جریانـ
4.58K subscribers
1.87K photos
1.82K videos
44 files
2.15K links
♻️ جريانى براى گسترش
آگاهى، مسئولیت، همبستگی و شادى همگانی
با هدف مراقبت از ایران‌زمین، ایرانیان و فارسی‌زبانان
در پیوند با زمین و دیگرمردمان ♻️

جریانـ | رسانهٔ فرهنگ و جامعه

در «جريانـ» باشيد!

جریان در اینستاگرام:
https://instagram.com/jaryaann_
Download Telegram
📝 ۱۸ سالم بود که عمه‌ام متوجه شد شوهرش با یک زن دیگه رابطه داره؛ آبروریزی به پا کرد بعد فهمید فقط رابطه نیست زنک را عقد هم کرده و حامله است. مدتی دعوا و جار و جنجال کرد. ۲۰ سالم که بود از هم جدا شدند. عمه‌ام ۵۶ ساله بود در آستانه بازنشستگی با سه بچه نوجوان و جوان.

۲۲ سالم بود که عمه‌ام بعد از بازنشستگی کلاس نقاشی ثبت نام کرد. نقاشی‌های که می‌کشید در حد بچه‌های دبستانی بود. در نظرم یک آدم داغون و شکست خورده بود به قول فرنگی‌ها یک لوزر به تمام معنا که حالا سر پیری یادش اومده بود با یک مشت بچه کم سن و سال همشاگردی بشه و نقاشی یاد بگیره.

پدرم در نظرم قهرمان بود. یک سال اختلاف سنی داشتند. همه چیز زندگی پدرم مرتب و منظم بود. بچه‌هاش درس‌خون بودند. کار و بارش منظم بود و کار و زندگی مرتبی داشت و کم‌کم آماده می‌شد برای بازنشستگی و استراحت.
در مقابل عمه‌ام همه چیز زندگیش روی هوا بود و حالا تازه رفته بود نقاشی یاد بگیره.

ده سال از اون زمان گذشت. ۳۲ ساله بودم. درسم تمام شده بود در شرکتی کار می‌کردم و داشتم زندگیم را کم‌کم می‌ساختم. اتفاقی با خواهرم تلفنی حرف می‌زدم. گفت: «الان گالری‌ایم رفتیم خونه بهت زنگ می‌زنیم.» پرسیدم: «گالری چی؟» گفت: «نقاشی‌های عمه دیگه!» عمه؟ نقاشی؟ گفت: «آره دیگه الان خیلی وقته اینکار رو می‌کنه. نقاشی‌هاش رو می‌فروشه یکی دو جا هم تدریس می‌کنه. خیلی معروف شده.» داشتم شاخ در می‌آوردم.

حالا بعد از چند سال که نگاه می‌کنم می‌بینم آدم لوزر من بودم که چنین دیدگاهی به زندگی داشتم و فکر می‌کردم از یه جای به بعد پیر هستی و نمی‌شه چیز جدید یاد گرفت و زندگی را تغییر داد و بعضی کارها را باید از بچگی شروع کرد وگرنه دیگه خیلی دیره. عمه‌ام را که مقایسه می‌کنم با پدرم می‌بینم عمه‌ام بعد از بازنشستگی زندگی جدید برای خودش شروع کرد و آدم متفاوتی شد. پدرم یاد گرفت چطور با کامپیوتر ورق بازی کنه و سرخودش را با ورق بازی کردن و شکستن رکوردهای پیاپی خودش گرم کنه که چیز بدی هم نیست و قابل مقایسه با کار عمه‌ام نیست.

عمه‌ام تبدیل شده به الگوی خانواده. دو تا از خواهرهام بعد از لیسانس رشته‌هاشون رو عوض کردند و رفتند سراغ چیزی که دوست داشتند. یکی‌شون کامپیوتر را ول کرد رفت مترجمی زبان یاد گرفت که کتاب ترجمه کنه. دومی علوم سیاسی را ول کرد رفت سراغ معماری که ازبچگی بهش علاقه داشت.

می‌خوام بگم زندگی مثل بازی والیبال می‌مونه مثل فوتبال نیست که اگر نیمه اول خیلی عقب باشید نیمه دوم کار خیلی سختی برای جبران دارید. مثل والیبال می‌مونه. هر ست که تمام می‌شه شروع ست جدید یک موقعیت تازه است و همه چیز از اول شروع می‌شه. مهم نیست تا حالا جلو بودی یا عقب. یه مسابقه جدیده.

در کمین دره‌های این غروب تنگ
که راه
بسته می‌نمایدت
زمان بی‌کرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگ درد و رنج
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند
رَوَنده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش.

✍🏼از #توئيتر Crypto Geek
#امید #زندگی #خرده‌روایت‌های_مردم_ایران
شعر پایان متن از هوشنگ ابتهاج (#سایه)
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ آدمی‌زاد را نیرو ز چیست؟

منبع

❗️زندگی بدون تجربه «دوست داشتن» یک هیچِ بزرگ است و چنین است که ادبیات و #شعر فارسی، این گنجینه تمدن بشری، یک‌پارچه در ستایش عشق است و مهر:
از #حافظ
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری

تا #سایه
زندگی چیست؟ #عشق ورزیدن
زندگی را به عشق بخشیدن
زنده است آن‌كه عشق می‌ورزد
دل و جانش به عشق می‌ارزد

در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عزیزم پاک کن از چهره اشکت را / ز جا برخیز / تو در من زنده‌ای / من در تو / ما هرگز نمی‌میریم / من و تو با هزارانِ دگر / این راه را دنبال می‌گیریم / از آنِ ماست پیروزی / از آنِ ماست فردا با همه شادی و بهروزی

#شعر از ه.ا. #سایه با خوانش استاد #شجریان

منبع: اینستاگرام آوا مشکاتیان
#امید #آرمان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
⚫️ دریغ از رفتن زودهنگام پژوهشگر برجسته، جناب #ابوالفضل_خطیبی
ایشان سال‌ها پیش در مصاحبه‌ای گفته بود:

«مدخل‌های ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، بانی شاهنامه منثور ابومنصوری و اسدی طوسی و مدخل‌های دیگرِ مرتبط با شاهنامه را نوشتم. پس از نوشتن این مدخل‌ها شیفته و شیدای شاهنامه شدم و احساس کردم این همان چیزی است که من دنبالش هستم. همچنان‌که در دنیای شاهنامه غرق شده بودم، روزی با خودم پیمان بستم که تا پایان عمر درباره شاهنامه تحقیق کنم.»

و تا پایان عمر بر سر پیمان خود ماند.

سخن پایانی‌اش در آن گفت‌وگو چنین بود:
«با شاهنامه نفس می‌کشم و زندگی امیدوارانه جریان می‌یابد. بسیار روزها را با شاهنامه آغاز می‌کنم و بسیار شب‌ها را با تامل در بیتی از شاهنامه به خواب می‌روم.»

یادشان گرامی و راه فرهنگی‌شان، پررهرو!

⬅️ زندگی‌نامه کوتاهی از ایشان

⬅️ سخنرانی‌ها و نوشته‌ها در شاهنامه‌شناسی و ایران‌شناسی

⬅️ چند مقاله دیگر از ایشان

⬅️ سخنرانی فردوسی و روایت ملّی ایران

⬅️ سخنرانی درباره شاهنامه و شبرنگ‌نامه|نشست #بخارا

⬅️️ گفت‌وگوی ایبنا با ایشان

⬅️ گفتگویی در زمینه‌ی شاهنامه و شاهنامه‌شناسی

⬅️ یادداشت‌های ادبی و تاریخی از او

⬅️ هویت ایرانی در شاهنامه

⬅️ گفتاری در سوگ او از #میرجلال‌الدین_کزازی

⬅️ خاموشی دوست از #سیداحمدرضا_قائم‌مقامی

⬅️ در سوگ ابوالفضل خطیبی از #سایه_اقتصادی‌نیا

⬅️ یادداشت زاگرس زند در سوگ او

#شاهنامه #ایران‌شناسی
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
🌱 املای لاتین نوروز

در زبان کسانی که #نوروز را جشن می‌گیرند، از ایران و افغانستان و تاجیکستان گرفته تا ساکنان حوزۀ بالکان و آسیای مرکزی و جز آن، این واژه، مانند هر واژه‌ی دیگری تحت تأثیر لهجۀ مردم آن سرزمین، تلفظ یکسانی ندارد. اما با وجود تفاوت در طرز ادای این لغت، باید بر سر املای آن در الفبای لاتین توافق کرد تا هم پیوستگی نوشتاری این واژه، که خود مایۀ پیوندی دیرینه و فرخنده میان ساکنان سرزمین‌های گوناگون است، حفظ شود و هم از بروز تشتت در انواع متون نوشتاری که الزاماً به خط فارسی نوشته نمی‌شوند کاسته گردد: از کارت تبریک و پوستری که نوید جشن سال نو را می‌دهد تا اعلانی تبلیغاتی یا مقاله‌ای دانشگاهی.

مجمع عمومی سازمان ملل در روز ۲۲ فوریه ۲۰۱۰ (برابر با ۴ اسفند ۱۳۸۸) قطعنامه‌ای در مورد این جشن باستانی به تصویب رساند و روز ۲۱ مارس برابر با اول فروردین‌ماه را به عنوان روز جهانی نوروز ثبت کرد. به این ترتیب نوروز در حکم مناسبتی بین‌المللی به رسمیت شناخته شد. در این مصوبه و از آن پس، نوروز را Nowruz می‌نویسند.
در دانشنامۀ ایرانیکا نیز نوروز با همین املا مدخل شده است.

توافق بر سر این املا نه ناممکن است، نه دشوار؛ بلکه واجب است و برازندۀ نام این میراث کهن. لطفاً [در متون لاتین] همه‌جا بنویسید: Nowruz.

✍🏼 #سایه_اقتصادی‌نیا
🔗 منبع: کانال تلگرام سایه‌سار
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
🌱 املای لاتین نوروز

در زبان کسانی که #نوروز را جشن می‌گیرند، از ایران و افغانستان و تاجیکستان گرفته تا ساکنان حوزۀ بالکان و آسیای مرکزی و جز آن، این واژه، مانند هر واژه‌ی دیگری تحت تأثیر لهجۀ مردم آن سرزمین، تلفظ یکسانی ندارد. اما با وجود تفاوت در طرز ادای این لغت، باید بر سر املای آن در الفبای لاتین توافق کرد تا هم پیوستگی نوشتاری این واژه، که خود مایۀ پیوندی دیرینه و فرخنده میان ساکنان سرزمین‌های گوناگون است، حفظ شود و هم از بروز تشتت در انواع متون نوشتاری که الزاماً به خط فارسی نوشته نمی‌شوند کاسته گردد: از کارت تبریک و پوستری که نوید جشن سال نو را می‌دهد تا اعلانی تبلیغاتی یا مقاله‌ای دانشگاهی.

مجمع عمومی سازمان ملل در روز ۲۲ فوریه ۲۰۱۰ (برابر با ۴ اسفند ۱۳۸۸) قطعنامه‌ای در مورد این جشن باستانی به تصویب رساند و روز ۲۱ مارس برابر با اول فروردین‌ماه را به عنوان روز جهانی نوروز ثبت کرد. به این ترتیب نوروز در حکم مناسبتی بین‌المللی به رسمیت شناخته شد. در این مصوبه و از آن پس، نوروز را Nowruz می‌نویسند.
در دانشنامۀ ایرانیکا نیز نوروز با همین املا مدخل شده است.

توافق بر سر این املا نه ناممکن است، نه دشوار؛ بلکه واجب است و برازندۀ نام این میراث کهن. لطفاً [در متون لاتین] همه‌جا بنویسید: Nowruz.

✍🏼 #سایه_اقتصادی‌نیا
🔗 منبع: کانال تلگرام سایه‌سار
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM