Forwarded from دیدهبان میراث فرهنگی
نگاهی به گزارشهای رشید کیخسروی از زیویه؛
سخنی درباره «تاراج آثار باستانی ایران»
علیرضا افشاری
کنشگر میراث فرهنگی، روزنامهنگار و ویراستار سومین جلد از کتاب دوران بیخبری
... ایراندوستانی که ماجرای سیوند را پیگیر بودند حتماً با این سخن شادروان کیخسروی همراه هستند که: «متأسفانه سازمان میراث فرهنگی کشور طی این بیست و اندی سال گذشته نتوانسته یا نخواسته و یا عوامل نفوذی نگذاشتهاند کاری به نفع آثار باستانی انجام داده و قدمی هرچند کوچک و ناچیز در جهت حفظ مصالح ملت بردارند، بلکه برعکس تمام اقدامها و برنامهریزیهای آن به زیان جامعه و آثار باستانی است و اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، چند سال بعد نام و نشانی از میراثهای فرهنگی باقی نخواهد ماند و داغی بر قلب ملت ایران نقش خواهد بست که تا ابدیت پاک نخواهد شد» (ص. ۷۱)...
... با خواندن دردنامههای کیخسروی درباره غارت آثار ذیقیمت زیویه توسط غارتگران داخلی و خارجی، همچون استاد ایرج وامقی، این پرسش برایمان پیش میآید که «راستی ماجرای این گنجینه، ماجرایی استثنایی در تاریخ باستانشناسی و حفریات تجارتی آثار کهنسال این ملت است؟ اگر کیخسروی سی سال برای اثبات این نکته که «کشف تصادفی» در کار نبوده و «عتیقهشناس مشهور ایرانی و بازرگان عتیقه» یعنی آقای ایوب ربّنو به دستیاری ... این آثار را پیدا کرده، به یغما برده و اکنون به ریش ما میخندد رنج نبرده بود، آیا اکنون معلومات ما همان نبود که از نوشتههای آقایان گدار و گریشمن و واندنبرگ و... داشتیم، و روستاییان زیویه را عامل این تبهکاری و به غارت بردن آثار فرهنگی این مرز و بوم نمیشناختیم؟ آیا دهها و صدها ماجرای دیگر در تاریخ باستانشناسی ایران نظیر زیویه وجود ندارد که در آنجا کیخسروی دیگری پیدا نشده که زندگیاش را صرف تبرئه همولایتیهای دهنآلوده و یوسفندریده خود کند؟»
شاید کسب چنین آگاهیای همواره هشداری برای ما باشد تا کودکوارانه خامِ خبرهایی که میشنویم، نشویم. برای مثال، آنگاه بهراحتی نخواهیم پذیرفت که منطقه باستانی جیرفت را مردمان بومی غارت کردند و اشیا را هم به سرعت به بیگانگان فروختند (!)، آنهم ۶۰۰۰۰۰ شیء تاریخی! البته این پذیرفتنی است در هنگامی که هیچگونه آموزشی درباره اهمیت ملی یادگارهای فرهنگی داده نمیشود کسانی از خود ما دست به چنین عمل ننگینی بزنند و شرف و حیثیت ملیمان را بفروشند، اما این کار در حدی گسترده نیست و من بر این باورم که با اندک آموزشهایی از طریق رسانههای همگانی و گنجاندن مفادی در این باره در کتابهای درسی و در عین حال توجه به اهمیت درس تاریخ و ارائه آن به دور از نگاههای یکسونگرانه به آسانی میتوان سمپاشیهای چند سدهای ایرانستیزان را پاک کرد. شادروان کیخسروی به بخشی از این ضدفرهنگسازیهای بیگانگان در بخش نخست همین دفتر اشاره کردهاند...
متن کامل 👇
https://www.entekhab.ir/fa/news/566239/سخنی-درباره-تاراج-آثار-باستانی-ایران
@reesjomhoormiras
سخنی درباره «تاراج آثار باستانی ایران»
علیرضا افشاری
کنشگر میراث فرهنگی، روزنامهنگار و ویراستار سومین جلد از کتاب دوران بیخبری
... ایراندوستانی که ماجرای سیوند را پیگیر بودند حتماً با این سخن شادروان کیخسروی همراه هستند که: «متأسفانه سازمان میراث فرهنگی کشور طی این بیست و اندی سال گذشته نتوانسته یا نخواسته و یا عوامل نفوذی نگذاشتهاند کاری به نفع آثار باستانی انجام داده و قدمی هرچند کوچک و ناچیز در جهت حفظ مصالح ملت بردارند، بلکه برعکس تمام اقدامها و برنامهریزیهای آن به زیان جامعه و آثار باستانی است و اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، چند سال بعد نام و نشانی از میراثهای فرهنگی باقی نخواهد ماند و داغی بر قلب ملت ایران نقش خواهد بست که تا ابدیت پاک نخواهد شد» (ص. ۷۱)...
... با خواندن دردنامههای کیخسروی درباره غارت آثار ذیقیمت زیویه توسط غارتگران داخلی و خارجی، همچون استاد ایرج وامقی، این پرسش برایمان پیش میآید که «راستی ماجرای این گنجینه، ماجرایی استثنایی در تاریخ باستانشناسی و حفریات تجارتی آثار کهنسال این ملت است؟ اگر کیخسروی سی سال برای اثبات این نکته که «کشف تصادفی» در کار نبوده و «عتیقهشناس مشهور ایرانی و بازرگان عتیقه» یعنی آقای ایوب ربّنو به دستیاری ... این آثار را پیدا کرده، به یغما برده و اکنون به ریش ما میخندد رنج نبرده بود، آیا اکنون معلومات ما همان نبود که از نوشتههای آقایان گدار و گریشمن و واندنبرگ و... داشتیم، و روستاییان زیویه را عامل این تبهکاری و به غارت بردن آثار فرهنگی این مرز و بوم نمیشناختیم؟ آیا دهها و صدها ماجرای دیگر در تاریخ باستانشناسی ایران نظیر زیویه وجود ندارد که در آنجا کیخسروی دیگری پیدا نشده که زندگیاش را صرف تبرئه همولایتیهای دهنآلوده و یوسفندریده خود کند؟»
شاید کسب چنین آگاهیای همواره هشداری برای ما باشد تا کودکوارانه خامِ خبرهایی که میشنویم، نشویم. برای مثال، آنگاه بهراحتی نخواهیم پذیرفت که منطقه باستانی جیرفت را مردمان بومی غارت کردند و اشیا را هم به سرعت به بیگانگان فروختند (!)، آنهم ۶۰۰۰۰۰ شیء تاریخی! البته این پذیرفتنی است در هنگامی که هیچگونه آموزشی درباره اهمیت ملی یادگارهای فرهنگی داده نمیشود کسانی از خود ما دست به چنین عمل ننگینی بزنند و شرف و حیثیت ملیمان را بفروشند، اما این کار در حدی گسترده نیست و من بر این باورم که با اندک آموزشهایی از طریق رسانههای همگانی و گنجاندن مفادی در این باره در کتابهای درسی و در عین حال توجه به اهمیت درس تاریخ و ارائه آن به دور از نگاههای یکسونگرانه به آسانی میتوان سمپاشیهای چند سدهای ایرانستیزان را پاک کرد. شادروان کیخسروی به بخشی از این ضدفرهنگسازیهای بیگانگان در بخش نخست همین دفتر اشاره کردهاند...
متن کامل 👇
https://www.entekhab.ir/fa/news/566239/سخنی-درباره-تاراج-آثار-باستانی-ایران
@reesjomhoormiras
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب | Entekhab.ir
سخنی درباره «تاراج آثار باستانی ایران»
شادروان کیخسروی در سراسر نوشتهاش جریانی را که آگاهانه ــ و حتی فراتر از کسب عواید مادی ــ دست به دزدی و نابودگری سازماندهیشده یادگارهای فرهنگی ایران میزند «صهیونیست» نامیده است. شاید این نام، درست و بامسمّا باشد و شاید نه. حتی در بخشهایی از گزارشهای…
Forwarded from دیدهبان میراث فرهنگی
رای صادر شد؛ برائت
در بیستونهم تیرماه [1399] «شعبهی 116 دادگاه کیفری دو مجتمع شهید بهشتی شهر ارومیه» تصمیم نهایی را دربارهی شکایت «ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی»، و آقای ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی وزارتخانهی میراث فرهنگی، از من [علیرضا افشاری] به اتهام انتشار اکاذیب اینترنتی گرفت و همانطور که در تصویر رایِ دادهشده میبینید ضمن ردّ کیفرخواست صادره حکم به برائت اینجانب صادر نمود.
@reesjomhoormiras
در بیستونهم تیرماه [1399] «شعبهی 116 دادگاه کیفری دو مجتمع شهید بهشتی شهر ارومیه» تصمیم نهایی را دربارهی شکایت «ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی»، و آقای ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی وزارتخانهی میراث فرهنگی، از من [علیرضا افشاری] به اتهام انتشار اکاذیب اینترنتی گرفت و همانطور که در تصویر رایِ دادهشده میبینید ضمن ردّ کیفرخواست صادره حکم به برائت اینجانب صادر نمود.
@reesjomhoormiras
Forwarded from دیدهبان میراث فرهنگی
رای صادر شد؛ برائت
در بیستونهم تیرماه [1399] «شعبهی 116 دادگاه کیفری دو مجتمع شهید بهشتی شهر ارومیه» تصمیم نهایی را دربارهی شکایت «ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی»، و آقای ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی وزارتخانهی میراث فرهنگی، از من به اتهام انتشار اکاذیب اینترنتی گرفت و همانطور که در تصویر رایِ دادهشده میبینید ضمن ردّ کیفرخواست صادره حکم به برائت اینجانب صادر نمود.
ضمن سپاسگزاری از همهی دوستانی که در این مدت پیگیر وضعیت من بودند، بهویژه یارانِ عزیزی که در حدّ توان خود پیگیریهایی را برای حلّ این معضل داشتند دوست دارم در پایانِ این روندِ حدوداً یکونیم ساله (تاریخ تنظیم ابلاغِ اولیهی این شکایت سیزدهم اسفندماه 1397 است) دو نکته را به مدیران وزارتخانه یادآوری کنم:
ـ همانطور که در متنِ دادنامه دیده میشود نه تنها هیچ کوتاه آمدنی از سوی شاکیان، بر خلافِ قولهای شفاهی که برای حل پرونده و پس گرفتنِ شکایت به برخی دوستانِ پیگیرِ وضعیت من میدادند، دیده نمیشود بلکه آنان نسبت به قرار منع تعقیبِ صادره از سوی «بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ارومیه» نسبت به دیگر متهم در این پرونده اعتراض گذاشتند که نشاندهندهی دنبال شدنِ روندِ آشکارا نادرستِ برخورد با رسانهها و کنشگران است و گویا با وجودِ توضیحهای مکفیِ دادهشده به این عزیزان گوشِ شنوایی در آن وزارتخانه نسبت به چنین اموری دیده نمیشود.
ـ همانطور که در لایحهی تقدیمیام به «بازپرس محترم شعبهی هشتم دادسرای ناحیهی 31 تهران» اشاره داشتم کنشگران و سمنهای فعالِ هر حوزه در همهی دنیا مورد احترام هستند چرا که بدون هزینه و بودجه و نفعِ شخصی چشمانِ مراقب و در واقع یاورانِ بهبود در حوزههای خودشان بهشمار میروند که میبایست مورد تشویق قرار گیرند چرا که بهگونهای خودجوش تصویرِ آن حوزه و بهویژه نهاد متولیاش را از بیرون رصد کرده و مدیرانِ حتا نهچندان باهوش به یاریِ آنان این تصویر را بهبود داده و از خاستگاهِ مردمیِ آن کنشگران و سمنها برای بهبودِ جایگاه و اعتبار مردمیشان بهره میبرند؛ موضوعی که دربارهی رسانههای مستقل نیز صدق میکند، و دولت محترم نیز همواره بر روی آن تأکید داشته است. اگر مدیرانِ محترمِ وزارتخانهی میراث فرهنگی چنین وضعیتِ آشکاری را نمیبینند به معنیِ آن نیست که دیگران، همچون قاضیانِ قوهی محترمِ قضاییه، هم نبینند و همچون آنان بهسانِ مدیران عصر قجری بکوشند با شکایت و برخورد صورتمسأله را پاک کنند، جدا از آن که چنین کارهایی به اعتبارِ وزارتخانه و در نهایت دولت آسیب بزند.
به گمانم آنچه شرط بلاغ بود گفته شد.
به امید آن که وضعیت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستیمان و نیز نهاد متولیِ دولتی این امور شایستهی ملّتِ کهنسال و بزرگمان شود.
علیرضا افشاری
بیستوششم امردادماه 1399 خورشیدی
@reesjomhoormiras
در بیستونهم تیرماه [1399] «شعبهی 116 دادگاه کیفری دو مجتمع شهید بهشتی شهر ارومیه» تصمیم نهایی را دربارهی شکایت «ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی»، و آقای ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی وزارتخانهی میراث فرهنگی، از من به اتهام انتشار اکاذیب اینترنتی گرفت و همانطور که در تصویر رایِ دادهشده میبینید ضمن ردّ کیفرخواست صادره حکم به برائت اینجانب صادر نمود.
ضمن سپاسگزاری از همهی دوستانی که در این مدت پیگیر وضعیت من بودند، بهویژه یارانِ عزیزی که در حدّ توان خود پیگیریهایی را برای حلّ این معضل داشتند دوست دارم در پایانِ این روندِ حدوداً یکونیم ساله (تاریخ تنظیم ابلاغِ اولیهی این شکایت سیزدهم اسفندماه 1397 است) دو نکته را به مدیران وزارتخانه یادآوری کنم:
ـ همانطور که در متنِ دادنامه دیده میشود نه تنها هیچ کوتاه آمدنی از سوی شاکیان، بر خلافِ قولهای شفاهی که برای حل پرونده و پس گرفتنِ شکایت به برخی دوستانِ پیگیرِ وضعیت من میدادند، دیده نمیشود بلکه آنان نسبت به قرار منع تعقیبِ صادره از سوی «بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ارومیه» نسبت به دیگر متهم در این پرونده اعتراض گذاشتند که نشاندهندهی دنبال شدنِ روندِ آشکارا نادرستِ برخورد با رسانهها و کنشگران است و گویا با وجودِ توضیحهای مکفیِ دادهشده به این عزیزان گوشِ شنوایی در آن وزارتخانه نسبت به چنین اموری دیده نمیشود.
ـ همانطور که در لایحهی تقدیمیام به «بازپرس محترم شعبهی هشتم دادسرای ناحیهی 31 تهران» اشاره داشتم کنشگران و سمنهای فعالِ هر حوزه در همهی دنیا مورد احترام هستند چرا که بدون هزینه و بودجه و نفعِ شخصی چشمانِ مراقب و در واقع یاورانِ بهبود در حوزههای خودشان بهشمار میروند که میبایست مورد تشویق قرار گیرند چرا که بهگونهای خودجوش تصویرِ آن حوزه و بهویژه نهاد متولیاش را از بیرون رصد کرده و مدیرانِ حتا نهچندان باهوش به یاریِ آنان این تصویر را بهبود داده و از خاستگاهِ مردمیِ آن کنشگران و سمنها برای بهبودِ جایگاه و اعتبار مردمیشان بهره میبرند؛ موضوعی که دربارهی رسانههای مستقل نیز صدق میکند، و دولت محترم نیز همواره بر روی آن تأکید داشته است. اگر مدیرانِ محترمِ وزارتخانهی میراث فرهنگی چنین وضعیتِ آشکاری را نمیبینند به معنیِ آن نیست که دیگران، همچون قاضیانِ قوهی محترمِ قضاییه، هم نبینند و همچون آنان بهسانِ مدیران عصر قجری بکوشند با شکایت و برخورد صورتمسأله را پاک کنند، جدا از آن که چنین کارهایی به اعتبارِ وزارتخانه و در نهایت دولت آسیب بزند.
به گمانم آنچه شرط بلاغ بود گفته شد.
به امید آن که وضعیت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستیمان و نیز نهاد متولیِ دولتی این امور شایستهی ملّتِ کهنسال و بزرگمان شود.
