ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2.01K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🔴 «آبروی دولت»

✍️
#مهدی_تدینی، تاریخ‌پژوه

روستاییان اوین از رضاشاه شکایت کرده بودند. آن زمان کسروی در عدلیه در شعبۀ یکِ بدایت مشغول خدمت بود. در همین زمان پروندۀ شکایتِ روستاییان ده اِوین از دربار زیر دست او می‌آید و او نیز بی‌باکانه علیه دربار حکم می‌دهد، حق را به روستاییان می‌دهد و خود نیز بر اجرای حکم نظارت می‌کند. این ماجرا طبعاً ناخرسندی رضاشاه را برمی‌انگیخت. تیمورتاش، وزیر دربار، کسروی را فراخواند و وقتی کسروی به دربار رفت با پرخاش به او گفت: «آقا چرا به ما می‌تازید!؟» در اینجا گفتگوی تندی میان کسروی و تیمورتاش درمی‌گیرد:

کسروی: «اگر نظر حضرت اشرف به موضوع اوین است بهتر است توضیح دهم... قاضی در رای خود آزاد است!»
تیمورتاش: « قاضی مستخدم دولت است!»
کسروی: «قاضی مستخدم دولت نیست. قضاوت خودش قوه جدایی‌ست.»
تیمورتاش: «اینها حرف دموکرات‌هاست!»
کسروی: «حرف‌های قانون است. قاضی تا آزاد نباشد قاضی نتواند بود... اولاً اینکه اعلیضرت وکیل می‌گیرد و در عدلیه عرضحال می‌دهد، این معنایش آن است که می‌خواهد پیروی از قانون کند. شما اگر می‌خواستید پیروی از قانون نکنید چرا عرضحال دادید و به عدلیه آمدید؟! اگر می‌خواستید پیروی از قانون کنید پس چه گله از من دارید؟! ثانیاً چرا شما آن رویش [را] می‌بینید که من حکمی داده‌ام و دیهی [= دهی] را از تصرف دربار خارج گردانیدم، ولی آن رویش را نمی‌بینید که همان حکم من و اجرای آن چه تاثیری در دل‌های مردم خواهد داشت و چه نام نیکی را برای دولت تهیه خواهد کرد؟...»

در ادامۀ این گفتگو کسروی از بی‌سوادی وکیل دربار می‌گوید و دربارۀ روستاییان اوین می‌گوید: «من خودم به دیه [= ده اوین] رفتم و دیدم. این کشاورزان زمین‌ها را آباد گردانیده‌اند، ریشه به روی زمین دارند، درخت‌های کهنسال ‌دارند، خانه‌ها ساخته‌اند. دربار هر کاری که می‌کند اقلاً باید بهای ریشه و درخت و خانۀ آنها را بپردازد. رفتار خشونت‌آمیز... جز ظلم صریح نیست. همه چیز به کنار، این چه صورتی دارد که یک دسته کشاورزان و رنجبران در شهر بگردند و همه به نام اینکه شاه و دربار به آنها ظلم کرده در همه جا ناله کنند و گفته شود بروید به عدلیه، در عدلیه هم به تظلمشان گوش نداده محکومشان کنند و باز گردانند! آیا این به آبروی دولت بر نمی‌خورَد؟!»

در نهایت در آن جلسۀ کسروی سر موضع خود می‌ماند و قرار می‌شود کمیسیونی تشکیل شود تا به مشکل رسیدگی کند.

@IranDel_Channel

💢
🔴 شماره ۵۳ ماه‌نامه‌ی #وطن_یولی (راهِ وطن) منتشر شد.

شماره‌ی آذر ماه ۱۴۰۱ خورشیدی

📖 برای مطالعه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.


@IranDel_Channel

💢
VatanYoli53.pdf
11.1 MB
🔴 شماره ۵۳ ماه‌نامه #وطن_یولی (راهِ وطن)

شماره‌ی آذر ماه ۱۴۰۱ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢
🔴 درباره معمای ایران

✍️ دکتر #جواد_طباطبایی تبریزی

▪️”این رویکرد به بحث نظری، اگر اجازه بدهید، از آن به جهاد اکبر تعبیر خواهم کرد. جهاد اکبر همان طور که می‌دانید یعنی در پیکار با خود. اینجا باید بگویم که پرسش از ایران طرح یک مساله نیست، بلکه وضع ایران به عنوان یک مشکل است. دکتر محمود هومن مشکل را به عنوان معادلی برای Problem در زبان‌های اروپایی به کار برده بود. او این بیت از حافظ را مثال می‌زند که:
مشکل خویش بر پیر مغان بُردم دوش
کو به تأيید نظر حل معما می‌کرد.

▪️مشکل من مساله نیست که راه‌حل روشن و مشخصی دارد، بلکه «معمایی» است که «به تایید نظر» می‌توان حل کرد! گمان می‌کنم که ایران، افزون بر این که مسائلی دارد که در دانشگاه‌ها زیر عنوان مسائل ایران بررسی می‌کنند، به عنوان یک مشکل نیز مطرح است. بدیهی است که هر ایرانی دریافتی شهودی از کشور خود و جایگاه آن دارد، اما ایران به عنوان یک مشکل پرسشی از نوع دیگر است. نمی‌خواهم ادعا کنم که چیزی را فهمیده‌ام که دیگران نفهمیده‌اند! می‌خواهم بگویم با ور رفتن پنجاه ساله با منابع تاریخ و ادب ایران، یک حس از معمایی پیدا کرده‌ام که کوشش می‌کنم زبانی برای بیان آن پیدا کنم. به عنوان مثال، در جایی از تاریخ جهانگشای جوینی نقل کرده ام که برای توصیف یورش مغولان تعبير «وزیدن باد بی نیازی خداوند» را به کار برده و با توجه به این تعبیر گفته‌ام که به لحاظ استراتژیکی ایران در مسیر وزیدن دائمی باد بی‌نیازی خداوند قرار گرفته است. همه کشورها چنین نیستند. این وضع به عنوان مثال با انگلستان قابل مقایسه است که جزیره است و بلاهایی از نوع دیگری بر آن جزیره می‌وزد و آن بادها - ناچارم تعبير عطاء ملک را در همان یورش مغولان به کار گیرم - «صندوق مصحفها را به کاهدان چهارپایان» تبدیل نمی‌کند و عبارت شگفت دیگری را از مولانا در مجالس او آورده‌ام. می‌گوید مریدی بر مرشد خود وارد شد و گفت ای شیخ در راه که می‌آمدم عجایب ها دیدم و در پاسخ به این که چه دیده می‌گوید: قومی را دیدم که کشت کرده بودند، چون محصول برداشتند به آن آتش زدند. مولانا این را به مناسبت دیگری گفته، اما بر من معلوم نیست که چرا این تعبیر عجیب را به کار برده است.

▪️ من وقتی این دو را در کنار هم می‌گذارم - تقارن زمانی بیان هم جالب توجه است - از خود می‌پرسم این چه باد بی نیازی خداوند است که بر این آتش افتاده است؟ عذر تقصیر می‌آورم و مثل بیهقی با اندک تصرفی می‌گویم: سخت است که بر زبان من این سخن می‌رود، اما چه کنم در تاریخ محابا نیست. این باد افتاده در آتش باید منطقی داشته باشد. ایضاح این منطق هم چون دیباچه‌ای بر پرسش از مشکل ایران یا بهتر بگویم ایران به عنوان یک مشکل است؟ این که گفتم بحث من در ذیل روشنفکری جای نمی‌گیرد معنایش این است. این بحث فعال سیاسی و اجتماعی نیست. یعنی پرسش بنیادین است که جایی در مناسبات قدرت ندارد.

منبع: ماهنامه مهرنامه (ش ۳۲)، ص ۳۷


@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 ایران‌زمین، سرزمین همه‌ی ایرانیان است.

✍️ دکتر #جواد_طباطبایی

«ایران زمین، سرزمینِ همهٔ ″ایرانیان″ است. ″ایرانیان″ نامِ عامِ همهٔ ″ما″، یعنی مردمانی‌است که به طورِ تاریخی، از کهن‌ترین روزگاران در آن سکونت گُزیده و تقدیرِ تاریخی آن سرزمین و تقدیرِ تاریخی خود را رقم زده‌اند.

این ″ما″ هیچ قیدی و تخصیصی ندارد و هیچ قیدی و تخصیصی نباید به هیچ نامی و به هیچ بهانه‌ای بر آن وارد شود. این ″ما″ بر همهٔ مردمِ ایران شمولِ عام دارد و هیچ ایرانی را نمی‌توان به هیچ نامی و هیچ بهانه‌ای از شمولِ عامِ آن خارج کرد. این ″ما″ فرآوردهٔ وحدتِ کلمهٔ سیاسی نیست، به طورِ تاریخی نیز چنین نبوده‌است، بلکه، مانندِ خودِ ایران‌زمین، به طورِ خودجوش، وحدتی در کثرت است. این ″ما″ کثرتِ همهٔ ایرانیانی‌است که از هزاره‌های پیشین، در زمان‌هایی و از مکان‌های گوناگون، مهاجرت کرده و این سرزمینِ بزرگ را برای سکونتِ خود برگزیده‌اند، سهمی در نیک و بدِ آن دارند و تاریخ، تمدن و فرهنگِ آن را آفریده‌اند.»


منبع: از کتاب تاملی درباره ایران، جلد نخست

@IranDel_Channel

💢
👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 خطر نئوفاشیسم در کمین اپوزیسیون

ویدئوی برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت ششم
تاریخ پخش: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی

مجری - کارشناس: #پیمان_عارف
میهمانان: مزدک عبدی‌پور (عضو جبهه ملی ایران در اروپا) ، آرش رحمانی (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران - سامانه ششم)


🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:

🎥 هوده - قسمت ششم

@IranDel_Channel

💢
👎1
خطر نئوفاشیسم در کمین اپوزیسیون
🔴 خطر نئوفاشیسم در کمین اپوزیسیون

صوتِ برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)

قسمت ششم

تاریخ پخش: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی

مجری - کارشناس: پیمان عارف

میهمانان: مزدک عبدی‌پور (عضو جبهه ملی ایران در اروپا) ، آرش رحمانی (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران - سامانه ششم)


🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:

🎥 هوده - قسمت ششم

@IranDel_Channel

💢
👍1👎1
🔴 صف‌بندی ایران و انیران

✍️ محمد خزایی، کنشگر سیاسی

در طولِ تاریخِ دولت - ملت ایران، هیچگاه تجزیه‌طلبی منشا داخلی نداشته و همواره توسط قدرت‌های خارجی (با همسویی انگشت‌شمار وطن‌فروش داخلی) تجزیه از خاک ایران صورت گرفته است (خصوصاً در ۳۰۰ سال اخیر). امروز که تریبون‌های نظام در قبال تجزیه‌طلبی آشکار دولت‌های پکن، آنکارا، باکو، تل‌آویو و ریاض با بوق‌چی‌گری لندن و واشنگتن، منفعل و سکوت کرده‌اند، جای پرسشی بزرگ است:

چرا و چگونه است که حکومت نسبت به گستاخی این بیگانگان بی‌واکنش یا بی‌تفاوت است؟ چه مساله‌ای مهمتر از یکپارچگی سرزمینی در میان است که برایش مماشات می‌شود؟ چرا فقط در مقاطع خاص و به انحا خاص برای این موضوع تجزیه‌طلبی واکنش‌های گزینشی از سوی حکومت می‌بینیم؟

پ‌ن۱: کوتاهی حکومت در این‌باره از ما سلب مسئولیت نمی‌کند. پس باید هر کسی و در هر جایگاهی هستیم به وظیفه خود در قبال ایران عمل نماییم.

پ‌ن۲: هر کسی با هر سوگیری سیاسی و اجتماعی در هر نقطه از ایران و جهان که در دفاع از تمامیت ارضی و هویّت ایرانی لکنت زبان و عمل داشته باشد به همان نسبت بیگانه است.

پ‌ن۳: پرده‌ها روز به روز بیشتر کنار خواهد رفت. دیری نخواهد پایید که صف‌بندی ایران و انیران را دوباره در یک پیچ تاریخی دیگر شاهد خواهیم بود.

@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بخشی از سخنرانی دکتر #جواد_طباطبایی در خصوص رسالت دانشگاه:
موضوع دانشگاه ما باید "ایرانشهر" باشد.
یعنی اینکه ایران کجاست؟ جغرافیای سیاسی‌اش چه بود؟ هویت این مردم چه بود و منافع ملّی‌اش چیست؟


@IranDel_Channel

💢
👍2
🔴 در ستایش یلدا و دفاع از آن

✍️ پوریا ناظمی

آیا در میان سیل غم جایی برای گرامی‌داشت یلدا وجود دارد؟ پاسخ من ساده است، هیچ زمانی به‌اندازه امروز و الان یلدا اهمیت نداشته است.

ایران ماه‌های سخت و ایام تاریکی را پشت سر می‌گذارد. ایام تاریکی که حاصل دهه‌ها حکمرانی بد و نقض کرامت انسانی انسان بوده و اکنون چون آتش‌فشانی خشمناک سر باز کرده است و بار دیگر با ظلم و جور مواجه شده است.

فریاد درخشان زن، زندگی و آزادی با مشت‌های گره کرده پیرمغزان عبوس روبرو شده است و جامعه جامه عزا بر تن کرده است.

این روزها همه به تفاوت هر رنگ و زبان در غم ایران و ایرانی سوگواریم.

شب سیاه است و بسیاری از ماه متأسفانه حتی نوری در پشت تپه هم نمی‌بینیم.

در این ایام تاریک ایرانیان به جشن باستانی خود یلدا نزدیک می‌شوند.

برخی از غم‌دیدگان به‌درستی سوال می‌کنند که آیا امسال جایی برای گرامی‌داشت یلدا در میان این همه مصیبت باقی است؟ آیا گرامی‌داشت آن پای گذاشتن بر خون و نادیده گرفتن رنجه‌ای بسیار مردمانمان در این روزها نیست؟

برخی کمی خشمگینانه‌تر بر دیگران می‌تازند که مبادا در این ایام تاریک حتی به فکر یلدا بیافتید.

من هم خشم آن‌ها و هم غم ایشان را درک می‌کنم و با درک این غم و خشم است که می‌گویم در چند ده سال اخیر شاید اگر شب یلدایی باشد که باید گرامی‌ترش داشت همین شب یلدا است.

مگر یلدا چیست؟ یلدا و آیین‌های آن، تا پیش از سحر است که معنی دارند.

شش ماه است که از ساعات روز کاسته می‌شود، شب‌به‌شب، شب بر عمر خود افزوده است و اینک راه ظلمت گستر خویش را بی‌مانع می‌بیند.

در اندیشه شب، روزبه‌روز بارقه‌های روشنایی کمتر می‌شود و بر قلمرو او افزوده می‌شود.

مردمان روزهای طولانی است که شاهد دیرتر برآمدن خورشید و زودتر پنهان شدن او هستند.

شب تاریک است و سوز سرما بر آن افزوده‌شده است.

دیگر نشانی از درختان سرسبز نیست، بوته گلی به بار نشسته است، زمین را غبار یخ فراگرفته و تاریکی با سوز سرمای استخوان سوز همراه است.

کسی نمی‌داند آیا پایانی بر این ظلمت حاکم و تاریکی متصور است یا که راه او بی‌مانع تا تاریکی ابدی هموار شده است.

در چنین ساعتی که شب تیره از همیشه و طولانی‌تر از همیشه است یلدا به مدد و همراهی می‌آید.

مردمانی خسته و داغ سرما و ظلمت کشیده، آخرین بازمانده های میوه‌های خشکیده جمع می‌کنند، یاران باقی مانده را بر سر سفره خویش می‌خوانند، به هر تدبیری که در سر دارند، خرده شعله‌ای می‌افزایند و در شبی که شب رجزخوانی شب است، بی آنکه امیدی و وعده‌ای بر کار باشد دور هم می‌نشینند و در برابر وحشت شب و سرمای مرگ‌آور به مدد قصه‌های زندگی‌بخش خود به پیکار هراس غصه‌های هر روزشان می‌روند.

کسی چه می‌داند؟ شاید این آخرین بار باشد که کنار هم نشسته‌اند و شاید دیگر سحری در پی این ظلمت نباشد. اما یلدا امید است.

همان امیدی که خدایان فراموش شده کهن آن را در انتهای صندوق بلاهای بی‌امان گذاشتند تا بماند و زمانی که همه درها بسته و همه نفس‌ها تنگ و همه جان‌ها خسته و آزرده است، برون بیاید و فراتر از منطق و عقلانیت بارقه زندگی را زنده نگاه دارد.

یلدا است که در چنین شبی بی‌پایان رمز و راز پدیداری صبح را در میان قصه‌ها و خاطرات گردآمدگان به دور آتش زندگی، زمزمه می‌کند.

مردمان خسته از شب و سرما تا صبح تا آخرین رمق می‌مانند و آن گاه است که از پس ناباوری سپیده صبح و پیش قراولان مهر، ظهور می‌کنند. آنها نه یک شب را پایان می‌بخشند که به حرمت بیداری و زنده نگاه داشتن نام زندگی، جان دوباره‌ای می‌گیرند و از سپیده فردای یلدا است که شب شروع به شکست می‌کند.

اجر صبری که در این شب طولانی مردمان کشیده و یلدای مهر را به تماشا نشستند روزهای بعد و ماه.های بعد و در نوروز است که به اوج می‌نشیند و سرانجام ریشه‌های یخ زده به معجزه بهار زنده می‌شوند، زمین یخ زده سبز و پرندگان رفته و در قفس مانده آزاد دو آواز خوان می‌شوند.

آن جوانه‌ها و جوانان مظلوم قربانی ظلمت و سرما در نوروز از دل خاک جوانه دیگر می‌دهند و بار می‌دهند و بار دیگر وطن، وطن می‌شود.

در سالی که به نام مقدس زن، زندگی و آزادی متبرک است، در سالی که جان وطن داغدار و جوانانش خونین کفن‌اند، در سالی که ظلمت و ظلم سیطره خود را بی‌پایان می‌دانند، کدام آیین متبرک‌تر از یلدا است؟

یلدایی که مادر زمین را وعده زندگی و آزادی دوباره می‌دهد؟

یلدایی که در دل‌های تیره شده و زیر آسمان ابری و تاریک و بی‌ستاره،  بارقه امید به طلوع را شعله‌ور می‌سازد و زنده نگاه می‌دارد.

امید برای آن روزهایی نیست که مسیر مشخصی به سوی آینده روشن وجود دارد، امید را اگر معجزتی است در شب‌های بی‌پایان است و در ظلمتی کور کننده و در سرمایی که نفسها چون دیوار پیش چشمانمان را می‌بندند.
یلدا پیش قراول نوروز است،‌ آغاز نبردی دیگر و آغاز فتوحات پس از شکست‌های موقت

@IranDel_Channel

💢
👍1
🔴 ایران ما داد میزند کجایند محمود افشارها؟

✍️ #ژاله_آموزگار، زبان‌شناس

من بر این باورم که هر ایرانی حتی بدون اینکه خود بداند یا بخواهد دلبستۀ این سرزمین دوست‌داشتنی است؛ برای اینکه ایرانی زاده شده است و فرّه ایزدی ناخودآگاه در تار و پودش جایگزین شده است. زنده‌یاد دکتر محمود افشار لیاقت آن را داشت و نشان داد که چگونه این فرّه را در خود نگاه دارد، به اوج برساند و به نسل پس از خود منتقل کند. من دکتر محمود افشار را هرگز از نزدیک ندیده بودم و نشست و برخاستی با ایشان نداشتم و سعادت ملاقاتشان متأسفانه نصیبم نشده بود، اما من به نوعی او را خوب می‌شناسم، چون در همۀ نوشته‌ها وتلاش‌های او آرمان‌های خودم را می‌بینم: وحدت ایران، تقویت و حفظ زبان فارسی در داخل مرزهای ایران و همچنین در میان همسایگان که با فرهنگ فارسی عجین هستند- ضمن احترام به مرزهای سیاسی آنها، از ایران‌دوستی بی‌محتوا و افراط‌‌‌‌گرانه پرهیز کردن و ایران را همان‌طور که هست دوست داشتن و در اعتلای آن کوشیدند.

آن کدام فرّه‌ای بود که دکتر محمود افشار را از دنیای تجارت که نسل اندر نسل در خانواده‌اش موروثی بود بیرون کشید. او همۀ این موهبت‌ها را کنار گذاشت و از امکاناتی که در دست داشت بهره برد تا در لوزان علوم سیاسی و اقتصادی بخواند، پایان‌نامۀ دکتری‌اش را دربارۀ سیاست اروپا در ایران بنویسد و چنان آگاه شود که با چراغ به دفاع از ایران برخیزد تا بتواند در برابر زشتکاری‌های برخی چراغ‌به‌دستان غافل مدافع ایران و زبان فارسی باشد.

او زمانی که توطئه‌ها و نامردی‌های انگلیس و روسیه را در مورد ایران دید و از قطعنامه‌های ننگین ضد ایرانی آگاهی یافت چنان آشفته شد که قلم به دست گرفت و صدای ما را در آن سوی مرزها و در نشریات خارجی بلند کرد.

او نه وابستۀ غرب بود و نه شرق، او وابستۀ ایران بود. فریاد ایران‌دوستی را نه با شعار و بی‌محتوا که با مدرک و سند عرضه کرد. او هشدار می‌داد، درخواست می‌کرد که ایرانیان ایران را دریابند و چون گفته‌هایش با سیاست‌های روز هماهنگی نداشت، در اوج موفقیت‌های شغلی، پُست و موقعیت‌ها را رها کرد و تلاش خود را به زمینه‌های فرهنگی معطوف ساخت. او دوستدار واقعی ایران بود، ولی واقع‌گرا و از افراط در ایران‌پرستی به‌دور. او می‌دانست که با همسایگان فارسی‌زبان باید ارتباط معنوی و فرهنگی برقرار کرد، نه اینکه کینۀ آنها را برانگیخت. او بر این باور بود و در نشریات می‌نوشت و تبلیغ می‌کرد که دوستی با همسایگان همزبان به سود ایران خواهد بود.
عشق به میهن و عشق به تحکیم وحدت ملی که رمز آن را در تعمیم و پیشرفت زبان فارسی می‌دانست او را به این مسیر کشاند که از مال و دارایی خود مایه بگذارد.

ایران اکنون در حسرت چنین بزرگ‌مردانی دست و پا می‌زند: کجایند محمود افشارها؟
محمود افشارها و همعصران شایسته‌اش خواستند و توانستند بهترین سال‌های عمرشان و داشته‌هایشان را با جان و دل در راه خدمت به ایران هزینه کنند.

چرا زبان فارسی که نگاهدار و پاسبان ادبیات غنی ما و تفکر و اندیشه‌های جهانی بزرگان ماست چنین ناجوانمردانه دستخوش بی‌مهری قرار گرفته است؟ به انگلیسی دانستنمان بیش از فارسی دانستنمان می‌نازیم. فراموش نکنیم که دکتر محمود افشار به این زبان‌ها در حد نوشتن مقالات در نشریات آنها مسلط بود، ولی تمام هم و غم او زبان فارسی بود. او در وقف‌نامۀ خود حتی جایزه‌ای را هم برای آنهایی که به زبان‌های دیگر نوشته‌اند منظور داشته است، ولی به شرطی که این قلم در راستای اعتلای زبان فارسی چرخیده باشد.

آیا هنوز ققنوس‌هایی خواهند بود که دوباره از آتش برخیزند، به داد فرهنگ ایران و به داد زبان فارسی و به داد آزاداندیشان برسند؟! چرا ایران‌دوستی گناه شد؟! چه شد که ارزش‌ها سقوط کردند؟! علم واقعی بی‌رنگ شد و در لابه‌لای مقاله‌های فرمایشی و نمره‌های ارتقا دست و پا زد؟!

چه شد که ثروتمندان ما راه‌های محمود افشارها را فراموش کرده‌اند و به این آرمان‌ها پوزخند می‌زنند؟ نه غم ایران دارند و نه غم زبان فارسی.

تعداد کثیری از ایرانیان ما که توانمندی‌های ذهنی و عملی دارند بیشتر به آن‌سوی مرزها فکر می‌کنند تا به این آب و خاک و ایران دوست‌داشتنی و نازنین ما بانگ برمی‌دارد: کجایند محمود افشارها؟!»


@IranDel_Channel

💢
🔴 آیین‌های ملی به مثابه عناصر زبانی

✍️ مجتبی نجفی

آیین‌های ملی به مثابه عناصر زبانی محفل ارتباطی ما هستند، چرا که زبان در الفبا خلاصه نمی‌شود، هر پدیده‌ای که انتقال پیام کند و مولّد ارزش باشد عنصر زبان است. آیین‌های ملی، نسل را به نسل وصل می‌کند و یادآوری می‌کنند ما یک ملتیم.

با آیین ملی‌مان در برابر هجوم‌ها ایستاده‌ایم و فجایع طبیعی را مهار کرده‌ایم چرا که به مثابه عناصر زبان در فرآیند ارتباط و انتقال و تولید معنا عمل می‌کنند. یلدایی که در راه است از این جهت مهّم است که شب بلند را ستمگری سخت توصیف می‌کند و با هم بودن را علیه تاریکی می‌داند و صبر و استقامت را برای طلوع خورشید توصیه می‌کند. پس یلدا را پاس بداریم برای نشان دادن اهمیت جنبش زن، زندگی و آزادی.

هر جشنی برای شادی نیست، برای یادآوری مسیر سخت آزادی است. پس چه خوش است که یلدای امسال را مزیّن به نام شهدای جنبش زن، زندگی و آزادی کنیم و یاد کنیم از آن همه فداکاری برای ملتی که نمی‌خواهد زیر بار چرخ سهمگین استبداد دینی له شود. یلدا به ما می‌گوید در قلب خشونت حاکم در کنار هم ایستاده‌ایم و در اوج زخم‌ها و تحقیرها و ستمگری‌ها همبسته هستیم.

ایران‌ستیزان در شکل‌های مختلف می‌خواهند با زدن آیین‌های ملی، ما را تهی از معنا کنند در حالی که با پاسداشت آیین‌هایمان و یلدای پیش رو یکبار دیگر به همه آنانکه ایرانمان را تصاحب کرده‌اند و یا در آرزوی ایرانستان هستند بگوییم ما مردمی هستیم که نه فقط در شادی‌ها که در رنج‌ها کنار هم هستیم. مبادا حکومت این آیین ملی را تصاحب کند و مبادا با یاوه گویی‌های کسانی که با آیین‌های ملی‌مان دشمنی دارند و نقاب دفاع از قربانیان زده‌اند همدلی کنیم. یلدای امسال در حالی فرا می‌رسد که چه بسیار جان‌های عزیزی را از دست داده‌ایم و چه بسیار مادران و پدرانی را عزادار داریم و چه بسیار فرزندان این مملکت پشت میله‌های زندان، طولانی‌ترین شب سال را می‌گذرانند. برای همین است یلدای امسال در قلب مبارزه سخت مردم ایران برای بازپس‌گیری ایران، معنای مضاعف دارد. یلدا مسیر سخت مبارزه با ستمگری را نمادین می‌کند و به همه آنانکه در این راه قدمی برمی‌دارند نوید برآمدن خورشید از پسِ سوز کُشنده زمستان را می‌دهد و دورنمای بهاری سبز را به ما نشان می‌دهد.

یلدا موقعیتی در جنبش است برای یادآوری این گزاره به ستمگران که به رغم سرکوب و زندان و اعدام و تحقیر، "ما" هستیم و در نهایت این دیکتاتوری است که باید برود چرا که ما بهار ایران را در دموکراسی و حاکمیت شهروندان بر سرنوشت خود می‌دانیم. یلدای امسال با زن، زندگی و آزادی پیوند خورده و یک بار یاداوری می‌کند که ما نه زنده ماندن که زندگی می‌خواهیم.


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آئین و خرد سیاست‌ورزی و منطقِ مناسبات قدرت از زبانِ دکتر #جواد_طباطبایی،
به بهانه‌ی ۲۸ آذر، روز علوم سیاسی

"ميرزا قائم‌مقام كسی را فرستاده و به او نامه می‌نويسد: تو نماينده‌ی مصلحت دولت ايران هستی.
او [قائم‌مقام] متوجه بود كه بخشی از كشور جدا شده و قراردادی تحميل خواهد شد كه تا به امروز آن را برای اشاره به يك شكست بزرگ داستان می‌زنند. او می‌نويسد: وقتی می‌خواهيد قرارداد را بنويسيد، به زور ميرزایی، كلمات را چنان مبهم به كار ببر كه ما به تعبير امروزی بتوانيم بعداً دَبّه كنيم. اين در ادامه‌ی سنت «مردی و نامردی» است. متاسفانه در حوزه سياست چنين است. بنابراين بايد بدانيم مناسبات را بايد به مردی و نامردی مديريت كنيم و وقتی می‌نويسيم بايد به گونه‌ای باشد كه بعداً بتوانيم بيشترين حق را طلب كنيم."


@IranDel_Channel

💢
👍1
امیر طاهری: فانددهندگان، فاندبگیران و نقش مخرب آنها در جنبش آزادی‌خواهانه…
Unika
🎙 خوانش یک یادداشت به قلمِ امیر طاهری، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی

امیر طاهری: فانددهندگان، فاندبگیران و نقش مخرب آنها در جنبش آزادی‌خواهانه ایران

امروز نیز همانند سال ۱۳۵۷ متاسفانه بعضی قدرت‌های بزرگ و کوچک، دانسته یا ندانسته، لااقل در سطح گفتمانی یا عرضه «فاند» به تاجران «اتنیک» کمک می‌کنند و بدین‌سان، به جنبش آزادی‌خواهانه ایران غیرمستقیم ضربه می‌زنند. در سال ۱۳۵۷، از «خلق‌های ایران» یا «اقلیت‌های قومی» سخن می‌گفتند و امروز دکان تازه‌ای زیر تابلو «اقلیت‌های اتنیکی» باز کرده‌اند. آن دکان تخته شد و این دکان نیز هرگز فراتر از «فاندهای» موجود باز نخواهد ماند.


@IranDel_Channel

💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فلسفه و تاریخچه جشن یلدا یا شب چله

بخشی از سخنرانی دکتر #سجاد_آیدنلو، پژوهشگر ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه آذربایجانی، در کتابخانه عمومی بامداد امید صبای ارومیه

منبع: ایران‌زمین

#یلدا #چله
@IranDel_Channel

💢
🔴 چه باید کرد؟

✍️ #احسان_هوشمند

بیش از سه ماه از آغاز اعتراضات به درگذشت خانم مهسا امینی می‌گذرد. در این دوره سه‌ماهه کشور شاهد بروز اعتراضاتی بود. این روزها ابعاد اعتراض‌ها کاهش یافته و شرایط بیش از سه ماه گذشته برای بررسی‌های جامع و چندوجهی از زمینه‌ها و علت‌های بروز اعتراض‌ها، ابعاد اعتراض و پیامدها و کارکردهای اعتراضات اخیر فراهم شده است.

۱- بخش ابتدایی اعتراض‌ها با پرونده خانم مهسا امینی گره خورده است؛ پرونده‌ای که از نظر وکلا و خانواده امینی همچنان نیازمند رفع ابهام است. این روزها که شرایط جامعه با آرامش بیشتر همراه است، فرصت مناسبی است تا به ابهام‌های طرح‌شده پاسخ حقوقی درخوری داده شود تا هم عدالت اعمال شود و هم کار یک پرونده که جرقه اعتراض‌ها بر آن شکل گرفت، بسته شود. وکلای پرونده درخواست‌هایی دارند که رسیدگی شفاف و عادلانه و قانونی به آن می‌تواند گره‌گشایی جدی پرونده را در پی داشته باشد. بی‌گمان این مهم می‌تواند به برگشت آرامش در جامعه یاری برساند.

۲- گفته شد پرونده شادروان خانم مهسا امینی نقش جرقه را برای اعتراضات اخیر ایفا کرده؛ یعنی زمینه‌ها و علت‌هایی فراتر از این پرونده را باید در بروز اعتراضات بااهمیت دانست. بررسی و ریشه‌یابی دقیق بروز اعتراضات نیازمند اراده جدی دولتمردان است. اگر چنین اراده‌ای شکل گرفته تا مشخص شود کدام بخش‌ از جامعه از چه موضوعاتی در رنج است و نارضایتی چه کمیت و ابعادی دارد، آن‌گاه می‌توان امیدوار بود که اهتمام به حل‌وفصل و برطرف‌کردن زمینه‌ها و علت‌ها و ریشه‌های نارضایتی‌ها نتیجه‌بخش خواهد بود؛ یعنی شنیده‌شدن ریشه‌های نارضایتی نیازمند اراده جدی مسئولان امر است. البته ابعاد این پرونده و تفاوت آن با اعتراضات گذشته بیش از هر زمان دیگر به مسئولان امر یادآور می‌شود که شناخت دقیق ریشه‌ها ضرورتی انکارناپذیر است و امکان گذشت از علت‌ها و ریشه‌های نارضایتی‌های موجود نه به مصلحت است، نه شدنی؛ بنابراین اراده جدی مسئولان امر می‌تواند زمینه بررسی دقیق ریشه‌های نارضایتی و سپس رفع و حل‌وفصل کارشناسی آن را در پی داشته باشد.

۳- برای تحقق این اراده معطوف به شناخت علت‌ها و ریشه‌ها، تجدیدنظر در رویکردها و فرایندهای جاری در بسیاری حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی ضروری است. مبنای این مهم کار کارشناسی است که نیازمند مطالعات عمیق و جدی است. بر این مبنا تشکیل کمیته حقیقت‌یاب ملی با حضور شماری از نخبگان و اندیشمندان کشور در عالی‌ترین دستگاه‌های قانونی کشور با هدف بررسی میدانی گسترده و متعدد و رقیب (یعنی چند کار تحقیقاتی و میدانی مشابه از سوی گروه‌های مجزا و مختلف) نخستین اقدام ضروری است که با مشارکت جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، متخصصان و کارشناسان علوم ارتباطی و علوم اقتصادی و علوم سیاسی امکان تحقق دارد.
آسیب‌شناسی مطالعاتی که درباره سیل سال ۱۳۹۸ صورت گرفت و نیز آتش‌سوزی پاساژ پلاسکو می‌تواند در‌این‌باره را‌ه‌گشا باشد.

۴- بهره‌گیری از خرد جمعی نیازمند احساس امنیت کارشناسان و رسانه‌ها و دانشگاهیان و دیگر فرزانگان و متخصصان و اندیشمندان است. در چنین فضایی بررسی‌های عالمانه و چندوجهی، ظرفیت‌سازی‌های جدیدی در پی دارد که کشور از نتایج آن منتفع می‌شود. اعتماد عمومی تا حدودی بازسازی می‌شود و راه‌های غلبه بر مسائل هویدا می‌شود. این مهم نیازمند اقدام دیگری است که بسیار اثرگذار است. تغییر رویه‌های جاری رسانه‌ای کشور به‌ویژه رسانه‌های ملی یکی از ضروریات فوری در‌این‌باره است. ظرفیت‌های کشور زمانی در خدمت خواهند بود که انعکاسی در رسانه‌های پر بیننده و شنونده داشته باشند. حرکت کشور براساس رویه‌های رسانه‌ای فعلی به شناخت و حل‌وفصل ریشه‌ها و زمینه‌ها و علت‌های بروز نارضایتی منجر نمی‌شود. تغییر رویکرد رسانه‌ای کشور نیز نیازمند تدوین راهبردهای جامع و کارشناسی‌شده و مطالعه‌شده‌ای است تا بتوان بر مبنای آن تغییر مطمئن و مستمر و نهادمندی را اجرائی کرد.

👇👇
(دنباله‌ی یادداشت در فرسته‌ی پسین)

@IranDel_Channel

💢
ایران‌دل | IranDel
🔴 چه باید کرد؟ ✍️ #احسان_هوشمند بیش از سه ماه از آغاز اعتراضات به درگذشت خانم مهسا امینی می‌گذرد. در این دوره سه‌ماهه کشور شاهد بروز اعتراضاتی بود. این روزها ابعاد اعتراض‌ها کاهش یافته و شرایط بیش از سه ماه گذشته برای بررسی‌های جامع و چندوجهی از زمینه‌ها…
👆👆
(دنباله‌ی یادداشتِ فرسته‌ی پیشین)

۵- در اعتراض‌های اخیر زخم‌های زیادی بر پیکر مناسبات اجتماعی در سطح ملی وارد شد. شناساسایی ابعاد این زخم‌ها و جراحات و تلاش برای التیام و ترمیم زخم‌ها اقدامی فوری می‌طلبد. برای کسانی که به هر دلیل جان داده‌اند و خانواده‌هایشان که داغدار شده، نیز کسانی که آسیب‌هایی متحمل شده‌اند، باید فکری کرد. کمک و یاری فوری این دسته از افراد فارغ از اینکه در کدام سوی ماجرا قرار دارند، درمان اساسی زخم‌های باقی‌مانده و عفو و بخشش زندانیان و بازداشتی‌ها در این شرایط مرهمی است آرامش‌بخش تا جامعه با فراغ بال بشتری بتواند با امید به آینده با آغاز اصلاحات و تغییر روندها همدلی بروز دهد. آیا چنین تغییرات و اصلاحاتی در دستور کار خواهد بود ؟مشفقان کشور در این سال‌ها هشدار داده‌اند، بیان کرده‌اند و شواهد امر مانند شمار مشارکت واجدان شرایط در دو انتخابات اخیر و نظرسنجی‌های متعدد را مبنای استدلال قرار داده‌اند. اینک زمان تصمیم است. اراده‌ای جدی برای مواجهه معقول و مدبرانه با شرایط دشوار پیش آمده تا کشور بتواند با احقاق حقوق شهروندان ایرانی و مشارکت جدی هم‌وطنان از این پیچ مخاطره‌انگیز تاریخی گذر کند.

(پایان یادداشت)

منبع: روزنامه شرق

@IranDel_Channel

💢
جمهوری خواهان و جنبش اعتراضی ایرانیان
🔴 جمهوری‌خواهان و جنبش اعتراضی ایرانیان

صوتِ برنامه‌ی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)

قسمت هفتم

تاریخ پخش: یکم دی ماه ۱۴۰۱ خورشیدی

مجری - کارشناس: #پیمان_عارف
میهمان: کوروش پارسا


🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:

🎥 هوده - قسمت هفتم

@IranDel_Channel

💢
🔴 پیرامون اظهارات اخیر شیرین عبادی درباره "حق تعیین سرنوشت"

✍️ رضا نصری، دانش‌آموخته حقوق

خانم شیرین عبادی ظاهراً یک بار دیگر مفهوم «حق تعیین‌ سرنوشت» را با «حق تجزیه کشور» مترادف دانسته است! از ایشان پرسیده‌اند اگر «مردم یا بخشی از جامعه» بخواهند طی یک سازوکار مدنی و پس از طی کردن فرایند‌های قانونی «از ایران جدا شوند»، آیا این «حق» باید به آن‌ها داده شود یا خیر؛ و ایشان پاسخ داده‌اند «معلومه که باید حق تعیین سرنوشت به آن‌ها اعطا شود»! و سپس به تشریح چگونگی اعطا و اجرای این «حق» پرداخته‌‌‌اند!

اینکه خانم عبادی با اهداف سیاسی - و احیاناً به قصد باج دادن به گروه‌ها تجزیه‌طلب و تحکیم روابط اپوزیسیون با آن‌ها - چنین موضعی گرفته یا اینکه بخاطر محدود بودن دانش حقوقی‌اش در این حوزه چنین سخنی به میان آورده محل بحث نیست. اما از آنجا که در کسوت حقوقدان سخن می‌گویند، جا دارد دست‌کم این چند نکته حقوقی به ایشان و کسانی که احیاناً تحت تاثیر این قبیل اظهارات خام قرار می‌گیرند یادآوردی شود:

اول اینکه در حقوق بین‌الملل، «اصل تعیین سرنوشت» شامل «حق» تجزیه یا جدایی بخشی از خاک یک کشور - بر خلاف اصل حاکمیت و تمامیت ارضی آن - نمی‌شود. در حقوق بین‌الملل، ‌حق تعیین سرنوشت اساساً در چارچوب حق رهایی از «استعمار» و سرکوب «خارجی» به رسمیت شناخته شده است. پس اینکه خانم عبادی پیشاپیش این «حق» را به گروه‌های تجزیه‌طلب اعطا کرده، این ذهنیت را تداعی می‌کند که ایشان ایران را «استعماگر» یا «اِشغالگر» بخشی از سرزمین‌های مورد نظر - مثلاً اِشغالگر استان آذربایجان - می‌داند!

دوم اینکه در حقوق بین‌الملل، حق تعیین‌ سرنوشت به صورت خاص به «ملت‌»‌ها - طبق تعریف دقیق کلمه - اعطا شده است؛ نه اینکه آن‌طور که خانم عبادی می‌گوید حقوق بین‌الملل این حق را برای «بخشی از جامعه» یا »افرادی که می‌خواهند به هر دلیل جدا بشوند» به رسمیت شناخته باشد! یعنی طبق حقوق بین‌الملل، «مدعی استقلال‌طلبی» باید دارای معیارها و مولفه‌های عینی و ذهنی یک «ملت» به مفهوم خاص کلمه باشد؛ حال اینکه موضع خانم عبادی اینطور تداعی می‌کند که او اقوام ایرانی - مثل اقوام کُرد، بلوچ، عرب و آذربایجانی - را ملت‌هایی جدا از «ملت ایران» می‌داند یا اینکه می‌خواهد این «حق تجزیه ایران» را سخاوتمندانه به هر فرد و گروهی که به هر دلیل خواستار تکه‌تکه کردن کشور باشد اعطا نماید!

سوم اینکه اگر خانم عبادی و همفکرانشان بخواهند - علیرغم حقوق بین‌الملل - حق تجزیه کشور را (تحت عنوان حق تعیین سرنوشت) به افرادی که چنین مطابه‌ای دارند اعطا کنند، یک پرسش دیگر نیز از این قرار مطرح می‌شود: اگر حقوق بین‌الملل را چارچوب مناسبی برای حل‌وفصل این موضوع نمی‌دانند، فرض را باید بر این گذاشت که قصد دارند در چارچوب حقوق داخلی چنین حقی را بین متقاضیان توزیع نمایند! لذا، در قانون اساسی فعلی اصل حاکمیت ملی و اصل تمامیت ارضی از اصول خدشه‌ناپذیر نظام حقوقی کنونی تعریف شده‌ است. آیا از موضع خانم عبادی و همفکران‌شان باید چنین برداشت کرد که قصد دارند قانون اساسی را به نحوی تغییر دهند که در آن اصل تمامیت ارضی تغییر‌پذیر و مذاکره‌‌پذیر گردد؟ یعنی می‌خواهند یک بستر حقوقی فراهم آورند که بتوانند در آن در کسوت دولت آینده، تمامیت ارضی کشور را - مثلاً با این توجیه که متقاضیان مورد سرکوب و تبعیض قرار می‌گیرند - با آن‌ها به مذاکره بنشینند؟

آن‌وقت در قانون اساسی جدید، تغییر‌پذیری و مذاکره‌‌پذیری تمامیت ارضی کشور فقط شامل متقاضیان داخلی خواهد شد یا اینکه دولت‌ها و اشخاص حقیقی و حقوقی خارجی نیز می‌توانند برای. جدایی بخشی از خاک ایران به صورت قانونی ثبت‌نام و اقدام کنند؟ مثلاً آیا اصلاحات مد نظر ایشان در قانون اساسی «جزایر سه‌گانه» را نیز مشمول معامله با متقاضیان اماراتی خواهد کرد یا اینکه در چنین مواردی کمی حیا خواهند کرد؟

امیدوارم خانم عبادی دیگر کارگزاران اپوزیسیون حداقل این جسارت را پیدا کنند - که ولو برخلاف میل حامیان سعودی و دیگران- برخی موضوعات را از «خطوط قرمز» ملی و اخلاقی خود تلقی کنند.

@IranDel_Channel

💢
🔴 ⁣وطن‌پرستی و ملّت‌دوستی ایرانیان

✍️ از مقالات محمدعلی فروغی

از ایرانیان هر وقت فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و جبراً و اختیاراً به ممالک دیگر مهاجرت کرده‌اند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بوده‌اند. چنان‌که می‌توان گفت در همۀ ممالک مجاور ایران آثار تمدن و آبادی کلاً یا بعضاً از نتایج وجود ایرانیان است. مردم ممالک وسیعۀ هندوستان اگر انصاف دهند می‌توانند بهترین شاهد این مدعا باشند که تأثیرات ایرانیان اسلامی در آن مملکت آشکار است و قابل انکار نیست. مقام ایرانی‌های باستانی نیز در هندوستان حاجت به شرح و بیان ندارد که جماعت پارسیان که بازماندگان آن قوم شریف‌اند امروز در آن سرزمین چه مقام ارجمند در همۀ رشته‌های خصایص انسانیت دارند و چگونه نام ایرانی را در میان اقوام و فرق بی‌شمار آن دیار محترم نگاه داشته‌ و مایۀ سرفرازی ما می‌باشند.
از ذکر این جملات مقصود رجزخوانی نیست، بلکه غرض این است که به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیت را دارد. چنان‌که امروز هم آثار استعداد ایرانی ظاهر است و می‌توان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر هم‌قدم شود و در این موقع که به نظر می‌رسد تمدن‌های مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود؛ پس ما ایرانی‌ها حق داریم وطن‌پرست و ملّت‌دوست باشیم.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۴-۲۵۵]


@IranDel_Channel

💢