توسعە: کانال اختصاصی سید هاشم هدایتی
577 subscribers
319 photos
63 videos
127 files
218 links
در این کانال یادداشت های شخصی اینجانب حول مباحث توسعە, با تمرکز بر کردستان و گاهی هم اشعار و دلنوشتەها و ...درج می شود. منتظر نظر و پیشنهادهای شما هستم.

t.me/KDproblems لینک کانال
Download Telegram
معرفی کتاب"جنبش اجتماعی چیست؟" (قسمت سیزدهم)

جنبش های اجتماعی چه کارهایی انجام می دهند: فصل پنجم کتاب را جانستون به فعالیت ها و "کنش" های جنبش های اجتماعی اختصاص می دهد . وی  از زبان محققان مرتبط می گوید: حوزه کنشی آن چیزی است که معترضان می دانند چگونه باید انجام دهند. و البته این ها همان چیزهایی هستند که دیگران هم از کنشگران انتظار دارند. وی ضمن قائل شدن تفاوت بین کنش های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می گوید: اکثرکنش ها درحوزه های ستیزآمیز، غیرمرسوم و دراماتیک و خارج از جریان عادی زندگی روزمره انجام می شوند. جانستون براین باور است که در عرف جنبش های اجتماعی تلاش اصلی کنشگران بر تاثیرگذاری بر رسانه هاست  از آن سوی  رسانه ها نیز بر کنشگران اجتماعی تاثیر می گذارند. مخاطبان اصلی پرفورمنس ها، مطبوعات و رسانه های جمعی – و اخیرا فضای مجازی است.  پرفورمنس های جنبش های اجتماعی به منظور تحقق پوشش رسانه ای باید جذاب و پرهیجان باشند. محققان براهمیت رسانه ها در پیروزی جنبش ها تاکید دارند. میزان هیجان در نحوه و میزان انعکاس رسانه ای موثر است. حتی مکان هم می تواند در این اثرگذاری مهم باشد. خبرسازی و چگونگی نمایش و شکل دهی به افکار عمومی از جمله رسالت های رسانه درجنبش های اجتماعی است.
جانستون با استناد به یافته های پژوهش تیلی، پرفورمنس های اعتراضی را شامل نمودهایی می داند از جمله: 1) ارزشمندی دلایل و طرفداران این نمودها در باره وضعیت اعضا وبه شکلی نمادین و از طریق لباس، رفتار، سلوک و مشارکت شهروندان مورد احترام وشاید سلبریتی ها. 2) یکپارچگی مشارکت کنندگان و اهداف آنان. 3) تعداد: که نشانگر میزان حمایت از اساسی ترین نمودهاست. 4) تعهد: که حاصل تجمیع حالات ذهنی افراد و نمایانگر فداکاری در راه جنبش است.این مسئله به ویژه دررژیم های اقتدارگرا مطرح است یعنی جایی که مخالفان خطر زندان، شکنجه و حتی مرگ را به جان می خرند که درنقش ایثار برای جنبش ظهور می یابد. و 5) نمودهای عاطفی نظیر خشم، که خود را به شکل تخریب اموال و اِعمال خشونت نشان می دهد یا شادی، عصبانیت و حتی نفرت که هرکدام به نحوی ظاهر می شوند.  وی نکته ظریفی را درمورد پرفورمنس ها بیان می دارد که حائز اهمیت برای پژوهشگران جنبش های اجتماعی است. جالستون می گوید: پروژه تولید دانش در زمینه جنبش های اجتماعی و تاکید بر پرفورمنس ها با این که به ما چیزی درمورد این که چرا جنبش ها ظهور می کنند و توسعه می یابند ارایه نمی دهد اما دانشی در باره این که جنبش ها چه کاری را چگونه انجام می دهند به ارمغان می آورد. چگونه مشارکت کنندگان در راستای شکل دهی و هدایت یک کنش باهم درتعامل اند؟ چگونه اعتراضات توسعه می یابند؟ رهبران اعتراضات چه نقشی ایفا می کنند؟  پاسخ به این پرسش ها غالبا شکل دهنده تصمیم های راهبردی برای رهبری جنبش و تصمیم های عملی درزمینه تاکتیک ها، به معنای اینکه چه کاری را چه زمانی انجام دهند، خواهد بود. جنبش های اجتماعی راهبرد را در باره تصویر کامل نزاع، اهداف درازمدت مانند تصویب قوانین یا تجدید نظر در قوانین کنونی، سازماندهی می کنند. یکی از اساسی ترین تصمیم های راهبردی که جنبش با آن مواجه است انتخاب ترکیب مناسبی میان راهبردهای غیرنهادی اعتراض و اخلال در نظم و نیز راهبردهای نهادی اثرگذاری سیاسی است. تصمیم گیری در باره اخلال، ستیز، ناآرامی  تاکتیک های سخت شامل آسیب به اموال و اِعمال خشونت، عموما برای راهبردمند کردن جنبش های اجتماعی ضروری است. گرچه اخلال و خشونت همواره مورد توجه رسانه ها هستند اما شدت و تداوم آن موجب رنجش افکار عمومی می شود. گرچه تاکتیک هایی نظیر اِعمال خشونت ممکن است به جذب مشارکت کنندگان بینجامد اما رسالت مهم  استراتژیست های جنبش های اجتماعی ایجاد تعادل بین تحقق اهداف و حفظ کنشگران است. اولویت بندی و قرار دادن هر تاکتیک درزمان خود  و به نتیجه رساندن  اقدامات" خونین چشم ها، همان عاملان خشونت" از اهمیت  زیادی برخوردار است به همین خاطر جانستون پایان دادن به چرخش حول تاکتیک های گروه های میانه رو تشکیل دهنده جنبش را به استناد آنچه در اعتراضات ضد جهانی سازی در سال 1999 رخ داد را مورد تاکید قرار می دهد.

جانستون  پرفورمنس های جنبش های اجتماعی را به اقتباس از ابتکارهای موفق دیگر جنبش ها و یا کسب ایده جدید از طریق روابط بین فردی به فرایندی تشویق می کند که فرایند آن را با عنوان"اشاعه" نامگذاری کرده است. وی می گوید محققان دراین اواخر متوجه شدند که توجه به "نقش اشاعه در جنبش های اجتماعی" نه تنها برای تاکتیک ها بلکه برای گسترش ایدئولوژی ها، باورها، سنت ها و فریم ها از اهمیت زیادی برخوردار است.
شبکه های روبه گسترش پیوندهای میان جنبش های اجتماعی و سازمان های جنبش های اجتماعی که در سطح جهان فعالیت می کنند – مانند جنبش های محیط زیست گرا، عدالت جهانی، صلح جهانی و حقوق بشر بعد فراملی اشاعه را برای محققان برجسته می کند. اشاعه می تواند مستقیم برای گروه های همسو ویا غیرمستقیم برای گروه های ناهمسو مورد استفاده قرار بگیرد.

توسعە: کانال تخصصی سید هاشم هدایتی
@KDproblems
معرفی کتاب"جنبش اجتماعی چیست؟" (قسمت چهاردهم)

جانستون با اشاره به دوبعد "ظرفیت دولت و سطح دموکراسی" آن، مقوله حوزه ها و رژیم های مستبد یا دمکراتیک و نحوه برخورد آنان با جنبش های اجتماعی را مورد توجه قرارداده و می گوید: دولت های با ظرفیت پایین، کنترل محدودی بر قلمروی ارضی خود دارند و گاهی حاکمیت اجرایی، میان واسطه های محلی قدرت، زمینداران ورهبران شبه نظامی که تعلقات شان به مرکز ضعیف وغیرقابل اعتماد است، پخش می شود. جایی که ظرفیت دولت ها محدود است جنبش ها می خواهند مستقیما دولت را به چالش بکشند مانند شورش های مسلحانه یا جدایی طلب. وی می گوید بعد دمکراسی نیز براساس چهار شاخص قابل تحلیل است: نخست دولت های مختلف به درجاتی متفاوت برای ساکنان حقوق شهروندی قائل اند. دوم این دولت ها در درجه نمایندگی سیاسی باهم متفاوتند. سوم. این دولت ها از نظر پاسخگویی به مطالبات شهروندان نیز باهم فرق دارند. چهارم. این دولت ها از نظر حمایت قانونی از شهروندان خود نیز متفاوتند. در باره جنبش های اجتماعی، این چهار عامل مشخص کننده راهبرد غالب دولت در تحمل کنش های اعتراضی است. بیرون از دموکراسی های غربی، تحمل، معمولا پایین است و این امر درمقیاس و تراکم دستگاه های کنترل اجتماعی خود را نشان می دهد. رژیم های اقتدارگرای با ظرفیت بالا بخش قابل توجهی از منابع را به پلیس و ارتش برای کنترل مخالفان اختصاص می دهند. در مقابل دولت های دموکراتیک در اکثر موارد حقوق شهروندان را در بیان مخالفت های سیاسی خود ارج می نهند و تا جایی که اعتراضات درمحدوده های قانونی باشد پلیس و نیروهای امنیتی استفاده از زور را محدود می کنند و حتی ممکن است اعتراضات مجوزدار را هموار کنند. دولت های دموکراتیک مدرن نیز ظرفیت بالایی دارند چنانکه حضور پلیس در اکثر اعتراضات مسلم است.
از نظر جانستون در دولت های اقتدارگرا، حوزه های اعتراض یعنی جایی که درآن مخالفت سیاسی و اعتراض عمومی احتمالا برای جان و مال مردم خطرناک است، با دولت های باز دموکراتیک متغاوت است. در دولت های غیر دموکراتیک و اقتدارگرای با ظرفیت بالا با نفوذ در فعالیت های روزمره شهروندان برای مطمئن شدن از اینکه این فعالیت ها با سیاست های مسئولان مطابق است و خاموش کردن هر مخالفتی در نطفه، گفتمان سیاسی را کنترل می کنند.  عامل اصلی خفه کننده بسیج اعتراضی در برخی شرایط "ترس" است. ترس از جریمه، آزار و اذیت، ضرب و شتم از سوی پلیس و زندان، مانع می شود مردم آنچه درذهن دارند بر زبان بیاورند و این امر " توطئه سکوت" را به وجود می آورد توطئه ای مبتنی بر همنوایی افرادی که از صحبت کردن علیه سیاست های مسئولان می ترسند. همیشه تعداد انگشت شماری از مردم وجود دارند که حاضرند برای گفتن حقیقت خطر را به جان بخرند که دانشمندان، شاعران، وکلا و هنرمندان از جمله این شجاعان هستند.
از نظر جانستون شهروندان عادی دوکار مهم انجام می دهند: فضاهای آزادی ایجاد می کنند که خارج از نظارت رژیم است و به صورت خصوصی درآن جمع می شوند و درباره حقایق صحبت می کنند و خصیصه محلی دارد. دوم آن ها کنش های جمعی کوچکی را برنامه ریزی می کنند تا اپوزسیون رافراتر از سازمان های محدود و مخفی به  شکلی عمومی درآورند. و برای اینکه دستگیر نشوند جزء سومی را به حوزه های سرکوب اضافه می کنند. وی می گوید در مطالعات خودم با مردمانی صحبت کردم که هیچ مشکلی در معرفی گروه و سازمان های شناخته شده ای که از آن ها برای (پوشش)  اپوزسیون مخفی خود استفاده می کردند، نداشتند از جمله گروه های: اقلیت جمهوری خواهان شوروی، گروه های رقص محلی، گروه های کُر، گروه مطالعات قوم نگاری، موسیقی محلی، تئاتر، جوامع تاریخی محلی و گروه های نمایشی که همین نقش را ایفا می کنند.  بدیهی است زمانی که فرصت های سیاسی گشوده شود – مثلا از طریق تفرقه میان نخبگان با فشارهای بین المللی – حجم گسترده تری از مشارکت کنندگان بالقوه وجود خواهند داشت که آمادگی درگیر شدن در پرفورمنس های عمومی اعتراضی هستند.

