ایران‌دل | IranDel
3.74K subscribers
1.24K photos
974 videos
41 files
2.02K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🎥 ۳۲ نماینده کنست به وزیر خارجه اسرائیل: اگر کشور مستقل آذربایجان ج ن و ب ی ایجاد شود، اسرائیل متحد دیگری خواهد یافت.
این نامه چرا نوشته شد؟


مناظره مئیر جاودانفر، استاد سیاست معاصر ایران و #پیمان_عارف، تحلیلگر روابط بین‌الملل


@IranDel_Channel

💢
👍7
.
🔴 سخنی با معلّمان

✍️ ذکاءالملک، محمدعلی فروغی

اگر دستم به معلّمها و مدیران مدارس ابتدایی، که از من شنوایی و به کار خود عشق داشته باشند، می‌رسید از آنها چند چیز درخواست می‌کردم: 

اوّل اینکه کوشش کنند تا مدرسه برای کودکان، زندان و درس برای آنها عذاب نباشد؛ به این معنی که اوّلاً مدرسه محلّی باشد که از جهت بنا و هوا و صفا و ترتیبات صحّی دلپسند باشد و سبب دلتنگی و آزردگی خاطر نشود و از خانه و مسکن خود شاگردان بهتر باشد که از ورود به آن محل شاد شوند (هرچند در این قسمت روی سخن با وزارت معارف است). ثانیاً رفتار مدیر و ناظم و معلّم چنان باشد که شاگردان از ملاقات ایشان گریزان نباشند، مخصوصاً تنبیه شاگردان به ضرب و شتم و آزار نباشد، البته نمی‌گویم هیچ واهمه نباید داشته باشند؛ ولیکن جنبۀ محبّت باید غلبه داشته باشد، چنانکه نسبت به پدر و مادر این‌چنین است و سابقاً هم گفته‌اند: 

درس ادیب اگر بود زمزمۀ محبّتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را

ثالثاً تعلیم و تعلّم نباید قسمی باشد که مایۀ کدورت و ملال و خستگی کودکان شود. گذشته از اینکه درس را با تفریح و بازی باید آمیخته کرد مطالبی که به کودکان می‌آموزند باید با فهم ایشان متناسب باشد و مخصوصاً طرز بیان و آموزگاری باید برای طفل دلپذیر باشد:

چون سر و کار تو با کودک فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد 

دوم اینکه رفتار و گفتار معلّمین و اولیای مدرسه باید برای شاگردان سرمشق باشد. پاکیزگی و ادب و حسن خلق و راستی و درستی و نیکوکاری و شرافتمندی و صفات حسنۀ دیگر را کودکان اگر از پیشوایان خود ببینند صدچندان بهتر بیاموزند تا در کتاب بخوانند یا از واعظ و معلّم بشنوند.
سوم اینکه در تعلیم و تربیت در مرحلۀ ابتدایی هم مانند مراحل دیگر باید متوجّه پرورش قوّۀ عقلیه و فکریۀ شاگردان بیشتر باشند تا پر کردن حافظۀ آنها؛ چه بسیار دیده‌ایم کودکانی که مطالب را از حفظ دارند، امّا نمی‌دانند؛ مثلاً در جغرافیا عبارت کتاب را حفظ کرده طوطی‌وار می‌گوید: «فرانسه پایتختش پاریس است». بعد چون بپرسی پایتخت فرانسه کجاست نمی‌داند. گذشته از اینکه اصلاً نفهمیده است فرانسه چیست و پایتخت چه معنی دارد.
بعضی معتقدند که طفل باید مسائل را هرچند نمی‌فهمد یاد بگیرد، امروز اگر نمی‌فهمد همین که در خزینۀ خاطر او ذخیره شد بعدها که عقلش رسید به کارش می‌خورد. به نظر من این عقیده اگر به‌کلّی باطل نباشد، اندازۀ زیادی از آن باطل است و مقدار کثیری از مطالبی که کودکان به این طریق یاد می‌گیرند فراموش می‌کنند و هنگام آموختن جز اینکه عذابی کشیده و وقتی تلف کرده‌اند ثمری ندارد و باید کاری کرد که طفل آنچه را می‌آموزد به‌خوبی درک کند.
چهارم اینکه برای کودکان خردسال در تعلیم خواندن و نوشتن شتاب نکنند. من اگر طفلی داشته باشم که بخواهم تعلیم ابتدایی بدهم از آموختن الفبا و خط شروع نخواهم کرد؛ زیرا همچنان‌که در تعلیم علم حساب به کودکان عددنویسی از جمیع مراحل مشکل‌تر است، در تعلیمات ابتدایی هم از همه دشوارتر تعلیم الفبا و خط خواندن است، الّا اینکه در تعلیم علم حساب شاید چاره جز از این نباشد که از عددنویسی شروع کنند (هرچند این فقره هم مسلّم نیست)؛ امّا در تربیت کودکان برای شروع از خط اجباری نیست.

🔴 منبع: نامه‌های محمدعلی فروغی، به کوشش محمد افشین‌وفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۳۵ - ۲۳۷


@IranDel_Channel

💢
👍14
🔴 اقلیت و اکثریت!

✍️ دکتر جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران



🔴 از کتابِ ملت، دولت‌ و حکومت قانون
جُستار در بیانِ نصّ و سنت؛
چاپ دوم، صفحه ۲۵۷


@IranDel_Channel

💢
👍13👎1
🔴 نخستین یادکرد آذربایجان در شاهنامه

✍️ #سجاد_آیدنلو، دانش‌آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه

آذربایجان همواره یکی از اقالیم و ایالت‌های مهم سرزمین ایران بوده است. از کهن‌ترین گواهی‌هایِ این تعلّق و زیرمجموعگی کتیبۀ کردیر/ کرتیر، موبد نامدارِ دورۀ ساسانی، در سرمشهد (واقع در جنوب کازرون) است که در حدود سال (۲۹۰م) (اواخرِ پادشاهی بهرام دوم) نوشته شده و در ذکر شهرها و مناطق ایران/ ایرانشهر از آذربایجان نیز در کنار پارس، سپاهان، کرمان، سیستان، گرگان و ... یاد کرده است. در ادب فارسی هم این گونه است و برای نمونه در منظومۀ ویس و رامین (سرودۀ بینِ ۴۳۲ و ۴۴۶ ه.ق) که داستانِ آن اصلِ پارتی دارد «آذربایگان» بخشی از ایران است:

گزیده هرچه در ایران بزرگان
از آذربایگان وز ری و گرگان

به گرد آور سپاه از بوم ایران
از آذربایگان و ری و گیلان

نخستین یادکردِ آذربایجان و شهرهای آن در شاهنامه در دورۀ پادشاهی کاووس و پس از آمدن نوۀ او، کیخسرو، از توران به ایران است. در این هنگام میانِ گودرزیان و نوذریان بر سرِ جانشینی کی‌کاووس نزاع در می‌گیرد. گودرز و خاندانش و بسیاری از ایرانیان کیخسرو را جانشین کاووس و شاهِ جدیدِ ایران می‌دانند ولی طوس به بهانۀ تبارِ تورانیِ مادرِ کیخسرو، فریبرز پسر کاووس را سزاوار تخت و تاج می‌شناسد. با اوج‌گیری اختلاف، دو طرف در برابرِ هم لشکر می‌آرایند و کاووس برای اینکه مانعِ جنگ و خون‌ریزی شود و از سوی دیگر با انتخاب خود، میان فرزند (فریبرز) و نواده (کیخسرو) ترجیح و تبعیضی قایل نشود شرط جانشینی خود را موفقیّت در آزمونی تعیین می‌کند و آن گشودنِ دژِ اهریمنیِ بهمن در «اردبیل» است:

دو فرزند ما را کنون با دو خیل
بباید شدن تا درِ اردویل

به مرزی که آنجا دز بهمن است
همه ساله پرخاش آهرمن است

به رنج است از آهرمن، آتش‌پرست
نیارد بدان مرز موبد نشست

از ایشان یکی کان بگیرد به تیغ
ندارم ازو تخت شاهی دریغ

طبق این ابیات، در منطقۀ اردبیل دژی به نام بهمن وجود دارد که نیروهای اهریمنی در آن هستند و مردمانِ دین‌دارِ آن ناحیه را آزار می‌دهند. فریبرز و طوس و لشکریانشان روانۀ اردبیل می‌شوند ولی در نزدیکی حصنِ بهمن از جادوی اهریمنان زمین گرم و آتشناک می‌شود و چون در یک هفته اقامت در آنجا نمی‌توانند درِ دژ و راهی برای ورود به آن بارۀ بلند بیابند ناکام باز می‌گردند. پس از ایشان گودرز و کیخسرو و همراهانشان به آنجا می‌روند و کیخسرو نامه‌ای می‌نویسد و بر سرِ نیزه می‌بندد و آن را به گیو می‌دهد تا به دیوار دژ بهمن فرو کند. بعد از این کار دیوار حصار شکاف برمی‌دارد و همه جا تیره می‌شود و کیخسرو فرمان می‌دهد که دژ را تیرباران کنند. بر اثرِ تیراندازیِ سپاهیان دیوان بسیاری درون دژ کشته می‌شوند و تاریکی به روشنایی تبدیل می‌شود. کیخسرو و گودرز وارد حصار می‌شوند و داخل آن شهری آبادان می‌یابند و:

بفرمود خسرو بدان جایگاه
یکی گنبدی تا بد ابر سیاه

درازا و پهنای او ده کمند
به گِرد اندرش طاقهای بلند

ز بیرون چو نیم از تگِ تازی اسپ
برآورد و بنهاد آذرگشسپ

نشستند گِرد اندرش موبدان
ستاره‌شناسان و هم بخردان

در آن شارستان کرد چندان درنگ
که آتشکده گشت با بوی و رنگ

پس از ساختن آتشکدۀ آذرگشسپ، کیخسرو از اردبیل به پارس پایتخت ایران بازمی‌گردد و کاووس او را به جانشینی خویش بر تخت شهریاری می‌نشاند.


🔴 منبع: آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارساله شاهنامه در آذربایجان، تألیف دکتر سجاد آیدنلو، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ۳۹ - ۴۱


@IranDel_Channel

💢
👍10
🔴 ایران فروشی نیست!

✍️ اکبر مختاری، دانش‌آموخته علوم‌سیاسی

اخیراً سخنی از مدیرکل بیمه‌های تامین اجتماعی منتشر شد که با وجود اهمیت فراوانش مورد توجه قرار نگرفت.

این آقای مدیرکل گفت با این وضعیت مالی بودجه، ممکن است مجبور شویم قشم و کیش و حتی خوزستان را بفروشیم.

فردی که چنین سخنی را بیان می‌کند نه تنها درک سیاسی و حقوقی ندارد بلکه اساساً فاقد خرد ملی‌ست.

جزیره کیش و قشم و خوزستان تنومند و استوار متعلق به تمام ملت ایران و متعلق به تمام نسل‌هاست و هیچ فردی و گروهی نمی تواند بدلیل ضعف سیاسی و اقتصادی چوب حراج بر آنها زند.

اساساً سرزمین جزئی از ارزش‌های پیشینی هست و ارزشهای پیشینی در روابط بین‌الملل کاملاً استراتژیک و غیرقابل مذاکره است.

حتی اگر کشور در بحرانی‌ترین وضعیت هم قرار گیرد نمی‌توان بخشی از سرزمین را فروخت.

شاید برخی بگویند فرد مذکور منظورش فروش به نهاد یا فردی داخلی باشد این درحالی‌ست که سرزمین متعلق به همه ایرانیان‌ست و اصلاً هیچ کس نه تنها نمی‌تواند آن را بفروشد بلکه اجاره موقت! آنها نیز باید بطور شفاف و از طریق مجلس و با بررسی کارشناسی دقیق صورت گیرد.

هنوز مردم از اجاره برخی از مناطق زیستی ماهیان ایران به چین ناراحت‌اند که حالا سخن بسیار بسیار خطرناک فروش قسمتی از سرزمین مقدس ایران می‌شود.

سخنی که می‌توان به حاکمان فعلی گفت این‌ست که چرا شما حاضر نیستید بدلیل مبارزه ایدئولوژیک در سیاست خارجی از حقوق و مزایای خود بگذرید و برخی کارخانه‌های دولتی ورشکسته و بودجه نهادهای بدون بازده را قطع کنید و حالا سخن از فروش سرزمین می‌زنید.

این سخنان ریشه از عدم شناخت از مفهوم وطن و وطن‌پرستی و تفاوتش با نگاه امتی و اساساً بی‌توجهی به امر ملی دارد.

وطن‌پرستی در واقع معنایش گرداگرد وطن چرخیدن و به نوعی پرستاری کردن وطن بصورت پیوسته است همانطور که یک انسان بالغ از مادرش تا آخرین زمان مرگش و تا اخرین مرحله توان شخصیش، پرستاری می‌کند در مورد وطن نیز چنین موردی در میان است.

وطن‌دوستی با وطن‌پرستی تفاوتهایی دارد.
دوست داشتن قابل تغییر است اما پرستش کردن فاقد تعطیل شدن است.

فرد یا افرادی که سخن از فروشِ سرزمین برای پرداخت حقوق بازنشستگان میزنند اصلاً درکی از وطن و تعلقات نسلی ندارند.

اینکه شما نمی‌توانید حقوق بازنشستگان را بدهید بدلیل کسری بودجه است و کسری بودجه بخش عمده‌اش ناشی از عدم صادرات نفت و گاز و کالاهای دیگر است. دلیل این کسری چیست؟
پاسخ روشن است ایران در یکی از منزوی‌ترین دوران تاریخیش قرار گرفته است. کافیست سیاست خارجی ایران متحول شود و درک متفاوتی در امر سیاست خارجی حاکم شود و نگاه ایدئولوژیک در امر سیاست خارجی به محاق رود در آنصورت می‌توان گام به گام از تحریم‌ها عبور کرد.

مردم هنوز فراموش نکرده‌اند که حتی توافق نسبتاً نیم‌بندی بنام برجام نه تنها راه فروش نفت و گاز را باز کرد بلکه این جسارت را در میان مقامات روز ایجاد کرد که در خواست خرید حداقل هشتاد بوئینگ نو را به مقامات آمریکایی دهند.

حاکمان فعلی و آینده باید کاملاً دریابند که ایران، فروشی نیست. این سرزمین برای بقایش شهیدها داده است، جانبازها داده است و ملتش برای نگهداشتش خون دلها خورده‌اند.

باری اگر مشکل کسری بودجه برای دادن حقوق کارکنان و بازنشستگان را دارید ابتدا بودجه نهادهای سربار را قطع کنید نهادهایی که بیهوده در ردیف بودجه، رقم‌های میلیاردی دریافت می‌کنند اما بیلان کاری‌شان هرسال دریغ از پارسال است.


🔴 منبع: کانال دیپلماسی

@IranDel_Channel

💢
👍7👎2
مروجان و کاسبان شبه علم .pdf
153.9 KB
🔴 زمانه مروجان و کاسبان شبه‌علم

✍️ #موسی_غنی_نژاد اهری، دانش‌آموخته دکتری اقتصاد

عدم اقبال سیاستمدار به علم اقتصاد به این دلیل است که رعایت اصول این علم قدرت او را محدود می‌کند. اقتصاد حوزه‌ای است که اگر سیاستمدار بخواهد توصیه‌های علمی کارشناسان را اجرا کند، باید برخی محدودیت‌ها را بپذیرد چون اقتصاد دست و پای سیاستمدار را می‌بندد.

مقابله با شبه‌علم کار سختی است به‌ویژه در شرایطی که سطح عمومی دانش اقتصادی در جامعه بالا نیست و رسانه‌های جمعی غالب هم در اختیار دولتی‌ها و کسانی است که از گسترش شبه‌علم نفع می‌برند. یعنی شما با نوشتن مار می‌خواهید با کسی مقابله کنید که عکس مار می‌کشد. در این شرایط باید ابتدا به مردم خواندن و نوشتن یاد بدهید بعد بنویسید مار.


