ایران‌دل | IranDel
3.74K subscribers
1.24K photos
974 videos
41 files
2.02K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به بهانه تاج‌گذاری چارلز سوم

✍️ علیرضا رزاقی

مسئلهٔ ثبات دولت (state) یکی از مهم‌ترین مفاهیم سیاسی‌ست. دولت باثبات می‌تواند ضامن حفظ حقوق اساسی، امنیت و رفاه شهروندان باشد. ثبات دولت بدون تداوم نهادها و سازوکارهای اساسی حاکمیتی امکان‌پذیر نیست. ثبات نهاد دولت در پادشاهی بریتانیا پس از انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ در قالب تداوم نهاد پادشاهی مشروطه که در رأس آن پادشاه/ملکه به‌عنوان Head of State قرار دارد، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای فلسفهٔ سیاسی عملیِ محافظه‌کارانه است. بریتانیا، کهن‌ترین دموکراسی جهان است که همچنان با احترام به سنت‌‌ها و در پرتو شکوه نمادین‌شان، در عصر استیلای جنون برابری مدرن، به حیات سیاسی خود ادامه می‌دهد.

🎥 توضیح ویدیو: اسقف اعظم کانتربری، تاج پادشاهی را بر سر چارلز سوم قرار می‌دهد. در بریتانیا نهاد دین ذیل نهاد دولت قرار دارد و شخص پادشاه/ملکه رئیس کلیسای آنگلیکان است.

@IranDel_Channel

💢
👍6👎3
.
🔴 «نگاهی کوتاه به مفهوم سنت در آراء دکتر سید جواد طباطبایی»

✍️ سید کوهزاد اسماعیلی

تامل در «نظام سنت» یکی از ویژگی‌های مجموعه آراء مرحوم دکتر سید جواد طباطبایی بود. خصوصیتی که در بسیاری از آثار و نظریات او بروز و ظهور برجسته‌ای داشت و در دوره‌های مختلف فکری او هم دچار تحولات جدی‌ای شده بود.
تا آنجایی که می‌شود در اندیشه و دگرگونی‌های فکری طباطبایی مشاهده کرد، تامل در مورد سنت، با نقد تاریخ‌نگاری مسلط در ایران، به ویژه تاریخ‌نگاری فرمالیستی – مارکسیستی و به طور اخص با نقد علوم اجتماعی موجود و روشنفکری غالب در ایران همراه بوده است.
جریان‌هایی که با نگاهی ایدئولوژیک و غیر دقیق باعث بدفهمی‌های جدی و ژرف در مورد مفاهیم بنیادین اندیشه سیاسی شدند. به طور نمونه در مورد مفهوم «سنت»، اغراق نکرده ایم که اگر بگوییم در چند دهه گذشته شاید هفته‌ای نباشد که در دانشگاه‌ها و رسانه‌های عمومی ما بحثی در مورد مسئله «سنت و مدرنیته» مطرح نشده باشد. و پرسش‌هایی در مورد اینکه «چرا ما هنوز سنتی هستیم؟» و یا «چرا هنوز مدرن نشده ایم؟» به بحث گذاشته نشود. اما متاسفانه کمتر تامل جدی‌ای در مورد مفهوم سنت و تاریخ آن انجام شده است. اینجاست که طباطبایی علوم اجتماعی ایدئولوژیک و به تعبیر خود او «ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه» را به نقد می‌گیرد و سوءبرداشت‌های آنان در تعمیم نادرست مفهوم سنت در حوزه‌های علمی کاملا متفاوت را باعث بدفهمی‌های عمیق می‌شمارد. در همین مثال باید اشاره کرد که سنت در علوم اجتماعی ایدئولوژیک مسلط در ایران در واقع ذیل بخشی از تلاش‌های پژوهشگران غربی یا حتی روشنفکران غربی در حوزه‌های مختلفی مانند شرق‌شناسی و مردم‌شناسی قرار دارد. این پژوهشگران و روشنفکران در بسیاری از مواقع تحقیقات خود را مورد جوامع غیرپیچیده‌ای متمرکز کرده اند که آن (Traditional society) یا جامعه سنتی می‌نامند. جوامعی که احتمالا دارای مناسبات بسیار ساده اجتماعی، سیاسی واقتصادی اند و با این توضیح، احتمالا قرن‌هاست که جامعه ایران چنین ويژگی‌هایی ندارد و در نتیجه جامعه‌ای سنتی نیست اما فهم روشنفکرانه و جامعه‌شناسانه مسلط ما همچنان ذیل این تبیین نادرست قرار دارد.
خلط این بحث با مفهوم سنت به مثابه یک مفهوم فلسفی و نظری که تامل در مورد آن به طور اخص در الهیات مسیحی و سپس در فلسفه اروپایی تاریخی به اندازه تاریخ مسیحیت و تاریخ اندیشه اروپایی داشته، باعث شد که ما حتی مفهوم سنت را، که ریشه‌ای در تاریخ ایران در دوره اسلامی و به طور کلی در معارف اسلامی دارد، هم به درستی درک نکنیم.

