🔴 جستاری پیرامون سالگشتِ جنبش شیخ محمد خیابانی در شهر تبریز در فروردین ۱۲۹۹ خورشیدی
✍️ افشین جعفرزاده
جنبش ملی مشروطیت ایران در فراز و نشیبهای خود چهرههای گوناگونی را آفرید. یکی از آنها شیخ محمد خیابانی بود. خیابانی که زادهی خامنه در ۱۲۵۹ خورشیدی در پیرامون تبریز بود، به دلیل سکونت در محله خیابان [تبریز] به خیابانی معروف شد. به تحصیل علوم دینی پرداخت و از دانش جدید و زبانهای خارجی بویژه فرانسه غافل نبود.
اغلب روایتها، خیابانی را مردی درسخوانده، سیاستدان و اهل محاسبه و موقعشناس و آدابدان میدانند كه دارای جذابیت و نفوذ طبیعی در بین هوادارانش بود. با آغاز جنبش مشروطه به این گروه گرایش پیدا کرد و پس از بمباران مجلس و قیام و ایستادگی و محاصره تبریز، به سپاه ستارخان پیوست. پس از فتح تهران و عزل محمدعلیشاه قاجار، به نمایندگی مجلس دوم انتخاب شد و به تهران رفت.
مهمترین چالش مجلس دوم، التیماتوم روسیه تزاری بود که پس از تکاپوهای مورگان شوستر آغاز شده بود. خیابانی در قامت نمایندهای جوان از مخالفان جدی تمکین به التیماتوم روسها در آذر ۱۲۹۰ [خورشیدی] بود.سخنرانیهای پرشوری در تظاهرات علیه روسها ایراد کرد و نخستین نمایندهای بود که علیه آنها و التیماتوم در ۹ آذر ۱۲۹۰ سخن راند و چنین گفت: "بنده از طرف ملت ایران، كه حق آزادی و استقلال را از چندین هزار سال پیش تاكنون برای خودشان ثابت میدانند، عرض میكنم كه ما تا امروز مستقل بودهایم، در حفظ حقوق و ترقی مملكت خودمان صاحب اختیار بودهایم... من با كمال جسارت و گشادهرویی به دولت روسیه میگویم كه ممكن نیست این ملت، امور كشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار كند... این اولتیماتوم به استقلالِ ایران لطمه میزند و شكی نیست كه فقط با موافقت دولت ایران، این اولتیماتوم مورد قبول واقع نمیشود!... امیدوارم این اولتیماتوم ظالمانه را پس بگیرند و ملت ایران را از خودشان آزرده نكنند."
مجلس دوم با شجاعت، التیماتوم بیگانه را رد کرد و به دلیل فشار روسها و همراهی وثوقالدوله وزیر خارجه وقت و انفعال دولتمردان، مجلس دوم منحل و خیابانی مجبور به تَرکِ تهران شد. پس از سیری درخراسان و قفقاز در سال ۱۲۹۶ [خورشیدی] به تبریز بازگشت و پس از سالها حزب دموکرات را در تبریز سامان داد و ارگانش روزنامه تجدد را منتشر نمود.
کارنامه خیابانی در این سالها آکنده از تکاپوهای سیاسی در راستای اعادهی مشروطیت و دفاع از کیان و استقلال ایرانی و آرمان دموکراسی و آزادی بود و جوهرهی تلاشهایش بیگانهستیزی محض و البته انتقادهایی جدی که نثار دولت مرکزی به زعم او "بیکفایت" میکرد. کُنشهای سیاسی خیابانی در این سالها مطلقاً دارای گرایشات قومی نبود.
با آغاز جنگ جهانی اول، ایران و آذربایجان دستخوش یورش بیگانگان شد و خیابانی در این سالها همواره بر استقلال ملی ایران پافشاری و علیه بیگانگان موضعگیریهایی جدی داشت. با سقوط امپراتوری تزاری، تبریز به دست سپاه عثمانی اشغال شد و دولت وقت عثمانی که مشخصاً دارای گرایشاتِ الحاقطلبانه پانتُرکیستی بود، سعی داشت با ترویج ایدهی پانترکیسم و اتحاد اسلامی و معرفی عثمانی به مثابه رییسِ جهان اسلام، شکستهای خود را با الحاق آذربایجان و قفقاز به خاک عثمانی به نوعی جبران کند. خیابانی و اغلب یارانش چون نوبری از همان ابتدا با شناختِ مقاصد بیگانگان، با سپاه عثمانی به مخالفت جدی پرداختند و همین سبب شد، فرمانده قشون عثمانی، او و برخی یارانش را نخست به ارومیه و سپس قارص عثمانی، تبعید کنند. در همان زمان مساواتیستهای قفقازی که پشتوانه سپاه عثمانی را با خود داشتند نام جمهوری خود را در ژوئن ۱۹۱۸ [میلادی] برخلاف شواهد تاریخی، "آذربایجان" نامیدند و همین سبب مخالفت جدی خیابانی و اکثریت دموکراتهای حامی او شد.
تبعید خیابانی به دلیل شکست عثمانی طولی نکشید و به تبریز بازگشت. در همان سالها آذربایجان درگیر بحران و کشتارهایی بود که گاهی توسط آشوریانِ مهاجرِ عثمانی (جیلوها) به ریاست مارشمعون و برخی ارامنهی مهاجر قفقازی و برخی قبایل کُردهای شکاک به ریاست اسماعیل آقا سیمیتقو صورت میگرفت. تمامی این کشتارها که سبب مرگ دهها هزار تن از مردم آذربایجان و بویژه مسلمانان شد، با واکنشهای انتقادی جدی از سوی خیابانی مواجه شد و انعکاس گستردهای در روزنامه تجدد داشت.
🔴 دنبالهی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 جستاری پیرامون سالگشتِ جنبش شیخ محمد خیابانی در شهر تبریز در فروردین ۱۲۹۹ خورشیدی
✍️ افشین جعفرزاده
جنبش ملی مشروطیت ایران در فراز و نشیبهای خود چهرههای گوناگونی را آفرید. یکی از آنها شیخ محمد خیابانی بود. خیابانی که زادهی خامنه در ۱۲۵۹ خورشیدی در پیرامون تبریز بود، به دلیل سکونت در محله خیابان [تبریز] به خیابانی معروف شد. به تحصیل علوم دینی پرداخت و از دانش جدید و زبانهای خارجی بویژه فرانسه غافل نبود.
اغلب روایتها، خیابانی را مردی درسخوانده، سیاستدان و اهل محاسبه و موقعشناس و آدابدان میدانند كه دارای جذابیت و نفوذ طبیعی در بین هوادارانش بود. با آغاز جنبش مشروطه به این گروه گرایش پیدا کرد و پس از بمباران مجلس و قیام و ایستادگی و محاصره تبریز، به سپاه ستارخان پیوست. پس از فتح تهران و عزل محمدعلیشاه قاجار، به نمایندگی مجلس دوم انتخاب شد و به تهران رفت.
مهمترین چالش مجلس دوم، التیماتوم روسیه تزاری بود که پس از تکاپوهای مورگان شوستر آغاز شده بود. خیابانی در قامت نمایندهای جوان از مخالفان جدی تمکین به التیماتوم روسها در آذر ۱۲۹۰ [خورشیدی] بود.سخنرانیهای پرشوری در تظاهرات علیه روسها ایراد کرد و نخستین نمایندهای بود که علیه آنها و التیماتوم در ۹ آذر ۱۲۹۰ سخن راند و چنین گفت: "بنده از طرف ملت ایران، كه حق آزادی و استقلال را از چندین هزار سال پیش تاكنون برای خودشان ثابت میدانند، عرض میكنم كه ما تا امروز مستقل بودهایم، در حفظ حقوق و ترقی مملكت خودمان صاحب اختیار بودهایم... من با كمال جسارت و گشادهرویی به دولت روسیه میگویم كه ممكن نیست این ملت، امور كشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار كند... این اولتیماتوم به استقلالِ ایران لطمه میزند و شكی نیست كه فقط با موافقت دولت ایران، این اولتیماتوم مورد قبول واقع نمیشود!... امیدوارم این اولتیماتوم ظالمانه را پس بگیرند و ملت ایران را از خودشان آزرده نكنند."
مجلس دوم با شجاعت، التیماتوم بیگانه را رد کرد و به دلیل فشار روسها و همراهی وثوقالدوله وزیر خارجه وقت و انفعال دولتمردان، مجلس دوم منحل و خیابانی مجبور به تَرکِ تهران شد. پس از سیری درخراسان و قفقاز در سال ۱۲۹۶ [خورشیدی] به تبریز بازگشت و پس از سالها حزب دموکرات را در تبریز سامان داد و ارگانش روزنامه تجدد را منتشر نمود.
کارنامه خیابانی در این سالها آکنده از تکاپوهای سیاسی در راستای اعادهی مشروطیت و دفاع از کیان و استقلال ایرانی و آرمان دموکراسی و آزادی بود و جوهرهی تلاشهایش بیگانهستیزی محض و البته انتقادهایی جدی که نثار دولت مرکزی به زعم او "بیکفایت" میکرد. کُنشهای سیاسی خیابانی در این سالها مطلقاً دارای گرایشات قومی نبود.
با آغاز جنگ جهانی اول، ایران و آذربایجان دستخوش یورش بیگانگان شد و خیابانی در این سالها همواره بر استقلال ملی ایران پافشاری و علیه بیگانگان موضعگیریهایی جدی داشت. با سقوط امپراتوری تزاری، تبریز به دست سپاه عثمانی اشغال شد و دولت وقت عثمانی که مشخصاً دارای گرایشاتِ الحاقطلبانه پانتُرکیستی بود، سعی داشت با ترویج ایدهی پانترکیسم و اتحاد اسلامی و معرفی عثمانی به مثابه رییسِ جهان اسلام، شکستهای خود را با الحاق آذربایجان و قفقاز به خاک عثمانی به نوعی جبران کند. خیابانی و اغلب یارانش چون نوبری از همان ابتدا با شناختِ مقاصد بیگانگان، با سپاه عثمانی به مخالفت جدی پرداختند و همین سبب شد، فرمانده قشون عثمانی، او و برخی یارانش را نخست به ارومیه و سپس قارص عثمانی، تبعید کنند. در همان زمان مساواتیستهای قفقازی که پشتوانه سپاه عثمانی را با خود داشتند نام جمهوری خود را در ژوئن ۱۹۱۸ [میلادی] برخلاف شواهد تاریخی، "آذربایجان" نامیدند و همین سبب مخالفت جدی خیابانی و اکثریت دموکراتهای حامی او شد.
تبعید خیابانی به دلیل شکست عثمانی طولی نکشید و به تبریز بازگشت. در همان سالها آذربایجان درگیر بحران و کشتارهایی بود که گاهی توسط آشوریانِ مهاجرِ عثمانی (جیلوها) به ریاست مارشمعون و برخی ارامنهی مهاجر قفقازی و برخی قبایل کُردهای شکاک به ریاست اسماعیل آقا سیمیتقو صورت میگرفت. تمامی این کشتارها که سبب مرگ دهها هزار تن از مردم آذربایجان و بویژه مسلمانان شد، با واکنشهای انتقادی جدی از سوی خیابانی مواجه شد و انعکاس گستردهای در روزنامه تجدد داشت.
🔴 دنبالهی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 جستاری پیرامون سالگشتِ جنبش شیخ محمد خیابانی در شهر تبریز در فروردین ۱۲۹۹ خورشیدی ✍️ افشین جعفرزاده جنبش ملی مشروطیت ایران در فراز و نشیبهای خود چهرههای گوناگونی را آفرید. یکی از آنها شیخ محمد خیابانی بود. خیابانی که زادهی خامنه در ۱۲۵۹ خورشیدی در…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دوباره میسازمت وطن...