درصورت کاسته شدن از میزان سرکوب ویا جسور شدن فعالان از مجموعه تاکتیک های درگیری درحوزه سرکوب رونمایی می شود. "نصب مخفیان"، کنش خطرناک وغالبا ابتکاری است که مخاطبان را به پرفورمنس های چالش برانگیز می کشاند. نقاشی های گرافیتی و شعارهای سیاسی، کاشتن گل، نصب پرچم، بَنِر، شمع یا دیگر نمادهای مخالفان در مکان های پر تردد مثال هایی از این نوعند. تاکتیک دیگری که درحوزه های سرکوب به کار می رود" مصادره رویداد" است. این تاکتیک شامل کنش های مبتکرانه اعتراضی است که غالبا گروه های کوچک کنشگران آن را انجام می دهند.گروه هایی که برنمادپردازی از چالش پافشاری می کنند. دربرابر چشمان مردم به مقاومت می پردازند. از مزایای گردهمایی های جمعی استفاده می کنند تا صدای مخالفان را به گوش مردم برسانند.
مثلا خواندن آوازهای خودجوش سیاسی ممنوع در کنسرت های عمومی یا رویدادهای ورزشی از جمله مصادره رویدادهاست. هرقدر دولت ها دربرخورد با این اَشکال اعتراضی ناتوان تر باشد خطر خیابانی شدن بسیج اعتراضات گسترده تربرایش وجود دارد.
جانستون درپایان این فصل به نکته مهمی اشاره دارد و می گوید همیشه مخاطبان منتخبی برای پرفورمنس های جنبش اجتماعی وجود دارند. مخاطبان اولیه و مخاطبان ثانویه. این موضوع است که تفاوت ایجاد می کند. برای کنش های اجتماعی این نفل قول از شکسپیر همواره صدق می کند که:"دوست دارید تمام جهان صحنه نمایش و تمام مردان و زنان صرفا بازیگران آن باشند" به گفته یکی از فعالانی که در باره سرنوشت جنبش می اندیشید "همانطوری که وقتی چیزی وجود ندارد نمی توانید به آن چنگ بزنید...نمی توانید دست روی دست بگذارید. و باید تاکتیک های خود را تغییر بدهید..."

توسعە: کانال تخصصی سید هاشم هدایتی
@KDproblems
معرفی کتاب"جنبش اجتماعی چیست؟" (قسمت پانزدهم - پایانی)

جنبش های اجتماعی به کدام سوی می روند؟ جانستون در فصل ماقبل آخر به روش های مطالعه و پژوهش درمورد جنبش های اجتماعی می پردازد و از سه روش رایج در پژوهش های علمی، یعنی "روش های کمی و پیمایشی، کیفی و تطبیقی -  تاریخی" اشاره دارد که به دلیل تخصصی بودن آن و اینکه مخاطبان خاصی دارد از معرفی آن می گذرم وبه فصل پایانی و مهم کتاب می پردازم که به گمانم برای همه مخاطبان این نوشتار مهم است.  جانستون این فصل را به بررسی و تحلیل سرانجام جنبش ها اختصاص داده و با این جمله آغاز می کند که " در قرن بیست ویکم سرعت تغییرات اجتماعی زیاد خواهد بود." که انقلاب دیجیتال در زمینه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی از اولین رهبران این تغییراست.  این فناوری ها با آغاز اینترنت وایمیل در اواسط دهه  1980 و سپس با همگانی شدن تلفن های هوشمند، تبلت ها، رسانه های اجتماعی و بلوتوث در سال های اخیر شیوه های زندگی انسان ها را متحول و به همدیگر مرتبط کرد. وی می گوید طبق بررسی ها،  نود درصد از داده های موجود در جهان طی دوسال گذشته(منظور نویسنده دوسال منتهی به تالیف کتاب است) ساخته شده است. در مورد فعالان جنبش های اجتماعی، فناوری های دیجیتال نوین می تواند "بسیج" را "تحریک یا تشویق و تسهیل" کند و به بسط گستره اعتراضات به فراتر از محدوده های جغرافیایی و فرهنگی کمک کند و از دیگر سو موجب کاهش زمان مورد نیاز برای هماهنگ ساختن تاکتیک های اعتراضی شود و درنتیجه به ظهور ناگهانی آن ها کمک کند.
دولت های غیر دموکراتیک یعنی حکومت هایی که در آن ها نهادهای سیاسی اغلب سخت و فاسدند و از فراهم آوردن خدمات و محافظت ابتدایی از مردم ناکامند، جنبش های احتماعی ابزارهای اولیه ای محسوب می شوند برای مردم که از طریق آن ها تمایل شان به تغییرات را نشان دهند. رژیم های دولتی و جنبش های اجتماعی همواره رابطه ای پویا داشته اند. بسیج های توده ای در سال های گذشته شاهد خوبی برای این ادعاست که انقلاب دیجیتال این رابطه را پیچیده تر کرده است. . جانستون می گوید از اواسط دهه 1980 فعالان اجتماعی،  استفاده از ظرفیت های اینترنت را به مثابه ابزار سازماندهی (و بسیج) آغاز کرده اند. به زودی سازمان دهندگان متوجه بُعد شبکه ای اینترنت نیز شدند و بایت ها و ابزارهای ارسال ایمیل های دسته جمعی( واخیرا سیستم های تلگرام، اینستاگرام و واتساپ وامثالهم) توانسته اند به ایجاد هویت جمعی و یکپارچگی در میان مردمی که هیچ تماس شخصی با هم نداشتند ولی نارضایتی ها و مطالبات مشترک دارند کمک کند. اینترنت سازمان دهندگان را کمک می کند فراتر از مرزهای جغرافیایی بروند و پیام های احزاب ضعیف را بدون ارتباط چهره به چهره منتشر کنند.  جانستون باطرح این پرسش که آیا کنشگران ناشناس و همگرایی مجازی و غیر چهره به چهره توان ماندگاری  و پایداری دارد یانه به سخنان خودپایان می دهد. وی اظهار می دارد:  پاسخ به این پرسش و پرسش های مشابه می تواند جهان نوینی از اشکال کُنش جمعی را به روی ما بگشاید. کتاب  با این فراز ها به پایان می رسد که جنبش های اجتماعی در حال ایفای نقشی فزاینده و مهم در سیاست ها و جوامع معاصر هستند. این موضوع هم درمورد دموکراسی و هم درمورد رژیم های استبدادی صدق می کند.  وی می گوید: جنبش های اجتماعی و بسیج اعتراضات، فرایندهایی کلیدی در جهان معاصرند که فهم آن ها و روابط شان با حکمرانی و سیاست مطالب زیادی را در باره چگونگی انسجام و تغییر جوامع به ما می آموزند.

