جریانـ
4.58K subscribers
1.87K photos
1.82K videos
44 files
2.15K links
♻️ جريانى براى گسترش
آگاهى، مسئولیت، همبستگی و شادى همگانی
با هدف مراقبت از ایران‌زمین، ایرانیان و فارسی‌زبانان
در پیوند با زمین و دیگرمردمان ♻️

جریانـ | رسانهٔ فرهنگ و جامعه

در «جريانـ» باشيد!

جریان در اینستاگرام:
https://instagram.com/jaryaann_
Download Telegram
Forwarded from جریانـ
🗓 ۱۱ فوریه روز جهانی رضایت از تجرد است.

👤 این روز به معنای تقدیس #تنهایی یا ستیز با #رابطه و منع از آن نیست.

🗣 هدف چنین مناسبتی، اولاً به رسمیت شناختن تفاوت سنخ‌های روانی انسان‌ها و سبک‌های گوناگون زندگی، و صحبت درباره لزوم احترام به انتخاب هر شخصی‌ست که آگاهانه «تنها بودن» را در زندگی (به طور موقت یا دائمی) برگزیده است و ثانیاً پرهیز از انگ و برچسب زدن یا ایجاد احساس شرم برای افرادی‌ست که به انتخاب خود یا علی‌رغم خواست خود مجردند، به عبارتی، خودداری از تحت فشار گذاشتن آنان برای تغییر شیوه زندگی‌شان، با قضاوت‌ها و تعابیر کلیشه‌ای؛ به ویژه برای دختران و زنان.

🎊 #روز_رضایت_از_تجرد سه روز پیش از ولنتاین و تبلیغات گسترده حول آن، یادآوری می‌کند که داشتن #زندگی_اصیل و منطبق بر خواست، نیاز و اشتیاق درونی خود، و فارغ از فشار و انتظارات دیگران، بسیار ارزش‌مند، و رضایت‌مندی از سبک زندگی خود مهم است و افراد نباید درگیر و در قید و بند مفاهیم از پیش تعریف شده و انتظارات جامعه یا اطرافیان‌ باشند.

#روزها #SatisfiedStayingSingleDay
#رواداری #دگرپذیری
🔗 منبع خبر و تصویر: روزها
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
«انسان فرزانه
همچون طبیعت سود می‌رساند
بدون انتظار سپاس.

کارها را به پایان می‌رساند
بدون ادعای برتری.

پیروز می‌شود
بدون نمایش پیروزی.»

▪️لائوتسه

🔺لائوتسه یا لائودزه معروف به «استاد کهن» یا «پیر استاد» فیلسوف مشهور چینی و بنیان‌گذار آیین تائو

کتاب مقدس او «تائو ته جینگ» یا «دائو ده جینگ» (کتاب طریقت و تقوی) شامل ۸۱ قطعه جمله قصار است.

#خرد #زندگی
منبع: حکمت خاموشی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
❗️ناامنی زندگی روزمره

«ناامنی زندگی روزمره»، توصیف وضعیت این روزهای جامعه ایران است: مردمی که می‌بینند با گرانی‌ لحظه‌ای دلار، شرایط زندگی روزبه‌روز سخت‌تر و ترسناک‌تر می‌شود و راه برون‌رفتی هم پیش روی خود نمی‌بینند.

برای درک ناامنی #زندگی_روزمره، توصیف «هیپولیت تِن» (منتقد، فیلسوف و تاریخ‌نگار فرانسوی) از عامه مردم در دوران قدیم گویاست: «عامه مردم حکم شخصی را دارند که در دریاچه‌ای راه می‌رود که ارتفاع آب تا دهان او می‌رسد؛ با کمترین فرورفتگی کف دریاچه یا کوچکترین موج، پایشان می‌لغزد و به زیر آب می‌روند و غرق می‌شوند.» (کتاب احیای فرهنگی در عهد آل‌بویه)

و مهمتر، دولتی است که این ترسناکی را درک نمی‌کند و اگر هم بکند، نمی‌تواند کاری برای تغییر این وضعیت انجام دهد. تعبیر دولت و مردم را می‌شود در توصیف سوره واقعه دید که مرگ به حلقوم شخص رسیده و دیگران فقط نگاه می‌کنند.

مزاج دَهر تبه شد در این بلا، حافظ
کجاست فکر حکیمی و رایِ بَرْهَمَنی

✍🏼 #محمدرضا_جوادی_یگانه
🔗 منبع: کانال تلگرام رویای ایرانی
#وضعیت_امروز_جامعه_ما

#اقتصاد #دلار #امنیت #احساس_ناامنی
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔄 یگانه اصلِ جهان: اصل بی‌ثباتی
«در جهانِ بی‌ثباتی دل‌بستگی خطاست.»

🎙 #مصطفی_ملکیان

#ناپایندگی #زندگی
منبع ویدئو imohsent
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
اگر عمری باشد

اگر عمری باشد، پس از این هیچ فضیلتی را هم‌پایه مهربانی با آدمیزادگان نمی‌شمارم.
اگر عمری باشد، کمتر می‌گویم و می‌نویسم و بیشتر می‌شنوم و می‌خوانم.
اگر عمری باشد، پس از این خویش را بدهکار هستی و هستان می‌شمارم نه طلبکار.
...
اگر عمری باشد، دیگر هیچ عدالت کوچکی را در هوس رسیدن به عدالت بزرگ‌تر قربانی نمی‌کنم.
اگر عمری باشد، دیگر با دو گروه بحث و گفت‌وگو نمی‌کنم: آنان که از عقیده خویش منفعت می‌برند و آنان که از اندیشه خویش، پیشه ساخته‌اند.
اگر عمری باشد، عدالت را فدای عقیده، و آرزو را فدای مصلحت، و عمر را در پای خوردنی‌ها و پوشیدنی‌ها قربان نمی‌کنم.
اگر عمری باشد، چندان در خطا و کوتاهی‌های دیگران نمی‌نگرم که روسیاهی خود را نبینم.
اگر عمری باشد، از دین‌ها تنها مذهب انصاف را برمی‌گزینم و از فلسفه‌ها آن را که سربه‌هوا نیست و چشم به راه‌های زمینی دارد.
اگر عمری باشد، هیچ ظلمی را سخت‌تر از تحقیر دیگران نمی‌شمارم.
اگر عمری باشد، در پی هیچ عقیده و ایمانی نمی‌دوم. در خانه می‌نشینم تا ایمانی که سزاوار من است به سراغم آید.
اگر عمری باشد، هر درختی را که دیدم در آغوش می‌گیرم، هر گلی را می‌بویم، و هر کوهی را بازیگاه می‌بینم و تنها یک تردید را در دل نگه می‌دارم: طلوع خورشید زیباتر است یا غروب آن.
...
اگر عمری باشد، همچنان برای آزادی و آبادی کشورم می‌کوشم.
اگر عمری باشد، رازگشایی از معمای هستی را به کودکان کهنسال می‌سپارم.
اگر عمری باشد، از هر عقیده‌ای می‌گریزم، چونان گنجشک از چنگال عقاب.
اگر عمری باشد، در جنگل‌های بیشتری گم می‌شوم؛ کوه‌های بیشتری را می‌نوردم؛ ساعت‌های بیشتری به امواج‌ دریا خیره می‌شوم؛ دانه‌های بیشتری در زمین می‌کارم و زباله‌های بیشتری از روی زمین برمی‌دارم.
اگر عمری باشد، کمتر غم نان می‌خورم و بیشتر غم جان می‌پرورم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ گنجی را باور نمی‌کنم جز گنج گهربار کوشش و زحمت.
اگر عمری باشد، برای خشنودی، منتظر اتفاقات خوشایند نمی‌نشینم.
اگر عمری باشد، خدایی را می‌پرستم که جز محراب حیرت، در شاُن او نیست.
اگر عمری باشد، قدر دوستان و عزیزانم را بیشتر می‌دانم.

✍🏼 #رضا_بابایی ۹۸/۵/۲۱
🔗 منبع: کانال «یادداشت‌ها»
#زندگی
رضا بابایی، نویسنده‌ و پژوهشگر فرهنگی، در سال ۹۹ و در پنجاه و شش سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت. او این یادداشت را در اواخر عمرش و هم‌زمان با پیش‌روی بیماری‌اش نوشته بود.
@Jaryaann
💡 نُه عقیده محوری رواقیان

۱. اگر طالب زندگی هموار هستی، به مقتضای طبیعت زندگی کن.

