روز اول / تهران
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
بسیار خوشحالم که پس از ۹ سال دوری به وطن برگشتم. اینها خاطرات و مشاهدات روز اول در تهران است:
سرعت کارها در فرودگاه امام بطور محسوسی کندتر از فرودگاه دبی بود. مثلاً در دبی که هواپیما نشست، بعد از ۵ دقیقه مسافرین شروع به خروج کردند. این زمان در فرودگاه تهران سه برابر بود.
با ورود به فرودگاه امام دچار بلکاوت ارتباطی شدم. تمام پیامرسانهایم مسدود شد و ویپیان هم کار نمیکرد.
از سیمکارت همسرم برای اینترنت استفاده میکنم. بیشترین حجمی که بستهی همراه اول برای یک هفته میداد را گرفتم. اما چند ساعتی بیشتر زمان نبرد که سه گیگ تمام شد و مصرف نت، باقی شارژ سیمکارت را هم خورد. برای ۶ ساعت با دنیای خارج قطع ارتباط بودم چون باید منتظر میشدم که سوپری محل باز میشد تا بتوانم شارژ بخرم.
در کوچهها که راه میرفتم با هر موتوری که رد میشد احساس عدم امنیت دست میداد. دو گوشی موبایل همراهم بود، آنکه ارزانتر و کماهمیتتر بود را داخل جیبم گذاشتم و گوشی اصلیام را داخل کیسهای که در دست داشتم قرار دادم تا اگر زورگیر به پستم خورد فقط آنکه در جیبم هست را بدهم.
پیرمردی در سوپری محل سر پودر رختشویی چانه میزد. کمی گوشت و دو پودر رختشویی گرفته بود به مبلغ ۷۰۰ هزار تومان. از مغازهدار میپرسید پودر ارزانتر ندارید؟ همان موقع کارتخوانها خراب شد. مغازهدار کارتهای مشتریها که از ۴-۵ بانک مختلف بود را امتحان کرد اما فقط یکی کار کرد. پیرمرد که با همسرش آمده بود چند دفعه به شوخی جدی گفت «امروز کارتخونها خرابه گفتن هر چی ببرین صلواتیه، پس ما بریم دیگه؟»
دو سه مرتبه سعی کردم کارت بکشم اما خطا میداد. ناگهان فکر بکری به ذهنم رسید و پرسیدم دستگاه خودپرداز این نزدیکی کجا هست؟ گفت متروی شریف. رفتم اما فقط ۲۰۰ هزار تومان داد! این مبلغ با این قیمتهای سر به فلککشیده در حد شوخیست، اما دوباره رفتم سوپری و گفتم ۲۰۰ تومن گرفتم، خریدم چند شد؟ گفت ۶۰۰ تومان. دست از پا درازتر برگشتم خانه.
اسنپ گرفتم تا سیمکارت تهیه کنم. ۴ جا از جمله یک مرکز اموز مشترکین رفتم تا سیمکارت اعتباری بگیرم اما نشد. پیادهروی کردم به سمت بانک تا رمز دوم کارت را فعال کنم. بانک تعطیل بود با اینکه در نرمافزار بلد نشان میداد که باز است. بعد متوجه شدم بخاطر گرما و مصرف برق، بانکها را تعطیل کردهاند.
با فرض یک روز مفید و پر کار از خوابم زدم اما تنها دستاوردم خرید یک قهوه بود 😅
بجای اینکه راه برگشت را اسنپ بگیرم یک تاکسی دربست گرفتم. در کل ابا دارم بگویم ایران زندگی نمیکنم اما راننده تاکسی سوالی در مورد تغییر یک میدان به چهارراه پرسید، گفتم: «نمیدونم من ایران زندگی نمیکنم و بعد از ۹ سال به این محل برگشتم.» همان موقع بود که شستش افتاد میتواند سرم کلاه بگذارد. وقتی رسیدم گفت میشود ۱۲۰ هزار تومان، دو و نیم برابر هزینهی رفت.
تقریباً همه چیز در تهران مثل ۱۰ سال پیش است و بجز یک سری ساختمانهای جدید تغییر خاصی ندیدم. از یک دستفروش طرشتی شاتوت خریدم. کیلویی ۲۵۰ هزار تومان. بینهایت خوشمزه بود. میوهها و غذاها در ایران مزهی واقعی میدهند و خیلی خوشمزهتر و طبیعیتر از امریکا هستند.