توسعە: کانال تخصصی سیدهاشم هدایتی
@KDproblems
معرفی_کتاب_جنبش_اجتماعی_چیست؟_سیدهاشم_هدایتی1401.pdf
370.6 KB
معرفی کتاب " جنبش اجتماعی چیست؟"
نوشته پرفسور هنک جانستون.
(متن کامل)

توسعە: کانال تخصصی سیدهاشم هدایتی
@KDproblems
کجایی جان پدر😭😢
چهار روز بی اطلاعی از سرنوشت فرزندم (سید حنظله هدایتی فعال مدنی), کە روز دوشنبە پنجم دیماە از سوی نیروهای امنیتی در تهران دستگیر و بە مکان نامعلومی بردە شدە, مارا کلافە کردە است اما بە احترام دهها خانوادە داغدار و چشم بەراە,  خجالت کشیدیم فریاد بزنیم!
@KDproblems
همچنان بە حمایت و دعای خیرتان برای همە افراد در بند محتاجیم
لەو ڕۆژە تاڵانەی کە زۆر دڵپەرۆشی دەس بەسەر بوونی جیگەر گۆشەی خۆشەویسم( سەید حەنزەلە) ی دڵنەرم و ئاشتیخوازم و ئۆقرەم لێ سەنیاوە, هەواڵە تاڵ و ناحەزەکانی جوانڕۆو سلێمانیش پەژارەیێکی زۆری خستوتە دڵمەوە
دیسان توندو تیژی, دیسان کوشتن و بڕین, دیسان دەربڕینی ڕق و قین و تووڕەیی
نازانم بۆ عەقڵییەت لای ئێمە باری کردووە!
@KDproblems
سید هاشم هدایتی در مصاحبه با انصاف نیوز:
تجزیه طلب اصلی مرکز گراهایی هستند که هیچ ارزشی برای اقوام کشور قائل نیستند!*
ــــ
انصاف نیوز: با فرض شرایطی که دولت مرکزی از بین برود آیا کشور ما استعداد تجزیه را دارد؟ آیا واقعا این خطر کشور ما را تهدید می‌کند؟
من نمی‌دانم اصلا چرا این سوال را مطرح می‌کنید. «اگر»ی که ممکن نیست چرا باید موضوع بحث باشد؟! چه معنایی دارد که دولت مرکزی نباشد؟! هر سرزمینی یک حکمرانی دارد چه خوب و چه بد! چه دموکراتیک و چه مستبد! در جامعه‌ای مثل ایران که پیشینه‌ی تاریخی حکمرانی دارد چرا باید عده‌ای چنین خیالاتی داشته باشند؟! با این "اگر" مصائبی برای ما به وجود می‌آورند و تئوری‌سازی هایی می‌کنند که به دور از مصالح ملی است. من با اصل سوال شما مشکل دارم.
انصاف نیوز: بلاخره این تحلیل بعضی رسانه‌ها و عده‌ای از تحلیلگران است که و ارائه می‌دهند که اگر اتفاقی برای حاکمیت مرکزی بییفتد خطر تجزیه برای کشور ما وجود دارد.
- در طول تاریخ از زمان دیاکو و مادها ـ که نیاکان ما کردها بوده‌اند ـ این سرزمین دارای حکمرانی بوده و با فراز و نشیب‌های بسیاری در دوران‌های مختلف تاریخی هم روبرو بوده است اما هیچوقت با خلا حکمرانی مواجه نبوده است. به نظر می‌رسد این تحلیل‌ها از زمان استبداد پهلوی مطرح شد که اگر فلان و بهمان شود؛ اگر حقوقی ادا شود کشور به سمت تجزیه می‌رود. این تئوری‌ها، تئوری‌های باطلی هستند. ایران دارای چنین ویژگی‌هایی نیست. اتفاقا کسانی که این ایده‌ها را مطرح می‌کنند خودشان ذهن‌های تجزیه‌طلبی دارند. من به عنوان کسی که 63 سال سن دارم و از سال 55 که از هنرستان صنعتی سقز اخراج شدم تا  به حال قریب به 45 سال فعالیت سیاسی، مدنی و فرهنگی داشته‌ام و علاوه بر این‌ها مطالعه کرده‌ام و با تاریخ آشنایی دارم می‌خواهم حرفی خلاف این تئوری‌ها بگویم. تجزیه‌طلب آن مرکزگرایی است که هیج ارزشی برای اقوام، مرزنشینان و مناطق مختلف قائل نیست و با زبان بی‌زبانی فریاد می‌زند که بروید! شما از اینجا نیستید! شما محرم نیستید! شما نمی‌توانید وزیر شوید! شما نمی‌توانید عضو شورای نگهبان و مجمع تشخیص نظام و شورای انقلاب فرهنگی و.. شوید! این‌ها جو را به سمت تجزیه‌طلبی هل می‌دهند. کردها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، ترک‌ها، عرب‌هاو لرها دارند با چنگ و دندان یکپارچگی ایران را حفظ می‌کنند.  نمی‌دانم براساس کدام داده‌های تاریخی این تئوری‌ها را بیان می‌کنند؟! من در پاسخ به یکی از این دوستانی که طرحی از تجزیه‌طلبی را بیان می‌کرد به طور مفصل اشاره کردم که در کدام برهه‌ی تاریخی یک مبارز، یک جنگجو، یک حزب، یک چریک یا فعال سیاسی‌ از اطراف ایران دیده‌اید که بگوید من خواهان جدایی از ایران هستم؟! چرا به ضرر این مملکت تئوری‌سازی باطل می‌کنید؟! مستندی ندارند که ارائه کنند بعد «اگر» مطرح می‌کنند که «اگر» ما دولت نداشتیم یا «اگر» حکومت نداشتیم چه و چه می‌شود. حتی طرح این «اگر»ها هم صحیح نیست. 
انصاف نیوز: آقای هدایتی با قبول فرضیاتی که مطرح می‌کنند باتوجه به شرایط کشور و جامعه‌ی ما به نظر شما اصلا امکان تشکیل یک حکومت فدرالی (ایالتی_ولایتی) وجود دارد؟
- حدود 18 سال قبل من مقاله‌ای تحت عنوان چالش‌های اجرایی فدرالیسم در ایران نوشتم. و درمورد آن توضیح دادم. فدرالیسم شکلی از حکومت است که تمرکزگرایی را کمتر می‌کند و محل‌های تصمیم‌گیری را از یک مرکز مطلقگرای یکه تاز  در مناطق مختلف پخش می‌کند. همین چیزی که به عنوان استان‌ها وجود دارد نوعی فدرالیسم است منتهی اختیارات آنها کم است. اگر بشود به شوراهای استانی اختیاراتی درحد پارلما محلی بدهند که استاندارها و فرماندارها را خودشان انتخاب کنند و قوانین محلی تصویب کنند این ه شکلی از فدرالیسم است. ترساندن از فدرالیسم هم از همین ذهن‌های پوسیده برمی‌آید که نمی‌خواهند مردم مناطق را آدم فرض کنند. 
من به بعضی از این آقایان مثل آقای جلائی‌پور که دوست من هستند و برایشان احترام قائل هستم می‌گویم مردم مناطق را آدم فرض کنید؛ شما با این ذهنیت می‌خواهید بگویید کردها، بلوچ‌ها، عرب‌ها، لرها و... آدم نیستند؟! شما به این‌ها اجازه نمی‌دهید وزیر شوند؛ اجازه نمی‌دهید در ارکان اصلی نظام مشارکت داشته باشند بعد به محض اینکه یک نفر فریاد می‌زند که آقا چرا اجازه نمی‌دهید ما مشارکت سیاسی داشته باشیم؟ چرا ما را بازی نمی‌دهید؟ چرا به توسعه منطقه ما توجه نمی کنید بلافاصله انگ تجزیه‌طلبی به او می‌زنید! برداشت شخصی من این است که ما در ایران می‌توانیم سیستمی که متمرکز نباشد را داشته باشیم و جوابگوست. من هم کرد هستم و هم اهل سنت؛ سال‌ها به انقلاب دل خوش کرده بودم؛ سال‌ها به اصلاحات نیز دل خوش کردم ولی از بس بی توجهی به مطالبات به حق دیدم  ناامید شدم.