بحث مفصلی که طباطبایی در مجلد اول کتاب تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا، با نام «جدال قدیم و جدید در الهیات و سیاسات»، مطرح کرد، احتمالا تلاشی منحصر به فرد از زاویه دید یک پژوهشگر و فیلسوف ایرانی برای نگارش تاریخ اندیشه اروپایی بود که در فصول مختلف آن رساله، بحث‌ها و نظرت متعدد متألهان و فلاسفه مسیحی و اروپایی را در باب سنت و تحولات تاریخی آن را مطرح کرده است.

با توجه به این پژوهش‌ها و تاکید بر ضرورت استفاده اجتهادی از روش‌ها و اسلوب‌های علمی و مفاهیم و مقولات مدرنِ علوم اجتماعی و انسانی، طباطبایی به چهارچوبی برای توضیحِ سنت ایرانی، ارکان مختلف و همچنین نصوص موسس آن می‌رسد. به باور طباطبایی، و با توجه به اصل نظری وحدت در کثرت‌ها، سنت ایرانی متشکل از چهار رکن یا شاخه است.


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙چگونه آشوب گروهک «خلق عرب» در خوزستان دفع شد؟

پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، در اثر پیدایش خلاء قدرت و بی‌توجهی حکومت به خوزستان به ویژه در دو ماه اول که فاقد استاندار بود، استان خوزستان دستخوش جولان نیروهای آشوب‌طلب پانعربی به ویژه تحت حمایت عراق شده بود. نیروهای خارجی و افراد سرسپرده به عراق با همکاری عناصر توده‌ای و چریک، در شهرهای خوزستان متشکل و مسلح شده بودند و خود را آماده می‌کردند تا با ایجاد آشوب در نقاط مختلف، تبلیغات قوم‌گرایانه و طرح مطالباتی مانند تدریس به زبان عربی و خودمختاری و نهایتاً تجزیه، گام‌های پرشتابی به سوی تجزیهٔ خوزستان بردارند. آن زمان، با تعطیلی پادگان‌ها و سستی در قدرت حاکمیت ایران، گروه‌های تجزیه‌طلب و تروریست با حمایت قوی عراق فرصت بی‌نظیری در خوزستان یافته بودند تا شعله‌های آشوب را شعله‌ور کنند.

بالاخره با انتصاب تیمسار احمد مدنی به استانداری خوزستان ورق برگشت و خوزستان از آشوب و دسیسه‌ای شوم رهایی یافت.

در این فایل صوتی، گزارش دریادار مدنی از غائلهٔ خوزستان و چگونگی رهایی کشور از آن بلا را می‌شنویم.

🔴 منبع: آذری‌ها

@IranDel_Channel

💢
👍8
.
🔴 غزل فارسی
مادرِ همهٔ غزل‌های جهان

✍️ استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی

بیماری اصلی شعرِ روزگارِ ما از همین‌‌جا شروع می‌شود که خودش نه‌تنها فُرمی –جز کار نیما– به وجود نیاورده است، بلکه فرم‌های شگفت‌آوری را که محصولِ نبوغِ خیّام و فردوسی و حافظ و مولوی و سعدی است، به یک سوی نهاده و در فرمِ بی‌فرمی ربعِ قرنی است که در جا می‌زند (چند کار منثور شاملو، آن هم نه همهٔ کارهایش را استثنا باید کرد که در بی‌فرمیِ ظاهری آنها نوعی فرم، اما نه فرم نهایی وجود دارد.)

به عقیدهٔ من بُن‌بستِ شعر معاصر به دست کسانی خواهد شکست که یا فرم تازه‌ای ابداع کنند –کاری که نیما کرد و شاگردانش کمال بخشیدند– یا یکی از فُرم‌های تجربه‌شدهٔ قدیم یا جدید را با حال‌و‌هوایِ انسان عصرِ ما انس و الفت دهد و در فضای آن فرم‌ها، تجربه‌های انسانِ عصر ما را شکل دهد.

می‌توان غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرمِ باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت؛ قابی که همه نوع تصویر –از منظره گرفته تا انواع پُرتره‌ها، در هر سبکی از سبک‌های نقاشی– در آن می‌تواند جای بگیرد، آن هم در زبانی که مادرِ همهٔ «غزل»‌های جهان است و هیچ زبانی نمی‌تواند بگوید برای «غزل» امکاناتی بیشتر از زیان فارسی دارد.

