Forwarded from دغدغه ایران
من رفتنیام، ایران تو بمان
محمد فاضلی
من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آنجا که میتوانستم آنرا پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانهای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از اینها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفتهام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمیگردم. به هیچ شغل دولتی بازنمیگردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.
من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، دهها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را میفهمد، کلامی دروغ نمیگوید، و یکی از بزرگترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آنها و در نتیجه عقبماندگی کشور را میفهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.
من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانهای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که میخواهد «عقلانیت اصلاحجوی میانهرو، توافقساز و تدریجیگرا» را نمایندگی کند.
اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمیکند، تلویزیون کشور را در مهمترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینهتوزی شخصی، بالا آوردن پروندهای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزدهام، و صحنهآرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آنکه از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.
آنچه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینهتوزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامهای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با اینحال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی میکنم.
⭕سخن آخر
پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.
من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام میگذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن میتوانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینهتوزی شخصی بدل کنند.
من همه عمر برای ایران زندگی کردهام، به ایران و مسائلش اندیشیدهام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصهای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.
از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام میگذارم و امیدوارم آنچه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کردهاند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.
در چند جلسهای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعدههای دروغین نیست.
ما با انتخاب او هم دهها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی میکند، ظرفیتهای ایجاد بهبود وجود دارد.
من با عزمی جزمتر به مسعود #پزشکیان رأی میدهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آنچه در آن برنامه گذشت.
شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.
من رفتنیام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان.
بازخوانی ایران معاصر
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آنجا که میتوانستم آنرا پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانهای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از اینها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفتهام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمیگردم. به هیچ شغل دولتی بازنمیگردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.
من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، دهها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را میفهمد، کلامی دروغ نمیگوید، و یکی از بزرگترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آنها و در نتیجه عقبماندگی کشور را میفهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.
من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانهای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که میخواهد «عقلانیت اصلاحجوی میانهرو، توافقساز و تدریجیگرا» را نمایندگی کند.
اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمیکند، تلویزیون کشور را در مهمترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینهتوزی شخصی، بالا آوردن پروندهای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزدهام، و صحنهآرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آنکه از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.
آنچه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینهتوزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامهای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با اینحال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی میکنم.
⭕سخن آخر
پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.
من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام میگذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن میتوانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینهتوزی شخصی بدل کنند.
من همه عمر برای ایران زندگی کردهام، به ایران و مسائلش اندیشیدهام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصهای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.
از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام میگذارم و امیدوارم آنچه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کردهاند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.
در چند جلسهای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعدههای دروغین نیست.
ما با انتخاب او هم دهها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی میکند، ظرفیتهای ایجاد بهبود وجود دارد.
من با عزمی جزمتر به مسعود #پزشکیان رأی میدهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آنچه در آن برنامه گذشت.
شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.
من رفتنیام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان.
بازخوانی ایران معاصر
@fazeli_mohammad
Telegram
پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
قسمت صد و دوازدهم پادکست دغدغه ایران
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
Forwarded from دغدغه ایران
حرفهایی ساده اما ظاهرا ترسناک
محمد فاضلی
من قرار بود در میزگرد فرهنگی، به عنوان مشاور اجتماعی دکتر مسعود #پزشکیان چه بگویم؟ کل بحث را در سه قسمت تنظیم کرده بودم:
یک. چند عدد و رقم از پیمایش ملی فرهنگ سیاسی ایرانیان که وضعیت نگرشهای اجتماعی را نشان میداد.
دو. چند عدد و رقم از پژوهشی که درباره علل و انگیزههای مهاجرت انجام داده و قبلاً آنرا در قالب پادکست منتشر کرده بودم.
سه. دعوت مردم و نسل جوان به مشارکت در انتخابات با عباراتی که در ادامه، عیناً همان گونه که نوشته بودم در اینجا بازنشر میکنم.
هدف بخشهای یک و دو، نشان دادن وضعیت اجتماعی نامساعد کشور بر اساس اطلاعات و ارقام بود، و هدف بخش سوم، دعوت به مشارکت برای «بهبود تدریجی اما مستمر» و استفاده از کارکردهای انتخابات در کشورهای در حال توسعه که پیشتر آنرا در «بازخوانی ایران معاصر» تشریح کرده بودم.
بخشهای یک و دو، بالاخص بخش دو را مفصل در قالب پادکست منتشر کردهام. اما تمام متنی که قرار بود به عنوان بخش سه ارائه کنم، عبارات زیر است:
اما حرفی با مردم و بالاخص نسل جوان
یک. وقتی من دانشجو بودم، نسلی که اون موقع سنش اندازه حالای من بود، انقلابی بود؛ همه چیز رو به سرعت یک عمل انقلابی میخواست. توسعه و بالاخص دموکراسی رو هم به همون سرعت میخواست. انگار نظریه تدریجی بودن رسیدن به این دستآوردهای بزرگ تاریخ بشر براش معنا نداشت.
دو. آن رویکرد، نسل ما رو بیحوصله کرد؛ عصبانی کرد، عجول کرد؛ و دست آخر ایران رو در مسیر بدی قرار داد.
سه. آن نسل به جای اینکه سازمان اقتصادی و صنعتی رو توسعه بده، منازعه سیاسی رو اولویت داد.
چهار. آن نسل به جای ذره ذره بهتر کردن وضعیت فقرا برای اینکه انگیزه داشته باشن و پشتیبان توسعه و دموکراسی باشن، وضعیتی پیش آورد که جامعه ایرانی راه پوپولیسم رو در پیش گرفت.
پنج. من امروز وظیفه خودم میدانم تاریخ معاصر ایران رو بازخوانی کنم، و این کار رو انجام دادم و منتشر کردم؛ و شما رو علیرغم وضعیت نامناسبی که درش قرار گرفتیم، به صبر و حوصله مطالبهگرانه؛ به اشتیاق عاقلانه برای توسعه و دموکراسی؛ به نفی خشونت و استقبال کردن از توافقهای مسالمتآمیز برای بهبودهای تدریجی؛ به درس گرفتن از بالاخص ۳۰ سال اخیر تجربه تاریخی ایران دعوت کنم.
شش. میدانم این حرفها برای خیلیها خوشایند نیست و برای من جز دردسر و گاه ناسزا نخواهد داشت، اما وجدان علمی و دغدغه ایران، مانع از این میشود که عافیتطلبی کنم و نگویم.
هفت. بیایید، کمک کنید، پشتیبان یک عقلانیت مستمر برای بهبودهای تدریجی ولی رو به آینده و فزاینده، باشیم.
ظاهراً گفتن این عبارات آنقدر برای #شهاب_اسفندیاری و رفقا غیرقابل تحمل بود که طراحی کردند با سؤالی شخصی و اتهامزنی مانع بیان آن شوند. همهاش همین بود. ساده #برای_ایران اما ظاهراً ترسناک.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
من قرار بود در میزگرد فرهنگی، به عنوان مشاور اجتماعی دکتر مسعود #پزشکیان چه بگویم؟ کل بحث را در سه قسمت تنظیم کرده بودم:
یک. چند عدد و رقم از پیمایش ملی فرهنگ سیاسی ایرانیان که وضعیت نگرشهای اجتماعی را نشان میداد.
دو. چند عدد و رقم از پژوهشی که درباره علل و انگیزههای مهاجرت انجام داده و قبلاً آنرا در قالب پادکست منتشر کرده بودم.
سه. دعوت مردم و نسل جوان به مشارکت در انتخابات با عباراتی که در ادامه، عیناً همان گونه که نوشته بودم در اینجا بازنشر میکنم.
هدف بخشهای یک و دو، نشان دادن وضعیت اجتماعی نامساعد کشور بر اساس اطلاعات و ارقام بود، و هدف بخش سوم، دعوت به مشارکت برای «بهبود تدریجی اما مستمر» و استفاده از کارکردهای انتخابات در کشورهای در حال توسعه که پیشتر آنرا در «بازخوانی ایران معاصر» تشریح کرده بودم.
بخشهای یک و دو، بالاخص بخش دو را مفصل در قالب پادکست منتشر کردهام. اما تمام متنی که قرار بود به عنوان بخش سه ارائه کنم، عبارات زیر است:
اما حرفی با مردم و بالاخص نسل جوان
یک. وقتی من دانشجو بودم، نسلی که اون موقع سنش اندازه حالای من بود، انقلابی بود؛ همه چیز رو به سرعت یک عمل انقلابی میخواست. توسعه و بالاخص دموکراسی رو هم به همون سرعت میخواست. انگار نظریه تدریجی بودن رسیدن به این دستآوردهای بزرگ تاریخ بشر براش معنا نداشت.
دو. آن رویکرد، نسل ما رو بیحوصله کرد؛ عصبانی کرد، عجول کرد؛ و دست آخر ایران رو در مسیر بدی قرار داد.
سه. آن نسل به جای اینکه سازمان اقتصادی و صنعتی رو توسعه بده، منازعه سیاسی رو اولویت داد.
چهار. آن نسل به جای ذره ذره بهتر کردن وضعیت فقرا برای اینکه انگیزه داشته باشن و پشتیبان توسعه و دموکراسی باشن، وضعیتی پیش آورد که جامعه ایرانی راه پوپولیسم رو در پیش گرفت.
پنج. من امروز وظیفه خودم میدانم تاریخ معاصر ایران رو بازخوانی کنم، و این کار رو انجام دادم و منتشر کردم؛ و شما رو علیرغم وضعیت نامناسبی که درش قرار گرفتیم، به صبر و حوصله مطالبهگرانه؛ به اشتیاق عاقلانه برای توسعه و دموکراسی؛ به نفی خشونت و استقبال کردن از توافقهای مسالمتآمیز برای بهبودهای تدریجی؛ به درس گرفتن از بالاخص ۳۰ سال اخیر تجربه تاریخی ایران دعوت کنم.
شش. میدانم این حرفها برای خیلیها خوشایند نیست و برای من جز دردسر و گاه ناسزا نخواهد داشت، اما وجدان علمی و دغدغه ایران، مانع از این میشود که عافیتطلبی کنم و نگویم.
هفت. بیایید، کمک کنید، پشتیبان یک عقلانیت مستمر برای بهبودهای تدریجی ولی رو به آینده و فزاینده، باشیم.
ظاهراً گفتن این عبارات آنقدر برای #شهاب_اسفندیاری و رفقا غیرقابل تحمل بود که طراحی کردند با سؤالی شخصی و اتهامزنی مانع بیان آن شوند. همهاش همین بود. ساده #برای_ایران اما ظاهراً ترسناک.
@fazeli_mohammad
Telegram
پادکست دغدغه ایران - کانال رسمی
قسمت صد و دوازدهم پادکست دغدغه ایران
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…
بازخوانی ایران معاصر
بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظمهای اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا…