اتاق خبر ايران
251 subscribers
10.2K photos
10.8K videos
83 files
9.2K links
اتاق خبر ايران







https://t.me/iraniannewsroom

کانال تاریخی ما

@iranghoghnoos
Download Telegram
Forwarded from پیوند نگار
#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت اول :

💢 شکنجه را به معنای آزار و ایذاء و رنج و عقوبت و تهذیب و سیاست و عذاب خوانده اند. اما اینها معانی عمومی هستند که بشکل دقیق به واژه شکنجه و به به مفهوم محتوایی آن اشاره نمی کنند؛ لذا شرحی که روشنگرتر است، این که شکنجه را اصل " شکستن و پیچیدن و عذاب دادن " بیان میکند .

- وقتی صحبت از شکنجه میشود اکثریت مردم در ذهنشان روشهای بسیار پیچیده ایی مانند کشیدن ناخن و اتوی داغ گذاشتن بر اعضای بدن و یا جوجه کباب کردن به معنی آویزان کردن افقی شخص از دست و پای بسته، و یا آویزان کردن عمودی از دستهای بسته و یا آویزان کردن معکوس از پاها و به چارمیخ کشیدن شخص و یا وارد کردن فشار از اعضا و مفاصل و نکات حساس بدن، و حتی بریدن پوست و صدمه زدن بر جوارح یا روش های ساده مانند مشت و لگد و سیلی و شلاق و فلک کردن و ضربه زدن بر اعضای بدن به منظور ایجاد درد و رنج و امثال اینگونه امور اشاره دارد.

- بخش دیگری از شکنجه را روانی میدانند؛ مانند تحمیل تنهایی و فحش دادن و بریدن روابط فرد با جامعه و اطرافیان و دادن اخبار نادرست و اضطراب آور و قطع امید شخص نسبت به آزادی و رهایی و طراحی اعدامهای دروغین و آزار بواسطه صداهای ناهنجار و نور تند و تهدید اطرافیان و عزیزان فرد و آزار و اذیت و کتک زدن همسر و حتی کودکان خردسال و پدر و مادر پیر و اطرافیان او در مقابل چشمانش...

- بخشی از شکنجه هم شکنجه جنسی است که به ذهن تبادر میکند که عموما با تجاوز جنسی چه بواسطه فردی و چه بواسطه اشیا مانند فرو کردن شیشه نوشابه و باتوم و امثالهم در بدن فرد هست .

+ اینها و بسیاری دیگر از اقدامات هستند که در مکانهای محبوس و دور از چشم دیگران انجام میشود و بعنوان مصداق شکنجه عموما در ذهن تبادر میکند .

+ اما توجه به یک نکته لازم هست؛ اینکه آیا تحمل درد فیزیکی همواره برای انسان رنج و عذاب تلقی میشود؟
مثلا می بینیم بسیاری از ورزشکاران برای رسیدن به افتخارات مورد نظرشان، تحمل دردهای فراوانی می کنند . اقداماتی انجام میدهند که احتمال آسیبهای فیزیکی زیادی دارد، و حتی تا حد شکستن استخوانها و تحمل صدمات مهم دیگر هم هست، و بسیاری از افراد این رنجها را با رغبت تحمل میکنند، که شاید بیشتر از میزان دردی باشد که در شکنجه گاه برای افراد اعمال میشود .

+ همچنین افرادی هستند که برای اهدافی خاص خود را منزوی کرده و تنهایی خودخواسته ایی را انتخاب میکنند و روابط اجتماعی محدودی را تجربه میکنند. یا به موسیقی های ناهنجار گوش میدهند و شرایط ناهنجار را خودخواسته تحمل میکنند.

+ همچنین در جامعه جرائمی مانند تجاوزات جنسی و رفتارهای جنسی نادرستی وحود دارد و افراد متحمل آنها میشوند، اما با اینکه این امور جزو رفتارهای پلشت و مجرمانه تلقی میشوند، اما مفهوم شکنجه را ندارند .
شاید کسی عزیزان شما را تهدید کند . اخبار نادرست به شما بدهد و با صحبتهای خاصی موجب یاس و ناامیدی شما بشود، اما باز این امور با اینکه نادرست و پست هستند، اما مصداق شکنجه تلقی نمی شوند .

+ پس در شکنجه مفهومی هست که ورای اقدامات ظاهری و عملی است و موجب میشود حتی یک مکالمه خاص بدون حتی کوچکترین برخورد فیزیکی مصداق شکنجه تلقی شود و حتی با توجه به آن میتوان به شکنجه جمعی و اجتماعی اشاره کرد؛ بطوری که بواسطه آن مفهوم بشود توجیح کرد یک جامعه بطور جمعی و همزمان مورد شکنجه قرار میگیرند.

+ در واقع این مفهوم در قصد و نیت عامل شکنجه پنهان هست که از آن به عنوان "شکستن و تسلیم کردن و تحمیل و یا تحقیر" یاد میشود .

× زمانی که هر اقدامی به هر روش و یا ابزار ممکن انجام شود و موجب شکستن اراده و تسلیم شخص در مقابل خواست عامل بوده و فرد را وادار به عملی میکند که شکنجه گر در نظر دارد، و عقل و شعور و قصد فرد را به انزوا برده و ناچار به انجام کاری میکند که او خواهان آن هست، می توانند مصداق شکنجه باشد؛ حال چه شکنجه گر موفق شود یا نشود و اراده و شخصیت فرد پایدار مانده و حتی موجب مرگ او شود .

× با این نگاه، حتی برخی اقدامات را میتوان "شکنجه نرم" تلقی کرد.
مانند اقداماتی که موجب مغز شویی میشود و فرد فریب خورده و حوزه آگاهی او محدود شده و بدون آگاهی به عواقب واقعی اعمالش اقدام به آن کرده و بدست خود برای خود زمینه فلاکت و بدبختی را فراهم و زمینه منفعت و سود و دستیابی به هدف شکنجه گر را فراهم کند.

- اگر به چهل سال گذشته توجه کنیم، موارد و مصادیق بسیار و فراوانی را میتوانیم پیدا کنیم که در کنار شکنجه های سخت در زاندانها، شکنجه های نرم بیشتری در سطح اجتماع و برای عموم مردم بطور فراگیر و مستمر و سازمان یافته انجام شده است .

ادامه 👇
Forwarded from پیوند نگار
‍ ادامه قسمت اول☝️
#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت دوم:

💢 نمونه بارز و آشکار شکنجه اجتماعی را میتوان در طرح مقرراتی که در مقاطع مختلف وضع و موجب تحمیل خواسته های غیر منطقی بر افراد شده است دید.

- برای نمونه امروز فعالیت شطرنج بعنوان یک ورزش در جامعه انجام و جوانان و مردم آزادانه به آن اقدام میکنند . اما افرادی که در دهه شصت در مدارس جمهوری اسلامی بودند، به یاد دارند که شطرنج حرام تلقی شده و هر نوجوان و جوانی که معلوم میشد شطرنج بازی کرده است ، مورد مجازات قرار می گرفت . نگارنده خود شاهد بوده نوجوانی بخاطر آوردن شطرنج به مدرسه مورد مواخذه و مجازات و نهایتا از مدرسه اخراج شده و موجب تباهی نابودی آینده و سرنوشت ایشان شده و هیچ شکنجه سختی اینچنین نمی تواند سرنوشت یک انسان را تحت تاثیر قرار داده و او را بطور کلی بشکند.

- یا دختر نوجوانی که در آن مقاطع بخاطر کمی عقبتر گذاشتن مقنعه مورد مواخذه قرار گرفته و باعث اخراج وی از مدرسه شده است؛ در حالی که امروز فرزندان سران رژیم در کشورهای دیگر هرطور که مایل هستند زندگی و تحصیل میکنند و در داخل کشور بسیاری بر علیه حجاب اجباری اعتراض می کنند.

- همچنین می توان اشاره کرد به پیراهن آستین کوتاه که در مقطعی بهانه سرکوب و شکنجه مردم بود در حالی که امروز می بینیم این موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نیست.

- بسیاری از افراد اطلاع دارند که در سالهای قبل تر خیابانها توسط اکیپ های شبه نظامی رژیم قرق شده و خودروهای مردم مرتب مورد بازرسی قرار می گرفت که خود مصداق شکنجه نرم هست و در این جریان با پیدا شدن یک کاست موسیقی از خودرو، فرد بازداشت و مجازات میشد.

+ انواع اقسام اینگونه مقررات که هیچ مبنای عقلی نداشتند و بعدا از اعتبار ساقط شدند، نشان میدهد که این امور هیچ قصدی جز اعمال قدرت و زورگویی با هدف شکستن عموم افراد جامعه و تحمیل حاکمیت یک عده بر مردم نداشته است و با توجه به مصداق مفهومی شکنجه، که شکستن افراد هست، شکنجه جمعی تلقی میشوند.

- همچنین همگان در جریان هستند که در دوره هشت سال جنگ ویرانگر، فضای عمومی جامعه بشکل اسفناکی تحت کنترل نیروهای جنگ طلب بود؛ بطوری که حتی رنگها موجود در معابر و مکانهای عمومی سیاه و سفید بود و همگان بیاد دارند که بمحض پایان جنگ در و دیوار را با رنگهای متنوع رنگین کردند، در حالی که در زمان جنگ، هیچ رنگی جز سیاه و سفید وجود نداشت . همه در و دیوار شهر با تصاویر کشته شدگان جنگ و شعارهای جنگ طلبانه و تشویق مردم به ادامه جنگ پر شده و با تلاشی سازمان یافته تلاش میشد ذهن مردم معطوف به خواست و اراده جنگ طلبان شده و هر صدای مخالفی را در نطفه خفه و مانع هر ندایی که نظری متفاوت داشت، می شدند؛ و مردم را وادار به پذیرش نظر حاکمان میکردند . چنین اقداماتی نیز که در جهت شکستن اراده و تسلیم آنها به خواست و نظر حاکمان بود، مصداق شکنجه اجتماعی هستند.

- وجود نهادهای سرکوبگر در سازمانها و نهادهای اجتماعی، مانند مدارس و دانشگاهها و ادارات و مساجد محلات ... که وظیفه تحمیل باور و عقیده و نظر و هدف حاکمان بوده و با رفتارهای خود جو خفقان و سانسور و رعب و وحشت می کردند، و چنان مینمودند که همگان همواره تحت کنترل هستند و هر اقدام و صحبت و نظری مغایر با نظر و هدف حاکمان باشد و می تواند مورد عقوبت و مجازات سخت باشد نیز مصداق شکنجه اجتماعی تلقی میشود.

- توسعه فرهنگ جاسوسی عمومی و ترویج فرهنگ آدم فروشی و استخدام برخی از افراد جامعه به روشهای مختلف، بطوری که بواسطه آنها امنیت عمومی مردم در رابطه با اظهار نظر و عقیده را پایمال کرده و با طرح مطالب تهدید آمیزی مانند "سربازان گمنام امام زمان" که در واقع بیان از آن طرح سازماندهی عده ایی جاسوس و آدمفروش در میان مردم بشکل ناشناس هست، نیز مصداق شکنجه عمومی هست، که هدفش ایجاد رعب و وحشت و شکستن اراده مقاومت مردم در مقابل اقدامات نادرست حاکمان بوده است.

× لذا اگر به مفهوم واقعی شکنجه توجه کنیم و اقدامات رژیم جمهوری اسلامی را بر اساس آن مفهوم مورد بررسی قرار دهیم، بخوبی آشکار میشود که شکنجه های داخل زندان در حق زندانیان که عموما در مورد محبوسان عقیدتی و سیاسی و فعالان مدنی انجام میشود - و نه در مورد دزدها و متجاوزان حقوق مردم - در واقع استمرار یک جریان شکنجه عمومی اجتماعی است.