🔴 منبع: هفته‌نامه تجارت فردا ، شماره ۴۹۶، نهم اردیبهشت ۱۴۰۲ خورشیدی


@IranDel_Channel

💢
👍5
🔴 #توییت_خوانی

✍️ #سالار_سیف_الدینی، با انتشار تصاویر فوق در رشته‌توییتی نوشت:

ذهنیتی است که خیال می‌کند فقط با فروش خاک و خوردن از سرمایه، می‌توان ادامه داد.
در مرکز سرمایه نشسته ولی نمی‌داند با آن پول چکار کند، به جز اختلاس.
لازم نیست جایی را بفروشی، این مملکت از راه توریسم کیش و قشم، بوشهر و ترانزیت هوایی و زمینی، اداره می‌شود. فقط کافیست شما وطن‌فروشها کنار بروید.

این ذهنیت با عزل مدیر از بین نمی‌رود. این را بفروشیم، آن تاریخ مملکت را اجاره صد ساله بدهیم تا قلیان‌سرا درست کنند، ماهی‌های دریا را هم واگذار کنیم.
این ذهنیت برای اداره ساخته نشده، برای تاراج طراحی شده و نهایتش به کانادا ختم می‌شود نه توسعه!


@IranDel_Channel

💢
👍13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بهار به نیمه‌راه رسید..
پانزدهم اردیبهشت، روز ملی شیرازِ جان


آخر ای بادِ صبا بویی اگر می‌آری
سوی شیراز گُذر کن که مَرا یار آن‌جاست


سعدی شیرازی



#مناسبتها

@IranDel_Channel

💢
👍16👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بهار به نیمه‌راه رسید...

پانزدهم اردیبهشت، روز ملی شیرازِ جان



#مناسبتها


@IranDel_Channel

💢
👍8
🔴 ایراد به تاسیس شرکت مس آذربایجان

🔴 دومینوی استقلال‌طلبی صنعتی را در ایران به راه نیاندازید!

✍️ اقتباس از فرازدیلی

رئیس‌جمهوری در سفر روز دوازده خرداد [۱۴۰۱ خورشیدی] به آذربایجان‌شرقی دستور مهمی صادر کرد و آن استقلال معادن مس این استان و تشکیل شرکت مس آذربایجان بود. دولت می.گوید این تصمیم باعث توسعه بیشتر و افزایش رفاه در این منطقه می‌شود. در مقابل اما منتقدان زیادی درباره مثبت بودن سرنوشت این تصمیم و دستور اظهار تردید جدی می‌کنند. اما دلیل این نگرانی‌ها چیست؟

یک) شرکت مس آذربایجان؛ ایده محبوب فدرالیست‌ها

استقلال معادن مس آذربایجان مطالبه‌ای است که اول بار توسط گروه‌ها و چهره‌های معتقد به نگاه قومی مطرح شد. در واقع نگرانی اول اتکاء این ایده به نگاه‌های قومی و ضدملی است که شکلی از فدرالیسم را برای ایران توصیه و تجویز می‌کنند. گسستن ارتباطات ملی مناطق مختلف خصوصاً در حوزه‌های اقتصادی قدم اولی است که می‌تواند راه آن ایده نگران‌کننده را هموار کند. جای سوال از دولت است که چرا در سفر به آذربایجان‌شرقی مهمترین تصمیمی که می‌گیرد بر اساس مهمترین مطالبه‌ای است که گروه‌های قوم‌گرا در سال‌های اخیر مطرح کرده‌اند؟ آن هم در حالی که این ایده و تبعات آتی آن موجب نگرانی چهره‌ها و مجامعی است که بر لزوم داشتن نگاه ملی تاکید دارند.

دو) آب را از کجا می‌آورید؟

یکی از بهانه‌های اصلی استقلال معادن مس آذربایجان این است که پول مس در استان کرمان در حال هزینه شدن است. از جمله وجود چند باشگاه ورزشی به عنوان شاهد این ادعا مطرح می‌شود. ماجرا از این قرار است که کنستانتره مس استخراج شده از معدن سونگون به دلیل نبود کارخانجات فراوری به کرمان منتقل و در کارخانجات مس سرچشمه، ذوب و پالایش می‌شود. هدف اصلی تشکیل شرکت مس آذربایجان ایجاد همین صنایع جنبی و جذب اشتغال آن است. اما این کار یک اشکال اصلی دارد آن هم تامین آب مورد نیاز کارخانه‌های مس است. هم اکنون میزان آب‌بری صنایع مس سرچشمه به تنهایی در سال در حداقلی‌ترین حالت ممکن بیش از بیسن و هفت میلیون مترمکعب است. می‌دانیم که تاسیس انواع و اقسام صنایع آب بر و کم اشتغال‌زا در بخش مرکزی فلات ایران چه بلایی بر سر منابع آب آورده. همچنین می‌دانیم همین الان عدم مدیریت مناسب، وضعیت منابع آب منطقه آذربایجان را به کجا رسانده. حامیان تاسیس یک صنعتِ آب‌بر جدید مانند صنایع مس در آذربایجان باید پاسخ بدهند که قرار است آب مورد نیاز این کارخانجات از کجا تامین شود؟ آیا باز هم قرار است چشم به یک پروژه انتقال آب دیگر در کشور داشته باشیم؟ انتقال اب دریا به آذربایجان با توجه به محیط کوهستانی آن چقدر تمام خواهد شد؟ اگر آبی در منطقه هست چرا اول دریاچه ارومیه احیاء نمی‌شود؟ همین الان به شکل منطقی بخش زیادی از صنایع آب بر کشور به دلیل بحران آب باید به نقاط ساحلی منتقل شوند، در چنین شرایطی ایجاد یک صنعت آب بر جدید در منطقه‌ای که خود درگیر بحران آبی است، چه توجیهی دارد؟ در سال‌هایی که اکثر صاحبنظران فهمیده‌اند بی‌توجهی به آمایش سرزمین در انتخاب محل صنایع چه ضربه‌ی بزرگی به منابع کشور و‌ آیندگان زده، تکرار این کار یک خیانت بزرگ خواهد بود.