۲.
سعادت در گرو اشیاء و رویداهای بیرونی نیست، بلکه یکسره در گرو فضیلت [ـِ بهره‌مندی از آرامش] است. ما از رهگذر انتخاب‌ها و ارزش‌گذاری‌های خود به سعادت دست می‌یابیم.

۳. ما تسلطی بر رویدادهای بیرونی نداریم، بلکه صرفاً اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها، تصمیمات و وظایف خود را ضبط و مهار توانیم کرد.

۴. هریک از ما از همۀ منابعی که برای پیشرفت به آن نیاز داریم بهره‌مندیم.

۵. ما باید از عواطف مضر و ویرانگر بپرهیزیم؛ عواطف و احساساتی نظیر امید، ترس و عصبانیت از این قبیل‌اند.

۶. ما خود مسئول آن چیزی هستیم که هستیم. هرچه فریاد داریم باید بر سر خودمان بزنیم.

۷. هیچ انسانی جزیره نیست. زندگیِ هر یک از ما به‌نحوی در گرو نحوۀ ارتباطمان با دیگران است. این قاعده طلایی رواقیان است.

۸. پیشرفت شخصی هریک از ما رهین نحوۀ همکاری و هم‌زیستی‌مان با دیگران است.

۹. سودای دستیابی به کمال را از سر فرو بنه و پیوسته از رهگذر اصرار بر طی طریق صواب و مقاومت در برابر بدی‌ها، در بهتری بکوش.

توضیحات مربوط به هریک از این موارد نُه‌گانه به روایت استفان هَنسِلمَن

🔗 منبع و ترجمه: مجتبی اعتماد‌ی‌نیا
#فلسفه #رواقی
#اندیشه #زندگی
@Jaryaann
◾️ زندگی، جستجویی ناتمام

▪️ زاده‌شدن، آغاز ادراک و شوق است. ادراک و شوق به جست‌وجو می‌انجامد و آدمی را به طلب و تمنّا وامی‌دارد. آدمی هسته‌ای از ادراک و شوق است که در عرصه هستی حضور دارد و چیزی ورای آن‌چه هست را جست‌وجو می‌کند. از سویی، وابستگی‌ تنانه‌ انسان به طبیعت، او را به متنِ نیاز، تقلّا و کشاکش گره می‌زند و ازسوی‌دیگر، آگاهی و خودآگاهی‌اش او را به فراسوی آن‌چه هست می‌کشاند. بنابراین زندگی در پیوند دوسویه‌ای میانِ ضرورت‌های طبیعی و امکان‌های انسانی شکل می‌گیرد.

▪️ انسان به‌مثابه موجودی طبیعی، زاده می‌شود. او جسمانی و از تبار طلب و تمنّاست که می‌خواهد جهان را وفقِ خواسته‌های خود سامان بخشد. او می‌خواهد فراچنگ آورد و سلطه یابد. طبیعت با تأثیری که بر وجودِ او می‌گذارد، لذّت و درد رقم می‌زند و شوق و پرهیز می‌انگیزد. بااین‌حال، درحالی‌که شوقِ لذت با غم فقدان آمیخته است، پرهیز از درد نیز به بیم و هراس آویخته است. بیم، هراس و غمِ فقدان را پایانی نیست مادام که آدمی در تناهی‌اش تقّلا می‌کند تا چیزی را فراچنگ آورد که موضوع طلب و تمنّای اوست.

▪️آدمی موجودی محدود و متناهی است که فقدان در سرشتِ اوست. او هرگز از طلب و تمنّا باز نمی‌ایستد؛ گاه رنجور از فقدان چیزی است که از چنگ او گریخته و گاه غمگین از فقدان چیزی است که هنوز فراچنگ نیامده است. بااین‌همه، آن‌چه آدمی در پی آن است، شاید هرگز به چنگ نیاید و آن‌چه به چنگ آمده است نیز دیری نخواهد پایید. دو احساسِ حسرت و افسوس، انسان را از اکنونِ او می‌گسلند و او را در سودای فردا یا اندوهِ دیروز غرقه می‌سازند.