علیرضا افشاری
بیستوششم امردادماه 1399 خورشیدی
@reesjomhoormiras
Forwarded from میراث باشی
🔺رای برائت علیرضا افشاری فعال میراث فرهنگی و ادمین کانال دیدهبان میراثفرهنگی ایران صادر شد
🔸علیرضا افشاری متولد سال ۱۳۵۳ فعالیتهای مدنی خود را با تاسیس شورای ورزشی مهر شهر در سال ۷۵ و تاسیس انجمن فرهنگی افراز در سال ۸۰ آغاز کرد.
🔸او بنیانگذار و نخستین دبیر شبکه سمنهای میراث فرهنگی استان تهران است.
🔸افشاری دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ است و دیدهبان میراثفرهنگی یکی از معدود کانالهای پربازدید و پر مخاطب حوزه میراثفرهنگی است که رویکردی انتقادی دارد.
🔸چندی پیش مدیر کل میراث فرهنگی آذربایجان غربی از او به دلیل بازنشر مطلب یکی از پایگاههای خبری شکایت کرده بود که حکم برائت وی صادر شد.
🔸افشاری در یادداشتی در این باره توضیح داده است:
در بیستونهم تیرماه [1399] «شعبهی 116 دادگاه کیفری دو مجتمع شهید بهشتی شهر ارومیه» تصمیم نهایی را دربارهی شکایت «ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی»، و آقای ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی وزارتخانهی میراث فرهنگی، از من به اتهام انتشار اکاذیب اینترنتی گرفت و همانطور که در تصویر رایِ دادهشده میبینید ضمن ردّ کیفرخواست صادره حکم به برائت اینجانب صادر نمود.
ضمن سپاسگزاری از همهی دوستانی که در این مدت پیگیر وضعیت من بودند، بهویژه یارانِ عزیزی که در حدّ توان خود پیگیریهایی را برای حلّ این معضل داشتند دوست دارم در پایانِ این روندِ حدوداً یکونیم ساله (تاریخ تنظیم ابلاغِ اولیهی این شکایت سیزدهم اسفندماه 1397 است) دو نکته را به مدیران وزارتخانه یادآوری کنم:
ـ همانطور که در متنِ دادنامه دیده میشود نه تنها هیچ کوتاه آمدنی از سوی شاکیان، بر خلافِ قولهای شفاهی که برای حل پرونده و پس گرفتنِ شکایت به برخی دوستانِ پیگیرِ وضعیت من میدادند، دیده نمیشود بلکه آنان نسبت به قرار منع تعقیبِ صادره از سوی «بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ارومیه» نسبت به دیگر متهم در این پرونده اعتراض گذاشتند که نشاندهندهی دنبال شدنِ روندِ آشکارا نادرستِ برخورد با رسانهها و کنشگران است و گویا با وجودِ توضیحهای مکفیِ دادهشده به این عزیزان گوشِ شنوایی در آن وزارتخانه نسبت به چنین اموری دیده نمیشود.
ـ همانطور که در لایحهی تقدیمیام به «بازپرس محترم شعبهی هشتم دادسرای ناحیهی 31 تهران» اشاره داشتم کنشگران و سمنهای فعالِ هر حوزه در همهی دنیا مورد احترام هستند چرا که بدون هزینه و بودجه و نفعِ شخصی چشمانِ مراقب و در واقع یاورانِ بهبود در حوزههای خودشان بهشمار میروند که میبایست مورد تشویق قرار گیرند چرا که بهگونهای خودجوش تصویرِ آن حوزه و بهویژه نهاد متولیاش را از بیرون رصد کرده و مدیرانِ حتا نهچندان باهوش به یاریِ آنان این تصویر را بهبود داده و از خاستگاهِ مردمیِ آن کنشگران و سمنها برای بهبودِ جایگاه و اعتبار مردمیشان بهره میبرند؛ موضوعی که دربارهی رسانههای مستقل نیز صدق میکند، و دولت محترم نیز همواره بر روی آن تأکید داشته است. اگر مدیرانِ محترمِ وزارتخانهی میراث فرهنگی چنین وضعیتِ آشکاری را نمیبینند به معنیِ آن نیست که دیگران، همچون قاضیانِ قوهی محترمِ قضاییه، هم نبینند و همچون آنان بهسانِ مدیران عصر قجری بکوشند با شکایت و برخورد صورتمسأله را پاک کنند، جدا از آن که چنین کارهایی به اعتبارِ وزارتخانه و در نهایت دولت آسیب بزند.
به گمانم آنچه شرط بلاغ بود گفته شد.
به امید آن که وضعیت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستیمان و نیز نهاد متولیِ دولتی این امور شایستهی ملّتِ کهنسال و بزرگمان شود.
علیرضا افشاری
بیستوششم امردادماه 1399 خورشیدی
https://plink.ir/qcFAs
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
🔸علیرضا افشاری متولد سال ۱۳۵۳ فعالیتهای مدنی خود را با تاسیس شورای ورزشی مهر شهر در سال ۷۵ و تاسیس انجمن فرهنگی افراز در سال ۸۰ آغاز کرد.
🔸او بنیانگذار و نخستین دبیر شبکه سمنهای میراث فرهنگی استان تهران است.
🔸افشاری دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ است و دیدهبان میراثفرهنگی یکی از معدود کانالهای پربازدید و پر مخاطب حوزه میراثفرهنگی است که رویکردی انتقادی دارد.
🔸چندی پیش مدیر کل میراث فرهنگی آذربایجان غربی از او به دلیل بازنشر مطلب یکی از پایگاههای خبری شکایت کرده بود که حکم برائت وی صادر شد.
🔸افشاری در یادداشتی در این باره توضیح داده است:
در بیستونهم تیرماه [1399] «شعبهی 116 دادگاه کیفری دو مجتمع شهید بهشتی شهر ارومیه» تصمیم نهایی را دربارهی شکایت «ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی»، و آقای ابراهیم شقاقی، مدیرکل حقوقی وزارتخانهی میراث فرهنگی، از من به اتهام انتشار اکاذیب اینترنتی گرفت و همانطور که در تصویر رایِ دادهشده میبینید ضمن ردّ کیفرخواست صادره حکم به برائت اینجانب صادر نمود.
ضمن سپاسگزاری از همهی دوستانی که در این مدت پیگیر وضعیت من بودند، بهویژه یارانِ عزیزی که در حدّ توان خود پیگیریهایی را برای حلّ این معضل داشتند دوست دارم در پایانِ این روندِ حدوداً یکونیم ساله (تاریخ تنظیم ابلاغِ اولیهی این شکایت سیزدهم اسفندماه 1397 است) دو نکته را به مدیران وزارتخانه یادآوری کنم:
ـ همانطور که در متنِ دادنامه دیده میشود نه تنها هیچ کوتاه آمدنی از سوی شاکیان، بر خلافِ قولهای شفاهی که برای حل پرونده و پس گرفتنِ شکایت به برخی دوستانِ پیگیرِ وضعیت من میدادند، دیده نمیشود بلکه آنان نسبت به قرار منع تعقیبِ صادره از سوی «بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ارومیه» نسبت به دیگر متهم در این پرونده اعتراض گذاشتند که نشاندهندهی دنبال شدنِ روندِ آشکارا نادرستِ برخورد با رسانهها و کنشگران است و گویا با وجودِ توضیحهای مکفیِ دادهشده به این عزیزان گوشِ شنوایی در آن وزارتخانه نسبت به چنین اموری دیده نمیشود.
ـ همانطور که در لایحهی تقدیمیام به «بازپرس محترم شعبهی هشتم دادسرای ناحیهی 31 تهران» اشاره داشتم کنشگران و سمنهای فعالِ هر حوزه در همهی دنیا مورد احترام هستند چرا که بدون هزینه و بودجه و نفعِ شخصی چشمانِ مراقب و در واقع یاورانِ بهبود در حوزههای خودشان بهشمار میروند که میبایست مورد تشویق قرار گیرند چرا که بهگونهای خودجوش تصویرِ آن حوزه و بهویژه نهاد متولیاش را از بیرون رصد کرده و مدیرانِ حتا نهچندان باهوش به یاریِ آنان این تصویر را بهبود داده و از خاستگاهِ مردمیِ آن کنشگران و سمنها برای بهبودِ جایگاه و اعتبار مردمیشان بهره میبرند؛ موضوعی که دربارهی رسانههای مستقل نیز صدق میکند، و دولت محترم نیز همواره بر روی آن تأکید داشته است. اگر مدیرانِ محترمِ وزارتخانهی میراث فرهنگی چنین وضعیتِ آشکاری را نمیبینند به معنیِ آن نیست که دیگران، همچون قاضیانِ قوهی محترمِ قضاییه، هم نبینند و همچون آنان بهسانِ مدیران عصر قجری بکوشند با شکایت و برخورد صورتمسأله را پاک کنند، جدا از آن که چنین کارهایی به اعتبارِ وزارتخانه و در نهایت دولت آسیب بزند.