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
بسیار خوشحالم که پس از ۹ سال دوری به وطن برگشتم. اینها خاطرات و مشاهدات روز اول در تهران است:
سرعت کارها در فرودگاه امام بطور محسوسی کندتر از فرودگاه دبی بود. مثلاً در دبی که هواپیما نشست، بعد از ۵ دقیقه مسافرین شروع به خروج کردند. این زمان در فرودگاه تهران سه برابر بود.
با ورود به فرودگاه امام دچار بلکاوت ارتباطی شدم. تمام پیامرسانهایم مسدود شد و ویپیان هم کار نمیکرد.
از سیمکارت همسرم برای اینترنت استفاده میکنم. بیشترین حجمی که بستهی همراه اول برای یک هفته میداد را گرفتم. اما چند ساعتی بیشتر زمان نبرد که سه گیگ تمام شد و مصرف نت، باقی شارژ سیمکارت را هم خورد. برای ۶ ساعت با دنیای خارج قطع ارتباط بودم چون باید منتظر میشدم که سوپری محل باز میشد تا بتوانم شارژ بخرم.
در کوچهها که راه میرفتم با هر موتوری که رد میشد احساس عدم امنیت دست میداد. دو گوشی موبایل همراهم بود، آنکه ارزانتر و کماهمیتتر بود را داخل جیبم گذاشتم و گوشی اصلیام را داخل کیسهای که در دست داشتم قرار دادم تا اگر زورگیر به پستم خورد فقط آنکه در جیبم هست را بدهم.
پیرمردی در سوپری محل سر پودر رختشویی چانه میزد. کمی گوشت و دو پودر رختشویی گرفته بود به مبلغ ۷۰۰ هزار تومان. از مغازهدار میپرسید پودر ارزانتر ندارید؟ همان موقع کارتخوانها خراب شد. مغازهدار کارتهای مشتریها که از ۴-۵ بانک مختلف بود را امتحان کرد اما فقط یکی کار کرد. پیرمرد که با همسرش آمده بود چند دفعه به شوخی جدی گفت «امروز کارتخونها خرابه گفتن هر چی ببرین صلواتیه، پس ما بریم دیگه؟»
دو سه مرتبه سعی کردم کارت بکشم اما خطا میداد. ناگهان فکر بکری به ذهنم رسید و پرسیدم دستگاه خودپرداز این نزدیکی کجا هست؟ گفت متروی شریف. رفتم اما فقط ۲۰۰ هزار تومان داد! این مبلغ با این قیمتهای سر به فلککشیده در حد شوخیست، اما دوباره رفتم سوپری و گفتم ۲۰۰ تومن گرفتم، خریدم چند شد؟ گفت ۶۰۰ تومان. دست از پا درازتر برگشتم خانه.
اسنپ گرفتم تا سیمکارت تهیه کنم. ۴ جا از جمله یک مرکز اموز مشترکین رفتم تا سیمکارت اعتباری بگیرم اما نشد. پیادهروی کردم به سمت بانک تا رمز دوم کارت را فعال کنم. بانک تعطیل بود با اینکه در نرمافزار بلد نشان میداد که باز است. بعد متوجه شدم بخاطر گرما و مصرف برق، بانکها را تعطیل کردهاند.
با فرض یک روز مفید و پر کار از خوابم زدم اما تنها دستاوردم خرید یک قهوه بود 😅
بجای اینکه راه برگشت را اسنپ بگیرم یک تاکسی دربست گرفتم. در کل ابا دارم بگویم ایران زندگی نمیکنم اما راننده تاکسی سوالی در مورد تغییر یک میدان به چهارراه پرسید، گفتم: «نمیدونم من ایران زندگی نمیکنم و بعد از ۹ سال به این محل برگشتم.» همان موقع بود که شستش افتاد میتواند سرم کلاه بگذارد. وقتی رسیدم گفت میشود ۱۲۰ هزار تومان، دو و نیم برابر هزینهی رفت.
تقریباً همه چیز در تهران مثل ۱۰ سال پیش است و بجز یک سری ساختمانهای جدید تغییر خاصی ندیدم. از یک دستفروش طرشتی شاتوت خریدم. کیلویی ۲۵۰ هزار تومان. بینهایت خوشمزه بود. میوهها و غذاها در ایران مزهی واقعی میدهند و خیلی خوشمزهتر و طبیعیتر از امریکا هستند.