با تمام این اوصاف با اطمینان به شما می‌گویم اگر تبعیض را از بین ببرید هیچ کدام از مردم مناطق خواهان جدایی از ایران نیستند مگر اینکه مرکز نشینان این‌ها را هل بدهند.
بله زمینه برای حاکمیت فدرالی وجود دارد. فدرالیسم گرچه یک مدل واحد است اما الگوهای متفاوتی می‌تواند داشته باشد و تجربه‌های متفاوتی در مناطق مختلف دنیاهم وجود دارد. زمانی من پیشنهاد داده بودم اگر به همین شوراهای استانی اختیارات بیشتری می دادند خودش شکلی از فدرالیسم است. این متمرکز کردن محل تصمیم‌گیری آن هم در پایتخت فاجعه به بار می‌آورد. این‌ها استقلال و تمامیت ارضی ایران را تهدید می‌کند. در مناطقی مثل کردستان من از هیچ کدام از  این حزب‌هایی که اوایل انقلاب حتی مسلحانه با جمهوری اسلامی زاویه داشتند نشنیده‌ام که مایل به جدایی از ایران باشند. زمانی تا 70 یا 80 درصد مردم سقز، بانه و مناطق دیگر به یک رئیس جمهور این مملکت رای دادند؛ این چه معنی‌ای می‌دهد؟! یعنی امیدوار هستند این‌ها را به حساب بیاورند. اگر عدالت، آزادی، احترام به حقوق شهروندی و فرصت‌های برابر باشد هیچ خطر تجزیه‌ای ایران را تهدید نمی‌کند؛ یک سیستم غیرمتمرکز با هر عنوانی و با هر اسمی می‌تواند ایران را یکپارچه نگه دارد.
انصاف نیوز: شما می‌گویید از جانب داخل خطر تجزیه‌طلبی وجود ندارد. اگر فرض کنیم این خطر از سمت خارج از ایران وجود دارد به نظر شما برای پیش‌گیری از این خطر چه می‌توان کرد؟
- هیچ خطری خارج از مرزها و در مناطق قومی ایران وجود ندارد. خطر اصلی در پایتخت است و در اذهان روشنفکران رضاشاهی است که هنوز هم فکر می‌‌کنند با یک حکومت متمرکز قلدر، مستبد و تمامیت‌خواه می‌توانند بر گرده‌ی مردم همه مناطق سوار شوند. دوره‌ی این‌ها گذشته است. زمانه، زمانه‌ی دموکراسی، آزادی، کرامت انسانی و حقوق شهروندی است. زمانه ای است که همانگونه که شما یک سمنانی یا یک کرمانی را ایرانی حساب می‌کنید یک کرد، بلوچ، لر و مردم همه‌ی مناطق را باید ایرانی بدانید. هرکس شناسنامه‌ی ایرانی دارد علی‌السویه باید مثل هم دارای فرصت‌های برابر باشد. در این صورت ایران سربلند و مقتدر خواهد ماند. منتهی این ذهن‌های پوسیده دیگران را دعوت می‌کنند. نگرانی من از جانب همشهری‌هایم یا ملیت‌های دیگر نیست نگرانی من از جانب این ذهن‌های پوسیده‌ی مرکزنشین است که به نام روشنفکر ایرانی، به نام حزبی، به نام مسلمان، به نام دولتمرد و یا هر نام و عنوان دیگری مردم مناطق و مرزبان را به این سمت هول می‌دهند که شما از حقوق شهروندی برخوردار نیستید بروید فکری به حال خود کنید! خطر اینجاست!
انصاف نیوز: جمهوری‌خواهان می‌گویند باید اجازه بدهیم هر قومیتی برای آینده‌ی خود حق تصمیم‌گیری داشته باشد. عده‌ای اینطور برداشت می‌کنند که این به معنی خودمختاری است. آیا شما هم چنین تفسیری دارید؟
- از زمانی که  لنین ، مسئله‌ی حق تعیین سرنوشت را مطرح کرد و بعدها  اینترناسیونالیست ها نیز مطرح کردند.به عنوان تئوری مطرح بوده. این مورد اصلا در تمدن غرب چندان موضوعیتی نداشته زیرا آن‌ها برای افراد هرکشورحق شهروندی قائل بوده‌اند. نگاه شرقی، نگاه چپ و نگاه دیکتاتورمآب شرق که در ذهن متفکران این مملکت هم جای گرفته می‌گوید که اگر صحبت از حق تعیین سرنوشت می‌شود پس حتما منظورشان فلان است و بهمان است.
ببینید حق تعیین سرنوشت یک تعریف مشخصی در حقوق بین‌الملل دارد و در هرکشور یا منطقه‌ای می‌توان تعبیری از آن داشت. شما مقدمه‌ی قانون اساسی خودمان را هم نگاهی کنید می‌بینید که حق تعیین سرنوشت برای مردم قائل است. چرا؟! چون این حقی است که خدا به مردم داده است. حالا اینکه کجایِ این تجزیه‌طلبانه یا جدایی‌خواهانه است من این را نمی‌فهمم مگر اینکه عده‌ای بیایند تئوری توطئه از آن بسازند. اصلا چه ضرورتی دارد این بحث‌ها؟! من می‌گویم اگر به حق شهروندی قائل باشیم و اینکه هر ایرانی با شناسنامه‌ی ایرانی یک حق رای دارد؛ فرصت‌های برابر وجود داشته باشد؛ ویژه‌سالاری نباشد و تبعیضی بین زبان‌ها یا نژادها قائل نباشیم ایرانیان با هم تصمیم می‌گیرند و در یک جامعه‌ی مدنی در یک فرآیند مدنی خواهند توانست در کنار یکدیگر زندگی کنند اما اگر با این لجبازی‌های تاریخی بخواهند مانع شوند به هرحال هرکسی برای رسیدن به حقوق خود راهی را انتخاب می‌کند. سال‌هست فریاد می‌زنیم که آقا بیایید گفتگو کنیم؛ بیایید حرف مردم منلطق مختلف  بشنوید و بیایید دست از تبعیض بردارید. به گفته‌ی مهندس بازرگان ممکن است نسل‌های بعدی به زبان امثال هاشم هدایتی صحبت نکنند؛ آن‌ها لابد زبان دیگری برای صحبت کردن با یکه‌تازها، مستبدها و تمامیت‌خواهان پیدا خواهند کرد. البته که من نه وکیل مدافع این‌ها هستم و نه می‌توانم از طرفشان صحبت کنم اما این را یقین دارم هرگونه خطری که شما احساس کنید از جانب هیچ یک از این مواردی که صحبت می‌شود نیست.
هر ایرانی یک رای و انتخابات آزاد تنها حلال و راه‌حل اساسی ایران است.
* @enfafnews
توسعه: کانال تخصصی سیدهاشم هدایتی
@KDproblems
ڕۆڵەگیان!
تۆ بەرپەڵیی تۆڵەی ڕق و قینی ئەو کەسانەی
دژی دڵۆڤانی و ئاشتی خوازین
تۆ چرۆی بیری ئازادیخوازی مرۆڤ دۆستانەی وڵاتێکی مێژووی پرە لە بۆنی بەزە و ئەوین
تۆ دەنگی بێ گرێ برایەتی و یەکسانیت
چ باک داڵەکانی سەرلقی داری قیزەونیی چۆن لێت بڕوانن و چیت پێوە هەڵواسن
تۆ دڵت بارەگای ئەوین و ئەمەگدارییە
لەبیرم ناچێت کاتێ منداڵ بووی
بۆ مەلێکی لەسەرما ڕق هەڵاتوو دۆ شەووڕۆژ بێقەرایت کرد
دڵت ئاوێنەی بێ خەوشی خۆشەویستی یە
زۆر مەخابن دەیانەوێت قڕوقوپت پێ بکەن
تۆ وەک گوڵێکی بۆن خۆش و دڵڕفێنی لەتۆی دوو بەردی "دڵڕەشی و  نەزانیدا" دیل کراوی
بەڵام دڵنیابە ئاسۆ ڕوونە
تۆ تاسەو هەناسەو دەنگی بەش خوراوانی
دڵنیام دڵت پڕیە لەهیواو سەرت پڕیە لە گەڵاڵەی سەربەستیی بۆ دواڕۆژ
منیش غەرقی بیرەبیرەی بیرەوەرییەکانی تاڵ و شیرینی ڕابوردووم
شادم بە بوونت,
بە دڵێکی خەمبار وچاوێکی پڕلە ئەسرینەوە
چاوەڕوانی هاتنەوەتانین
🟡⚫️ رابطه بین مشروعيت و كارآمدي نظام‌های سیاسی