به گمانم آنچه شرط بلاغ بود گفته شد.
به امید آن که وضعیت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستیمان و نیز نهاد متولیِ دولتی این امور شایستهی ملّتِ کهنسال و بزرگمان شود.
علیرضا افشاری
بیستوششم امردادماه 1399 خورشیدی
https://plink.ir/qcFAs
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
▪️ سالِ گذشته در چنین روزی همایشی را به بهانهی سالروزِ رویداد بیستوهشتم امردادماه سال 1332، با عنوانِ «۲۸ امرداد: واکاوی یک رویداد تاریخساز» و در تالار فردوسیِ «خانهی اندیشمندانِ علوم انسانی»، برگزار کردیم و به روالِ نشستهای «کارگروه اندیشهی انجمنِ زروان»، با دعوت از دو سوی بحث. سخنرانان به ترتیب: فریدون مجلسی (دیپلمات پیشین و مترجم آثاری تاریخی)؛ دکتر داوود هرمیداسباوند (دیپلمات پیشین و استاد روابط بینالملل)؛ امیر طیرانی (کنشگر سیاسی و پژوهشگر تاریخ معاصر)؛ دکتر شروین وکیلی (جامعهشناس و دبیر گروه جامعهشناسیِ تاریخی انجمن جامعهشناسی ایران ـ که اینبار بر خلافِ سنتِ نشستهایمان، به خواستِ جناب زیباکلام، آخرین سخنرانِ نشست نبود و جمعبندیِ جامعهشناسانهاش از موضوع را زودتر ارائه داد، با عنوان «چگونه و با چه چارچوب نظریای میتوان به رویدادهای تاریخی هویتساز مانند ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ نگریست؟») و دکتر صادق زیباکلام (استاد علوم سیاسی).
آنچه در پی آوردهام سخنانِ مجری ــ دوست گرامیام، آتوسا فروتن ــ در آغازِ همایش است و نیز پوشههای شنیداری آن همایش.
#همایش
#مصدق
#محمدرضاشاه
@IranianLook
آنچه در پی آوردهام سخنانِ مجری ــ دوست گرامیام، آتوسا فروتن ــ در آغازِ همایش است و نیز پوشههای شنیداری آن همایش.
#همایش
#مصدق
#محمدرضاشاه
@IranianLook
نگاه ملی
▪️ سالِ گذشته در چنین روزی همایشی را به بهانهی سالروزِ رویداد بیستوهشتم امردادماه سال 1332، با عنوانِ «۲۸ امرداد: واکاوی یک رویداد تاریخساز» و در تالار فردوسیِ «خانهی اندیشمندانِ علوم انسانی»، برگزار کردیم و به روالِ نشستهای «کارگروه اندیشهی انجمنِ…
▫️ سخنانِ مجری در آغاز همایشِ «۲۸ امرداد: واکاوی یک رویداد تاریخساز» (مؤسسهی فرهنگی خورشید راگا؛ 28 امرداد 1398 خورشیدی ـ خانهی اندیشمندانِ علوم انسانی):
بدان ای برادر که از شهریار / بجوید خردمند هر گونه کار
یکی آنکه پیروزگر باشد اوی / ز دشمن نتابد گهِ جنگ، روی
دگر آنکه لشکر بدارد به داد / بداند فزونیِ مردِ نژاد
کسی کز درِ پادشاهی بود / بخواهد که مهتر سپاهی بود
سهدیگر که دارد به دل راستی / نیارد به داد اندرون کاستی
چهارم که با زیردستان خویش / همان با گهر دُرپرستان خویش
ندارد در گنج را بسته سخت / همی بارد از شاخ، بارِ درخت
نباید درِ پادشاه بیسپاه / سپه را درِ گنج دارد نگاه
اگر گنجت آباد داری به داد / تو از گنج شاد و سپاه از تو شاد
▪️ خورشید امروز بیشتر از این که سازمانی مردمنهاد یا موسسهای فرهنگی باشد، جریانی فکری و بنیادگذارِ گفتمانی دربارهی هویت ایرانی است.
مهرگان امسال خورشید ۲۰ ساله میشود. حلقهی اندیشهی زروان نشستهای ماهانهای است دربارهی تاریخ و فلسفه و جامعهشناسی ایرانزمین و هشت سال است که برگزار میشود و اندیشمندان و صاحبنظران را در حوزههای گوناگون مربوط به تمدن ایرانی گرد هم آورده است. حلقههای دیگری که در انجمن زروان داریم: یکشنبهها حلقهی ادبی سیمرغ، پنجشنبهها حلقهی فیلمپژوهی، و به زودی حلقهی هنر هم به این مجموعه افزوده خواهد شد. حلقهها از جمله اندیشه از فعالیتهای انجمن زروان است و مؤسسهی فرهنگی خورشید پشتیبان آن برنامههاست.
من زبان وطنِ خویشم و دانم به یقین / با زبانست دل مردم ایران همسر
آنچه آرم به زبان راز دل ایرانست / بو که اندر دل یاران کند این راز اثر
▪️ هفتهنامهی فرهنگی امرداد، دوشنبههای پایانی هر ماه در همین مکان و همین ساعت نشستهایی را در حوزهی مسائل فرهنگی کشور برگزار میکند که اینبار در نهایت مهر و همکاری این فضا را در این ساعت در اختیار مؤسسهی خورشید قرار دادند تا بتوانیم در ۲۸ امرداد به ۲۸ مرداد، و به گوشهای از تاریخ معاصر کشور بپردازیم. برای این رسانهی وزین و ارزشمند، آرزوی پایداری داریم.
▪️ ۲۸ ام امرداد سالروزِ یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران و یکی از بحثبرانگیزترینهای آنهاست.
سرانجام، تلاشهای دو ساله و همهجانبهی انگلیسیها در ساقط کردن دولت دکتر مصدق به ثمر نشست
اما این اقدام به بار نمینشست اگر حزب توده در طی بیش از دو سال فضای اجتماعی داخل کشور را به آشوب نمیکشید و در نهایت هنگامی هم که ظاهراً هوادار دولت شده بود به گونهای عمل نمیکرد که کارهایش فقط در راستای اهداف انگلیس و دور شدن روحانیت و ارتش و دولت آمریکا از دولت ایران بینجامد؛ دولت خوشنام آمریکا در نزد ایرانیان ــ که نقطهی اتکای بینالملل دولت ایران بود و تا آن موقع هم تا حدودی بیطرفانه اختلاف پسرعموهایش با پارسها را پیگیری میکرد ــ به سوی انگلیسها نمیچرخید؛ و در نهایت و مهمتر از همه آن که اختلافات میان یاران دکتر مصدق، آن هم گاه به دلایلی کودکانه، آنچنان بالا نمیگرفت که این یاران عملاً گاه کاسههای داغ تر از آش شده و بیش از مخالفان سنتی نخستوزیر علیه وی کارشکنی کنند و کاشانی به نمایندگیِ بخشِ بزرگ و مؤثری از روحانیت سیاسیِ کشور خواهان کنارهگیری دولت شود، تا آنجا که همت و تلاش دولت همپای کارشکنیهای خارجی و در آن شرایط سخت اقتصادی و تحریم و مبارزه با بزرگترین استعمار وقتِ جهان میبایست مصروف توطئههای داخلی هم بشود...
این چنین است که خود دکتر مصدق هم، پس از غلبه بر آنچه در ۲۵ امرداد گذشت و پژوهشگران بر کودتا بودن آن تأکید دارند، عملاً اقدامی در برابر رویدادهای بعدی، با وجود محبوبیت بینظیری که میان اکثر مردم داشت، انجام نداد تا دورهای نوين در تاریخ معاصر کشور شکل گیرد؛ دورهای که هر چند با تحولات اقتصادی کمنظیری در تاریخ ایران همراه بود اما چنان میان روشنفکران و به تبع آنها مردم با حکومت فاصله انداخت که به گونهای مقدمهی انقلاب سال ۵۷ به شمار میرود.