من این حرف‌ها را به عنوان دفاع از غزل، به آن معنیِ احمقانهٔ «غزل‌های انجمنی» نمی‌گویم.
می‌خواهم این مطلب بسیار ساده را یاد‌آور شوم که ادبیات و هنر، مجموعه‌ای از فرم‌های خاص‌اند و تحوّلات هریک از این فرم‌ها، به معنی نفی و انکار یا به کنار نهادن دیگر فرم‌ها نیست.
ما در شعرِ سنّتی خویش قوالبی داریم و در داخلِ این قوالب فرم‌های بسیاری؛ فرم‌های ضعیف، نیرومند، راحت و دشوار.

پیدایش قالب شعر آزاد، یا عروضِ نیمایی، به هیچ روی نفی مطلق آن قوالب نیست.
آن قوالب می‌توانند آبستنِ فرم‌های خلّاق، برای بعضی از حال و هواهای عصر ما و عصر‌های آینده باشند.


🔴 منبع: با چراغ و آینه، صفحه ۶۷۶–۶۷۳


@IranDel_Channel

💢
👍9

🔴 قهرمان وطن، سرهنگ خلبان محمود اسکندری

✍️ آرش رئیسی‌نژاد با انتشار تصاویر فوق در رشته‌توییتی نوشت:

در ۱۷ اردیبهشت ۶۱ [خورشیدی] پل ارتش بعث [عراق] بر اروند [رود] را با دلاوری و نبوغ خود ویران کرد؛ پلی استراتژیک که دسترسی عراق به خرمشهر را فراهم می‌کرد.

دو هفته بعد [از بمباران پل ارتشِ بعث]، مردم شندیدند «شهر آزاد گشته»!

سالی پیش از این در عملیات شگفت‌انگیز اچ۳ [حاضر] بود، در تیر ۶۱ [خورشیدی، در عملیات بغداد، شهرِ] بغداد را بمباران کرد هر چند [در آن عملیات، خلبان] عباس دوران را از دست‌ داد.

علی‌رغم فداکاری برای کشور و مردم، ری‌شهری او را متهم به حمایت از سلطنت کرد. زندانی و سپس از ارتش اخراج شد تا در دی ۸۱ [خورشیدی] در تصادفی جان‌ داد، در گمنامی درگذشت و در جایی کم‌نام‌و‌نشان به خاک سپرده شد. مگر سرانجام عاشقان ایران غیر از این است؟

خرمشهر را [افرادی چون] سرهنگ خلبان محمود اسکندری آزاد کرد!


🔴 پی‌نوشت:
واژگان داخل [ ] بعداً به رشته‌توییت اضافه شده و در متن اصلی نیست.