بغضِ در گلوی استاد شهرام ناظری در آیین بدرقهی بانو سیمین بهبهانی، غزلسرای نامی معاصر ایران
@IranDel_Channel
💢
بغضِ در گلوی استاد شهرام ناظری در آیین بدرقهی بانو سیمین بهبهانی، غزلسرای نامی معاصر ایران
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 دولتِ دل و جان
✍️ ستاره تاجالدین با انتشار ویدئوی فوق در توییتی نوشت:
امسال در دانشگاه قبرس مراسم نوروز گرفته شده [بود] اما هیچ اثری از نام ایران در این مراسم نبوده!
و جوانی به نام مهرداد حاجیان با دیدنِ نبودِ هیچ نامی از ایران، با تلاش آهنگِ ای ایران رو در سالن مراسم پخش میکنه ...
ایرانم ❤️ و هنوز هم هستند مردمانی عاشق به خاکِ پاکت در سرتاسر جهان❤️
🔴 پینوشت کانال ایراندل:
سحرم دولتِ بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
مژدگانی بده اِی خلوتیِ نافه گُشای
که ز صحرایِ خُتَن آهویِ مُشکین آمد
گریه آبی به رخِ سوختگان بازآورد
ناله فریادرَسِ عاشقِ مسکین آمد
مرغِ دل، باز هوادارِ کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
ساقیا مِی بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کامِ دلِ ما آن بشد و این آمد
رسمِ بدعهدیِ ایام چو دید ابرِ بهار
گریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
چون صبا گفتهٔ حافظ بشنید از بلبل
عَنبرافشان به تماشایِ رَیاحین آمد
حافظ شیرازی
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
✍️ ستاره تاجالدین با انتشار ویدئوی فوق در توییتی نوشت:
امسال در دانشگاه قبرس مراسم نوروز گرفته شده [بود] اما هیچ اثری از نام ایران در این مراسم نبوده!
و جوانی به نام مهرداد حاجیان با دیدنِ نبودِ هیچ نامی از ایران، با تلاش آهنگِ ای ایران رو در سالن مراسم پخش میکنه ...
ایرانم ❤️ و هنوز هم هستند مردمانی عاشق به خاکِ پاکت در سرتاسر جهان❤️
🔴 پینوشت کانال ایراندل:
سحرم دولتِ بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
مژدگانی بده اِی خلوتیِ نافه گُشای
که ز صحرایِ خُتَن آهویِ مُشکین آمد
گریه آبی به رخِ سوختگان بازآورد
ناله فریادرَسِ عاشقِ مسکین آمد
مرغِ دل، باز هوادارِ کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
ساقیا مِی بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کامِ دلِ ما آن بشد و این آمد
رسمِ بدعهدیِ ایام چو دید ابرِ بهار
گریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
چون صبا گفتهٔ حافظ بشنید از بلبل
عَنبرافشان به تماشایِ رَیاحین آمد
حافظ شیرازی
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادکرد جواد میری از استاد فیروز منصوری
✍️ داود دشتبانی، مدیر ماهنامه وطنیولی
سیدجواد میری، فعال قومگرا اخیراً در مطلبی از استاد فیروز منصوری و کتاب ایشان با عنوان آیا شاه اسماعیل شاعر بوده و دیوان شعری داشته یا نه؟ یادکرده است و در پایان پیوند مراسم بزرگداشت حماسه چالدران و تقدیر از استاد منصوری توسط وطن یولی را قرار داده است. لازم شد در این زمینه توضیحاتی بنویسم.
استاد فیروز منصوری، پژوهشگرِ ذوقی است و تحصیلات آکادمیک و تحقیقاتِ روشمند ندارند و همین موضوع باعث شده در برخی آثارشان نظرات شاذ و بعضاً نادرستی ابراز شود اما بسیار میهندوست و پرتلاش و دغدغهمند هستند.
برخی از آثارشان مانند فرهنگِ واژگانِ آذری متداول در زبانِ کنونی آذربایجان، بسیار ارزشمند و نتیجه تلاش فراوان است که میتواند سوژۀ دهها پژوهش باشد.
در مراسم بزرگداشت حماسه چالدران که جناب میری، پیوندش را قرار داده از ایشان (فیروز منصوری) به پاس عمری تلاش و تحقیق، تقدیر کردیم اما همان زمان در [ماهنامۀ] وطنیولی، مقالهای با عنوانِ شاه شاعر نوشتم و نشان دادم که این کتابچۀ جناب منصوری نادرست است و اشعارِ شاه اسماعیل براساس محتوای اشعار که سرشار از ارجاع به فرهنگ و تمدن ایران و شهرهای ایران و به ویژه شاهنامه فردوسی است قطعاً متعلق به خود اوست و با ارجاع به مضامین اشعار، پاسخِ ابهاماتِ جناب منصوری را دادم.
علاقهی شاه اسماعیل به شاهنامه بسیار مشهود و مشهور است و علاوه بر ثبت در منابع تاریخی، دستور تهیه شاهنامه معروف به شاهنامه طهماسبی را داد که گرانترین و مهمترین اثر "هنرِ [دورۀ] اسلامی جهان" است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادکرد جواد میری از استاد فیروز منصوری
✍️ داود دشتبانی، مدیر ماهنامه وطنیولی
سیدجواد میری، فعال قومگرا اخیراً در مطلبی از استاد فیروز منصوری و کتاب ایشان با عنوان آیا شاه اسماعیل شاعر بوده و دیوان شعری داشته یا نه؟ یادکرده است و در پایان پیوند مراسم بزرگداشت حماسه چالدران و تقدیر از استاد منصوری توسط وطن یولی را قرار داده است. لازم شد در این زمینه توضیحاتی بنویسم.
استاد فیروز منصوری، پژوهشگرِ ذوقی است و تحصیلات آکادمیک و تحقیقاتِ روشمند ندارند و همین موضوع باعث شده در برخی آثارشان نظرات شاذ و بعضاً نادرستی ابراز شود اما بسیار میهندوست و پرتلاش و دغدغهمند هستند.
برخی از آثارشان مانند فرهنگِ واژگانِ آذری متداول در زبانِ کنونی آذربایجان، بسیار ارزشمند و نتیجه تلاش فراوان است که میتواند سوژۀ دهها پژوهش باشد.
در مراسم بزرگداشت حماسه چالدران که جناب میری، پیوندش را قرار داده از ایشان (فیروز منصوری) به پاس عمری تلاش و تحقیق، تقدیر کردیم اما همان زمان در [ماهنامۀ] وطنیولی، مقالهای با عنوانِ شاه شاعر نوشتم و نشان دادم که این کتابچۀ جناب منصوری نادرست است و اشعارِ شاه اسماعیل براساس محتوای اشعار که سرشار از ارجاع به فرهنگ و تمدن ایران و شهرهای ایران و به ویژه شاهنامه فردوسی است قطعاً متعلق به خود اوست و با ارجاع به مضامین اشعار، پاسخِ ابهاماتِ جناب منصوری را دادم.
علاقهی شاه اسماعیل به شاهنامه بسیار مشهود و مشهور است و علاوه بر ثبت در منابع تاریخی، دستور تهیه شاهنامه معروف به شاهنامه طهماسبی را داد که گرانترین و مهمترین اثر "هنرِ [دورۀ] اسلامی جهان" است.
@IranDel_Channel
💢
امرداد
تاریخ را درست روایت کنیم - امرداد
گرامیداشت حماسه چالدران باهمیاری نشریه وطن یولی، بنیاد فردوسی توسی، موسسه دیار کهن، مجمع خوییهای استان تهران و نگارستان اندیشه باشندگی استادان،
🔴 آذربایجان و اقلیت رادیکال
✍️ مهدی تدینی، مترجم و تاریخپژوه
«اقلیتهای رادیکال» بلای جان هر جامعۀ مدنیاند. خطری که از سوی اقلیتهای رادیکال جوامع را تهدید میکند، بیشتر از خطرهای بیرونی است. تاریخِ سیاسی (و هم تاریخ اندیشۀ سیاسی) پر از نمونههایی است که اقلیتهای رادیکال سرنوشت ملتهای بزرگ را تغییر دادهاند.
اقلیتهای رادیکال خواست خود را به اکثریت، تحمیل میکنند و جامعه را در چرخهای پایانناپذیر از واکنشها میاندازند که سرنوشت آن مشخص نیست. این اقلیتها ابتکار عمل را به دست میگیرند و کل جامعه را به واکنشهای سلبی و ایجابی وادار میکنند و در این کنش و واکنشها هدف اصلیشان این است که کل جامعه را «رادیکالیزه» کنند. رادیکال شدن کلِّ جامعه رؤیای اقلیتهای رادیکال است، زیرا رادیکالیسم زبان، آیین و کردار خاص آنهاست و آنها در چنین بستری از همۀ جریانها موفقتر خواهند بود. در واقع، اقلیتهای رایکال با مجموعهای از کنش و واکنشهای تحمیلی، کلِّ جامعه را رادیکالیزه میکنند تا اصول بازی خود را به کلِّ جامعه تحمیل کنند. آنگاه در چنین بازیای آنها بهترین بازیگرند.
در ۱۹۱۵ [میلادی] اقلیتی جنگطلب به دولت ایتالیا فشار آورد و این کشور را وارد جنگ کرد. همین اقلیت پس از جنگ از فاجعهای که خود به بار آورده بود نان تازهای پخت و فاشیسم را پدید آورد و سرنوشت ایتالیا را به بیراههای جبرانناشدنی کشاند. در ۱۹۱۷ [میلادی] اقلیتی رادیکال میان انقلابیهای شوروی (بولشویکها) انقلاب روسیه را مصادره کرد، کشور را به جنگ داخلی کشاند و میخ کمونیسم را چهارگوشۀ روسیه کوفت. در آلمان در دهۀ ۱۹۲۰ [میلادی] دو اقلیت رادیکالِ کمونیست و نازی، جمهوری آلمان را فلج کردند و آشفتهبازاری ساختند که از دلش هیتلر درآمد. مثالهای ایرانی این اقلیتهای رادیکال را خود بیابید...
باید از اقلیتهای رادیکال ترسید! خانوادهای را در نظر بگیرید که یکی از پسرانش قلچماق و بزنبهادر است. همین تنها پسرِ ستیزهجو میتواند میانۀ خانواده را با خانوادههای دیگر شکرآب کند. اما آسیبهایی که این پسر به خانواده میزند فقط بیرونی نیست! این تندخویی او میتواند در داخل خانواده هم شکاف اندازد. «مهار اقلیت» رادیکال، بزرگترین وظیفۀ جامعۀ مدنی است. اما این کار سختترین وظیفۀ اجتماعی است و وقتی میبینیم بسیاری ملتها در این کار ناموفق بودند میفهمیم مهار اقلیتها چه کار دشواری است!
مردم و فرهنگ آذری به مرکزیت تبریز در نظرم چنان بزرگی و ابهتی دارند که شرم دارم در بارهشان ابراز نظر کنم. اما در این روزها در پی رخدادهای ورزشگاه تبریز با انبوهی از پستهای احساسی روبرو شدیم که وظیفه حکم میکند سکوت نکنیم.
پیش از هر چیز خونسرد باید بود و از احساسی شدن خودداری کرد. بزرگترین وظیفۀ ما این است که در دامی که یک اقلیتِ رادیکال، برایمان پهن میکند نیفتیم. مقدمهای را که گفتم به یاد آورید. آنها میخواهند همه را رادیکال کنند و راهش هم تهییج جامعه است. توپ را به زمینِ جامعه، انداختهاند و منتظرند جامعه هیجانزده شود و به زیر این توپ بزند. این همان «کنش و واکنش تحمیلی» است که بالا اشاره شد. این اقلیتِ رادیکال، تا شما را رادیکال نکند دستبردار نیست. منتظر است تا شما هم مثل او شوید، آنگاه بهترین برهان را به دست او دادهاید. این اقلیت میخواهد دوگانۀ «خودی و غیرخودی» بسازد، اما پایه و اساسی محکمی برای اثبات این «خودی و غیرخودی» ندارد، برای همین باید آنقدر شما را تحریک کند تا با او مانند غیرخودی رفتار کنید، آنگاه شما خود ادعای او را به دست خود اثبات کردهاید! ضمن اینکه «چریکهای مجازی» این اقلیت هم تا بتوانند در آتشِ خشم و احساس دوجانبه میدمند! هدف این چریکهای مجازی هم رادیکالیزه کردنِ هر چه بیشتر جو است.
برخورد قضایی و قهرآمیز آرزوی دیگر این اقلیت رادیکال است. آنها باید به جامعۀ مادرشان اثبات کنند زیر سرکوبی شدید، بیرحمانه و افسارگسیختهاند و اگر با آنها برخورد قضایی و امنیتی شود، به هدفشان رسیدهاند.
پس چه باید کرد؟ چاره معکوس همان چیزی است که آن اقلیتِ رادیکال میخواهد. آنها میخواهند همگان را رادیکال کنند، پس چاره «رادیکال نشدن» است و خودداری از هر چیزی که باعث رادیکالیزه شدن جو میشود. اجازه دهیم جامعۀ مدنیِ بزرگ آذری خود راهکاری «فرهنگی و اجتماعی» برای این اقلیتِ رادیکال بیابد. اگر کاری از دست ما برمیآید این است که به جامعۀ آذری یا "تُرک" احترام کامل بگذاریم و کمک کنیم خودش با فرزندانِ رادیکالش، گفتگو برقرار کند. هر راهکاری غیر از این دور باطل است. تبریز از جهت فرهنگی همواره یک گام در ایران پیش بود، اجازه دهیم خودشان راهی برای جلوگیری از این رادیکالیسم بیابند.
یگانه وظیفۀ ما این است در آتشی ساختگی ندمیم و در دام اقلیتی رادیکال نیفتیم...
@IranDel_Channel
💢
🔴 آذربایجان و اقلیت رادیکال
✍️ مهدی تدینی، مترجم و تاریخپژوه
«اقلیتهای رادیکال» بلای جان هر جامعۀ مدنیاند. خطری که از سوی اقلیتهای رادیکال جوامع را تهدید میکند، بیشتر از خطرهای بیرونی است. تاریخِ سیاسی (و هم تاریخ اندیشۀ سیاسی) پر از نمونههایی است که اقلیتهای رادیکال سرنوشت ملتهای بزرگ را تغییر دادهاند.
اقلیتهای رادیکال خواست خود را به اکثریت، تحمیل میکنند و جامعه را در چرخهای پایانناپذیر از واکنشها میاندازند که سرنوشت آن مشخص نیست. این اقلیتها ابتکار عمل را به دست میگیرند و کل جامعه را به واکنشهای سلبی و ایجابی وادار میکنند و در این کنش و واکنشها هدف اصلیشان این است که کل جامعه را «رادیکالیزه» کنند. رادیکال شدن کلِّ جامعه رؤیای اقلیتهای رادیکال است، زیرا رادیکالیسم زبان، آیین و کردار خاص آنهاست و آنها در چنین بستری از همۀ جریانها موفقتر خواهند بود. در واقع، اقلیتهای رایکال با مجموعهای از کنش و واکنشهای تحمیلی، کلِّ جامعه را رادیکالیزه میکنند تا اصول بازی خود را به کلِّ جامعه تحمیل کنند. آنگاه در چنین بازیای آنها بهترین بازیگرند.
در ۱۹۱۵ [میلادی] اقلیتی جنگطلب به دولت ایتالیا فشار آورد و این کشور را وارد جنگ کرد. همین اقلیت پس از جنگ از فاجعهای که خود به بار آورده بود نان تازهای پخت و فاشیسم را پدید آورد و سرنوشت ایتالیا را به بیراههای جبرانناشدنی کشاند. در ۱۹۱۷ [میلادی] اقلیتی رادیکال میان انقلابیهای شوروی (بولشویکها) انقلاب روسیه را مصادره کرد، کشور را به جنگ داخلی کشاند و میخ کمونیسم را چهارگوشۀ روسیه کوفت. در آلمان در دهۀ ۱۹۲۰ [میلادی] دو اقلیت رادیکالِ کمونیست و نازی، جمهوری آلمان را فلج کردند و آشفتهبازاری ساختند که از دلش هیتلر درآمد. مثالهای ایرانی این اقلیتهای رادیکال را خود بیابید...
باید از اقلیتهای رادیکال ترسید! خانوادهای را در نظر بگیرید که یکی از پسرانش قلچماق و بزنبهادر است. همین تنها پسرِ ستیزهجو میتواند میانۀ خانواده را با خانوادههای دیگر شکرآب کند. اما آسیبهایی که این پسر به خانواده میزند فقط بیرونی نیست! این تندخویی او میتواند در داخل خانواده هم شکاف اندازد. «مهار اقلیت» رادیکال، بزرگترین وظیفۀ جامعۀ مدنی است. اما این کار سختترین وظیفۀ اجتماعی است و وقتی میبینیم بسیاری ملتها در این کار ناموفق بودند میفهمیم مهار اقلیتها چه کار دشواری است!
مردم و فرهنگ آذری به مرکزیت تبریز در نظرم چنان بزرگی و ابهتی دارند که شرم دارم در بارهشان ابراز نظر کنم. اما در این روزها در پی رخدادهای ورزشگاه تبریز با انبوهی از پستهای احساسی روبرو شدیم که وظیفه حکم میکند سکوت نکنیم.
پیش از هر چیز خونسرد باید بود و از احساسی شدن خودداری کرد. بزرگترین وظیفۀ ما این است که در دامی که یک اقلیتِ رادیکال، برایمان پهن میکند نیفتیم. مقدمهای را که گفتم به یاد آورید. آنها میخواهند همه را رادیکال کنند و راهش هم تهییج جامعه است. توپ را به زمینِ جامعه، انداختهاند و منتظرند جامعه هیجانزده شود و به زیر این توپ بزند. این همان «کنش و واکنش تحمیلی» است که بالا اشاره شد. این اقلیتِ رادیکال، تا شما را رادیکال نکند دستبردار نیست. منتظر است تا شما هم مثل او شوید، آنگاه بهترین برهان را به دست او دادهاید. این اقلیت میخواهد دوگانۀ «خودی و غیرخودی» بسازد، اما پایه و اساسی محکمی برای اثبات این «خودی و غیرخودی» ندارد، برای همین باید آنقدر شما را تحریک کند تا با او مانند غیرخودی رفتار کنید، آنگاه شما خود ادعای او را به دست خود اثبات کردهاید! ضمن اینکه «چریکهای مجازی» این اقلیت هم تا بتوانند در آتشِ خشم و احساس دوجانبه میدمند! هدف این چریکهای مجازی هم رادیکالیزه کردنِ هر چه بیشتر جو است.
برخورد قضایی و قهرآمیز آرزوی دیگر این اقلیت رادیکال است. آنها باید به جامعۀ مادرشان اثبات کنند زیر سرکوبی شدید، بیرحمانه و افسارگسیختهاند و اگر با آنها برخورد قضایی و امنیتی شود، به هدفشان رسیدهاند.
پس چه باید کرد؟ چاره معکوس همان چیزی است که آن اقلیتِ رادیکال میخواهد. آنها میخواهند همگان را رادیکال کنند، پس چاره «رادیکال نشدن» است و خودداری از هر چیزی که باعث رادیکالیزه شدن جو میشود. اجازه دهیم جامعۀ مدنیِ بزرگ آذری خود راهکاری «فرهنگی و اجتماعی» برای این اقلیتِ رادیکال بیابد. اگر کاری از دست ما برمیآید این است که به جامعۀ آذری یا "تُرک" احترام کامل بگذاریم و کمک کنیم خودش با فرزندانِ رادیکالش، گفتگو برقرار کند. هر راهکاری غیر از این دور باطل است. تبریز از جهت فرهنگی همواره یک گام در ایران پیش بود، اجازه دهیم خودشان راهی برای جلوگیری از این رادیکالیسم بیابند.
یگانه وظیفۀ ما این است در آتشی ساختگی ندمیم و در دام اقلیتی رادیکال نیفتیم...
@IranDel_Channel
💢
Telegram
آذری ها |Azariha
❇️ نمایشِ ژندهپارۀ آنکارا و باکو در ورزشگاه تبریز در بازی تراکتورسازی - سپاهان در روز ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی و در لحظات قرائت قرآن کریم
📛 دهنکجی سرسپردگانِ بیگانگان در بیخِ گوش استاندار آذربایجانشرقی، فرماندار تبریز و نهادهای امنیتی - انتظامی استان…
❇️ نمایشِ ژندهپارۀ آنکارا و باکو در ورزشگاه تبریز در بازی تراکتورسازی - سپاهان در روز ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی و در لحظات قرائت قرآن کریم
📛 دهنکجی سرسپردگانِ بیگانگان در بیخِ گوش استاندار آذربایجانشرقی، فرماندار تبریز و نهادهای امنیتی - انتظامی استان…
🔴 تصمیماتِ بنیادی در سیاستِ خارجی
✍️ طوس طهماسبی
تصمیماتِ بنیادی در سیاست خارجی به راحتی میتواند یک کشور بزرگ و ثروتمند را به چاه فلاکت و نیستی بیندازد و یا رفاه و خوشبختی یک کشور کوچک فاقد منابع طبیعی را برای دهها سال تضمین کند. بهترین نمونه در این بحث مقایسه انتخابهای راهبردی هلند و انگلستان در قرون هفده و بیست میلادی با انتخابهای آلمان نازی، امپراتوری ژاپن و نظایر قذافی و صدام حسین در قرن بیستم است.
در اواخر قرن هفدهم میلادی، هلند با نهایت شایستگی در فنآوری، تجارت و حکمرانی، از بسیاری جهات، قدرتمندترین کشور جهان محسوب میشد. هلند پیشتاز اکتشافات دریایی و تجارت ماوراء بحار بود و پایتختش مرکز مبادلات مالی جهان به شمار میرفت. اما در همین نقطه اوج، هلندیها با واقعیت تلخی مواجه شدند: قدرتهای دیگری با مساحت، جمعیت و منابع بیشتر یعنی انگلستان و فرانسه وارد عرصهای شده بودند که هلند پیشگام و راهگشایش بود و هلندیها هر قدر هم که تلاش میکردند و نبوغ به خرج میدادند، در میان مدت، قادر به رقابت و برابری با آنها نبودند.
هلندیها با انتخاب دشواری روبرو بودند: از سودای رهبری نظم جهانی و جایگاه ابرقدرتی چشم بپوشند و یا با تمام توش و توانشان دست به جنگی انتحارگونه زده و منابع و مردم خود را فدای غرورِ رمانتیکِ حاصل از دوران کوتاه قدرت و سروری جهانی بنمایند. سیاست خارجی از فرهنگِ سیاسی و کیفیت فُرماسیونِ اجتماعی، فرهنگی یک کشور ریشه میگیرد. هلندیها برخلاف هیتلر و ژاپنیها، راه اول را برگزیدند. آنها تشخیص دادند که از میان انگلستان و فرانسه، به دلایل فرهنگی و ژئوپلتیک، انگلستان قدرتی است که میتوان با آن کنار آمد و کار کرد. آنها با انگلستان معاملهای تاریخی انجام دادند و در قبال مواهب امنیتی و اقتصادی، جایگاه برتر جهانی این کشور را به رسمیت شناختند و حتی روند دستیابی لندن به این جایگاه را تسهیل نمودند.
در واقع آنها خود به پیشواز روندی رفتند که اجتناب ناپذیر بود، اما با این کار این روند را از یک تهدید به یک فرصت تبدیل نمودند. آنها از یکسو خود را در برابر تهدید قدرتِ قارهای رو به افزایش فرانسه بیمه نمودند و از سوی دیگر مانع از نابودی منابع خود در راه یک رقابتِ نظامی پرخرج و بیحاصل شدند. آنها همچنین یک امپراتوری دریایی بزرگ را که در میان مدت، توان پرداخت هزینه نگهداریش را نداشتند، با یک امپراتوری کوچک تعویض کردند که مواهب اقتصادی آن بیش از هزینه نگهداریش بود. بدین ترتیب موجویت، رفاه و حضور هلند در باشگاه کشورهای پیشرفته تضمین گردید.