🖋 . . . دکتر سید هاشم هدایتی
دکترای مدیریت استراتژیک
                                                                   
1. زمانی که یک نظام سیاسی با چالش‌های جدی انسجام در درون و نيز سازگاری در محیط و روابط خارجی مواجهه  می‌شود، در مورد اينكه علت العلل اين چالش چيست، دو دیدگاه اساسی وجود دارد:
اول؛ نگاه كساني كه مشروعيت را اصل تلقي كرده و براين باورند نارسايي هاي مشروعيتي در کل یا برخي از اركان نظام سیاسی، موجبات اين چالش را فراهم می آورد.
دوم؛ نگاه كساني كه كارآمدي را مبنا قرار داده و چالش‌های پیشروی نظام های سیاسی را ناشي از ناكارآمدي نظام در تامين انتظارات، خواست‌ها و مطالبات  مردم تلقي مي‌كنند. در مورد درستي يا نادرستي هر يك از اين دو ديدگاه سخن بسيار گفته شده است. بي‌ترديد هر يك از اين نگاه‌ها از منطق خاصي برخوردارند، اما نگاه جامع و سيستمي ما را به اين قناعت مي‌رساند كه هيچ يك از اين دو ديدگاه . . .

ادامه مطلب از لینک 👇

https://nishtmanghalam.ir/?p=2891

🆔 @nishtmanghalam
🌐 https://nishtmanghalam.ir
Forwarded from صبح ما
#اختصاصی

🔰قدر بزرگمردان خیرخواه ملک و ملت را بدانید!

✍🏻هاشم هدایتی

🔺به بهانه مواضع خیرخواهانه آقایان مولوی عبدالحمید در زاهدان و کاک حسن امینی در کردستان

🔸در فرایند گذار و جابه جایی نسل ها و انتقال خواست ها آرزوها، مطالبات و قدرت از نسلی به نسل دیگر ، وجود سرمایه های اجتماعی و شخصیت های برخاسته از متن، مردم آشنا با شرایط و دردها و آلام مردم، نکته بین در شناخت چالش های جامعه و البته شجاع و توانا در تحلیل و بیان خواست های به حق مردم مورد احترام و مورد وثوق و مراجعه مردم که دلسوزی و دلبستگی شان به مردم و مصالح ایشان در طی زمان به اثبات رسیده باشد امری انکار ناپذیر است.

🔸جامعه ایرانی – خواه کسی بپذیرد یا نپذیرد خوشش بیاید یا نیاید – به سرعت در مسیر تغییر و دگرگونی قرار دارد و اینک پس از گذشت قریب نیم قرن از ظهور انقلاب اسلامی بیشتر از هر زمانی محتاج بازنگری و اقدام عاقلانه در جهت پاسخگویی به خواست ها و مطالبات نسل های پس از انقلاب است.

🔸راه دوری نرویم سرعت و شدت تغییرات را نه فقط از راه واکاوی های عمیق اجتماعی بلکه از تغییرات مستمر و مکرر سریعی که در گوشی های مان رخ داده است می توان مشاهده کرد. کسانی که به سان کبک سر زیر برف فرو برده اند لازم است اندکی واقع بین باشند فرزندان مان و بیشتر از آنان نوه های مان بسی بیشتر از تفاوت گوشی نوکیای نسل اول با آخرین مدل گوشی اپل با ما و اندیشه ها و سلایق مان فاصله دارند به خود بیائیم دست کم در حد تغییرات همین گوشی ها برای تغییرات ذهن و خواسته ها و سلایق این نسل های بعد از خود احترام قائل شویم بگذارید صادقانه بگویم اگر ما با میل و رغبت خود تغییرات را نپذیریم جبر اجتماعی تغییرات را در حلق مان فرو خواهد کرد!

🔸اکنون بیش از سه ماه از اعتراضات نسل های جوان و با نقش آفرینی پر رنگ زنان و دختران هم میهن می گذرد. سکوت و گاه دهن کجی مسئولان نظام به معترضان، بر پیچیدگی و روند درمان ناپذیر کردن دردها افزوده است به دلایل تاریخی و البته وجود تبعیضات ناروای چهار دهه علیه جوامع کرد و بلوچ ، شدت اعتراضات و عکس العمل ماموران دولتی در مناطقی چون بلوچستان و کردستان بیشتر از سایر شهرهای کشور بوده است.

🔸در این میان بودند و هستند شخصیت های خوش نام با درایت و خیرخواهی که کوشیدند و می کوشند از شدت جراحات کاسته و با سخنان واقع بینان و دلسوزانه مسئولان نظام را به مدارا با معترضان و معترضان را به خودداری از رفتارهای غیر مدنی واداشته و در نهایت راهی برای گفتگو و گام نهادن در مسیر تامین مسالمت آمیز مطالبات پیدا کنند.

🔸مولوی عبدالحمید اگر نبود، شاید در پی جنایاتی که در دو مرحله در زاهدان رخ داد اوضاع استان غیر قابل کنترل شده و صدمات جبران ناپذیرتری وارد می شد وی از همان ابتدا با درایت و تدبیر مصلحانه کوشید طرفین را به دوری از خشونت فراخواند و مانع ایجاد زنجیره مرگبار انتقام شود. سخنان حکیمانه این انسان دردمند به ویژه خطبه های نماز جمعه دوم دی ماه می توانست و می تواند زنگ خطری هشیار کننده برای مسئولان نظام باشد تک تک واژگان این انسان صلح جو حامل حکمت های خداپسندانه است.

🔸کاک حسن امینی از شخصیت های نامدار خوشنام باثبات در دفاع از حق و عدالت با پیشینه پنجاه سال مبارزه در کردستان در بزنگاه های تاریخی همواره در کنار مردم و به عنوان حامی مردم به تریبونی برای بیان خواست های مردم ستمدیده کردستان تبدیل شده است عملکرد چهار دهه ایشان پس از برخوردهای نظام به همفکران ایشان گویای خیرخواهی ایشان و دوری از هرگونه رفتاری بوده است که بر دوش مردم و حکومت هزینه های جبران ناپذیر تحمیل کند.

🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=22402

#صبح_ما
@sobhema_ir
عصاره جان!
۱. پس از نگارش و انتشار کتاب های: مدیریت تعاونی ها, مدیریت استراتژیک در سازمان های مادری, مدیریت استراتژیک فرهنگ سازمانی, طراحی سیستم مشتری مداری, خاورمیانه و تمدن جهانی, کردستان; گذری و نظری, مسئلە شناسی توسعە کردستان, تلخ وشیرین, درآمدی بر موانع استراتژیک توسعە کردستان و کتاب کوردی سۆزی قەڵەم, در سال های پیش اینک کتاب"گزارش یک تجربە شخصی" در اختیار خواننده محترم قرار می گیرد. این کتاب ۱۲۶ صفحه ای, درونی ترین و صمیمی ترین نوشته من است. به همین خاطر آن را  "عصاره جان" نامیده ام.
۲. دوست داشتم همانند سایر کتاب هایم اولین نفری که کتاب را تقدیمش می کنم پسر فهیم, اندیشمند و کتاب خوانم سید حنظله باشد! افسوس امروز هیجدهمین روزی است که در انفرادی زندان اوین به سر می برد و به دلیل ممنوع الملاقات بودن نمی توانم خود کتاب را تقدیمش کنم! دیروز  کتاب را پشت نویسی کردم وبه همسر خودساخته و فداکارش تحویل دادم. امیدوارم هرچه زودتر شاهد آزادی حنظله و همه جوانان دربند باشیم وکتاب پدر به دست پسر برسد!
۳. در این کتاب تجربیات شخصی نویسنده در مورد پرسش های اساسی زندگی درج شده است!
توسعه: کانال تخصصی هدایتی.

@KDproblems
هەڵۆ
لەڕۆژێکا هەڵۆیێک هەڵفڕی و دای لە شەقەی باڵ
بە شوێنی ڕسق و خوارێکا پڵنگ ئاسا نە وەک داڵ
لەباڵی خۆی روانی و زۆر بە فیزەو ئەم قسەی وت:
" لە ژێری سێبری مندان, نەوی و بەرزی و دون و چاڵ
لە بەرزایی و بڵندی کاتێ دەڕوانم بە تییژیی
دەبینم چی لە سەر عەرزە, ئەگەرچی دانەیێک خاڵ
ئەگەر پێشکەو مشوولەیکیش گەڵایێکی بە سەر کەن
جمو وجووڵیم لە بەر چاوەو بەسەریاندا دەبم زاڵ"
لەخۆبایی ببوو و باکی نەبوو تەقدیرەکەی چەس
وەها چەرخی ستەمگەر بۆی نەچرخاو لێی بووە قاڵ
لەناکا تیرێ ڕووی تێکرد, لەبن بەردێ, نهێنی
وەکوو تیری قەزا هات و شکانی جامی ئیقباڵ
گلارەو بوو لە سەر خاک و لە خوێن گەوزا بەبێ هێز
دووباڵی کردەوەو کز بوو, هەڵۆی بێ تەجرەوەو کاڵ
کە سەیری کرد لەچێوو ئاسنە تیری ببوو ماق
لەکوێی بوو توندی و تیژی و پەڕین تیری ڕەش و تاڵ
بە وردی تێڕوانی دی پەڕی خۆی وا لە بەریا
وتی دوژمن کەسی خۆمە, لەکێ بیکەم گلەو ناڵ
ــ ــ ــ
روزی ز سر سنگ عقابی بە هوا خاست
ناصر خسرو قبادیانی
وەرگێڕ: سەیدهاشم هیدایەتی ـ ۱۴۰۱/۱۰/۲۴
بیست روز گذشت!
دیروز فرزندم سید حنظله هدایتی را از بند انفرادی به یکی از بندهای عمومی زندان اوین منتقل کردند. گرچه نمی دانم چرا وبه چه اتهامی بازداشت شده است اما تردید ندارم روح آرام, دل نرم و اندیشه پاک وی همچنان در فضای انسانگرایانه سیر می کند. باشناختی که از حنظله دارم می دانم جز آرزوی سعادت وسربلندی هم میهنانش و دلبستگی به  آزادی و عدالت ـ که آرمان بزرگ خانواده اش بوده و هست ـ و بیزاری از تبعیض و ستم هیچ فکری, ذهن پویا و کنجکاو وی را به خود مشغول نخواهد کرد.
من, دادا, همسر, تنها فرزند, خواهران و همە دوستدارانش چشم انتظاریم هرچه زودتر حنظله عزیز ومهربان به همراه همه جوانان دربند از بند رهایی یافته و چشمان نگران  ما وسایر خانواده ها به جمال عزیزانمان روشن شود.
همانطوریکه در متن  دونامه ای که به دفتر دادستان تهران تحول داده ام, تاکید شده, از مقامات قضایی انتظار دارم در اسرع وقت مارا از اتهامات منتسبه فرزندم آگاه, امکان دسترسی به وکیل را برای وی فراهم و تسهیلات لازم برای شرکت در امتحانات ترم جاری دوره دکترای او در نظر گرفته شود. ـ سید هاشم هدایتی.۱۴۰۱/۱۰/۲۴
تغییر ممنوع!