#توییت_خوانی

@IranDel_Channel

💢
👍17
🔴 ترکیه ؛ دموکراسی‌خواهان در برابر اقتدارگرایان

✍️ پیمان عارف اسکویی، دانش‌آموخته علوم‌سیاسی و تحلیلگر

یک هفته تا انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس در ترکیه باقی مانده و نظرسنجی‌های معتبر از پیشی گرفتن ۷-۸ درصدی کمال قلیچداراوغلو رهبر حزب اصلی مخالف -حزب جمهوری خلق- از رجب طیب اردوغان رهبر حزب عدالت و توسعه دارد که از آبان ۱۳۸۱ قدرت را در ترکیه در اختیار داشته است.
کمال قلیچداراوغلو که در یک دهه گذشته رهبری حزب جمهوری خلق را بر عهده داشته توانست با رویکرد «گشایش به راست» این حزب را از یک حزب چپ‌گرای کمالیست که نمی‌توانست از بدنه مذهبی و محافظه‌کاران ملی‌گرا رای بگیرد به حزبی تبدیل کند که به راحتی در کنار حزب اسلامگرایی چون حزب سعادت بنشیند و با حزب ملی‌گرای محافظه‌کاری چون حزب نیک همکاری کند و حتی ناراضیان جدا شده از اردوغان همچون احمد داود اوغلو و علی باباجان را نیز با روی گشاده در صفوف خود بپذیرد.
تا بدین ترتیب جبهه‌ای متنوع از دموکراسی‌خواهان را شکل دهد که از اسلامگرای دموکراتی چون تمل قره‌ملا اغلو که میراث‌دار نجم‌الدین اربکان رهبر فقید حزب رفاه است در منتهی‌الیه راست شروع شود و حزب سوسیال دموکرات جمهوری خلق در منتهی الیه چپ برسد.
جبهه‌ای از میانه‌ها که میانه سیاست ترکیه را تشکیل می‌دهند و خواستار آنند که نظام اقتدارگرای ریاستی که اردوغان با رفراندوم بحث برانگیز فروردین ۱۳۹۶ بر ترکیه تحمیل کرده برچیده شود و ساختار سیاسی به نظام دموکراتیک پارلمانی بازگردد تا دیگر ترکیه با «رژیم یک نفره» اداره نشود و تصمیمات رییس‌جمهور جایگاه فرامین پادشاه را نداشته باشد.
در نقطه مقابل ائتلاف دموکراسی‌خواهان میانه، کارزار انتخاباتی اردوغان نیز چند حزب را در خود جای داده که ویژگی اصلی‌ و مشترک‌شان را احتمالا بتوان در دلدادگی به نظام تصمیم‌سازی اقتدارگرا و خوانش افراطی از گفتاری دانست که حاملشان هستند.
حزب حرکت ملی‌گرا که از سال ۲۰۱۶ بطور غیررسمی و از ۲۰۱۸ به‌صورت رسمی حامی و موتلف اردوغان بوده یک حزب ملی‌گرای راست افراطی است که در دهه ۱۹۶۰ توسط یک سرهنگ قبرسی تبار ارتش به نام آلپ اردلان تورکش که در کودتای ۱۹۶۰ علیه عدنان مندرس و جلال بایار نقشی مهم داشت و حیات سیاسی‌اش را با خواندن اعلامیه کودتای ۲۷ می ۱۹۶۰ از رادیو آغاز کرد پایه‌گذاری شد و توسط یک ملی‌گرای محافظه‌کار افراطی با نام دولت باغچه‌لی رهبری می‌شود که گفته می‌شود دارای روابط بسیار نزدیک با جریان‌های مافیایی و گروه‌های جرایم سازمان‌یافته نه تنها در ترکیه بلکه در اروپا و امریکای لاتین است.


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍5
🔴 «دموکراسی و جامعۀ ایرانی»

✍️ مهدی تدینی،‌ تاریخ‌پژوه

یک بار برای همیشه باید به این پرسش پاسخ داد که وضعیت ما ایرانیان به لحاظ «منش دموکراتیک» چگونه است؟ اصلاً «دموکراسی» از کجا می‌آید؟ آیا ایرانیان شایستگی دموکراسی را ندارند؟ به ویژه نسل جدید؛ آیا «نسل زِد» چیزی از دموکراسی نمی‌فهمد؟

به گمان من «بدفهمی» بسیار عمیقی دربارۀ این مسئله وجود دارد. گروهی هستند که با نگاهی تحقیرآمیز و با نخوتی روشنفکرانه جامعۀ ایرانی را شایستۀ دموکراسی نمی‌دانند. اما اصلاً معیار «دموکرات بودن یا نبودن» چیست؟ اصلاً چه چیزی باعث می‌شود فردی دموکرات شود؟ از زوایای مختلفی می‌توان به این بحث پرداخت و از میان این دیدگاه‌ها، من از منظر «جامعه‌شناسیِ میان‌نسلی» به آن می‌پردازم.

بگذارید ادعای اصلی‌ام را در یک صورت‌بندیِ روشن بیان کنم: «منش دموکراتیک ریشه در سواد ندارد، بلکه نتیجۀ یک زیستِ مشخص است». کسانی که می‌خواهند اثبات کنند ایرانی‌ها ــ به ویژه نسل جوان ــ دموکراسی و آزادی را نمی‌فهمند، دائم بر عنصر سواد یا کتابخوانی یا تجربۀ دموکراتیک تأکید می‌کنند. به ویژه روی این عناصر دست می‌گذارند، زیرا بعد می‌توانند ادعا کنند ما فاقد این عناصریم. اما اصلاً دموکرات بودن به باسواد بودن یا کتابخوان بودن ربطی ندارد! اکثریت رهبرانِ ضددموکراتیک‌ترین جریان‌های سیاسی ــ عموم فاشیست‌ها و کمونیست‌های بلندپایه ــ افراد بسیار باسوادی بودند. این‌همه نویسنده و روشنفکر دیده‌ایم که علناً با دموکراسی و آزادی سر ستیز داشته‌اند ــ اصلاً از آزادی و دموکراسی به معنایی که ما می‌فهمیم بیزار بودند. البته تعابیر «دموکراسی» و «آزادی» از زبانشان نمی‌افتاد و در هر جمله از دموکراسی و آزادی دم می‌زدند، اما این مفاهیم را درون نوعی ایدئولوژی می‌فهمیدند که چیزی از آزادی و دموکراسی باقی نمی‌گذاشت.

