🔴 تفاوت واژهی حاکمیت و حکومت
✍️ #مهرداد_فرهمند
واژه حاکمیت تقریباً اغلب اوقات اشتباه به کار میبرده شود. حتی استادان علم سیاست نیز فراوان این خطا را مرتکب میشوند. به غلط، رایج شده که هنگامی که مقصود فراتر از دولت بوده، کلیت نظام حاکم مدّ نظر باشد، یا اینکه مقصود، سطوح تصمیمگیری بالاتر از دولت و رئیس جمهور باشد، می گویند: حاکمیت. در حالی که حاکمیت در ادبیات سیاسی اصلا چنین معنائی نمی دهد.
از نخستین درسهای علوم سیاسی این است که دولت - ملت با سه عنصر حاکمیت، جمعیت و سرزمین شکل میگیرد. ملتها دارای حق حاکمیتند که دولت اگر دموکراتیک باشد به نمایندگی از مردم و اگر نباشد، بدون داشتن این نمایندگی، حاکمیت را اعمال میکند. قدرت در هر ملتی به دست هر کس بیفتد، با اعمال حق حاکمیت، دولت تشکیل میدهد و حکومت میکند. حاکمیت با حکومت مترادف نیست. با دولت یا نظام حاکم نیز مترادف نیست. حاکمیت حقی است که صاحب قدرت سیاسی از آن خود میکند (چه این حق را مردم داوطلبانه به صاحب قدرت واگذار کنند و چه به زور). پس درست نیست بگوییم حاکمیت چنین کرد و چنان کرد یا اینکه حاکمیت باید چنین کند و نباید چنان کند. حاکمیت کاری انجام نمیدهد. حکومت است که کار انجام میدهد. در چنین جملاتی باید به جای حاکمیت، کلماتی همچون حکومت یا حاکم یا حاکمان یا نظام حاکم را به کار برد.
واژه حاکمیت را مشروطهخواهان ایران و عثمانی معادل با واژه فرانسوی سوورنیته (Souveraineté) وضع کردند (به انگلیسی: ساورینیتی). به جای «اِتا»، دولت (به انگلیسی: استیت) و به جای «گوورنمان» حکومت را گذاشتند (به انگلیسی: گاورنمنت). فرنگیها هیچگاه این سه مفهوم را به جای یکدیگر به کار نمیبرند. در حالی که ما ایرانیان، حتی فرهیختگان و دانشگاهیانمان، همواره این سه مفهوم را با هم خلط میکنیم و در جای اشتباه به کار میبریم. حاکمیت که ذکرش رفت. اینکه جای دولت و حکومت نیز در ایران عوض شده، بحث جداگانهای میطلبد که اینجا نمیگنجد.
حاکمیت از جمله کلمات عربی است که برای عربها معنای دیگری میدهد. در زبان عربی، کلمه حاکمیت تنها در مطالعات اسلامی و بحثهای اصولی و کلامی به کار میرود که اگر کسی علاقمند است میتواند برود ریشه پیدایش این مفهوم را که به دوران خوارج و جنگ نهروان باز میگردد، مطالعه کند. آنجا هم معنای داوری میدهد و نه حکومت. عربها به جای سوورنیته فرانسوی، واژه سیادت را به کار میبرند.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهرداد_فرهمند
واژه حاکمیت تقریباً اغلب اوقات اشتباه به کار میبرده شود. حتی استادان علم سیاست نیز فراوان این خطا را مرتکب میشوند. به غلط، رایج شده که هنگامی که مقصود فراتر از دولت بوده، کلیت نظام حاکم مدّ نظر باشد، یا اینکه مقصود، سطوح تصمیمگیری بالاتر از دولت و رئیس جمهور باشد، می گویند: حاکمیت. در حالی که حاکمیت در ادبیات سیاسی اصلا چنین معنائی نمی دهد.
از نخستین درسهای علوم سیاسی این است که دولت - ملت با سه عنصر حاکمیت، جمعیت و سرزمین شکل میگیرد. ملتها دارای حق حاکمیتند که دولت اگر دموکراتیک باشد به نمایندگی از مردم و اگر نباشد، بدون داشتن این نمایندگی، حاکمیت را اعمال میکند. قدرت در هر ملتی به دست هر کس بیفتد، با اعمال حق حاکمیت، دولت تشکیل میدهد و حکومت میکند. حاکمیت با حکومت مترادف نیست. با دولت یا نظام حاکم نیز مترادف نیست. حاکمیت حقی است که صاحب قدرت سیاسی از آن خود میکند (چه این حق را مردم داوطلبانه به صاحب قدرت واگذار کنند و چه به زور). پس درست نیست بگوییم حاکمیت چنین کرد و چنان کرد یا اینکه حاکمیت باید چنین کند و نباید چنان کند. حاکمیت کاری انجام نمیدهد. حکومت است که کار انجام میدهد. در چنین جملاتی باید به جای حاکمیت، کلماتی همچون حکومت یا حاکم یا حاکمان یا نظام حاکم را به کار برد.
واژه حاکمیت را مشروطهخواهان ایران و عثمانی معادل با واژه فرانسوی سوورنیته (Souveraineté) وضع کردند (به انگلیسی: ساورینیتی). به جای «اِتا»، دولت (به انگلیسی: استیت) و به جای «گوورنمان» حکومت را گذاشتند (به انگلیسی: گاورنمنت). فرنگیها هیچگاه این سه مفهوم را به جای یکدیگر به کار نمیبرند. در حالی که ما ایرانیان، حتی فرهیختگان و دانشگاهیانمان، همواره این سه مفهوم را با هم خلط میکنیم و در جای اشتباه به کار میبریم. حاکمیت که ذکرش رفت. اینکه جای دولت و حکومت نیز در ایران عوض شده، بحث جداگانهای میطلبد که اینجا نمیگنجد.
حاکمیت از جمله کلمات عربی است که برای عربها معنای دیگری میدهد. در زبان عربی، کلمه حاکمیت تنها در مطالعات اسلامی و بحثهای اصولی و کلامی به کار میرود که اگر کسی علاقمند است میتواند برود ریشه پیدایش این مفهوم را که به دوران خوارج و جنگ نهروان باز میگردد، مطالعه کند. آنجا هم معنای داوری میدهد و نه حکومت. عربها به جای سوورنیته فرانسوی، واژه سیادت را به کار میبرند.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍1
🔴 ریشهی واژه اعتصاب
✍️ #مهرداد_فرهمند
اعتصاب واژهای عربی است اما در عربی معنای اعتصاب نمیدهد بلکه تنها در زبان فارسی به این معنی به کار میرود. اعتصاب در زبان عربی قدیم به معنای دستار به سرکردن بوده. دستار را به عربی عصابه (بر وزن ادامه) و دستار به سر کردن را اعتصاب میگفتهاند. همین عصابه در عربی معنای گروه و دار و دسته هم پیدا میکند (شاید از آن رو که دستار یا عصابه همشکل به سر میبستند) و در عربی امروز، باندهای تبهکار را عصابه مینامند و به دار و دسته راه انداختن، اعتصاب میگویند.
خیلی دوست دارم بدانم چگونه در ایران واژه اعتصاب ساخته و رایج شده. تا جایی که من اطلاع دارم، نخستین اعتصابها در ایران در دوره رضا شاه و در صنعت نفت رخ داده است. در آغاز، کارگران هندی دست به اعتصاب زدهاند و سپس، کارگران ایرانی این عمل را از آنان یاد گرفتهاند. به احتمال زیاد، کارگران هندی واژه انگلیسی استرایک (Strike) را بهکار میبردهاند اما ایرانیان، اعتصاب را نه از انگلیسی (که خیلی در ایران رایج نبوده) بلکه از زبان خارجی رایجتر آن دوران، یعنی فرانسه گرفتهاند.
در زبان فرانسه به اعتصاب، گرِو (Greve) میگویند. گرو در زبان فرانسه در اصل به معنای شنزار و ساحل ماسهای بوده. در شهر پاریس، ساحلی ماسهای کنار رود سن بوده که افراد جویای کار در آن گرد میآمدهاند تا کسی بیاید و آنها را سر کار ببرد. به این مکان، پلاس دو گرو (Place de Greve) میگفتند که بعدا از میدانگاههای مهم پاریس میشود. اعدامهای در ملأ عام از قرون وسطی به بعد در این میدان انجام میشده و نام این میدان در حوادث انقلاب فرانسه بسیار به چشم میخورد. از زمان ناپلئون اینجا را میدان شهرداری (Place de l'Hotel-de-Ville) مینامند. شهرداری پاریس بیش از ۶۵۰ سال است که در این میدان جای دارد.
در فرانسه، از دوران انقلاب صنعتی که اعتصاب اختراع میشود، این عمل را چون با گرد آمدن کارگران معترض همراه بوده و با الهام از آن مکان معروف گردهمایی کارگران، گرو نامگذاری میکنند. در برخی کشورها، همچون ترکیه، عین این کلمه را از فرانسه گرفتهاند و به معنای اعتصاب به کار میبرند و معادلی برایش نساختهاند.
نسل اول کمونیستهای ایرانی که اغلب در روسیه درس خوانده یا زیسته بودند، نقشی در ساخت واژه اعتصاب نداشتند چون در روسی به اعتصاب، زَبَستاوکا میگویند که از واژه باستا گرفته شده که روسی نیست، بلکه واژهای است رایج در زبان محاورهای و کوچه بازار ایتالیا و اسپانیا و پرتغال به معنای: بس است!
پرسشی که از زبانشناسان دارم این است که آیا باستا ارتباطی با واژه بس در فارسی دارد یا نه. این احتمال از آن رو به ذهنم میآید که بعید نیست واژه بس که عربها از دیرباز از ایرانیها گرفته و به کار بردهاند، در زمان حاکمیتشان بر اسپانیا و پرتغال و مدتی هم جزیره سیسیل ایتالیا، وارد زبان این ملتها شده و به شکل باستا در آمده باشد.
به نظر میرسد کس یا کسانی که در ایران واژه اعتصاب را ساختهاند، معنای گردهمایی و دسته معترض راه انداختن را در نظر داشتهاند. تا پیش از به راه افتادن فرهنگستان در زمان رضا شاه، ایرانیان معادلسازی برای واژگان و اصطلاحات فرنگی را با زبان عربی انجام میدادهاند نه فارسی. چون کاربرد کلمات قلمبه سلمبه عربی در فارسی، نثر را فاخرتر یا بهتر بگویم، فخرفروشانهتر میکرده است.
به همین سیاق، معادل گرو فرانسوی را به جای فارسی از دل زبان عربی بیرون کشیدهاند و اعتصاب را که معنای دار و دسته راه انداختن بوده، برابر با گرو در نظر گرفتهاند.
در عربی، برای اعتصاب واژه اِضراب به کار میرود که با وجود شباهت معنائیاش به واژه استرایک انگلیسی (به معنای ضربه زدن) ربطی به ضربه و زدن ندارد. معنای اضراب، کنار گذاشتن و روی گرداندن است. نمونهاش این بیت از شعر کهن عربی:
أصبَحتُ عَن طَلَبِ المَعيشَةِ مُضربا
لَماّ وَثَقتُ بِأن مالَکَ مالي
یعنی هنگامی که اطمینان یافتم هر آنچه از آن توست، از آن من است، از به دنبال روزی رفتن دست برداشتم. (واژه مضرب در پایان مصرع نخست، اسم فاعل اضراب است).
شاید آن زمانی که کلمه اعتصاب ساخته شده، این واژه برای اهل فرهنگستان ممنوعه بوده و از ترس رضا شاه و شهربانیاش به صرافت ساختن واژهای فارسی برای آن نیفتادهاند. به گمانم واژه کاربس می توانست برابرنهاد خوبی برای اعتصاب باشد.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهرداد_فرهمند
اعتصاب واژهای عربی است اما در عربی معنای اعتصاب نمیدهد بلکه تنها در زبان فارسی به این معنی به کار میرود. اعتصاب در زبان عربی قدیم به معنای دستار به سرکردن بوده. دستار را به عربی عصابه (بر وزن ادامه) و دستار به سر کردن را اعتصاب میگفتهاند. همین عصابه در عربی معنای گروه و دار و دسته هم پیدا میکند (شاید از آن رو که دستار یا عصابه همشکل به سر میبستند) و در عربی امروز، باندهای تبهکار را عصابه مینامند و به دار و دسته راه انداختن، اعتصاب میگویند.
خیلی دوست دارم بدانم چگونه در ایران واژه اعتصاب ساخته و رایج شده. تا جایی که من اطلاع دارم، نخستین اعتصابها در ایران در دوره رضا شاه و در صنعت نفت رخ داده است. در آغاز، کارگران هندی دست به اعتصاب زدهاند و سپس، کارگران ایرانی این عمل را از آنان یاد گرفتهاند. به احتمال زیاد، کارگران هندی واژه انگلیسی استرایک (Strike) را بهکار میبردهاند اما ایرانیان، اعتصاب را نه از انگلیسی (که خیلی در ایران رایج نبوده) بلکه از زبان خارجی رایجتر آن دوران، یعنی فرانسه گرفتهاند.
در زبان فرانسه به اعتصاب، گرِو (Greve) میگویند. گرو در زبان فرانسه در اصل به معنای شنزار و ساحل ماسهای بوده. در شهر پاریس، ساحلی ماسهای کنار رود سن بوده که افراد جویای کار در آن گرد میآمدهاند تا کسی بیاید و آنها را سر کار ببرد. به این مکان، پلاس دو گرو (Place de Greve) میگفتند که بعدا از میدانگاههای مهم پاریس میشود. اعدامهای در ملأ عام از قرون وسطی به بعد در این میدان انجام میشده و نام این میدان در حوادث انقلاب فرانسه بسیار به چشم میخورد. از زمان ناپلئون اینجا را میدان شهرداری (Place de l'Hotel-de-Ville) مینامند. شهرداری پاریس بیش از ۶۵۰ سال است که در این میدان جای دارد.
در فرانسه، از دوران انقلاب صنعتی که اعتصاب اختراع میشود، این عمل را چون با گرد آمدن کارگران معترض همراه بوده و با الهام از آن مکان معروف گردهمایی کارگران، گرو نامگذاری میکنند. در برخی کشورها، همچون ترکیه، عین این کلمه را از فرانسه گرفتهاند و به معنای اعتصاب به کار میبرند و معادلی برایش نساختهاند.
نسل اول کمونیستهای ایرانی که اغلب در روسیه درس خوانده یا زیسته بودند، نقشی در ساخت واژه اعتصاب نداشتند چون در روسی به اعتصاب، زَبَستاوکا میگویند که از واژه باستا گرفته شده که روسی نیست، بلکه واژهای است رایج در زبان محاورهای و کوچه بازار ایتالیا و اسپانیا و پرتغال به معنای: بس است!
پرسشی که از زبانشناسان دارم این است که آیا باستا ارتباطی با واژه بس در فارسی دارد یا نه. این احتمال از آن رو به ذهنم میآید که بعید نیست واژه بس که عربها از دیرباز از ایرانیها گرفته و به کار بردهاند، در زمان حاکمیتشان بر اسپانیا و پرتغال و مدتی هم جزیره سیسیل ایتالیا، وارد زبان این ملتها شده و به شکل باستا در آمده باشد.
به نظر میرسد کس یا کسانی که در ایران واژه اعتصاب را ساختهاند، معنای گردهمایی و دسته معترض راه انداختن را در نظر داشتهاند. تا پیش از به راه افتادن فرهنگستان در زمان رضا شاه، ایرانیان معادلسازی برای واژگان و اصطلاحات فرنگی را با زبان عربی انجام میدادهاند نه فارسی. چون کاربرد کلمات قلمبه سلمبه عربی در فارسی، نثر را فاخرتر یا بهتر بگویم، فخرفروشانهتر میکرده است.
به همین سیاق، معادل گرو فرانسوی را به جای فارسی از دل زبان عربی بیرون کشیدهاند و اعتصاب را که معنای دار و دسته راه انداختن بوده، برابر با گرو در نظر گرفتهاند.
در عربی، برای اعتصاب واژه اِضراب به کار میرود که با وجود شباهت معنائیاش به واژه استرایک انگلیسی (به معنای ضربه زدن) ربطی به ضربه و زدن ندارد. معنای اضراب، کنار گذاشتن و روی گرداندن است. نمونهاش این بیت از شعر کهن عربی:
أصبَحتُ عَن طَلَبِ المَعيشَةِ مُضربا
لَماّ وَثَقتُ بِأن مالَکَ مالي
یعنی هنگامی که اطمینان یافتم هر آنچه از آن توست، از آن من است، از به دنبال روزی رفتن دست برداشتم. (واژه مضرب در پایان مصرع نخست، اسم فاعل اضراب است).
شاید آن زمانی که کلمه اعتصاب ساخته شده، این واژه برای اهل فرهنگستان ممنوعه بوده و از ترس رضا شاه و شهربانیاش به صرافت ساختن واژهای فارسی برای آن نیفتادهاند. به گمانم واژه کاربس می توانست برابرنهاد خوبی برای اعتصاب باشد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 امپراتور شی در ریاض
✍️ #مهدی_تدینی، تاریخپژوه
چین شریک دزد است و رفیق قافله. چین در روابط خارجی دو اصل دارد: پول و پول. ــ ها! اصل سومی هم دارد: حمایت از نظامهای ضددموکراتیک. از جزایر سلیمان وسط اقیانوس آرام ــ نه! از فلان جزیرۀ آدمخواران ــ تا آن سر دنیا، هر رژیم اقتدارگرا و ضددموکراتیکی میتواند روی خندههای ماسیدۀ امپراتور شی حساب کند. برای فهم سیاست خارجی چین باید به یک نکتۀ ساده اما مهم دقت کرد: چین در واقع «کشور چین» نیست، بلکه «حزب کمونیست حاکم بر چین» است. برای این حزب دو چیز مهم است: زدن هر تکدلاری روی هوا و تزریق به آن قفس طلایی که برای مردم چین ساخته و دوم زیر سوال بردن «دموکراسی» به عنوان یک الگوی حکمرانی. چین هست تا نشان دهد دموکراسی کار نمیکند، بلکه سعادت بشر در هر چیزی هست ــ هم در سکولاریسمِ بشار اسدی و هم در بنیادگرایی طالبانی ــ الا در دموکراسی.
قطعاً یکی از آیندهدارترین روابط رابطۀ شاه بنسلمانِ آتی و امپراتور شی است. بنسلمان اصلاحات درخورتوجهی کرده، اما همین اصلاحات به زودی دردسرهای بزرگی برایش ایجاد خواهد کرد. رفتهرفته عربستان سعودی بزرگترین متحد اقتصادی و سیاسی چین در غرب آسیا خواهد شد.
اما بنسلمان چه میکند؟ بنسلمان از سیاست خارجی عربستان «آمریکازدایی» میکند. آمدن بایدن این روند را شتاب بخشید. بایدن با ژست ماتم برای قتل خاشقچی آمد و پس از بحران انرژی در پی جنگ اکراین یاد رفیق قدیمی آمریکا، عربستان سعودی، افتاد ــ که دیگر دیر بود. در این میان، ایرانِ جمهوری اسلامی بزرگترین درس برای عربستان بود: وقتی ایران با اینهمه تحریم، تنگنای اقتصادی و فقط با داشتن دو متحدِ خسیس و نیمبند مثل چین و روسیه میتواند اینهمه با آمریکا مبارزه کرد، چه لزومی دارد کشوری انقدر به آمریکا بچسبد و دست رد به سینۀ شرکای دیگر بزند؟ این درسی بود که همۀ دولتهای خلیج فارس گرفتند. نتیجه اینکه امروز همگی با امپراتور شی سر یک میز نشسته بودند.
و البته بزرگترین تضمین امنیتی برای عربستان خریدن چین است. عربستان هم بزرگترین تأمینکنندۀ نفت چین است و هم میخواهد به یک شریک تجاری بزرگ تبدیل شود. شاید آمریکا نتواند پالایشگاههای عربستان را از پهپادها محافظت کند ــ اما امپراتور شی میتواند! لحن ضدایرانی بیانیۀ مشترک عربستان و چین در امروز چشمۀ اول آن است. امنیت فقط امنیت نظامی نیست و تجارت و شراکت اقتصادی امنیت میآورد. به همین سادگی میتواند هر ضربهای به عربستان ضربه به چین باشد.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهدی_تدینی، تاریخپژوه
چین شریک دزد است و رفیق قافله. چین در روابط خارجی دو اصل دارد: پول و پول. ــ ها! اصل سومی هم دارد: حمایت از نظامهای ضددموکراتیک. از جزایر سلیمان وسط اقیانوس آرام ــ نه! از فلان جزیرۀ آدمخواران ــ تا آن سر دنیا، هر رژیم اقتدارگرا و ضددموکراتیکی میتواند روی خندههای ماسیدۀ امپراتور شی حساب کند. برای فهم سیاست خارجی چین باید به یک نکتۀ ساده اما مهم دقت کرد: چین در واقع «کشور چین» نیست، بلکه «حزب کمونیست حاکم بر چین» است. برای این حزب دو چیز مهم است: زدن هر تکدلاری روی هوا و تزریق به آن قفس طلایی که برای مردم چین ساخته و دوم زیر سوال بردن «دموکراسی» به عنوان یک الگوی حکمرانی. چین هست تا نشان دهد دموکراسی کار نمیکند، بلکه سعادت بشر در هر چیزی هست ــ هم در سکولاریسمِ بشار اسدی و هم در بنیادگرایی طالبانی ــ الا در دموکراسی.
قطعاً یکی از آیندهدارترین روابط رابطۀ شاه بنسلمانِ آتی و امپراتور شی است. بنسلمان اصلاحات درخورتوجهی کرده، اما همین اصلاحات به زودی دردسرهای بزرگی برایش ایجاد خواهد کرد. رفتهرفته عربستان سعودی بزرگترین متحد اقتصادی و سیاسی چین در غرب آسیا خواهد شد.
اما بنسلمان چه میکند؟ بنسلمان از سیاست خارجی عربستان «آمریکازدایی» میکند. آمدن بایدن این روند را شتاب بخشید. بایدن با ژست ماتم برای قتل خاشقچی آمد و پس از بحران انرژی در پی جنگ اکراین یاد رفیق قدیمی آمریکا، عربستان سعودی، افتاد ــ که دیگر دیر بود. در این میان، ایرانِ جمهوری اسلامی بزرگترین درس برای عربستان بود: وقتی ایران با اینهمه تحریم، تنگنای اقتصادی و فقط با داشتن دو متحدِ خسیس و نیمبند مثل چین و روسیه میتواند اینهمه با آمریکا مبارزه کرد، چه لزومی دارد کشوری انقدر به آمریکا بچسبد و دست رد به سینۀ شرکای دیگر بزند؟ این درسی بود که همۀ دولتهای خلیج فارس گرفتند. نتیجه اینکه امروز همگی با امپراتور شی سر یک میز نشسته بودند.
و البته بزرگترین تضمین امنیتی برای عربستان خریدن چین است. عربستان هم بزرگترین تأمینکنندۀ نفت چین است و هم میخواهد به یک شریک تجاری بزرگ تبدیل شود. شاید آمریکا نتواند پالایشگاههای عربستان را از پهپادها محافظت کند ــ اما امپراتور شی میتواند! لحن ضدایرانی بیانیۀ مشترک عربستان و چین در امروز چشمۀ اول آن است. امنیت فقط امنیت نظامی نیست و تجارت و شراکت اقتصادی امنیت میآورد. به همین سادگی میتواند هر ضربهای به عربستان ضربه به چین باشد.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 یادمان ۲۱ آذر ۱۳۲۵
✍️ #افشین جعفرزاده
۲۱ آذر ۱۳۲۵ پایان کابوسی بود که توسط اشغالگران آرتش سرخ شوروی بر ایران تحمیل شد.
اینکه در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ بر ایران چه گذشت امروز در پرتو دسترسی نسبی به آرشیوهای دولتی شوروی و ایران و برخی کشورها بهتر از گذشته قابل داوری است. گرچه هنوز بسیاری از اسناد منتشر نشدهاند.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و اشغال شمال ایران به دست آرتش سرخ و سپاه استالین، مقدمات سازماندهی جهت تجزیه آذربایجان و کردستان و زنجان و برخی نواحی دیگر آغاز شد. فهرستوار میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- سازمان دهی فرایند بنیاد دو فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان در همان سالها در مسکو و زیر نظر شخص استالین انجام شد و حتی نقش فردی چون میرجعفر باقروف بیشتر درجه دوم و اجرایی بود. بر این اساس بود که ماهها پیش از اعلان فعالیت دو فرقه، پیشهوری و قاضی محمد را جهت جلسهای توجیهی و آگاهی از جزییات کار بصورت محرمانه به باکو بردند.