▪️ در هیاهویِ پر‌همهمۀ جهان، در میان هستندگانی که می‌گذرند، هستی در گذرانی‌اش و در بی‌قراری‌اش فهم می‌شود. فهم گذرانی و بی‌قراری هستی، به فهمی از ناتمام‌بودنِ همیشگی زندگی می‌انجامد. تمام خاطرات، خیالات، آرزوها و امیدهایی که هستی را آغشته‌‌اند، با فقدان‌های آدمی و ناتمام‌بودنِ زندگی گره خورده‌‌اند؛ آدمی همواره می‌طلبد و زندگی همواره ناتمام است. طلبِ امر ناتمام، شادمانی نخواهد آفرید؛ تنها با ماندن و خیره‌شدن به چیزی که هست و پاسداری از آن می‌توان شادمان بود، دور از شتاب برای عبور از آن‌چه هست و دور از رخوتی که آدمی را در گذشته‌اش متوقف کند.

▪️ آن‌که شادمانی را در فرآیند ناتمام زندگی می‌جوید، مدام در گذشته‌ای که رفته است یا آینده‌ای که نیامده‌ است سرگردان خواهد بود. زندگی همراه‌شدن با فرآیند هستی است که همواره در اکنون خود نو می‌شود و آدمی را به نوشدن فرا می‌خواند. آن‌که می‌کوشد آب رفته را به جوی بازگرداند همان‌قدر رنج خواهد کشید که شخص پرشتاب در طلبِ آن‌چه نشانی‌اش پیدا نیست. تنها در طمأنینه است که هر کس آن‌چه شایسته انجام است را انجام می‌دهد، بی‌آن‌که فروماند یا شتاب کند.

▪️ سرشتِ ناپایدارِ هستی سبب می‌شود که شب، روز شود و روز، شب گردد. هوای صاف، ابری می‌شود و طوفان فرو می‌نشیند. تابستان، پاییز می‌شود و زمستان، بهار می‌گردد. هیچ‌چیز تکرار نمی‌شود و هستی همواره نو است. شخص شادمان مرافق و همپای هستی است. به چیزی نمی‌آویزد و برای چیزی شتاب نمی‌کند. گردن‌فرازی، جاه‌طلبی، خودنمایی، وقاحت، غرور، ستم‌پیشگی و فریب، زادۀ نامفهوم ماندنِ آدمی است. آدمی همه‌چیز نیست ولی می‌خواهد همه‌چیز باشد. ذاتِ زندگی، ناتمام است و آدمی این را در نمی‌یابد.

▪️ تنها کسی می‌تواند تمام زندگی را زندگی کند که ناتمام‌بودنِ خودش را دریافته باشد. آن‌که به اندک داشته‌اش خرسند است، شادمان‌تر از آنی است که غمِ نداشته‌های خود را می‌خورد. آن‌که با شوق از پنجره بیرون را می‌نگرد، شادمان‌تر از مسافری است که شهری را بی‌آن‌که سیر دیده باشد، ترک می‌گوید تا به شهری دیگر رسد. آن‌که دیگران را در دارایی‌اش شریک می‌کند، غنی‌تر از آنی است که دارایی‌اش سودی به حال کسی ندارد. آن‌که دانایی‌اش را می‌گسترد، داناتر از آنی است که به‌ هیچ‌کس چیزی نمی‌آموزد. آن‌که دیگران را شادمان می‌کند، شادمان‌تر از کسی است که فقط خودش را شادمان می‌خواهد.

▪️فقدان، ذاتِ آدمی است. آن‌که فرصتِ زیستن را با افسوس آن‌چه رفت و حسرت آن‌چه خواهد آمد می‌گذراند، دیر یا زود درخواهد یافت که از هستی و زندگی هیچ درنیافته است. خردمند آن‌چه هست را پاس می‌دارد و کار خویش را به‌موقع انجام می‌دهد. به‌وقت‌بودن و به‌جابودن، سبب می‌شوند که خردمند کار دشوار را زمانی انجام دهد که هنوز آسان است؛ بدین‌شیوه از دشواری می‌پرهیزد. آن‌که با راستی، آن‌چه هست را پاس می‌دارد ولی خودخواهی‌اش را به هستی تحمیل نمی‌نماید، آسودگی را خواهد زیست؛ بی‌آن‌که به حسرت و افسوس دچار شود.

✍🏼 #میلاد_نوری
🔗 منتشرشده در هم‌میهن
#جستار #زندگی
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💡 از کارتان چقدر راضی‌اید؟ تا چه حد به حس شهودی‌تان اعتماد دارید؟ چقدر با طبیعت در پیوندید؟ آیا خود را تنها و بیگانه از هر رابطه معناداری احساس می‌کنید؟ بیگانه شدن انسان با خود و پیرامون یکی از چالش‌های عمده امروز زندگی همه ما است.

🔺 #گابور_ماته، روان‌پزشک مجاری-کانادایی، در این سخنرانی از طبیعت بشر و آثار مخرب فرهنگ کنونی روی ویژگی‌های انسانی ما می‌گوید. او چهار گونه «از خود بیگانگی» را بر می‌شمارد و راهکاری را برای پیدا کردن طبیعت واقعی خود معرفی می‌کند که می‌تواند برای پیمودن زندگی در دوران پرمشقت امروز به یاری ما بیاید.

🔄 ترجمه و زیرنویس: رکسانا شیرخورشیدی
🔗 منبع: هم‌پرسه
#روانشناسی #زندگی #معنا #رابطه
#هم‌پرسه
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
🗓 ۱۱ فوریه, روز جهانی رضایت از تجرد

👤 این روز به معنای تقدیس #تنهایی یا ستیز با #رابطه و منع از آن نیست.

🗣 هدف چنین مناسبتی، اولاً به رسمیت شناختن تفاوت سنخ‌های روانی انسان‌ها و سبک‌های گوناگون زندگی، و صحبت درباره لزوم احترام به انتخاب هر شخصی‌ست که آگاهانه «تنها بودن» را در زندگی (به طور موقت یا دائمی) برگزیده است و ثانیاً پرهیز از انگ و برچسب زدن یا ایجاد احساس شرم برای افرادی‌ست که به انتخاب خود یا علی‌رغم خواست خود مجردند، به عبارتی، خودداری از تحت فشار گذاشتن آنان برای تغییر شیوه زندگی‌شان، با قضاوت‌ها و تعابیر کلیشه‌ای؛ به ویژه برای دختران و زنان.

🎊 #روز_رضایت_از_تجرد سه روز پیش از #ولنتاین و تبلیغات گسترده حول آن، یادآوری می‌کند که داشتن #زندگی_اصیل و منطبق بر خواست، نیاز و اشتیاق درونی خود، و فارغ از فشار و انتظارات دیگران، بسیار ارزش‌مند، و رضایت‌مندی از سبک زندگی خود مهم است و افراد نباید درگیر و در قید و بند مفاهیم از پیش تعریف شده و انتظارات جامعه یا اطرافیان‌ باشند.

#روزها #SatisfiedStayingSingleDay
#رواداری #دگرپذیری
🔗 منبع خبر و تصویر: روزها
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🔘 ایرج افشار و «نه»‌هایش

استاد #ایرج_افشار در یادداشتی که در آغاز #کتاب «این دفتر بی‌معنی» (دفتر خاطرات او که به تازگی منتشر شده) آمده نوشته است:

«این دفتر برنوشت دیگری است از دفتری که در نوامبر و دسامبر ۱۹۹۵ به هنگام بیماری سخت همسرم شایسته از روی یادداشت‌های گذشته جمع کرده بودم، به قصد آن که روزی روزگاری بتوانم یادگارهای فرهنگی خود را بر آن اساس بنویسم...»