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
Telegram
K1inUSA Multimedia
رستوران هفتخوان شاندیز، تهران
دیدار
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
از بهترین خاطرات سفر ایران، دیدار دوستان و رفقاست.
چند نوبت در تهران به دیدار دوستانی رفتم که اکثرشان را تا آن موقع از نزدیک ملاقات نکرده بودم و آشناییمان طی این سالها بصورت مجازی بود.
انشاءالله هفتههای آینده در کرمان، تهران، مشهد، نجف و کربلا خواهم بود.
اگر دوستان دیگری علاقه به ملاقات و گپ و گفت مختصری دارند لطفاً پیام دهند:
@KeivanEbrahimi
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
از بهترین خاطرات سفر ایران، دیدار دوستان و رفقاست.
چند نوبت در تهران به دیدار دوستانی رفتم که اکثرشان را تا آن موقع از نزدیک ملاقات نکرده بودم و آشناییمان طی این سالها بصورت مجازی بود.
انشاءالله هفتههای آینده در کرمان، تهران، مشهد، نجف و کربلا خواهم بود.
اگر دوستان دیگری علاقه به ملاقات و گپ و گفت مختصری دارند لطفاً پیام دهند:
@KeivanEbrahimi
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
سرعت اینترنت
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
بالاخره پس از تلاشهای چند روزه موفق شدم از یک مودم 5G در یک نقطه از کرمان چنین سرعتی بگیرم :)
البته نصفه شب 😄
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
بالاخره پس از تلاشهای چند روزه موفق شدم از یک مودم 5G در یک نقطه از کرمان چنین سرعتی بگیرم :)
البته نصفه شب 😄
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کاروانیکا
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
هتل زیبای کاروانیکا (کاروانسرای وکیل) که کافیشاپ و رستوران با کیفیت بالا داره.
اومدید کرمان سر بزنید.
📍 لوکیشن
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
هتل زیبای کاروانیکا (کاروانسرای وکیل) که کافیشاپ و رستوران با کیفیت بالا داره.
اومدید کرمان سر بزنید.
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
K1 in USA
روز اول / تهران #کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸 بسیار خوشحالم که پس از ۹ سال دوری به وطن برگشتم. اینها خاطرات و مشاهدات روز اول در تهران است: سرعت کارها در فرودگاه امام بطور محسوسی کندتر از فرودگاه دبی بود. مثلاً در دبی که هواپیما نشست، بعد از ۵ دقیقه مسافرین…
مشاهدات ۳ هفته زندگی در ایران پس از ۹ سال زندگی در امریکا
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
در این بخش سعی میکنم مشاهدات دیگهای رو بعد از سه هفته زندگی در تهران و کرمان بنویسم و در آخر، به مهمترین تفاوت زندگی در ایران و امریکا اشاره کنم.
اطعمه و اشربه کماکان با فاصلهی زیاد از امریکا خوشمزهترن. در پرواز سنفرانسیسکو به دبی، یه اسلایس پیتزا بهمون دادن که پخت ایتالیا بود. روزهای اولی که به تهران اومدیم به یه پیتزافروشی ناشناخته رفتیم و پیتزایی که در تهران خوردیم به مراتب تردتر و خوشمزهتر از رقیب ایتالیایی بود. در ایران حتی پیتزاها و برگرها رو از ایتالیا و امریکا بهتر درست میکنن، چه برسه به خود غذاهای ایرانی!
رانندگیها به شدت افتضاح و اعصابخردکنه. در تهران بهم پیشنهاد دادن با ماشین رانندگی کنم اما گفتم با اسنپ راحتترم و واقعاً نمیتونم تو این اوضاع پشت فرمون بشینم، مخصوصاً روزهای اول...
یه وقتهایی که با خانواده در ماشین نشستیم به وضعیت نامنظم و قاراشمیش خیابانها و ترافیک خندهمون میگیره.
تو کرمان در عمل انجام شده قرار گرفتم و پشت رول نشستم اما کماکان با اینکه چند هفته از اولین رانندگیم میگذره و هر روز دارم رانندگی میکنم، استرس دارم و برام سخته. بزرگترین مشکلات رانندگی اینه که ماشینها نامنظم حرکت میکنن، خیابانها خطکشی درستی ندارن و منظم نیستن، حق تقدم به هیچ انگاشته میشه، خیابان و کوچهها نظم درستی ندارن، ماشینها از هم راه میگیرن و میلیمتری همدیگه رو رد میکنن، و براتون نگم از میدانها که روضهی جدایی داره…
نصب مانیتور نقطهی کور روی خودروها از اوجب واجباته که میتونه از تصادفات بسیاری جلوگیری کنه.
