💖کافه شعر💖
2.65K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.05K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
با ساز دلت کوک و نوازنده ترینم
رقصنده ی میدانم و بازنده ترینم

باهر نُت چشمان تو در رازو نیازم
با هر طپش قلب تو در سوزو گدازم

دور سرت ای شمع بگردان و بگردان
پروانه ی بیرون زده از پیله بسوزان

من عاشق آن نورم و مفتون به ذاتش
مغرورم و مغلوبم و محکوم به آتش

چون موج به هر صخره بکوبان و بکوبان
تا رام کنی صحنه ی دریای خروشان

چون موجم و دیوانه ی در خویش شکستن
بر صخره فرو رفتن و از پا ننشستن

درصفحه ی شطرنج خودت شاه و وزیری
بر قلعه ی محصور دلم ماه و امیری

در کیش تو مات است دلی که به توبسته
حل است معمای دل عاشق و خسته...!

#پرویز_شالی

#کافه_شعر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی تمامِ زودها هم اندکی دیرند
یعنی برای یک قدم همراهی‌ات، پیرند

این کافه‌های بین راهی، چشمهای من
در حسرت نوشاندنِ چشمِ تو می‌میرند

خواهم رسید آیا به گَردِ گامهایت؟ نه...
پاهای من بازیچه‌ی دستان ِ تقدیرند

تا هر نفَس گُل می‌کنی در دامنِ یک دشت
با دیدنت پروانه‌ها در حالِ تکثیرند

تو با درختان یا درختان با تو؟ معلوم است
آنها کنار سروِ قدّت، عکس می‌گیرند

خورشید، وقتی چشمهای روشنت باشد
دریا به دریا آبها سرگرمِ تبخیرند

هر کس به زعم خود، تو را تعریف کرد اما
در من، مفسّرها هنوز آغاز تفسیرند

#مهتا_پناه
#کافه_شعر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
گره خورده روزگارم، گره ای که سر ندارد
چه کنم که یاد من را، احدی به سر ندارد

همه عمرِ من به پای، نظری به یار رفته
چه کنم که فکر کردم، نظری ضرر ندارد

تو خودت خودِ شفایی، نکند که بعد مرگم
برسی، که بعد مرگم، بخدا اثر ندارد

به دو چشم من نگفتی، که چرا زدی به باران
تو چه داشت آسمانت، که دو چشم تر ندارد؟

زره از تنم کشیدی و به جنگ عشق بردی
چه کند اسیر جنگی که دگر سپر ندارد؟

سرِ آن ندارد امشب، که برآید آفتابی
که هوای شب از این دل، هوس سفر ندارد


#میلاد_میرزایی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#کافه_شعر

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
امشب به دور از تو دلم غمگین و خونبار است
در سینه ی غمدیده ام آشوب بسیار است

دردی که دارم می کشم از سرنوشت ماست
انگار دنیا از من و تو سخت بیزار است

دنیا به دور از چشم زیبایت به کامم نیست
از داغ عشقت روزگارم تلخ و دشوار است

در حسرتت تا صبحدم سردرگریبانم
چشم حزین و خسته ام بی وقفه بیدار است

ای کاش می دیدی چه آمد بر سرم از عشق
عمری ست دنیا بر سر این مرد، آوار است

#مهدی_ملکی
#کافه_شعر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
نوجوانم شوخ و سرمست و کمی سر در هوا
روستایی خفته در ذهنم پر از معشوقه‌ها

شب به ذهنم می‌رسد اندیشه‌های رنگ‌رنگ
صبح اما می‌کنم اندیشه‌ی شب را فنا

از درخت کهنه بالا می‌روم چُست و دلیر
می‌تکانم توت را با ضربه‌های دست و پا

مادرم با تشت توسی می‌رسد پای درخت
مادرم با مهربانی دارد از پایین صدا:

"شاخه‌ی بالای سر را هم بزن، دیگر بس است
شاخه‌ی بالای سر را می‌تکانی یا ‌که ما-

شالَکی را جمع..؟" نی مادر! بگو مهتاب را
خواستگاری می‌کنی یا که کنم خود را رها؟

بچه‌ها از خنده می‌پیچند، اما مادرم:
"بی‌ادب! بی‌شرمِ بی‌رو! زود شو پایین بیا!"

