This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بوسه_تاریخی اسکار ۱۹۵۶
ترکیبِ معصومیت و شیطنت، ترکیبِ شرم و بیپروایی، ترکیبِ ظرافت و قدرت، ترس و شهامت، لطافت و خشونت، این بلاتکلیفیِ حسی همیشه برایم جذابترین بوده است. آدم غافلگیر میشود...
او انگار میگوید: «تو نمیتوانی مرا بشناسی. تو نمیتوانی مرا کشف کنی و پیشبینی کنی. من همهچیز هستم.».
صدای بوسه در سکوت سالن میپیچد و در جایی از تاریخ میپیچد و به اینجا میرسد. بوسهای که #گستاخ است و همانقدر #کودک است و #پاک است.
ویدیو: مراسم اسکار ۱۹۵۶ و جایزهی
▪️جری لوییس
▫️آدری هپبورن
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷
ترکیبِ معصومیت و شیطنت، ترکیبِ شرم و بیپروایی، ترکیبِ ظرافت و قدرت، ترس و شهامت، لطافت و خشونت، این بلاتکلیفیِ حسی همیشه برایم جذابترین بوده است. آدم غافلگیر میشود...
او انگار میگوید: «تو نمیتوانی مرا بشناسی. تو نمیتوانی مرا کشف کنی و پیشبینی کنی. من همهچیز هستم.».
صدای بوسه در سکوت سالن میپیچد و در جایی از تاریخ میپیچد و به اینجا میرسد. بوسهای که #گستاخ است و همانقدر #کودک است و #پاک است.
ویدیو: مراسم اسکار ۱۹۵۶ و جایزهی
▪️جری لوییس
▫️آدری هپبورن
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷
بیا جسور باشیم...
مثل دویدن های تند کودکی
و لبخندهای بلندش که حتی
اگر زمین می خوردیم
خیالی نبود...
مثل عصرهایمان
و امید پارک رفتن با مادر
بیا زود خوشحال شویم
مـثل آن روزهـا...
#کودک_درونم_دوستت_دارم
زندگیتون شیک🍂
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷
مثل دویدن های تند کودکی
و لبخندهای بلندش که حتی
اگر زمین می خوردیم
خیالی نبود...
مثل عصرهایمان
و امید پارک رفتن با مادر
بیا زود خوشحال شویم
مـثل آن روزهـا...
#کودک_درونم_دوستت_دارم
زندگیتون شیک🍂
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷
کاش بچه ها نمی مردند کاش برای مدت کوتاهی به آسمان می رفتند آنگاه که جنگ تمام میشد سلامت به خانه باز می گشتند و وقتی پدر و مادرشان می پرسیدند کجا رفته بودید، می گفتند: رفته بودیم با ابرها بازی کنیم
غسان کفانی
I wish the children would not die, I wish they would go to the sky for a short time, when the war ends, they would return home safely, and when their parents asked where they had gone, they would say: We had gone to play with the clouds.
Cartoon by Alireza Pakdel
@alirezapakdel_artist
#war #peace #children #child #nowar #alirezapakdel #world #cartoon #middleeast #editorialillustration #editorialcartoon #جنگ #کودک #کودکان #صلح_جهانی #صلح #علیرضاپاکدل #کاریکاتور #editorial #Illustrations #illustrationsketch #sketchbook #news #people
🇮🇷😐 @IranJoke_ir 😐🇮🇷
غسان کفانی
I wish the children would not die, I wish they would go to the sky for a short time, when the war ends, they would return home safely, and when their parents asked where they had gone, they would say: We had gone to play with the clouds.
Cartoon by Alireza Pakdel
@alirezapakdel_artist
#war #peace #children #child #nowar #alirezapakdel #world #cartoon #middleeast #editorialillustration #editorialcartoon #جنگ #کودک #کودکان #صلح_جهانی #صلح #علیرضاپاکدل #کاریکاتور #editorial #Illustrations #illustrationsketch #sketchbook #news #people
🇮🇷😐 @IranJoke_ir 😐🇮🇷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفته:
به این شُکُلاتا کسی دست نزنه تا من بیام.
مُردم براشون 😁😍
#طنز #شکلات #نی_نی #کودک
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷
به این شُکُلاتا کسی دست نزنه تا من بیام.
مُردم براشون 😁😍
#طنز #شکلات #نی_نی #کودک
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷
*چکمه*
نوشته یک مربی مهد کودک
😍😂😂😂😂😂😂
چند سال پيش که در مهدكودكي با بچه های ٤ساله کار می کردم می خواستم چکمه های یه بچه ای رو پاش کنم ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت. بعد از کلی فشارو خم و راست شدن، بچه رو بغل كردم و گذاشتم روی میز، بعد روی زمین... و بالاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه كردم و یه نفس راحت كشيدم که...
هنوز آخیش گفتنم تموم نشده بود که بچه گفت :این چکمه ها لنگه به لنگه است!
ناچار با هزار زور و اینور و اونور شدن و در حالی که مواظب بودم که بچه نیافته تا بالاخره پوتین های تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآوردم و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست پای بچه كردم که لنگه به لنگه نباشه.
در این لحظه بچه گفت این پوتین ها مال من نیست!
من با یه بازدم طولانی و سر تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبان گیرم شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه انداختم و بهش گفتم آخه چی بهت بگم؟ دوباره با زحمت بیشتر این پوتین های بسیار تنگ رو در آوردم
وقتی کار تمام شد از بچه پرسيدم :خوب، حالا پوتین های تو کدومه؟ بچه گفت: همین ها! این ها پوتین های برادرمه ولی مامانم گفته اشکالی نداره می تونم پام کنم...
من که دیگه خونم به جوش اومده بود ،سعی كردم خونسردی خودم رو حفظ کنم و دوباره این پوتین هایی رو که به پای بچه نمی رفت به پای اون بکنم...بعد از اتمام کار یک آه طولانی كشيدم و پرسيدم :خوب، حالا دستکش هات کجا هستند؟ توی جیبت که نیستن...
بچه گفت:
توی پوتین هام بودن دیگه
#طنز #چکمه #مهد_کودک #کودک
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷
نوشته یک مربی مهد کودک
😍😂😂😂😂😂😂
چند سال پيش که در مهدكودكي با بچه های ٤ساله کار می کردم می خواستم چکمه های یه بچه ای رو پاش کنم ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت. بعد از کلی فشارو خم و راست شدن، بچه رو بغل كردم و گذاشتم روی میز، بعد روی زمین... و بالاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه كردم و یه نفس راحت كشيدم که...
هنوز آخیش گفتنم تموم نشده بود که بچه گفت :این چکمه ها لنگه به لنگه است!
ناچار با هزار زور و اینور و اونور شدن و در حالی که مواظب بودم که بچه نیافته تا بالاخره پوتین های تنگ رو یکی یکی از پای بچه درآوردم و باز با همان زحمت زیاد پوتین ها رو این بار دقیق و درست پای بچه كردم که لنگه به لنگه نباشه.
در این لحظه بچه گفت این پوتین ها مال من نیست!
من با یه بازدم طولانی و سر تکان دادن که انگار یک مصیبتی گریبان گیرم شده، با خستگی تمام نگاهی به بچه انداختم و بهش گفتم آخه چی بهت بگم؟ دوباره با زحمت بیشتر این پوتین های بسیار تنگ رو در آوردم
وقتی کار تمام شد از بچه پرسيدم :خوب، حالا پوتین های تو کدومه؟ بچه گفت: همین ها! این ها پوتین های برادرمه ولی مامانم گفته اشکالی نداره می تونم پام کنم...
من که دیگه خونم به جوش اومده بود ،سعی كردم خونسردی خودم رو حفظ کنم و دوباره این پوتین هایی رو که به پای بچه نمی رفت به پای اون بکنم...بعد از اتمام کار یک آه طولانی كشيدم و پرسيدم :خوب، حالا دستکش هات کجا هستند؟ توی جیبت که نیستن...
بچه گفت:
توی پوتین هام بودن دیگه
#طنز #چکمه #مهد_کودک #کودک
🇮🇷😂 @IranJoke_ir 😂🇮🇷