سه) اشتغال با کمترین بازدهی سرمایه‌گذاری

نکته دیگر به بحث اشتغال بر می‌گردد؛ موافقان استقلال مس آذربایجان از صنایع ملی مس ایران می‌گویند این کار باعث اشتغال‌زایی در منطقه خواهد شد. اما نکته ایجاست که اتفاقاً صنایع سنگین کمترین میزان ایجاد اشتغال نسبت به سرمایه‌گذاری را دارند. به طوری که متوسط هزینه ایجاد یک شغل در کل گستره اقتصادی کشور حدود یکصد و پنجاه میلیون تومان است اما متوسط ایجاد شغل در صنایع سنگین چون معادن بیش از سه میلیارد تومان اعلام شده. به عبارتی بیست برابر متوسط تولید شغل در تمام حوزه‌ها. این را هم بگوییم که بیش از هفتاد درصد اشتغال عموماً در بنگاه‌های کوچک اقتصادی و صنایع خُرد ایجاد می‌شود. اگر امکان جذب سرمایه‌ای به بزرگی سرمایه ایجاد صنایع مس در آذربایجان وجود دارد چرا این سرمایه به سمت فعالیت‌هایی با امکان اشتغال‌زایی بیشتر و زود بازده‌تر سوق داده نمی‌شود؟ چرا مثلا ظرفیت گردشگری استان فعال نمی‌شود؟ چرا ظرفیت تولیدات قدیمی و مشهور منطقه و تقویت تجارت آنها مانند فرش یا کفش تقویت نمی‌شود؟

🔴 ادامه‌ی یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍13👎2
.
🔴مقدمات آیندۀ روشن

✍️ سید حسن تقی‌زاده تبریزی

به نظر این‌جانب برای استقلال و ترقی و تمدن ایران چهار رکن عمده و شرط ناگزیر لازم است و پس از فراهم ساختن این ارکان اصلیه باید در چهار اساس مهم کار کرد. پیش از شرح و تفسیر این مطلب می‌خواهم یک مسئلۀ مهم را توضیح کنم و هیچ شبهه‌ای در آن نگذارم و آن این است که ما بیش از هر چیز دیگر تمدن و ترقی و تربیت مردم این ملک را طالبیم و ایرانیان تجدددوست و ترقی‌طلب و اصلاحات‌خواه عظمت و قدرت ایران را برای آن نمی‌خواهند که عشایر ایران تا مرکز هند و یا پترسبورگ بچاپند و از بیم صولت شیران عجم مردم قسطنطنیه خواب راحت نکنند یا آنکه دائرۀ نفوذ کلمۀ عناصر قهقرایی ما وسعت گرفته تا ژنو و لاهه هم برسد و ... نه، ما ایران متمدن و آباد و باتربیت می‌خواهیم که در هیئت جامعۀ ملل عالم آبرویی داشته در ترقی و آبادی عالم و افزایش علم و معرفت بشر با آن ملل همدستی نماید ورنه حبّ وطن تنها به معنی لغوی قدیمی آن که اهل زنگبار و حبشه و کنگو نیز دارند با آنکه فی حدّ ذاته صفت ممدوح و دلیل نجابت اخلاقی است، کافی برای مقصود وطن‌خواهان نیست. باید به اندازۀ وطن‌دوستی و حتی بیش از آن اندازه ترقی و تمدن‌دوستی داشته باشیم و نه‌تنها به تصاحب و تملک ابدی قبرستان خراب خود دلخوش باشیم بلکه برای گلستان ساختن آن ویرانه نیز بکوشیم.
چهار رکن عمدۀ این استقلال و تمدن و ترقی به عقیدۀ این‌جانب عبارت است از وحدت ملی، امنیت، اصلاح ادارات دولتی، به‌خصوص مالیه و اصلاح اصول حکومت ملی و نمایندگی ملی.


🔴 منبع:
آینده: سال اوّل (تیر ۱۳۰۴- آبان ۱۳۰۵)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۸ - ۱۹ ( شمارۀ ۱، تیرماه ۱۳۰۴)


@IranDel_Channel

💢
👍10
💚
🤍
❤️

🔴 شهروندان ایرانی که دغدغه‌ی ایران دارند، به کانالِ تلگرامی "ایران‌دل" دعوت‌اند.

نام این کانال‌، از بیت معروفِ حکیم نظامی‌ گنجه‌ای، الهام گرفته شده است:
همه عالم تَن است و ایران‌دل
نیست گوینده،‌ زین قیاس خجل

بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک فایل صوتی در کانالِ ایران‌دل به معنی تایید کل محتوای ارسالی و تمام مواضع صاحب آن محتوا (نویسنده و سخنران و توییت‌زننده) نیست و صرفاً هدف بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه پیرامون تاریخ، فرهنگ، ادبیات، اندیشه‌ی ایرانی و مسائل روز ایران است.

لطفاً به کانالِ تلگرامی ایران‌دل پیوسته و دوستان خود را بدین کانال دعوت کنید و این پیام را در گروه‌های مختلف تلگرامی به اشتراک بگذارید.

https://t.me/IranDel_Channel


@IranDel_Channel

💢
👍10
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 درهم‌تنیدگی تاریخی ایرانیان با تجارت

آرش رئیسی‌نژاد، استاد پیشینِ روابط‌ بین‌الملل دانشگاه تهران در نشست "گفت‌وگوی فردا" با موضوع تجارت به روایاتی اشاره می‌کند که همگی گواه از در هم تنیده بودن اقتصاد ایرانیان طی قرن‌ها با تجارت دارد.

به گفته او، ایران به عنوان قدیمی‌ترین دولت تاریخ جهان، از ابتدا بر مفهوم تجارت استوار بوده است.

رئیسی‌نژاد با بیان اینکه همواره در تاریخ ایران در مسیر ارتباط کشورهای همسایه و جهان قرار داشته است، می‌گوید: ایران همواره در شریان‌های بازرگانی و تجارت جهانی نقش بازی می‌کرده است چرا که همواره کمتر کشوری در تاریخ مانند ایران دارای همسایگان متعدد و متنوع بوده و در واقع جغرافیای ایران کاملاً منطبق با تجارت است.


🔴 فیلم کامل این گفت‌وگو را در تارنمای فردای اقتصاد ببینید.


@IranDel_Channel

💢
👍7
🔴 #توییت_خوانی

🔴 تعداد مجری/مهمان‌های تجزیه‌طلبِ شبکه‌ی اینترنشنال چه مقدار است؟

✍️ کاربر توییتری به نامِ "سپیده" در رشته‌توییتی نشان داده که رسانه‌ی اینترنشنال چگونه به لانه‌ی تجزیه‌طلبان و ایران‌ستیزان تبدیل شده است.


🔴 این رشته‌توییت را در قسمت "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍9👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 شانزدهم اردیبهشت، روز ملی مراغه؛ شهرِ تاریخی و کهن و باغ‌شهر زیبای ایران

شانزدهم اردیبهشت سال ۶۳۸ خورشیدی که آغاز ساخت رصدخانه مراغه است در تقویم ایران به عنوان روز مراغه نام‌گذاری شده‌ است.

هدف از نامگذاری این روز به نام روز مراغه، شناساندن فرهنگ، تاریخ و تمدن این شهر کهن است.

مراغه، دومین شهر بزرگ استان آذربایجان‌شرقی است. این شهر در کنار رودخانۀ صوفی‌چای در دامنۀ جنوبی کوه سهند و در ۱۳۰ کیلومتری جنوب تبریز واقع شده است‌.

مراغه که به باغشهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد، با ۳۰۰ اثر ثبت شدۀ ملی، جزو ۱۰ شهر تاریخی ایران می‌باشد که سالانه هزاران گردشگر خارجی و ایرانی از این شهر دیدن می‌کنند.

رصدخانۀ مراغه تحت نظارت خواجه نصیرالدین توسی، دانشمند بزرگ ایرانی در زمان فرمانروایی هلاکوخان ایلخانی ساخته شد. این رصدخانه، فقط رصدخانه ستارگان نبود بلکه یک سازمان علمی گسترده بود که بیشتر شاخه‌های دانش در آن تدریس می‌شد و بزرگترین دانشمندان ایرانی و تعدادی از دانشمندان چینی و یونانی در آن جمع شده بودند و هدف از آن پیشبرد علمی کشور پس از حملات اعراب و مغولان به ایران بود.



#مناسبتها‌

@IranDel_Channel

💢
👍14
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 به بهانه تاج‌گذاری چارلز سوم

✍️ علیرضا رزاقی

مسئلهٔ ثبات دولت (state) یکی از مهم‌ترین مفاهیم سیاسی‌ست. دولت باثبات می‌تواند ضامن حفظ حقوق اساسی، امنیت و رفاه شهروندان باشد. ثبات دولت بدون تداوم نهادها و سازوکارهای اساسی حاکمیتی امکان‌پذیر نیست. ثبات نهاد دولت در پادشاهی بریتانیا پس از انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ در قالب تداوم نهاد پادشاهی مشروطه که در رأس آن پادشاه/ملکه به‌عنوان Head of State قرار دارد، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای فلسفهٔ سیاسی عملیِ محافظه‌کارانه است. بریتانیا، کهن‌ترین دموکراسی جهان است که همچنان با احترام به سنت‌‌ها و در پرتو شکوه نمادین‌شان، در عصر استیلای جنون برابری مدرن، به حیات سیاسی خود ادامه می‌دهد.

🎥 توضیح ویدیو: اسقف اعظم کانتربری، تاج پادشاهی را بر سر چارلز سوم قرار می‌دهد. در بریتانیا نهاد دین ذیل نهاد دولت قرار دارد و شخص پادشاه/ملکه رئیس کلیسای آنگلیکان است.

