نگاه ملی
307 subscribers
341 photos
26 videos
51 files
413 links
جایی برای یادداشت‌‌های علیرضا افشاری؛ روزنامه‌نگار، پژوهشگر تاریخ و کنشگر میراثی
@Afshari52
Download Telegram
190819_004
My Recording
▫️ سخنرانی دکتر شروین وکیلی در همایشِ «۲۸ امرداد؛ واکاوی رخدادی تاریخ‌ساز»

▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://yun.ir/s6efzb

@IranianLook
190819_005
My Recording
▫️ سخنرانی دکتر صادق زیباکلام در همایشِ «۲۸ امرداد؛ واکاوی رخدادی تاریخ‌ساز»

▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://yun.ir/1ygyha

▫️ فیلم سخنرانی در یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=CPs_QaJo8Yk


@IranianLook
▫️ بازنگری رویداد بیست‌وهشتم امرداد

▪️ آیا رویداد بیست‌وهشتم امردادماه رویدادی است که هنوز تاریخی، به معنای هم‌نظر شدنِ بیشینه‌ی تاریخ‌پژوهان بر روی آن، نشده است؟! شخصاً روایت‌هایی را که هر سال در گرماگرمِ این روزها با تأکید بر ستیزهای مصدقی ـ شاهی بازگو می‌شود نه تنها نادرست بلکه گمراه‌کننده می‌دانم. در این نوشتار می‌کوشم جمع‌بندی‌ام از این رویداد را به سادگی و روشنی تبیین کنم، امید که به نقد گذارده شود تا شاید چنین ستیزهایی که تنها توان ملی را خرجِ بحث‌هایی بی‌فایده و نامفید در وضعیتِ نامساعدِ کنونی می‌کند به پایان رسد. روایتِ من بر این پایه‌ها استوار است: 1) آرمان‌ و جنبشِ «ملی شدن صنعت نفت ایران» و تنش‌های جامعه در دوران دولت دکتر مصدق می‌بایست همگی ذیل تلاشِ ایران برای قطع حضور سیاسی ـ اقتصادی و استعماریِ انگلیس در ایران خوانده شوند و همراهی دولت آمریکا و محمدرضاشاه و آیت‌الله کاشانی در آخرین گام‌های انگلیس برای ساقط کردن دولت مصدق حاشیه‌ای کوتاه بر آن اصل هستند؛ 2) کودتا بودنِ رویداد بیست‌وهشتم امرداد؛ 3) به پیروزی رسیدنِ مصدق در برابرِ یک‌دندگی‌های انگلستان برای بی‌ثمر و توخالی کردنِ «ملی شدن صنعت نفت ایران» با حفظ انحصارش در مدیریتِ منابعِ ‌نفتی ایران یا بخشی از آن؛ 4) ناگزیر بودنِ دربار در همراهی با کودتا؛ 5) دنبال شدنِ‌ فرآیندِ ملی کردن صنعت نفت ایران با حذفِ گام به گامِ انگلستان از اداره‌ی این صنعت به دستِ‌ شاه در بازه‌ای بیست‌ساله.

▪️ از نگاهِ من هر دوی این چهره‌های برجسته‌ی معاصر شخصیت‌هایی ایران‌دوست و ملی هستند: چه دکتر محمد مصدق که در این‌باره چون بیشینه‌ی چهره‌های ملی‌گرا هم‌نظر هستند ــ‌ حتا بیشینه‌ی منتقدانِ او که گاه در نقدش کتابی هم نوشته‌اند ــ و من هم پیش از این یادداشت‌ها و نیز کتاب کوچکی را در این‌باره نوشتم، آن سخنان را تکرار نمی‌کنم و او توانست همه‌ی تجربه‌ها و توش و توانِ ذهنی‌اش را در دولتِ ملی‌‌ای که برپا کرد خردمندانه بر روی برداشتنِ بزرگ‌ترین مانع در راهِ توسعه‌ی کشور متمرکز کرده و ایران را به خوبی از این مرحله‌ی ظریف و دشوار بگذراند و از این رو شایسته‌ی تحسین‌های بسیار است؛ و چه محمدرضاشاه پهلوی که فکر و ذکرش پیش بردن و پیشرفتِ ایران بود و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد و برخی اشتباه‌ها و دیکتاتوریِ پُرحاشیه و قابلِ بحث‌اش هم در همین راه، و نه از برای نفعِ شخصی، هزینه شد که اگر جز این بود به چنان سرنوشتی دچار نمی‌شد.

