🌹 انا لله وانا الیه راجعون 🌹
☑️ درگذشت ناگهانی جوان ناکام #دختر_عزیز #معصومه_دهقان و #عبدالفتاح_سلطانی شوک بزرگی را به ما و همهی خانوادههای زندانیان سیاسی وارد کرد.
☑️ کیست که نداند غم هجران خود کشنده است چه رسد که با جدایی ابدی همراه شود .. !
☑️ #هما_سلطانی سال ها رنج دوری پدر را تحمل کرد ولی گویی پیمانه لبریز شد ودیگر تاب نیاورد و به عالم بالا عروج کرد. حالا مادری دلسوخته و پدری داغدیده یکی دربند ستم و دیگری همچنان چشمها مانده به در ، درد تازهی مشترکی را تجربه می کنند ؛ داغ فرزند ...!
☑️ خدایشان صبر دهد. روح همای عزیز با شهدای راه حق و آزادی محشور باد.
فخرالسادات محتشمی پور
سید مصطفی تاجزاده
سیزدهم مرداد ۱۳۹۷
✅ @MostafaTajzadeh
🌑 زبان از بیان قاصر ؛ با قلم رزان و اشک دیده غلطان ؛ جز آرزوی صبری سترگ برای آن پدر مادر داغدیده ، سخنی ندارم .
🌑 روح همای پرکشیده شاد و قرین رحمت الهی باد
شهرام یزدی بامداد ۱۳ مرداد ۹۷
✅ @IranianThought48
☑️ درگذشت ناگهانی جوان ناکام #دختر_عزیز #معصومه_دهقان و #عبدالفتاح_سلطانی شوک بزرگی را به ما و همهی خانوادههای زندانیان سیاسی وارد کرد.
☑️ کیست که نداند غم هجران خود کشنده است چه رسد که با جدایی ابدی همراه شود .. !
☑️ #هما_سلطانی سال ها رنج دوری پدر را تحمل کرد ولی گویی پیمانه لبریز شد ودیگر تاب نیاورد و به عالم بالا عروج کرد. حالا مادری دلسوخته و پدری داغدیده یکی دربند ستم و دیگری همچنان چشمها مانده به در ، درد تازهی مشترکی را تجربه می کنند ؛ داغ فرزند ...!
☑️ خدایشان صبر دهد. روح همای عزیز با شهدای راه حق و آزادی محشور باد.
فخرالسادات محتشمی پور
سید مصطفی تاجزاده
سیزدهم مرداد ۱۳۹۷
✅ @MostafaTajzadeh
🌑 زبان از بیان قاصر ؛ با قلم رزان و اشک دیده غلطان ؛ جز آرزوی صبری سترگ برای آن پدر مادر داغدیده ، سخنی ندارم .
🌑 روح همای پرکشیده شاد و قرین رحمت الهی باد
شهرام یزدی بامداد ۱۳ مرداد ۹۷
✅ @IranianThought48
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌑 مراسم تشییع #هما_سلطانی ،
🌑 دختر ۲۷ ساله
🌹 #عبدالفتاح_سلطانی
🌹 و #معصومه_دهقان
🌑 با حضور جمع کثیری از فعالان سیاسی و مدنی
🌑 @emtedadnet
🌑 @IranianThought48
🌑 دختر ۲۷ ساله
🌹 #عبدالفتاح_سلطانی
🌹 و #معصومه_دهقان
🌑 با حضور جمع کثیری از فعالان سیاسی و مدنی
🌑 @emtedadnet
🌑 @IranianThought48
🍀 اندیشه ایرانی 🍀
🔴 مراسم نکوداشت یاد دوشیزه ✳️ #هما_سلطانی 🔴 دختر #دو_مبارز راه آزادی و تامین حقوق اساسی ملت ایران را با حضور خود پاس می داریم ✅ پنجشنبه ۱۸ #مرداد 🔴 ساعت ۱۸ تا ۲۰ - شهرک غرب 🌹🌹🌹🌹
🌹🌑🌹🌑🌹
🌑 جمعیتی بزرگ از دوستداران #عبدالفتاح_سلطانی و #معصومه_دهقان پدر و مادر مرحوم دوشیزه #هما_سلطانی برای تسلای خاطر این دو داغ دیده در موسسه رعد گردهم آمدند .