۲- شخص پیشهوری و قاضی محمد ماهها پس از مقدمات کار از سیر رویدادها اگاه شدند و کمترین نقشی در فرایند اولیه بنیاد دو فرقه نداشتند. روسها آنها را وارد ماجرا کردند و چون کار پیش نرفت، امر به رفتن کردند.
۳- جعفر پیشهوری نخست از فعالان حزب دموکرات خیابانی در قفقاز بود. اما به سرعت جذب نخستین حزب کمونیست ایران شد و در بخش سرخ قیام جنگلیان مشارکت کرد و وزیر داخله دولت سرخ احساناللهخان شد که مخالف میرزا کوچکخان بود. بعدها در روزنامهی حقیقت گفتمان مستقلی را به نمایش گذاشت، مجدداً کمونیست شد و زندان ده سالهای را در دوران رضا شاه سپری کرد و پس از سوم شهریور ۱۳۲۰ آزاد شد. در دوران زندان با پنجاه و یک نفر زاویه داشت. پس از ازادی از کسانی بود که در تنظیم اساسنامه حزب توده نقش داشت و با تودهای هاهم نساخت و روزنامه آژیر را منتشر کرد که جوهرهاش دفاع سخت از منافع شوروی در ایران از جمله نفت شمال بود و ستایش استالین و مجادله با کسانی چون دکتر مصدق. نماینده تبریز از مجلس چهاردهم شد و پس از رد اعتبارنامهاش راهی تبریز شد و در همان زمان سفر محرمانهاش را به باکو انجام داد. فرقه در شهریور ۱۳۲۴ اعلام موجودیت کرد و در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ در شرایطی که آذربایجان و زنجان زیر اشغال ارتش سرخ بود، و دولت مرکزی فاقد هر گونه اختیاری جهت واکنش، دولت فرقه اعلام شد. پیشهوری روزنامههای اکبنجی و عدالت و حقیقت و آژیر کمترین نشانی از فرقهگرایی قومی نداشت و همواره خصم پانترکیسم و شخص محمدامین رسولزاده بود.
۴- قاضی محمد و پدرش از سوی رضاشاه منصب قاضیگری دولت مرکزی ایران را در ناحیه ساوجبلاغ مکری (مهاباد) برعهده داشتند. این خانواده ریشهدار منسوب به خاندان محترم قاضی هیچ گاه تمایلات قومی کُردی نداشتند و همواره نسبت به برخی تحرکات قومی در آن منطقه زاویه و اعلام موضع داشتند. قاضی محمد هیچگاه پیش از اعلان فرقه دموکرات کردستان فعالیت سیاسی و قومیتی نداشت تا در سفری محرمانه درسال ۱۳۲۴ به باکو رفت و توسط باقروف از داستان بنیاد فرقه آگاه شد.
۵- اسناد نشان میدهد هیچ شکی در این نیست که اهداف بنیاد دو فرقه نهایتاً تجزیهی دو منطقه آذربایجان و زنجان و کردستان و الحاق آنها به شوروی بود. در روند مدیریت کلان دو فرقه نمایندگان شوروی دارای اختیار مطلق بودند و هر انچه آنها میخواستند توسط فرقهچیان اجرا میشد. در فرقه آذربایجان تمایلات مذهبی کمتر و در فرقه کردستان بیشتر بود. گرچه رگههای تجزیهطلبی در فرقه کردستان به دلیل اعلام جمهوری و پرچمی مستقل از ایران و مشخص کردن فردی بعنوان وزیر خارجه بیشتر به چشم میخورد. از نظرگاه حوزه سرزمینی فرقه آذربایجان توانست زنجان و بخشی از شمالغربی گیلان را تحت نفوذ خود داشته باشد. ولی قلمرو فرقه کردستان در حوالی غرب آذربایجانغربی و مناطق کُردنشین محدود ماندو نتوانست کردستان اصلی و کرمانشاه و ایلام را تحت قلمروش داشته باشد.
۶- با خروج اجباری آرتش سرخ از مناطق اشغالی ایران، روند سقوط و تلاشی هر دو فرقه آغاز شد و در آذر ۱۳۲۵ نهایی شد.
۷- اسناد نشان میدهند دو فرقه با وجود انجام برخی اصلاحات رونمایی هرگز نتوانستند نخبگان و تودههای دو منطقه را با خود همراه سازند.از همان ابتدا مقاومتهای منفی و مخفی و حتی علنی علیه آنها شکل گرفت و با سرکوبهای خونین همراه شد. پس از اعلام حمله ارتش ایران در آذر ۱۳۲۵، این مقاومتها در قالب ایرانخواهانه و به نام وطنخواهان بیشتر خود را نشان داد و سبب آزادی شهرها شد. در شرایطی که ارتش ایران هفتهها بعد به پارهای مناطق رسیده بود، قیام وطنخواهان محلی پیشتر به پیروزی رسیده و روند آزادی انجام شده بود.
👇👇
(دنبالهی یادداشت در فرستهی پسین)
@IranDel_Channel
💢
✍️ #افشین جعفرزاده
۲۱ آذر ۱۳۲۵ پایان کابوسی بود که توسط اشغالگران آرتش سرخ شوروی بر ایران تحمیل شد.
اینکه در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ بر ایران چه گذشت امروز در پرتو دسترسی نسبی به آرشیوهای دولتی شوروی و ایران و برخی کشورها بهتر از گذشته قابل داوری است. گرچه هنوز بسیاری از اسناد منتشر نشدهاند.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و اشغال شمال ایران به دست آرتش سرخ و سپاه استالین، مقدمات سازماندهی جهت تجزیه آذربایجان و کردستان و زنجان و برخی نواحی دیگر آغاز شد. فهرستوار میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- سازمان دهی فرایند بنیاد دو فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان در همان سالها در مسکو و زیر نظر شخص استالین انجام شد و حتی نقش فردی چون میرجعفر باقروف بیشتر درجه دوم و اجرایی بود. بر این اساس بود که ماهها پیش از اعلان فعالیت دو فرقه، پیشهوری و قاضی محمد را جهت جلسهای توجیهی و آگاهی از جزییات کار بصورت محرمانه به باکو بردند.
۲- شخص پیشهوری و قاضی محمد ماهها پس از مقدمات کار از سیر رویدادها اگاه شدند و کمترین نقشی در فرایند اولیه بنیاد دو فرقه نداشتند. روسها آنها را وارد ماجرا کردند و چون کار پیش نرفت، امر به رفتن کردند.
۳- جعفر پیشهوری نخست از فعالان حزب دموکرات خیابانی در قفقاز بود. اما به سرعت جذب نخستین حزب کمونیست ایران شد و در بخش سرخ قیام جنگلیان مشارکت کرد و وزیر داخله دولت سرخ احساناللهخان شد که مخالف میرزا کوچکخان بود. بعدها در روزنامهی حقیقت گفتمان مستقلی را به نمایش گذاشت، مجدداً کمونیست شد و زندان ده سالهای را در دوران رضا شاه سپری کرد و پس از سوم شهریور ۱۳۲۰ آزاد شد. در دوران زندان با پنجاه و یک نفر زاویه داشت. پس از ازادی از کسانی بود که در تنظیم اساسنامه حزب توده نقش داشت و با تودهای هاهم نساخت و روزنامه آژیر را منتشر کرد که جوهرهاش دفاع سخت از منافع شوروی در ایران از جمله نفت شمال بود و ستایش استالین و مجادله با کسانی چون دکتر مصدق. نماینده تبریز از مجلس چهاردهم شد و پس از رد اعتبارنامهاش راهی تبریز شد و در همان زمان سفر محرمانهاش را به باکو انجام داد. فرقه در شهریور ۱۳۲۴ اعلام موجودیت کرد و در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ در شرایطی که آذربایجان و زنجان زیر اشغال ارتش سرخ بود، و دولت مرکزی فاقد هر گونه اختیاری جهت واکنش، دولت فرقه اعلام شد. پیشهوری روزنامههای اکبنجی و عدالت و حقیقت و آژیر کمترین نشانی از فرقهگرایی قومی نداشت و همواره خصم پانترکیسم و شخص محمدامین رسولزاده بود.
۴- قاضی محمد و پدرش از سوی رضاشاه منصب قاضیگری دولت مرکزی ایران را در ناحیه ساوجبلاغ مکری (مهاباد) برعهده داشتند. این خانواده ریشهدار منسوب به خاندان محترم قاضی هیچ گاه تمایلات قومی کُردی نداشتند و همواره نسبت به برخی تحرکات قومی در آن منطقه زاویه و اعلام موضع داشتند. قاضی محمد هیچگاه پیش از اعلان فرقه دموکرات کردستان فعالیت سیاسی و قومیتی نداشت تا در سفری محرمانه درسال ۱۳۲۴ به باکو رفت و توسط باقروف از داستان بنیاد فرقه آگاه شد.
۵- اسناد نشان میدهد هیچ شکی در این نیست که اهداف بنیاد دو فرقه نهایتاً تجزیهی دو منطقه آذربایجان و زنجان و کردستان و الحاق آنها به شوروی بود. در روند مدیریت کلان دو فرقه نمایندگان شوروی دارای اختیار مطلق بودند و هر انچه آنها میخواستند توسط فرقهچیان اجرا میشد. در فرقه آذربایجان تمایلات مذهبی کمتر و در فرقه کردستان بیشتر بود. گرچه رگههای تجزیهطلبی در فرقه کردستان به دلیل اعلام جمهوری و پرچمی مستقل از ایران و مشخص کردن فردی بعنوان وزیر خارجه بیشتر به چشم میخورد. از نظرگاه حوزه سرزمینی فرقه آذربایجان توانست زنجان و بخشی از شمالغربی گیلان را تحت نفوذ خود داشته باشد. ولی قلمرو فرقه کردستان در حوالی غرب آذربایجانغربی و مناطق کُردنشین محدود ماندو نتوانست کردستان اصلی و کرمانشاه و ایلام را تحت قلمروش داشته باشد.
۶- با خروج اجباری آرتش سرخ از مناطق اشغالی ایران، روند سقوط و تلاشی هر دو فرقه آغاز شد و در آذر ۱۳۲۵ نهایی شد.
۷- اسناد نشان میدهند دو فرقه با وجود انجام برخی اصلاحات رونمایی هرگز نتوانستند نخبگان و تودههای دو منطقه را با خود همراه سازند.از همان ابتدا مقاومتهای منفی و مخفی و حتی علنی علیه آنها شکل گرفت و با سرکوبهای خونین همراه شد. پس از اعلام حمله ارتش ایران در آذر ۱۳۲۵، این مقاومتها در قالب ایرانخواهانه و به نام وطنخواهان بیشتر خود را نشان داد و سبب آزادی شهرها شد. در شرایطی که ارتش ایران هفتهها بعد به پارهای مناطق رسیده بود، قیام وطنخواهان محلی پیشتر به پیروزی رسیده و روند آزادی انجام شده بود.
👇👇
(دنبالهی یادداشت در فرستهی پسین)
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 یادمان ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ✍️ #افشین جعفرزاده ۲۱ آذر ۱۳۲۵ پایان کابوسی بود که توسط اشغالگران آرتش سرخ شوروی بر ایران تحمیل شد. اینکه در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ بر ایران چه گذشت امروز در پرتو دسترسی نسبی به آرشیوهای دولتی شوروی و ایران و برخی کشورها بهتر از گذشته قابل…
👆👆
(بخش دوم)
۸- وطنخواهان که مجهز به برخی سلاحهای ابتدایی بودند با تحرکات ایرانخواهانه خود بسیاری از فرقهچیان را دستگیر و در محکمههای مردمی و خودمختار محاکمه و برخی را اعدام کردند. اگر حضور بعدی ارتش نبود، تعداد بیشتری اعدام میشدند. بعدها در تعداد اعدامشدگان این محاکم اغراق شد.