بر اساس همین رویکرد، می‌گویند: مگر این نسل زِد چقدر سواد یا تجربه دارد که بفهمد آزادی و دموکراسی چیست؟ یا مگر جامعۀ ایران چقدر کتابخوان است! وارد بحث «آمار و ارقام کتابخوانی» نمی‌شوم؛ منحرفمان می‌کند. اما اصلاً من کلیتِ این نگرش را آدرس غلط، فهم نادرست و اصلاً نشانۀ آشکارِ عدم درک بنیادهای دموکراسی و آزادی می‌دانم.

منکر این نیستم که «می‌تواند» رابطۀ مثبتی میان سواد و منش دموکرات و آزادی‌خواهی وجود داشته باشد. اما آن عامل تعیین‌کننده «سواد» نیست. درک ما از دموکراسی و آزادی دقیقاً و کاملاً نتیجۀ «نوع زندگی» ماست؛ یعنی برآیند نهاییِ زیست فرد در خانه، جامعه و همۀ خرده‌اجتماع‌های دیگری است که او از درون آنها عبور می‌کند. در واقع، فهم دموکراسی و آزادی و تن دادن به آنها نتیجۀ «تربیت» است؛ اما نه تربیت به معنای «تربیت خانوادگی» یا «تربیت در مدرسه»؛ بلکه تربیت به بسیط‌ترین معنا. یعنی تربیت بر اساس همۀ عناصری که بر زیست فرد اثر می‌گذارند. به همین دلیل است که منش دموکرات را نتیجۀ «زیست» می‌دانم، نه نتیجۀ صرفاً چیز موهومی به اسم سواد. به همین دلیل، آنچه باعث می‌شود نسلی یا نسل‌هایی دموکرات باشد یا نباشد نحوۀ زیستی است که پشت سر گذاشته است.

برای فهم قضیه بیایید دو زیست متفاوت را با هم مقایسه کنیم:

زیست اول:
زیستی را تجسم کنید که فرد از بُعد مادی هیچ گونه حریم خصوصی ندارد؛ هیچ حق رأیی ندارد؛ در سنین کم، از جهت اهمیت فردی چندان در زمرۀ آدم به شمار نمی‌آید. نهایتاً غذایی برای زنده ماندن دریافت می‌کند و در اسرع وقت به نیروی کار تبدیل می‎شود تا در خدمت اجتماعِ خانواده یا طایفه باشد و کلاً هویت او بر اساس نقشی که درون آن اجتماع‌ها ایفا می‌کند تعریف می‌شود. از جهت پرورش توانایی‌های ذهنی‌اش (یعنی آموزش و پرورش) کمترین بهره‌مندی را دارد. و از بُعد غیرمادی نیز زیستی را تجربه می‌کند که در مسیر آن «فرد» دائم بی‌ارزش قلمداد شود، فردیت خوار شمرده شود، دائم ارزش‌های والاترِ سکولار و معنوی بر خواسته‌ها و امیال فردی برتری مطلق داده شود. فرد دربست در خدمت انواع اجتماع‌ها، جماعت‌ها و کلاً جامعه قلمداد شود و در نهایت در مسیر کسب سواد نیز مجموعه‌ای چندلایه از انگاره‌ها، مفاهیم، غایت‌ها و زیست‌های ایدئولوژیکِ آرمان‌گرایانه و فردیت‌ستیز بر تن فرد پوشانده شود.


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍7
✍️ دکتر #جواد_طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران


🔴 از کتابِ تأملی درباره ایران
جلد دوم: نظریه حکومت قانون در ایران
بخش نخست: مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی
چاپ چهارم، صفحه ۴۶۵


@IranDel_Channel

💢
👍9
🔴 هویت‌زدایی، جداسازی و غیریت‌سازی به بهانه "آموزش به زبان مادری"