سه قرن بعد انگلیسیها دقیقاً همین معامله را با ایالات متحده انجام دادند. یعنی به جای پافشاری بر یک توهمِ دستنیافتنی و سوزاندنِ منابع و مردم خود به پای آن، تلاش کردند به هوشمندانهترین و سودآورترین شکل ممکن با روندهای اجتناب ناپذیر تاریخی همراه شوند و رفاه و خوشبختی مردم خود را تضمین نمایند.
کدام فلسفه و نگرش سیاسی است که چنین خِرد تاریخی کلانی را پی میریزد؟ امروز در شرایطی که نتایج انتخابهای هیتلر، میلیتاریستهای ژاپن و نیز نسخه کمیک و شیزوفرنیک آنها یعنی هیتلرهای کوچک خاورمیانهای نظیر صدام حسین و قذافی و... در برابر ما است، ارزش این خرد کلان تاریخی، خود را بسیار بیشتر به ما نشان میدهد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 تصمیماتِ بنیادی در سیاستِ خارجی
✍️ طوس طهماسبی
تصمیماتِ بنیادی در سیاست خارجی به راحتی میتواند یک کشور بزرگ و ثروتمند را به چاه فلاکت و نیستی بیندازد و یا رفاه و خوشبختی یک کشور کوچک فاقد منابع طبیعی را برای دهها سال تضمین کند. بهترین نمونه در این بحث مقایسه انتخابهای راهبردی هلند و انگلستان در قرون هفده و بیست میلادی با انتخابهای آلمان نازی، امپراتوری ژاپن و نظایر قذافی و صدام حسین در قرن بیستم است.
در اواخر قرن هفدهم میلادی، هلند با نهایت شایستگی در فنآوری، تجارت و حکمرانی، از بسیاری جهات، قدرتمندترین کشور جهان محسوب میشد. هلند پیشتاز اکتشافات دریایی و تجارت ماوراء بحار بود و پایتختش مرکز مبادلات مالی جهان به شمار میرفت. اما در همین نقطه اوج، هلندیها با واقعیت تلخی مواجه شدند: قدرتهای دیگری با مساحت، جمعیت و منابع بیشتر یعنی انگلستان و فرانسه وارد عرصهای شده بودند که هلند پیشگام و راهگشایش بود و هلندیها هر قدر هم که تلاش میکردند و نبوغ به خرج میدادند، در میان مدت، قادر به رقابت و برابری با آنها نبودند.
هلندیها با انتخاب دشواری روبرو بودند: از سودای رهبری نظم جهانی و جایگاه ابرقدرتی چشم بپوشند و یا با تمام توش و توانشان دست به جنگی انتحارگونه زده و منابع و مردم خود را فدای غرورِ رمانتیکِ حاصل از دوران کوتاه قدرت و سروری جهانی بنمایند. سیاست خارجی از فرهنگِ سیاسی و کیفیت فُرماسیونِ اجتماعی، فرهنگی یک کشور ریشه میگیرد. هلندیها برخلاف هیتلر و ژاپنیها، راه اول را برگزیدند. آنها تشخیص دادند که از میان انگلستان و فرانسه، به دلایل فرهنگی و ژئوپلتیک، انگلستان قدرتی است که میتوان با آن کنار آمد و کار کرد. آنها با انگلستان معاملهای تاریخی انجام دادند و در قبال مواهب امنیتی و اقتصادی، جایگاه برتر جهانی این کشور را به رسمیت شناختند و حتی روند دستیابی لندن به این جایگاه را تسهیل نمودند.
در واقع آنها خود به پیشواز روندی رفتند که اجتناب ناپذیر بود، اما با این کار این روند را از یک تهدید به یک فرصت تبدیل نمودند. آنها از یکسو خود را در برابر تهدید قدرتِ قارهای رو به افزایش فرانسه بیمه نمودند و از سوی دیگر مانع از نابودی منابع خود در راه یک رقابتِ نظامی پرخرج و بیحاصل شدند. آنها همچنین یک امپراتوری دریایی بزرگ را که در میان مدت، توان پرداخت هزینه نگهداریش را نداشتند، با یک امپراتوری کوچک تعویض کردند که مواهب اقتصادی آن بیش از هزینه نگهداریش بود. بدین ترتیب موجویت، رفاه و حضور هلند در باشگاه کشورهای پیشرفته تضمین گردید.
سه قرن بعد انگلیسیها دقیقاً همین معامله را با ایالات متحده انجام دادند. یعنی به جای پافشاری بر یک توهمِ دستنیافتنی و سوزاندنِ منابع و مردم خود به پای آن، تلاش کردند به هوشمندانهترین و سودآورترین شکل ممکن با روندهای اجتناب ناپذیر تاریخی همراه شوند و رفاه و خوشبختی مردم خود را تضمین نمایند.
کدام فلسفه و نگرش سیاسی است که چنین خِرد تاریخی کلانی را پی میریزد؟ امروز در شرایطی که نتایج انتخابهای هیتلر، میلیتاریستهای ژاپن و نیز نسخه کمیک و شیزوفرنیک آنها یعنی هیتلرهای کوچک خاورمیانهای نظیر صدام حسین و قذافی و... در برابر ما است، ارزش این خرد کلان تاریخی، خود را بسیار بیشتر به ما نشان میدهد.
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 یادکرد جواد میری از استاد فیروز منصوری ✍️ داود دشتبانی، مدیر ماهنامه وطنیولی سیدجواد میری، فعال قومگرا اخیراً در مطلبی از استاد فیروز منصوری و کتاب ایشان با عنوان آیا شاه اسماعیل شاعر بوده و دیوان شعری داشته یا نه؟ یادکرده است و در پایان پیوند مراسم…
🔴 برین گونه سازیم، آئین و راه
پاسخی به تجاهل سیدجواد میری [مینق] در مورد قومگرا بودنش
✍️ داود دشتبانی، مدیر ماهنامۀ وطنیولی
جناب آقای [سید جواد] میری [مینق] در رد و بدل پیامِ کانالِ تلگرامی وطنیولی و کانال ایشان از صفتِ "قومگرا" که به ایشان اطلاق شده، آنچنان برآشفتند و اصل پیام را که از قضا در تأیید تعریض ایشان بر نادرستی مطالب یکی از آثارِ استاد فیروز منصوری بود، نادیده گرفتند و نوشتند، اساسأ نمیدانند "قومگرا" یعنی چه؟! و بنده را یکی از قومگرایانِ نام آشنای کشور، خطاب کرده و مرقوم کردند:
«من هیچگاه در باب قومگرایی چیزی ننوشتم و البته نمیدانم "قومگرا" معادل چیست؟ اگر "اتنو - سنتریسم" است که تمامی ملل در جهان به نوعی اتنوسنتریک هستند، مثلاً یوروسنتریسم که من در نقد آن بسیار نوشتهام. اما این لفظ قومگرا که از قضا جناب دشتبانی به من نسبت میدهد مصداقش خود ایشان است. زیرا من همواره در باب فرهنگِ ایران در تمامی وجوهش و ایران بزرگ فرهنگی ... نگاشتهام و آثارم شاهد مدعایم است.»!
تجاهلِ سید جواد میری [مینق] در مورد معنای قومگرا و اینکه هیچ نوشتهای در اینباره ندارد، نیز از رموزِ فعالیتهای مرموز میری است.
همانطور که ایشان به خوبی میدانند، قومگرایی معادل Ethnic nationalism یا ethnonationalism شکلی از هویتسازی یا جعلِ هویت است که ایشان با برساختنِ «هویتِ تُرکی برای کلِّ ایران» و «لزوم عضویت ایران در سازمان کشورهای تُرک» و یا «لزوم چندزبانگی ایران و برکشیدنِ زبان تُرکی به عنوان زبانِ رسمی» و یا «معرفی زباِنِ تُرکی به عنوانِ زبانِ غالب و مطلوب ایرانِ فرهنگی» آن را دنبال میکنند. در واقع با بررسی فعالیتهای عملیاتی و سیاسی [سید جواد] میری [مینق] روشن میشود که پروژۀ اصلی او پیگیری تُرکگرایی یا پانتُرکیسم یا تُرکیّت در سپهرِ سیاسی ایران و معرفی ایران به عنوان یک "هویت تُرکی" است و سایر موضعگیریها که از ورزش و موسیقی تا فلسفۀ اسلامی و علامه طباطبایی و جامعهشناسی دین و زنان و اعتیاد و ... را شامل میشود پوششی برای پنهان کردن پروژۀ اصلی است. ایشان محتاطانه و با صبر و پشتکاری ستودنی در حال نفوذ و گسترشِ ادبیات و گفتمان مدنظرشان در ارکانِ حکومت از پایینترین رده تا بالا هستند و از هیچ تلاشی برای نزدیکی و ارتباط با ارکانِ حکومتی دریغ نمیکنند که البته با زندگی گذشتهشان از سوئد و انگلیس و ... سنخیت چندانی ندارد.
فرهنگِ قوم ایرانی با همه تنوع و گوناگونی خود مبتنی بر محوریتِ زبانِ فارسی و تاریخِ اساطیری و آداب و رسوم مشترک بوده و هست و خُرده فرهنگهایی (Subculture) چون فرهنگِ آذربایجان به بهترین شکل و با آزادی بالیدهاند. به طور مثال دو شاهکارِ هنری شعر حیدربابایه سلام و ترانۀ آیریلیق در دامنِ همین فرهنگ، متولد شدهاند، نه در آن سوی مرز که با محوریتِ تُرکیّت از اصلِ ایرانی خود جدا شده است.
تنوع فرهنگی ایرانی به صورت طبیعی و تاریخی، عناصر اصلی و محوری را برگزیده و برکشیده و سایر تنوعها را نیز حفظ و حراست کرده است و از قضا پیشنهاداتِ قومگرایانۀ جناب آقای [سید جواد] میری [مینق] برای این فرهنگ، غیرطبیعی و ساختگی است و در طول نزدیک به هزار سال حکومت سلسلههای تُرکتبار در ایران نیز به آن عمل نشده است.
من اگر قومگرا باشم به همین قومِ ایرانی تعلق دارم با اصالتِ آذری؛ به تُرکی آذربایجانی و آداب و رسوم بومی آن افتخار میکنم و همچون گذشتگان این مرزبوم، زبانِ فارسی را به عنوان زبانِ ملی میشناسم و تاریخ و فرهنگ ایران را از دورانِ اساطیری تاکنون با همه تنوع و گوناگونیاش آنچنان که هست، پذیرا هستم و قرائتِ قومگرایانه از آن ندارم.
@IranDel_Channel
💢
🔴 برین گونه سازیم، آئین و راه
پاسخی به تجاهل سیدجواد میری [مینق] در مورد قومگرا بودنش
✍️ داود دشتبانی، مدیر ماهنامۀ وطنیولی
جناب آقای [سید جواد] میری [مینق] در رد و بدل پیامِ کانالِ تلگرامی وطنیولی و کانال ایشان از صفتِ "قومگرا" که به ایشان اطلاق شده، آنچنان برآشفتند و اصل پیام را که از قضا در تأیید تعریض ایشان بر نادرستی مطالب یکی از آثارِ استاد فیروز منصوری بود، نادیده گرفتند و نوشتند، اساسأ نمیدانند "قومگرا" یعنی چه؟! و بنده را یکی از قومگرایانِ نام آشنای کشور، خطاب کرده و مرقوم کردند:
«من هیچگاه در باب قومگرایی چیزی ننوشتم و البته نمیدانم "قومگرا" معادل چیست؟ اگر "اتنو - سنتریسم" است که تمامی ملل در جهان به نوعی اتنوسنتریک هستند، مثلاً یوروسنتریسم که من در نقد آن بسیار نوشتهام. اما این لفظ قومگرا که از قضا جناب دشتبانی به من نسبت میدهد مصداقش خود ایشان است. زیرا من همواره در باب فرهنگِ ایران در تمامی وجوهش و ایران بزرگ فرهنگی ... نگاشتهام و آثارم شاهد مدعایم است.»!
تجاهلِ سید جواد میری [مینق] در مورد معنای قومگرا و اینکه هیچ نوشتهای در اینباره ندارد، نیز از رموزِ فعالیتهای مرموز میری است.
همانطور که ایشان به خوبی میدانند، قومگرایی معادل Ethnic nationalism یا ethnonationalism شکلی از هویتسازی یا جعلِ هویت است که ایشان با برساختنِ «هویتِ تُرکی برای کلِّ ایران» و «لزوم عضویت ایران در سازمان کشورهای تُرک» و یا «لزوم چندزبانگی ایران و برکشیدنِ زبان تُرکی به عنوان زبانِ رسمی» و یا «معرفی زباِنِ تُرکی به عنوانِ زبانِ غالب و مطلوب ایرانِ فرهنگی» آن را دنبال میکنند. در واقع با بررسی فعالیتهای عملیاتی و سیاسی [سید جواد] میری [مینق] روشن میشود که پروژۀ اصلی او پیگیری تُرکگرایی یا پانتُرکیسم یا تُرکیّت در سپهرِ سیاسی ایران و معرفی ایران به عنوان یک "هویت تُرکی" است و سایر موضعگیریها که از ورزش و موسیقی تا فلسفۀ اسلامی و علامه طباطبایی و جامعهشناسی دین و زنان و اعتیاد و ... را شامل میشود پوششی برای پنهان کردن پروژۀ اصلی است. ایشان محتاطانه و با صبر و پشتکاری ستودنی در حال نفوذ و گسترشِ ادبیات و گفتمان مدنظرشان در ارکانِ حکومت از پایینترین رده تا بالا هستند و از هیچ تلاشی برای نزدیکی و ارتباط با ارکانِ حکومتی دریغ نمیکنند که البته با زندگی گذشتهشان از سوئد و انگلیس و ... سنخیت چندانی ندارد.
فرهنگِ قوم ایرانی با همه تنوع و گوناگونی خود مبتنی بر محوریتِ زبانِ فارسی و تاریخِ اساطیری و آداب و رسوم مشترک بوده و هست و خُرده فرهنگهایی (Subculture) چون فرهنگِ آذربایجان به بهترین شکل و با آزادی بالیدهاند. به طور مثال دو شاهکارِ هنری شعر حیدربابایه سلام و ترانۀ آیریلیق در دامنِ همین فرهنگ، متولد شدهاند، نه در آن سوی مرز که با محوریتِ تُرکیّت از اصلِ ایرانی خود جدا شده است.
تنوع فرهنگی ایرانی به صورت طبیعی و تاریخی، عناصر اصلی و محوری را برگزیده و برکشیده و سایر تنوعها را نیز حفظ و حراست کرده است و از قضا پیشنهاداتِ قومگرایانۀ جناب آقای [سید جواد] میری [مینق] برای این فرهنگ، غیرطبیعی و ساختگی است و در طول نزدیک به هزار سال حکومت سلسلههای تُرکتبار در ایران نیز به آن عمل نشده است.
من اگر قومگرا باشم به همین قومِ ایرانی تعلق دارم با اصالتِ آذری؛ به تُرکی آذربایجانی و آداب و رسوم بومی آن افتخار میکنم و همچون گذشتگان این مرزبوم، زبانِ فارسی را به عنوان زبانِ ملی میشناسم و تاریخ و فرهنگ ایران را از دورانِ اساطیری تاکنون با همه تنوع و گوناگونیاش آنچنان که هست، پذیرا هستم و قرائتِ قومگرایانه از آن ندارم.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نگاهی به سیاستهای ایران در منطقۀ قفقاز جنوبی
در سالهای اخیر، روابطِ ایران و رژیم باكو متأثر از برخى ادعاهای الحاقگرایانه جمهورى باکو در مورد مناطقِ شمالغربی ایران و اتهامزنىهاى الهام علىاف دچار تنشهایی شده است.
اين تحركات و ادعاهاى رژیمِ باكو از كجا نشأت مى گيرد و چشمانداز اين تنش به كجا خواهد انجاميد؟
داود دشتبانی، دکترای تاریخ، سردبير ماهنامۀ وطنيولى و كارشناس مسائل قفقاز و سید جواد ميرى مینق، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى در ميزگردى در پاییز ۱۴۰۱ خورشیدی به بررسی اين موضوع پرداختند که توجهی دیگربار به این گفتگو، خالی از لطف نیست.
🔴 منبع: اکو ایران
🔴 پینوشت کانال ایراندل:
در این گفتگو، آقای دشتبانی تلاش دارد از منظر دفاع از منافعِ کلانِ ملی، به نوعی دیدگاه جریاناتِ ملی و ایراندوست را دربارۀ مسائلِ قفقاز جنوبی بیان نماید و آقای میری مینق هم از موضعی قومگرایانه و تُرکیگرایانه به موضوع نگاه میکند.
@IranDel_Channel
💢
🎥 نگاهی به سیاستهای ایران در منطقۀ قفقاز جنوبی
در سالهای اخیر، روابطِ ایران و رژیم باكو متأثر از برخى ادعاهای الحاقگرایانه جمهورى باکو در مورد مناطقِ شمالغربی ایران و اتهامزنىهاى الهام علىاف دچار تنشهایی شده است.
اين تحركات و ادعاهاى رژیمِ باكو از كجا نشأت مى گيرد و چشمانداز اين تنش به كجا خواهد انجاميد؟
داود دشتبانی، دکترای تاریخ، سردبير ماهنامۀ وطنيولى و كارشناس مسائل قفقاز و سید جواد ميرى مینق، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى در ميزگردى در پاییز ۱۴۰۱ خورشیدی به بررسی اين موضوع پرداختند که توجهی دیگربار به این گفتگو، خالی از لطف نیست.
🔴 منبع: اکو ایران
🔴 پینوشت کانال ایراندل:
در این گفتگو، آقای دشتبانی تلاش دارد از منظر دفاع از منافعِ کلانِ ملی، به نوعی دیدگاه جریاناتِ ملی و ایراندوست را دربارۀ مسائلِ قفقاز جنوبی بیان نماید و آقای میری مینق هم از موضعی قومگرایانه و تُرکیگرایانه به موضوع نگاه میکند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 یک مطالعه نشان میدهد همسایۀ غربی ایران قصد دارد ۸۳ درصد آوردهٔ آبی رود ارس را مهار کند.
🔴 تقلای ترکیه برای مصادرهٔ آب ارس
اختلاف بر سر اقدامات سازهای کشور ترکیه برای مهار آبهای سطحی از بیش از یک دهه قبل، بالا گرفته است. کشورهای منطقه، خصوصاً عراق بر سر ابر پروژهٔ «گاپ» در سرشاخههای دجله و فرات با همسایهٔ شمالیشان، ترکیه بهاختلاف خوردهاند. از طرفی ایران نیز بهدلیل آنکه از تبعاتِ ثانویهٔ سدسازی در بالادست دجله و فرات آسیب میبیند نیز به این اعتراض پیوسته است. اما ترکیه بهدنبال آنچه که «توسعهٔ آبمحور» خوانده، طرحهای بلندپروازانهٔ دیگری را در سر میپروراند. ابرپروژهای دیگر بهنام «داپ» در شرق ترکیه در دست اجراست که بخشی از این پروژه به مهار آب در حوضهٔ آبریز رودخانهٔ ارس مربوط میشود. رودخانهای مرزی که امروزه علاوهبر موضوع آلودگی آن، رقابت کشورهای منطقه بر سر بهرهبرداری آب آن نیز از مهمترین مسائل هیدروپلیتیکی منطقه محسوب میشود.
در مقالهٔ «توسعۀ آب محور ترکیه در حوضهٔ آبریز فرامرزی ارس» که اخیراً توسط «سعید نسترنی عموقین»، «سیده زهرا قریشی»، «حجت میانآبادی» و «عاطفه پرورش ریزی» در مجلهٔ «مدیریت آب و آبیاری» دانشگاه تهران منتشر شده، ابعادی از اقدامات ترکیه در حوضهٔ رودخانهٔ ارس مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، ترکیه برای مهار ۳.۷۴۳ میلیارد مترمکعب آب دورخیز کرده است. برنامهای که علاوهبر تأثیرات محیطزیستی در پاییندست رودخانهٔ ارس، میتواند بر معادلات دیپلماتیک منطقه نیز تأثیر سوء بگذارد. نویسندگان این مقاله بر این باورند که ترکیه در حوزهٔ آبهای فرامرزی سعی دارد با «تحریف گفتمان» از آب بهعنوان یک ابزار سیاسی در منطقه استفاده کند.
🔴 منبع: پیامِ ما آنلاین
🔴 گزارش کامل را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 یک مطالعه نشان میدهد همسایۀ غربی ایران قصد دارد ۸۳ درصد آوردهٔ آبی رود ارس را مهار کند.
🔴 تقلای ترکیه برای مصادرهٔ آب ارس
اختلاف بر سر اقدامات سازهای کشور ترکیه برای مهار آبهای سطحی از بیش از یک دهه قبل، بالا گرفته است. کشورهای منطقه، خصوصاً عراق بر سر ابر پروژهٔ «گاپ» در سرشاخههای دجله و فرات با همسایهٔ شمالیشان، ترکیه بهاختلاف خوردهاند. از طرفی ایران نیز بهدلیل آنکه از تبعاتِ ثانویهٔ سدسازی در بالادست دجله و فرات آسیب میبیند نیز به این اعتراض پیوسته است. اما ترکیه بهدنبال آنچه که «توسعهٔ آبمحور» خوانده، طرحهای بلندپروازانهٔ دیگری را در سر میپروراند. ابرپروژهای دیگر بهنام «داپ» در شرق ترکیه در دست اجراست که بخشی از این پروژه به مهار آب در حوضهٔ آبریز رودخانهٔ ارس مربوط میشود. رودخانهای مرزی که امروزه علاوهبر موضوع آلودگی آن، رقابت کشورهای منطقه بر سر بهرهبرداری آب آن نیز از مهمترین مسائل هیدروپلیتیکی منطقه محسوب میشود.
در مقالهٔ «توسعۀ آب محور ترکیه در حوضهٔ آبریز فرامرزی ارس» که اخیراً توسط «سعید نسترنی عموقین»، «سیده زهرا قریشی»، «حجت میانآبادی» و «عاطفه پرورش ریزی» در مجلهٔ «مدیریت آب و آبیاری» دانشگاه تهران منتشر شده، ابعادی از اقدامات ترکیه در حوضهٔ رودخانهٔ ارس مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، ترکیه برای مهار ۳.۷۴۳ میلیارد مترمکعب آب دورخیز کرده است. برنامهای که علاوهبر تأثیرات محیطزیستی در پاییندست رودخانهٔ ارس، میتواند بر معادلات دیپلماتیک منطقه نیز تأثیر سوء بگذارد. نویسندگان این مقاله بر این باورند که ترکیه در حوزهٔ آبهای فرامرزی سعی دارد با «تحریف گفتمان» از آب بهعنوان یک ابزار سیاسی در منطقه استفاده کند.
🔴 منبع: پیامِ ما آنلاین
🔴 گزارش کامل را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 تقلای ترکیه، برای مصادرهٔ ارس! اختلاف بر سر اقدامات سازهای کشور ترکیه برای مهار آبهای سطحی از بیش از یک دهه قبل بالا گرفته است. کشورهای منطقه، خصوصاً عراق بر سر ابر پروژهٔ «گاپ» در سرشاخههای دجله و فرات با همسایهٔ شمالیشان، ترکیه بهاختلاف خوردهاند.…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حذف کریدوری ایران؟!
در اطراف کشور چه میگذرد؟
🔴 متن کامل گزارش را از اینجا بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
در اطراف کشور چه میگذرد؟
🔴 متن کامل گزارش را از اینجا بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 شیطنت بیبیسی فارسی و پاسخ تهمورس پورناظری، آهنگساز و نوازنده برجسته ایرانی
🔴 بیبیسی فارسی در رفتاری شیطنتآمیز، برای خبری در استان سیستانوبلوچستان، نقشهای منتشر کرده که در آن، ایران، پاکستان و افغانستان با رنگ متفاوت و رسم مرزها از هم جدا شده و استان سیستانوبلوچستان ایران هم با رنگ متفاوتی ترسیم شده است. این شیطنت بیبیسی فارسی با انتقاد جناب تهمورس پورناظری (زاده کرمانشاه) و بسیاری از ایرانیان مواجه شده است. جناب پورناظری همچنین از تمام هنرمندان ایراندوست خواسته در چنین مباحثی ساکت نباشند.
ملت، خود با دقت و وسواس، حافظِ ایرانشان هستند...
@IranDel_Channel
💢
🔴 شیطنت بیبیسی فارسی و پاسخ تهمورس پورناظری، آهنگساز و نوازنده برجسته ایرانی
🔴 بیبیسی فارسی در رفتاری شیطنتآمیز، برای خبری در استان سیستانوبلوچستان، نقشهای منتشر کرده که در آن، ایران، پاکستان و افغانستان با رنگ متفاوت و رسم مرزها از هم جدا شده و استان سیستانوبلوچستان ایران هم با رنگ متفاوتی ترسیم شده است. این شیطنت بیبیسی فارسی با انتقاد جناب تهمورس پورناظری (زاده کرمانشاه) و بسیاری از ایرانیان مواجه شده است. جناب پورناظری همچنین از تمام هنرمندان ایراندوست خواسته در چنین مباحثی ساکت نباشند.
ملت، خود با دقت و وسواس، حافظِ ایرانشان هستند...
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 نوروز بدون ماههای ایرانی! ✍️ سالار سیفالدینی، دکترای جغرافیای سیاسی نوروز، بدون تقویم خیامی و ماههای ایرانی معنایی ندارد. وقتی میگوییم نوروز یعنی روز نخستِ فروردین، نه ۲٠ (یا ۲۱) مارس. کوششِ [مصطفی کمال] آتاترک برای "ملتسازی"، از این رو موفق…
🔴 سیاستهای نوروزی ترکیه در برابر استراتژی حوزۀ نوروزِ ایران
✍️ سالار سیفالدینی، دکترای جغرافیای سیاسی
«نوروز» در فارسی به معنای روزِ نو است که مصادف با روزِ اولِ فروردین در گاهشماری باستانی ایران است.
این رویداد به عنوان جشنِ کهن که در گاهشماری باستانی از دیرباز تا کنون ادامه داشته است، برای مردم ایران و برخی از فارسیزبانان جهان اهمیّت دارد. اما در سالهای گذشته یک همکاری منطقهای دیگر در اطراف ایران به رهبری ترکیه فعال شده است که درکِ دیگری از نوروز را ارائه میدهد. فخرالدین آلتون سخنگوی ریاستجمهوری و معاون هماهنگکنندۀ رسانهای آن، در صحبتهایی که اخیراً با روزنامه «اِگه من» قزاقستان انجام داده است، از نوروز به عنوان «نماد جهان تُرک» و بلکه نماد وحدت آنها یاد کرده است.
این بیانات همزمان با افزایش فعالیّت سازمان کشورهای به اصطلاح تُرکزبان صورت میگیرد که تُرکیه رهبری آن را برعهده گرفته است. پهنۀ جغرافیایی مد نظر ترکیه علاوه بر ساختار تشکیلاتی به یک ایدۀ نرم و فرهنگی نیز نیاز دارد تا آنچه را که به عنوان به اصطلاح «جهان تُرک» نام میبرد دارای یک بار فلسفی نیز باشد. اما حقیقت این است ساختارهایی از این صرفاً ممکن است یک موقعیت سیاسی را نمایندگی کنند نه وضعیتِ واقعی.
موفقیت اتحادیه اروپا در دهههای گذشته بسیاری از قدرتهای متوسط منطقه.ای در خارج از اروپا را بر آن داشته است تا سازمان های مشابهی را تأسیس کنند. در واقع این فکرجنونآمیز که ممکن است با کنارهم قرار دادن کشورها و فرهنگهای غیرمرتبط به هم بر اساس یک سری مشترکات فرهنگی و تمدنی یک اتحادیۀ نیرومند سیاسی به وجود آورد، ناشی از درکِ غیرواقعی از فلسفۀ شکلگیری اتحادیه اروپا است.
اروپای متحد بر اساس اشتراکات سیاسی از جمله بازار آزاد، لیبرال دموکراسی و بینالمللگرایی شکلگرفت نه بر اساسِ یکسانسازی تمدنی یا رقابت کودکانه با یک حوزۀ تمدنی دیگر. اگرچه بنیانگذاران آن نیز در گذشته دارای تمدن درخشان و گاه سوابق مشترک بودند اما اختلافات زیادی نیز در بین آنها وجود داشت. با این وجود دولتهای اروپایی با عبور از مناقشاتِ گذشته در یک وسعت محدود به عنوان کوچکترین قاره در جهان، دست به چنین ابتکاری زدند.
اما آنچه که رهبران کنونی ترکیه آن را دنبال میکنند تلاش برای ایجاد «اجتماعِ تصوّری» است که فقط روی کاغذ وجود دارد. جهان تُرک چیزی نیست که عملاً در گذشته تجربه شده باشد، طردِ تُرکیه از اتحادیه اروپا، آلترناتیو دیگری را در برابر این کشور قرار داد که در واقع پنجرهای رو به شرق را محسوب ترسیم میکند. «شرقی» که بخشی از آن مسلمانان حنفی و شافعی شیفتۀ نهاد خلافت است و بخشی دیگر تحتِ ادارۀ دولتهای مستبد آسیای میانه و قفقاز جنوبی که توسط حکومتهای خاندانی اداره میشوند.
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 سیاستهای نوروزی ترکیه در برابر استراتژی حوزۀ نوروزِ ایران
✍️ سالار سیفالدینی، دکترای جغرافیای سیاسی
«نوروز» در فارسی به معنای روزِ نو است که مصادف با روزِ اولِ فروردین در گاهشماری باستانی ایران است.
این رویداد به عنوان جشنِ کهن که در گاهشماری باستانی از دیرباز تا کنون ادامه داشته است، برای مردم ایران و برخی از فارسیزبانان جهان اهمیّت دارد. اما در سالهای گذشته یک همکاری منطقهای دیگر در اطراف ایران به رهبری ترکیه فعال شده است که درکِ دیگری از نوروز را ارائه میدهد. فخرالدین آلتون سخنگوی ریاستجمهوری و معاون هماهنگکنندۀ رسانهای آن، در صحبتهایی که اخیراً با روزنامه «اِگه من» قزاقستان انجام داده است، از نوروز به عنوان «نماد جهان تُرک» و بلکه نماد وحدت آنها یاد کرده است.
این بیانات همزمان با افزایش فعالیّت سازمان کشورهای به اصطلاح تُرکزبان صورت میگیرد که تُرکیه رهبری آن را برعهده گرفته است. پهنۀ جغرافیایی مد نظر ترکیه علاوه بر ساختار تشکیلاتی به یک ایدۀ نرم و فرهنگی نیز نیاز دارد تا آنچه را که به عنوان به اصطلاح «جهان تُرک» نام میبرد دارای یک بار فلسفی نیز باشد. اما حقیقت این است ساختارهایی از این صرفاً ممکن است یک موقعیت سیاسی را نمایندگی کنند نه وضعیتِ واقعی.
موفقیت اتحادیه اروپا در دهههای گذشته بسیاری از قدرتهای متوسط منطقه.ای در خارج از اروپا را بر آن داشته است تا سازمان های مشابهی را تأسیس کنند. در واقع این فکرجنونآمیز که ممکن است با کنارهم قرار دادن کشورها و فرهنگهای غیرمرتبط به هم بر اساس یک سری مشترکات فرهنگی و تمدنی یک اتحادیۀ نیرومند سیاسی به وجود آورد، ناشی از درکِ غیرواقعی از فلسفۀ شکلگیری اتحادیه اروپا است.
اروپای متحد بر اساس اشتراکات سیاسی از جمله بازار آزاد، لیبرال دموکراسی و بینالمللگرایی شکلگرفت نه بر اساسِ یکسانسازی تمدنی یا رقابت کودکانه با یک حوزۀ تمدنی دیگر. اگرچه بنیانگذاران آن نیز در گذشته دارای تمدن درخشان و گاه سوابق مشترک بودند اما اختلافات زیادی نیز در بین آنها وجود داشت. با این وجود دولتهای اروپایی با عبور از مناقشاتِ گذشته در یک وسعت محدود به عنوان کوچکترین قاره در جهان، دست به چنین ابتکاری زدند.
اما آنچه که رهبران کنونی ترکیه آن را دنبال میکنند تلاش برای ایجاد «اجتماعِ تصوّری» است که فقط روی کاغذ وجود دارد. جهان تُرک چیزی نیست که عملاً در گذشته تجربه شده باشد، طردِ تُرکیه از اتحادیه اروپا، آلترناتیو دیگری را در برابر این کشور قرار داد که در واقع پنجرهای رو به شرق را محسوب ترسیم میکند. «شرقی» که بخشی از آن مسلمانان حنفی و شافعی شیفتۀ نهاد خلافت است و بخشی دیگر تحتِ ادارۀ دولتهای مستبد آسیای میانه و قفقاز جنوبی که توسط حکومتهای خاندانی اداره میشوند.
🔴 دنبالهی یادداشت را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
IranDel
🔴 سیاستهای نوروزی ترکیه در برابر استراتژی حوزۀ نوروزِ ایران ✍️ سالار سیفالدینی، دکترای جغرافیای سیاسی «نوروز» در فارسی به معنای روزِ نو است که مصادف با روزِ اولِ فروردین در گاهشماری باستانی ایران است. این رویداد به عنوان جشنِ کهن که در گاهشماری باستانی…
🔴 نگاهی به پیشینۀ دو واژه؛ به بهانۀ نوزدهم فروردین ماه (هفتم آوریل) روز جهانی بهداشت
«بهداشت» و «بهداری» امروزه برای همگان واژههایی آشنا هستند. پیشینۀ ساخت و آغاز کاربردِ این دو واژه، به تصویب آنها در فرهنگستان ایران (بنیانگذاری: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۱۴ خورشیدی) میرسد.
فرهنگستان ایران در همان آغاز کار، برای دو واژۀ عربی «حفظالصّحه» و «صحیّه»، نوواژۀ «بهداشت» را برگزید. اندکی پساز آن، با توجه به اینکه کاربرد این نوواژه در دو معنای گوناگون موجب اشتباه میشد، فرهنگستان ایران در دورۀ ریاست حسن وثوق (وثوقالدوله) تصمیم گرفت نوواژۀ «بهداشت» تنها در برابر «حفظالصّحه» به کار رود و برای «صحیّه»، «ادارۀ بهداری» را برگزید و در تاریخ ۱۶ آذرماه ۱۳۱۵ خورشیدی در نامهای، موضوع را به نخستوزیر وقت اعلام کرد.
پایمردی فرهنگستان ایران، نخبگان ادب پارسی و مردم ایران سبب شد که امروز با زبانی پاکیزهتر یادداشتها نگاشته شوند.
🔴 منبع:
کانالِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@IranDel_Channel
💢
«بهداشت» و «بهداری» امروزه برای همگان واژههایی آشنا هستند. پیشینۀ ساخت و آغاز کاربردِ این دو واژه، به تصویب آنها در فرهنگستان ایران (بنیانگذاری: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۱۴ خورشیدی) میرسد.
فرهنگستان ایران در همان آغاز کار، برای دو واژۀ عربی «حفظالصّحه» و «صحیّه»، نوواژۀ «بهداشت» را برگزید. اندکی پساز آن، با توجه به اینکه کاربرد این نوواژه در دو معنای گوناگون موجب اشتباه میشد، فرهنگستان ایران در دورۀ ریاست حسن وثوق (وثوقالدوله) تصمیم گرفت نوواژۀ «بهداشت» تنها در برابر «حفظالصّحه» به کار رود و برای «صحیّه»، «ادارۀ بهداری» را برگزید و در تاریخ ۱۶ آذرماه ۱۳۱۵ خورشیدی در نامهای، موضوع را به نخستوزیر وقت اعلام کرد.
پایمردی فرهنگستان ایران، نخبگان ادب پارسی و مردم ایران سبب شد که امروز با زبانی پاکیزهتر یادداشتها نگاشته شوند.
🔴 منبع:
کانالِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@IranDel_Channel
💢
🔴 فرمان "رمضانی" شاه عباس برای مردم بادکوبه به زبان فارسی
✍️ مرتضی رضوانفر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی
مسجد جمعه باکو، یکی از مهمترین مساجد قفقاز جنوبی است که در سال ۲۰۰۰ میلادی ذیل پروندۀ شهر تاریخی باکو، در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
این مسجد ارزشمند که در زمان شوروی سابق (سایوز)، تبدیل به موزهٔ فرش شده بود دارای کتیبههای فارسی ارزشمندی از قرن ۸ تا ۱۳ ق است، از جمله آنها فرامینِ سه پادشاه شامل اولجایتو محمد خدابنده، قرن ۸، شاه طهماسب ۹۶۴ ق، شاه عباس ۱۰۲۴ ق و چند کتیبه وقف و مرمت در قرن۱۳ ق است.
بخشی از متن کتیبه فرمان شاه عباس صفوی مبنی بر تخفیف مالیاتی مردم باکو در ماه مبارک رمضان:
«حکم جهان مطاع شد آنکه در این وقت بنابر عنایت بیغایت شاهانه در باب شیعیان بادکوبه، الکا (ناحیه) شیروان... یک ماهۀ شهر رمضان المبارک سوای توجیهاتی که اجازه داده میشود و به تخفیف و تصدق مقرر دانستیم...»
باکو دارای بیشترین کتیبۀ فارسی در منطقه قفقاز است که توسط مردم فرهنگدوست آن، به شیوه مناسبی حفاظت و اکثراً شناسنامه دار شده است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 فرمان "رمضانی" شاه عباس برای مردم بادکوبه به زبان فارسی
✍️ مرتضی رضوانفر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی
مسجد جمعه باکو، یکی از مهمترین مساجد قفقاز جنوبی است که در سال ۲۰۰۰ میلادی ذیل پروندۀ شهر تاریخی باکو، در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
این مسجد ارزشمند که در زمان شوروی سابق (سایوز)، تبدیل به موزهٔ فرش شده بود دارای کتیبههای فارسی ارزشمندی از قرن ۸ تا ۱۳ ق است، از جمله آنها فرامینِ سه پادشاه شامل اولجایتو محمد خدابنده، قرن ۸، شاه طهماسب ۹۶۴ ق، شاه عباس ۱۰۲۴ ق و چند کتیبه وقف و مرمت در قرن۱۳ ق است.
بخشی از متن کتیبه فرمان شاه عباس صفوی مبنی بر تخفیف مالیاتی مردم باکو در ماه مبارک رمضان:
«حکم جهان مطاع شد آنکه در این وقت بنابر عنایت بیغایت شاهانه در باب شیعیان بادکوبه، الکا (ناحیه) شیروان... یک ماهۀ شهر رمضان المبارک سوای توجیهاتی که اجازه داده میشود و به تخفیف و تصدق مقرر دانستیم...»
باکو دارای بیشترین کتیبۀ فارسی در منطقه قفقاز است که توسط مردم فرهنگدوست آن، به شیوه مناسبی حفاظت و اکثراً شناسنامه دار شده است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 احسان هوشمند در گفتگو با روزنامه اعتماد دربارۀ حوادث ماههای اخير استانِ سيستانوبلوچستان:
آژير ترور در شرق
✍️ مهدی بیکاوغلی از روزنامه اعتماد
پشت پرده حملات تروريستی به چابهار، راسک و مناطق شرقی كشور چيست؟ چرا طی سالهای اخير اين نوع حملات به مناطق شرقی كشور افزايش يافته است؟ رويكردِ مناسب، برای مقابله با اين تحركات تروريستی چيست؟ در روزهايی كه توجه و تمركز افكار عمومی ايرانيان متوجه رخدادهای مرتبط با تجاوزاتِ اسراييل و نحوۀ پاسخگويی ايران به اين رفتارهاست، حوادثی در استانِ سيستانوبلوچستان در حال وقوع است كه اگر اهميت آنها بيش از رخدادهای منطقهای نباشد به اندازه آنها دارای اهميت است. بامداد پنجشنبه ۱۶ فروردين ماه ۱۴۰۳ [خورشیدی] بود كه گروهک تروريستی جيشالعدل در حمله تروريستی به يک كلانتری و ناحيه سپاه در دو شهر راسک و چابهار يورش بُرد. در ادامه اخبار ضد و نقيضی در خصوص كشته شدن تروريستها و تلفاتِ طرف ايرانی منتشر شد. مقاماتِ رسمی از جمله معاونِ امنيتی وزير كشور اعلام كردند: حملۀ همزمان تروريستی به كلانتری ۱۱ چابهار و پايگاه دريابانی و سپاه راسک و پايگاه بسيج بخش پارود در مسير محور راسک – ايرانشهر صورت گرفت كه با مقابله نيروهای امنيتی و انتظامی با شكست مواجه شد. در چابهار هم تروريستها به مقر سپاه حمله كردند و در مواجهه با نيروهای حافظ امنيت به يكی از ساختمانهای مسكونی نفوذ كردند و تعدادی از افراد را به گروگان گرفتند. نهايتاً ۱۹ تروريست و ۱۰ نفر از نيروهای نظامی ايران در اثر اين حادثه جان خود را از دست دادند. احسان هوشمند، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل قومی در گفتوگو با «اعتماد» تلاش میكند نوری به ابعاد پنهان گزارههايی بتاباند كه زمينههای افزايش وقوع يک چنين حملاتی را بيشتر میكند. به اعتقاد اين پژوهشگر، دليل اصلی انجام اين حملات، جلوگيری از تحقق توسعه در چابهار و مناطق شرقی كشور است. هوشمند همچنين نحوه عملكرد دولت در مناطق مرزی را منفعلانه و فاقد راهبردهای متوازن ارزيابی میكند.
🔴 برشهایی از گفتوگو:
وقوع چند عملیات نظامی سنگین، پر سر و صدا، پر هزینه و پرتلفات باعث شده این تصور به وجود آید که دولت و مسئولان کشور در ارتباط با مسائل این استان، فاقد ابتکار عملهای لازم و منعطف هستند.
باید مسائل و مشکلات برجای مانده از تنشهای دو سال اخیر در استان سیستانوبلوچستان حلوفصل شوند. عاملان مربوط به درگیریهای زاهدان در سال گذشته باید به شکل روشن و بیطرفانه مجازات شوند.
جیش العدل رسماً اعلام کرده است، هدف از اجرای این عملیات، تلاش برای ناکام گذاشتن بخشی از برنامههای طرح موسوم به توسعۀ سواحلِ مکران است.
در تاریخ معاصر ایران در دو دوره، شاهد گسترش خشونتها در استان سیستانوبلوچستان بودهایم. دورۀ اول در دولت احمدینژاد و در دورۀ فعلی که دولت ابراهیم رئیسی حاکم بوده است.
🔴 پرسش و پاسخ را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 احسان هوشمند در گفتگو با روزنامه اعتماد دربارۀ حوادث ماههای اخير استانِ سيستانوبلوچستان:
آژير ترور در شرق
✍️ مهدی بیکاوغلی از روزنامه اعتماد
پشت پرده حملات تروريستی به چابهار، راسک و مناطق شرقی كشور چيست؟ چرا طی سالهای اخير اين نوع حملات به مناطق شرقی كشور افزايش يافته است؟ رويكردِ مناسب، برای مقابله با اين تحركات تروريستی چيست؟ در روزهايی كه توجه و تمركز افكار عمومی ايرانيان متوجه رخدادهای مرتبط با تجاوزاتِ اسراييل و نحوۀ پاسخگويی ايران به اين رفتارهاست، حوادثی در استانِ سيستانوبلوچستان در حال وقوع است كه اگر اهميت آنها بيش از رخدادهای منطقهای نباشد به اندازه آنها دارای اهميت است. بامداد پنجشنبه ۱۶ فروردين ماه ۱۴۰۳ [خورشیدی] بود كه گروهک تروريستی جيشالعدل در حمله تروريستی به يک كلانتری و ناحيه سپاه در دو شهر راسک و چابهار يورش بُرد. در ادامه اخبار ضد و نقيضی در خصوص كشته شدن تروريستها و تلفاتِ طرف ايرانی منتشر شد. مقاماتِ رسمی از جمله معاونِ امنيتی وزير كشور اعلام كردند: حملۀ همزمان تروريستی به كلانتری ۱۱ چابهار و پايگاه دريابانی و سپاه راسک و پايگاه بسيج بخش پارود در مسير محور راسک – ايرانشهر صورت گرفت كه با مقابله نيروهای امنيتی و انتظامی با شكست مواجه شد. در چابهار هم تروريستها به مقر سپاه حمله كردند و در مواجهه با نيروهای حافظ امنيت به يكی از ساختمانهای مسكونی نفوذ كردند و تعدادی از افراد را به گروگان گرفتند. نهايتاً ۱۹ تروريست و ۱۰ نفر از نيروهای نظامی ايران در اثر اين حادثه جان خود را از دست دادند. احسان هوشمند، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل قومی در گفتوگو با «اعتماد» تلاش میكند نوری به ابعاد پنهان گزارههايی بتاباند كه زمينههای افزايش وقوع يک چنين حملاتی را بيشتر میكند. به اعتقاد اين پژوهشگر، دليل اصلی انجام اين حملات، جلوگيری از تحقق توسعه در چابهار و مناطق شرقی كشور است. هوشمند همچنين نحوه عملكرد دولت در مناطق مرزی را منفعلانه و فاقد راهبردهای متوازن ارزيابی میكند.
🔴 برشهایی از گفتوگو:
وقوع چند عملیات نظامی سنگین، پر سر و صدا، پر هزینه و پرتلفات باعث شده این تصور به وجود آید که دولت و مسئولان کشور در ارتباط با مسائل این استان، فاقد ابتکار عملهای لازم و منعطف هستند.
باید مسائل و مشکلات برجای مانده از تنشهای دو سال اخیر در استان سیستانوبلوچستان حلوفصل شوند. عاملان مربوط به درگیریهای زاهدان در سال گذشته باید به شکل روشن و بیطرفانه مجازات شوند.
جیش العدل رسماً اعلام کرده است، هدف از اجرای این عملیات، تلاش برای ناکام گذاشتن بخشی از برنامههای طرح موسوم به توسعۀ سواحلِ مکران است.
در تاریخ معاصر ایران در دو دوره، شاهد گسترش خشونتها در استان سیستانوبلوچستان بودهایم. دورۀ اول در دولت احمدینژاد و در دورۀ فعلی که دولت ابراهیم رئیسی حاکم بوده است.
🔴 پرسش و پاسخ را در بخشِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 احسان هوشمند در گفتگو با روزنامه اعتماد دربارۀ حوادث ماههای اخير استانِ سيستانوبلوچستان: آژير ترور در شرق ✍️ مهدی بیکاوغلی از رورنامه اعتماد پشت پرده حملات تروريستی به چابهار، راسک و مناطق شرقی كشور چيست؟ چرا طی سالهای اخير اين نوع حملات به مناطق…
🎙 گفتوگوی برنامۀ باغِ هنر رادیو ایران با محمد مطلق - روزنامهنگار و عضو شورای سردبیری روزنامۀ ایران - دربارۀ تبعاتِ قانونِ بومیگزینی و تبعاتِ محلینگری و کاهش نگاهِ ملی در ادارۀ کشور
@IranDel_Channel
💢
🎙 گفتوگوی برنامۀ باغِ هنر رادیو ایران با محمد مطلق - روزنامهنگار و عضو شورای سردبیری روزنامۀ ایران - دربارۀ تبعاتِ قانونِ بومیگزینی و تبعاتِ محلینگری و کاهش نگاهِ ملی در ادارۀ کشور
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 مایکل روبین:
به تجزیه ایران، دل نبندید.
✍️ مایکل روبین
مترجم: مصیّب قرهبیگی
گروهی از تحلیلگران، از جمله مُردخای کیدار، استاد دانشگاه در تلآویو، با سادهاندیشی معتقد است که «هر زمان که ناآرامیها در کُردستان ایران آغاز میشود، تهران به آذریها مأموریت میدهد تا آنها را به همان شکلی که ولادیمیر پوتین به چچنهای وفادار تکیه میکند، سرکوب کنند». این تحلیل که اساس وفاداری به حکومت در ایران را مبتنی بر قومیت میانگارد، سادهاندیشی خام است.
کیدار، همچنین خاطر نشان می.سازد که «پس از "کشته شدن مهسا امینی"، اقوامِ ایرانی در جستجوی خودمختاری و آزادی بیشتر هستند». این تحلیل کیدار نیز، نادرست است؛ چرا که کیدار یک رخداد سیاسی - اجتماعی را به جای تعصب قومیتی، قالب کرده است.
در ارتباط با محیطزیست هم کیدار، نظریات مشابهی دارد. حال آنکه برخلاف دیدگاه وی، باید گفت که اعتراض به دریاچۀ ارومیه که آذریها و کُردها را آزار میدهد، واکنشی علیه مدیریت ضعیف است و نه یک جنگِ قومی. در همین راستا، زمانی که زایندهرود اصفهان خشکید، عده بسیاری در اعتراض به سدسازیهای غیرضروری که فجایعِ زیستمحیطی را پدید آورده است، به خیابان آمدند. از این رو باید به تحلیلگرانی مانند کیدار، یادآور شد که اگر نشانهها به اشتباه تشخیص داده شوند، درمان پیشنهادی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
از سوی دیگر، تحلیلهای مشابه کیدار، این پیام را به ایرانیان میرساند که هدف نهایی غرب، از هم پاشاندن کشورشان است. شمار بسیار کمی از ایرانیان - به جز مریم رجوی و مجاهدین خلق - از ایدۀ تجزیۀ ایران و خیانت به کشورشان، استقبال خواهند کرد. فراموش نکنیم که زمانی که صدام در سال ۱۹۸۰ میلادی به ایران حمله کرد، ایرانیان بدون توجه به گرایشبندیهای سیاسی و قومیتی، برای پاسداری از کشورشان به میدان آمدند.
مردخای کیدار، که یک دانشگاهی اسرائیلی است، در مقالۀ دیگری که در اورشلیمپُست منتشر کرده است، اظهار داشته که «طرفداران تغییر رژیم در ایران باید از جداییطلبی قومیتها حمایت کنند». کیدار در این مقاله، مدعی است که «پس از فروپاشی "کشورِ چندقومیتی ایران" و بیرون آمدن پنج تا شش کشور از درون آن (درست مانند آنچه در اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی و چکسلواکی رخ داد)، جهان به مکانی بهتر و امنتر تبدیل خواهد شد». این تحلیل کیدار هم، سطحی و دمدستی است. بر اساس دیدگاه کیدار، تجزیهطلبی ایران، اگر به چیزی مانند جنگ میان کشورهای شوروی سابق و پاکسازی قومی مرتبط با فروپاشی یوگسلاوی نیز منتهی شد، استراتژی مناسبی است!
...
به این نکته نیز باید توجه داشت که "قومیت"، بنیاد اصلی هویت در ایران نیست. چرا که دولت در ایران، پیشینهای هزاران ساله دارد. این پیشینه، برخلاف کشورهایی است که در خلال سدۀ نوزدهم و بیستم شکل گرفتند و اغلب حول محور «ناسیونالیسم قومی» سازماندهی شدند. در سال ۱۵۰۱ میلادی، شاه اسماعیل صفوی، تشیع را به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام کرد. هدف شاه اسماعیل، هم سیاسی بود و هم مذهبی؛ وی با تکیه بر هویت مذهبی (و نه قومیتی)، تفاوتی میان جمعیتهای دو طرف مرز عثمانی و ایران پدید آورد. این هویت، با گذشت زمان، خود را بر هویت از پیش موجود پیشا اسلامی استوار ساخت. به عبارت دیگر، امروزه، تخت جمشید، پایتخت امپراتوری هخامنشی (۵۵۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)، نه تنها نشانگر میراث ملّی، بلکه میراث قومی آذریها نیز محسوب میشود. در همین راستا، بسیاری از کُردها، به کتاب حماسه ملی شاهنامه، اثر فردوسی، شاعر ایرانی سدۀ دهم، تعلق خاطر دارند.
در سال ۱۹۸۰ میلادی، صدام حسین، با این باور که "عربهای ایرانی" از حملۀ وی به ایران و پیوستن به عراق، استقبال خواهند کرد، با هدف ضمیمه کردن خوزستان نفتخیز (یا به قول صدام، عربستان)، به ایران یورش بُرد. اما "عربهای ایران" به یاری صدام برنخاستند. ایرانیان (به استثنای مجاهدین خلق) از هر قومیتی که بودند، با مهاجمان عراقی جنگیدند. بسیاری از "عربهای ایرانی" نیز به مقامات عالی در جمهوری اسلامی رسیدند؛ از جمله علی شمخانی، رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ میلادی.
اغراق دربارۀ خواست جداییطلبی در آذربایجانِ ایران نیز یک اشتباه مبتدیانه است. قفقاز جنوبی (از جمله جمهوری آذربایجان فعلی) سرزمینهایی متعلق به ایران بود که به واسطۀ عهدنامه ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ میلادی از ایران جدا شد. بیش از یک سده بعد که نیروهای شوروی در پی ایجاد یک کشور نیابتی در آذربایجانِ ایران بودند، آذریهای ایران با خشم و خون به این تجاوز پاسخ دادند.
🔴 متن را در بخشِ "مشاهده فوری" مطالعه کنید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 مایکل روبین:
به تجزیه ایران، دل نبندید.
✍️ مایکل روبین
مترجم: مصیّب قرهبیگی
گروهی از تحلیلگران، از جمله مُردخای کیدار، استاد دانشگاه در تلآویو، با سادهاندیشی معتقد است که «هر زمان که ناآرامیها در کُردستان ایران آغاز میشود، تهران به آذریها مأموریت میدهد تا آنها را به همان شکلی که ولادیمیر پوتین به چچنهای وفادار تکیه میکند، سرکوب کنند». این تحلیل که اساس وفاداری به حکومت در ایران را مبتنی بر قومیت میانگارد، سادهاندیشی خام است.
کیدار، همچنین خاطر نشان می.سازد که «پس از "کشته شدن مهسا امینی"، اقوامِ ایرانی در جستجوی خودمختاری و آزادی بیشتر هستند». این تحلیل کیدار نیز، نادرست است؛ چرا که کیدار یک رخداد سیاسی - اجتماعی را به جای تعصب قومیتی، قالب کرده است.
در ارتباط با محیطزیست هم کیدار، نظریات مشابهی دارد. حال آنکه برخلاف دیدگاه وی، باید گفت که اعتراض به دریاچۀ ارومیه که آذریها و کُردها را آزار میدهد، واکنشی علیه مدیریت ضعیف است و نه یک جنگِ قومی. در همین راستا، زمانی که زایندهرود اصفهان خشکید، عده بسیاری در اعتراض به سدسازیهای غیرضروری که فجایعِ زیستمحیطی را پدید آورده است، به خیابان آمدند. از این رو باید به تحلیلگرانی مانند کیدار، یادآور شد که اگر نشانهها به اشتباه تشخیص داده شوند، درمان پیشنهادی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
از سوی دیگر، تحلیلهای مشابه کیدار، این پیام را به ایرانیان میرساند که هدف نهایی غرب، از هم پاشاندن کشورشان است. شمار بسیار کمی از ایرانیان - به جز مریم رجوی و مجاهدین خلق - از ایدۀ تجزیۀ ایران و خیانت به کشورشان، استقبال خواهند کرد. فراموش نکنیم که زمانی که صدام در سال ۱۹۸۰ میلادی به ایران حمله کرد، ایرانیان بدون توجه به گرایشبندیهای سیاسی و قومیتی، برای پاسداری از کشورشان به میدان آمدند.
مردخای کیدار، که یک دانشگاهی اسرائیلی است، در مقالۀ دیگری که در اورشلیمپُست منتشر کرده است، اظهار داشته که «طرفداران تغییر رژیم در ایران باید از جداییطلبی قومیتها حمایت کنند». کیدار در این مقاله، مدعی است که «پس از فروپاشی "کشورِ چندقومیتی ایران" و بیرون آمدن پنج تا شش کشور از درون آن (درست مانند آنچه در اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی و چکسلواکی رخ داد)، جهان به مکانی بهتر و امنتر تبدیل خواهد شد». این تحلیل کیدار هم، سطحی و دمدستی است. بر اساس دیدگاه کیدار، تجزیهطلبی ایران، اگر به چیزی مانند جنگ میان کشورهای شوروی سابق و پاکسازی قومی مرتبط با فروپاشی یوگسلاوی نیز منتهی شد، استراتژی مناسبی است!
...
به این نکته نیز باید توجه داشت که "قومیت"، بنیاد اصلی هویت در ایران نیست. چرا که دولت در ایران، پیشینهای هزاران ساله دارد. این پیشینه، برخلاف کشورهایی است که در خلال سدۀ نوزدهم و بیستم شکل گرفتند و اغلب حول محور «ناسیونالیسم قومی» سازماندهی شدند. در سال ۱۵۰۱ میلادی، شاه اسماعیل صفوی، تشیع را به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام کرد. هدف شاه اسماعیل، هم سیاسی بود و هم مذهبی؛ وی با تکیه بر هویت مذهبی (و نه قومیتی)، تفاوتی میان جمعیتهای دو طرف مرز عثمانی و ایران پدید آورد. این هویت، با گذشت زمان، خود را بر هویت از پیش موجود پیشا اسلامی استوار ساخت. به عبارت دیگر، امروزه، تخت جمشید، پایتخت امپراتوری هخامنشی (۵۵۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)، نه تنها نشانگر میراث ملّی، بلکه میراث قومی آذریها نیز محسوب میشود. در همین راستا، بسیاری از کُردها، به کتاب حماسه ملی شاهنامه، اثر فردوسی، شاعر ایرانی سدۀ دهم، تعلق خاطر دارند.
در سال ۱۹۸۰ میلادی، صدام حسین، با این باور که "عربهای ایرانی" از حملۀ وی به ایران و پیوستن به عراق، استقبال خواهند کرد، با هدف ضمیمه کردن خوزستان نفتخیز (یا به قول صدام، عربستان)، به ایران یورش بُرد. اما "عربهای ایران" به یاری صدام برنخاستند. ایرانیان (به استثنای مجاهدین خلق) از هر قومیتی که بودند، با مهاجمان عراقی جنگیدند. بسیاری از "عربهای ایرانی" نیز به مقامات عالی در جمهوری اسلامی رسیدند؛ از جمله علی شمخانی، رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ میلادی.
اغراق دربارۀ خواست جداییطلبی در آذربایجانِ ایران نیز یک اشتباه مبتدیانه است. قفقاز جنوبی (از جمله جمهوری آذربایجان فعلی) سرزمینهایی متعلق به ایران بود که به واسطۀ عهدنامه ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ میلادی از ایران جدا شد. بیش از یک سده بعد که نیروهای شوروی در پی ایجاد یک کشور نیابتی در آذربایجانِ ایران بودند، آذریهای ایران با خشم و خون به این تجاوز پاسخ دادند.
🔴 متن را در بخشِ "مشاهده فوری" مطالعه کنید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 مایکل روبین: به تجزیه ایران، دل نبندید. ✍️ مایکل روبین مترجم: مصیّب قرهبیگی گروهی از تحلیلگران، از جمله مُردخای کیدار، استاد دانشگاه در تلآویو، با سادهاندیشی معتقد است که «هر زمان که ناآرامیها در کُردستان ایران آغاز میشود، تهران به آذریها مأموریت…