🍀 اندیشه ایرانی 🍀
با تو ام ای سبب بی سر و سامانی من برو خوش باش تویی باعث ویرانی من دلخوشیهای پس از من همه در کام تو و غم و آلام جهان بعد تو ارزانی من تو که جز مهر و صفا هیچ نمی دانستی چه بد استاد شدی بهر پریشانی من جلوه ات راه گشا بود در این گمشدگی…
🔴 درود و خیر مقدم حضور
✳️ سرکار خانم دکتر #میترا_ترکمان
🔴 نویسنده ، ناشر و مدیر کانال
@najvayebisedayemitra
🔴 و گوینده و اشعار زیبایی که چندبار در کانال #اندیشه_ایرانی شنیده اید .
🔴 امیدوارم میزبان شایسته ای برای ایشان و همه علاقمندان فرهنگ و ادب ایران باشیم
🙏🙏🙏🌹🌹🌹
✳️ سرکار خانم دکتر #میترا_ترکمان
🔴 نویسنده ، ناشر و مدیر کانال
@najvayebisedayemitra
🔴 و گوینده و اشعار زیبایی که چندبار در کانال #اندیشه_ایرانی شنیده اید .
🔴 امیدوارم میزبان شایسته ای برای ایشان و همه علاقمندان فرهنگ و ادب ایران باشیم
🙏🙏🙏🌹🌹🌹
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
من و مهتاب و نسیم و سحر و آلاله
تو و چشمی که پر از ناز سحر یادت هست؟
من و بغضی که پر از دغدغه ی چشم تو بود
تو و لبهای پر از قند و شکر یادت هست؟
من و حسرت که زنم بوسه به لعل لب تو
تو وصد خنده ی پر شوق و شرر یادت هست؟
من و آن پنجره تا صبح حضور رخ تو
تو و آن رخ که شود قلب سپر یادت هست؟
من و آن قلب پر از سادگی و یکرنگی
تو و آن شعر پر از خون جگر یادت هست؟
من وعشقی که پر از وسوسه ی شیرین بود
تو و نفرین به همین دیده ی تر یادت هست ؟
من و جانم که به نازت همه را می دادم
تو و هومن نگهش مانده به در یادت هست ؟
شاعر🖌:
#مهدی_ازوج_هومن
با صدای🎙 :
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
تو و چشمی که پر از ناز سحر یادت هست؟
من و بغضی که پر از دغدغه ی چشم تو بود
تو و لبهای پر از قند و شکر یادت هست؟
من و حسرت که زنم بوسه به لعل لب تو
تو وصد خنده ی پر شوق و شرر یادت هست؟
من و آن پنجره تا صبح حضور رخ تو
تو و آن رخ که شود قلب سپر یادت هست؟
من و آن قلب پر از سادگی و یکرنگی
تو و آن شعر پر از خون جگر یادت هست؟
من وعشقی که پر از وسوسه ی شیرین بود
تو و نفرین به همین دیده ی تر یادت هست ؟
من و جانم که به نازت همه را می دادم
تو و هومن نگهش مانده به در یادت هست ؟
شاعر🖌:
#مهدی_ازوج_هومن
با صدای🎙 :
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
اتــــاق را گشــــتم
هنوز نفسهایت
لا به لای خلوت کمد
کز میکرد
گاهی می دوید و ازسر آیینه
به چشمهایم اویزان میشد
با خطوط مبهم اشک
اما هرگز
به سقوط هیچ نوازشی
نمی رسید
مگر جز این می خواستم ؟
رها شود
یک استعاره ی پنهان
سر بخورد از سر آستین
به کشف
هجا هجای حسی برهنه
دگرگون کند
لایه لایه
عضلات پیراهنم را
تعارض بی همتای عزیز
بیا شمیم ات را
به انقضای بوییدنم ببر
چقدر سنگین است
عطر تنفس جاری ات
در چارخانه ی پیراهن
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای :
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
هنوز نفسهایت
لا به لای خلوت کمد
کز میکرد
گاهی می دوید و ازسر آیینه
به چشمهایم اویزان میشد
با خطوط مبهم اشک
اما هرگز
به سقوط هیچ نوازشی
نمی رسید
مگر جز این می خواستم ؟
رها شود
یک استعاره ی پنهان
سر بخورد از سر آستین
به کشف
هجا هجای حسی برهنه
دگرگون کند
لایه لایه
عضلات پیراهنم را
تعارض بی همتای عزیز
بیا شمیم ات را
به انقضای بوییدنم ببر
چقدر سنگین است
عطر تنفس جاری ات
در چارخانه ی پیراهن
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای :
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
صبحگاهی بغض آلود و بارانی
وقتی که کودکی از زیر پنجره
با نام من می گذرد
فکر می کنی به من .....!!!
به آواز نفسهایم
که گوشت را نمی نوازد دیگر
به تمنای سیاه چشمهایم
به سکوتی که این روزها
از گلویت
پائین نمی رود
به پیچش در قاب پنجره ای که
هیچ صبحی
تلألو آفتاب را
به سمت چشمهای خواب آلودمان
شلیک نکرد
به غروب کوچه ای که
از انتظار آمدنت
تا چشمهای من
یک پلک نپرید
و.....
آنگاه که ساعت کوبه ای
دوازده بار نواخت
به خودت می آیی
چسبیده ای به دیواری که
قاب عکسم را در آغوش گرفته.....
به خودت
بعد از رفتن من فکر می کنی .....
به جاده هایی که
از رد پایت ساخته شد
به خانه ات
به پاکت خالی سیگار
به مزه ی تلخ یک چای سرد
و.....
گوش می کنی به کلماتی که
هیچ وقت به هم نگفتیم
به مرگ
که از گیسوان من بلند تر بود و
به شب
که از چشمهایم سیاه تر .....
و در خاموشی انتهای شب
گم می شوی
مثل باد
در کوچه ی بن بست
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianTought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
وقتی که کودکی از زیر پنجره
با نام من می گذرد
فکر می کنی به من .....!!!
به آواز نفسهایم
که گوشت را نمی نوازد دیگر
به تمنای سیاه چشمهایم
به سکوتی که این روزها
از گلویت
پائین نمی رود
به پیچش در قاب پنجره ای که
هیچ صبحی
تلألو آفتاب را
به سمت چشمهای خواب آلودمان
شلیک نکرد
به غروب کوچه ای که
از انتظار آمدنت
تا چشمهای من
یک پلک نپرید
و.....
آنگاه که ساعت کوبه ای
دوازده بار نواخت
به خودت می آیی
چسبیده ای به دیواری که
قاب عکسم را در آغوش گرفته.....
به خودت
بعد از رفتن من فکر می کنی .....
به جاده هایی که
از رد پایت ساخته شد
به خانه ات
به پاکت خالی سیگار
به مزه ی تلخ یک چای سرد
و.....
گوش می کنی به کلماتی که
هیچ وقت به هم نگفتیم
به مرگ
که از گیسوان من بلند تر بود و
به شب
که از چشمهایم سیاه تر .....
و در خاموشی انتهای شب
گم می شوی
مثل باد
در کوچه ی بن بست
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianTought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
شنیدی مردم می گویند از خیر چیزی گذشتیم؟
مثل ما که برای نوشیدن دو تا استکان چای کنار هم،
یک چیزی از هم گرو می گیریم.
من دست هایت را،
تو غرورم را...
و چون صرف ندارد برایمان
از خیرش میگذریم؛
از خیر نوشیدن دو تا استکان چای.
حواست هست؟
نه از شرش.... نه از بیهودگی اش... بلکه از خیرش.
میگذریم تا هزینه ای نپردازیم برایش.