@IranDel_Channel

💢
👍6👎3
.
🔴 «نگاهی کوتاه به مفهوم سنت در آراء دکتر سید جواد طباطبایی»

✍️ سید کوهزاد اسماعیلی

تامل در «نظام سنت» یکی از ویژگی‌های مجموعه آراء مرحوم دکتر سید جواد طباطبایی بود. خصوصیتی که در بسیاری از آثار و نظریات او بروز و ظهور برجسته‌ای داشت و در دوره‌های مختلف فکری او هم دچار تحولات جدی‌ای شده بود.
تا آنجایی که می‌شود در اندیشه و دگرگونی‌های فکری طباطبایی مشاهده کرد، تامل در مورد سنت، با نقد تاریخ‌نگاری مسلط در ایران، به ویژه تاریخ‌نگاری فرمالیستی – مارکسیستی و به طور اخص با نقد علوم اجتماعی موجود و روشنفکری غالب در ایران همراه بوده است.
جریان‌هایی که با نگاهی ایدئولوژیک و غیر دقیق باعث بدفهمی‌های جدی و ژرف در مورد مفاهیم بنیادین اندیشه سیاسی شدند. به طور نمونه در مورد مفهوم «سنت»، اغراق نکرده ایم که اگر بگوییم در چند دهه گذشته شاید هفته‌ای نباشد که در دانشگاه‌ها و رسانه‌های عمومی ما بحثی در مورد مسئله «سنت و مدرنیته» مطرح نشده باشد. و پرسش‌هایی در مورد اینکه «چرا ما هنوز سنتی هستیم؟» و یا «چرا هنوز مدرن نشده ایم؟» به بحث گذاشته نشود. اما متاسفانه کمتر تامل جدی‌ای در مورد مفهوم سنت و تاریخ آن انجام شده است. اینجاست که طباطبایی علوم اجتماعی ایدئولوژیک و به تعبیر خود او «ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه» را به نقد می‌گیرد و سوءبرداشت‌های آنان در تعمیم نادرست مفهوم سنت در حوزه‌های علمی کاملا متفاوت را باعث بدفهمی‌های عمیق می‌شمارد. در همین مثال باید اشاره کرد که سنت در علوم اجتماعی ایدئولوژیک مسلط در ایران در واقع ذیل بخشی از تلاش‌های پژوهشگران غربی یا حتی روشنفکران غربی در حوزه‌های مختلفی مانند شرق‌شناسی و مردم‌شناسی قرار دارد. این پژوهشگران و روشنفکران در بسیاری از مواقع تحقیقات خود را مورد جوامع غیرپیچیده‌ای متمرکز کرده اند که آن (Traditional society) یا جامعه سنتی می‌نامند. جوامعی که احتمالا دارای مناسبات بسیار ساده اجتماعی، سیاسی واقتصادی اند و با این توضیح، احتمالا قرن‌هاست که جامعه ایران چنین ويژگی‌هایی ندارد و در نتیجه جامعه‌ای سنتی نیست اما فهم روشنفکرانه و جامعه‌شناسانه مسلط ما همچنان ذیل این تبیین نادرست قرار دارد.
خلط این بحث با مفهوم سنت به مثابه یک مفهوم فلسفی و نظری که تامل در مورد آن به طور اخص در الهیات مسیحی و سپس در فلسفه اروپایی تاریخی به اندازه تاریخ مسیحیت و تاریخ اندیشه اروپایی داشته، باعث شد که ما حتی مفهوم سنت را، که ریشه‌ای در تاریخ ایران در دوره اسلامی و به طور کلی در معارف اسلامی دارد، هم به درستی درک نکنیم.

بحث مفصلی که طباطبایی در مجلد اول کتاب تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا، با نام «جدال قدیم و جدید در الهیات و سیاسات»، مطرح کرد، احتمالا تلاشی منحصر به فرد از زاویه دید یک پژوهشگر و فیلسوف ایرانی برای نگارش تاریخ اندیشه اروپایی بود که در فصول مختلف آن رساله، بحث‌ها و نظرت متعدد متألهان و فلاسفه مسیحی و اروپایی را در باب سنت و تحولات تاریخی آن را مطرح کرده است.

با توجه به این پژوهش‌ها و تاکید بر ضرورت استفاده اجتهادی از روش‌ها و اسلوب‌های علمی و مفاهیم و مقولات مدرنِ علوم اجتماعی و انسانی، طباطبایی به چهارچوبی برای توضیحِ سنت ایرانی، ارکان مختلف و همچنین نصوص موسس آن می‌رسد. به باور طباطبایی، و با توجه به اصل نظری وحدت در کثرت‌ها، سنت ایرانی متشکل از چهار رکن یا شاخه است.


🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙چگونه آشوب گروهک «خلق عرب» در خوزستان دفع شد؟

پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، در اثر پیدایش خلاء قدرت و بی‌توجهی حکومت به خوزستان به ویژه در دو ماه اول که فاقد استاندار بود، استان خوزستان دستخوش جولان نیروهای آشوب‌طلب پانعربی به ویژه تحت حمایت عراق شده بود. نیروهای خارجی و افراد سرسپرده به عراق با همکاری عناصر توده‌ای و چریک، در شهرهای خوزستان متشکل و مسلح شده بودند و خود را آماده می‌کردند تا با ایجاد آشوب در نقاط مختلف، تبلیغات قوم‌گرایانه و طرح مطالباتی مانند تدریس به زبان عربی و خودمختاری و نهایتاً تجزیه، گام‌های پرشتابی به سوی تجزیهٔ خوزستان بردارند. آن زمان، با تعطیلی پادگان‌ها و سستی در قدرت حاکمیت ایران، گروه‌های تجزیه‌طلب و تروریست با حمایت قوی عراق فرصت بی‌نظیری در خوزستان یافته بودند تا شعله‌های آشوب را شعله‌ور کنند.