+ یعنی در این چهل سال همه افراد جامعه به روشهای مختلف، شبانه روز تحت انواع شکنجه بوده اند، تا آخوندها حاکمیت خود را تحمیل کنند. حال در این میان اگر افرادی بودند که در مقابل این سیل ویرانگر شکنجه اجتماعی مقاومت کرده و به پایداری در مقابل اقدامات نادرست و غیرعقلانی ادامه داده و دست از مبارزه نکشیده و برای عقلانیت و خردورزی و حاکمیت منطق و درستی و راستی تلاش کرده اند، در نهایت توسط مزدوران رژیم دستگیر و در زندانها مورد شکنجه های سخت و خاص و ویژه قرار گرفته اند.

ادامه👇
Forwarded from پیوند نگار
‍ ادامه قسمت دوم ☝️

#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت سوم :

💢 لذا شکنجه های موجود در رژیم جمهوری اسلامی را در اساس باید به دو نوع تقسیم کرد :

١ ) شکنجه های نرم و اجتماعی که توسط سازمانها و نهادها و موسسات و افراد و مزدوران اجیر شده ی رژیم بشکل عمومی و مستمر و سازمان یافته انجام میشود تا اراده و عزم عمومی مردم در مقابل خواسته های حاکمان را بشکنند و از هر گونه تغییر و اصلاح امور ناامید کنند .

٢ ) شکنجه های سخت خاص در داخل زندانها توسط ماموران و بازجویان و بازپرسان و با حمایت دستگاه قضایی که کلا در خدمت رژیم و حاکمیت هستند، با هدف شکستن اراده و عزم آزادیخواهان و حقیقت گویان و حق طلبان که موجب حذف همه پیشروان و آگاهان و شجاعان جامعه شده و کلا جامعه را عقیم کرده و مانع شکل گیری هر جریان مخالف و منتقد بر علیه گزوه اقلیت خودشان شوند .

× در این " شکنجه گاه بزرگ بنام ایران " رژیم برای پنهان کردن این روند و فرآیند، دست به تولید جریانهایی مانند اصلاح طلبان زد تا چنان القا کند که جمهوری اسلامی یک نظام دمکراتیک هست و هرگونه دیکتاتوری را منکر شوند و هم اینکه راهی پیش پای نیروهای مخالف و منتقد رژیم بگذارد که برای اظهار نظر خود ناچار در آن جریان قرار گرفته و کاملا شناسایی و کنترل شده و چنانچه به روشهای مختلف تطمیع نشدند و از خط قرمز آنها عدول کردند، براحتی شناسایی و دستگیر و حذف شوند.

+ پس در این شکنجه گاه بزرگ، گروههای موسوم به اصلاح طلبان که خود از ریشه های انواع شکنجه خاص و اجتماعی هستند دو هدف داشتند :

١ ) سرپوش نهادن به واقعیت شکنجه و سرکوب اجتماعی و خاص و نمایش دروغین دمکراتیک و امن و طبیعی بودن جامعه محبوس و دیکتاتور زده ایران به جهان و تامین اعتبار سیاسی جهانی برای حکومت شکنجه گر اسلامی .

٢ ) تامین شرایط لازم برای سازماندهی نیروهای اجتماعی مخالف رژیم و تلاش برای مهندسی کردن این نیروها با هدف سوءاستفاده از آنها و مصادره حرکات و اعتراضات مردم و تحت کنترل در اوردن جامعه تحت شکنحه، و در نهایت در صورت عدم امکان کنترل جریان با اشخاصی اقدام بر علیه آنها بعنوان نیرویی که مثلا دمکراسی خواه هست و بر علیه تمامیت خواهی رژیم هست و میخواهد ان را اصلاح کند و شناسایی افرلد در فرایند فعالیتها و آماده سازی زمینه بازداشت و حدفشان از متن جامعه به هر روش ممکن توسط نیروهای سرکوبگر و شکنجه گر حکومتی .

💢 به این شکل هست که دو لبه قیچی شکنجه گری خاص در زاندانها و شکنجه گری نرم در اجتماع، توسط گروههای حاکمیتی رژیم بنام اصلاح طلب و اصولگرا و بوسیله نیروی محرکه واحد نهاد حکومتی عمل کرده و ایران را به شکنجه گاهی به ابعاد یک کشور تبدیل کرده و بدین سان چهل سال حکومت جهل و خودکامگی را استمرار داده و موجب تباهی و ویرانی کلی ایران شده اند .

پایان.
Forwarded from پیوند نگار
#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت اول :

💢 شکنجه را به معنای آزار و ایذاء و رنج و عقوبت و تهذیب و سیاست و عذاب خوانده اند. اما اینها معانی عمومی هستند که بشکل دقیق به واژه شکنجه و به به مفهوم محتوایی آن اشاره نمی کنند؛ لذا شرحی که روشنگرتر است، این که شکنجه را اصل " شکستن و پیچیدن و عذاب دادن " بیان میکند .

- وقتی صحبت از شکنجه میشود اکثریت مردم در ذهنشان روشهای بسیار پیچیده ایی مانند کشیدن ناخن و اتوی داغ گذاشتن بر اعضای بدن و یا جوجه کباب کردن به معنی آویزان کردن افقی شخص از دست و پای بسته، و یا آویزان کردن عمودی از دستهای بسته و یا آویزان کردن معکوس از پاها و به چارمیخ کشیدن شخص و یا وارد کردن فشار از اعضا و مفاصل و نکات حساس بدن، و حتی بریدن پوست و صدمه زدن بر جوارح یا روش های ساده مانند مشت و لگد و سیلی و شلاق و فلک کردن و ضربه زدن بر اعضای بدن به منظور ایجاد درد و رنج و امثال اینگونه امور اشاره دارد.

- بخش دیگری از شکنجه را روانی میدانند؛ مانند تحمیل تنهایی و فحش دادن و بریدن روابط فرد با جامعه و اطرافیان و دادن اخبار نادرست و اضطراب آور و قطع امید شخص نسبت به آزادی و رهایی و طراحی اعدامهای دروغین و آزار بواسطه صداهای ناهنجار و نور تند و تهدید اطرافیان و عزیزان فرد و آزار و اذیت و کتک زدن همسر و حتی کودکان خردسال و پدر و مادر پیر و اطرافیان او در مقابل چشمانش...

- بخشی از شکنجه هم شکنجه جنسی است که به ذهن تبادر میکند که عموما با تجاوز جنسی چه بواسطه فردی و چه بواسطه اشیا مانند فرو کردن شیشه نوشابه و باتوم و امثالهم در بدن فرد هست .

+ اینها و بسیاری دیگر از اقدامات هستند که در مکانهای محبوس و دور از چشم دیگران انجام میشود و بعنوان مصداق شکنجه عموما در ذهن تبادر میکند .

+ اما توجه به یک نکته لازم هست؛ اینکه آیا تحمل درد فیزیکی همواره برای انسان رنج و عذاب تلقی میشود؟
مثلا می بینیم بسیاری از ورزشکاران برای رسیدن به افتخارات مورد نظرشان، تحمل دردهای فراوانی می کنند . اقداماتی انجام میدهند که احتمال آسیبهای فیزیکی زیادی دارد، و حتی تا حد شکستن استخوانها و تحمل صدمات مهم دیگر هم هست، و بسیاری از افراد این رنجها را با رغبت تحمل میکنند، که شاید بیشتر از میزان دردی باشد که در شکنجه گاه برای افراد اعمال میشود .

+ همچنین افرادی هستند که برای اهدافی خاص خود را منزوی کرده و تنهایی خودخواسته ایی را انتخاب میکنند و روابط اجتماعی محدودی را تجربه میکنند. یا به موسیقی های ناهنجار گوش میدهند و شرایط ناهنجار را خودخواسته تحمل میکنند.

+ همچنین در جامعه جرائمی مانند تجاوزات جنسی و رفتارهای جنسی نادرستی وحود دارد و افراد متحمل آنها میشوند، اما با اینکه این امور جزو رفتارهای پلشت و مجرمانه تلقی میشوند، اما مفهوم شکنجه را ندارند .
شاید کسی عزیزان شما را تهدید کند . اخبار نادرست به شما بدهد و با صحبتهای خاصی موجب یاس و ناامیدی شما بشود، اما باز این امور با اینکه نادرست و پست هستند، اما مصداق شکنجه تلقی نمی شوند .

+ پس در شکنجه مفهومی هست که ورای اقدامات ظاهری و عملی است و موجب میشود حتی یک مکالمه خاص بدون حتی کوچکترین برخورد فیزیکی مصداق شکنجه تلقی شود و حتی با توجه به آن میتوان به شکنجه جمعی و اجتماعی اشاره کرد؛ بطوری که بواسطه آن مفهوم بشود توجیح کرد یک جامعه بطور جمعی و همزمان مورد شکنجه قرار میگیرند.

+ در واقع این مفهوم در قصد و نیت عامل شکنجه پنهان هست که از آن به عنوان "شکستن و تسلیم کردن و تحمیل و یا تحقیر" یاد میشود .

× زمانی که هر اقدامی به هر روش و یا ابزار ممکن انجام شود و موجب شکستن اراده و تسلیم شخص در مقابل خواست عامل بوده و فرد را وادار به عملی میکند که شکنجه گر در نظر دارد، و عقل و شعور و قصد فرد را به انزوا برده و ناچار به انجام کاری میکند که او خواهان آن هست، می توانند مصداق شکنجه باشد؛ حال چه شکنجه گر موفق شود یا نشود و اراده و شخصیت فرد پایدار مانده و حتی موجب مرگ او شود .

× با این نگاه، حتی برخی اقدامات را میتوان "شکنجه نرم" تلقی کرد.
مانند اقداماتی که موجب مغز شویی میشود و فرد فریب خورده و حوزه آگاهی او محدود شده و بدون آگاهی به عواقب واقعی اعمالش اقدام به آن کرده و بدست خود برای خود زمینه فلاکت و بدبختی را فراهم و زمینه منفعت و سود و دستیابی به هدف شکنجه گر را فراهم کند.

- اگر به چهل سال گذشته توجه کنیم، موارد و مصادیق بسیار و فراوانی را میتوانیم پیدا کنیم که در کنار شکنجه های سخت در زاندانها، شکنجه های نرم بیشتری در سطح اجتماع و برای عموم مردم بطور فراگیر و مستمر و سازمان یافته انجام شده است .

ادامه 👇
Forwarded from پیوند نگار
‍ ادامه قسمت اول☝️
#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت دوم:

💢 نمونه بارز و آشکار شکنجه اجتماعی را میتوان در طرح مقرراتی که در مقاطع مختلف وضع و موجب تحمیل خواسته های غیر منطقی بر افراد شده است دید.

- برای نمونه امروز فعالیت شطرنج بعنوان یک ورزش در جامعه انجام و جوانان و مردم آزادانه به آن اقدام میکنند . اما افرادی که در دهه شصت در مدارس جمهوری اسلامی بودند، به یاد دارند که شطرنج حرام تلقی شده و هر نوجوان و جوانی که معلوم میشد شطرنج بازی کرده است ، مورد مجازات قرار می گرفت . نگارنده خود شاهد بوده نوجوانی بخاطر آوردن شطرنج به مدرسه مورد مواخذه و مجازات و نهایتا از مدرسه اخراج شده و موجب تباهی نابودی آینده و سرنوشت ایشان شده و هیچ شکنجه سختی اینچنین نمی تواند سرنوشت یک انسان را تحت تاثیر قرار داده و او را بطور کلی بشکند.

- یا دختر نوجوانی که در آن مقاطع بخاطر کمی عقبتر گذاشتن مقنعه مورد مواخذه قرار گرفته و باعث اخراج وی از مدرسه شده است؛ در حالی که امروز فرزندان سران رژیم در کشورهای دیگر هرطور که مایل هستند زندگی و تحصیل میکنند و در داخل کشور بسیاری بر علیه حجاب اجباری اعتراض می کنند.

- همچنین می توان اشاره کرد به پیراهن آستین کوتاه که در مقطعی بهانه سرکوب و شکنجه مردم بود در حالی که امروز می بینیم این موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نیست.

- بسیاری از افراد اطلاع دارند که در سالهای قبل تر خیابانها توسط اکیپ های شبه نظامی رژیم قرق شده و خودروهای مردم مرتب مورد بازرسی قرار می گرفت که خود مصداق شکنجه نرم هست و در این جریان با پیدا شدن یک کاست موسیقی از خودرو، فرد بازداشت و مجازات میشد.

+ انواع اقسام اینگونه مقررات که هیچ مبنای عقلی نداشتند و بعدا از اعتبار ساقط شدند، نشان میدهد که این امور هیچ قصدی جز اعمال قدرت و زورگویی با هدف شکستن عموم افراد جامعه و تحمیل حاکمیت یک عده بر مردم نداشته است و با توجه به مصداق مفهومی شکنجه، که شکستن افراد هست، شکنجه جمعی تلقی میشوند.

- همچنین همگان در جریان هستند که در دوره هشت سال جنگ ویرانگر، فضای عمومی جامعه بشکل اسفناکی تحت کنترل نیروهای جنگ طلب بود؛ بطوری که حتی رنگها موجود در معابر و مکانهای عمومی سیاه و سفید بود و همگان بیاد دارند که بمحض پایان جنگ در و دیوار را با رنگهای متنوع رنگین کردند، در حالی که در زمان جنگ، هیچ رنگی جز سیاه و سفید وجود نداشت . همه در و دیوار شهر با تصاویر کشته شدگان جنگ و شعارهای جنگ طلبانه و تشویق مردم به ادامه جنگ پر شده و با تلاشی سازمان یافته تلاش میشد ذهن مردم معطوف به خواست و اراده جنگ طلبان شده و هر صدای مخالفی را در نطفه خفه و مانع هر ندایی که نظری متفاوت داشت، می شدند؛ و مردم را وادار به پذیرش نظر حاکمان میکردند . چنین اقداماتی نیز که در جهت شکستن اراده و تسلیم آنها به خواست و نظر حاکمان بود، مصداق شکنجه اجتماعی هستند.

- وجود نهادهای سرکوبگر در سازمانها و نهادهای اجتماعی، مانند مدارس و دانشگاهها و ادارات و مساجد محلات ... که وظیفه تحمیل باور و عقیده و نظر و هدف حاکمان بوده و با رفتارهای خود جو خفقان و سانسور و رعب و وحشت می کردند، و چنان مینمودند که همگان همواره تحت کنترل هستند و هر اقدام و صحبت و نظری مغایر با نظر و هدف حاکمان باشد و می تواند مورد عقوبت و مجازات سخت باشد نیز مصداق شکنجه اجتماعی تلقی میشود.

- توسعه فرهنگ جاسوسی عمومی و ترویج فرهنگ آدم فروشی و استخدام برخی از افراد جامعه به روشهای مختلف، بطوری که بواسطه آنها امنیت عمومی مردم در رابطه با اظهار نظر و عقیده را پایمال کرده و با طرح مطالب تهدید آمیزی مانند "سربازان گمنام امام زمان" که در واقع بیان از آن طرح سازماندهی عده ایی جاسوس و آدمفروش در میان مردم بشکل ناشناس هست، نیز مصداق شکنجه عمومی هست، که هدفش ایجاد رعب و وحشت و شکستن اراده مقاومت مردم در مقابل اقدامات نادرست حاکمان بوده است.

× لذا اگر به مفهوم واقعی شکنجه توجه کنیم و اقدامات رژیم جمهوری اسلامی را بر اساس آن مفهوم مورد بررسی قرار دهیم، بخوبی آشکار میشود که شکنجه های داخل زندان در حق زندانیان که عموما در مورد محبوسان عقیدتی و سیاسی و فعالان مدنی انجام میشود - و نه در مورد دزدها و متجاوزان حقوق مردم - در واقع استمرار یک جریان شکنجه عمومی اجتماعی است.

+ یعنی در این چهل سال همه افراد جامعه به روشهای مختلف، شبانه روز تحت انواع شکنجه بوده اند، تا آخوندها حاکمیت خود را تحمیل کنند. حال در این میان اگر افرادی بودند که در مقابل این سیل ویرانگر شکنجه اجتماعی مقاومت کرده و به پایداری در مقابل اقدامات نادرست و غیرعقلانی ادامه داده و دست از مبارزه نکشیده و برای عقلانیت و خردورزی و حاکمیت منطق و درستی و راستی تلاش کرده اند، در نهایت توسط مزدوران رژیم دستگیر و در زندانها مورد شکنجه های سخت و خاص و ویژه قرار گرفته اند.

ادامه👇
Forwarded from پیوند نگار
‍ ادامه قسمت دوم ☝️

#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت سوم :

💢 لذا شکنجه های موجود در رژیم جمهوری اسلامی را در اساس باید به دو نوع تقسیم کرد :

١ ) شکنجه های نرم و اجتماعی که توسط سازمانها و نهادها و موسسات و افراد و مزدوران اجیر شده ی رژیم بشکل عمومی و مستمر و سازمان یافته انجام میشود تا اراده و عزم عمومی مردم در مقابل خواسته های حاکمان را بشکنند و از هر گونه تغییر و اصلاح امور ناامید کنند .

٢ ) شکنجه های سخت خاص در داخل زندانها توسط ماموران و بازجویان و بازپرسان و با حمایت دستگاه قضایی که کلا در خدمت رژیم و حاکمیت هستند، با هدف شکستن اراده و عزم آزادیخواهان و حقیقت گویان و حق طلبان که موجب حذف همه پیشروان و آگاهان و شجاعان جامعه شده و کلا جامعه را عقیم کرده و مانع شکل گیری هر جریان مخالف و منتقد بر علیه گزوه اقلیت خودشان شوند .

× در این " شکنجه گاه بزرگ بنام ایران " رژیم برای پنهان کردن این روند و فرآیند، دست به تولید جریانهایی مانند اصلاح طلبان زد تا چنان القا کند که جمهوری اسلامی یک نظام دمکراتیک هست و هرگونه دیکتاتوری را منکر شوند و هم اینکه راهی پیش پای نیروهای مخالف و منتقد رژیم بگذارد که برای اظهار نظر خود ناچار در آن جریان قرار گرفته و کاملا شناسایی و کنترل شده و چنانچه به روشهای مختلف تطمیع نشدند و از خط قرمز آنها عدول کردند، براحتی شناسایی و دستگیر و حذف شوند.

+ پس در این شکنجه گاه بزرگ، گروههای موسوم به اصلاح طلبان که خود از ریشه های انواع شکنجه خاص و اجتماعی هستند دو هدف داشتند :

١ ) سرپوش نهادن به واقعیت شکنجه و سرکوب اجتماعی و خاص و نمایش دروغین دمکراتیک و امن و طبیعی بودن جامعه محبوس و دیکتاتور زده ایران به جهان و تامین اعتبار سیاسی جهانی برای حکومت شکنجه گر اسلامی .

٢ ) تامین شرایط لازم برای سازماندهی نیروهای اجتماعی مخالف رژیم و تلاش برای مهندسی کردن این نیروها با هدف سوءاستفاده از آنها و مصادره حرکات و اعتراضات مردم و تحت کنترل در اوردن جامعه تحت شکنحه، و در نهایت در صورت عدم امکان کنترل جریان با اشخاصی اقدام بر علیه آنها بعنوان نیرویی که مثلا دمکراسی خواه هست و بر علیه تمامیت خواهی رژیم هست و میخواهد ان را اصلاح کند و شناسایی افرلد در فرایند فعالیتها و آماده سازی زمینه بازداشت و حدفشان از متن جامعه به هر روش ممکن توسط نیروهای سرکوبگر و شکنجه گر حکومتی .

💢 به این شکل هست که دو لبه قیچی شکنجه گری خاص در زاندانها و شکنجه گری نرم در اجتماع، توسط گروههای حاکمیتی رژیم بنام اصلاح طلب و اصولگرا و بوسیله نیروی محرکه واحد نهاد حکومتی عمل کرده و ایران را به شکنجه گاهی به ابعاد یک کشور تبدیل کرده و بدین سان چهل سال حکومت جهل و خودکامگی را استمرار داده و موجب تباهی و ویرانی کلی ایران شده اند .

پایان.
Forwarded from پیوند نگار
‍ ‍‍ #شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت اول :

💢 شکنجه را به معنای آزار و ایذاء و رنج و عقوبت و تهذیب و سیاست و عذاب خوانده اند. اما اینها معانی عمومی هستند که بشکل دقیق به واژه شکنجه و به به مفهوم محتوایی آن اشاره نمی کنند؛ لذا شرحی که روشنگرتر است، این که شکنجه را اصل " شکستن و پیچیدن و عذاب دادن " بیان میکند .

- وقتی صحبت از شکنجه میشود اکثریت مردم در ذهنشان روشهای بسیار پیچیده ایی مانند کشیدن ناخن و اتوی داغ گذاشتن بر اعضای بدن و یا جوجه کباب کردن به معنی آویزان کردن افقی شخص از دست و پای بسته، و یا آویزان کردن عمودی از دستهای بسته و یا آویزان کردن معکوس از پاها و به چارمیخ کشیدن شخص و یا وارد کردن فشار از اعضا و مفاصل و نکات حساس بدن، و حتی بریدن پوست و صدمه زدن بر جوارح یا روش های ساده مانند مشت و لگد و سیلی و شلاق و فلک کردن و ضربه زدن بر اعضای بدن به منظور ایجاد درد و رنج و امثال اینگونه امور اشاره دارد.

- بخش دیگری از شکنجه را روانی میدانند؛ مانند تحمیل تنهایی و فحش دادن و بریدن روابط فرد با جامعه و اطرافیان و دادن اخبار نادرست و اضطراب آور و قطع امید شخص نسبت به آزادی و رهایی و طراحی اعدامهای دروغین و آزار بواسطه صداهای ناهنجار و نور تند و تهدید اطرافیان و عزیزان فرد و آزار و اذیت و کتک زدن همسر و حتی کودکان خردسال و پدر و مادر پیر و اطرافیان او در مقابل چشمانش...

- بخشی از شکنجه هم شکنجه جنسی است که به ذهن تبادر میکند که عموما با تجاوز جنسی چه بواسطه فردی و چه بواسطه اشیا مانند فرو کردن شیشه نوشابه و باتوم و امثالهم در بدن فرد هست .

+ اینها و بسیاری دیگر از اقدامات هستند که در مکانهای محبوس و دور از چشم دیگران انجام میشود و بعنوان مصداق شکنجه عموما در ذهن تبادر میکند .

+ اما توجه به یک نکته لازم هست؛ اینکه آیا تحمل درد فیزیکی همواره برای انسان رنج و عذاب تلقی میشود؟
مثلا می بینیم بسیاری از ورزشکاران برای رسیدن به افتخارات مورد نظرشان، تحمل دردهای فراوانی می کنند . اقداماتی انجام میدهند که احتمال آسیبهای فیزیکی زیادی دارد، و حتی تا حد شکستن استخوانها و تحمل صدمات مهم دیگر هم هست، و بسیاری از افراد این رنجها را با رغبت تحمل میکنند، که شاید بیشتر از میزان دردی باشد که در شکنجه گاه برای افراد اعمال میشود .

+ همچنین افرادی هستند که برای اهدافی خاص خود را منزوی کرده و تنهایی خودخواسته ایی را انتخاب میکنند و روابط اجتماعی محدودی را تجربه میکنند. یا به موسیقی های ناهنجار گوش میدهند و شرایط ناهنجار را خودخواسته تحمل میکنند.

+ همچنین در جامعه جرائمی مانند تجاوزات جنسی و رفتارهای جنسی نادرستی وحود دارد و افراد متحمل آنها میشوند، اما با اینکه این امور جزو رفتارهای پلشت و مجرمانه تلقی میشوند، اما مفهوم شکنجه را ندارند .
شاید کسی عزیزان شما را تهدید کند . اخبار نادرست به شما بدهد و با صحبتهای خاصی موجب یاس و ناامیدی شما بشود، اما باز این امور با اینکه نادرست و پست هستند، اما مصداق شکنجه تلقی نمی شوند .

+ پس در شکنجه مفهومی هست که ورای اقدامات ظاهری و عملی است و موجب میشود حتی یک مکالمه خاص بدون حتی کوچکترین برخورد فیزیکی مصداق شکنجه تلقی شود و حتی با توجه به آن میتوان به شکنجه جمعی و اجتماعی اشاره کرد؛ بطوری که بواسطه آن مفهوم بشود توجیح کرد یک جامعه بطور جمعی و همزمان مورد شکنجه قرار میگیرند.

+ در واقع این مفهوم در قصد و نیت عامل شکنجه پنهان هست که از آن به عنوان "شکستن و تسلیم کردن و تحمیل و یا تحقیر" یاد میشود .

× زمانی که هر اقدامی به هر روش و یا ابزار ممکن انجام شود و موجب شکستن اراده و تسلیم شخص در مقابل خواست عامل بوده و فرد را وادار به عملی میکند که شکنجه گر در نظر دارد، و عقل و شعور و قصد فرد را به انزوا برده و ناچار به انجام کاری میکند که او خواهان آن هست، می توانند مصداق شکنجه باشد؛ حال چه شکنجه گر موفق شود یا نشود و اراده و شخصیت فرد پایدار مانده و حتی موجب مرگ او شود .

× با این نگاه، حتی برخی اقدامات را میتوان "شکنجه نرم" تلقی کرد.
مانند اقداماتی که موجب مغز شویی میشود و فرد فریب خورده و حوزه آگاهی او محدود شده و بدون آگاهی به عواقب واقعی اعمالش اقدام به آن کرده و بدست خود برای خود زمینه فلاکت و بدبختی را فراهم و زمینه منفعت و سود و دستیابی به هدف شکنجه گر را فراهم کند.

- اگر به چهل سال گذشته توجه کنیم، موارد و مصادیق بسیار و فراوانی را میتوانیم پیدا کنیم که در کنار شکنجه های سخت در زاندانها، شکنجه های نرم بیشتری در سطح اجتماع و برای عموم مردم بطور فراگیر و مستمر و سازمان یافته انجام شده است .

ادامه 👇
Forwarded from پیوند نگار
‍ ‍‍ ادامه قسمت دوم ☝️

#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت سوم :

💢 لذا شکنجه های موجود در رژیم جمهوری اسلامی را در اساس باید به دو نوع تقسیم کرد :

١ ) شکنجه های نرم و اجتماعی که توسط سازمانها و نهادها و موسسات و افراد و مزدوران اجیر شده ی رژیم بشکل عمومی و مستمر و سازمان یافته انجام میشود تا اراده و عزم عمومی مردم در مقابل خواسته های حاکمان را بشکنند و از هر گونه تغییر و اصلاح امور ناامید کنند .

٢ ) شکنجه های سخت خاص در داخل زندانها توسط ماموران و بازجویان و بازپرسان و با حمایت دستگاه قضایی که کلا در خدمت رژیم و حاکمیت هستند، با هدف شکستن اراده و عزم آزادیخواهان و حقیقت گویان و حق طلبان که موجب حذف همه پیشروان و آگاهان و شجاعان جامعه شده و کلا جامعه را عقیم کرده و مانع شکل گیری هر جریان مخالف و منتقد بر علیه گزوه اقلیت خودشان شوند .

× در این " شکنجه گاه بزرگ بنام ایران " رژیم برای پنهان کردن این روند و فرآیند، دست به تولید جریانهایی مانند اصلاح طلبان زد تا چنان القا کند که جمهوری اسلامی یک نظام دمکراتیک هست و هرگونه دیکتاتوری را منکر شوند و هم اینکه راهی پیش پای نیروهای مخالف و منتقد رژیم بگذارد که برای اظهار نظر خود ناچار در آن جریان قرار گرفته و کاملا شناسایی و کنترل شده و چنانچه به روشهای مختلف تطمیع نشدند و از خط قرمز آنها عدول کردند، براحتی شناسایی و دستگیر و حذف شوند.

+ پس در این شکنجه گاه بزرگ، گروههای موسوم به اصلاح طلبان که خود از ریشه های انواع شکنجه خاص و اجتماعی هستند دو هدف داشتند :

١ ) سرپوش نهادن به واقعیت شکنجه و سرکوب اجتماعی و خاص و نمایش دروغین دمکراتیک و امن و طبیعی بودن جامعه محبوس و دیکتاتور زده ایران به جهان و تامین اعتبار سیاسی جهانی برای حکومت شکنجه گر اسلامی .

٢ ) تامین شرایط لازم برای سازماندهی نیروهای اجتماعی مخالف رژیم و تلاش برای مهندسی کردن این نیروها با هدف سوءاستفاده از آنها و مصادره حرکات و اعتراضات مردم و تحت کنترل در اوردن جامعه تحت شکنحه، و در نهایت در صورت عدم امکان کنترل جریان با اشخاصی اقدام بر علیه آنها بعنوان نیرویی که مثلا دمکراسی خواه هست و بر علیه تمامیت خواهی رژیم هست و میخواهد ان را اصلاح کند و شناسایی افرلد در فرایند فعالیتها و آماده سازی زمینه بازداشت و حدفشان از متن جامعه به هر روش ممکن توسط نیروهای سرکوبگر و شکنجه گر حکومتی .

💢 به این شکل هست که دو لبه قیچی شکنجه گری خاص در زاندانها و شکنجه گری نرم در اجتماع، توسط گروههای حاکمیتی رژیم بنام اصلاح طلب و اصولگرا و بوسیله نیروی محرکه واحد نهاد حکومتی عمل کرده و ایران را به شکنجه گاهی به ابعاد یک کشور تبدیل کرده و بدین سان چهل سال حکومت جهل و خودکامگی را استمرار داده و موجب تباهی و ویرانی کلی ایران شده اند .

پایان.

طوفان توییتری

#چهل_سال_شکنجه

از امشب 👇👇👇
Forwarded from پیوند نگار
‍ ‍‍ ادامه قسمت اول☝️
#شکنجه_گاهی_به_بزرگی_یک_کشور

قسمت دوم:

💢 نمونه بارز و آشکار شکنجه اجتماعی را میتوان در طرح مقرراتی که در مقاطع مختلف وضع و موجب تحمیل خواسته های غیر منطقی بر افراد شده است دید.

