💠 آنچه در استاد موحد بیشتر از هر چیز مرا مجذوب خود میکند، آثار منتشر شده او نیست، بلکه زندگی اوست. ... من زیباییهای یک اثر هنری به نام محمدعلی موحد را در او دیدهام. درواقع او خود یک اثر هنری است. ... (معمولاً) هر چه به یک انسان به لحاظ فیزیکی و جسمانی نزدیکتر میشویم، از لحاظ عاطفی، دوری ما از او بیشتر میشود؛ بسیار نادرند کسانی که هر چه به لحاظ فیزیکی به آنها نزدیک تر میشوید، به لحاظ عاطفی هم به آنها نزدیک شوید. من این خصیصه را در چهار تن دیدهام و بزرگترین آنها، دکتر موحد است. موحد اثری هنری است که به دست خودش ساخته شده است، زیباییهای موحد منحصر به آنهایی نیست که من دیدهام. #فروتنی و تواضع، ادب به معنای پاسداشت حضور، وفاداری در عالم دوستی، انصاف، میانهروی، دوراندیشی، حسن نیت، حقیقتطلبی، واقعیتپذیری و حقگذاری نسبت به هستی، از جمله وجوه زیبایی موحد است.
🎙 #مصطفی_ملکیان
مراسم اعطای جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر افشار | اردیبهشت ۱۳۹۴
📷 همایش شب مولویپژوهان ،#شب_بخارا| ۱ مهرماه ۹۶
✳️ دوم خرداد زادروز استاد #محمدعلی_موحد
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🎙 #مصطفی_ملکیان
مراسم اعطای جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر افشار | اردیبهشت ۱۳۹۴
📷 همایش شب مولویپژوهان ،#شب_بخارا| ۱ مهرماه ۹۶
✳️ دوم خرداد زادروز استاد #محمدعلی_موحد
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
✨ پس از پیروزی بر کشتیگیری که تمام ۵۷ مسابقه آخر خود را برده بود به جای تبختر و غرور، رو به تماشاگران به نشانه احترام و قدردانی خم میشود، روی قلب خود میزند و میگوید: «چاکریم» سپس سر رقیب را که پیش از این سه بار از او شکست خورده بود، میبوسد و دوباره رو به مردم تعظیم و تشکر میکند.
در مصاحبه پس از مسابقه لفظ «مردم» از دهانش نمیافتد، میگوید: «با باخت من کام مردم تلخ شده بود اما امیدوارم با این پیروزی تلخیها از بین برود.» منظورش از تلخ کردن کام مردم کسب نقره المپیک بود که برای بسیاری مایه افتخار و غرور است.
حسن یزدانی خارج از عرصه قهرمانی در کارهای نیک و خیر نیز مشارکت میکند.
این جوان تمام شاخصهای #پهلوانی را دارد:
توان و قدرت فراوان - تواضع و #فروتنی - دفاع از ایرانزمین - مبارزه برای مردم - سختکوشی و استقامت - احترام به حریف - دست به یاری
او وارث پوریای ولیها و تختیهاست.
باشد که همچنان امانتدار خوبی برای این میراث باشد و الگویی برای دیگر جوانان ایرانی
حسن جان یزدانی!
تو کام یک ایران را شیرین کردی
یک ایران نیز به تو افتخار میکند پهلوان!
#فتوت #آموختنی #حالخوبی
در جریان باشید.
@Jaryaann
در مصاحبه پس از مسابقه لفظ «مردم» از دهانش نمیافتد، میگوید: «با باخت من کام مردم تلخ شده بود اما امیدوارم با این پیروزی تلخیها از بین برود.» منظورش از تلخ کردن کام مردم کسب نقره المپیک بود که برای بسیاری مایه افتخار و غرور است.
حسن یزدانی خارج از عرصه قهرمانی در کارهای نیک و خیر نیز مشارکت میکند.
این جوان تمام شاخصهای #پهلوانی را دارد:
توان و قدرت فراوان - تواضع و #فروتنی - دفاع از ایرانزمین - مبارزه برای مردم - سختکوشی و استقامت - احترام به حریف - دست به یاری
او وارث پوریای ولیها و تختیهاست.
باشد که همچنان امانتدار خوبی برای این میراث باشد و الگویی برای دیگر جوانان ایرانی
حسن جان یزدانی!
تو کام یک ایران را شیرین کردی
یک ایران نیز به تو افتخار میکند پهلوان!
#فتوت #آموختنی #حالخوبی
در جریان باشید.
@Jaryaann
✨ مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید!