بالاخره با انتصاب تیمسار احمد مدنی به استانداری خوزستان ورق برگشت و خوزستان از آشوب و دسیسه‌ای شوم رهایی یافت.

در این فایل صوتی، گزارش دریادار مدنی از غائلهٔ خوزستان و چگونگی رهایی کشور از آن بلا را می‌شنویم.

🔴 منبع: آذری‌ها

@IranDel_Channel

💢
👍8
.
🔴 غزل فارسی
مادرِ همهٔ غزل‌های جهان

✍️ استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی

بیماری اصلی شعرِ روزگارِ ما از همین‌‌جا شروع می‌شود که خودش نه‌تنها فُرمی –جز کار نیما– به وجود نیاورده است، بلکه فرم‌های شگفت‌آوری را که محصولِ نبوغِ خیّام و فردوسی و حافظ و مولوی و سعدی است، به یک سوی نهاده و در فرمِ بی‌فرمی ربعِ قرنی است که در جا می‌زند (چند کار منثور شاملو، آن هم نه همهٔ کارهایش را استثنا باید کرد که در بی‌فرمیِ ظاهری آنها نوعی فرم، اما نه فرم نهایی وجود دارد.)

به عقیدهٔ من بُن‌بستِ شعر معاصر به دست کسانی خواهد شکست که یا فرم تازه‌ای ابداع کنند –کاری که نیما کرد و شاگردانش کمال بخشیدند– یا یکی از فُرم‌های تجربه‌شدهٔ قدیم یا جدید را با حال‌و‌هوایِ انسان عصرِ ما انس و الفت دهد و در فضای آن فرم‌ها، تجربه‌های انسانِ عصر ما را شکل دهد.

می‌توان غزل گفت و غزل را به عنوان یک فرمِ باز، یک قالب گسترده و یک قاب پذیرفت؛ قابی که همه نوع تصویر –از منظره گرفته تا انواع پُرتره‌ها، در هر سبکی از سبک‌های نقاشی– در آن می‌تواند جای بگیرد، آن هم در زبانی که مادرِ همهٔ «غزل»‌های جهان است و هیچ زبانی نمی‌تواند بگوید برای «غزل» امکاناتی بیشتر از زیان فارسی دارد.

من این حرف‌ها را به عنوان دفاع از غزل، به آن معنیِ احمقانهٔ «غزل‌های انجمنی» نمی‌گویم.
می‌خواهم این مطلب بسیار ساده را یاد‌آور شوم که ادبیات و هنر، مجموعه‌ای از فرم‌های خاص‌اند و تحوّلات هریک از این فرم‌ها، به معنی نفی و انکار یا به کنار نهادن دیگر فرم‌ها نیست.
ما در شعرِ سنّتی خویش قوالبی داریم و در داخلِ این قوالب فرم‌های بسیاری؛ فرم‌های ضعیف، نیرومند، راحت و دشوار.

پیدایش قالب شعر آزاد، یا عروضِ نیمایی، به هیچ روی نفی مطلق آن قوالب نیست.
آن قوالب می‌توانند آبستنِ فرم‌های خلّاق، برای بعضی از حال و هواهای عصر ما و عصر‌های آینده باشند.


🔴 منبع: با چراغ و آینه، صفحه ۶۷۶–۶۷۳


@IranDel_Channel

💢
👍9

🔴 قهرمان وطن، سرهنگ خلبان محمود اسکندری

✍️ آرش رئیسی‌نژاد با انتشار تصاویر فوق در رشته‌توییتی نوشت:

در ۱۷ اردیبهشت ۶۱ [خورشیدی] پل ارتش بعث [عراق] بر اروند [رود] را با دلاوری و نبوغ خود ویران کرد؛ پلی استراتژیک که دسترسی عراق به خرمشهر را فراهم می‌کرد.

دو هفته بعد [از بمباران پل ارتشِ بعث]، مردم شندیدند «شهر آزاد گشته»!

سالی پیش از این در عملیات شگفت‌انگیز اچ۳ [حاضر] بود، در تیر ۶۱ [خورشیدی، در عملیات بغداد، شهرِ] بغداد را بمباران کرد هر چند [در آن عملیات، خلبان] عباس دوران را از دست‌ داد.

علی‌رغم فداکاری برای کشور و مردم، ری‌شهری او را متهم به حمایت از سلطنت کرد. زندانی و سپس از ارتش اخراج شد تا در دی ۸۱ [خورشیدی] در تصادفی جان‌ داد، در گمنامی درگذشت و در جایی کم‌نام‌و‌نشان به خاک سپرده شد. مگر سرانجام عاشقان ایران غیر از این است؟

خرمشهر را [افرادی چون] سرهنگ خلبان محمود اسکندری آزاد کرد!


🔴 پی‌نوشت:
واژگان داخل [ ] بعداً به رشته‌توییت اضافه شده و در متن اصلی نیست.

#توییت_خوانی

@IranDel_Channel

💢
👍17