یه روز بچهها رو بردم باغ کتاب تهران. مجموعهی خوب و جالبی و خلاقانهای بود و خوش گذشت. البته خیلی از بخشها و بازیها و سرگرمیهاش حالت نیمهتعطیل داشت و نشد استفاده کنیم.
اولین تصادف رو با اسنپ تجربه کردم. جزئی بود اما اعصاب راننده بعد از تصادف به شدت خرد شد و دیوانهوار رانندگی میکرد. چندبار بهش تذکر دادم و خدا کمک کرد سالم به مقصد رسیدیم.
چمدونها رو با یه نیسان آبی تحویل دادم به توشهی بار راهآهن چون این تعداد رو پرواز داخلی تهران به کرمان قبول نمیکرد. همصحبتی با یه راننده وانت آذریزبان تجربهی جالبی بود. سر میدون راهآهن رفتم املتی عمو حسن و اونجا بود که از صحبت دو نفر متوجه شدم دیشب در تهران یک ترور شوکهکننده اتفاق افتاده.
اون روز چند بار سوار اسنپ شدم و به کلینیک و فرودگاه و … رفتم اما برام عجیب بود که در مکالمات و دغدغههای روزمرهی مردم، اثری از اون اتفاق مهم نبود.
اینکه پول نقد از مبادلات تقریباً جمع شده خیلی خوبه و در وقت و اعصاب مردم صرفهجویی میکنه. به غیر از روز اول دیگه اون مشکل کارتخوانها پیش نیومد.
این روزها شاهد برق رفتنهای مکرر در کرمان هستیم که چند ساعت ادامه دارن و آدم رو از کار و زندگی میندازن. بدتر اینکه با قطعی برق، آب هم قطع میشه چون خونهها بخاطر پایین بودن فشار آب لولهها از منبع استفاده میکنن. آیندهی این وضعیت کمآبی در ایران خیلی ترسناکه…
امان از کارهای اداری و بوروکراسیهای غیر بهینه، اعصابخردکن و ملالآور. کارهای بسیاری که خیلی راحت میتونسته الکترونیکی بشه هنوز دستی و کاغذی مونده و مردم رو در مشقت و سختی نگه داشته.
با دیدن واقعیت زندگیها در ایران، میشه گفت که در یه سری موارد واقعاً داره سیاهنمایی میشه. وضعیت اقتصادی بد هست، اما نه به اون سیاهی که کانالهای خارجی و جو غالب شبکههای اجتماعی دارن نشون میدن.
و اما مهمترین تفاوتی که بین زندگی در امریکا و ایران میبینم:
زندگی در ایران، در موارد بسیاری قدرت برنامهریزی و تمرکز روی اهداف رو از آدم میگیره. قابل پیشبینی بودن اپیزودها و بخشهای مختلف زندگی در ایران پایینتر و تصادفی بودن اتفاقات و میزان نویز بالاست. این تفاوت رو میشه از جنبههای مختلفی توضیح داد و براش مثال آورد. این موضوع باعث میشه زندگی در امریکا آرامش بیشتری داشته باشه و روانتر و سهلتر بگذره (البته بگم که این نتیجهگیری همگانی نیست، ممکنه برای بعضیها آرامش زندگی در ایران بخاطر اهمیت بالای یه سری فاکتورها بیشتر باشه).
ادامه دارد…
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
در این بخش سعی میکنم مشاهدات دیگهای رو بعد از سه هفته زندگی در تهران و کرمان بنویسم و در آخر، به مهمترین تفاوت زندگی در ایران و امریکا اشاره کنم.
اطعمه و اشربه کماکان با فاصلهی زیاد از امریکا خوشمزهترن. در پرواز سنفرانسیسکو به دبی، یه اسلایس پیتزا بهمون دادن که پخت ایتالیا بود. روزهای اولی که به تهران اومدیم به یه پیتزافروشی ناشناخته رفتیم و پیتزایی که در تهران خوردیم به مراتب تردتر و خوشمزهتر از رقیب ایتالیایی بود. در ایران حتی پیتزاها و برگرها رو از ایتالیا و امریکا بهتر درست میکنن، چه برسه به خود غذاهای ایرانی!