«میدانم بسیاری از مطالبی که گفتهام ممکن است به سادگی مورد سوء تعبیر قرار گیرند. برخی میتوانند از آنها بر ضد من استفاده کنند. واقعا نمیتوانم نقطهنظرهایم را در یک نامه روشن کنم. حتی صحبت کردن درباره آنها برایم کار بسیار دشواری است. اما به هر حال سعی کردهام دیدگاههایم را مطرح کنم. شاید مطالبی که گفتهام، با کتابهای مهم همخوان نباشد. انتظار ندارم با من هم عقیده باشید. آنها حقایق مطلق نیستند، فقط عقاید من در اکتبر ۱۹۸۶ هستند. من هم مانند هر چیز دیگری امکان تغییر دارم. مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید.»
آنچه خواندهاید بخشی از مقدمه راهب بودایی «سایادو او جُتیکا»، بر کتاب «برف در تابستان» است. برف در تابستان مجموعه نامههایی است که این راهب بودایی به چند تن از دوستان و شاگردان دامّایی خود نوشته است. آنها از سایادو اجازه خواستند تا گزیدههایی از این نامههای خصوصی را جهت خواندن و بهره بردن دیگران منتشر کنند. آنچه باعث معرفی این کتاب و نقل سخنان او از جانب من شد، عبارات پایانی حرفهای اوست. ببینید با چه حکمت و روشنبینیِ ستایشانگیزی انتظار ندارد تا خوانندگان با دیدگاههای او هم عقیده باشند. اینکه به راحتی بیهیچ پافشاری و تعصبی اذعان میکند که تأمّلات و تجارب معنوی او حقایق مطلق نیستند و اصراری به تصدیق عقاید خود از سوی مخاطبان ندارد. اینها به گفته او عقایدش در اکتبر ۱۹۸۶ محسوب میشوند و ممکن است مانند هر چیزی دیگری در جهانی که هر لحظه رو به تغییر و تحول است، دستخوش تغییر و تحول شوند. در سخن او آنجا که میگوید: «مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید»، روشنی و صدق و صفایی میبینم و رنگ تصنّع و تکلّف و تزویری نه.
راستی در فرهنگ ما از گذشته تا امروز، چند نفر را سراغ دارید که کتاب یا رسالهای، که به طور خاص به قلمرو تجارب روحانی و ایمانی تعلق دارد، نوشته باشد و اثر خود را با اعتراف به چنین مضمون و درونمایه ارجمندی آغاز کرده یا به پایان برده باشد. برعکس کم نیستند آثاری که مولفانشان مدعی شدهاند آنها را در حالتی از وجد و بیخودیِ مطلقِ ناشی از وحی و الهام که غالباً در خواب و رویا به ایشان تلقین شده تقریر کردهاند. به صدق و کذب چنین ادعایی و همچنین به فرایند و ساز و کار آن فعلاً کاری ندارم. هر چه هست چنین رویکردی، چندان مجالی به مخاطب نمیدهد تا در متن، در حد کفایت چون و چرا و درنگ و تأمّل کند و به آنچه امروز خوانش فعّال و خلّاق و انتقادی نامیده میشود اندکی تقرّب جوید.
✍🏼 #ایرج_رضایی
منبع: کانال «از زبانِ ذَرّه»
#آموختنی #فروتنی #رواداری
#کتاب #ناپایندگی #بودا
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
«میدانم بسیاری از مطالبی که گفتهام ممکن است به سادگی مورد سوء تعبیر قرار گیرند. برخی میتوانند از آنها بر ضد من استفاده کنند. واقعا نمیتوانم نقطهنظرهایم را در یک نامه روشن کنم. حتی صحبت کردن درباره آنها برایم کار بسیار دشواری است. اما به هر حال سعی کردهام دیدگاههایم را مطرح کنم. شاید مطالبی که گفتهام، با کتابهای مهم همخوان نباشد. انتظار ندارم با من هم عقیده باشید. آنها حقایق مطلق نیستند، فقط عقاید من در اکتبر ۱۹۸۶ هستند. من هم مانند هر چیز دیگری امکان تغییر دارم. مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید.»