دارم به این فکر میکنم از چند خیر در زندگی ام گذشته ام؟ و بعد..... با آن هزینه ای که نپرداختم، چه کردم؟
پس انداز شد؟
سرمایه شد؟
چه شد؟
دستهایم را که هزینه نکردم چه کردم پس؟
غروری که هزینه نکردم چه کردم پس؟
دوستت دارم هایی که نگفتم را به کدام آشغالدانی ریختم؟
با این دارایی هایی که به خودم چسباندم تا چای ننوشم با تو....
پشت میز کدام قهوه خانه چای یخ زده ام را هورت کشیدم؟
اصلا بعد از آن قهوه خانه کجا رفتم؟
عشق مثل پول زیر فرش پنهان شده از سکه افتاد
وقتی خرجش نمیکردم برای نوشیدن یک استکان چای کنار تو
به قلم 🖌:
#پرستو_ترکمان
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
مثل ما که برای نوشیدن دو تا استکان چای کنار هم،
یک چیزی از هم گرو می گیریم.
من دست هایت را،
تو غرورم را...
و چون صرف ندارد برایمان
از خیرش میگذریم؛
از خیر نوشیدن دو تا استکان چای.
حواست هست؟
نه از شرش.... نه از بیهودگی اش... بلکه از خیرش.
میگذریم تا هزینه ای نپردازیم برایش.
دارم به این فکر میکنم از چند خیر در زندگی ام گذشته ام؟ و بعد..... با آن هزینه ای که نپرداختم، چه کردم؟
پس انداز شد؟
سرمایه شد؟
چه شد؟
دستهایم را که هزینه نکردم چه کردم پس؟
غروری که هزینه نکردم چه کردم پس؟
دوستت دارم هایی که نگفتم را به کدام آشغالدانی ریختم؟
با این دارایی هایی که به خودم چسباندم تا چای ننوشم با تو....
پشت میز کدام قهوه خانه چای یخ زده ام را هورت کشیدم؟
اصلا بعد از آن قهوه خانه کجا رفتم؟
عشق مثل پول زیر فرش پنهان شده از سکه افتاد
وقتی خرجش نمیکردم برای نوشیدن یک استکان چای کنار تو
به قلم 🖌:
#پرستو_ترکمان
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
نسیم می بافم به شاخسار
قیچی می کنم
درخشش های قرمز آتشین(انار)
زمزمه میکنم
در همهمه ی سرگیجه
در گوش برگ رنگی ها
تو کجایی؟
و
بعد
باران را میکشانم به باریدن
تا حنجره ی پاییز
برگهای خشک را سرفه کند
اما باز هم
جنبشی از نبودنهایت
پایین نمی رود از گلوی پاپیز
باید برگردی
دستهای تو کم است
برای لمس واژه های عاشقانه
در فراوانی باران
تو
باید
برگردی
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
قیچی می کنم
درخشش های قرمز آتشین(انار)
زمزمه میکنم
در همهمه ی سرگیجه
در گوش برگ رنگی ها
تو کجایی؟
و
بعد
باران را میکشانم به باریدن
تا حنجره ی پاییز
برگهای خشک را سرفه کند
اما باز هم
جنبشی از نبودنهایت
پایین نمی رود از گلوی پاپیز
باید برگردی
دستهای تو کم است
برای لمس واژه های عاشقانه
در فراوانی باران
تو
باید
برگردی
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
وقتی از قتل قناری گفتی
دل پر ریخته ام وحشت کرد
وقتی آواز درختان تبر خورده ی باغ
در فضا می پیچید
از تو می پرسیدم:
«به کجا باید رفت؟»
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غم من غربت تنهایی هاست
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن از ورطه هستی می داد.
یک نفر دارد فریاد زنان می گوید:
«در قفس طوطی مرد
و زبان سرخش
سر سبزش را بر باد سپرد»
من که روزی فریادم بی تشویش
می توانست جهانی را آتش بزند
در شب گیسوی تو
گم شد از وحشت خویش.
شاعر🖌:
#حمید_مصدق
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
دل پر ریخته ام وحشت کرد
وقتی آواز درختان تبر خورده ی باغ
در فضا می پیچید
از تو می پرسیدم:
«به کجا باید رفت؟»
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غم من غربت تنهایی هاست
برگ بید است که با زمزمه جاری باد
تن به وارستن از ورطه هستی می داد.
یک نفر دارد فریاد زنان می گوید:
«در قفس طوطی مرد
و زبان سرخش
سر سبزش را بر باد سپرد»
من که روزی فریادم بی تشویش
می توانست جهانی را آتش بزند
در شب گیسوی تو
گم شد از وحشت خویش.
شاعر🖌:
#حمید_مصدق
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
#مدارا
توکه صاحب مقام و سَروَر و بافر ّو جاهی،
مدارا کُن که این عالَم نمی ارزد به آهی!
امان از آتشِ نفرین وآهِ بی پناهان!
خوش آن روزی که می گردی پناهِ بی پناهی!
97/8/28
شاعر🖌:
#محمد_علی_کیانفر»
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
آهنگ 🎼:
#همایون_شجریان
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
توکه صاحب مقام و سَروَر و بافر ّو جاهی،
مدارا کُن که این عالَم نمی ارزد به آهی!
امان از آتشِ نفرین وآهِ بی پناهان!
خوش آن روزی که می گردی پناهِ بی پناهی!
97/8/28
شاعر🖌:
#محمد_علی_کیانفر»
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
آهنگ 🎼:
#همایون_شجریان
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
امشب اگر ساقی شوم تا صبح غوغا میکنم
تا بی نهایت عشق را با عشق معنا میکنم
از عشق پرشور جهان گر ذره ای سهم من است
این عشق را با عاشقان با عشق احیا میکنم
از جام های عاشقی گر قطره ای برلب رسد
من نیز گرد شعله ای امروز و فردا میکنم
با یک نظر پروانه ام او من شدو من او شدم
در گرد شمع سوزد پرو نورش تماشا میکنم
صدبار میسوزد پرم صدبار میسوزد نفس
اما برای عاشقی صد دل مهیا میکنم
پروانه رو نزدیکتر تا شعله ای پر نورتر
با سوزشی پر سوزتر با خویش سودا میکنم
امشب ولی پروانه ام در حسرت عاشق شدن
دل را به دور شعله ام تا صبح شیدا میکنم
شاعر🖌:
#سمیه_مهوری
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
🆔@golhaayeman
🆔@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
تا بی نهایت عشق را با عشق معنا میکنم
از عشق پرشور جهان گر ذره ای سهم من است
این عشق را با عاشقان با عشق احیا میکنم
از جام های عاشقی گر قطره ای برلب رسد
من نیز گرد شعله ای امروز و فردا میکنم
با یک نظر پروانه ام او من شدو من او شدم
در گرد شمع سوزد پرو نورش تماشا میکنم
صدبار میسوزد پرم صدبار میسوزد نفس
اما برای عاشقی صد دل مهیا میکنم
پروانه رو نزدیکتر تا شعله ای پر نورتر
با سوزشی پر سوزتر با خویش سودا میکنم
امشب ولی پروانه ام در حسرت عاشق شدن
دل را به دور شعله ام تا صبح شیدا میکنم
شاعر🖌:
#سمیه_مهوری
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
🆔@golhaayeman
🆔@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
دل مبتلا به درد و دوا مبتلا به درد
دیدی که دست بسته چه ها با من وتو کرد
شور بهار در سرمان بود و شوق وصل
هجران نصیب ما شد و پاییز و برگ زرد
تحریم ها بریده نفس را وچاره نیست
باید کشید منت مردان نیمه مرد
دود و غبارغم و مرگ عاطفه
نبض دیار و شهر را کرده سرد سرد
شدسهم من اسیری وحرمان ومرده گی
سهم تو شد پریدن و رفتن از این نبرد
روزی که رفت مهر و محبت از این دیار
گشتم تمام شهر و نجستم ،تو هم نگرد
شاعر🖌:
#مختار_عظیمی
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
🆔@golshannn
🆔@golhaayeman
🆔@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
دیدی که دست بسته چه ها با من وتو کرد
شور بهار در سرمان بود و شوق وصل
هجران نصیب ما شد و پاییز و برگ زرد
تحریم ها بریده نفس را وچاره نیست
باید کشید منت مردان نیمه مرد
دود و غبارغم و مرگ عاطفه
نبض دیار و شهر را کرده سرد سرد
شدسهم من اسیری وحرمان ومرده گی
سهم تو شد پریدن و رفتن از این نبرد
روزی که رفت مهر و محبت از این دیار
گشتم تمام شهر و نجستم ،تو هم نگرد
شاعر🖌:
#مختار_عظیمی
با صدای🎙:
#میترا_ترکمان
🆔@golshannn
🆔@golhaayeman
🆔@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
ای کآب زندگانی من در دهان توست
تیر هلاک ظاهر من در کمان توست
گر برقعی فرونگذاری بدین جمال
در شهر هر که کشته شود در ضمان توست
تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب
کاین مدح آفتاب نه تعظیم شان توست
گر یک نظر به گوشهٔ چشم ارادتی
با ما کنی و گر نکنی حکم از آن توست
هر روز خلق را سر یاری و صاحبیست
ما را همین سر است که بر آستان توست
بسیار دیدهایم درختان میوهدار
زین به ندیدهایم که در بوستان توست
گر دست دوستان نرسد باغ را چه جرم
منعی که میرود گنه از باغبان توست
بسیار در دل آمد از اندیشهها و رفت
نقشی که آن نمیرود از دل نشان توست
شاعر🖌:
#سعدی_شیرازی
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
🆔@golhaayeman
🆔@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
تیر هلاک ظاهر من در کمان توست
گر برقعی فرونگذاری بدین جمال
در شهر هر که کشته شود در ضمان توست
تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب
کاین مدح آفتاب نه تعظیم شان توست
گر یک نظر به گوشهٔ چشم ارادتی
با ما کنی و گر نکنی حکم از آن توست
هر روز خلق را سر یاری و صاحبیست
ما را همین سر است که بر آستان توست
بسیار دیدهایم درختان میوهدار
زین به ندیدهایم که در بوستان توست
گر دست دوستان نرسد باغ را چه جرم
منعی که میرود گنه از باغبان توست
بسیار در دل آمد از اندیشهها و رفت
نقشی که آن نمیرود از دل نشان توست
شاعر🖌:
#سعدی_شیرازی
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
🆔@golhaayeman
🆔@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
بنشین ٬ مرو ٬ که در دل شب ٬ در پناه ماه
خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست.
بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین ٬ مرو ٬ مرو که نه هنگام رفتن است.
شاعر🖌:
#فریدون_مشیری
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست.
بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین ٬ مرو ٬ مرو که نه هنگام رفتن است.
شاعر🖌:
#فریدون_مشیری
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@golhaayeman
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
"جمعه می آیم "
گفتی
و
رها کردی دستم را
و سررفت سایه ات
میان خفقان پیچ آخر کوچه
چه دلتنگ گیر کرد
پایم
به خیالت
چه شکست کاسه چینی
پشت پایت
چه گم شدم میان پچ پچ
خشمی که
آشفته کرده بود
منطق خدای پنجره هارا
هیس....!
با دردسر خوابانده ام
جنون جمعه ها را
چقدر گفتم نرو
حالا اما
جنون این جمعه ها
افتاده به گردنت
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
گفتی
و
رها کردی دستم را
و سررفت سایه ات
میان خفقان پیچ آخر کوچه
چه دلتنگ گیر کرد
پایم
به خیالت
چه شکست کاسه چینی
پشت پایت
چه گم شدم میان پچ پچ
خشمی که
آشفته کرده بود
منطق خدای پنجره هارا
هیس....!
با دردسر خوابانده ام
جنون جمعه ها را
چقدر گفتم نرو
حالا اما
جنون این جمعه ها
افتاده به گردنت
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای 🎙:
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