- برای نمونه امروز فعالیت شطرنج بعنوان یک ورزش در جامعه انجام و جوانان و مردم آزادانه به آن اقدام میکنند . اما افرادی که در دهه شصت در مدارس جمهوری اسلامی بودند، به یاد دارند که شطرنج حرام تلقی شده و هر نوجوان و جوانی که معلوم میشد شطرنج بازی کرده است ، مورد مجازات قرار می گرفت . نگارنده خود شاهد بوده نوجوانی بخاطر آوردن شطرنج به مدرسه مورد مواخذه و مجازات و نهایتا از مدرسه اخراج شده و موجب تباهی نابودی آینده و سرنوشت ایشان شده و هیچ شکنجه سختی اینچنین نمی تواند سرنوشت یک انسان را تحت تاثیر قرار داده و او را بطور کلی بشکند.

- یا دختر نوجوانی که در آن مقاطع بخاطر کمی عقبتر گذاشتن مقنعه مورد مواخذه قرار گرفته و باعث اخراج وی از مدرسه شده است؛ در حالی که امروز فرزندان سران رژیم در کشورهای دیگر هرطور که مایل هستند زندگی و تحصیل میکنند و در داخل کشور بسیاری بر علیه حجاب اجباری اعتراض می کنند.

- همچنین می توان اشاره کرد به پیراهن آستین کوتاه که در مقطعی بهانه سرکوب و شکنجه مردم بود در حالی که امروز می بینیم این موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نیست.

- بسیاری از افراد اطلاع دارند که در سالهای قبل تر خیابانها توسط اکیپ های شبه نظامی رژیم قرق شده و خودروهای مردم مرتب مورد بازرسی قرار می گرفت که خود مصداق شکنجه نرم هست و در این جریان با پیدا شدن یک کاست موسیقی از خودرو، فرد بازداشت و مجازات میشد.

+ انواع اقسام اینگونه مقررات که هیچ مبنای عقلی نداشتند و بعدا از اعتبار ساقط شدند، نشان میدهد که این امور هیچ قصدی جز اعمال قدرت و زورگویی با هدف شکستن عموم افراد جامعه و تحمیل حاکمیت یک عده بر مردم نداشته است و با توجه به مصداق مفهومی شکنجه، که شکستن افراد هست، شکنجه جمعی تلقی میشوند.

- همچنین همگان در جریان هستند که در دوره هشت سال جنگ ویرانگر، فضای عمومی جامعه بشکل اسفناکی تحت کنترل نیروهای جنگ طلب بود؛ بطوری که حتی رنگها موجود در معابر و مکانهای عمومی سیاه و سفید بود و همگان بیاد دارند که بمحض پایان جنگ در و دیوار را با رنگهای متنوع رنگین کردند، در حالی که در زمان جنگ، هیچ رنگی جز سیاه و سفید وجود نداشت . همه در و دیوار شهر با تصاویر کشته شدگان جنگ و شعارهای جنگ طلبانه و تشویق مردم به ادامه جنگ پر شده و با تلاشی سازمان یافته تلاش میشد ذهن مردم معطوف به خواست و اراده جنگ طلبان شده و هر صدای مخالفی را در نطفه خفه و مانع هر ندایی که نظری متفاوت داشت، می شدند؛ و مردم را وادار به پذیرش نظر حاکمان میکردند . چنین اقداماتی نیز که در جهت شکستن اراده و تسلیم آنها به خواست و نظر حاکمان بود، مصداق شکنجه اجتماعی هستند.

- وجود نهادهای سرکوبگر در سازمانها و نهادهای اجتماعی، مانند مدارس و دانشگاهها و ادارات و مساجد محلات ... که وظیفه تحمیل باور و عقیده و نظر و هدف حاکمان بوده و با رفتارهای خود جو خفقان و سانسور و رعب و وحشت می کردند، و چنان مینمودند که همگان همواره تحت کنترل هستند و هر اقدام و صحبت و نظری مغایر با نظر و هدف حاکمان باشد و می تواند مورد عقوبت و مجازات سخت باشد نیز مصداق شکنجه اجتماعی تلقی میشود.

- توسعه فرهنگ جاسوسی عمومی و ترویج فرهنگ آدم فروشی و استخدام برخی از افراد جامعه به روشهای مختلف، بطوری که بواسطه آنها امنیت عمومی مردم در رابطه با اظهار نظر و عقیده را پایمال کرده و با طرح مطالب تهدید آمیزی مانند "سربازان گمنام امام زمان" که در واقع بیان از آن طرح سازماندهی عده ایی جاسوس و آدمفروش در میان مردم بشکل ناشناس هست، نیز مصداق شکنجه عمومی هست، که هدفش ایجاد رعب و وحشت و شکستن اراده مقاومت مردم در مقابل اقدامات نادرست حاکمان بوده است.

× لذا اگر به مفهوم واقعی شکنجه توجه کنیم و اقدامات رژیم جمهوری اسلامی را بر اساس آن مفهوم مورد بررسی قرار دهیم، بخوبی آشکار میشود که شکنجه های داخل زندان در حق زندانیان که عموما در مورد محبوسان عقیدتی و سیاسی و فعالان مدنی انجام میشود - و نه در مورد دزدها و متجاوزان حقوق مردم - در واقع استمرار یک جریان شکنجه عمومی اجتماعی است.

+ یعنی در این چهل سال همه افراد جامعه به روشهای مختلف، شبانه روز تحت انواع شکنجه بوده اند، تا آخوندها حاکمیت خود را تحمیل کنند. حال در این میان اگر افرادی بودند که در مقابل این سیل ویرانگر شکنجه اجتماعی مقاومت کرده و به پایداری در مقابل اقدامات نادرست و غیرعقلانی ادامه داده و دست از مبارزه نکشیده و برای عقلانیت و خردورزی و حاکمیت منطق و درستی و راستی تلاش کرده اند، در نهایت توسط مزدوران رژیم دستگیر و در زندانها مورد شکنجه های سخت و خاص و ویژه قرار گرفته اند.

ادامه👇