آنچه خواندهاید بخشی از مقدمه راهب بودایی «سایادو او جُتیکا»، بر کتاب «برف در تابستان» است. برف در تابستان مجموعه نامههایی است که این راهب بودایی به چند تن از دوستان و شاگردان دامّایی خود نوشته است. آنها از سایادو اجازه خواستند تا گزیدههایی از این نامههای خصوصی را جهت خواندن و بهره بردن دیگران منتشر کنند. آنچه باعث معرفی این کتاب و نقل سخنان او از جانب من شد، عبارات پایانی حرفهای اوست. ببینید با چه حکمت و روشنبینیِ ستایشانگیزی انتظار ندارد تا خوانندگان با دیدگاههای او هم عقیده باشند. اینکه به راحتی بیهیچ پافشاری و تعصبی اذعان میکند که تأمّلات و تجارب معنوی او حقایق مطلق نیستند و اصراری به تصدیق عقاید خود از سوی مخاطبان ندارد. اینها به گفته او عقایدش در اکتبر ۱۹۸۶ محسوب میشوند و ممکن است مانند هر چیزی دیگری در جهانی که هر لحظه رو به تغییر و تحول است، دستخوش تغییر و تحول شوند. در سخن او آنجا که میگوید: «مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید»، روشنی و صدق و صفایی میبینم و رنگ تصنّع و تکلّف و تزویری نه.
راستی در فرهنگ ما از گذشته تا امروز، چند نفر را سراغ دارید که کتاب یا رسالهای، که به طور خاص به قلمرو تجارب روحانی و ایمانی تعلق دارد، نوشته باشد و اثر خود را با اعتراف به چنین مضمون و درونمایه ارجمندی آغاز کرده یا به پایان برده باشد. برعکس کم نیستند آثاری که مولفانشان مدعی شدهاند آنها را در حالتی از وجد و بیخودیِ مطلقِ ناشی از وحی و الهام که غالباً در خواب و رویا به ایشان تلقین شده تقریر کردهاند. به صدق و کذب چنین ادعایی و همچنین به فرایند و ساز و کار آن فعلاً کاری ندارم. هر چه هست چنین رویکردی، چندان مجالی به مخاطب نمیدهد تا در متن، در حد کفایت چون و چرا و درنگ و تأمّل کند و به آنچه امروز خوانش فعّال و خلّاق و انتقادی نامیده میشود اندکی تقرّب جوید.
✍🏼 #ایرج_رضایی
منبع: کانال «از زبانِ ذَرّه»
#آموختنی #فروتنی #رواداری
#کتاب #ناپایندگی #بودا
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
✨ مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید!
«میدانم بسیاری از مطالبی که گفتهام ممکن است به سادگی مورد سوء تعبیر قرار گیرند. برخی میتوانند از آنها بر ضد من استفاده کنند. واقعا نمیتوانم نقطهنظرهایم را در یک نامه روشن کنم. حتی صحبت کردن درباره آنها برایم کار بسیار دشواری است. اما به هر حال سعی کردهام دیدگاههایم را مطرح کنم. شاید مطالبی که گفتهام، با کتابهای مهم همخوان نباشد. انتظار ندارم با من هم عقیده باشید. آنها حقایق مطلق نیستند، فقط عقاید من در اکتبر ۱۹۸۶ هستند. من هم مانند هر چیز دیگری امکان تغییر دارم. مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید.»
آنچه خواندهاید بخشی از مقدمه راهب بودایی «سایادو او جُتیکا»، بر کتاب «برف در تابستان» است. برف در تابستان مجموعه نامههایی است که این راهب بودایی به چند تن از دوستان و شاگردان دامّایی خود نوشته است. آنها از سایادو اجازه خواستند تا گزیدههایی از این نامههای خصوصی را جهت خواندن و بهره بردن دیگران منتشر کنند. آنچه باعث معرفی این کتاب و نقل سخنان او از جانب من شد، عبارات پایانی حرفهای اوست. ببینید با چه حکمت و روشنبینیِ ستایشانگیزی انتظار ندارد تا خوانندگان با دیدگاههای او هم عقیده باشند. اینکه به راحتی بیهیچ پافشاری و تعصبی اذعان میکند که تأمّلات و تجارب معنوی او حقایق مطلق نیستند و اصراری به تصدیق عقاید خود از سوی مخاطبان ندارد. اینها به گفته او عقایدش در اکتبر ۱۹۸۶ محسوب میشوند و ممکن است مانند هر چیزی دیگری در جهانی که هر لحظه رو به تغییر و تحول است، دستخوش تغییر و تحول شوند. در سخن او آنجا که میگوید: «مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید»، روشنی و صدق و صفایی میبینم و رنگ تصنّع و تکلّف و تزویری نه.
راستی در فرهنگ ما از گذشته تا امروز، چند نفر را سراغ دارید که کتاب یا رسالهای، که به طور خاص به قلمرو تجارب روحانی و ایمانی تعلق دارد، نوشته باشد و اثر خود را با اعتراف به چنین مضمون و درونمایه ارجمندی آغاز کرده یا به پایان برده باشد. برعکس کم نیستند آثاری که مولفانشان مدعی شدهاند آنها را در حالتی از وجد و بیخودیِ مطلقِ ناشی از وحی و الهام که غالباً در خواب و رویا به ایشان تلقین شده تقریر کردهاند. به صدق و کذب چنین ادعایی و همچنین به فرایند و ساز و کار آن فعلاً کاری ندارم. هر چه هست چنین رویکردی، چندان مجالی به مخاطب نمیدهد تا در متن، در حد کفایت چون و چرا و درنگ و تأمّل کند و به آنچه امروز خوانش فعّال و خلّاق و انتقادی نامیده میشود اندکی تقرّب جوید.
✍🏼 ایرج رضایی
منبع: کانال «از زبانِ ذَرّه»
#آموختنی #فروتنی #رواداری
#کتاب #ناپایندگی #بودا
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
«میدانم بسیاری از مطالبی که گفتهام ممکن است به سادگی مورد سوء تعبیر قرار گیرند. برخی میتوانند از آنها بر ضد من استفاده کنند. واقعا نمیتوانم نقطهنظرهایم را در یک نامه روشن کنم. حتی صحبت کردن درباره آنها برایم کار بسیار دشواری است. اما به هر حال سعی کردهام دیدگاههایم را مطرح کنم. شاید مطالبی که گفتهام، با کتابهای مهم همخوان نباشد. انتظار ندارم با من هم عقیده باشید. آنها حقایق مطلق نیستند، فقط عقاید من در اکتبر ۱۹۸۶ هستند. من هم مانند هر چیز دیگری امکان تغییر دارم. مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید.»
آنچه خواندهاید بخشی از مقدمه راهب بودایی «سایادو او جُتیکا»، بر کتاب «برف در تابستان» است. برف در تابستان مجموعه نامههایی است که این راهب بودایی به چند تن از دوستان و شاگردان دامّایی خود نوشته است. آنها از سایادو اجازه خواستند تا گزیدههایی از این نامههای خصوصی را جهت خواندن و بهره بردن دیگران منتشر کنند. آنچه باعث معرفی این کتاب و نقل سخنان او از جانب من شد، عبارات پایانی حرفهای اوست. ببینید با چه حکمت و روشنبینیِ ستایشانگیزی انتظار ندارد تا خوانندگان با دیدگاههای او هم عقیده باشند. اینکه به راحتی بیهیچ پافشاری و تعصبی اذعان میکند که تأمّلات و تجارب معنوی او حقایق مطلق نیستند و اصراری به تصدیق عقاید خود از سوی مخاطبان ندارد. اینها به گفته او عقایدش در اکتبر ۱۹۸۶ محسوب میشوند و ممکن است مانند هر چیزی دیگری در جهانی که هر لحظه رو به تغییر و تحول است، دستخوش تغییر و تحول شوند. در سخن او آنجا که میگوید: «مرا به دلیل اشتباهاتم ببخشید»، روشنی و صدق و صفایی میبینم و رنگ تصنّع و تکلّف و تزویری نه.
راستی در فرهنگ ما از گذشته تا امروز، چند نفر را سراغ دارید که کتاب یا رسالهای، که به طور خاص به قلمرو تجارب روحانی و ایمانی تعلق دارد، نوشته باشد و اثر خود را با اعتراف به چنین مضمون و درونمایه ارجمندی آغاز کرده یا به پایان برده باشد. برعکس کم نیستند آثاری که مولفانشان مدعی شدهاند آنها را در حالتی از وجد و بیخودیِ مطلقِ ناشی از وحی و الهام که غالباً در خواب و رویا به ایشان تلقین شده تقریر کردهاند. به صدق و کذب چنین ادعایی و همچنین به فرایند و ساز و کار آن فعلاً کاری ندارم. هر چه هست چنین رویکردی، چندان مجالی به مخاطب نمیدهد تا در متن، در حد کفایت چون و چرا و درنگ و تأمّل کند و به آنچه امروز خوانش فعّال و خلّاق و انتقادی نامیده میشود اندکی تقرّب جوید.
✍🏼 ایرج رضایی
منبع: کانال «از زبانِ ذَرّه»
#آموختنی #فروتنی #رواداری
#کتاب #ناپایندگی #بودا
در «جریان» باشید.
@Jaryaann