۹- گرچه موضعگیریهای برخی دولتهای غربی و بویژه آمریکا در خروج نیروهای اشغالگر ارتش سرخ شوروی بیتاثیر نبود، اما اسناد نشان میدهد عامل اصلی شکست دو فرقه عدم توان نفوذ در میان روشنفکران و تودهها و قدرت ریشههای ملی و مذهبی ایرانی بود که تسلط بیگانه و روس ها را هرگز گردن ننهادند. آذربایجان و کُردستان تنها مناطقی از جهان بودند که پس از اشغال توسط آرتش سرخ استالین از سیطرهی روسها رها شدند.
۱۰- اگر چه سران دو فرقه از همان هفتههای نخست آبان ۲۵ وعده مقاومت قاطعانه در برابر ارتش ایران و ایستادگی تا پایان راه میدادند، از همان روزهای نخست درگیری با وجود دارا بودن سلاحهای روسی و نفرات کافی متلاشی شدند. پیشهوری و سران فرقه آذربایجان و هزاران نفر دیگر پس از مقاومتی کوتاه، شامگاه ۲۱ آذر ۱۳۲۵ روانه مرز شوروی شده و فرار کردند.
در جبهه مهاباد قاضیمحمد و اغلب یارانش ماندند و مقاومتی بر خلاف وعدههای اولیه انجام نشد. مصطفی بازرانی با چند صد نفر از یارانش مستقلاً از کوهستانهای صعبالعبور غرب آذربایجان خود را به شوروی رساندند.
@IranDel_Channel
💢
(بخش دوم)
۸- وطنخواهان که مجهز به برخی سلاحهای ابتدایی بودند با تحرکات ایرانخواهانه خود بسیاری از فرقهچیان را دستگیر و در محکمههای مردمی و خودمختار محاکمه و برخی را اعدام کردند. اگر حضور بعدی ارتش نبود، تعداد بیشتری اعدام میشدند. بعدها در تعداد اعدامشدگان این محاکم اغراق شد.
۹- گرچه موضعگیریهای برخی دولتهای غربی و بویژه آمریکا در خروج نیروهای اشغالگر ارتش سرخ شوروی بیتاثیر نبود، اما اسناد نشان میدهد عامل اصلی شکست دو فرقه عدم توان نفوذ در میان روشنفکران و تودهها و قدرت ریشههای ملی و مذهبی ایرانی بود که تسلط بیگانه و روس ها را هرگز گردن ننهادند. آذربایجان و کُردستان تنها مناطقی از جهان بودند که پس از اشغال توسط آرتش سرخ استالین از سیطرهی روسها رها شدند.
۱۰- اگر چه سران دو فرقه از همان هفتههای نخست آبان ۲۵ وعده مقاومت قاطعانه در برابر ارتش ایران و ایستادگی تا پایان راه میدادند، از همان روزهای نخست درگیری با وجود دارا بودن سلاحهای روسی و نفرات کافی متلاشی شدند. پیشهوری و سران فرقه آذربایجان و هزاران نفر دیگر پس از مقاومتی کوتاه، شامگاه ۲۱ آذر ۱۳۲۵ روانه مرز شوروی شده و فرار کردند.
در جبهه مهاباد قاضیمحمد و اغلب یارانش ماندند و مقاومتی بر خلاف وعدههای اولیه انجام نشد. مصطفی بازرانی با چند صد نفر از یارانش مستقلاً از کوهستانهای صعبالعبور غرب آذربایجان خود را به شوروی رساندند.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍1
🔴 پاسخ مورخان فرانسوی به ادعاهای آنری لوی: پیرامون نام «ایران»
✍️ #سالار_سیفالدینی
▫️در ۷ آوریل ۲۰۱۸/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۷، برنار آنری لِوی، فیلسوف جنجالی فرانسوی، طی برنامهای در کانال دو تلویزیون فرانسه مدعی شد که نامگذاری کشور ایران متأثر از اندیشههای نازی در دهه ۱۹۳۰ میلادی بوده و این نام بهجای اصطلاح «پرشیا/ پارس» جعل شده است! هرچند وی اذعان کرد که منبع این ادعای شاذ و شگفت، شنیدههایش در جریان سفر به اقلیم کردستان عراق بوده است اما بعدها نیز، به مناسبتهای مختلف، بر آن اصرار ورزید.
با توجه به معروفیت و وجه رسانهایِ آنری لوی، روزنامه لیبراسیون فرانسه همانزمان در بخش «چکنیوز» در پایگاه اینترنتی خود این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داد.
آیا این ادعای که علت نامگذاری کشور ایران، یعنی جایگزینی «پرشیا» با «ایران»، نظریههای نژادی آلمان نازی بوده، درست است؟ آیا مایلید بدانید اظهارات برنار آنری لوی درباره نامگذاری ایران در برنامه «ما خواب نیستیم»[2] پخششده از کانال دو تلویزیون فرانسه در تاریخ ۷ آوریل ۲۰۱۸ صحت دارد یا خیر؟ این فیلسوف در پاسخ به لوران روکیه[3] [مجری برنامه] درباره موضوع مزبور چنین گفت:
«معتقدم که این ماجرا تا حد زیادی باورنکردنی است و در واقع افراد اندکی درباره آن اطلاع دارند. در هر صورت من که جایی به این مطلب برنخورده بودم و اکنون میخواهم به تفصیل درباره آن صحبت کنم. من این ماجرا را در سرزمینی دیگر، در کردستان [شمال عراق]، کشف کردم.
چکنیوز برای راستیآزمایی اظهارات آنری لوی (که منشأ آن کردستان [عراق] اعلام شده و به گفته وی هرگز در جای دیگری با این مطلب برخورد نکرده است)، با چند پژوهشگر از بخش «جهانهای ایرانی و هندی» وابسته به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، دانشگاه سوربن جدید، مدرسه مطالعات عالی و موسسه ملی زبانها و تمدنهای شرق تماس گرفت. ما امکان دسترسی به تاریخپژوهان یان ریشار، فلورانس اِلو، دُنی اِرمان و همچنین جغرافیدان برنار اورکاد پیدا کردیم. برای همه آنها، روایت برنار آنری لوی در کانال ۲ تلویزیون فرانسه، دائر بر وجود یک دستورالعمل از طرف آلمان نازی، مایه شگفتی، و حتی تمسخر، بود.
برای دیدن ادامه گزارش ضربه بزنید.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #سالار_سیفالدینی
▫️در ۷ آوریل ۲۰۱۸/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۷، برنار آنری لِوی، فیلسوف جنجالی فرانسوی، طی برنامهای در کانال دو تلویزیون فرانسه مدعی شد که نامگذاری کشور ایران متأثر از اندیشههای نازی در دهه ۱۹۳۰ میلادی بوده و این نام بهجای اصطلاح «پرشیا/ پارس» جعل شده است! هرچند وی اذعان کرد که منبع این ادعای شاذ و شگفت، شنیدههایش در جریان سفر به اقلیم کردستان عراق بوده است اما بعدها نیز، به مناسبتهای مختلف، بر آن اصرار ورزید.
با توجه به معروفیت و وجه رسانهایِ آنری لوی، روزنامه لیبراسیون فرانسه همانزمان در بخش «چکنیوز» در پایگاه اینترنتی خود این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داد.
آیا این ادعای که علت نامگذاری کشور ایران، یعنی جایگزینی «پرشیا» با «ایران»، نظریههای نژادی آلمان نازی بوده، درست است؟ آیا مایلید بدانید اظهارات برنار آنری لوی درباره نامگذاری ایران در برنامه «ما خواب نیستیم»[2] پخششده از کانال دو تلویزیون فرانسه در تاریخ ۷ آوریل ۲۰۱۸ صحت دارد یا خیر؟ این فیلسوف در پاسخ به لوران روکیه[3] [مجری برنامه] درباره موضوع مزبور چنین گفت:
«معتقدم که این ماجرا تا حد زیادی باورنکردنی است و در واقع افراد اندکی درباره آن اطلاع دارند. در هر صورت من که جایی به این مطلب برنخورده بودم و اکنون میخواهم به تفصیل درباره آن صحبت کنم. من این ماجرا را در سرزمینی دیگر، در کردستان [شمال عراق]، کشف کردم.
چکنیوز برای راستیآزمایی اظهارات آنری لوی (که منشأ آن کردستان [عراق] اعلام شده و به گفته وی هرگز در جای دیگری با این مطلب برخورد نکرده است)، با چند پژوهشگر از بخش «جهانهای ایرانی و هندی» وابسته به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، دانشگاه سوربن جدید، مدرسه مطالعات عالی و موسسه ملی زبانها و تمدنهای شرق تماس گرفت. ما امکان دسترسی به تاریخپژوهان یان ریشار، فلورانس اِلو، دُنی اِرمان و همچنین جغرافیدان برنار اورکاد پیدا کردیم. برای همه آنها، روایت برنار آنری لوی در کانال ۲ تلویزیون فرانسه، دائر بر وجود یک دستورالعمل از طرف آلمان نازی، مایه شگفتی، و حتی تمسخر، بود.
برای دیدن ادامه گزارش ضربه بزنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 لزوم اتخاذ موضع قاطع و ملی در برابر چین
✍️ #احسان_هوشمند؛ ایرانشناس و روزنامهنگار
♦️انتشار بیانیه مشترک چین با عربستان و شورای همکاری خلیجفارس که حکایت از همسویی مواضع این کشور در برابر کشورمان بهویژه درباره جزایره سهگانه با این کشورها دارد، یکی از بیسابقهترین مواضع چینیها در تاریخ معاصردرباره ایران است.
♦️ایران در ۵۰ ساله گذشته روابط باثباتی با چین داشته و در این دوره تاریخی یعنی از سال ۱۳۴۵ تا هفتههای اخیر هیچ موضوع تنشبرانگیزی به روابط دو کشور آسیبی وارد نکرده است.
♦️در دهههای گذشته چین در مسئله تایوان، اختلافات مرزی با کشورهای همسایه و گاه تعرض به این کشورها، تضییع حقوق مسلمانان چین و سرمایهگذاری در گوادر پاکستان و مانند آن رویههایی در پیش گرفته که در برابر هر یک از این تحولات، ایران میتوانست با مواضع اصولی و مستقل خود بر بنیان سیاست مدبّرانه و مبتنی بر منافع ملی تأکید کند.
♦️گذشته از قطعنامههای ضدایرانی که چین با امضای آن عرصه را برای معیشت ایرانیها سختتر و برای درآمدهای خود هموارتر کرد، در بیانیه اخیر که چین آن را امضا کرده، این کشور به شکلی بیسابقه و برخلاف حُسن روابط دو کشور و از آن بدتر برخلاف تمامیت سرزمینی و ارضی ایران به موضعگیری پرداخته است.
🔴 میتوانید متن کامل یادداشت احسان هوشمند - نویسنده و روزنامهنگار - را در تارنمای روزنامه هممیهن مطالعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #احسان_هوشمند؛ ایرانشناس و روزنامهنگار
♦️انتشار بیانیه مشترک چین با عربستان و شورای همکاری خلیجفارس که حکایت از همسویی مواضع این کشور در برابر کشورمان بهویژه درباره جزایره سهگانه با این کشورها دارد، یکی از بیسابقهترین مواضع چینیها در تاریخ معاصردرباره ایران است.
♦️ایران در ۵۰ ساله گذشته روابط باثباتی با چین داشته و در این دوره تاریخی یعنی از سال ۱۳۴۵ تا هفتههای اخیر هیچ موضوع تنشبرانگیزی به روابط دو کشور آسیبی وارد نکرده است.
♦️در دهههای گذشته چین در مسئله تایوان، اختلافات مرزی با کشورهای همسایه و گاه تعرض به این کشورها، تضییع حقوق مسلمانان چین و سرمایهگذاری در گوادر پاکستان و مانند آن رویههایی در پیش گرفته که در برابر هر یک از این تحولات، ایران میتوانست با مواضع اصولی و مستقل خود بر بنیان سیاست مدبّرانه و مبتنی بر منافع ملی تأکید کند.
♦️گذشته از قطعنامههای ضدایرانی که چین با امضای آن عرصه را برای معیشت ایرانیها سختتر و برای درآمدهای خود هموارتر کرد، در بیانیه اخیر که چین آن را امضا کرده، این کشور به شکلی بیسابقه و برخلاف حُسن روابط دو کشور و از آن بدتر برخلاف تمامیت سرزمینی و ارضی ایران به موضعگیری پرداخته است.
