درباره #کشتار_ماهشهر
در روزهای گذشته در میانۀ بهت و بغض و نفرت از کشتار سراسری، تصاویر و اخباری مخابره شد که شبیه هیچجا نبود. تانکهای مستقر در جادهها و استقرار تیربارها و سلاحهای سنگین در مناطق شهری، روایت به رگبار بستن جمعیِ مردم با #دوشکا، به خون کشیدن پناهگرفتگان در نیزارها، شکارکردن معترضان در روزهای بعد با گلوله از خانههایشان و نهایتاً این اواخر ویدیویی که نشان میداد کودکانی با دمپاییهای پاره از گِتوهای امپراتوری نفت و پتروشیمی به این آرایش نظامی مخوف، بیپروا و هراس سنگ و آجر پرتاب میکنند.
مشابه این تصاویر از جنگ عریان و نابرابر #تانک دربرابر #سنگ، میان مردم #هیچ_ندار و طبقۀ #همه_چیزدار را بارها پیش از این دیدهایم: #فلسطین.
#آبان_۹۸ نمادهای بسیاری دارد، اما #کشتار_ماهشهر نمادینترین و فلسطینیترین لحظهای بود که آبان به خود دید.
اگر جمهوری اسلامی #چهل_سال سعی کرد کشتار #چهارشنبه_سیاه_خرمشهر، قتل عام #ترکمن_صحرا، بمباران #پاوه و اعدامهای دستهجمعی #کردستان را زیر غبار گذشت زمان و مغزشویی سیستماتیک نسلهای زائیده در جمهوری اسلامی پنهان کند و هر روز با پمپاژ کلماتی مثل #تجزیه_طلب و #تروریست و #داعشی شکاف عمیقی از هراس و افتراق بین زحمتکشان فارس با زحمتکشان اقلیتهای ملیِ تحت ستم ایجاد کند، آبان ۹۸ اما بسیاری از این سدهای بلند افتراق را خُرد کرد.
به جوانان عاصی دهه #شصت و #هفتاد و #هشتاد و #نود یاد داد که چطور در این اتحاد سراسری برای مبارزه با طبقۀ حاکم، زمان قطع اینترنت برای #اقلیتهای_تحت_ستم دو برابر است؛ اندازه گلولههایی که آنها را نشانه میرود #چهاربرابر؛ کشتهشدگانشان بسی بیشتر و دستگیریها و اعدامهای احتمالی هم چندبرابر. خلاصه در یک کلام به همانهایی هم که تاکنون چیزی از گلولههای روزانهای که نصیب #کولبر #کرد و باربر #بلوچ میشود نشنیده بودند، یاد داد معنای #ستم_مضاعف اقلیتهای ملی را.
از این جهت #کشتار_ماهشهر کلاس درسی بود که معلمی نداشت اِلا مبارزۀ تحسینبرانگیز زحمتکشانی که آن را در جادههای منتهی به پتروشیمی ساختند و برپا کردند.
برای اینکه ثابت کنیم این ادعا نه گزاف است و نه تهییج بیپایه، کلام رفیقی که این گرافیتی را در تهران کار کرد نقل میکنیم:
« این گرافیتیها را زدم... و در راه بغض عجیبی از شوق گرفتم وقتی دیدم با دستخط کج و کوله و ماژیک سیاه بر روی صندوقهای صدقات ردیف ردیف نوشتهاند:
#کشتار_ماهشهر فراموش نمیشود».
در روزهای گذشته در میانۀ بهت و بغض و نفرت از کشتار سراسری، تصاویر و اخباری مخابره شد که شبیه هیچجا نبود. تانکهای مستقر در جادهها و استقرار تیربارها و سلاحهای سنگین در مناطق شهری، روایت به رگبار بستن جمعیِ مردم با #دوشکا، به خون کشیدن پناهگرفتگان در نیزارها، شکارکردن معترضان در روزهای بعد با گلوله از خانههایشان و نهایتاً این اواخر ویدیویی که نشان میداد کودکانی با دمپاییهای پاره از گِتوهای امپراتوری نفت و پتروشیمی به این آرایش نظامی مخوف، بیپروا و هراس سنگ و آجر پرتاب میکنند.
مشابه این تصاویر از جنگ عریان و نابرابر #تانک دربرابر #سنگ، میان مردم #هیچ_ندار و طبقۀ #همه_چیزدار را بارها پیش از این دیدهایم: #فلسطین.
#آبان_۹۸ نمادهای بسیاری دارد، اما #کشتار_ماهشهر نمادینترین و فلسطینیترین لحظهای بود که آبان به خود دید.
اگر جمهوری اسلامی #چهل_سال سعی کرد کشتار #چهارشنبه_سیاه_خرمشهر، قتل عام #ترکمن_صحرا، بمباران #پاوه و اعدامهای دستهجمعی #کردستان را زیر غبار گذشت زمان و مغزشویی سیستماتیک نسلهای زائیده در جمهوری اسلامی پنهان کند و هر روز با پمپاژ کلماتی مثل #تجزیه_طلب و #تروریست و #داعشی شکاف عمیقی از هراس و افتراق بین زحمتکشان فارس با زحمتکشان اقلیتهای ملیِ تحت ستم ایجاد کند، آبان ۹۸ اما بسیاری از این سدهای بلند افتراق را خُرد کرد.
به جوانان عاصی دهه #شصت و #هفتاد و #هشتاد و #نود یاد داد که چطور در این اتحاد سراسری برای مبارزه با طبقۀ حاکم، زمان قطع اینترنت برای #اقلیتهای_تحت_ستم دو برابر است؛ اندازه گلولههایی که آنها را نشانه میرود #چهاربرابر؛ کشتهشدگانشان بسی بیشتر و دستگیریها و اعدامهای احتمالی هم چندبرابر. خلاصه در یک کلام به همانهایی هم که تاکنون چیزی از گلولههای روزانهای که نصیب #کولبر #کرد و باربر #بلوچ میشود نشنیده بودند، یاد داد معنای #ستم_مضاعف اقلیتهای ملی را.
از این جهت #کشتار_ماهشهر کلاس درسی بود که معلمی نداشت اِلا مبارزۀ تحسینبرانگیز زحمتکشانی که آن را در جادههای منتهی به پتروشیمی ساختند و برپا کردند.
برای اینکه ثابت کنیم این ادعا نه گزاف است و نه تهییج بیپایه، کلام رفیقی که این گرافیتی را در تهران کار کرد نقل میکنیم:
« این گرافیتیها را زدم... و در راه بغض عجیبی از شوق گرفتم وقتی دیدم با دستخط کج و کوله و ماژیک سیاه بر روی صندوقهای صدقات ردیف ردیف نوشتهاند:
#کشتار_ماهشهر فراموش نمیشود».