نزد غالب مردمان جامعه ما تغییر ممنوع است. و هیچکس ـ آری هیچکس مجاز نیست اندیشە و رفتار خود را تغییر دهد!  اگر چنین کرد در وی را حقه باز و منافق می خوانیم و چنان بر وی می تازیم کە از جامعه طرد شود!
این نگرش مخرب و ناپسند ریشە در اصلی بدتر دارد به نام " مطلق گرایی" که  در عرصه سیاسی منجر به شکل گیری سیکل ( انقلاب ـ استبداد) شده است. دراین رویکرد ما علیه یک سیستم مستبد قیام می کنیم, نابودش می کنیم و سیستم دیگری را جایگزینش می کنیم. سپس با اعتماد مطلق  آن را رها می کنیم تا سرانجام آن هم  تبدیل به سیستم مستبد دیگری شود. دوباره قیام دوباره انقلاب. تاکی؟ نمی دانم! این حکایت دردناک تاریخ سرزمین ماست!
در مورد افراد هم قصە همین گونە است. یا کسی را کامل می پسندیم یا کامل نمی پسندیم؟ با یک عبارت خشک و کلی نظیر; " فلانی خوب است. فلانی بد است. این را قبول دارم. آن را قبول ندارم" به چارچوبی می رسیم دگم که نسبیت را از روابط می گیرد. به همین سادگی. جز سیاه وسفید رنگی نمی شناسیم! وبا این عینک مطلق گرایی حق تغییر برای هیچکس و هیچ سازمانی قایل نیستیم. این ریشه بسیاری از نابسامانی ها, بحران ها و مشکلات جامعه ماست. این اصل ویرانگر نه تنها در حوزه های فرهنگی و اجتماعی بلکه در سیاسی هم وجود دارد!
هم میهن عزیزم!
باور کنید مادام این عینک مطلق گرایی را بر چشم داریم, مادام برای خود و دیگران حق " تغییر" قایل نباشیم به جایی نخواهیم رسید. نه ملت می شویم. نه کشور می شویم. نه نظام دموکراتیک خواهیم داشت و نه در مسیر توسعه و سربلندی گام بر می داریم!
* نمک بر زخم دلم پاشیدە می شود وقتی کە بە یاد این سخن مهم پیامبر رحمت می افتم که چهارده قرن پیش فرمود: " مومن نیست آن کسی کە امروزش مانند دیروزش باشد!" و ما فقط داعیه پیروی از او را داریم!

توسعه: کانال تخصصی سید هاشم هدایتی
@KDproblems
گۆڕان, قەدەغەیە!

بەلای زۆرینەی خەڵکی ئێمەوە گۆڕان قەدەغەیە, واتا لامان وایە هیچ کەس ـ ئەرێ هیچ کەس ـ بۆی نیە بیرو کردەوەی خۆی بگۆڕێت, ئەگەریش گۆڕیی ئەوە فێڵبازو دووڕووو مونافقەو دەبێ لە کۆمەڵگا ڕاو بنرگێت!
ئەم بیرو بۆچوونە ناحەزو دوور لە هەقێقەتە لە ئەسڵێکی زیانبارەوە سەرچاوە دەگرێت بە ناو( مطلق گرایی ـ واتا تەواو خوازی و بێسنووری خوازی) که ئەویش بووگەسە باییس هەزاران دەردی بێ دەرمان کە لە ساحەی سیاسەتدا یەکێکیان سێکڵی" استبداد ـ انقلاب واتا ملهوڕی ـ شۆڕش" ە. به پێ ئەم بۆچوونە جەماوەری خەڵک نیزامێکی ملهوڕ ئەدەنە بەر شەق و لەناوی ئەبەن, لەجێ ئەو نیزامێکی نوێ دادەنێن, متمانەی تەواوی پێدەکەن, ئیزنی پێدەدەن تا بە میلی خۆی حوکمرانی بکات تا ئەویش دەبێتە ملهوڕێکیتر وەک پێشووەکە, دیسان ئەمیش دەدەینە بەرشەق... ئەم حیکایەتە سەدەهایە هەر بەردەوامە لەناومانا! تا کەی؟ نازانم!
بۆ تاکە کەسیش هەرواین. یان کەسێکمان پێ باشە یان خراپ...دوو ڕەنگ دەناسین: ڕەش یان سپی... هیچ ڕەنگێکیتر ناناسین. بۆ کەسی خراپ یان هەڵە چووگیش هیچ بڕوامەند بە مافێک بۆ گۆڕان نین! ئەمەس ڕیشەی زۆر لە ناکۆکی و ئاڵۆزییەکانی کۆمەڵگاکەمانە. چ لەباری فەرهەنگی و کۆمەڵایەتی چ لە باری سیاسییەوە!!
براینە! خۆشکینە!
بڕوا بکەن تا ئەو ڕۆژەی خۆمان بەردەوام لەگۆڕان نەبین و بڕوامەند نەبین خەڵکیتر مافی گۆڕانیان هەیە نابین بە نەتەوە, نابین بە وڵات, نابینە خاوەنی کۆمەڵگای دیمۆکراتیک, گەشەو سەرکەوتن نابینین بە چاو!
ـ ـ ـ
زامەکانم ئەکولێنەوە کاتی بیر لەو وتەی پێغەمبەرەکەمان دەکەم کە فەرمووی: " ئیماندار نیە ئەو کەسەی ئیمڕۆی هەروەکوو دوێنەکەی بێت!"
توسعە: کانال تخصصی سید هاشم هدایتی
@KDproblems