✍️ شیدا بهاری

قوم‌گرایان توجه بسیاری به طرح موضوعی تحت عنوان "آموزش به زبان مادری" دارند. توجه به مساله "آموزش به زبان مادری" آنقدر اغراق آمیز شده که اخیراً آموزش به زبانِ رسمی کشور یعنی فارسی را نوعی ستم قومی تلقی کرده و این ایده بی‌اساس را از طریق رسانه‌های وابسته منتقل می‌کنند.
دلیل توجه به چنین موضوعی جدای از آنکه قوم‌گرایان آن را حق طبیعی و حقوق بشری می‌دانند، مسایل پیچیده و مفصلی است که صرفاً در بستر ساده "آموزش به زبان مادری" مطرح می‌شود.
این سخن به کرات شنیده می‌شود که زبان مادری بخشی از هویت شخصی، تاریخی و فرهنگی هر کودک است و اگر نادیده گرفته شود اثرات سو و غیر قابل جبرانی در پی خواهد داشت و برای اثبات این مدعا از یافته‌های ظاهراً پزشکی و روان‌شناسی هم کمک می‌گیرند که بر اساس آن عدم توجه به زبان مادری باعث بروز اختلالات شخصیتی، ادراکی، یادگیری و در نهایت افت تحصیلی و تخریب شخصیتی می‌شود! این در حالی است که مطالعات گسترده علمی در حوزه زبان و آموزش واقعیات دیگری را نشان می‌دهد. یعنی حتی در صورت آموزش به زبان مادری همچنان مساله افت و ترک تحصیل وجود دارد و این پدیده ناشی از عواملی همچون فرهنگ، اقتصاد و شرایط اجتماعی کودک و خانواده اش است؛ بنابراین ۳ رویکرد در زمینه ارتباط میان دو زبانگی کودک و مساله آموزش مطرح است: ۱- اولین گروه معتقد هستند که عدم آموزش به زبان مادری باعث افت تحصیلی کودک میشود. ۲- گروه دوم معتقدند که اتفاقاق دو زبانه بودن کودک باعث بروز خلاقیت و مهارت و در نهایت پیشرفت آموزشی کودک می‌شود. ۳- گروه سوم نیز معتقد هستند که هیچ کدام از مسایل فوق اهمیتی ندارد و نه باعث پسرفت آموزشی شده و نه عامل پیشرفت آموزشی است و آنچه که اولویت دارد نحوه و کیفیت آموزش است.


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍14
🔴 #اطلاع_رسانی

🔴 ویژه‌برنامه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

🔴 موضوع: جایگاه آذربایجان‌غربی در شاهنامه و شاهنامه‌شناسی (همراه با پرسش و پاسخ)

با حضور و سخنرانی دکتر #سجاد_آیدنلو، دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه نامدار ایرانی از شهر ارومیه

مدیر جلسه: حمید واحدی

زمان: یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۷

مکان: ارومیه، سالن اجتماعاتِ خانه مطبوعات استان آذربایجان‌غربی

@IranDel_Channel

💢
👍16
🔴 #اطلاع_رسانی

🔴 آیین بزرگداشتِ حکیم ابوالقاسم فردوسی و یادبود دکتر ابوالفضل خطیبی


سخنرانان: ژاله آموزگار، فریبا شکوهی، حسن انوری، علی‌ اشرف صادقی، محمود جعفری دهقی، احمدرضا قائم‌مقامی

پخش پیام تصویری از: جلال خالقی‌مطلق، داريوش آشوری، محمدجعفر یاحقی، میرجلال‌الدین کزازی،‌ چنگیز مولایی، تورج دریایی،‌ سجاد آیدنلو

نقال: پریسا سیمین‌‌مهر


زمان؛ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۷

مکان: تهران، خانه اندیشمندان علوم انسانی، تالار فردوسی


@IranDel_Channel

💢
👍11
.
🔴 پندی از حکیم توس

✍️ بهادر قاسمی

حکیم خردمند توس در شاهنامه می‌گوید:

ز بیـــدادیِ شهــریارِ جهـــان
 همه نیکــُو٘ی‌ها شود در نهان
نزاید بهنگام، بر دشتِ گور
 شود بچهٔ باز را چشم، کور
 بِبـُرد ز پستانِ نخچیر، شیر
شود آب در چشمهٔ خویش قیر
شود در جهان چشمهٔ آب، خشک
ندارد به نافهَ ن٘درون بوی، مشک
ز کژی گریزان شود راستی
پدید آید از هر سُوی کاستی