امروز اینجاییم تا در این باره گفتوگو کنیم. گفتوگویی میان منتقدان و موافقان دولت ملی و رویدادی که بر دیوار اختلاف میان دغدغهمندان ایران بسیار افزوده است. امید که برنامهی امروز گامی باشد برای گفتوگویی ملی میان دوستداران ایران.
▫️ گزارش خانهی اندیشمندان علوم انسانی از همایش:
https://yun.ir/m6uhi7
▫️ گزارشِ تارنمای خبری امرداد از همایش:
https://amordadnews.com/14047/
#همایش
#مصدق
#محمدرضاشاه
@IranianLook
بدان ای برادر که از شهریار / بجوید خردمند هر گونه کار
یکی آنکه پیروزگر باشد اوی / ز دشمن نتابد گهِ جنگ، روی
دگر آنکه لشکر بدارد به داد / بداند فزونیِ مردِ نژاد
کسی کز درِ پادشاهی بود / بخواهد که مهتر سپاهی بود
سهدیگر که دارد به دل راستی / نیارد به داد اندرون کاستی
چهارم که با زیردستان خویش / همان با گهر دُرپرستان خویش
ندارد در گنج را بسته سخت / همی بارد از شاخ، بارِ درخت
نباید درِ پادشاه بیسپاه / سپه را درِ گنج دارد نگاه
اگر گنجت آباد داری به داد / تو از گنج شاد و سپاه از تو شاد
▪️ خورشید امروز بیشتر از این که سازمانی مردمنهاد یا موسسهای فرهنگی باشد، جریانی فکری و بنیادگذارِ گفتمانی دربارهی هویت ایرانی است.
مهرگان امسال خورشید ۲۰ ساله میشود. حلقهی اندیشهی زروان نشستهای ماهانهای است دربارهی تاریخ و فلسفه و جامعهشناسی ایرانزمین و هشت سال است که برگزار میشود و اندیشمندان و صاحبنظران را در حوزههای گوناگون مربوط به تمدن ایرانی گرد هم آورده است. حلقههای دیگری که در انجمن زروان داریم: یکشنبهها حلقهی ادبی سیمرغ، پنجشنبهها حلقهی فیلمپژوهی، و به زودی حلقهی هنر هم به این مجموعه افزوده خواهد شد. حلقهها از جمله اندیشه از فعالیتهای انجمن زروان است و مؤسسهی فرهنگی خورشید پشتیبان آن برنامههاست.
من زبان وطنِ خویشم و دانم به یقین / با زبانست دل مردم ایران همسر
آنچه آرم به زبان راز دل ایرانست / بو که اندر دل یاران کند این راز اثر
▪️ هفتهنامهی فرهنگی امرداد، دوشنبههای پایانی هر ماه در همین مکان و همین ساعت نشستهایی را در حوزهی مسائل فرهنگی کشور برگزار میکند که اینبار در نهایت مهر و همکاری این فضا را در این ساعت در اختیار مؤسسهی خورشید قرار دادند تا بتوانیم در ۲۸ امرداد به ۲۸ مرداد، و به گوشهای از تاریخ معاصر کشور بپردازیم. برای این رسانهی وزین و ارزشمند، آرزوی پایداری داریم.
▪️ ۲۸ ام امرداد سالروزِ یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران و یکی از بحثبرانگیزترینهای آنهاست.
سرانجام، تلاشهای دو ساله و همهجانبهی انگلیسیها در ساقط کردن دولت دکتر مصدق به ثمر نشست
اما این اقدام به بار نمینشست اگر حزب توده در طی بیش از دو سال فضای اجتماعی داخل کشور را به آشوب نمیکشید و در نهایت هنگامی هم که ظاهراً هوادار دولت شده بود به گونهای عمل نمیکرد که کارهایش فقط در راستای اهداف انگلیس و دور شدن روحانیت و ارتش و دولت آمریکا از دولت ایران بینجامد؛ دولت خوشنام آمریکا در نزد ایرانیان ــ که نقطهی اتکای بینالملل دولت ایران بود و تا آن موقع هم تا حدودی بیطرفانه اختلاف پسرعموهایش با پارسها را پیگیری میکرد ــ به سوی انگلیسها نمیچرخید؛ و در نهایت و مهمتر از همه آن که اختلافات میان یاران دکتر مصدق، آن هم گاه به دلایلی کودکانه، آنچنان بالا نمیگرفت که این یاران عملاً گاه کاسههای داغ تر از آش شده و بیش از مخالفان سنتی نخستوزیر علیه وی کارشکنی کنند و کاشانی به نمایندگیِ بخشِ بزرگ و مؤثری از روحانیت سیاسیِ کشور خواهان کنارهگیری دولت شود، تا آنجا که همت و تلاش دولت همپای کارشکنیهای خارجی و در آن شرایط سخت اقتصادی و تحریم و مبارزه با بزرگترین استعمار وقتِ جهان میبایست مصروف توطئههای داخلی هم بشود...
این چنین است که خود دکتر مصدق هم، پس از غلبه بر آنچه در ۲۵ امرداد گذشت و پژوهشگران بر کودتا بودن آن تأکید دارند، عملاً اقدامی در برابر رویدادهای بعدی، با وجود محبوبیت بینظیری که میان اکثر مردم داشت، انجام نداد تا دورهای نوين در تاریخ معاصر کشور شکل گیرد؛ دورهای که هر چند با تحولات اقتصادی کمنظیری در تاریخ ایران همراه بود اما چنان میان روشنفکران و به تبع آنها مردم با حکومت فاصله انداخت که به گونهای مقدمهی انقلاب سال ۵۷ به شمار میرود.
امروز اینجاییم تا در این باره گفتوگو کنیم. گفتوگویی میان منتقدان و موافقان دولت ملی و رویدادی که بر دیوار اختلاف میان دغدغهمندان ایران بسیار افزوده است. امید که برنامهی امروز گامی باشد برای گفتوگویی ملی میان دوستداران ایران.
▫️ گزارش خانهی اندیشمندان علوم انسانی از همایش:
https://yun.ir/m6uhi7
▫️ گزارشِ تارنمای خبری امرداد از همایش:
https://amordadnews.com/14047/
#همایش
#مصدق
#محمدرضاشاه
@IranianLook
خانه اندیشمندان علوم انسانی
گزارش نشست ۲۸ امرداد؛ واکاوی یک رویداد تاریخساز
به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی نشست «۲۸ مرداد؛ واکاوی یک رویداد تاریخساز» با ابتکار موسسه خورشید و گروه تاریخ خانه اندیشمندان علوم ا
190819_003
My Recording
▫️ سخنرانی امیر طیرانی در همایشِ «۲۸ امرداد؛ واکاوی رخدادی تاریخساز»
▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://www.aparat.com/v/b4cSV
@IranianLook
▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://www.aparat.com/v/b4cSV
@IranianLook
190819_004
My Recording
▫️ سخنرانی دکتر شروین وکیلی در همایشِ «۲۸ امرداد؛ واکاوی رخدادی تاریخساز»
▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://yun.ir/s6efzb
@IranianLook
▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://yun.ir/s6efzb
@IranianLook
190819_005
My Recording
▫️ سخنرانی دکتر صادق زیباکلام در همایشِ «۲۸ امرداد؛ واکاوی رخدادی تاریخساز»
▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://yun.ir/1ygyha
▫️ فیلم سخنرانی در یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=CPs_QaJo8Yk
@IranianLook
▫️ فیلم سخنرانی در آپارات:
https://yun.ir/1ygyha
▫️ فیلم سخنرانی در یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=CPs_QaJo8Yk
@IranianLook
▫️ بازنگری رویداد بیستوهشتم امرداد
▪️ آیا رویداد بیستوهشتم امردادماه رویدادی است که هنوز تاریخی، به معنای همنظر شدنِ بیشینهی تاریخپژوهان بر روی آن، نشده است؟! شخصاً روایتهایی را که هر سال در گرماگرمِ این روزها با تأکید بر ستیزهای مصدقی ـ شاهی بازگو میشود نه تنها نادرست بلکه گمراهکننده میدانم. در این نوشتار میکوشم جمعبندیام از این رویداد را به سادگی و روشنی تبیین کنم، امید که به نقد گذارده شود تا شاید چنین ستیزهایی که تنها توان ملی را خرجِ بحثهایی بیفایده و نامفید در وضعیتِ نامساعدِ کنونی میکند به پایان رسد. روایتِ من بر این پایهها استوار است: 1) آرمان و جنبشِ «ملی شدن صنعت نفت ایران» و تنشهای جامعه در دوران دولت دکتر مصدق میبایست همگی ذیل تلاشِ ایران برای قطع حضور سیاسی ـ اقتصادی و استعماریِ انگلیس در ایران خوانده شوند و همراهی دولت آمریکا و محمدرضاشاه و آیتالله کاشانی در آخرین گامهای انگلیس برای ساقط کردن دولت مصدق حاشیهای کوتاه بر آن اصل هستند؛ 2) کودتا بودنِ رویداد بیستوهشتم امرداد؛ 3) به پیروزی رسیدنِ مصدق در برابرِ یکدندگیهای انگلستان برای بیثمر و توخالی کردنِ «ملی شدن صنعت نفت ایران» با حفظ انحصارش در مدیریتِ منابعِ نفتی ایران یا بخشی از آن؛ 4) ناگزیر بودنِ دربار در همراهی با کودتا؛ 5) دنبال شدنِ فرآیندِ ملی کردن صنعت نفت ایران با حذفِ گام به گامِ انگلستان از ادارهی این صنعت به دستِ شاه در بازهای بیستساله.
