🍀 اندیشه ایرانی 🍀
2.24K subscribers
9.24K photos
12.7K videos
533 files
8.95K links
🟩 #اندیشه_ایرانی

🟥 کانالی برای بیان دیدگاه های گوناگون در زمینه مسائل تاریخی ، سیاسی و اجتماعی ( تاسیس ۱۱ آذر ۱۳۹۵ )

🟥 اندیشه حاصل تجمیع تجربیات بشری طی قرون و اعصار متمادی است
👇
🟩 https://t.me/IranianThought48

🟢 @Kankash_Group

🟢 @yazdi48
Download Telegram
🔴 به مناسبت ۲۸ مهرماه ۱۲۴۵

✳️ زادروز #ستارخان

🔴 من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم، #آذربایجان شکست می‌خورد و #اگر_آذربایجان_شکست بخورد، #ایران_زمین می‌خورد
🔴 اما در مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم.

حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم . بدون غذا. بدون لباس . از قرارگاه آمدم بیرون . چشمم به یک زن افتاد با یک بچه در بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش آمد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف بوته علف . #علف را از #ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها را خوردن . با خودم گفتم الان مادر بچه به من فحش می دهد و میگوید لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک آمد طرفش و بچه اش را بغل کرد و گفت:
عیبی ندارد فرزندم… #خاک می خوریم اما #خاک نمی دهیم… آنجا بود که #اشکم درآمد.

🔴 منبع : کتاب
#گلچین_خاطرات_ستارخان


❇️ @hamidrezajalaeipour
❇️ https://t.me/IranianThought48/21211
Forwarded from 🍀 اندیشه ایرانی 🍀 (شهرام یزدی Yazdi)
🔴 به مناسبت ۲۸ مهرماه ۱۲۴۵

✳️ زادروز #ستارخان

🔴 من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم، #آذربایجان شکست می‌خورد و #اگر_آذربایجان_شکست بخورد، #ایران_زمین می‌خورد
🔴 اما در مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم.

حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم . بدون غذا. بدون لباس . از قرارگاه آمدم بیرون . چشمم به یک زن افتاد با یک بچه در بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش آمد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف بوته علف . #علف را از #ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها را خوردن . با خودم گفتم الان مادر بچه به من فحش می دهد و میگوید لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک آمد طرفش و بچه اش را بغل کرد و گفت:
عیبی ندارد فرزندم… #خاک می خوریم اما #خاک نمی دهیم… آنجا بود که #اشکم درآمد.

🔴 منبع : کتاب
#گلچین_خاطرات_ستارخان


❇️ @hamidrezajalaeipour
❇️ https://t.me/IranianThought48/21211