ عشق از طرفِ هر کسی به جز...
...من، سمتِ او اگر که رسیدی، کمانه کن
#سمیه_حسامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