می‌روم با بی‌خیالی از میان تشتِ توت
می‌گذارم پالپالک روی انگشتم که یا-

* پالپالک پال کن! آیا به یارم می‌رسم؟
وصلتِ ما را در این ویرانه می‌خواهد خدا؟

پالپالک می‌کند پرواز و من ماندم چطور
جا کنم در تنگیِ پیراهنم خورشید را

👈 پالپالک :
حشره‌ای سیاه، کوچک، و بال‌دار
که در باورهای سنتی افغانستان، آن را با نیت در کف دست می‌گذارند، اگر پرواز کرد نتیجه فال خوب است و اگر پرواز نکرد، نه...

#سید_نورالله_طهماسبی_خراسانی

#کافه_شعر

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
باید اِستاد و فرود آمد
بر آستان ِ دری که کوبه ندارد،
چرا که اگر به گاه آمده باشی دربان به انتظار ِ توست و
اگر بیگاه
به درکوفتن ات پاسخی نمیآید.
کوتاه است در،
پس آن به که فروتن باشی.
آیینه یی نیک پرداخته توانی بود
آنجا
تا آراسته گی را
پیش از درآمدن
در خود نظری کنی
هرچند که غلغله ی آن سوی در زاده ی توهم ِ توست
انبوهی ِ
مهمانان،
که آنجا
تو را
کسی به انتظار نیست.

#احمد_شاملو
#کافه_تنهایی

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
غم‌ها دوباره رخت ببست از ظهور تو
صدها غزل فتاده به پای غرور تو

شب‌ها که نیستی به دو سه قرص خواب هم
خوابم نمی‌برد بخدا بی مرور تو

وقت غروب پشت تو دلتنگ می‌شوم
می‌آیم و نشسته به راه عبور تو _

از انتظار خویش غزل می‌سرایم و
تقدیم می‌کنم به سراپای حور تو

با این نتیجه شادتر از پیش می‌شوم؛
آغاز زندگی‌ست فقط با حضور تو!

#مختار_سدید
#کافه_شعر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
و یک شب در خوابی
فرو خواهم رفت
و هیچ نوری
هیچ صبحی
"مرا بیدار نخواهد کرد"


#کافه_تنهایی

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بس کن ای شیخ مرا منع زِ میخانه مکن
زهر مار این دو سه تا ساغر و پیمانه مکن

مده هشدار تو از قعر جهنم بس کن
خود خرابیم! شرر بر دل دیوانه مکن

کم بگو از عسل و جنت و فردوس برین
کم فریبم بده و وعده ی رندانه مکن

حوریِ نقد در این شهر فراوان شده است
وعده ی نسیه تو بر جاهل و فرزانه مکن

رفته از دست من ای شیخ نگارم، تو دگر
منع از ساقی و از ساغر مستانه مکن

برو ای شیخ بگو نزدِ رقیب از قولم
لطف کن زلفِ دلارای مرا شانه مکن

#جواد_لطیف_زاده
#کافه_شعر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوست دارم برم جلوی مدرسه‌ها، تک‌تک بچه‌ها را بغل کنم و بگویم این‌قدر توی دل کوچک‌تان نترسید، از اینکه نرسیدید مشق‌تان را بنویسید یا درس کلاس فردا را بخوانید. بگویم نتیجه‌ی هیچ امتحان کلاسی در هیچ امتحان آخر سالی تاثیر ندارد و خوش‌بختی زندگی‌تان بندِ نتیجه‌ی هیچ امتحان آخرسالی نیست. بگویم نمره‌های توی کارنامه، به اندازه‌ی حتی یک قطره اشک شما هم نمی‌ارزد.


#حسین_وحدانی

#کافه_شعر

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