ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2.01K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🔴 چه باید کرد؟

✍️ #احسان_هوشمند

بیش از سه ماه از آغاز اعتراضات به درگذشت خانم مهسا امینی می‌گذرد. در این دوره سه‌ماهه کشور شاهد بروز اعتراضاتی بود. این روزها ابعاد اعتراض‌ها کاهش یافته و شرایط بیش از سه ماه گذشته برای بررسی‌های جامع و چندوجهی از زمینه‌ها و علت‌های بروز اعتراض‌ها، ابعاد اعتراض و پیامدها و کارکردهای اعتراضات اخیر فراهم شده است.

۱- بخش ابتدایی اعتراض‌ها با پرونده خانم مهسا امینی گره خورده است؛ پرونده‌ای که از نظر وکلا و خانواده امینی همچنان نیازمند رفع ابهام است. این روزها که شرایط جامعه با آرامش بیشتر همراه است، فرصت مناسبی است تا به ابهام‌های طرح‌شده پاسخ حقوقی درخوری داده شود تا هم عدالت اعمال شود و هم کار یک پرونده که جرقه اعتراض‌ها بر آن شکل گرفت، بسته شود. وکلای پرونده درخواست‌هایی دارند که رسیدگی شفاف و عادلانه و قانونی به آن می‌تواند گره‌گشایی جدی پرونده را در پی داشته باشد. بی‌گمان این مهم می‌تواند به برگشت آرامش در جامعه یاری برساند.

۲- گفته شد پرونده شادروان خانم مهسا امینی نقش جرقه را برای اعتراضات اخیر ایفا کرده؛ یعنی زمینه‌ها و علت‌هایی فراتر از این پرونده را باید در بروز اعتراضات بااهمیت دانست. بررسی و ریشه‌یابی دقیق بروز اعتراضات نیازمند اراده جدی دولتمردان است. اگر چنین اراده‌ای شکل گرفته تا مشخص شود کدام بخش‌ از جامعه از چه موضوعاتی در رنج است و نارضایتی چه کمیت و ابعادی دارد، آن‌گاه می‌توان امیدوار بود که اهتمام به حل‌وفصل و برطرف‌کردن زمینه‌ها و علت‌ها و ریشه‌های نارضایتی‌ها نتیجه‌بخش خواهد بود؛ یعنی شنیده‌شدن ریشه‌های نارضایتی نیازمند اراده جدی مسئولان امر است. البته ابعاد این پرونده و تفاوت آن با اعتراضات گذشته بیش از هر زمان دیگر به مسئولان امر یادآور می‌شود که شناخت دقیق ریشه‌ها ضرورتی انکارناپذیر است و امکان گذشت از علت‌ها و ریشه‌های نارضایتی‌های موجود نه به مصلحت است، نه شدنی؛ بنابراین اراده جدی مسئولان امر می‌تواند زمینه بررسی دقیق ریشه‌های نارضایتی و سپس رفع و حل‌وفصل کارشناسی آن را در پی داشته باشد.

۳- برای تحقق این اراده معطوف به شناخت علت‌ها و ریشه‌ها، تجدیدنظر در رویکردها و فرایندهای جاری در بسیاری حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی ضروری است. مبنای این مهم کار کارشناسی است که نیازمند مطالعات عمیق و جدی است. بر این مبنا تشکیل کمیته حقیقت‌یاب ملی با حضور شماری از نخبگان و اندیشمندان کشور در عالی‌ترین دستگاه‌های قانونی کشور با هدف بررسی میدانی گسترده و متعدد و رقیب (یعنی چند کار تحقیقاتی و میدانی مشابه از سوی گروه‌های مجزا و مختلف) نخستین اقدام ضروری است که با مشارکت جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، متخصصان و کارشناسان علوم ارتباطی و علوم اقتصادی و علوم سیاسی امکان تحقق دارد.
آسیب‌شناسی مطالعاتی که درباره سیل سال ۱۳۹۸ صورت گرفت و نیز آتش‌سوزی پاساژ پلاسکو می‌تواند در‌این‌باره را‌ه‌گشا باشد.

۴- بهره‌گیری از خرد جمعی نیازمند احساس امنیت کارشناسان و رسانه‌ها و دانشگاهیان و دیگر فرزانگان و متخصصان و اندیشمندان است. در چنین فضایی بررسی‌های عالمانه و چندوجهی، ظرفیت‌سازی‌های جدیدی در پی دارد که کشور از نتایج آن منتفع می‌شود. اعتماد عمومی تا حدودی بازسازی می‌شود و راه‌های غلبه بر مسائل هویدا می‌شود. این مهم نیازمند اقدام دیگری است که بسیار اثرگذار است. تغییر رویه‌های جاری رسانه‌ای کشور به‌ویژه رسانه‌های ملی یکی از ضروریات فوری در‌این‌باره است. ظرفیت‌های کشور زمانی در خدمت خواهند بود که انعکاسی در رسانه‌های پر بیننده و شنونده داشته باشند. حرکت کشور براساس رویه‌های رسانه‌ای فعلی به شناخت و حل‌وفصل ریشه‌ها و زمینه‌ها و علت‌های بروز نارضایتی منجر نمی‌شود. تغییر رویکرد رسانه‌ای کشور نیز نیازمند تدوین راهبردهای جامع و کارشناسی‌شده و مطالعه‌شده‌ای است تا بتوان بر مبنای آن تغییر مطمئن و مستمر و نهادمندی را اجرائی کرد.