▪️ از نگاهِ من هر دوی این چهرههای برجستهی معاصر شخصیتهایی ایراندوست و ملی هستند: چه دکتر محمد مصدق که در اینباره چون بیشینهی چهرههای ملیگرا همنظر هستند ــ حتا بیشینهی منتقدانِ او که گاه در نقدش کتابی هم نوشتهاند ــ و من هم پیش از این یادداشتها و نیز کتاب کوچکی را در اینباره نوشتم، آن سخنان را تکرار نمیکنم و او توانست همهی تجربهها و توش و توانِ ذهنیاش را در دولتِ ملیای که برپا کرد خردمندانه بر روی برداشتنِ بزرگترین مانع در راهِ توسعهی کشور متمرکز کرده و ایران را به خوبی از این مرحلهی ظریف و دشوار بگذراند و از این رو شایستهی تحسینهای بسیار است؛ و چه محمدرضاشاه پهلوی که فکر و ذکرش پیش بردن و پیشرفتِ ایران بود و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد و برخی اشتباهها و دیکتاتوریِ پُرحاشیه و قابلِ بحثاش هم در همین راه، و نه از برای نفعِ شخصی، هزینه شد که اگر جز این بود به چنان سرنوشتی دچار نمیشد.
▪️ سقوطِ دولت مصدق را برآمده از جنگِ مصدق ـ شاه دانستن و کودتا را به قیامی ملی تعبیر کردن ــ اشتباهی که حکومت محمدرضاشاه با تثبیتِ چنین تبلیغی مرتکب شد و به آن خواهم پرداخت ــ اشتباهی بزرگ است چرا که سطحِ دعوای غرورانگیز و بینالمللی «ایران و انگلیس (ابرقدرتِ چند سدهی پیشِ عالم و پیروز جنگِ بزرگ)» را به موضوعی داخلی و اختلافبرانگیز و ضدملی تقلیل و فروکاست میدهد. از آغازِ شکلگیریِ دولتِ ملی دو طرفِ ستیز کاملاً مشخص هستند: مصدق، به نمایندگیِ نمایندگانِ مردمِ ایران، دولت را با شرطِ تصویب مواد ملی شدن صنعت نفت در مجلس میپذیرد و همت خود و کابینهاش را صرفِ به انجام رساندنِ آن میکند و از آن سو انگلیس، با شناختی که از او داشت، ارتباطش را با دولتِ ایران قطع کرده و سلسلهبرنامههایی را پیاپی و بیوقفه برای تضعیف و سقوطِ آن پیش میگیرد؛ برنامههایی که به جهتِ ایستادگی در برابرِ ملی شدن صنعت نفت ایران از مدتی پیش از نخستوزیریِ مصدق با پذیرشِ اندکافزایشی در درصدِ سهمِ ایران از سود این صنعت و تلاش برای روی کار آوردنِ نخستوزیرانی همسو آغاز شده بود و سپس در کنار پذیرشِ مشروط و ضمنیِ ملی شدن و فرستادن میانجیان و پیشنهادهایی که همچنان به نوعی انحصارِ آن دولت در این صنعت یا دستکم بخشهای کلیدی آن را تضمین میکردند تا تحریمِ کامل فروشِ نفت ایران، در آستانهی انجامِ اقدام نظامی قرار گرفتن، شکایت به نهادهای جهانی چون سازمان امنیت و دادگاه لاهه، و ایجاد آشوب در فضای رسانهای و اجتماعیِ ایران ــ به یاریِ حزب توده و بهویژه سازمان جوانانِ آن که در اختیارِ خودش بود ــ پیش رفت و در نهایت با کوششِ بسیار شاهِ ایران را همسو کرد و مخالفانِ دولت را سازماندهی کرد و بهخصوص به جذبِ جداشدگان از مصدق پرداخت، فرد نظامیِ مؤثری را که پشتیبانش بود (سرتیپ محمود افشارطوس) کُشت و مجلسیان وابسته به خود را در کنارِ شاهدوستان و سرانجام یارانِ کاشانی آمادهی استیضاح از دولت کرد...
▫️ متن کاملِ نوشتار را در پیوند زیر بخوانید:
https://yun.ir/j8qxxa
#یادداشت_تاریخی
#مصدق
#محمدرضاشاه
@IranianLook
▪️ آیا رویداد بیستوهشتم امردادماه رویدادی است که هنوز تاریخی، به معنای همنظر شدنِ بیشینهی تاریخپژوهان بر روی آن، نشده است؟! شخصاً روایتهایی را که هر سال در گرماگرمِ این روزها با تأکید بر ستیزهای مصدقی ـ شاهی بازگو میشود نه تنها نادرست بلکه گمراهکننده میدانم. در این نوشتار میکوشم جمعبندیام از این رویداد را به سادگی و روشنی تبیین کنم، امید که به نقد گذارده شود تا شاید چنین ستیزهایی که تنها توان ملی را خرجِ بحثهایی بیفایده و نامفید در وضعیتِ نامساعدِ کنونی میکند به پایان رسد. روایتِ من بر این پایهها استوار است: 1) آرمان و جنبشِ «ملی شدن صنعت نفت ایران» و تنشهای جامعه در دوران دولت دکتر مصدق میبایست همگی ذیل تلاشِ ایران برای قطع حضور سیاسی ـ اقتصادی و استعماریِ انگلیس در ایران خوانده شوند و همراهی دولت آمریکا و محمدرضاشاه و آیتالله کاشانی در آخرین گامهای انگلیس برای ساقط کردن دولت مصدق حاشیهای کوتاه بر آن اصل هستند؛ 2) کودتا بودنِ رویداد بیستوهشتم امرداد؛ 3) به پیروزی رسیدنِ مصدق در برابرِ یکدندگیهای انگلستان برای بیثمر و توخالی کردنِ «ملی شدن صنعت نفت ایران» با حفظ انحصارش در مدیریتِ منابعِ نفتی ایران یا بخشی از آن؛ 4) ناگزیر بودنِ دربار در همراهی با کودتا؛ 5) دنبال شدنِ فرآیندِ ملی کردن صنعت نفت ایران با حذفِ گام به گامِ انگلستان از ادارهی این صنعت به دستِ شاه در بازهای بیستساله.
▪️ از نگاهِ من هر دوی این چهرههای برجستهی معاصر شخصیتهایی ایراندوست و ملی هستند: چه دکتر محمد مصدق که در اینباره چون بیشینهی چهرههای ملیگرا همنظر هستند ــ حتا بیشینهی منتقدانِ او که گاه در نقدش کتابی هم نوشتهاند ــ و من هم پیش از این یادداشتها و نیز کتاب کوچکی را در اینباره نوشتم، آن سخنان را تکرار نمیکنم و او توانست همهی تجربهها و توش و توانِ ذهنیاش را در دولتِ ملیای که برپا کرد خردمندانه بر روی برداشتنِ بزرگترین مانع در راهِ توسعهی کشور متمرکز کرده و ایران را به خوبی از این مرحلهی ظریف و دشوار بگذراند و از این رو شایستهی تحسینهای بسیار است؛ و چه محمدرضاشاه پهلوی که فکر و ذکرش پیش بردن و پیشرفتِ ایران بود و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد و برخی اشتباهها و دیکتاتوریِ پُرحاشیه و قابلِ بحثاش هم در همین راه، و نه از برای نفعِ شخصی، هزینه شد که اگر جز این بود به چنان سرنوشتی دچار نمیشد.
