🍀 اندیشه ایرانی 🍀
2.24K subscribers
9.24K photos
12.7K videos
533 files
8.95K links
🟩 #اندیشه_ایرانی

🟥 کانالی برای بیان دیدگاه های گوناگون در زمینه مسائل تاریخی ، سیاسی و اجتماعی ( تاسیس ۱۱ آذر ۱۳۹۵ )

🟥 اندیشه حاصل تجمیع تجربیات بشری طی قرون و اعصار متمادی است
👇
🟩 https://t.me/IranianThought48

🟢 @Kankash_Group

🟢 @yazdi48
Download Telegram
🔴 تاریخ ایران - ۳۱

✳️ سردار من دخترم ؛ نگذاری لباس از تن من درآورند !

🔴 به هنگام محاصره یازده ماهه #تبریز ، زنان این شهر اغلب کارهای پشت جبهه را بر عهده داشتند . آنان برای مجاهدان غذا می پختند ، لباس می دوختند ، جوراب می بافتند ، پوکه های خالی فشنگ را پر می کردند . از سنگری به سنگر دیگر خبر و غذا می رساندند، شبنامه پخش میکردند، پرستاری و مداوای زخمیان را نیز بر عهده داشتند. زنان دیگری نیز بودند که مجاهدان را کمک مالی می کردند. آنان حتی از بذل زینت آلات و جهیزیه خود در را پیشبرد انقلاب مضایقه ای نداشتند.
🔴 علاوه بر اینکارها، گروهی از زنان نیز در سنگرها #می_جنگیدند و بی محابا از کشتن و کشته شدن هراسی به دل راه نمی دادند . زنان و دخترانی نیز بودند که در لباس مردانه می جنگیدند تا شناخته نشوند.

🔴 نقل است که روزی یکی از مجاهدان را که از ناحیه ران زخمی شده بود به #انجمن_حقیقت می آورند .
🔴 پرستاران میخواهند لباس از تنش درآورند و زخم اش را مداوا و پانسمان کنند و مجروح تقاضا می کند دست به لباس او نزنند. پرستار میگوید تا لباس از تن ات بیرون نیاید معالجه و مداوا مشکل است. مجاهد زخمی به هیچ وجه قبول نمی کند. هرچه اصرار می کنند فایده ای نمی بخشد .خون از جای زخم پیوسه بیرون می زندو خطر مرگ لحظه به لحظه بیشتر می شود .
🔴 ماجرا به گوش #ستارخان می رسد. ستار از سنگر به انجمن حقیقت میرود. زبان به نصحیت مجاهد زخمی می گشاید ؛ پسرم تو نباید بمیری ، ما به نیروی تو ، به #اراده_آهنین تو نیز داریم ؛ چرا راضی نمی شود زخمت را مداوا کنند؟
🔴 مجاهد به ستار اشاره میکند که گوشش را نزدیک دهان او ببرد. ستار خم می شود . مجاهد در او گوش او نجوا می کند ؛ سردار من دخترم نگذاری لباس از تن من درآورند و رازم برملا شود . اجازه بدهید با خیال راحت بمیرم. چشم ستار به اشک می نشیند و پدرانه می گوید :
✳️ قیزیم من دیری اولا اولاسن نیه دعوایه گئتدون» دخترم من که هنوز زنده ام تو چرا به جنگ رفتی؟ »

🔴 پیرمردان و پیرزنان تبریزی می گوید نام این شیرزن مجاهد « #تلی » بوده است. تعداد تلی ها چند نفر بوده است کسی نمی داند؟ لکن مسلم است که تلی های گمنام زیادی در سنگرها جنگیده اند و گمنام شهید شده اند.

✳️ منبع : کریم طاهرزاده بهزاد ؛
🔺قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت، تهران، نشر اقبال، 1391، ص 327

✳️ بر گرفته از کانال : عکسهاے زیرخاکے

🔴 #تاریخ_ایران

https://t.me/ShahramYazdi48/5202