👇👇
(دنباله‌ی یادداشت در فرسته‌ی پسین)

@IranDel_Channel

💢
ایران‌دل | IranDel
🔴 چه باید کرد؟ ✍️ #احسان_هوشمند بیش از سه ماه از آغاز اعتراضات به درگذشت خانم مهسا امینی می‌گذرد. در این دوره سه‌ماهه کشور شاهد بروز اعتراضاتی بود. این روزها ابعاد اعتراض‌ها کاهش یافته و شرایط بیش از سه ماه گذشته برای بررسی‌های جامع و چندوجهی از زمینه‌ها…
👆👆
(دنباله‌ی یادداشتِ فرسته‌ی پیشین)

۵- در اعتراض‌های اخیر زخم‌های زیادی بر پیکر مناسبات اجتماعی در سطح ملی وارد شد. شناساسایی ابعاد این زخم‌ها و جراحات و تلاش برای التیام و ترمیم زخم‌ها اقدامی فوری می‌طلبد. برای کسانی که به هر دلیل جان داده‌اند و خانواده‌هایشان که داغدار شده، نیز کسانی که آسیب‌هایی متحمل شده‌اند، باید فکری کرد. کمک و یاری فوری این دسته از افراد فارغ از اینکه در کدام سوی ماجرا قرار دارند، درمان اساسی زخم‌های باقی‌مانده و عفو و بخشش زندانیان و بازداشتی‌ها در این شرایط مرهمی است آرامش‌بخش تا جامعه با فراغ بال بشتری بتواند با امید به آینده با آغاز اصلاحات و تغییر روندها همدلی بروز دهد. آیا چنین تغییرات و اصلاحاتی در دستور کار خواهد بود ؟مشفقان کشور در این سال‌ها هشدار داده‌اند، بیان کرده‌اند و شواهد امر مانند شمار مشارکت واجدان شرایط در دو انتخابات اخیر و نظرسنجی‌های متعدد را مبنای استدلال قرار داده‌اند. اینک زمان تصمیم است. اراده‌ای جدی برای مواجهه معقول و مدبرانه با شرایط دشوار پیش آمده تا کشور بتواند با احقاق حقوق شهروندان ایرانی و مشارکت جدی هم‌وطنان از این پیچ مخاطره‌انگیز تاریخی گذر کند.

(پایان یادداشت)

منبع: روزنامه شرق

@IranDel_Channel

💢
جمهوری خواهان و جنبش اعتراضی ایرانیان
🔴 جمهوری‌خواهان و جنبش اعتراضی ایرانیان

صوتِ برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)

قسمت هفتم

تاریخ پخش: یکم دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی

مجری - کارشناس: #پیمان_عارف
میهمان: کوروش پارسا


🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:

🎥 هوده - قسمت هفتم

@IranDel_Channel

💢
🔴 پیرامون اظهارات اخیر شیرین عبادی درباره "حق تعیین سرنوشت"

✍️ رضا نصری، دانش‌آموخته حقوق

خانم شیرین عبادی ظاهراً یک بار دیگر مفهوم «حق تعیین‌ سرنوشت» را با «حق تجزیه کشور» مترادف دانسته است! از ایشان پرسیده‌اند اگر «مردم یا بخشی از جامعه» بخواهند طی یک سازوکار مدنی و پس از طی کردن فرایند‌های قانونی «از ایران جدا شوند»، آیا این «حق» باید به آن‌ها داده شود یا خیر؛ و ایشان پاسخ داده‌اند «معلومه که باید حق تعیین سرنوشت به آن‌ها اعطا شود»! و سپس به تشریح چگونگی اعطا و اجرای این «حق» پرداخته‌‌‌اند!

اینکه خانم عبادی با اهداف سیاسی - و احیاناً به قصد باج دادن به گروه‌ها تجزیه‌طلب و تحکیم روابط اپوزیسیون با آن‌ها - چنین موضعی گرفته یا اینکه بخاطر محدود بودن دانش حقوقی‌اش در این حوزه چنین سخنی به میان آورده محل بحث نیست. اما از آنجا که در کسوت حقوقدان سخن می‌گویند، جا دارد دست‌کم این چند نکته حقوقی به ایشان و کسانی که احیاناً تحت تاثیر این قبیل اظهارات خام قرار می‌گیرند یادآوردی شود:

اول اینکه در حقوق بین‌الملل، «اصل تعیین سرنوشت» شامل «حق» تجزیه یا جدایی بخشی از خاک یک کشور - بر خلاف اصل حاکمیت و تمامیت ارضی آن - نمی‌شود. در حقوق بین‌الملل، ‌حق تعیین سرنوشت اساساً در چارچوب حق رهایی از «استعمار» و سرکوب «خارجی» به رسمیت شناخته شده است. پس اینکه خانم عبادی پیشاپیش این «حق» را به گروه‌های تجزیه‌طلب اعطا کرده، این ذهنیت را تداعی می‌کند که ایشان ایران را «استعماگر» یا «اِشغالگر» بخشی از سرزمین‌های مورد نظر - مثلاً اِشغالگر استان آذربایجان - می‌داند!

دوم اینکه در حقوق بین‌الملل، حق تعیین‌ سرنوشت به صورت خاص به «ملت‌»‌ها - طبق تعریف دقیق کلمه - اعطا شده است؛ نه اینکه آن‌طور که خانم عبادی می‌گوید حقوق بین‌الملل این حق را برای «بخشی از جامعه» یا »افرادی که می‌خواهند به هر دلیل جدا بشوند» به رسمیت شناخته باشد! یعنی طبق حقوق بین‌الملل، «مدعی استقلال‌طلبی» باید دارای معیارها و مولفه‌های عینی و ذهنی یک «ملت» به مفهوم خاص کلمه باشد؛ حال اینکه موضع خانم عبادی اینطور تداعی می‌کند که او اقوام ایرانی - مثل اقوام کُرد، بلوچ، عرب و آذربایجانی - را ملت‌هایی جدا از «ملت ایران» می‌داند یا اینکه می‌خواهد این «حق تجزیه ایران» را سخاوتمندانه به هر فرد و گروهی که به هر دلیل خواستار تکه‌تکه کردن کشور باشد اعطا نماید!

سوم اینکه اگر خانم عبادی و همفکرانشان بخواهند - علیرغم حقوق بین‌الملل - حق تجزیه کشور را (تحت عنوان حق تعیین سرنوشت) به افرادی که چنین مطابه‌ای دارند اعطا کنند، یک پرسش دیگر نیز از این قرار مطرح می‌شود: اگر حقوق بین‌الملل را چارچوب مناسبی برای حل‌وفصل این موضوع نمی‌دانند، فرض را باید بر این گذاشت که قصد دارند در چارچوب حقوق داخلی چنین حقی را بین متقاضیان توزیع نمایند! لذا، در قانون اساسی فعلی اصل حاکمیت ملی و اصل تمامیت ارضی از اصول خدشه‌ناپذیر نظام حقوقی کنونی تعریف شده‌ است. آیا از موضع خانم عبادی و همفکران‌شان باید چنین برداشت کرد که قصد دارند قانون اساسی را به نحوی تغییر دهند که در آن اصل تمامیت ارضی تغییر‌پذیر و مذاکره‌‌پذیر گردد؟ یعنی می‌خواهند یک بستر حقوقی فراهم آورند که بتوانند در آن در کسوت دولت آینده، تمامیت ارضی کشور را - مثلاً با این توجیه که متقاضیان مورد سرکوب و تبعیض قرار می‌گیرند - با آن‌ها به مذاکره بنشینند؟

آن‌وقت در قانون اساسی جدید، تغییر‌پذیری و مذاکره‌‌پذیری تمامیت ارضی کشور فقط شامل متقاضیان داخلی خواهد شد یا اینکه دولت‌ها و اشخاص حقیقی و حقوقی خارجی نیز می‌توانند برای. جدایی بخشی از خاک ایران به صورت قانونی ثبت‌نام و اقدام کنند؟ مثلاً آیا اصلاحات مد نظر ایشان در قانون اساسی «جزایر سه‌گانه» را نیز مشمول معامله با متقاضیان اماراتی خواهد کرد یا اینکه در چنین مواردی کمی حیا خواهند کرد؟

امیدوارم خانم عبادی دیگر کارگزاران اپوزیسیون حداقل این جسارت را پیدا کنند - که ولو برخلاف میل حامیان سعودی و دیگران- برخی موضوعات را از «خطوط قرمز» ملی و اخلاقی خود تلقی کنند.

@IranDel_Channel

💢
🔴 ⁣وطن‌پرستی و ملّت‌دوستی ایرانیان

✍️ از مقالات محمدعلی فروغی

از ایرانیان هر وقت فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و جبراً و اختیاراً به ممالک دیگر مهاجرت کرده‌اند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بوده‌اند. چنان‌که می‌توان گفت در همۀ ممالک مجاور ایران آثار تمدن و آبادی کلاً یا بعضاً از نتایج وجود ایرانیان است. مردم ممالک وسیعۀ هندوستان اگر انصاف دهند می‌توانند بهترین شاهد این مدعا باشند که تأثیرات ایرانیان اسلامی در آن مملکت آشکار است و قابل انکار نیست. مقام ایرانی‌های باستانی نیز در هندوستان حاجت به شرح و بیان ندارد که جماعت پارسیان که بازماندگان آن قوم شریف‌اند امروز در آن سرزمین چه مقام ارجمند در همۀ رشته‌های خصایص انسانیت دارند و چگونه نام ایرانی را در میان اقوام و فرق بی‌شمار آن دیار محترم نگاه داشته‌ و مایۀ سرفرازی ما می‌باشند.
از ذکر این جملات مقصود رجزخوانی نیست، بلکه غرض این است که به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیت را دارد. چنان‌که امروز هم آثار استعداد ایرانی ظاهر است و می‌توان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر هم‌قدم شود و در این موقع که به نظر می‌رسد تمدن‌های مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود؛ پس ما ایرانی‌ها حق داریم وطن‌پرست و ملّت‌دوست باشیم.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۴-۲۵۵]


@IranDel_Channel

💢
🔴 سیاست‌ورزی و سه دسته توافقات

✍️ محمد فاضلی

چهار نوع سیاست‌ورزی:
۱. اقتدارگرایی در داخل، ستیز با خارج
۲. اقتدارگرایی در داخل، تعامل با خارج
۳. مشارکت و دموکراسی در داخل، ستیز با خارج
۴. مشارکت و دموکراسی در داخل، تعامل با خارج

اولی حتما فاجعه می‌آفریند. دومی و سومی در درازمدت ناپایدارند، و چهارمی، عامل/جلوه توسعه پایدار است.

اولی به توافقات حکومت با مردم و حکومت با جهان نیاز ندارد؛ فقط توافق برخی باندهای قدرت (توافق دسته سوم) لازم است. دومی تا چهارمی مستلزم مجموعه‌ای از توافقات دسته اول میان مردم و حکومت؛ و توافقات دسته دوم میان حکومت با جهان است. وضع موجود محصول بر هم خوردن هر دو دسته توافق است.

اصلاح وضع موجود مستلزم توافق/اجبار نخبگان توافق دسته سوم به پذیرش توافق‌های دسته اول و دوم است. این خودش توافق دسته چهارم است. توافقات دسته اول و دوم هم باید توأمان باشند. اولویت دادن یکی بر دیگری منجر به ثبات و بهبود پایدار نمی‌شود. هم افزایی دسته اول و دوم راهگشاست.

فاجعه وقتی از راه می‌رسد که قدرت حاکم - به الزام ساختار یا با کنش مختار - توافقات دسته سوم را جایگزین همه توافقات اول و دوم کند. اصلاح حکمرانی کشور در گرو مجموعه‌ای از توافقات، نه یک توافق، است. ساده به نظر می‌رسد اما دشواری را کسی درمی‌یابد که برای ساختن یک دسته تلاش کرده باشد.


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 معرفی آرتساخ یا قراباغ کوهستانی در برنامه‌ی صبحگاهی شبکه دو سیما (برنامه‌ی صبحانه ایرانی)


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 خانم ژانا واردانیان، تحلیلگر مرکز اوربلی، وابسته به نخست‌وزیری ارمنستان در برنامه‌ی صبحگاهی شبکه دو سیما و صحبت در موردِ تحرکات اخیرِ دولت باکو

@IranDel_Channel

💢
🔴 پشت نام شهید مخفی نشوید

✍️ حسین قدیانی، کنشگر سیاسی و روزنامه‌نگار اصولگرا

اگر فاطمیه هم نبود، باز در چنین ایامی شاهد تشییع شهدا می‌بودیم. مع‌الاسف عادت جمهوری‌اسلامی شده که بعد از هر غائله‌ای، ناگهان یاد شهدا بیفتد. آرزو به دل ماندیم که نظام، یک بار هم مشایعت پیکر شهدا را موکول کند به وقتی که حال مردم خوش باشد. همیشه گندش را حضرات مشهور می‌زنند و زحمت جمع‌کردنش را می‌اندازند گردن شهید گمنام. استفاده‌ی ابزاری از خون شهید یعنی همین که تو گشت ارشاد را به موقع جمع نکردی و تقاصش را باید شهدا بدهند؛ که تو آخرش هم حاضر به عذرخواهی از ملت بابت درگذشت مهسا امینی نشدی و آن همه غم و غصه تولید کردی و تاوانش را باید شهدا بدهند. مدیریت نداشته‌ی شما قیمت سکه و نرخ ارز را از ارض به سما رسانده و جورش را باید سبک‌ترین تابوت‌ها بکشند. این اگر استفاده‌ی ابزاری از خون سرخ شهید برای جبران قصور و تقصیرتان نیست، پس چیست؟ کاش به وعده‌تان در زمینه‌ی ساخت مسکن عمل می‌کردید و بعد یاد دردانه‌های وطن می‌افتادید. هیهات! اختفای شما پشت تابوت شهدا هیچ چیز از جرائم‌تان کم نمی‌کند. جرم بزرگ شما این است که ناظر بر نظریه‌ی پایان مماشات، خطای محسن شکاری را می‌بینید اما خطبه‌های خونی شماری از ائمه‌ی جمعه را نه. امثال احمد علم‌الهدی و احمد خاتمی دیگر با چه زبانی باید بنزین روی آتش خشم ملت بریزند که جمهوری اسلامی اقلاً در حد چهار تا تعویض، تن به تغییر بدهد؟ پراید بالاتر از دویست و پنجاه میلیون، شرمندگی از شهدا را بیش‌تر واجب می‌کند تا استفاده‌ی تبلیغاتی از تشییع پیکرشان را. راستی! این همه شهید را آورده‌اید که دقیقاً چه گزارشی به آن‌ها بدهید؟ که بگویید کل پیام شهدا را خلاصه کرده‌اید در حجاب؟ که بگویید کل مملکت را به گلستان تبدیل کرده‌اید و فقط مانده موضوع خانم‌های بدحجاب؟ پس لطفاً این را هم به شهدای گمنام بگویید که آمریکا را برای مردم، شیطان بزرگ می‌دانید و برای بچه‌های خودتان، بهشت برین. آری! مرد باشید و به شهدا بگویید که خدشه به امنیت ملی اگر از طرف آقازاده‌های لوس و ننر سر بزند، اسلام می‌شود دین مصلحت لیکن یک‌دهم این کار را اگر بچه‌های بی‌آینده‌ی مردم بکنند، ناگهان همان اسلام می‌شود دین عدالت. لطف کنید و بگویید به شهدا که با پدیده‌های وحشتناکی از قبیل میرسلیمیسم چه بلایی بر سر اعتقادات این مردم آورده‌اید. لطف کنید و بگویید به شهدا که با حمایت‌تان از اقلیت جمهور، چگونه مردم را در مقابل مردم قرار داده‌اید‌. پاییز آمد و رفت و اندازه‌ی یک کلمه راضی نشدید دل به دل مردم بدهید. خوب می‌دانم این متن هم برایم شر می‌شود ولی فدای سر شهدا...



🔴 پی‌نوشت:
بازنشرِ یادداشتی از یک فرد، به معنی تایید آن فرد و یا به معنی تایید تمام اندیشه‌های آن فرد نیست.


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 چرا ایران تنهاست؟

دکتر آرش رییسی‌نژاد، نویسنده و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فردای اقتصاد» در برنامه «فردای دیپلماسی» با تاکید بر اینکه برای بیشینه کردن منافع ملی باید به تعریف واحدی از «ایران» برسیم و بر روی آن اجماع کنیم، به تشریح مفهوم «تنهایی استراتژیک ایران» پرداخت و ریشه‌های تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی آن را تشریح کرد. دکتر رییسی‌نژاد در این گفت‌وگو به «فردای اقتصاد» گفت که ایران فاقد مرزهای طبیعی دفاعی و با یک ناامنی تاریخی مواجه است. این استاد دانشگاه با ذکر مثال‌هایی تاریخی افزود که ایران خواسته یا ناخواسته در میان قدرت‌های بزرگ جهانی متحد ندارد.

فیلم کامل این گفت‌وگو را می‌توانید در تارنمای فردای اقتصاد تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
Audio
🔴 چرا ایران تنهاست؟

دکتر آرش رییسی‌نژاد، نویسنده و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فردای اقتصاد» در برنامه «فردای دیپلماسی» با تاکید بر اینکه برای بیشینه کردن منافع ملی باید به تعریف واحدی از «ایران» برسیم و بر روی آن اجماع کنیم، به تشریح مفهوم «تنهایی استراتژیک ایران» پرداخت و ریشه‌های تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی آن را تشریح کرد. دکتر رییسی‌نژاد در این گفت‌وگو به «فردای اقتصاد» گفت که ایران فاقد مرزهای طبیعی دفاعی و با یک ناامنی تاریخی مواجه است. این استاد دانشگاه با ذکر مثال‌هایی تاریخی افزود که ایران خواسته یا ناخواسته در میان قدرت‌های بزرگ جهانی متحد ندارد.

فیلم کامل این گفت‌وگو را می‌توانید در تارنمای فردای اقتصاد تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
پایان سال ۲۰۲۲ : در اوکراین چه می‌گذرد؟
🔴 پایان سال ۲۰۲۲: در اوکراین چه می‌گذرد؟

🎙 صوتِ برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)

قسمت هشتم

تاریخ پخش: هشتم دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی

مجری - کارشناس: #پیمان_عارف

میهمانان: امیر چاهکی، عرفان نوربخش


🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:

🎥 هوده - قسمت هشتم


@IranDel_Channel

💢
🔴 مستندِ پژوهش‌محور دوازده قسمتی "خیریه اشرف" (Iran Aid)

این مستند به زوایای پنهان تاریخ تاریک مسایل مالی و ریشه‌های اقتصادی و درآمدزایی سازمان مجاهدین خلق می‌پردازد.


این مستند را می‌توانید از طریق برنامک و تارنمای تلوبیون در بایگانی برنامه‌های شبکه مستند سیما تماشا کنید.
همچنین می‌توانید قسمت‌های مختلف این مستند را در کانال یوتیوب آقای مجید تفرشی نیز تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
👎1
🔴 دموكراسی و توسعه سد‌ راه تجزيه‌طلبی است.

✍️ #احسان_هوشمند، پژوهشگر مطالعات قومی و ايران‌شناس در گفت‌وگو با «اعتماد» از پشت پرده برخی تحركات تجزيه‌طلبانه و قوم‌گرای اخير می‌گويد.


▫️خانم [شیرین] عبادی اعلام كردند كه هر فردی چنانچه سلاح به دست نگيرد، می‌تواند مطالبه تجزيه‌طلبی را در عرصه عمومی طرح كند. جالب اينجاست كه خانم عبادز در سال‌های قبل، بارها با برخی رهبران جريانات مسلح قوم‌گرای ايرانی كه در حال تربيت نيروی مسلح و اقدامات گاه و بيگاه نظامی در درون كشور هستند، جلساتی را در محافل اروپايی از جمله پارلمان اروپا برگزار كردند. پرسشی كه خانم عبادي بايد پاسخ دهند، آن است كه اگر خط قرمز ايشان نداشتن رويكرد مسلحانه اين احزاب است، چرا مراودات نزديكی با برخی احزاب كه در دوره‌ی ترامپ دور جديد جنگ مسلحانه را اعلام كردند داشته و دارند. 

اگر آذربايجان‌شرقی را با خط‌كشی به دو بخش شرقی و غربی تقسيم كنيم، شاخص‌های دو طرف اين استان در شرايطی كه مديران آنها در سال‌های پس از انقلاب عموماً بومی بوده‌اند باهم تفاوت ۵۰ ساله دارد. يعنی بخش شرقی آذربايجان‌شرقی از بخش غربی آذربايجان‌شرقی عقب‌تر است. آيا عده‌ای در تبريز نشسته‌اند تا بخش شرقی آذربايجان‌شرقی را فقيرتر كنند؟ معلوم است كه اين‌گونه نيست. همان ساز‌و‌كاری كه در نظام تدبير تهران است به درون استان‌ها رسوخ كرده و مشكل ايجاد می‌كند. در استان كردستان هم شاخص‌های توسعه شهر شيعه بيجار به نسبت شهر سنی سقز يا سنندج پايين‌تر است. چرا؟ چون بيماری‌ای كه در كل كشور اقتصاد و نظام تدبير را رنج می‌دهد به استان‌ها هم كشيده شده است.

در حال حاضر در استان‌های مرزی ايران (حتی مناطق سنی‌نشين) بين ۷۰ تا ۹۸ درصد مديران بومی‌اند. اما همچنان توسعه متوازن و پايدار دور از دسترس است. اينجاست كه شاه‌كليد توسعه در كشور نمايان می‌شود. پس از «دانش‌بنيان بودن» و «آمايش پايه بودن»، مساله فقدان مردم‌سالاری و حكومت قانون مطرح می‌شود. موضوع نظارت جامعه مدنی در قالب احزاب و رسانه‌ها اهميت پيدا می‌كند. وقتی در كشوری رسانه‌های آزاد، احزاب ملی فعال و تشكل‌های مدنی وجود داشته باشد، می‌توان اميدوار بود كه راه‌های معقول و مدبرانه و منطبق بر منافع آن كشور برگزيده شود. در ايران چون اين امكانات و ضرورت‌ها مورد توجه قرار نگرفته است، برخی تصور می‌كنند از طريق فدرال شدن می‌شود به توسعه رسيد. 

در همسايگی ايران دو نظام فدراليته وجود دارد، يكي بلوچستان پاكستان و ديگری عراق. بلوچستان پاكستان ۶۰ درصد خاك و ۸ درصد جمعيت اين كشور را در خود جای داده است. وقتی شاخص‌های توسعه بلوچستان پاكستان و بلوچستان ايران مقايسه می‌شود به نتايج جالبی می‌رسيم. در بلوچستان پاكستان ميزان باسوادی بانوان كمتر از ۳۰ درصد است. حدود نيمی از بلوچستان پاكستان برای رسيدن به نخستين دستشويی با آب بايد بين ۵۰۰ متر تا ۵ كيلومتر فاصله طی كنند. اما بودجه دانشگاه زاهدان ايران به اندازه بودجه كل ايالت سيستان و بلوچستان پاكستان است. 


🔴 برای مطالعه‌ی متن کامل این گفت‌وگو، می‌توانید به تارنمای روزنامه اعتماد مراجعه کنید.



@IranDel_Channel

💢
🔴 علی عبدالعلی‌زاده، در صفحات ۵۷، ۵۸ و ۵۹ کتابِ خاطرات خود بنام "خاطرات آقای وزیر" در مورد معایب بومی‌گزینی مسئولان استان‌ها و شهرستانها نوشته است که در تصویر فوق می‌توان مطالعه نمود.


علی عبدالعلی‌زاده، زاده‌ی ارومیه، نماینده ارومیه در مجلسِ دوم و سوم، استاندار آذربایجان‌شرقی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ خورشیدی و وزیر مسکن و شهرسازی در دو دولتِ سید محمد خاتمی بود.

@IranDel_Channel

💢

🔴 مدیر ارشد استان و شهرستان، بومی یا غیر بومی؟

✍️ حیبب رضازاده

هر از چندگاهی شنیده می‌شود که در انتصاب و انتخاب مدیران باید به بومی بودن مدیر توجه شود. این موضوع به ویژه در خصوص مدیران ارشدِ شهرستان‌ها بیشتر به گوش می‌رسد، به حدی که برای برخی بومی بودن مدیر، مزیتی غیرقابل چشم‌پوشی می‌گردد.

این سخن تا حدی صحیح است، که اگر تنها ملاک انتخاب مدیران گردد، می‌تواند فاجعه‌بار شود.
زمانی که باور داشته باشیم، مدیریت یک "علم" و یک "نظام رفتاری" است با تعریف: فرآیند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع در برنامه‌ریزی و سازماندهی برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول؛ بومی بودن نمی‌تواند به عنوان مزیتِ مدیریت غیرقابل چشم‌پوشی شود.

لذا با توجه به تعریف مدیریت، مؤلفه‌هایی چون محل تولد، دین و مذهب جایی ندارند تا به عنوان مزیت انتخاب مدیر تلقی شوند. در واقع علم مدیریت اکتسابی است و مرلفه‌هایی چون محل تولد که یک فرد هیچ دخالتی در انتخاب آن ندارد، نباید چونان مزیتی غیرقابل چشم‌پوشی برای مدیر بیان شود.

لذا زمانی که این فاکتورهای غیر علمی و سلیقه‌ای وارد عرصه مدیریت می‌شوند، نشانه آشفتگی در اصل تعریف مدیریت است و حتی نشان از باور حامیان چنان تفکری، به ارجحیت و یا واقعیت وجود روابط بر ضوابط.

در پاسخ این عزیزان باید متذکر شویم که ما با کلی مدیر غیر بومی و موفق در سرتاسر جهان مواجه هستیم که چون بر اساس ملاک‌های صحیح مدیریت انتخاب شده‌اند، عملکردهای خوبی نیز برجا گذاشته‌اند و کلی هم مدیر بومی داریم که چون تنها ملاک انتخابشان محل تولدشان بوده است، عملکرد قابل قبولی نداشته‌اند.

در خصوص صرف ملاک بومی یا غیر بومی بودن مدیر نیز، باید توجه داشت که ملاک بومی بودن نیز با توجه به بستر و شرایط مدیریت می‌تواند نتیجه عکس دهد؛ به نحوی که در شرایطی که همچنان روابط بر مدار طایفه و فامیل می‌چرخد و به زبان جامعه‌شناسی از روابط سنتی به روابط رسمی تغییر نیافته، مدیر بومی یعنی شروع روابط ناسالم اداری و پارتی بازی.

البته این به معنای فساد کلی این نوع مدیران نیست، بلکه به معنای امکان بالای فسادپذیری مدیر بومی در چنین بستری است، چرا که در چنین بستری روابط اولی بر ضوابط می‌باشد و فرهنگ سیاسی و عمومی مردمی که در چنین فضایی تربیت شده‌اند، بیشتر فرهنگ سیاسی حامی - پیرو است تا فرهنگ سیاسی مشارکتی.

مدیری که با توجه به ملاک‌های صحیح مدیریت انتخاب شده باشد، در هر جغرافیایی بر اساس وجدان کاری، قوانین جاری و علم مدیریت رفتار خواهد کرد و لذا مضرات چنین مدیری حتی در منطقه‌ای که طایفه و فامیل‌بازی حرف اول را می‌زند، از مدیر بومی کمتر است.

شاید برخی از حامیان مدیر بومی، بر خلاقیت بالای چنین مدیری تأکید کنند و دلیل آن نیز تسلط و شناخت بر منطقه تحت مدیریت خود است، در این رابطه باید اعلام کنیم که ایران بر اساسِ نظام مدیریتی متمرکز اداره می‌شود و لذا کلیه قوانین و آیین‌نامه‌های اجرایی در وزارت تدوین و ابلاغ می‌شوند و سطوح میانی و پایینی مدیریت صرفاً مجری دستورات و آیین نامه‌ها هستند. قوانین در سراسر کشور به صورت هماهنگ اجرا می شوند. از همین رو نیز مدیر بومی چندان فضایی برای مانور بر اساس بومی بودن ندارد، ضمن اینکه امکان مدیریت مدیر بومی بر اساس روابط سنتی بسیار بیشتر از مدیریت روابط سنتی توسط مدیر بومی است که عملاً کشنده خلاقیت می‌باشد.

موضوع دیگری که در تأکید بر مدیر بومی بودن می‌تواند آثار زیان‌باری داشته باشد؛ شایسته است که دقت کنیم، خروج از علم مدیریت و لذا توجه به شایسته‌گزینی است که نوعی خودزنی است؛ چرا که این نوع نگرش اگر در همه شهرها و استان‌ها شیوع یابد، مدیر هر چقدر هم قابلیت‌های مدیریتی داشته باشد، خارج از حوزه جغرافیایی محل تولد خودش بیگانه و غیربومی محسوب خواهد شد. در صورتی که [مثلاً] هم اکنون فرزندانی از دشت ورامین به عنوان مدیرانی در نقاط خارج از ورامین به خدمت مشغول هستند.

بومی کردن مدیریت راه حل و درمان مناسبی برای رفع معایب مدیریت نیست بلکه بالعکس می‌تواند معایب موجود را تشدید کند.

باید دقت کرد که مدیر باکفایت و کارآمد می‌تواند بومی یا غیر بومی باشد و همچنین مدیر ناکارآمد و بی‌کفایت نیز می‌تواند بومی یا غیر بومی باشد.
پیام آخر اینکه، بهتر است از مدیر، "مدیریت" بخواهیم و کاری به محل تولد و مذهب و لباس و زبانش نداشته باشیم. این ویژگی‌ها هیچ نقش و تأثیری در عملکرد مدیریتی ندارند. ضمن اینکه مدیریت یک کار گروهی است و می‌توان در کنار یک مدیر توانمند غیر بومی، چندین دستیار و همکار بومی توانمند تعریف کرد تا تمامی مزایای مدیریت بومی را نیز شاهد باشیم.

🔴 پی‌نوشت:
این یادداشت برای ۵ سال پیش است که بابت چالش مدیریت ارشد شهرستان ورامین نگاشته و در رسانه‌های محلی منتشر شد.



@IranDel_Channel

💢
🔴 «درخت تناور»
(درباره‌ی علی دایی)

✍️ #مهدی_تدینی


اگر گذشتۀ دهه‌پنجاهی‌ها و دهه‌شصتی‌ها را شخم بزنیم، بعید می‌دانم جز بردهای تیم ملی فوتبال لحظه‌های خوش دیگری در جوانی و نوجوانی‌شان پیدا کنیم. شادی آن زمان هم نایاب بود. اول جنگ و بعد هم فضای محزون پساجنگ که زنده نگه داشتن زخم‌های جنگ اصلاً سیاستی بی‌تعارف بود. رفته‌رفته یکی از کشفیات جامعۀ جوان برای لمس زندگی و دور شدن از فضاهای غمبار، فوتبال بود. دهۀ هفتاد به دهۀ احیای فوتبال تبدیل شد
 
از میانۀ دهۀ هفتاد جوان غیرتمندی در نوک حملۀ تیم ایران بود که زمین برایش مثل میدان جنگ بود؛ جنون داشت؛ واقعاً جنون داشت؛ جنون گل زدن. همه رفته‌رفته نامش را شناختند؛ حتی پیرزن‌ها. او یک‌تنه می‌خواست همۀ تروماهای دهۀ شصت را درمان کند. جامعه با گل‌های او شادی می‌کرد و روان‌زخم‌هایش را برون‌ریزی می‌کرد. او هم کم نمی‌گذاشت. با سر شکسته، با طحال پاره... اهل اردبیل و نمی‌توانستی ربطی میان این‌همه غیرت و ترک بودنش پیدا نکنی. خیلی زود آبروی ایران شد. حالا برای خیلی‌ها در دنیا نام «علی دایی» برایشان تداعی‌کنندۀ ایران بود ــ نه آن چیزها که در اخبار سیاسی شنیده بودند.
 
علی دایی بالا رفت و ما را هم با خودش بالا برد. برای ما پرستیژ می‌آورد ــ خودش هم دائم خوش‌تیپ‌تر می‌شد؛ از حجم سبیل و پشت‌مویش می‌کاست و هر چه می‌گذشت بیشتر حس جنتلمن بودن به بیننده القا می‌کرد. چیزهایی داشت که از بقیۀ فوتبالیست‌ها متمایزش می‌کرد. اما بزرگ‌ترین دارایی‌اش «شخصیت»اش بود و در شخصیتش «سختکوشی» بزرگ‌ترین فضیلتش بود. بعید می‌دانم از میان اهل فن کسی باشد که بگوید علی دایی «استعداد ویژه‌ای» داشت. علی دایی احتمالاً از آن دست نوجوان‌ها بود که مربیانش فکر می‌کردند کلاً استعداد فوتبال ندارد. بزرگی دایی هم همینجاست. او به هر چه رسید با شور و سختکوشی رسید. او کورۀ استعداد نبود، اما آتشفشان شور و سختکوشی بود. هیچ چیز در زندگی‌اش تصادفی رقم نخورد. به هر چه رسید ــ که در واقع به همه‌چیز رسید ــ با شایستگی بود.
 
در اواخر فوتبالش، اشتباهاتی داشت. حق داشت. مهار آن جنون سخت بود. فکر اینکه باید از این جنون دست کشد، دچار اضطرابش می‌کرد. اما هر چه از دوران قهرمانی فاصله گرفت، رفتارش پهلوانانه شد. هر جا «مردم» زخمی می‌خوردند، او پا در رکاب حاضر به کمک بود. طبیعی است این‌همه مردم‌دوستی و میهن‌دوستی بی‌پاسخ نمی‌ماند. این عشق و احترام مردم به او ریشه‌های عمیقی دارد. کسانی که این روزها به او توهین می‌کنند، روی تنۀ درختی تناور خش می‌اندازند. به درخت آسیبی نمی‌رسد، فقط جای بازی بچگانه‌شان روی تنۀ درخت می‌ماند تا حتی آیندگان ملامتشان کنند.



@IranDel_Channel

💢
🔴 مقدماتی درباره امکان یا عدم امکان فدرالیسم در حقوق اساسی و اندیشه سیاسی ایران

✍️  جواد رنجبر درخشی لر



🔹️مقدماتی درباره امکان یا عدم امکان فدرالیسم در حقوق اساسی و اندیشه سیاسی ایران جواد رنجبر درخشی لر 

مقدمه: فدرالیسم به عنوان یک روش اداره کشور چه نسبتی با حقوق اساسی و اندیشه سیاسی ایرانی برقرار می کند؟ آیا پیشینه ای از فدرالیسم در تاریخ ایران وجود دارد؟این پرسش ها از این رو مهم است که گاه برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، همچون اصل پانزدهم، به روشی خوانده می شود که راه فدرالیسم (فرهنگی) را باز کند. یا برخی سوابق تاریخی همچون دوره اشکانیان یا هزاره اول پس از ورود اسلام دوره های خوانده می شود که کشور به صورت فدرالی اداره می شد.به نظر می رسد نه تاریخ و نه اندیشه سیاسی ایران (قبل و بعد از اسلام) و نه حقوق اساسی نسبتی با فدرالیسم برقرار نمی کند. اساسا فدرالیسم روشی اروپایی است و...


@IranDel_Channel

💢
🔴 فاشیسم!

✍️ فرهاد قنبری

باور بفرمایید اگر از نود و پنج درصد بیشتر فعالین پر شر و شور مجازی و تویتری، واژه‌های «فاشیسم» و «هانا آرنت» و «نژادپرستی» را بگیریم، دیگر هیچ حرفی برای گفتن نخواهند داشت.
.
این جماعت عموماً فاشیسم را با آبنبات اشتباه گرفته‌اند و آن را چون شمشیر دموکلس بالای سر جامعه خویش نگاه داشته [و به همان میزان که در حال تطهیر مبدعان اصلی فاشیسم و نژادپرستی هستند، ملت و فرهنگ و تاریخ مملکت خویش را به طریق آن به صلابه می‌کشند] یک ویژگی مشترک دارند و آن ساده‌سازی و ساده‌نگری سیاسی و اجتماعی و مرعوب رسانه بودن و عدم شناخت تاریخی و فلسفی از واژگان سیاسی و همچنین عدم شناخت قواعد حاکم بر روابط بین‌الملل و موقعیت امروز ایران در منطقه و جهان است.

فاشیسم مانند سایر ایدئولوژی‌های سیاسی مدرن محصول جهان جدید غرب و بحران‌های مرتبط با آن است.

فاشیسم محصول برهه‌ای از تاریخ اروپا است که محافظه‌کاری و بورژوازی غرب، توان مقابله با بحران‌های فزاینده خود در مقابل مبارزات طبقات پرولتری را از دست داده بود.

فاشیسم از لحاظ نظری، محصول توسعۀ نظری نژادباوری و امپریالیسم و از نظر اجتماعی محصول بحران‌های اقتصادی و اجتماعی پس ازجنگ جهانی اول بود.

حامیان و طرفدارن چنین ایده‌هایی در دنیای مدرن به فاشیست‌ها یا نئوفاشیست‌ها معروف هستند، کسانی که معتقد به برتری نژادی خود بوده و در راستای حذف «غیر» از هیچ نوع عملی به ویژه خشونت‌ورزی فروگذار نیستند.

حال طرف در ایران یک کلمه «فاشیسم» شنیده و تصور می‌کند «چشمه دانایی» را کشف کرده و صبح تا شب در حال لعن و نفرین به «زبان» و «تاریخ» و «هویت» سرزمین خویش است و از فردوسی و شاهنامه تا نوروز و چلّه را به اسم فاشیسم و نژادپرستی انکار می‌کند.

این جماعت عموماً بیگانه با فرهنگ و تاریخ و هنر نه اسطوره و آیین ملی می‌فهمد و نه از کارکردهای اجتماعی و فرهنگی شعر و حماسه و اسطوره و آیین و زبانِ ملی برای شکل‌گیری یک ملت و یک جامعه، آگاهی چندانی دارد.

این جماعت یک ویژگی مهم دارد و آن زبانی دراز برای تکرار طوطی‌وار و بدون مبنای فکری و اجتماعی برخی واژه‌هایی است که از فرهنگ و تاریخ و فلسفه غرب ترجمه شده است.


@IranDel_Channel

💢