🌑 ساعت ۱۸:۳۰ به محل رسیدم . با این حال ناچارا ماشین را دو چهاراه بالاتر ترک گفتم و پیاده تا محل رفتم . ترافیک زیادی توسط مردم مشتاق ایجاد شده بود . هر دقیقه به تعداد جمعیت اضافه میشد .
🌑 داخل شدم ، آقای سلطانی را که با روی باز از تک تک میهمانان تشکر می کرد دیدم . کمی آنطرف تر آقای #فیض_الله_عربسرخی ایستاده بود . عرض ادبی کوتاه کردم و نزد اقای سلطانی رفتم ولی هرگز قدم آخر برای روبرو شدن با وی را نتوانستم بردارم . پیش خود گفتم با چه شروع کنم و با چی ادامه دهم ...؟
🌑 سیل جمعیت مرا با خود به بیرون سالن هدایت کرد . ناگاه خانم دهقان را در یک قدمی دیدم ، تسلیت گفتم و باز لال شدم ؛ با صدایی محزون و لرزان تشکر کرد و گفت : همه شما #هما را دختر خود دانستید که آمدید ...!
🌑 از ساعت ۱۸:۴۵ دقیقه به بعد تراکم جمعیت به حدی بود که بسیاری برای خلوت کردن حیاط و سالن همکف قصد خروج کردند . تا نزدیک ساعت ۱۹ ماندم . دوست قدیمی را دیدم و دیده بوسی کردم و همین دیدار کوتاه باعث شد ، بعضم را فروخورم و اشک را کنترل کنم .
🌑 دقایق خروجم همزمان بود با ورود صدها نفر دیگر و قطعا این روند تا پاسی از شب ادامه دارد ...!
🌑 جمعیتی بزرگ از دوستداران #عبدالفتاح_سلطانی و #معصومه_دهقان پدر و مادر مرحوم دوشیزه #هما_سلطانی برای تسلای خاطر این دو داغ دیده در موسسه رعد گردهم آمدند .
🌑 ساعت ۱۸:۳۰ به محل رسیدم . با این حال ناچارا ماشین را دو چهاراه بالاتر ترک گفتم و پیاده تا محل رفتم . ترافیک زیادی توسط مردم مشتاق ایجاد شده بود . هر دقیقه به تعداد جمعیت اضافه میشد .
🌑 داخل شدم ، آقای سلطانی را که با روی باز از تک تک میهمانان تشکر می کرد دیدم . کمی آنطرف تر آقای #فیض_الله_عربسرخی ایستاده بود . عرض ادبی کوتاه کردم و نزد اقای سلطانی رفتم ولی هرگز قدم آخر برای روبرو شدن با وی را نتوانستم بردارم . پیش خود گفتم با چه شروع کنم و با چی ادامه دهم ...؟
🌑 سیل جمعیت مرا با خود به بیرون سالن هدایت کرد . ناگاه خانم دهقان را در یک قدمی دیدم ، تسلیت گفتم و باز لال شدم ؛ با صدایی محزون و لرزان تشکر کرد و گفت : همه شما #هما را دختر خود دانستید که آمدید ...!
🌑 از ساعت ۱۸:۴۵ دقیقه به بعد تراکم جمعیت به حدی بود که بسیاری برای خلوت کردن حیاط و سالن همکف قصد خروج کردند . تا نزدیک ساعت ۱۹ ماندم . دوست قدیمی را دیدم و دیده بوسی کردم و همین دیدار کوتاه باعث شد ، بعضم را فروخورم و اشک را کنترل کنم .
🌑 دقایق خروجم همزمان بود با ورود صدها نفر دیگر و قطعا این روند تا پاسی از شب ادامه دارد ...!