ایران‌دل | IranDel
3.45K subscribers
930 photos
662 videos
38 files
1.52K links
💚
🤍
❤️

همه عالم تن است و ایران‌دل

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایرانم؛
بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست...


@IranDel_Channel

💢
.
🔴 موسیقی و ادبیاتِ ایرانی


بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست

روا بود که چنین بی‌حساب دل ببری
مکن که مظلمه خلق را جزایی هست

توانگران را عیبی نباشد ار وقتی
نظر کنند که در کوی ما گدایی هست

به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز
ز دوستان نشنیدم که آشنایی هست

کسی نماند که بر درد من نبخشاید
کسی نگفت که بیرون از این دوایی هست

هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی
از این طرف که منم همچنان صفایی هست

به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت
هنوز جهل مصور که کیمیایی هست

به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید
و گر به کام رسد همچنان رجایی هست

به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست
که در جهان به جز از کوی دوست جایی هست

حضرت سعدی


🔴 موسیقی پیوست

آواز "گناه عشق"
خواننده: همایون شجریان
آهنگساز: علی قمصری
چامه‌سرا: سعدی شیرازی


@IranDel_Channel

💢
🔴 چرا پیروزی اردوغان در انتخابات برای ایران مطلوب نیست؟

✍️ فرارو

رجب طیب اردوغان یا کمال قلیچ‌دار اوغلو؟ این پرسش جدی این روز‌های محافل عمومی و کارشناسی کشورمان در ارتباط با انتخابات پیش‌روی ترکیه است. رسانه‌ها طی چند هفته اخیر نیز به طور متناوب در گفتگو با ناظران سیاسی به پی‌گیری این موضوع پرداخته‌اند.
در فاصله تنها یک هفته مانده تا موعد برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه در ۱۴ می (۲۴ اردیبهشت) مساله مهم برای ایرانیان این است که گزینه مطلوب ایران در انتخابات چه کسی خواهد بود؟ طرح این پرسش در شرایطی است که نظرسنجی‌ها از رقابت نفس‌گیر دو ائتلاف اصلی «جمهور» و «ملت» برای جلب نظر ۶۴ میلیون و ۱۹۱ هزار و ۲۸۵ نفر رای‌دهنده حکایت دارند.
در این بین، برای ما تحلیل این‌که کدام‌یک شانس بیشتری برای پیروزی دارند، موضوعی ثانویه است. مساله جدی این است که پیروزی کدام یک از این دو رهبر سیاسی تُرک، برای ایران مطلوب‌تر خواهد بود؟ استدلال اصلی نوشتار حاضر این است که پیروزی اردوغان به هیچ عنوان نمی‌تواند گزینه مطلوب ایران در انتخابات ترکیه باشد. در اثبات این ادعا نیز چهار دلیل عمده قابل طرح است.

نخست؛ عدم صحت فرضیه اسلام‌گرایی عدالت و توسعه و همراهی با ایران در سال ۲۰۰۲ یعنی زمانی که حزب اسلام‌گرای عدالت و توسعه، موفق به کسب اکثریت کرسی‌های پارلمانی شد، بسیاری در ایران به شدت از این اتفاق خشنود بودند. آن‌ها چنین می‌پنداشتند که سلطه یک حزب اسلام‌گرا بر ترکیه، می‌تواند دریچه‌ای جدید برای افزایش همکاری‌ها میان تهران و آنکارا باشد. در این مقطع و در انتخابات‌های آتی نیز بُعد ذهنی یا ایدئولوژیک ماجرا - یعنی همان «اسلامی» بودن حزب عدالت و توسعه - پایه استقبال از تداوم حکمرانی رجب طیب اردوغان باقی ماند. در مقطع کنونی نیز برخی از ناظران و تصمیم‌گیرندگان همچنان بر این باور هستند که بُعد فکری یا ذهنیِ «اسلامیت» بر پیروزی اپوزیسیون لائیک‌مشرب اولویت دارد؛ لذا تکرار پیروزی اردوغان گزینه مطلوب برای ایران است.
بر خلاف استدلال این گروه باید توجه داشت که مبنای اسلامیت و اسلام‌گرا بودن طی تمامی سال‌های بعد از ۲۰۰۲ مبنایی برای تعمیق یا گشوده شدن فرصت‌ها برای اتحاد یا همکاری تنگاتنگ تهران و آنکار نبوده است. حتی قدرت‌گیری حزب اخوانی عدالت و توسعه، به معنای ظهور رقیبی ایدئولوژیک برای ایران شیعی نیز بوده است. اردوغان در دو دهه گذشته، استراتژی ترویج ایدئولوژی حزبی خود یعنی ترویج تفکر اخوان‌المسلمین را در کشور‌های مسلمان در دستور کار قرار داده است. حتی در مقطع اولیه نیز اسلام اخوانی با استقبال گسترده غرب نیز همراه بود که در نتیجه تحولات بهار عربی (۲۰۱۱) رو به افول نهاد؛ بنابراین به وضوح هویداست که اسلام‌گرایی اردوغان نه تنها به همفکری و هم‌راستایی در سیاست‌گذاری خارجی دو کشور منتج نشده، بلکه نوعی رقابت ایدئولوژیک در منطقه را به همراه داشته است.


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
.
🔴 شاهنامه تاریخ ایران است نه تاریخ جنگ مبارزان!

✍️ شاهرخ مسکوب

در حماسه‌های پهلوانی پادشاهان و پهلوانان‌اند که می‌توانند خواست خود را هستی بخشند نه تودهٔ مردم که از آنها کمتر نشانی می‌توان یافت. تاریخ را آنها می‌سازند و تاریخ نیز به کار کیایی آنان می‌پردازد. آنها مردان جهانداری و جهانگشایی، صلح و جنگ و دستیاران نیک و بد جهان‌اند و آن‌که از خرد، دانش، یا پهلوانی بی‌نصیب باشد، به گفتهٔ بوذرجمهر در پاسخ پرسنده‌ای، «همان به که مرگ/ نهد بر سر او یکی تیره‌ترگ». آرمان‌ها و ارزش‌های اخلاقی حماسه _نام و ننگ_ چون در فرهنگ مردم رسوخ کرد، بدل به الگوی اخلاق همگان می‌شود و فردوسی خود آن فرهنگ‌ساز بزرگ است و کتابش «تاریخ» تمدن آزادان (اشرافیت) ایران و آرزوهای دور پرواز و بلند آنها.

از قضا شاهنامه نیز، خود دستاورد شکست و ناکامی است؛ شکستی چندصدساله از عرب‌ها و سپس افول سامانیان و چرخشی ناکام در تاریخ ایران. وقتی ناتوانی در عرصهٔ تاریخ واقعی رخ می‌نماید نیاز به روایت و تاریخ‌پردازی آشکارتر می‌شود، ابومنصور عبدالرزاق و شاهنامه‌سرایان و فردوسی از واقعیت نادلپذیر زمان به خاطرهٔ دلپذیر گذشته روی می‌آوردند؛ نه برای گریز ناممکن از زمانه‌ای که در آن‌اند بلکه برای آنکه «نهیب حادثه بنیادشان ز جا نبرد». شاهنامه جویای پایگاهی است در گذشته برای ایستادن در زمان حال، و پیدایش آن از نیاز عمیق ایرانیان برای زنده بودن و «خود ماندن» سرچشمه می‌گیرد.

در اندیشهٔ فردوسی و زمانهٔ او تاریخ اجتماع انسانی از کار کیهان جدا نیست و سرگذشت زمین به گردش آسمان وابسته است. بنیاد بینش اساطیری ایران بر مقارنه و برابری دوگانه‌ای نهاده شده است. این دوبنی هستی، بینش ما از کیهان، رستاخیز، اخلاق و زیبایی و منش ما را در قبال آنها سامان می‌داد. بازتاب و روایتی دیگر از همین رویارویی دوگانه را در گذرگاه «تاریخی_حماسی» می‌یابیم: مقابلهٔ ایران با توران، فریدون با ضحاک، کاوه با ضحاک، رستم با افراسیاب، فرنگیس با سودابه ... در گیرودارهای خطیر هم این دوگانگی را می‌توان در نبرد تن به تن رستم و سهراب، پیران و گودرز، رستم و اسفندیار، پهلوانان و جادوان هفت‌خوان و جز اینها دید. تا آنجا که حتی در داستان‌های عاشقانه‌ای مانند زال و رودابه یا بیژن و منیژه، دو سرزمین و دو پادشاهی ناسازگار حضور دارند. این بینش و منش در ساختار داستان‌ها و روند تاریخ راه می‌یابد و آنها را به سر منزل آخر می‌راند.