▪️ سقوطِ دولت مصدق را برآمده از جنگِ مصدق ـ شاه دانستن و کودتا را به قیامی ملی تعبیر کردن ــ ‌اشتباهی که حکومت محمدرضاشاه با تثبیتِ چنین تبلیغی مرتکب شد و به آن خواهم پرداخت ــ اشتباهی بزرگ است چرا که سطحِ دعوای غرورانگیز و بین‌المللی «ایران و انگلیس (ابرقدرتِ چند سده‌ی پیشِ عالم و پیروز جنگِ بزرگ)» را به موضوعی داخلی و اختلاف‌برانگیز و ضدملی تقلیل و فروکاست می‌دهد. از آغازِ شکل‌گیریِ دولتِ ملی دو طرفِ ستیز کاملاً مشخص هستند: مصدق، به نمایندگیِ نمایندگانِ مردمِ ایران، دولت را با شرطِ تصویب مواد ملی شدن صنعت نفت در مجلس می‌پذیرد و همت خود و کابینه‌اش را صرفِ به انجام رساندنِ آن می‌کند و از آن سو انگلیس، با شناختی که از او داشت، ارتباطش را با دولتِ ایران قطع کرده و سلسله‌برنامه‌هایی را پیاپی و بی‌وقفه برای تضعیف و سقوطِ آن پیش می‌گیرد؛ برنامه‌هایی که به جهتِ ایستادگی در برابرِ ملی شدن صنعت نفت ایران از مدتی پیش از نخست‌وزیریِ مصدق با پذیرشِ اندک‌افزایشی در درصدِ سهمِ ایران از سود این صنعت و تلاش برای روی کار آوردنِ نخست‌وزیرانی همسو آغاز شده بود و سپس در کنار پذیرشِ مشروط و ضمنیِ ملی شدن و فرستادن میانجیان و پیشنهادهایی که هم‌چنان به نوعی انحصارِ آن دولت در این صنعت یا دست‌کم بخش‌های کلیدی آن را تضمین می‌کردند تا تحریمِ کامل فروشِ نفت ایران، در آستانه‌ی انجامِ اقدام نظامی قرار گرفتن، شکایت به نهادهای جهانی چون سازمان امنیت و دادگاه لاهه، و ایجاد آشوب در فضای رسانه‌ای و اجتماعیِ ایران ــ به یاریِ حزب توده و به‌ویژه سازمان جوانانِ آن که در اختیارِ خودش بود ــ پیش رفت و در نهایت با کوششِ بسیار شاهِ ایران را همسو کرد و مخالفانِ دولت را سازماندهی کرد و به‌خصوص به جذبِ جداشدگان از مصدق پرداخت، فرد نظامیِ مؤثری را که پشتیبانش بود (سرتیپ محمود افشارطوس) کُشت و مجلسیان وابسته به خود را در کنارِ شاه‌دوستان و سرانجام یارانِ کاشانی آماده‌ی استیضاح از دولت کرد...

▫️ متن کاملِ نوشتار را در پیوند زیر بخوانید:
https://yun.ir/j8qxxa

#یادداشت_تاریخی
#مصدق
#محمدرضاشاه

@IranianLook
*ششمین شماره از هفته نامه پگاه امید منتشر شد*

📝 ششمین شماره از هفته نامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی *پگاه امید*
با دو گزارش اختصاصی و تحلیلی پیرامون رویداد تاریخی *۲۸ امرداد و قتل های ناموسی* منتشر شد.

*زن کُشی: به حکم غیرت به نام ناموس*

*سقوط دولت مصدق؛ براندازی داخلی یا کودتای خارجی*


🎬 در این شماره از هفته نامه شاهد گفتگوهای تخصصی با؛

*مهرداد میر سنجری، پژوهشگر تاریخ معاصر*
*علیرضا افشاری، روزنامه نگار و نویسنده*
*رضا قفلساز، پیشکسوت فوتبال کشور*

و همچنین یادداشت هایی از ؛
*منصور محرابي فرد*
*سهیلا باوری*
*حسن سلیمی*
*سپیده اسکندری*
*امیر عالی پور*
*فرهاد پروین*
*فرهاد باغبانی*
*مریم عباس زاده*

خواهیم بود.

ششمین شماره از این نشریه در کلیه روزنامه فروشی های دو شهر تهران و اهواز موجود است، همچنین نسخه " *pdf* " این هفته نامه نیز در سایت نشریه منتشر شده است.

www.pegaheomid.com

@IranianLook
نگاه ملی
*ششمین شماره از هفته نامه پگاه امید منتشر شد* 📝 ششمین شماره از هفته نامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی *پگاه امید* با دو گزارش اختصاصی و تحلیلی پیرامون رویداد تاریخی *۲۸ امرداد و قتل های ناموسی* منتشر شد. *زن کُشی: به حکم غیرت به نام ناموس* *سقوط دولت مصدق؛…
علیرضا افشاری، در گفت‌وگو با هفته‌نامه‌ پگاه اميد: 28 اَمردادماه حاصل برخورد انگلستان با دولت ملی بود

http://pegaheomid.com/علیرضا-افشاری-پژوهشگر-تاریخ-معاصر-کود

@IranianLook
Forwarded from عصر ایران
رای برائت برای فعال میراث فرهنگی

🔹رای برائت علیرضا افشاری فعال میراث فرهنگی و ادمین کانال دیده‌بان میراث‌فرهنگی ایران صادر شد.

🔹افشاری دانش‌آموخته کارشناسی ارشد تاریخ و ادمین کانال "دیده‌بان میراث‌فرهنگی" است که رویکردی انتقادی دارد.

🔹چندی پیش مدیر کل میراث فرهنگی آذربایجان غربی از او به دلیل بازنشر مطلب یکی از پایگاه‌های خبری شکایت کرده بود که دادگاه ضمن رد کیفرخواست حکم به برائت وی صادر کرد.

asriran.com
@MyAsriran
از آن‌جایی که به خاطر بیماریِ کرونا امکان برپایی نشست‌های #کارگروه_تاریخ نیست، بر آن هستیم شماری از پوشه‌های شنیداری نشست‌های قدیم انجمن افراز را، که در پیوند با تاریخ باشند، به مناسبت‌های‌شان در کانالِ انجمن قرار دهیم. امید که برای دوستان علاقه‌مند مفید باشد.

علیرضا افشاری
دبیر کارگروه تاریخ انجمن فرهنگی افراز
دوم شهریورماه ۱۳۹۹

@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
Audio
▪️ سخنرانی شادروان مهندس رضا كرمانی در انجمن افراز درباره‌ی رویدادهای ماه شهریور
(ايران در شهريور ۱۳۲۰ و در شهريور ۱۳۵۹)
▪️ فرهنگ‌سرای بانو ـ ۲۸ شهريورماه ۱۳۸۲ خورشیدی

▫️ سوی نخستِ نوار

#انجمن_فرهنگی_افراز
#کارنامه
#شهریور
#شنیداری
#رضا_کرمانی
#فرهنگسرای_سرو (بانو)
#تاریخ_ایران
#پهلوی
#جمهوری_اسلامی
#کارگروه_تاریخ

@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
▫️ پاره‌هایی از سخنرانی:

▪️ ... چرا [انگلیسی‌ها در جریانِ اشغالِ ایران] بیش‌ترین لطمه را به نیروی دریایی ایران زدند؟ اگر ما نیروی دریایی نیرومندی داشتیم این جزایر كه بعد‌ها انگلیس به آن‌ها دست انداخت و شیخ‌نشین‌های آن‌ها را به صورت برده‌ی خود درآورد، به این وضع درنمی‌آمدند. زیرا ایران قادر بود از آن‌ها دفاع كند یا به تدریج آن‌ها را پس بگیرد... آن‌ها از نیروی دریایی ما دل‌خور بودند. در جریان اشغال ایران و در اولین حمله، چهار ناو دریایی ما به نام‌های ببر، پلنگ، شهباز و سیمرغ را نابود كردند... در آن غافل‌گیری ۱۷ افسر اعم از دریابان، ناخدا، ناوبان و مهناوی و ۶۰۰ سرباز نیروی دریایی به شهادت می‌رسند...

▪️ روس‌ها هم وارد تهران شدند. در روز هیجدهم شهریور قراردادی را به ایران تحمیل كردند. چون پایتخت در اشغال قوای انگلیس و روس بود، ایران مجبور بود آن را بپذیرد و راه دیگری نداشت. شرط آن‌ها این بود كه ما بر علیه آلمان وارد جنگ شویم و مخارج قوای آن‌ها را هم پرداخت كنیم. هم‌چنین راه‌آهن جنوب را در اختیارشان بگذاریم تا بتوانند اسلحه‌های‌شان را ببرند و چون واحد پول آن‌ها، روبل، ارزش چندانی نداشت ما ریال‌مان را در اختیارشان نهادیم تا بتوانند مخارج‌شان را در ایران بپردازند تا بعدها به‌جایش به ما طلا بدهند. به این ترتیب، ما یازده تن طلا از روس‌ها طلب‌كار شدیم، و آن‌ها ما را «پل پیروزی» نامیدند.

▪️ در زمان ملی شدن نفت، شادروان مصدق گفت: خوب حالا كه ما را محاصره‌ی اقتصادی كرده‌اند، ‌این یازده تن طلا را به ما بدهید. آشکارا نگاه داشتند و ندادند. بعد از ۲۸ امرداد این یازده تن طلا را به حكومت سپهبد زاهدی دادند. بله، حكومتی كه حداقل از نظر شمار بالایی از مردم می‌توان آن را كودتا تلقی كرد، این طلاها را دریافت كرد؛ نه دكتر مصدقی كه بر علیه امپریالیسم انگلیس مبارزه می‌كرد. این درست در زمانی بود كه روس‌ها قصبه‌ی فیروزه را كه در دامنه‌های آن‌طرف مشرف به تركمنستان فعلی بود و از نظر سوق‌الجیشی بسیار مهم است از ایران گرفتند و در آن زمان صدایش را هم در نیاوردند. خط مرزی تعیین كردند و بعد‌ها هم هیچ‌كس اعتراض نكرد.

#رضا_کرمانی
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
Audio
▪️ سخنرانی شادروان مهندس رضا كرمانی در انجمن افراز درباره‌ی رویدادهای ماه شهریور
(ایران در شهریور ۱۳۲۰ و در شهریور ۱۳۵۹)
▪️ فرهنگ‌سرای بانو ـ ۲۸ شهریورماه ۱۳۸۲ خورشیدی

▫️ سوی دومِ نوار

#انجمن_فرهنگی_افراز
#کارنامه
#شهریور
#شنیداری
#رضا_کرمانی
#فرهنگسرای_سرو (بانو)
#تاریخ_ایران
#پهلوی
#جمهوری_اسلامی
#کارگروه_تاریخ

@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
▫️ پاره‌هایی از سخنرانی:

▪️ پرسش اصلی در این است که در آن‌موقع كه عراق درست شد و کم‌وبیش همین تركیب جمعیتی را داشت چرا آن گروهی كه در سهمیه‌بندی امروز فقط پنج نماینده دارد، اداره‌كننده‌ی عراق شد؟ پاسخ آن ساده است، چون انگلیسی‌ها بتوانند به منافع‌شان برسند. اصولاً در هر جایی كه حكومت، مشروعیت و محبوبیت مردمی نداشته باشد و اكثریت مردم پشت سر آن نباشند، حکومت چاره‌ای جز این كه به آغوش بیگانه پناه ببرد، ‌ندارد. راه درست، چیزی جز راه و خواستِ مردم نیست.

▪️ ... پرسش این است که چرا در آن روزهای حیاتی آماده‌ی مقابله نمی‌شدیم؟ آخر، ‌مگر نه این که فرمانده‌ی كل قوا كسی باید باشد كه از ارتش سر در بیاورد، از كوه و كمر و هواپیما و كشتی و جنگ و غیره سر در بیاورد، از توان سرباز در جبهه چیزی بداند، حداقل چهار بار در چادر صحرایی خوابیده باشد، پس چگونه شخص بی‌کفایتی به مانند بنی‌صدر فرمانده‌ی کل قوا شد؟ من می‌خواهم بگویم كه تمام این‌ها با برنامه‌ی دیگران و نادانی ما بود. همه دست در دست یكدیگر این بلاها را سر ملت ایران آوردند. جنگ را بر ما تحمیل كردند. می‌دانید فرمانده‌ی كل قوا چه گفت؟!... «ما زمین می‌دهیم، زمان می‌گیریم». صدام‌حسین اسفند ۵۷ گفت: «ما قرارداد الجزیره را قبول نداریم» و این، یك ماه پس از انقلاب ایران بود. چه‌طور كسی به این فكر [یورشِ ارتش عراق] نیفتاد؟ می‌دانید چه كار كردند؟ وقتی آقای یاسر عرفات به ایران آمد، وزیر خارجه‌ی دولت موقّت (دکتر ابراهیم یزدی)، ‌او را به استادیوم ورزشی اهواز برد. عده‌ای را جمع كردند تا ایشان به زبان عربی برای آن‌ها سخن‌رانی كند. مگر مردم خوزستان، عرب بودند؟ خوزستان همین الان، رامهرمز را دارد، آبادان و خرمشهر را دارد. مسجد سلیمان، دزفول، اندیمشك و... را دارد! ‌ایشان باید برود در استادیوم، عربی صحبت كند؟! آن‌هم در آن هنگامه‌ی تبلیغات صدامی، و موقعی كه مذاكره می‌كردند فلسطینی‌ها را در شادگان ساكن كنند؟!

▪️ كسانی كه جنگ ایران و عراق را نتوانستند پیش‌بینی كنند گناه‌كارند. به نظر من، هر كس كه مقامی در مملكت داشت، وزیر خارجه بود، وزیر جنگ، فرمانده‌ی کل قوا و هر چه كه بود و تشخیص نداد كه عراق در حال آماده شدن برای حمله به ایران است، مرتکب خیانت شده است...

#رضا_کرمانی
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
▫️ متن سخن‌رانی شادروان رضا کرمانی در انجمن افراز در نامه‌ی افراز، شماره‌ی دهم (زمستان ۱۳۸۸ خورشیدی) به چاپ رسیده است.

#رضا_کرمانی
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
▪️ رضا کرمانی (قم، ۱۳۱۳ ـ تهران، دهم بهمن ۱۳۹۱)، دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ارشد استخراج نفت از دانش‌کده‌ی فنی دانش‌گاه تهران در سال ۱۳۴۱، که از همان سال به عنوان کارشناس در شرکت ملی نفت در مناطق جنوبی ایران مشغول به‌کار و در سال ۱۳۴۷ از سوی انجمن شهر خرّم‌شهر به عنوان شهردار آن شهر برگزیده شد. او که در اواخر آذرماه ۱۳۳۰ با جداییِ یاران مکتب پان‌ایرانیسم از افراد «حزب نبرد ایران» به جرگه‌ی پان‌ایرانیست‌ها پیوسته بود، در پی تجزیه‌ی اندوه‌بار بحرین و استیضاح فراکسیون پان‌ایرانیست در مجلس شورای ملی از دولت هویدا و به‌دنبال آن، ایجاد محدودیت برای پان‌ایرانیست‌ها و در نتیجه انحلالِ «انجمن شهر» خرم‌شهر، که وابستگانِ پان‌ایرانیست در آن در اکثریت بودند، به شهر اهواز رفت، و در سال ۱۳۵۵ به عضویت انجمن شهر اهواز درآمد. پس از انقلاب، مهندس کرمانی از خدمت در شرکت نفت بازنشسته شد و در سال‌های بعدی در کنارِ کوشش‌های سیاسی به‌ گردآوریِ سندها و تنظیم تاریخچه‌ی حزب پان‌ایرانیست مشغول گردید. نیز، در این دوره، به مدت ۵ سال (۸۱ ـ ۱۳۷۶) دبیرکل حزب پان‌ایرانیست بود و در هنگام سخنرانی در انجمنِ افراز به‌عنوان عضو شورای عالی رهبری و سخن‌گوی حزب نام‌برده فعالیت‌های سیاسی خود را پی‌گیری می‌کرد.

#رضا_کرمانی
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
Afraz 10 (Web).pdf
8.7 MB
افراز (نامه‌ی درونی انجمن افراز)، سال هشتم، شماره‌ی دهم، از پاییز 1386 تا زمستان 1388 خورشیدی
نامه شبکه سمن‌های میراثی به ریاست محترم بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، درخصوص انتقال کاخ‌ها و آثار تاریخی منقول خارج شده از آنها، به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری، و صنایع دستی
- صفحه اول از دو صفحه -

@tehranmiras
نامه شبکه سمن‌های میراثی به ریاست محترم بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، درخصوص انتقال کاخ‌ها و آثار تاریخی منقول خارج شده از آنها، به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری، و صنایع دستی
- صفحه دوم از دو صفحه -

@tehranmiras

متن نامه «شبکه سمن‌های میراثی استان تهران» به ریاست محترم بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، درخصوص انتقال کاخ‌ها و آثار تاریخی منقول خارج شده از آنها به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری، و صنایع دستی
👇

[ این نامه به دست ایشان رسیده است. با توجه به اهمیت موضوع از خبرنگاران گرامی خواهشمندیم در بازتاب آن شبکه را یاری کنند.]

@reesjomhoormiras
ریاست محترم بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی
جناب آقای پرویز فتاح

با درود؛

اظهارات اخیر جنابعالی در تلویزیون بازتاب‌های بسیاری در شئون مختلف جامعه داشت. ما، شبکه‌ی سمن‌های میراثی استان تهران که در بر گیرنده‌ی سازمان‌های مردمِ‌نهاد کوشا در حوزه‌های میراث فرهنگی، میراث معنوی، صنایع دستی، و گردشگری در استان تهران هستیم، نیز ضمن سپاسگزاری از طرح مسائل مبرم آن نهاد با مردم و درخواست پیگیری برخی شبهات مطرح‌شده‌ی دیگران درباره‌ی پرونده و سرانجامِ آتش زدن‌ها، تابلوها و فرش‌های مکان‌های تاریخی مورد بحث و نیز پی‌گیریِ وضعیت دیگر کاخ‌ها و مکان‌های تاریخی، علاقمندیم توجه جنابعالی را به موضوعات مهم دیگری نیز جلب کرده و از جنابعالی برای اقدام در این خصوص طلب یاری نماییم.

همان‌گونه که ‌می‌دانید مبنای طرح موضوع مالکیت بنیاد مستضعفان بر کاخ‌های مرمر، سعدآباد و نیاوران، حکم مورخ ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۷ امام خمینی است که در آن گفته شده: «تمام اموال منقول و غیرمنقول سلسله‌ی پهلوی و شاخه‌ها و عمال و مربوطین به این سلسله، که در طول مدت سلطه‌ی غیرقانونی از بیت‌المال مسلمین غصب نموده‌اند، به نفع مستضعفین و کارگران و کارمندانِ ضعیف مصادره شود». مبنای حکم ایشان این بود که چون حکومت سلسله‌ی پهلوی غصبی بوده، بنابراین اموالی هم که در این دوره توسط آنها و عمال‌شان به‌دست آمده، غصبی است.

اما، چنانکه دکتر طهماسب مظاهری سرپرستِ پیشینِ بنیاد نیز اشاره کرده‌اند، کاخ‌های سعدآباد، نیاوران و مرمر از شمار اموال شخصی خانواده‌ی پهلوی خارج بوده و می‌توان مالکیت عمومی را بر آن‌ها حاکم دانست. برای نمونه، کاخ مرمر در دوره‌ی سلطنت رضاشاه با هزینه‌ی شهرداری تهران ساخته شده و بعدتر نیز از سوی دولت به شهرداری واگذار شد؛ کاخ نیاوران از اساس به عنوان مهمانسرای دولت ساخته شد و حالت خانه‌ای سازمانی را داشت و به همین سبب بخشی از عرصه‌ی جنوبی آن به پارک تبدیل شده و در اختیار مردم قرار گرفت و مجموعه‌ی سعدآباد نیز گرچه بعدها به نام فرزندان رضاشاه سند خورد، اما با بودجه‌های عمومی و دولتی ساخته شده بود.

از این رو، مستقل از آنچه در اسناد مالکیت این کاخ‌ها نوشته شده، آنها ماهیتا جزو اموال عمومی محسوب شده و متعلق به قاطبه‌ی مردم ایران هستند ولذا از شمول مالکیت یا تصرف بنیاد مستضعفان خارج می‌باشند.
این موضوع علاوه بر جنبه‌ی حقوقی، جنبه‌ی کاربردی و بهره‌برداری نیز دارد که به موضوع فعالیت بنیاد مستضعفان مربوط می‌شود. علی‌القاعده وظیفه‌ی بنیاد برابرِ حکم حضرت امام، این است که اموال شخصی سلسله‌ی پهلوی و شاخه‌ها و کارگزارانِ آن‌ها را بگیرد و برای مستضعفان به مصرف برساند. در این حال اگر بنیاد کاخ‌های سعدآباد، نیاوران و مرمر را بگیرد، آیا باید آن‌ها را بفروشد تا درآمد فروش آنها را صرف مستضعفان نماید؟ آیا باید در اراضی این کاخ‌ها برای محرومان و مستضعفان خانه‌سازی کند؟ و یا به چه شکل دیگری باید آنها را به مصرف خدمت‌رسانی به مستضعفان نماید؟

طبیعی است که در عمل هیچیک از این گزینه‌ها متصور و شایسته نبوده و هم‌چنان که جنابعالی نیز در صحبت‌های اخیر لطف و توجه‌تان به میراث تاریخی را نشان داده‌اید نمی‌توان کاخ‌های را که جزو مواریث تاریخی و فرهنگی یک ملت هستند به این اَشکال یا به اَشکال مشابهی از میان برد. نیز اگر بنیاد قرار را بر این بگذارد که این کاخ‌ها را در اختیار گرفته به شکل موجود حفظ کند و در اختیار بازدید عمومی قرار دهد، باید گفت اولا درآمدِ حاصل از فروشِ بلیت این کاخ‌ها به آن اندازه نیست که کمکی به وضعِ حالِ مستضعفان نماید، ثانیا بنیاد باید دانش تخصصی و هزینه‌های هنگفتی را صرف نگهداری و مرمت مداوم این کاخ‌ها نماید که با توجه به وظایف بنیاد مبنی بر اختصاص هزینه‌ها به مستضعفان علی‌القاعده توجیه‌پذیر نیست، و ثالثا در این صورت موازی‌کاری‌ای تخصصی با نهادی دولتی در زمینه‌ی موزه‌داری نیز پیش می‌آید که خلاف اصول مرمتی، میراثی، و مدیریتی است.

از این رو، مُصرّانه از شما خواهشمندیم ضمن بستن پرونده‌ی پی‌گیریِ آن نهاد برای تصاحب شمار جدیدی از کاخ‌ها، دستور فرمایید با وجودِ‌ همه‌ی نقدهایی که بر عملکرد وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری داریم، دیگر اماکنِ همانند نیز در اختیار این وزارتخانه‌ که مسئول و متولی میراث فرهنگی کشور است قرار گیرد، تا این مواریث فرهنگی در سازمان اصلی خود قرار یابند و با موازین تخصصی نگهداری و ترمیم شوند.

می‌افزاییم اين درخواست درباره ی اموال تاریخی منقولی که طی این سال‌ها از این کاخها خارج شده و گویا در انبارهای بنیاد قرار دارند نیز صدق می‌کند.

باشد که این جنابعالی باشید که این عمل نیک را به نامِ‌ خود در تاریخ آن بنیاد ثبت کنید.

با سپاس و آرزوی توفیق روزافزون؛
شبکه سمن‌های میراثی استان تهران
سوم شهریورماه ۱۳۹۹ خورشیدی

@reesjomhoormiras
Forwarded from صدای ميراث
🔘 درخواست سمن‌های میراث‌فرهنگی استان تهران از رییس بنیاد مستضعفان و جانبازان: از پیگیری تصرف کاخ‌ها خودداری کنید/مالکیت اماکن تاریخی، کاخ‌ها و اموال منقول موجود در انبارهای بنیاد مستضعفان را به وزارت میراث‌فرهنگی واگذار کنید

⬅️ سمن‌های میراث‌فرهنگی استان تهران در نامه‌ به رییس بنیاد مستضعفان از او خواستند پرونده پیگیری تصاحب کاخ‌ها را متوقف و مالکیت اماکن تاریخی و آثار منقول در اختیار آن بنیاد را به وزارت میراث‌فرهنگی واگذار کند.

⬅️ سمن‌ها خطاب به پرویز فتاح: مالکیت کاخ‌های مرمر، نیاوران و سعدآباد را هم به وزارت میراث واگذار کنید.

⬅️ سمن‌های میراثی: «کاخ‌های سعدآباد، نیاوران و مرمر در شمار اموال شخصی خانواده پهلوی نیستند و مالکیت عموم دارند.»

⬅️ سمن‌ها: کاخ مرمر در دوره رضاشاه با هزینه شهرداری ساخته و به شهرداری واگذار شد. کاخ نیاوران مهمانسرای دولت بود و عرصه جنوبی آن در قالب پارک به مردم بازگردانده شد. مجموعه سعدآباد هم متعلق به مردم است نه بنیاد مستضعفان و جانبازان!

▶️ www.sedayemiras.ir ◀️

📰 https://www.sedayemiras.ir/?p=12991 📰

📩 sedayemiras@gmail.com 📩