رانندگیها به شدت افتضاح و اعصابخردکنه. در تهران بهم پیشنهاد دادن با ماشین رانندگی کنم اما گفتم با اسنپ راحتترم و واقعاً نمیتونم تو این اوضاع پشت فرمون بشینم، مخصوصاً روزهای اول...
یه وقتهایی که با خانواده در ماشین نشستیم به وضعیت نامنظم و قاراشمیش خیابانها و ترافیک خندهمون میگیره.
تو کرمان در عمل انجام شده قرار گرفتم و پشت رول نشستم اما کماکان با اینکه چند هفته از اولین رانندگیم میگذره و هر روز دارم رانندگی میکنم، استرس دارم و برام سخته. بزرگترین مشکلات رانندگی اینه که ماشینها نامنظم حرکت میکنن، خیابانها خطکشی درستی ندارن و منظم نیستن، حق تقدم به هیچ انگاشته میشه، خیابان و کوچهها نظم درستی ندارن، ماشینها از هم راه میگیرن و میلیمتری همدیگه رو رد میکنن، و براتون نگم از میدانها که روضهی جدایی داره…
نصب مانیتور نقطهی کور روی خودروها از اوجب واجباته که میتونه از تصادفات بسیاری جلوگیری کنه.
یه روز بچهها رو بردم باغ کتاب تهران. مجموعهی خوب و جالبی و خلاقانهای بود و خوش گذشت. البته خیلی از بخشها و بازیها و سرگرمیهاش حالت نیمهتعطیل داشت و نشد استفاده کنیم.
اولین تصادف رو با اسنپ تجربه کردم. جزئی بود اما اعصاب راننده بعد از تصادف به شدت خرد شد و دیوانهوار رانندگی میکرد. چندبار بهش تذکر دادم و خدا کمک کرد سالم به مقصد رسیدیم.
چمدونها رو با یه نیسان آبی تحویل دادم به توشهی بار راهآهن چون این تعداد رو پرواز داخلی تهران به کرمان قبول نمیکرد. همصحبتی با یه راننده وانت آذریزبان تجربهی جالبی بود. سر میدون راهآهن رفتم املتی عمو حسن و اونجا بود که از صحبت دو نفر متوجه شدم دیشب در تهران یک ترور شوکهکننده اتفاق افتاده.
اون روز چند بار سوار اسنپ شدم و به کلینیک و فرودگاه و … رفتم اما برام عجیب بود که در مکالمات و دغدغههای روزمرهی مردم، اثری از اون اتفاق مهم نبود.
اینکه پول نقد از مبادلات تقریباً جمع شده خیلی خوبه و در وقت و اعصاب مردم صرفهجویی میکنه. به غیر از روز اول دیگه اون مشکل کارتخوانها پیش نیومد.
این روزها شاهد برق رفتنهای مکرر در کرمان هستیم که چند ساعت ادامه دارن و آدم رو از کار و زندگی میندازن. بدتر اینکه با قطعی برق، آب هم قطع میشه چون خونهها بخاطر پایین بودن فشار آب لولهها از منبع استفاده میکنن. آیندهی این وضعیت کمآبی در ایران خیلی ترسناکه…
امان از کارهای اداری و بوروکراسیهای غیر بهینه، اعصابخردکن و ملالآور. کارهای بسیاری که خیلی راحت میتونسته الکترونیکی بشه هنوز دستی و کاغذی مونده و مردم رو در مشقت و سختی نگه داشته.
با دیدن واقعیت زندگیها در ایران، میشه گفت که در یه سری موارد واقعاً داره سیاهنمایی میشه. وضعیت اقتصادی بد هست، اما نه به اون سیاهی که کانالهای خارجی و جو غالب شبکههای اجتماعی دارن نشون میدن.
و اما مهمترین تفاوتی که بین زندگی در امریکا و ایران میبینم:
ادامه دارد…
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
Telegram
K1inUSA Multimedia
بردن چمدانها به راهآهن با نیسان آبی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هتل رویال کربلا
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شربت بهشتی
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موکب سجین بغداد
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خنکای بهشتی
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح علی الطلوع
و سلام علی الحسین
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA
و سلام علی الحسین
#کیوان_ابراهیمی 🤓▫️▫️▫️🇮🇷🇺🇸
#اربعین_۲۰۲۴
مشاهدات و روزنوشتههای دانشجویان و دانشآموختگان مسلمان ایرانی🇮🇷 از امریکا🇺🇸
@K1inUSA