▪️ سقوطِ دولت مصدق را برآمده از جنگِ مصدق ـ شاه دانستن و کودتا را به قیامی ملی تعبیر کردن ــ اشتباهی که حکومت محمدرضاشاه با تثبیتِ چنین تبلیغی مرتکب شد و به آن خواهم پرداخت ــ اشتباهی بزرگ است چرا که سطحِ دعوای غرورانگیز و بینالمللی «ایران و انگلیس (ابرقدرتِ چند سدهی پیشِ عالم و پیروز جنگِ بزرگ)» را به موضوعی داخلی و اختلافبرانگیز و ضدملی تقلیل و فروکاست میدهد. از آغازِ شکلگیریِ دولتِ ملی دو طرفِ ستیز کاملاً مشخص هستند: مصدق، به نمایندگیِ نمایندگانِ مردمِ ایران، دولت را با شرطِ تصویب مواد ملی شدن صنعت نفت در مجلس میپذیرد و همت خود و کابینهاش را صرفِ به انجام رساندنِ آن میکند و از آن سو انگلیس، با شناختی که از او داشت، ارتباطش را با دولتِ ایران قطع کرده و سلسلهبرنامههایی را پیاپی و بیوقفه برای تضعیف و سقوطِ آن پیش میگیرد؛ برنامههایی که به جهتِ ایستادگی در برابرِ ملی شدن صنعت نفت ایران از مدتی پیش از نخستوزیریِ مصدق با پذیرشِ اندکافزایشی در درصدِ سهمِ ایران از سود این صنعت و تلاش برای روی کار آوردنِ نخستوزیرانی همسو آغاز شده بود و سپس در کنار پذیرشِ مشروط و ضمنیِ ملی شدن و فرستادن میانجیان و پیشنهادهایی که همچنان به نوعی انحصارِ آن دولت در این صنعت یا دستکم بخشهای کلیدی آن را تضمین میکردند تا تحریمِ کامل فروشِ نفت ایران، در آستانهی انجامِ اقدام نظامی قرار گرفتن، شکایت به نهادهای جهانی چون سازمان امنیت و دادگاه لاهه، و ایجاد آشوب در فضای رسانهای و اجتماعیِ ایران ــ به یاریِ حزب توده و بهویژه سازمان جوانانِ آن که در اختیارِ خودش بود ــ پیش رفت و در نهایت با کوششِ بسیار شاهِ ایران را همسو کرد و مخالفانِ دولت را سازماندهی کرد و بهخصوص به جذبِ جداشدگان از مصدق پرداخت، فرد نظامیِ مؤثری را که پشتیبانش بود (سرتیپ محمود افشارطوس) کُشت و مجلسیان وابسته به خود را در کنارِ شاهدوستان و سرانجام یارانِ کاشانی آمادهی استیضاح از دولت کرد...
▫️ متن کاملِ نوشتار را در پیوند زیر بخوانید:
https://yun.ir/j8qxxa
#یادداشت_تاریخی
#مصدق
#محمدرضاشاه
@IranianLook
Telegraph
بازنگری رویداد بیستوهشتم امرداد
آیا رویداد بیستوهشتم امردادماه رویدادی است که هنوز تاریخی، به معنای همنظر شدنِ بیشینهی تاریخپژوهان بر روی آن، نشده است؟! شخصاً روایتهایی را که هر سال در گرماگرمِ این روزها با تأکید بر ستیزهای مصدقی ـ شاهی بازگو میشود نه تنها نادرست بلکه گمراهکننده…
*ششمین شماره از هفته نامه پگاه امید منتشر شد*
📝 ششمین شماره از هفته نامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی *پگاه امید*
با دو گزارش اختصاصی و تحلیلی پیرامون رویداد تاریخی *۲۸ امرداد و قتل های ناموسی* منتشر شد.
*زن کُشی: به حکم غیرت به نام ناموس*
*سقوط دولت مصدق؛ براندازی داخلی یا کودتای خارجی*
🎬 در این شماره از هفته نامه شاهد گفتگوهای تخصصی با؛
*مهرداد میر سنجری، پژوهشگر تاریخ معاصر*
*علیرضا افشاری، روزنامه نگار و نویسنده*
*رضا قفلساز، پیشکسوت فوتبال کشور*
و همچنین یادداشت هایی از ؛
*منصور محرابي فرد*
*سهیلا باوری*
*حسن سلیمی*
*سپیده اسکندری*
*امیر عالی پور*
*فرهاد پروین*
*فرهاد باغبانی*
*مریم عباس زاده*
خواهیم بود.
ششمین شماره از این نشریه در کلیه روزنامه فروشی های دو شهر تهران و اهواز موجود است، همچنین نسخه " *pdf* " این هفته نامه نیز در سایت نشریه منتشر شده است.
www.pegaheomid.com
@IranianLook
📝 ششمین شماره از هفته نامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی *پگاه امید*
با دو گزارش اختصاصی و تحلیلی پیرامون رویداد تاریخی *۲۸ امرداد و قتل های ناموسی* منتشر شد.
*زن کُشی: به حکم غیرت به نام ناموس*
*سقوط دولت مصدق؛ براندازی داخلی یا کودتای خارجی*
🎬 در این شماره از هفته نامه شاهد گفتگوهای تخصصی با؛
*مهرداد میر سنجری، پژوهشگر تاریخ معاصر*
*علیرضا افشاری، روزنامه نگار و نویسنده*
*رضا قفلساز، پیشکسوت فوتبال کشور*
و همچنین یادداشت هایی از ؛
*منصور محرابي فرد*
*سهیلا باوری*
*حسن سلیمی*
*سپیده اسکندری*
*امیر عالی پور*
*فرهاد پروین*
*فرهاد باغبانی*
*مریم عباس زاده*
خواهیم بود.
ششمین شماره از این نشریه در کلیه روزنامه فروشی های دو شهر تهران و اهواز موجود است، همچنین نسخه " *pdf* " این هفته نامه نیز در سایت نشریه منتشر شده است.
www.pegaheomid.com
@IranianLook
نگاه ملی
*ششمین شماره از هفته نامه پگاه امید منتشر شد* 📝 ششمین شماره از هفته نامه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی *پگاه امید* با دو گزارش اختصاصی و تحلیلی پیرامون رویداد تاریخی *۲۸ امرداد و قتل های ناموسی* منتشر شد. *زن کُشی: به حکم غیرت به نام ناموس* *سقوط دولت مصدق؛…
علیرضا افشاری، در گفتوگو با هفتهنامه پگاه اميد: 28 اَمردادماه حاصل برخورد انگلستان با دولت ملی بود
http://pegaheomid.com/علیرضا-افشاری-پژوهشگر-تاریخ-معاصر-کود
@IranianLook
http://pegaheomid.com/علیرضا-افشاری-پژوهشگر-تاریخ-معاصر-کود
@IranianLook
هفته نامه سیاسی- فرهنگی- اجتماعی پگاه امید
علیرضا افشاری پژوهشگر تاریخ معاصر : 28اَمردادماه حاصل برخورد انگلستان با دولت ملی بود - هفته نامه سیاسی- فرهنگی- اجتماعی پگاه امید
علیرضا افشاری روزنامه نگار (از سال ۱۳۷۶ و سردبیری شماری مجله تاریخی و فرهنگی، از جمله فصلنامه فروزش و ماهنامه درفش و شماره هایی از ماهنامه های فردوسی و ایرانمهر)، کنشگر مدنی و فرهنگی (از بنیادگذاران انجمن فرهنگی افراز، پایگاه اطلاع رسانی برای نحات یادمان…
Forwarded from عصر ایران
رای برائت برای فعال میراث فرهنگی
🔹رای برائت علیرضا افشاری فعال میراث فرهنگی و ادمین کانال دیدهبان میراثفرهنگی ایران صادر شد.
🔹افشاری دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ و ادمین کانال "دیدهبان میراثفرهنگی" است که رویکردی انتقادی دارد.
🔹چندی پیش مدیر کل میراث فرهنگی آذربایجان غربی از او به دلیل بازنشر مطلب یکی از پایگاههای خبری شکایت کرده بود که دادگاه ضمن رد کیفرخواست حکم به برائت وی صادر کرد.
asriran.com
@MyAsriran
🔹رای برائت علیرضا افشاری فعال میراث فرهنگی و ادمین کانال دیدهبان میراثفرهنگی ایران صادر شد.
🔹افشاری دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ و ادمین کانال "دیدهبان میراثفرهنگی" است که رویکردی انتقادی دارد.
🔹چندی پیش مدیر کل میراث فرهنگی آذربایجان غربی از او به دلیل بازنشر مطلب یکی از پایگاههای خبری شکایت کرده بود که دادگاه ضمن رد کیفرخواست حکم به برائت وی صادر کرد.
asriran.com
@MyAsriran
Forwarded from انجمن فرهنگی افراز
از آنجایی که به خاطر بیماریِ کرونا امکان برپایی نشستهای #کارگروه_تاریخ نیست، بر آن هستیم شماری از پوشههای شنیداری نشستهای قدیم انجمن افراز را، که در پیوند با تاریخ باشند، به مناسبتهایشان در کانالِ انجمن قرار دهیم. امید که برای دوستان علاقهمند مفید باشد.
علیرضا افشاری
دبیر کارگروه تاریخ انجمن فرهنگی افراز
دوم شهریورماه ۱۳۹۹
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
علیرضا افشاری
دبیر کارگروه تاریخ انجمن فرهنگی افراز
دوم شهریورماه ۱۳۹۹
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
Audio
▪️ سخنرانی شادروان مهندس رضا كرمانی در انجمن افراز دربارهی رویدادهای ماه شهریور
(ايران در شهريور ۱۳۲۰ و در شهريور ۱۳۵۹)
▪️ فرهنگسرای بانو ـ ۲۸ شهريورماه ۱۳۸۲ خورشیدی
▫️ سوی نخستِ نوار
#انجمن_فرهنگی_افراز
#کارنامه
#شهریور
#شنیداری
#رضا_کرمانی
#فرهنگسرای_سرو (بانو)
#تاریخ_ایران
#پهلوی
#جمهوری_اسلامی
#کارگروه_تاریخ
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
(ايران در شهريور ۱۳۲۰ و در شهريور ۱۳۵۹)
▪️ فرهنگسرای بانو ـ ۲۸ شهريورماه ۱۳۸۲ خورشیدی
▫️ سوی نخستِ نوار
#انجمن_فرهنگی_افراز
#کارنامه
#شهریور
#شنیداری
#رضا_کرمانی
#فرهنگسرای_سرو (بانو)
#تاریخ_ایران
#پهلوی
#جمهوری_اسلامی
#کارگروه_تاریخ
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
Forwarded from انجمن فرهنگی افراز
▫️ پارههایی از سخنرانی:
▪️ ... چرا [انگلیسیها در جریانِ اشغالِ ایران] بیشترین لطمه را به نیروی دریایی ایران زدند؟ اگر ما نیروی دریایی نیرومندی داشتیم این جزایر كه بعدها انگلیس به آنها دست انداخت و شیخنشینهای آنها را به صورت بردهی خود درآورد، به این وضع درنمیآمدند. زیرا ایران قادر بود از آنها دفاع كند یا به تدریج آنها را پس بگیرد... آنها از نیروی دریایی ما دلخور بودند. در جریان اشغال ایران و در اولین حمله، چهار ناو دریایی ما به نامهای ببر، پلنگ، شهباز و سیمرغ را نابود كردند... در آن غافلگیری ۱۷ افسر اعم از دریابان، ناخدا، ناوبان و مهناوی و ۶۰۰ سرباز نیروی دریایی به شهادت میرسند...
▪️ روسها هم وارد تهران شدند. در روز هیجدهم شهریور قراردادی را به ایران تحمیل كردند. چون پایتخت در اشغال قوای انگلیس و روس بود، ایران مجبور بود آن را بپذیرد و راه دیگری نداشت. شرط آنها این بود كه ما بر علیه آلمان وارد جنگ شویم و مخارج قوای آنها را هم پرداخت كنیم. همچنین راهآهن جنوب را در اختیارشان بگذاریم تا بتوانند اسلحههایشان را ببرند و چون واحد پول آنها، روبل، ارزش چندانی نداشت ما ریالمان را در اختیارشان نهادیم تا بتوانند مخارجشان را در ایران بپردازند تا بعدها بهجایش به ما طلا بدهند. به این ترتیب، ما یازده تن طلا از روسها طلبكار شدیم، و آنها ما را «پل پیروزی» نامیدند.
▪️ در زمان ملی شدن نفت، شادروان مصدق گفت: خوب حالا كه ما را محاصرهی اقتصادی كردهاند، این یازده تن طلا را به ما بدهید. آشکارا نگاه داشتند و ندادند. بعد از ۲۸ امرداد این یازده تن طلا را به حكومت سپهبد زاهدی دادند. بله، حكومتی كه حداقل از نظر شمار بالایی از مردم میتوان آن را كودتا تلقی كرد، این طلاها را دریافت كرد؛ نه دكتر مصدقی كه بر علیه امپریالیسم انگلیس مبارزه میكرد. این درست در زمانی بود كه روسها قصبهی فیروزه را كه در دامنههای آنطرف مشرف به تركمنستان فعلی بود و از نظر سوقالجیشی بسیار مهم است از ایران گرفتند و در آن زمان صدایش را هم در نیاوردند. خط مرزی تعیین كردند و بعدها هم هیچكس اعتراض نكرد.
#رضا_کرمانی
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com
▪️ ... چرا [انگلیسیها در جریانِ اشغالِ ایران] بیشترین لطمه را به نیروی دریایی ایران زدند؟ اگر ما نیروی دریایی نیرومندی داشتیم این جزایر كه بعدها انگلیس به آنها دست انداخت و شیخنشینهای آنها را به صورت بردهی خود درآورد، به این وضع درنمیآمدند. زیرا ایران قادر بود از آنها دفاع كند یا به تدریج آنها را پس بگیرد... آنها از نیروی دریایی ما دلخور بودند. در جریان اشغال ایران و در اولین حمله، چهار ناو دریایی ما به نامهای ببر، پلنگ، شهباز و سیمرغ را نابود كردند... در آن غافلگیری ۱۷ افسر اعم از دریابان، ناخدا، ناوبان و مهناوی و ۶۰۰ سرباز نیروی دریایی به شهادت میرسند...
▪️ روسها هم وارد تهران شدند. در روز هیجدهم شهریور قراردادی را به ایران تحمیل كردند. چون پایتخت در اشغال قوای انگلیس و روس بود، ایران مجبور بود آن را بپذیرد و راه دیگری نداشت. شرط آنها این بود كه ما بر علیه آلمان وارد جنگ شویم و مخارج قوای آنها را هم پرداخت كنیم. همچنین راهآهن جنوب را در اختیارشان بگذاریم تا بتوانند اسلحههایشان را ببرند و چون واحد پول آنها، روبل، ارزش چندانی نداشت ما ریالمان را در اختیارشان نهادیم تا بتوانند مخارجشان را در ایران بپردازند تا بعدها بهجایش به ما طلا بدهند. به این ترتیب، ما یازده تن طلا از روسها طلبكار شدیم، و آنها ما را «پل پیروزی» نامیدند.
▪️ در زمان ملی شدن نفت، شادروان مصدق گفت: خوب حالا كه ما را محاصرهی اقتصادی كردهاند، این یازده تن طلا را به ما بدهید. آشکارا نگاه داشتند و ندادند. بعد از ۲۸ امرداد این یازده تن طلا را به حكومت سپهبد زاهدی دادند. بله، حكومتی كه حداقل از نظر شمار بالایی از مردم میتوان آن را كودتا تلقی كرد، این طلاها را دریافت كرد؛ نه دكتر مصدقی كه بر علیه امپریالیسم انگلیس مبارزه میكرد. این درست در زمانی بود كه روسها قصبهی فیروزه را كه در دامنههای آنطرف مشرف به تركمنستان فعلی بود و از نظر سوقالجیشی بسیار مهم است از ایران گرفتند و در آن زمان صدایش را هم در نیاوردند. خط مرزی تعیین كردند و بعدها هم هیچكس اعتراض نكرد.
#رضا_کرمانی
@anjomanafraz
http://anjomanafraz.com