تاریخ حماسی شاهنامه، از کودکی فریدون تا مرگ رستم، همه با جنگ آغاز می‌شود، گسترش می‌یابد و تمام می‌شود. مبارزان هر دو گروه _مانند هر حماسهٔ رزمی_ پهلوانان دلیر و نام‌آورند. ولی شاهنامه تاریخ ایران است نه تاریخ جنگ مبارزان؛ هرچند که ما همزمان سرگذشت این جنگاوران را نیز درمی‌یابیم. تاریخ و تاریخ‌سازان پیوندی اندام‌وار و چنان هماهنگ یافته‌اند که با خواندن «تاریخ»، در حال و روز تاریخ‌سازان غوطه‌وریم و چون به شرح کارها و خصال تاریخ‌سازان روی آوریم خواه ناخواه در جریان «تاریخ» شناوریم؛ (مگر در چند داستان دخیل). این هماهنگی «فرم» و محتوا، از برکت هنر شاعر، گاه مانند جان و تنی یگانه، جدایی‌ناپذیر است؛ یکی هر دو و هر دو یکی است.


🔴 منبع: ارمغان مور، صفحات ۱۲۲ - ۱۲۴


@IranDel_Channel

💢
🔴 پیشواز روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی

✍️ محمدرضا ترکی - دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی و خاقانی‌پژوه - در پاسخ به پرسشِ "چرا زبان فارسی را دوست دارم؟" نوشت:

چرا آسمان را
چرا وسعت آبیِ بیکران را
چرا ارغوان را
چرا نغمۀ آب‌های روان را
چرا اصفهان را و نقش‌جهان را
چرا شهر شیراز و آن سروهای کهنسال اما جوان را
چرا سعدی و بوستان را
چرا حافظ نعمه‌خوان را
چرا طوس و تبریز یا زاهدان را...
چرا حکمت و دانش و معرفت را
هنر این گرامی‌ترین موهبت را
چرا عشق را مثل خون در رگ و پوست دارم؟
چرا دوست را دوست دارم؟
و با یاد او حزن و دلواپسی را چرا دوست دارم؟
وطن این گل اطلسی را چرا دوست دارم؟
من این فارسی را چرا دوست دارم؟!

محمدرضا ترکی
اردبیهشت‌ماه ۱۴۰۲

@IranDel_Channel

💢
🔴 به پیشواز روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی

✍️ محمد دبیرمقدم - زبان‌شناس برجسته ایرانی - در پاسخ به پرسشِ "چرا زبان فارسی را دوست دارم؟" نوشت:

زبان فارسی را دوست دارم زیرا هم از لحاظ ساختار و واژگان و هم از لحاظ معنا و مفاهیم فرهنگی آینۀ تمام‌نمامی تجربه‌های تاریخی مشترک ایرانیان است. زبان فارسی در مسیر تحوّلی خود از یک زبان ردۀ تصریفی در دورۀ باستان (سدۀ ششم تا چهارم پیش از میلاد مسیح) به یک زبان ردۀ تحلیلی در دورۀ میانه (سدۀ سوم تا هفتم میلادی) تغییر کرده است. این سیر تحوّلی که پیامد آن از میان رفتن تصریف اسم‌ها و صفت‌ها در حالت‌های نحوی گوناگون و ناپدید شدن جنس دستوری (مذکر، مؤنث، و خنثی) و ساده شدن تصریف فعل‌های فارسی باستان در فارسی میانه بوده است پیام روشنی در بر دارد. آن پیام این است که گسترۀ جغرافیائی آن زبان در دورۀ میانه بسیار وسیعتر شده و جوامع زبانی مختلف آن را به‌عنوان زبان رسمی آموخته بودند. زبان فارسی دری در مقام زبان درباری، دیوانی، و سیاسی (دست‌کم) اواخر دورۀ ساسانی به‌عنوان زبان میانجی و مشترک با زبان‌های شرقی ایرانی همچون سغدی و بلخی در تعامل قرار گرفت و خاصه از سغدی واژه وام گرفت. در دورۀ اسلامی کارکرد زبان فارسی دری متنوع شد. به نوشتار درآمد، زبان ادب و علم و فرهنگ شد و از چین تا غرب سرزمین ایران و تا شمالِ غرب و قفقاز و شروان مورد تقلید و تعلم شاعران و نویسندگان و اهل فضل قرار گرفت. آن زبان در تعامل با زبان عربی از مفاهیم فرهنگی، دینی، و علمی رایج در زبان عربی به‌عنوان زبان علم آن روزگار خوشه‌چینی کرد و غنا یافت همچنان‌که در دورۀ معاصر این رویارویی را با زبان‌های غربی تجربه کرده و همچنان تجربه می‌کند، این تجربه‌های کهن و نو زبان فارسی امروز را زبان پویای علمی، ادبی، کاربردی، و آموزشی ساخته است. از این رو است که این زبان را که انعکاس‌دهندۀ همه آن تحولات، رویدادها، و مراحل تکوینی است دوست می‌دارم و به شناخت بیشتر و دقیق‌تر ویژگی‌های صرفی، نحوی، و رده‌شناختی آن اهتمام دارم.

محمد دبیرمقدم
هفدهم اردبیهشت‌ماه ۱۴۰۲



@IranDel_Channel

💢
✍️ دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران


🔴 از کتابِ ملاحظات درباره‌ی دانشگاه
چاپ یکم، صفحات ۱۲۱ و ۱۲۲


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اجرای ترانهٔ "جانِ مریم" توسطِ ارکستر سمفونیک لندن برای زنده‌یاد مریم میرزاخانی


بانوی اردیبهشت، بانوی تمام فصول

به یاد مریم میرزاخانی دختر دانشمندِ ایران‌زمین که نیک نامی‌اش در جهان ماندگار شد.

بیست و دوم اردیبهشت به بهانه زادروز بانو مریم میرزاخانی، روز جهانی زن در ریاضیات نامیده شده است.


#مناسبتها


@IranDel_Channel

💢
🔴 مریم میرزاخانی، "یکی از هفت زن دانشمندی که دنیا را تغییر داد"

🔴 خواندنی‌هایی درباره پروفسور مريم ميرزاخانی

✍️ یحیی تابش، استاد بازنشسته دانشکده ریاضی دانشگاه شریف، در شماره پاییز فصلنامه معرفی و نقد کتاب تهران به روایت نکاتی کمتر شنیده شده از زندگی علمی مریم میرزاخانی، ریاضیدان برجسته جهانی، پرداخته و می‌نويسد:


اول بار که مریم را دیدم، پانزده سالش بود. یک دوره تابستانی در دانشگاه صنعتی شریف راه انداخته بودیم تا بچه‌های دبیرستانی علاقه‌مند را با مطالب شوق‌آفرین و انگیزه‌بخش در زمینه ریاضیات آشنا کنیم. حدود صد نفر دختر و پسر پانزده، شانزده ساله در دوره شرکت داشتند، ولی از همان روز اول همه فهمیدند که مریم با آن جثه کوچک کاملا متفاوت است.

یکی از استادان در این دوره یک مثال خاص از یک مسئله را در زمینه نظریه گراف‌ها که جنبه شهودی خوبی داشت، مطرح کرد و به بچه‌ها گفت هرکس یک مثال دیگر پیدا کند، هزار تومن جایزه می‌گیرد. بعد از مدتی، مریم حالت کلی مسئله را اثبات کرد و شد اولین مقاله تحقیقاتی‌اش در پانزده سالگی.

سال تحصیلی بعد مریم در مسابقات داخلی المپیاد ریاضی شرکت کرد و پس از موفقیت در مراحل مختلف آزمون‌ها به عضویت تیم شش‌نفره المپیاد ریاضی ایران درآمد و در المپیاد بین‌المللی ریاضی که در تابستان سال ۱۹۹۴ در هنگ‌کنگ برگزار شد، با نمره ۴۱ از ۴۲ مدال طلا گرفت.

در المپیاد جهانی به‌ندرت شرکت‌کنندگان موفق به کسب نمره کامل یا نزدیک به آن می‌شوند، ولی مریم سال بعد نیز که هنوز دانش‌آموز دبیرستانی بود، به عضویت تیم کشورمان درآمد و در المپیاد بین‌المللی ریاضی که در سال ۱۹۹۵ در کانادا برگزار شد، با کسب نمره کامل ۴۲ مجددا مدال طلا گرفت.

مریم در پاییز ۱۳۷۳ وارد دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف شد…  یکی از استادان جوان دانشکده در آن دوره به نام دکتر سعید اکبری یک درس در دوره دکتری در زمینه نظریه الگوریتمی گراف‌ها ارائه کرده بود که مریم هم این درس را گرفته بود.

دکتر اکبری به عنوان یکی از تکالیف درسی یک مسئله بسیار دشوار را که بیش از بیست سال بود حل نشده بود، به بچه‌ها می‌دهد و برای آن ده دلار هم جایزه می‌گذارد. بعد از چند روز مریم راه حل مسئله را ارائه می‌کند و جایزه را می‌برد. حل مسئله در یکی از ژورنال‌های معتبر منتشر می‌گردد. راه حل مریم بعدها به عنوان یک مطلب کلاسیک در کتاب‌های درسی پیشرفته نیز چاپ شد.


#مناسبتها


🔴 متن كامل یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ارسباران زیبا - جاده منتهی به قلعه بابک


🔴 ایران، استان آذربایجان‌شرقی، منطقه ارسباران، شهر کلیبر


🔴 ویدئو از علی مرادی

@IranDel_Channel

💢
.
🔴 داستانِ ترکیه

✍️ رشته‌توییتی از آرش رئیسی‌نژاد، دانش‌آموخته دکتری روابط بین‌الملل

[جمهوری ترکیه] پل زمینی آسیا - اروپاست و وارث امپراتوری‌های بزرگ عثمانی و بیزانس! استانبول گرانیگاه کشور است و مرکز شبکه دریایی سیاه - اژه - مدیترانه. جغرافیا قدرت می‌بخشد ولی ضربه هم می‌زند: زیر فشار زمینی شرقی - غربی و دریایی شمالی - جنوبی است: استقلال کامل پرهیاهوی کشور کالایی است نایاب!

جغرافیا رقیب را نیز مشخص می‌کند: از نبرد حران (۵۳ پ.م.) حاکم فلات آناتولی تنها رقیب حاکم فلات ایران برای کنترل سرزمین‌های هموار خاورمیانه بوده [است]. رقابت اشکانی - روم، ساسانی - بیزانس، صفوی / نادر [شاه] - عثمانی در سه محور جغرافیایی جنوبی (حلب - موصل)، میانی (دیاربکر - تبریز) و شمالی (ایروان - باکو) بود.

امروزه ترکیه از چهار طریق برای ایران مشکل ایجاد کرده [است]:

۱. ترکیه مانورهای خود را بر کمربند شکسته‌ی ژئوپلتیکی متمرکز کرده [است]: بر مناطق جغرافیایی مهم که بستر تنش‌های درونی قومی و فشارهای بیرونی قدرت‌های بزرگ است. بالکان و قفقاز مثال اعلای این مفهوم است و ترکیه در میانه این دو جای‌ گرفته [است]!

۲. ترکیه از مرزهای کنونی خود راضی نیست.‌ کشوری که تا یک‌سده پیش بر بخش‌هایی از آسیا، اروپا و آفریقا حکم می‌راند، نمی‌تواند عظمت گذشته را به فراموشی بسپرد. از این رو، بیشتر سیاستمداران تُرک[یه‌ای] سودای احیای عهد ملی دارند: گاه با اسلام‌گرایی و گاه با پان‌تُرکیسم؛ هر دو اما در خدمت آنکارا!

۳. ترکیه سودای دور زدن قلمرو ایران با سیاست کریدوری خود دارد. کمربندِ بایرام آرزوی آنکاراست و از ترکیب کریدور میانی و کریدور ترنس‌کاسپین و پیوند آن به كریدور زنگزور پدید می‌آید و پیش‌درآمدِ شورای تُرک خواهد بود. اهمیت زنگزور را در اتصال مستقیم ترکیه به قفقاز و آسیای‌ مرکزی ببینید!

۴. ترکیه بستر شکل‌گیری ذهنیت چالدرانی‌ شده [است]؛ ذهنیتی برآمده از رقابت دیرین با ایران: چیرگی حاکم فلات آناتولی بر خاورمیانه تنها از راه شکست‌ دادن حاکم فلات ایران می‌گذرد، همان‌گونه که سلطان سلیم در نبرد چالدران شاه اسماعیل را شکست داد.
ابراهیم کاراگول، سردبیر ینی‌شفق، نماد این [ذهنیت] است.

همچنین، شکست در سوریه و کودتای نافرجام ۲۰۱۶‌ باعث شد آنکارا به تدریج نوعثمانی‌گرایی را به کناری گذارد و استراتژی نوینِ قرن ترکیه را در پیش بگیرد. برخلاف نگاه نخستین که نفوذ در خاورمیانه‌ی عربی و شمال آفریقا را دنبال می‌کرد، نگاه جدید‌ نفوذ در آسیای‌مرکزی، قفقاز و مدیترانه شرقی را می‌جوید.

اردوغان به [سلطان] سلیم و سلطان عبدالحمیدِ پان‌اسلامیست علاقمند است. او فرصت بیشتر و تهدید بیشتر برای ایران فراهم کرده و پیروزی‌اش راه تنفسی اقتصادی ایران را باز نگه‌ می‌دارد ولی در قفقاز سرشاخ می‌شود. اگر نوعثمانی‌گرایی به درگیری در حلب انجامید، قرن ترکیه به برخورد در زنگزور می‌انجامد.

کمال قلیچداراوغلو علوی است. علویان ترکیه (با علویان سوریه یا نصیریه اشتباه نشود!) در کنار امامان ۱۲ گانه شیعه، به شاه اسماعیل، حاجی بکتاش و شیخ صفی‌الدین ارادت دارند. بدلیل نگاه منفی به روحانیت شیعی و سنی، به نیرویی اصلی برای سکولاریسم، غرب‌گرایی و ضداسلام‌گرایی در ترکیه تبدیل شدند.

کمال [قلیچدار اوغلی] فرصت کمتری به ایران در دور زدن تحریم‌ها می‌دهد، ولی تهدید کمتری نیز در قفقاز ایجاد می‌کند. ورای این انتخابات سرنوشت‌ساز، ایران باید مدل همکاری - رقابت (Co-opetition) را با ترکیه در پیش گیرد.

بسیاری از این نکات را دو سال پیش اشاره‌ کردم اما شنونده‌ای نبود!

#توییت_خوانی

@IranDel_Channel

💢
🔴 به پیشواز روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی

✍️ شهین نعمت‌زاده - زبان‌شناس - در پاسخ به پرسشِ "چرا زبان فارسی را دوست دارم؟"، نوشت:

زبان فارسی را دوست دارم چون با آن فکر می‌کنم و از منظر آن به جهان می‌نگرم.
زبان فارسی جهان را برای من معنی می‌کند و فرصت شناسائی جهان را به من می‌بخشد.
هر واژۀ آن دریچه‌ای است به سوی بخشی از جهانِ درون و برون.
زبان فارسی سکوت مرا پر می‌کند. در خواب و رؤیا به سراغم می‌آید. تخیّلات مرا شکل می‌دهد. با زبان فارسی می‌آموزم و می‌آموزانم، زبان فارسی زبانِ خانۀ من است و زبانِ عزیزان من است. با زبان فارسی می‌خوانم و می‌نویسم. اشک‌هایم همراه با زبان فارسی است. شادی‌هایم به زبان فارسی است. خدا را به زبان فارسی فهمیدم، زبان فارسی در من جاری است. زبان فارسی مرا فرا گرفته است، همان‌گونه که آب ماهی را.
زبان فارسی در هست و نیست من جریان دارد. به این دلایل و صدها دلیل دیگر
زبان فارسی را دوست دارم.

شهین نعمت‌زاده
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲


@IranDel_Channel

💢
چرا فردوسی ماندگار شد
ژاله اموزگار
🎙 چرا فردوسی ماندگار شد؟

🔴 سخنرانی #ژاله_آموزگار (زبان‌شناس برجسته و زاده شهر خوی و بزرگ شده تبریز) در مورد تداوم فرهنگی در تاریخ ايران، سال ۱۳۹۳ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 زنان هلال‌احمر نشان امید و ایثار

زنان هلال احمری در صحنه‌های خطیر امداد و نجات پیشگام بوده و ایثارگرانه در تلاش برای کاهش آلام بشری، امید آفرین هستند.

مینا حیدری، نجاتگر جمعیت هلال احمر استانِ آذربایجان شرقی در همایش ده هزار نفری جوانان تمدن‌ساز که به مناسبت هفته هلال‌احمر برگزار شد، با صعود به بالاترین نقطه ممکن سالن پورشریفی تبریز، پرچم ایران را از طناب تیرول و بر فراز سالن به اهتزاز درآورد تا جمعیت حاضر به افتخار او و پرچم ایران سرود "ای ایران" را بخوانند.



@IranDel_Channel

💢
.
🔴 به بهانه روز بزرگداشتِ فردوسی توسی

احسان رضایی

روز ۲۵ اردیبهشت به نام شاعر بزرگ ما، فردوسی بزرگ است. کسی که فقط و فقط با یک کتاب، یعنی «شاهنامه» توانست به جایگاهی برسد که دیگران با آثار متعدد نتوانسته‌اند به آن نزدیک هم بشوند. شاعران بزرگ بعدی بارها و بارها از فردوسی و هنرش به نیکی و عظمت یاد کرده‌اند که شاید بهترینش این قطعۀ منسوب به انوری باشد:
آفرین بر روان فردوسی
آن سخن‌آفرین فرخنده
او نه استاد بود و ما شاگرد
او خداوند بود و ما بنده
اما فردوسی چطور توانست به این جایگاه یگانه برسد؟ استادان ادبیات در پاسخ به این سوال، جوابهای مختلفی داده‌اند و از حکمت و هنر فردوسی گفته‌اند. بگذارید من هم یک نکتۀ آماری بگویم. می‌دانیم که فردوسی سرودن «شاهنامه» را ظرف ۳۰ سال به انجام رساند. این عدد ۳۰ را هم خود شاعر گفته («بسی رنج بردم در این سال سی») و هم شواهد بیرونی تایید می‌کنند. سرودن «شاهنامه» و تبدیل قصه‌های ایران باستان به نظم را اول دقیقی، دوست فردوسی به عهده داشته. این وظیفه را دولت سامانی به او محول کرده بود. دقیقی حدود هزار بیت که دربارهٔ پادشاهی گشتاسپ و ظهور زرتشت و تاختن ارجاسپ به ایران است را می‌سراید، اما بعد در سال ۳۶۹ قمری، در حادثه‌ای به قتل می‌رسد. فردوسی بعد از کشته شدن دقیقیِ شاعر انجام کار ناتمام او را برعهده می‌گیرد. فردوسی آخر «شاهنامه» که از ۷۱سالگی خود می‌گوید، تاریخ پایان کتاب را این‌طور قید می‌کند:
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماهِ سفندارمذ روز اِرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهان‌داورِ کردگار
از این پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخمِ سخن را پراگنده‌ام
در ایران باستان، هر روز از ماه اسمی داشته که به جای عدد، آن روز را با اسمش می‌شناختند. مثلاً روز ۱۱ ماه به اسم خور (آفتاب) بوده و روز ۱۲ به اسم ماه. روز اِرد، ۲۵م ماه است. پس پایان کار بزرگ فردوسی، روز «اِرد» از ماه اسفند سال ۴۰۰ (پنج هشتاد بار) هجری است، که می‌شود همان ۳۰ سال کار. حالا حجم کار چقدر بوده؟
از قدیم معروف بود که «شاهنامه» ۶۰هزار بیت دارد و محمود غزنوی هم اول به فردوسی ۶۰هزار سکه نقره داد که باعث رنجش او شد، با این وجود قدیمی‌ترین دست‌نویس‌های کامل شاهنامه حدود ۵۰هزار بیت دارند (مثلاً شاهنامهٔ لندن، مورخ ۶۷۵ هجری ۴۹٬۶۱۸ بیت دارد) و تصحیح «شاهنامه» خالقی مطلق هم شامل ۴۹٬۵۳۰ بیت است. ما برای سهولت حساب و کتاب عدد ۵۰هزار را فرض می‌گیریم. این عدد را اگر تقسیم به ۳۰ سال کنیم و نتیجه را هم به ۳۶۵ بخش کنیم، میانگین بیت‌های سروده‌شده در هر روز از این ۳۰سال کار به دست می‌آید: عدد حیرت‌انگیز روزی ۵ونیم بیت. آیا طبع استاد بزرگ، فقط روزی این قدر می‌توانسته بسراید؟ طبیعی است که نه. این عدد، چیز دیگری به ما می‌گوید.
صرف ۳۰ سال از عمر برای ۵۰ یا ۶۰هزار بیت یعنی تلاش خستگی‌ناپذیر برای ارتقای مداوم خود. طبق همان حساب و کتاب بالا، فردوسی برای هر یک بیت از «شاهنامه» به طور متوسط ۴ساعت و ۳۳ دقیقه زمان گذاشته و بیت به بیت کارش را بارها و بارها بازبینی و بررسی کرده. طبیعی است که چنین دقت و تعهدی برای کار، نتیجه هم می‌دهد. فرمول موفقیت، همان هزار سال پیش هم مداومت و پیشکار بوده.

@IranDel_Channel

💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قطعه "سام و زال"

خواننده: همایون شجریان
آهنگساز: حمید متبسم
چامه‌سرا: ابوالقاسم فردوسی توسی


@IranDel_Channel

💢
..
🔴 فارسی بین، تا ببینی نقش‌های رنگ رنگ

سعید رفیعی خضری

ایران سرزمین مهر و ایمان، سرزمین آفتاب و روشنایی، سرزمین عشق و عرفان، از دیرباز صحنۀ حوادث بی‌شماری بوده است. این هوّیت ملّی و ایرانی بوده که آن را در برابر این حوادث زنده و پابرجا نگه داشته است. این هویّت در بستر زبان فارسی است که رنگ می‌گیرد و می‌بالد.
این زبان، زبانی است که تن به بازی‌های قومیّتی، فرقه‌ای و گروهی نمی‌سپارد. همۀ اقوام، فرق، گروه‌ها و طبقات اجتماعی جملگی برای بیان مکنونات قلبی، افکار و اندیشه‌های خود و برای تعامل با یکدیگر محملی جز آن نمی‌شناسند. این زبان ریسمان پیوند و وحدت و راز همبستگی، وجه پُررنگ هم‌اندیشی و هم‌صدایی است.
از سپیده‌دمان تاریخِ این سرزمین تاکنون، از شاهان و شاعران و عارفان و اهل علم گرفته تا فرد فرد آحاد مردم، با این زبان به علائق ملّی و فرهنگی خود نیرو و انگیزه بخشیده‌اند. این زبان در تاریخ خود، فارسی باستان، پهلوی و دری را در گذر زمان به خود دیده، راه بر زبان و فرهنگ‌های بیگانه بسته، فرهنگ و تمدّنی سترگ را با خود به امروز آورده است.

این زبان، همان زبانی است که کوروش و داریوش بدان سخن گفتند و با آن منشورها و فرمان‌ها نوشتند؛ همان زبانی است که در دورۀ میانه اوستاها و زندها و پازندها و دینکردها و ارداویرافنامه‌ها و… با آن به رشتۀ تحریر درآمدند؛ همان زبانی است که پس از ورود اسلام و ایرانی ـ اسلامی شدن فرهنگ، هرچند با فراز و فرود، چونان گذشته به حیات خود ادامه داد و به عنوان زبان فرهنگ و هنر، ذوق و عرفان و فلسفه، تاریخ و ادب این مرزوبوم رسمیت یافت؛ همان زبانی که در دوران‌های گوناگونِ تاریخی، از صفّاری و سامانی و غزنوی و تیموری و حتی صفوی گرفته تا قاجار و پس از آن، همواره زنده و زبان شاعران و ادیبان و داستان‌سرایان و دانشمندان بوده است.

این زبان همان زبانی است که فردوسی بزرگ، شاهنامه اثر حماسی خود را با آن می‌سراید تا به ریشه‌ها و علائق ملّی و فرهنگی نیرو بخشد و خودباوری را در میان ایرانیان بارور کند، همان زبانی است که عطّار و مولوی با آن حقایق عرفانی، عشق و احساس و شوق را در دل‌ها جای‌گیر می‌کنند، همان زبانی است که سعدی ماندگارترین حکایات و اشعار خود را و حافظ زیباترین غزل‌های خود را بر پهنۀ بوم آن رنگ می‌زنند؛ همان زبانی است که بیدل‌ها و اقبال‌ها و صائب‌ها را شیفته و مجذوب خود می‌کند؛ همان زبانی است که از بهار و شهریار و نیما و شاملو گرفته تا اخوان و سپهری و فروغ واژه‌ها را از دل آن برمی‌گیرند و با آن‌ها تصویرهای بدیع می‌آفرینند.

این زبان، زبانی است که نه‌تنها در حوزۀ شعر که در حوزه‌های ترجمه، آفرینش داستان، مطبوعات، دانش‌ و فنّاوری نیز همواره نقش‌آفرینی کرده به خوبی از عهده برآمده است. برماست که به پاسداشت آن اهتمام ورزیم و آن را چونان جان خویش عزیز بداریم

@IranDel_Channel

💢