این ابیات اساس اندیشه سیاسی ایرانشهری است. حکیم خردمند توس در این ابیات می‌گوید: یک پادشاه دادگر و عدالت گستر، سامان و قرار یک جامعه است. بنابراین در اثر بیدادگری پادشاه برکت و نعمت از سرزمینِ تحتِ فرمانروایی‌اش رخت برمی‌بندد. فضایل بزرگ اخلاقی و تمام "نیکُـو٘ی"ها همچون صداقت، نیکوکاری، انصاف، نزاکت و ادب، مهربانی و رحم، سخاوت، وظیفه‌شناسی، نظم و ترتیب، کوشش، شجاعت، عدالت، تدبیر و عقلانیت، صبر و بردباری و هر نیکی و فضیلتِ دیگری که پایه‌های هر جامعه برای استحکام، وابسته بدان است، همگی در اثر بیدادگری پادشاه از بین رفته و در نهان می‌شوند. بجای تمام این فضایل، رذایل ناپاک اخلاقی همچون دیوی بر انبانِ جانِ آدمیان حاکم خواهند شد. رذیلت‌هایی چون دروغ، خیانت، بی‌صداقتی، بی‌نزاکتی و بی‌ادبی، بی‌رحمی و نامهربانی، ترس و بی‌عدالتی و هوچی‌گری و...
در ابیات بعدی هم می‌گوید: نه تنها بیدادگری و ظلم پادشاه بر عالم انسانی و جامعه تاثیرات بس مخربی دارد، بر جهان طبیعت و حیوانات نیز تاثیرات به مراتب منفی‌تری خواهد داشت.
در واقع وقتی که شاه بیدادگری پیشه کند، حتی گور هم در دشت و صحرا به موقع نمی‌تواند زایمان کند. چشمِ بچهٔ باز ِتیزچنگِ شکاری هم در اثر بیدادگری شاه کور می‌شود.
 شیر در پستان چهارپایان خشک و آب در چشمهٔ جوشان از زلالی می‌افتد و چون قیر سیاه می‌شود.
 تمام سرچشمه‌هایِ آب‌هایِ پاک و زلال کشور خشک می‌شوند و دیگر هرگز اثری از آب و آبادانی نخواهد بود. حتی هیچ مُشکی در درونِ نافِ آهویِ خُتن عطر و بویی نخواهد داشت.
در اثر بیدادگری و ظلمِ بی حد و حصرِ پادشاه، راستی از دروغ می‌گریزد و ابرهای سیاهِ دروغ و نفاق بر آسمان آن اجتماع دامن‌گستر می‌شوند. بنابراین در هر سویِ آن جامعهٔ پر ظلم و بیداد، نقص و کاستی به وجود خواهد آمد و بنیان‌ها و اصول اخلاقی در آن سرزمین از بین خواهد رفت.


@IranDel_Channel

💢
👍21
🔴 به پیشواز روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی

✍️ استاد محمدعلی موحد تبریزی، ادیب و حقوق‌دان برجسته در پاسخ به پرسشِ "چرا زبان فارسی را دوست دارم؟" نوشت:

فارسی زبان مادری من نیست. آن را در مدرسه آموختم. فارسی کلید خزاین حکمت و معرفت را در اختیار من گذاشت. اگر از آن گنجینه‌ها بهرۀ‌ وافر نبرده‌ام، بی‌لیاقتی خود من بوده است. از آن بابت شرمسارم و به همین مقدار اندک که نصیبم شده مفتخر و شاکرم.

محمدعلی موحد
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

@IranDel_Channel

💢
👍11
🔴 به پیشواز روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی

✍️ استاد ژاله آموزگار ، زبان‌شناس برجسته در پاسخ به پرسشِ "چرا زبان فارسی را دوست دارم؟" نوشت:

زبان فارسی راهی بس دراز پیموده است تا به‌صورت کنونی به جلوه درآید و تاریخ آن نیز هم‌چون تاریخ کهنسال سرزمین ما عمری دیرینه دارد و از پس هزاره‌ها قد برافراشته است.
راز ماندگاری آن نیز هم دلایل زبانشناسی و آواشناسی دارد و هم برای آن است که با زبان‌های ایرانی که زبان فارسی فرزند خلف آنهاست اندیشه بیان شده است.
ما از سده‌هایی دور گاهان و سروده‌های اوستایی را داریم. سپس به ادبیات دورۀ ساسانی می‌رسیم که سرشار از بیانِ اندیشه‌های فلسفی و عالمانه است.
در پایانِ دورۀ ساسانی و آغاز دورۀ اسلامی، این زبان چنان زبانی می‌شود که چون در برابر پدیده‌ای نو و غالب قرار می‌گیرد از میدان به در نمی‌رود، دوام می‌آورد و به هویّت ایرانی تبدیل می‌گردد.
یعقوب لیث با عبارت «مرا به زبانی بستایید که زبان من است» بدان رسمیّت می‌بخشد.
سلسله‌ی سامانی راهگشای بعدی می‌گردد. ترجمه‌های قرآن کریم آغاز می‌شود و واژه‌های زبان فارسی از گزندِ زمان در امان می‌ماند و زمینه برای ظهور شاهنامه فراهم می‌شود. حکیم ابوالقاسم فردوسی با اهدای شاهنامه به ایران و فارسی‌زبانان، پشتوانه‌ای محکم برای زبان فارسی و فرهنگ و هویت ما به ارمغان می‌آورد.
به این دلیل و برای دلایل بسیار دیگر است که من زبانِ فارسی را دوست دارم.

ژاله آموزگار



@IranDel_Channel

💢
👍12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایرانم؛
بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست...