ایرج افشار چنان‌که در خودزیست‌نامه‌ها مرسوم است از خانه و خانواده‌ گفته، از روند تحصیلاتش، جوانی‌اش، سفرهایش، علاقه‌مندی‌هایش، کاروبارش و از رجال فرهنگی و سیاسی زمانه‌اش. ولی کتاب فصلی خاص دارد که در نظرم بسیار جلوه کرد. فهرست «نه»گفتن‌های ایرج افشار! این فصل با نقل قولی از #سیدحسن_تقی‌زاده آغاز می‌شود:

«به عقیدهٔ قاصر من #آزادی به معنی حقیقی آن بی وجود شهامت افراد و مردانگی و مردی و استقلال فکر و سرافرازی و شجاعت اخلاقی و استقامت و استواری و مقاومت در مقابل ارباب قدرت و جرأت و صراحت که این همه را می‌توان در یک کلمه خودمانی «صفت» و لفظ فرنگی «کاراکتر» خلاصه کرد وجود پیدا نمی‌کند. و آن همان است که شانفور با اسناد به اسپارتی‌ها گفته که شخص بتواند «نه» بگوید و اهل تسلیم و زبونی و باز به قول خودمان بی‌صفت نباشد.
بدبختانه در مملکت ما حتی سران قوم از این خصلتِ لازمهٔ آزادی که به حقیقت حیثیت انسانی است کم‌بهره بوده‌اند.»

در این فهرست بلند انوع و اقسام «نه‌» هست. از نه گفتن به پدر ارجمندشان تا نه گفتن به پیشنهاد کار، قبول مسئولیت و پذیرش جوایز مختلف. خلاصه‌ای از «نه‌»های ایرج افشار را بخوانیم:

«نخستین باری که «نه» گفتم به پدرم بود. او می‌گفت به کار دولتی نرو و بیا آب و ملکی را که داریم سر و سامان بده. من به کار دولتی رفتم و خیری ندیدم.

دومین باری که «نه» گفتم به #علی‌اصغر_حکمت بود مرحوم علی‌اصغر حکمت خواست که من مجلۀ شیر و خورشید را اداره کنم.

پس از آن به #سعید_نفیسی «نه» گفتم و مدیریت مجلۀ پیام نوین را نپذیرفتم.

پس از آن به تقی‌زاده «نه» گفتم. تمایلی نشان می‌داد که من به مجلس سنا بروم و به امور تحریری او کمک کنم.

پس از آن به #مجتبی_مینوی «نه» گفتم. وقتی در ترکیه بود فرمود که برای پیشرفت کارهای مربوط به تهیه میکروفیلم از دانشگاه بخواهد که مرا مأمور آن بلاد کنند.

پس از آن بار دیگر به علی اصغر حکمت «نه» گفتم. وقتی وزیر امور خارجه شد علاقه داشت مرا به آن وزارتخانه منتقل کند و می‌گفت به کتابخانه و اسناد آنجا باید سر و سامان داد.

پس از آن به آورندهٔ پیشنهاد قبول رایزنی فرهنگی در افغانستان «نه» گفتم.

پس از آن به دهندگان نخستین جایزهٔ #فروغ_فرخزاد «نه» گفتم.

پس از آن به مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر «نه» گفتم. در اواخر دوران پهلوی (۱۳۵۶) بی آنکه قبلاً پرسشی از من شده باشد حکمی برایم فرستاد که به عضویت [...] نصب می‌شوید.

پس از آن به دکتر #سیدحسین_نصر «نه» گفتم. در پاریس بودم (۱۳۵۷) و قصد رفتن به امریکا داشتم. از تهران به من تلفن کرد و گفت چون کارمندان کتابخانه پهلوی اعتصاب کرده‌اند ضرورت دارد که فوری به طهران بیایی و تصدی امور آنجا را به عهده بگیری.

پس از آن به دکتر #احسان_یارشاطر «نه» گفتم. می‌خواست که عضویت شورای وقفی ایرانیکا را بپذیرم.

پس از آن به انجمن آثار و مفاخر فرهنگی «نه» گفتم. قصدشان بر آن بود که مجلس بزرگداشت برایم بگیرند.

پس از آن به سید کاظم بجنوردی «نه» گفتم. ایشان در سمت ریاست کتابخانه ملی مرا به مراسم چهره‌های ماندگار معرفی کرده بود.»

📖 مشخصات کتاب: این دفتر بی‌معنی، به کوشش بهرام و کوشیار و آرش افشار، نشر سخن، ۱۴٠۲، ۷٠۳ صفحه.
🔗 منبع: کانال بیاض | عاطفه طیّه
#زندگی_اصیل #آزادگی #وارستگی #شجاعت
@Jaryaann