🔴 میتوانید متن کامل یادداشت احسان هوشمند - نویسنده و روزنامهنگار - را در تارنمای روزنامه هممیهن مطالعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 بررسی آثار حقوقی، موضع بی سابقه چین درباره جزایر سه گانه
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموختهی دکتری حقوق بینالملل
راهکار حقوقی و سیاسی امارات برای اعمال فشار به ایران در موضوع جزایر سهگانه ارجاع پرونده جزایر به دیوان بینالمللی دادگستری جهت صدور نظریه مشورتی است، براساس ماده ۹۶ منشور ملل متحد، شورای امنیت و مجمع عمومی ملل متحد میتوانند از دیوان بینالمللی دادگستری در هر مساله حقوقی درخواست نظریه مشورتی بنمایند، اگرچه نظریه مشورتی دیوان، ارزش الزامآور ندارد، اما معتبرترین نظریه حقوقی محسوب میشود و چنانچه علیه ایران صادر شود عملاً ایران را در موضع بسیار بدی قرار میدهد، ضمن این که اصولاً مطرح شدن موضوعی مرتبط با تمامیت ارضی ایران در دیوان لاهه، تضعیف تمامیت ارضی ایران است. بنابراین ایران تحت هیچ شرایطی نباید اجازه بدهد که این موضوع را در دیوان لاهه مطرح گردد. اما مواضع پنج کشور دائم عضو شورای امنیت درباره مساله جزایر چه بوده است؟
آمریکا
جوزف اشنایدر سخنگوی وزارت آمریکا در مهر هفتاد و یک گفت:
مساله حق حاکمیت این جزایر از سوی حقوقدانان وزارت خارجه آمریکا در دست بررسی است و مایل به اظهار نظر پیرامون آن نیستیم.
پیتر تارنوف معاون وزیر خارجه آمریکا در آذر هفتاد و سه:
آمریکا از اصل گفتگوهای دو جانبه و راه حل مسالمتآمیز آن حمایت میکند، به نفع آمریکا نیست که در قضیه سه جزیره دخالت کند .
بریتانیا
تونی بلر نخست وزیر بریتانیا در دی هشتاد و یک؛
موضع بریتانیا تشویق دوطرف به حل اختلاف بر سر جزایر است و این امر را برای طرفین روشن کردهایم و از هر تلاشی که مورد توافق طرفین اختلاف باشد، علاوه برمذاکرات دوجانبه و یا ارجاع قضیه به دیوان بین المللی دادگستری، حمایت میکنیم.
فرانسه
ریچارد دوره سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در آبان هفتاد و سه:
امارات دوست و متحد فرانسه است، ما از ابتکار امارات مبنی بر احاله قضیه جزایر سهگانه به دیوان لاهه حمایت میکنیم، البته از نظر موازین و مقررات موجود، ارجاع موضوع به دادگاه لاهه باید از سوی دو طرف دعوی درخواست و حمایت گردد.
ژاک شيراک رئیس جمهور وقت فرانسه در آذر هفتاد و شش:
فرانسه همیشه موضع ثابتی دارد و معتقد است که یک اختلاف ارضی بایستی توسط دادگاه بینالمللی حل و فصل گردد، ما این موضع را حفظ کرده و امیدواریم که دو طرف با یکدیگر به توافق برسند تا در این مورد به دیوان بینالمللی دادگستری مراجعه نمایند.
روسیه
ویتالی اجناتیکو معاون نخستوزیر روسیه در اسفند هفتاد و چهار:
موضع روسیه در قبال این قضیه مشخص و سازنده است، ما خواستارحل مسالمت آمیز این موضوع هستیم و اگر دو کشور موفق به حل آن نشدند، آن را باید از طریق مذاکره و یا رای دیوان بینالمللی دادگستری بر اساس اسناد تاریخی حل نمود. امارات پیش از این آمادگی خود را برای رفتن به این دیوان اعلان نموده و اینک نوبت ایران است.
چین
موضع چین تا پیش از بیانیه مشترک اخیر رئیسجمهور چین با سعودی، بیطرفی بود.
جی بیدبنگ معاون وزیر خارجه چین در آبان هفتاد و هشت، اعلام کرد:
چین دوست همه کشورهای خلیج فارس است. ما امیدواریم ایران و امارات مساله سه جزیره را از راههای مسالمت آمیز از جمله از طریق گفتگو که مورد قبول دو طرف است، حل و فصل نمایند. چین در این موضوع دارای منفعتی خاص نمیباشد و مایل است برای حفظ صلح و ثبات در منطقه خلیج فارس به کوشش خود ادامه بدهد.
باتوجه به این مواضع در تحلیل رویکرد پنج کشور عضو دائم شورای امنیت نسبت به تلاش امارات برای کشاندن مساله جزایر به دیوان لاهه باید گفت که مواضع این پنج کشور به دو بخش تقسیم میشود.
مواضع آمریکا و چین که تاکنون به طور رسمی بی طرفی بود و مواضع بریتانیا و روسیه و فرانسه که حمایت ضمنی از امارات بود، اما مواضع سه کشور اخیر تیز در عمل تاکید بر رسیدگی ترافعی در صورت علاقه ایران بوده است و به طور صریح از ارجاع به دیوان جهت اخذ نظریه مشورتی حمایت نکردند.
اما موضع اخیر چین از چند جهت نسبت به تمام اعضای دائم شورای امنیت بیسابقه است.
یک - مواضع بریتانیا و فرانسه و روسیه در حمایت ضمنی از امارات اگرچه از سوی مقامات رسمی این کشورها نیز ابراز شده اما در مصاحبه و در جایگاه شخص حقیقی آنان بوده و تاکنون هیچ کشور عضو دائم شورای امنیت در جایگاه حقوقیاش به عنوان یک دولت، ابراز موضع صریحی درباره جزایر نداشت.
دوم - این نخستین بیانیه یک کشور عضو دائم شورای امنیت در حمایت از موضع امارات در مساله جزایر سه گانه است.
سوم - این نخستین بار بوده که چین از موضع امارات درباره جزایر حمایت کرده است.
👇👇
(دنبالهی یادداشت در فرستهی پسین)
@IranDel_Channel
💢
✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموختهی دکتری حقوق بینالملل
راهکار حقوقی و سیاسی امارات برای اعمال فشار به ایران در موضوع جزایر سهگانه ارجاع پرونده جزایر به دیوان بینالمللی دادگستری جهت صدور نظریه مشورتی است، براساس ماده ۹۶ منشور ملل متحد، شورای امنیت و مجمع عمومی ملل متحد میتوانند از دیوان بینالمللی دادگستری در هر مساله حقوقی درخواست نظریه مشورتی بنمایند، اگرچه نظریه مشورتی دیوان، ارزش الزامآور ندارد، اما معتبرترین نظریه حقوقی محسوب میشود و چنانچه علیه ایران صادر شود عملاً ایران را در موضع بسیار بدی قرار میدهد، ضمن این که اصولاً مطرح شدن موضوعی مرتبط با تمامیت ارضی ایران در دیوان لاهه، تضعیف تمامیت ارضی ایران است. بنابراین ایران تحت هیچ شرایطی نباید اجازه بدهد که این موضوع را در دیوان لاهه مطرح گردد. اما مواضع پنج کشور دائم عضو شورای امنیت درباره مساله جزایر چه بوده است؟
آمریکا
جوزف اشنایدر سخنگوی وزارت آمریکا در مهر هفتاد و یک گفت:
مساله حق حاکمیت این جزایر از سوی حقوقدانان وزارت خارجه آمریکا در دست بررسی است و مایل به اظهار نظر پیرامون آن نیستیم.
پیتر تارنوف معاون وزیر خارجه آمریکا در آذر هفتاد و سه:
آمریکا از اصل گفتگوهای دو جانبه و راه حل مسالمتآمیز آن حمایت میکند، به نفع آمریکا نیست که در قضیه سه جزیره دخالت کند .
بریتانیا
تونی بلر نخست وزیر بریتانیا در دی هشتاد و یک؛
موضع بریتانیا تشویق دوطرف به حل اختلاف بر سر جزایر است و این امر را برای طرفین روشن کردهایم و از هر تلاشی که مورد توافق طرفین اختلاف باشد، علاوه برمذاکرات دوجانبه و یا ارجاع قضیه به دیوان بین المللی دادگستری، حمایت میکنیم.
فرانسه
ریچارد دوره سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در آبان هفتاد و سه:
امارات دوست و متحد فرانسه است، ما از ابتکار امارات مبنی بر احاله قضیه جزایر سهگانه به دیوان لاهه حمایت میکنیم، البته از نظر موازین و مقررات موجود، ارجاع موضوع به دادگاه لاهه باید از سوی دو طرف دعوی درخواست و حمایت گردد.
ژاک شيراک رئیس جمهور وقت فرانسه در آذر هفتاد و شش:
فرانسه همیشه موضع ثابتی دارد و معتقد است که یک اختلاف ارضی بایستی توسط دادگاه بینالمللی حل و فصل گردد، ما این موضع را حفظ کرده و امیدواریم که دو طرف با یکدیگر به توافق برسند تا در این مورد به دیوان بینالمللی دادگستری مراجعه نمایند.
روسیه
ویتالی اجناتیکو معاون نخستوزیر روسیه در اسفند هفتاد و چهار:
موضع روسیه در قبال این قضیه مشخص و سازنده است، ما خواستارحل مسالمت آمیز این موضوع هستیم و اگر دو کشور موفق به حل آن نشدند، آن را باید از طریق مذاکره و یا رای دیوان بینالمللی دادگستری بر اساس اسناد تاریخی حل نمود. امارات پیش از این آمادگی خود را برای رفتن به این دیوان اعلان نموده و اینک نوبت ایران است.
چین
موضع چین تا پیش از بیانیه مشترک اخیر رئیسجمهور چین با سعودی، بیطرفی بود.
جی بیدبنگ معاون وزیر خارجه چین در آبان هفتاد و هشت، اعلام کرد:
چین دوست همه کشورهای خلیج فارس است. ما امیدواریم ایران و امارات مساله سه جزیره را از راههای مسالمت آمیز از جمله از طریق گفتگو که مورد قبول دو طرف است، حل و فصل نمایند. چین در این موضوع دارای منفعتی خاص نمیباشد و مایل است برای حفظ صلح و ثبات در منطقه خلیج فارس به کوشش خود ادامه بدهد.
باتوجه به این مواضع در تحلیل رویکرد پنج کشور عضو دائم شورای امنیت نسبت به تلاش امارات برای کشاندن مساله جزایر به دیوان لاهه باید گفت که مواضع این پنج کشور به دو بخش تقسیم میشود.
مواضع آمریکا و چین که تاکنون به طور رسمی بی طرفی بود و مواضع بریتانیا و روسیه و فرانسه که حمایت ضمنی از امارات بود، اما مواضع سه کشور اخیر تیز در عمل تاکید بر رسیدگی ترافعی در صورت علاقه ایران بوده است و به طور صریح از ارجاع به دیوان جهت اخذ نظریه مشورتی حمایت نکردند.
اما موضع اخیر چین از چند جهت نسبت به تمام اعضای دائم شورای امنیت بیسابقه است.
یک - مواضع بریتانیا و فرانسه و روسیه در حمایت ضمنی از امارات اگرچه از سوی مقامات رسمی این کشورها نیز ابراز شده اما در مصاحبه و در جایگاه شخص حقیقی آنان بوده و تاکنون هیچ کشور عضو دائم شورای امنیت در جایگاه حقوقیاش به عنوان یک دولت، ابراز موضع صریحی درباره جزایر نداشت.
دوم - این نخستین بیانیه یک کشور عضو دائم شورای امنیت در حمایت از موضع امارات در مساله جزایر سه گانه است.
سوم - این نخستین بار بوده که چین از موضع امارات درباره جزایر حمایت کرده است.
👇👇
(دنبالهی یادداشت در فرستهی پسین)
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 بررسی آثار حقوقی، موضع بی سابقه چین درباره جزایر سه گانه ✍️ #محمدعلی_بهمنی_قاجار، دانشآموختهی دکتری حقوق بینالملل راهکار حقوقی و سیاسی امارات برای اعمال فشار به ایران در موضوع جزایر سهگانه ارجاع پرونده جزایر به دیوان بینالمللی دادگستری جهت صدور…
👆👆
(بخش دوم)
در مجموع امارات الان با جلب حمایت چین یک گام بزرگ در جهت نیل به اهداف خود برداشته است، اما هنوز نه چین از هدف اصلی امارات برای ارجاع به دیوان لاهه حمایت کرده و نه در صورت حمایت چین، تضمینی وجود دارد که سایر کشورها نیز چنین موضعی داشته باشند. آمریکا با وجود تمام اختلافات بعید است موضعی اتخاذ نماید که رابطهاش با ملت ایران را برای همیشه تیره نماید، مگر این که رئیسجمهور دیوانهای مانند ترامپ بر سر کار باشد که به خاطر پول و منافع زودگذر تن به هرکاری بدهد.
اما با وجود همگی این موارد، بی تعارف، اقدام دولت چین یک دستاورد مهم به سود امارات است، اگر روند انزوا ایران ادامه یابد، امارات به سهولت بیشتری قادر خواهد بود که اهداف خود را پیگیری نماید.
@IranDel_Channel
💢
(بخش دوم)
در مجموع امارات الان با جلب حمایت چین یک گام بزرگ در جهت نیل به اهداف خود برداشته است، اما هنوز نه چین از هدف اصلی امارات برای ارجاع به دیوان لاهه حمایت کرده و نه در صورت حمایت چین، تضمینی وجود دارد که سایر کشورها نیز چنین موضعی داشته باشند. آمریکا با وجود تمام اختلافات بعید است موضعی اتخاذ نماید که رابطهاش با ملت ایران را برای همیشه تیره نماید، مگر این که رئیسجمهور دیوانهای مانند ترامپ بر سر کار باشد که به خاطر پول و منافع زودگذر تن به هرکاری بدهد.
اما با وجود همگی این موارد، بی تعارف، اقدام دولت چین یک دستاورد مهم به سود امارات است، اگر روند انزوا ایران ادامه یابد، امارات به سهولت بیشتری قادر خواهد بود که اهداف خود را پیگیری نماید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
مستند نجات آذربایجان
🎙 صوتِ #مستندِ
"نجات آذربایجان"
ساخته شده در تلویزیون منوتو
🎥 برای تماشای این مستند میتوانید به یوتیوب مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
"نجات آذربایجان"
ساخته شده در تلویزیون منوتو
🎥 برای تماشای این مستند میتوانید به یوتیوب مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 «آبروی دولت»
✍️ #مهدی_تدینی، تاریخپژوه
روستاییان اوین از رضاشاه شکایت کرده بودند. آن زمان کسروی در عدلیه در شعبۀ یکِ بدایت مشغول خدمت بود. در همین زمان پروندۀ شکایتِ روستاییان ده اِوین از دربار زیر دست او میآید و او نیز بیباکانه علیه دربار حکم میدهد، حق را به روستاییان میدهد و خود نیز بر اجرای حکم نظارت میکند. این ماجرا طبعاً ناخرسندی رضاشاه را برمیانگیخت. تیمورتاش، وزیر دربار، کسروی را فراخواند و وقتی کسروی به دربار رفت با پرخاش به او گفت: «آقا چرا به ما میتازید!؟» در اینجا گفتگوی تندی میان کسروی و تیمورتاش درمیگیرد:
کسروی: «اگر نظر حضرت اشرف به موضوع اوین است بهتر است توضیح دهم... قاضی در رای خود آزاد است!»
تیمورتاش: « قاضی مستخدم دولت است!»
کسروی: «قاضی مستخدم دولت نیست. قضاوت خودش قوه جداییست.»
تیمورتاش: «اینها حرف دموکراتهاست!»
کسروی: «حرفهای قانون است. قاضی تا آزاد نباشد قاضی نتواند بود... اولاً اینکه اعلیضرت وکیل میگیرد و در عدلیه عرضحال میدهد، این معنایش آن است که میخواهد پیروی از قانون کند. شما اگر میخواستید پیروی از قانون نکنید چرا عرضحال دادید و به عدلیه آمدید؟! اگر میخواستید پیروی از قانون کنید پس چه گله از من دارید؟! ثانیاً چرا شما آن رویش [را] میبینید که من حکمی دادهام و دیهی [= دهی] را از تصرف دربار خارج گردانیدم، ولی آن رویش را نمیبینید که همان حکم من و اجرای آن چه تاثیری در دلهای مردم خواهد داشت و چه نام نیکی را برای دولت تهیه خواهد کرد؟...»
در ادامۀ این گفتگو کسروی از بیسوادی وکیل دربار میگوید و دربارۀ روستاییان اوین میگوید: «من خودم به دیه [= ده اوین] رفتم و دیدم. این کشاورزان زمینها را آباد گردانیدهاند، ریشه به روی زمین دارند، درختهای کهنسال دارند، خانهها ساختهاند. دربار هر کاری که میکند اقلاً باید بهای ریشه و درخت و خانۀ آنها را بپردازد. رفتار خشونتآمیز... جز ظلم صریح نیست. همه چیز به کنار، این چه صورتی دارد که یک دسته کشاورزان و رنجبران در شهر بگردند و همه به نام اینکه شاه و دربار به آنها ظلم کرده در همه جا ناله کنند و گفته شود بروید به عدلیه، در عدلیه هم به تظلمشان گوش نداده محکومشان کنند و باز گردانند! آیا این به آبروی دولت بر نمیخورَد؟!»
در نهایت در آن جلسۀ کسروی سر موضع خود میماند و قرار میشود کمیسیونی تشکیل شود تا به مشکل رسیدگی کند.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهدی_تدینی، تاریخپژوه
روستاییان اوین از رضاشاه شکایت کرده بودند. آن زمان کسروی در عدلیه در شعبۀ یکِ بدایت مشغول خدمت بود. در همین زمان پروندۀ شکایتِ روستاییان ده اِوین از دربار زیر دست او میآید و او نیز بیباکانه علیه دربار حکم میدهد، حق را به روستاییان میدهد و خود نیز بر اجرای حکم نظارت میکند. این ماجرا طبعاً ناخرسندی رضاشاه را برمیانگیخت. تیمورتاش، وزیر دربار، کسروی را فراخواند و وقتی کسروی به دربار رفت با پرخاش به او گفت: «آقا چرا به ما میتازید!؟» در اینجا گفتگوی تندی میان کسروی و تیمورتاش درمیگیرد:
کسروی: «اگر نظر حضرت اشرف به موضوع اوین است بهتر است توضیح دهم... قاضی در رای خود آزاد است!»
تیمورتاش: « قاضی مستخدم دولت است!»
کسروی: «قاضی مستخدم دولت نیست. قضاوت خودش قوه جداییست.»
تیمورتاش: «اینها حرف دموکراتهاست!»
کسروی: «حرفهای قانون است. قاضی تا آزاد نباشد قاضی نتواند بود... اولاً اینکه اعلیضرت وکیل میگیرد و در عدلیه عرضحال میدهد، این معنایش آن است که میخواهد پیروی از قانون کند. شما اگر میخواستید پیروی از قانون نکنید چرا عرضحال دادید و به عدلیه آمدید؟! اگر میخواستید پیروی از قانون کنید پس چه گله از من دارید؟! ثانیاً چرا شما آن رویش [را] میبینید که من حکمی دادهام و دیهی [= دهی] را از تصرف دربار خارج گردانیدم، ولی آن رویش را نمیبینید که همان حکم من و اجرای آن چه تاثیری در دلهای مردم خواهد داشت و چه نام نیکی را برای دولت تهیه خواهد کرد؟...»
در ادامۀ این گفتگو کسروی از بیسوادی وکیل دربار میگوید و دربارۀ روستاییان اوین میگوید: «من خودم به دیه [= ده اوین] رفتم و دیدم. این کشاورزان زمینها را آباد گردانیدهاند، ریشه به روی زمین دارند، درختهای کهنسال دارند، خانهها ساختهاند. دربار هر کاری که میکند اقلاً باید بهای ریشه و درخت و خانۀ آنها را بپردازد. رفتار خشونتآمیز... جز ظلم صریح نیست. همه چیز به کنار، این چه صورتی دارد که یک دسته کشاورزان و رنجبران در شهر بگردند و همه به نام اینکه شاه و دربار به آنها ظلم کرده در همه جا ناله کنند و گفته شود بروید به عدلیه، در عدلیه هم به تظلمشان گوش نداده محکومشان کنند و باز گردانند! آیا این به آبروی دولت بر نمیخورَد؟!»
در نهایت در آن جلسۀ کسروی سر موضع خود میماند و قرار میشود کمیسیونی تشکیل شود تا به مشکل رسیدگی کند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 شماره ۵۳ ماهنامهی #وطن_یولی (راهِ وطن) منتشر شد.
شمارهی آذر ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
📖 برای مطالعه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
شمارهی آذر ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
📖 برای مطالعه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 درباره معمای ایران
✍️ دکتر #جواد_طباطبایی تبریزی
▪️”این رویکرد به بحث نظری، اگر اجازه بدهید، از آن به جهاد اکبر تعبیر خواهم کرد. جهاد اکبر همان طور که میدانید یعنی در پیکار با خود. اینجا باید بگویم که پرسش از ایران طرح یک مساله نیست، بلکه وضع ایران به عنوان یک مشکل است. دکتر محمود هومن مشکل را به عنوان معادلی برای Problem در زبانهای اروپایی به کار برده بود. او این بیت از حافظ را مثال میزند که:
مشکل خویش بر پیر مغان بُردم دوش
کو به تأيید نظر حل معما میکرد.
▪️مشکل من مساله نیست که راهحل روشن و مشخصی دارد، بلکه «معمایی» است که «به تایید نظر» میتوان حل کرد! گمان میکنم که ایران، افزون بر این که مسائلی دارد که در دانشگاهها زیر عنوان مسائل ایران بررسی میکنند، به عنوان یک مشکل نیز مطرح است. بدیهی است که هر ایرانی دریافتی شهودی از کشور خود و جایگاه آن دارد، اما ایران به عنوان یک مشکل پرسشی از نوع دیگر است. نمیخواهم ادعا کنم که چیزی را فهمیدهام که دیگران نفهمیدهاند! میخواهم بگویم با ور رفتن پنجاه ساله با منابع تاریخ و ادب ایران، یک حس از معمایی پیدا کردهام که کوشش میکنم زبانی برای بیان آن پیدا کنم. به عنوان مثال، در جایی از تاریخ جهانگشای جوینی نقل کرده ام که برای توصیف یورش مغولان تعبير «وزیدن باد بی نیازی خداوند» را به کار برده و با توجه به این تعبیر گفتهام که به لحاظ استراتژیکی ایران در مسیر وزیدن دائمی باد بینیازی خداوند قرار گرفته است. همه کشورها چنین نیستند. این وضع به عنوان مثال با انگلستان قابل مقایسه است که جزیره است و بلاهایی از نوع دیگری بر آن جزیره میوزد و آن بادها - ناچارم تعبير عطاء ملک را در همان یورش مغولان به کار گیرم - «صندوق مصحفها را به کاهدان چهارپایان» تبدیل نمیکند و عبارت شگفت دیگری را از مولانا در مجالس او آوردهام. میگوید مریدی بر مرشد خود وارد شد و گفت ای شیخ در راه که میآمدم عجایب ها دیدم و در پاسخ به این که چه دیده میگوید: قومی را دیدم که کشت کرده بودند، چون محصول برداشتند به آن آتش زدند. مولانا این را به مناسبت دیگری گفته، اما بر من معلوم نیست که چرا این تعبیر عجیب را به کار برده است.
▪️ من وقتی این دو را در کنار هم میگذارم - تقارن زمانی بیان هم جالب توجه است - از خود میپرسم این چه باد بی نیازی خداوند است که بر این آتش افتاده است؟ عذر تقصیر میآورم و مثل بیهقی با اندک تصرفی میگویم: سخت است که بر زبان من این سخن میرود، اما چه کنم در تاریخ محابا نیست. این باد افتاده در آتش باید منطقی داشته باشد. ایضاح این منطق هم چون دیباچهای بر پرسش از مشکل ایران یا بهتر بگویم ایران به عنوان یک مشکل است؟ این که گفتم بحث من در ذیل روشنفکری جای نمیگیرد معنایش این است. این بحث فعال سیاسی و اجتماعی نیست. یعنی پرسش بنیادین است که جایی در مناسبات قدرت ندارد.
منبع: ماهنامه مهرنامه (ش ۳۲)، ص ۳۷
@IranDel_Channel
💢
✍️ دکتر #جواد_طباطبایی تبریزی
▪️”این رویکرد به بحث نظری، اگر اجازه بدهید، از آن به جهاد اکبر تعبیر خواهم کرد. جهاد اکبر همان طور که میدانید یعنی در پیکار با خود. اینجا باید بگویم که پرسش از ایران طرح یک مساله نیست، بلکه وضع ایران به عنوان یک مشکل است. دکتر محمود هومن مشکل را به عنوان معادلی برای Problem در زبانهای اروپایی به کار برده بود. او این بیت از حافظ را مثال میزند که:
مشکل خویش بر پیر مغان بُردم دوش
کو به تأيید نظر حل معما میکرد.
▪️مشکل من مساله نیست که راهحل روشن و مشخصی دارد، بلکه «معمایی» است که «به تایید نظر» میتوان حل کرد! گمان میکنم که ایران، افزون بر این که مسائلی دارد که در دانشگاهها زیر عنوان مسائل ایران بررسی میکنند، به عنوان یک مشکل نیز مطرح است. بدیهی است که هر ایرانی دریافتی شهودی از کشور خود و جایگاه آن دارد، اما ایران به عنوان یک مشکل پرسشی از نوع دیگر است. نمیخواهم ادعا کنم که چیزی را فهمیدهام که دیگران نفهمیدهاند! میخواهم بگویم با ور رفتن پنجاه ساله با منابع تاریخ و ادب ایران، یک حس از معمایی پیدا کردهام که کوشش میکنم زبانی برای بیان آن پیدا کنم. به عنوان مثال، در جایی از تاریخ جهانگشای جوینی نقل کرده ام که برای توصیف یورش مغولان تعبير «وزیدن باد بی نیازی خداوند» را به کار برده و با توجه به این تعبیر گفتهام که به لحاظ استراتژیکی ایران در مسیر وزیدن دائمی باد بینیازی خداوند قرار گرفته است. همه کشورها چنین نیستند. این وضع به عنوان مثال با انگلستان قابل مقایسه است که جزیره است و بلاهایی از نوع دیگری بر آن جزیره میوزد و آن بادها - ناچارم تعبير عطاء ملک را در همان یورش مغولان به کار گیرم - «صندوق مصحفها را به کاهدان چهارپایان» تبدیل نمیکند و عبارت شگفت دیگری را از مولانا در مجالس او آوردهام. میگوید مریدی بر مرشد خود وارد شد و گفت ای شیخ در راه که میآمدم عجایب ها دیدم و در پاسخ به این که چه دیده میگوید: قومی را دیدم که کشت کرده بودند، چون محصول برداشتند به آن آتش زدند. مولانا این را به مناسبت دیگری گفته، اما بر من معلوم نیست که چرا این تعبیر عجیب را به کار برده است.
▪️ من وقتی این دو را در کنار هم میگذارم - تقارن زمانی بیان هم جالب توجه است - از خود میپرسم این چه باد بی نیازی خداوند است که بر این آتش افتاده است؟ عذر تقصیر میآورم و مثل بیهقی با اندک تصرفی میگویم: سخت است که بر زبان من این سخن میرود، اما چه کنم در تاریخ محابا نیست. این باد افتاده در آتش باید منطقی داشته باشد. ایضاح این منطق هم چون دیباچهای بر پرسش از مشکل ایران یا بهتر بگویم ایران به عنوان یک مشکل است؟ این که گفتم بحث من در ذیل روشنفکری جای نمیگیرد معنایش این است. این بحث فعال سیاسی و اجتماعی نیست. یعنی پرسش بنیادین است که جایی در مناسبات قدرت ندارد.
منبع: ماهنامه مهرنامه (ش ۳۲)، ص ۳۷
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍1
🔴 ایرانزمین، سرزمین همهی ایرانیان است.
✍️ دکتر #جواد_طباطبایی
«ایران زمین، سرزمینِ همهٔ ″ایرانیان″ است. ″ایرانیان″ نامِ عامِ همهٔ ″ما″، یعنی مردمانیاست که به طورِ تاریخی، از کهنترین روزگاران در آن سکونت گُزیده و تقدیرِ تاریخی آن سرزمین و تقدیرِ تاریخی خود را رقم زدهاند.
این ″ما″ هیچ قیدی و تخصیصی ندارد و هیچ قیدی و تخصیصی نباید به هیچ نامی و به هیچ بهانهای بر آن وارد شود. این ″ما″ بر همهٔ مردمِ ایران شمولِ عام دارد و هیچ ایرانی را نمیتوان به هیچ نامی و هیچ بهانهای از شمولِ عامِ آن خارج کرد. این ″ما″ فرآوردهٔ وحدتِ کلمهٔ سیاسی نیست، به طورِ تاریخی نیز چنین نبودهاست، بلکه، مانندِ خودِ ایرانزمین، به طورِ خودجوش، وحدتی در کثرت است. این ″ما″ کثرتِ همهٔ ایرانیانیاست که از هزارههای پیشین، در زمانهایی و از مکانهای گوناگون، مهاجرت کرده و این سرزمینِ بزرگ را برای سکونتِ خود برگزیدهاند، سهمی در نیک و بدِ آن دارند و تاریخ، تمدن و فرهنگِ آن را آفریدهاند.»
منبع: از کتاب تاملی درباره ایران، جلد نخست
@IranDel_Channel
💢
✍️ دکتر #جواد_طباطبایی
«ایران زمین، سرزمینِ همهٔ ″ایرانیان″ است. ″ایرانیان″ نامِ عامِ همهٔ ″ما″، یعنی مردمانیاست که به طورِ تاریخی، از کهنترین روزگاران در آن سکونت گُزیده و تقدیرِ تاریخی آن سرزمین و تقدیرِ تاریخی خود را رقم زدهاند.
این ″ما″ هیچ قیدی و تخصیصی ندارد و هیچ قیدی و تخصیصی نباید به هیچ نامی و به هیچ بهانهای بر آن وارد شود. این ″ما″ بر همهٔ مردمِ ایران شمولِ عام دارد و هیچ ایرانی را نمیتوان به هیچ نامی و هیچ بهانهای از شمولِ عامِ آن خارج کرد. این ″ما″ فرآوردهٔ وحدتِ کلمهٔ سیاسی نیست، به طورِ تاریخی نیز چنین نبودهاست، بلکه، مانندِ خودِ ایرانزمین، به طورِ خودجوش، وحدتی در کثرت است. این ″ما″ کثرتِ همهٔ ایرانیانیاست که از هزارههای پیشین، در زمانهایی و از مکانهای گوناگون، مهاجرت کرده و این سرزمینِ بزرگ را برای سکونتِ خود برگزیدهاند، سهمی در نیک و بدِ آن دارند و تاریخ، تمدن و فرهنگِ آن را آفریدهاند.»
منبع: از کتاب تاملی درباره ایران، جلد نخست
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 خطر نئوفاشیسم در کمین اپوزیسیون
ویدئوی برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت ششم
تاریخ پخش: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
مجری - کارشناس: #پیمان_عارف
میهمانان: مزدک عبدیپور (عضو جبهه ملی ایران در اروپا) ، آرش رحمانی (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران - سامانه ششم)
🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت ششم
@IranDel_Channel
💢
ویدئوی برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت ششم
تاریخ پخش: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
مجری - کارشناس: #پیمان_عارف
میهمانان: مزدک عبدیپور (عضو جبهه ملی ایران در اروپا) ، آرش رحمانی (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران - سامانه ششم)
🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت ششم
@IranDel_Channel
💢
👎1
خطر نئوفاشیسم در کمین اپوزیسیون
🔴 خطر نئوفاشیسم در کمین اپوزیسیون
صوتِ برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت ششم
تاریخ پخش: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
مجری - کارشناس: پیمان عارف
میهمانان: مزدک عبدیپور (عضو جبهه ملی ایران در اروپا) ، آرش رحمانی (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران - سامانه ششم)
🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت ششم
@IranDel_Channel
💢
صوتِ برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت ششم
تاریخ پخش: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
مجری - کارشناس: پیمان عارف
میهمانان: مزدک عبدیپور (عضو جبهه ملی ایران در اروپا) ، آرش رحمانی (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران - سامانه ششم)
🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت ششم
@IranDel_Channel
💢
👍1👎1
🔴 صفبندی ایران و انیران
✍️ محمد خزایی، کنشگر سیاسی
در طولِ تاریخِ دولت - ملت ایران، هیچگاه تجزیهطلبی منشا داخلی نداشته و همواره توسط قدرتهای خارجی (با همسویی انگشتشمار وطنفروش داخلی) تجزیه از خاک ایران صورت گرفته است (خصوصاً در ۳۰۰ سال اخیر). امروز که تریبونهای نظام در قبال تجزیهطلبی آشکار دولتهای پکن، آنکارا، باکو، تلآویو و ریاض با بوقچیگری لندن و واشنگتن، منفعل و سکوت کردهاند، جای پرسشی بزرگ است:
چرا و چگونه است که حکومت نسبت به گستاخی این بیگانگان بیواکنش یا بیتفاوت است؟ چه مسالهای مهمتر از یکپارچگی سرزمینی در میان است که برایش مماشات میشود؟ چرا فقط در مقاطع خاص و به انحا خاص برای این موضوع تجزیهطلبی واکنشهای گزینشی از سوی حکومت میبینیم؟
پن۱: کوتاهی حکومت در اینباره از ما سلب مسئولیت نمیکند. پس باید هر کسی و در هر جایگاهی هستیم به وظیفه خود در قبال ایران عمل نماییم.
پن۲: هر کسی با هر سوگیری سیاسی و اجتماعی در هر نقطه از ایران و جهان که در دفاع از تمامیت ارضی و هویّت ایرانی لکنت زبان و عمل داشته باشد به همان نسبت بیگانه است.
پن۳: پردهها روز به روز بیشتر کنار خواهد رفت. دیری نخواهد پایید که صفبندی ایران و انیران را دوباره در یک پیچ تاریخی دیگر شاهد خواهیم بود.
@IranDel_Channel
💢
✍️ محمد خزایی، کنشگر سیاسی
در طولِ تاریخِ دولت - ملت ایران، هیچگاه تجزیهطلبی منشا داخلی نداشته و همواره توسط قدرتهای خارجی (با همسویی انگشتشمار وطنفروش داخلی) تجزیه از خاک ایران صورت گرفته است (خصوصاً در ۳۰۰ سال اخیر). امروز که تریبونهای نظام در قبال تجزیهطلبی آشکار دولتهای پکن، آنکارا، باکو، تلآویو و ریاض با بوقچیگری لندن و واشنگتن، منفعل و سکوت کردهاند، جای پرسشی بزرگ است:
چرا و چگونه است که حکومت نسبت به گستاخی این بیگانگان بیواکنش یا بیتفاوت است؟ چه مسالهای مهمتر از یکپارچگی سرزمینی در میان است که برایش مماشات میشود؟ چرا فقط در مقاطع خاص و به انحا خاص برای این موضوع تجزیهطلبی واکنشهای گزینشی از سوی حکومت میبینیم؟
پن۱: کوتاهی حکومت در اینباره از ما سلب مسئولیت نمیکند. پس باید هر کسی و در هر جایگاهی هستیم به وظیفه خود در قبال ایران عمل نماییم.
پن۲: هر کسی با هر سوگیری سیاسی و اجتماعی در هر نقطه از ایران و جهان که در دفاع از تمامیت ارضی و هویّت ایرانی لکنت زبان و عمل داشته باشد به همان نسبت بیگانه است.
پن۳: پردهها روز به روز بیشتر کنار خواهد رفت. دیری نخواهد پایید که صفبندی ایران و انیران را دوباره در یک پیچ تاریخی دیگر شاهد خواهیم بود.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بخشی از سخنرانی دکتر #جواد_طباطبایی در خصوص رسالت دانشگاه:
موضوع دانشگاه ما باید "ایرانشهر" باشد.
یعنی اینکه ایران کجاست؟ جغرافیای سیاسیاش چه بود؟ هویت این مردم چه بود و منافع ملّیاش چیست؟
@IranDel_Channel
💢
موضوع دانشگاه ما باید "ایرانشهر" باشد.
یعنی اینکه ایران کجاست؟ جغرافیای سیاسیاش چه بود؟ هویت این مردم چه بود و منافع ملّیاش چیست؟
@IranDel_Channel
💢
👍2
🔴 در ستایش یلدا و دفاع از آن
✍️ پوریا ناظمی
آیا در میان سیل غم جایی برای گرامیداشت یلدا وجود دارد؟ پاسخ من ساده است، هیچ زمانی بهاندازه امروز و الان یلدا اهمیت نداشته است.
ایران ماههای سخت و ایام تاریکی را پشت سر میگذارد. ایام تاریکی که حاصل دههها حکمرانی بد و نقض کرامت انسانی انسان بوده و اکنون چون آتشفشانی خشمناک سر باز کرده است و بار دیگر با ظلم و جور مواجه شده است.
فریاد درخشان زن، زندگی و آزادی با مشتهای گره کرده پیرمغزان عبوس روبرو شده است و جامعه جامه عزا بر تن کرده است.
این روزها همه به تفاوت هر رنگ و زبان در غم ایران و ایرانی سوگواریم.
شب سیاه است و بسیاری از ماه متأسفانه حتی نوری در پشت تپه هم نمیبینیم.
در این ایام تاریک ایرانیان به جشن باستانی خود یلدا نزدیک میشوند.
برخی از غمدیدگان بهدرستی سوال میکنند که آیا امسال جایی برای گرامیداشت یلدا در میان این همه مصیبت باقی است؟ آیا گرامیداشت آن پای گذاشتن بر خون و نادیده گرفتن رنجهای بسیار مردمانمان در این روزها نیست؟
برخی کمی خشمگینانهتر بر دیگران میتازند که مبادا در این ایام تاریک حتی به فکر یلدا بیافتید.
من هم خشم آنها و هم غم ایشان را درک میکنم و با درک این غم و خشم است که میگویم در چند ده سال اخیر شاید اگر شب یلدایی باشد که باید گرامیترش داشت همین شب یلدا است.
مگر یلدا چیست؟ یلدا و آیینهای آن، تا پیش از سحر است که معنی دارند.
شش ماه است که از ساعات روز کاسته میشود، شببهشب، شب بر عمر خود افزوده است و اینک راه ظلمت گستر خویش را بیمانع میبیند.
در اندیشه شب، روزبهروز بارقههای روشنایی کمتر میشود و بر قلمرو او افزوده میشود.
مردمان روزهای طولانی است که شاهد دیرتر برآمدن خورشید و زودتر پنهان شدن او هستند.
شب تاریک است و سوز سرما بر آن افزودهشده است.
دیگر نشانی از درختان سرسبز نیست، بوته گلی به بار نشسته است، زمین را غبار یخ فراگرفته و تاریکی با سوز سرمای استخوان سوز همراه است.
کسی نمیداند آیا پایانی بر این ظلمت حاکم و تاریکی متصور است یا که راه او بیمانع تا تاریکی ابدی هموار شده است.
در چنین ساعتی که شب تیره از همیشه و طولانیتر از همیشه است یلدا به مدد و همراهی میآید.
مردمانی خسته و داغ سرما و ظلمت کشیده، آخرین بازمانده های میوههای خشکیده جمع میکنند، یاران باقی مانده را بر سر سفره خویش میخوانند، به هر تدبیری که در سر دارند، خرده شعلهای میافزایند و در شبی که شب رجزخوانی شب است، بی آنکه امیدی و وعدهای بر کار باشد دور هم مینشینند و در برابر وحشت شب و سرمای مرگآور به مدد قصههای زندگیبخش خود به پیکار هراس غصههای هر روزشان میروند.
کسی چه میداند؟ شاید این آخرین بار باشد که کنار هم نشستهاند و شاید دیگر سحری در پی این ظلمت نباشد. اما یلدا امید است.
همان امیدی که خدایان فراموش شده کهن آن را در انتهای صندوق بلاهای بیامان گذاشتند تا بماند و زمانی که همه درها بسته و همه نفسها تنگ و همه جانها خسته و آزرده است، برون بیاید و فراتر از منطق و عقلانیت بارقه زندگی را زنده نگاه دارد.
یلدا است که در چنین شبی بیپایان رمز و راز پدیداری صبح را در میان قصهها و خاطرات گردآمدگان به دور آتش زندگی، زمزمه میکند.
مردمان خسته از شب و سرما تا صبح تا آخرین رمق میمانند و آن گاه است که از پس ناباوری سپیده صبح و پیش قراولان مهر، ظهور میکنند. آنها نه یک شب را پایان میبخشند که به حرمت بیداری و زنده نگاه داشتن نام زندگی، جان دوبارهای میگیرند و از سپیده فردای یلدا است که شب شروع به شکست میکند.
اجر صبری که در این شب طولانی مردمان کشیده و یلدای مهر را به تماشا نشستند روزهای بعد و ماه.های بعد و در نوروز است که به اوج مینشیند و سرانجام ریشههای یخ زده به معجزه بهار زنده میشوند، زمین یخ زده سبز و پرندگان رفته و در قفس مانده آزاد دو آواز خوان میشوند.
آن جوانهها و جوانان مظلوم قربانی ظلمت و سرما در نوروز از دل خاک جوانه دیگر میدهند و بار میدهند و بار دیگر وطن، وطن میشود.
در سالی که به نام مقدس زن، زندگی و آزادی متبرک است، در سالی که جان وطن داغدار و جوانانش خونین کفناند، در سالی که ظلمت و ظلم سیطره خود را بیپایان میدانند، کدام آیین متبرکتر از یلدا است؟
یلدایی که مادر زمین را وعده زندگی و آزادی دوباره میدهد؟
یلدایی که در دلهای تیره شده و زیر آسمان ابری و تاریک و بیستاره، بارقه امید به طلوع را شعلهور میسازد و زنده نگاه میدارد.
امید برای آن روزهایی نیست که مسیر مشخصی به سوی آینده روشن وجود دارد، امید را اگر معجزتی است در شبهای بیپایان است و در ظلمتی کور کننده و در سرمایی که نفسها چون دیوار پیش چشمانمان را میبندند.
یلدا پیش قراول نوروز است، آغاز نبردی دیگر و آغاز فتوحات پس از شکستهای موقت
@IranDel_Channel
💢
✍️ پوریا ناظمی
آیا در میان سیل غم جایی برای گرامیداشت یلدا وجود دارد؟ پاسخ من ساده است، هیچ زمانی بهاندازه امروز و الان یلدا اهمیت نداشته است.
ایران ماههای سخت و ایام تاریکی را پشت سر میگذارد. ایام تاریکی که حاصل دههها حکمرانی بد و نقض کرامت انسانی انسان بوده و اکنون چون آتشفشانی خشمناک سر باز کرده است و بار دیگر با ظلم و جور مواجه شده است.
فریاد درخشان زن، زندگی و آزادی با مشتهای گره کرده پیرمغزان عبوس روبرو شده است و جامعه جامه عزا بر تن کرده است.
این روزها همه به تفاوت هر رنگ و زبان در غم ایران و ایرانی سوگواریم.
شب سیاه است و بسیاری از ماه متأسفانه حتی نوری در پشت تپه هم نمیبینیم.
در این ایام تاریک ایرانیان به جشن باستانی خود یلدا نزدیک میشوند.
برخی از غمدیدگان بهدرستی سوال میکنند که آیا امسال جایی برای گرامیداشت یلدا در میان این همه مصیبت باقی است؟ آیا گرامیداشت آن پای گذاشتن بر خون و نادیده گرفتن رنجهای بسیار مردمانمان در این روزها نیست؟
برخی کمی خشمگینانهتر بر دیگران میتازند که مبادا در این ایام تاریک حتی به فکر یلدا بیافتید.
من هم خشم آنها و هم غم ایشان را درک میکنم و با درک این غم و خشم است که میگویم در چند ده سال اخیر شاید اگر شب یلدایی باشد که باید گرامیترش داشت همین شب یلدا است.
مگر یلدا چیست؟ یلدا و آیینهای آن، تا پیش از سحر است که معنی دارند.
شش ماه است که از ساعات روز کاسته میشود، شببهشب، شب بر عمر خود افزوده است و اینک راه ظلمت گستر خویش را بیمانع میبیند.
در اندیشه شب، روزبهروز بارقههای روشنایی کمتر میشود و بر قلمرو او افزوده میشود.
مردمان روزهای طولانی است که شاهد دیرتر برآمدن خورشید و زودتر پنهان شدن او هستند.
شب تاریک است و سوز سرما بر آن افزودهشده است.
دیگر نشانی از درختان سرسبز نیست، بوته گلی به بار نشسته است، زمین را غبار یخ فراگرفته و تاریکی با سوز سرمای استخوان سوز همراه است.
کسی نمیداند آیا پایانی بر این ظلمت حاکم و تاریکی متصور است یا که راه او بیمانع تا تاریکی ابدی هموار شده است.
در چنین ساعتی که شب تیره از همیشه و طولانیتر از همیشه است یلدا به مدد و همراهی میآید.
مردمانی خسته و داغ سرما و ظلمت کشیده، آخرین بازمانده های میوههای خشکیده جمع میکنند، یاران باقی مانده را بر سر سفره خویش میخوانند، به هر تدبیری که در سر دارند، خرده شعلهای میافزایند و در شبی که شب رجزخوانی شب است، بی آنکه امیدی و وعدهای بر کار باشد دور هم مینشینند و در برابر وحشت شب و سرمای مرگآور به مدد قصههای زندگیبخش خود به پیکار هراس غصههای هر روزشان میروند.
کسی چه میداند؟ شاید این آخرین بار باشد که کنار هم نشستهاند و شاید دیگر سحری در پی این ظلمت نباشد. اما یلدا امید است.
همان امیدی که خدایان فراموش شده کهن آن را در انتهای صندوق بلاهای بیامان گذاشتند تا بماند و زمانی که همه درها بسته و همه نفسها تنگ و همه جانها خسته و آزرده است، برون بیاید و فراتر از منطق و عقلانیت بارقه زندگی را زنده نگاه دارد.
یلدا است که در چنین شبی بیپایان رمز و راز پدیداری صبح را در میان قصهها و خاطرات گردآمدگان به دور آتش زندگی، زمزمه میکند.
مردمان خسته از شب و سرما تا صبح تا آخرین رمق میمانند و آن گاه است که از پس ناباوری سپیده صبح و پیش قراولان مهر، ظهور میکنند. آنها نه یک شب را پایان میبخشند که به حرمت بیداری و زنده نگاه داشتن نام زندگی، جان دوبارهای میگیرند و از سپیده فردای یلدا است که شب شروع به شکست میکند.
اجر صبری که در این شب طولانی مردمان کشیده و یلدای مهر را به تماشا نشستند روزهای بعد و ماه.های بعد و در نوروز است که به اوج مینشیند و سرانجام ریشههای یخ زده به معجزه بهار زنده میشوند، زمین یخ زده سبز و پرندگان رفته و در قفس مانده آزاد دو آواز خوان میشوند.
آن جوانهها و جوانان مظلوم قربانی ظلمت و سرما در نوروز از دل خاک جوانه دیگر میدهند و بار میدهند و بار دیگر وطن، وطن میشود.
در سالی که به نام مقدس زن، زندگی و آزادی متبرک است، در سالی که جان وطن داغدار و جوانانش خونین کفناند، در سالی که ظلمت و ظلم سیطره خود را بیپایان میدانند، کدام آیین متبرکتر از یلدا است؟
یلدایی که مادر زمین را وعده زندگی و آزادی دوباره میدهد؟
یلدایی که در دلهای تیره شده و زیر آسمان ابری و تاریک و بیستاره، بارقه امید به طلوع را شعلهور میسازد و زنده نگاه میدارد.
امید برای آن روزهایی نیست که مسیر مشخصی به سوی آینده روشن وجود دارد، امید را اگر معجزتی است در شبهای بیپایان است و در ظلمتی کور کننده و در سرمایی که نفسها چون دیوار پیش چشمانمان را میبندند.
یلدا پیش قراول نوروز است، آغاز نبردی دیگر و آغاز فتوحات پس از شکستهای موقت
@IranDel_Channel
💢
👍1