@IranDel_Channel

💢
👍9
.
🔴 موسیقی و ادبیاتِ ایرانی


بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست

روا بود که چنین بی‌حساب دل ببری
مکن که مظلمه خلق را جزایی هست

توانگران را عیبی نباشد ار وقتی
نظر کنند که در کوی ما گدایی هست

به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز
ز دوستان نشنیدم که آشنایی هست

کسی نماند که بر درد من نبخشاید
کسی نگفت که بیرون از این دوایی هست

هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی
از این طرف که منم همچنان صفایی هست

به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت
هنوز جهل مصور که کیمیایی هست

به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید
و گر به کام رسد همچنان رجایی هست

به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست
که در جهان به جز از کوی دوست جایی هست

حضرت سعدی


🔴 موسیقی پیوست

آواز "گناه عشق"
خواننده: همایون شجریان
آهنگساز: علی قمصری
چامه‌سرا: سعدی شیرازی


@IranDel_Channel

💢
👍10
🔴 چرا پیروزی اردوغان در انتخابات برای ایران مطلوب نیست؟

✍️ فرارو

رجب طیب اردوغان یا کمال قلیچ‌دار اوغلو؟ این پرسش جدی این روز‌های محافل عمومی و کارشناسی کشورمان در ارتباط با انتخابات پیش‌روی ترکیه است. رسانه‌ها طی چند هفته اخیر نیز به طور متناوب در گفتگو با ناظران سیاسی به پی‌گیری این موضوع پرداخته‌اند.
در فاصله تنها یک هفته مانده تا موعد برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه در ۱۴ می (۲۴ اردیبهشت) مساله مهم برای ایرانیان این است که گزینه مطلوب ایران در انتخابات چه کسی خواهد بود؟ طرح این پرسش در شرایطی است که نظرسنجی‌ها از رقابت نفس‌گیر دو ائتلاف اصلی «جمهور» و «ملت» برای جلب نظر ۶۴ میلیون و ۱۹۱ هزار و ۲۸۵ نفر رای‌دهنده حکایت دارند.
در این بین، برای ما تحلیل این‌که کدام‌یک شانس بیشتری برای پیروزی دارند، موضوعی ثانویه است. مساله جدی این است که پیروزی کدام یک از این دو رهبر سیاسی تُرک، برای ایران مطلوب‌تر خواهد بود؟ استدلال اصلی نوشتار حاضر این است که پیروزی اردوغان به هیچ عنوان نمی‌تواند گزینه مطلوب ایران در انتخابات ترکیه باشد. در اثبات این ادعا نیز چهار دلیل عمده قابل طرح است.

نخست؛ عدم صحت فرضیه اسلام‌گرایی عدالت و توسعه و همراهی با ایران در سال ۲۰۰۲ یعنی زمانی که حزب اسلام‌گرای عدالت و توسعه، موفق به کسب اکثریت کرسی‌های پارلمانی شد، بسیاری در ایران به شدت از این اتفاق خشنود بودند. آن‌ها چنین می‌پنداشتند که سلطه یک حزب اسلام‌گرا بر ترکیه، می‌تواند دریچه‌ای جدید برای افزایش همکاری‌ها میان تهران و آنکارا باشد. در این مقطع و در انتخابات‌های آتی نیز بُعد ذهنی یا ایدئولوژیک ماجرا - یعنی همان «اسلامی» بودن حزب عدالت و توسعه - پایه استقبال از تداوم حکمرانی رجب طیب اردوغان باقی ماند. در مقطع کنونی نیز برخی از ناظران و تصمیم‌گیرندگان همچنان بر این باور هستند که بُعد فکری یا ذهنیِ «اسلامیت» بر پیروزی اپوزیسیون لائیک‌مشرب اولویت دارد؛ لذا تکرار پیروزی اردوغان گزینه مطلوب برای ایران است.
بر خلاف استدلال این گروه باید توجه داشت که مبنای اسلامیت و اسلام‌گرا بودن طی تمامی سال‌های بعد از ۲۰۰۲ مبنایی برای تعمیق یا گشوده شدن فرصت‌ها برای اتحاد یا همکاری تنگاتنگ تهران و آنکار نبوده است. حتی قدرت‌گیری حزب اخوانی عدالت و توسعه، به معنای ظهور رقیبی ایدئولوژیک برای ایران شیعی نیز بوده است. اردوغان در دو دهه گذشته، استراتژی ترویج ایدئولوژی حزبی خود یعنی ترویج تفکر اخوان‌المسلمین را در کشور‌های مسلمان در دستور کار قرار داده است. حتی در مقطع اولیه نیز اسلام اخوانی با استقبال گسترده غرب نیز همراه بود که در نتیجه تحولات بهار عربی (۲۰۱۱) رو به افول نهاد؛ بنابراین به وضوح هویداست که اسلام‌گرایی اردوغان نه تنها به همفکری و هم‌راستایی در سیاست‌گذاری خارجی دو کشور منتج نشده، بلکه نوعی رقابت ایدئولوژیک در منطقه را به همراه داشته است.


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍10