🔴 ایسنا به نقل از یک کارشناس مسائل قفقاز: ژست کودکانه باکو علیه ایران
✍️ گفتگوی ایسنا با #سالار_سیفالدینی
▫️عملیات تروریستی طراحی شده علیه ایران در شاهچراغ (شیراز) نشان داد که دامنه تهدید باکو از جدار بیرونی مرزها به عمق استراتژیک کشور رسیده است. هیچ کشوری تاکنون به این شکل ایران را تهدید نکرده است. از یک طرف نیروهای جداییطلب، از یک طرف نیروهای طرفدار فروپاشی مانند فرقه رجوی، از سویی نیروی های تروریست تکفیری، از سوی دیگر تهدید به نابودی ایران که بخشی از برنامه روزمره شبکههای دولتی و نیمه دولتی باکو شده است. در این معنا باکو با کُنشهای سیاسی و کُدهای ژئوپلیتیکی که در چند هفته اخیر علیه ایران فرستاده است (از سمرقند تا آلبانی) تبدیل به معضل مهم امنیت ملّی شده است. به همین نسبت باید تلقی جغرافیایی ایران از تهدید، تغییر و تنظیم شود.
▫️مرزهای شمالی و قفقاز نیز برایش با اهمیت است، اظهار داشت: مرزهای شمال غرب برای ایران اهمیت و ماهیت اقتصادی دارد. از زمانی که نیروهای علی اف درحد فاصل «حورادیز تا خداآفرین» مستقر شده اند، این مرزها از ماهیت اقتصادی به وضعیت امنیتی تغییر ماهیت داده است. پیش از استقرار نیروهای علی اف در محور فوق، کشور کاملا با ثبات و آرام بود و ایران هیچ مشکل امنیتی و حتی انتظامی در این مرزها نداشت. اما امروز برای حفظ ثبات و امنیت این مرزها ناچار به برگزاری چند مانور بزرگ در مدت دو سال و استقرار دائمی نیروهای ارتش و سپاه در امتداد مرز هستیم.
▫️نوع روابط باید بازبینی شده و از ابتدا ریل گذاری شود. ریل گذاری روابط در آغاز دهه نود، به شکلی نبود که قادر به ادامه مسیر باشد و بنیانی کج داشت. اکنون به نقطه گسست در روابط رسیده ایم. این گسست، عمیق تر از آن است که با مقاله و گفتوگوی تلفنی ترمیم شود. دغدغه های امنیتی ایران در مرزهای شمال غرب جدی است، به قدری که اصولا قبل از هر چیزی این دغدغه به نفس وجود مرزهای شمال غرب باز می گردد!
▫️اگر تهدید بالقوه علیه ایران از ناحیه وجود داشته باشد، ایران باید همان رفتار و سیاستی را در پیش بگیرد که در قبال اقلیم شمال عراق در پیش داشته است. یعنی «دفاع مشروع پیش دستانه» و از نظر حقوق بین الملل کشوری که یکبار مورد حمله قرار گرفته و شواهد قانع کننده مبنی بر دخالت و آمادگی همان دشمن برای تهاجم مجدد وجود دارد، در این حالت نیاز نیست منتظر حمله تروریستی قریب الوقوع دیگری بماند. حق اقدام متقابل نیز یکی دیگر از قواعد بین المللی است که ایران می تواند به آن متوسل شود.
متن کامل در ایسنا
@IranDel_Channel
💢
✍️ گفتگوی ایسنا با #سالار_سیفالدینی
▫️عملیات تروریستی طراحی شده علیه ایران در شاهچراغ (شیراز) نشان داد که دامنه تهدید باکو از جدار بیرونی مرزها به عمق استراتژیک کشور رسیده است. هیچ کشوری تاکنون به این شکل ایران را تهدید نکرده است. از یک طرف نیروهای جداییطلب، از یک طرف نیروهای طرفدار فروپاشی مانند فرقه رجوی، از سویی نیروی های تروریست تکفیری، از سوی دیگر تهدید به نابودی ایران که بخشی از برنامه روزمره شبکههای دولتی و نیمه دولتی باکو شده است. در این معنا باکو با کُنشهای سیاسی و کُدهای ژئوپلیتیکی که در چند هفته اخیر علیه ایران فرستاده است (از سمرقند تا آلبانی) تبدیل به معضل مهم امنیت ملّی شده است. به همین نسبت باید تلقی جغرافیایی ایران از تهدید، تغییر و تنظیم شود.
▫️مرزهای شمالی و قفقاز نیز برایش با اهمیت است، اظهار داشت: مرزهای شمال غرب برای ایران اهمیت و ماهیت اقتصادی دارد. از زمانی که نیروهای علی اف درحد فاصل «حورادیز تا خداآفرین» مستقر شده اند، این مرزها از ماهیت اقتصادی به وضعیت امنیتی تغییر ماهیت داده است. پیش از استقرار نیروهای علی اف در محور فوق، کشور کاملا با ثبات و آرام بود و ایران هیچ مشکل امنیتی و حتی انتظامی در این مرزها نداشت. اما امروز برای حفظ ثبات و امنیت این مرزها ناچار به برگزاری چند مانور بزرگ در مدت دو سال و استقرار دائمی نیروهای ارتش و سپاه در امتداد مرز هستیم.
▫️نوع روابط باید بازبینی شده و از ابتدا ریل گذاری شود. ریل گذاری روابط در آغاز دهه نود، به شکلی نبود که قادر به ادامه مسیر باشد و بنیانی کج داشت. اکنون به نقطه گسست در روابط رسیده ایم. این گسست، عمیق تر از آن است که با مقاله و گفتوگوی تلفنی ترمیم شود. دغدغه های امنیتی ایران در مرزهای شمال غرب جدی است، به قدری که اصولا قبل از هر چیزی این دغدغه به نفس وجود مرزهای شمال غرب باز می گردد!
▫️اگر تهدید بالقوه علیه ایران از ناحیه وجود داشته باشد، ایران باید همان رفتار و سیاستی را در پیش بگیرد که در قبال اقلیم شمال عراق در پیش داشته است. یعنی «دفاع مشروع پیش دستانه» و از نظر حقوق بین الملل کشوری که یکبار مورد حمله قرار گرفته و شواهد قانع کننده مبنی بر دخالت و آمادگی همان دشمن برای تهاجم مجدد وجود دارد، در این حالت نیاز نیست منتظر حمله تروریستی قریب الوقوع دیگری بماند. حق اقدام متقابل نیز یکی دیگر از قواعد بین المللی است که ایران می تواند به آن متوسل شود.
متن کامل در ایسنا
@IranDel_Channel
💢
ایسنا
ژست کودکانه باکو علیه ایران
یک کارشناس مسائل قفقاز جنوبی با بیان این که رابطه عمیق بین آذربایجان و اسرائیل امر جدیدی نیست، تاکید کرد: این اقدام در این مقطع نوعی ژست سیاسی و کودکانه علیه ایران است.
🔴 یادداشت کوتاه در مورد کارکرد حزب
✍️ #تیرداد_بنکدار
کارکرد احزاب سیاسی حایل بودن میان دولت و جامعه است. بنابراین حزب باید در گسترهی کشور قرار بگیرد و محدود به ناحیه و قوم خاصی نباشد. تنها در چارچوب کشور است که میتوان دموکرات یا حامی زحمتکشان بود. حزبی که محدود به قوم و ناحیه خاصی باشد، به طور ماهوی دچار کژکارکردی است و زیانباری آن در خوشخیمترین وضع ترویج خاصگراییهای ویرانگر قومی و ناحیهای (قومگرایی و ناحیهگرایی) است، در میانهترین وضع به دنبال زودن یکپارچگی سرزمینی و ملی کشور با نام رمز فدرالیسم میرود و در وخیمترین وضع نیز به تجزیهطلبی میرسد.
البته برای این احزاب معمولاً دو مرحلهی خوشخیم و میانه نخست و دوم، مراحل تاکتیکی برای رسیدن به مرحله نهایی که استراتژی تجزیه است میباشد. بدیهی است که زعمای این قبیل احزاب در مراحل تاکتیکیشان، استراتژی نهایی خود را کتمان کنند اما هیچ فرد و جریان نه لزوماً ملیگرا که واجد مسئولیتی، نباید فریب واروننمایی آنها را بخورد که اگر جز این باشد، یا فاقد درایت کافی برای کُنش سیاسی در چارچوب کشور است و یا متحد ذاتی دشمنان وحدت و یکپارچگی ملت و کشور و در هردو حالت هم یاریرسان به استبداد حاکم است.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #تیرداد_بنکدار
کارکرد احزاب سیاسی حایل بودن میان دولت و جامعه است. بنابراین حزب باید در گسترهی کشور قرار بگیرد و محدود به ناحیه و قوم خاصی نباشد. تنها در چارچوب کشور است که میتوان دموکرات یا حامی زحمتکشان بود. حزبی که محدود به قوم و ناحیه خاصی باشد، به طور ماهوی دچار کژکارکردی است و زیانباری آن در خوشخیمترین وضع ترویج خاصگراییهای ویرانگر قومی و ناحیهای (قومگرایی و ناحیهگرایی) است، در میانهترین وضع به دنبال زودن یکپارچگی سرزمینی و ملی کشور با نام رمز فدرالیسم میرود و در وخیمترین وضع نیز به تجزیهطلبی میرسد.
البته برای این احزاب معمولاً دو مرحلهی خوشخیم و میانه نخست و دوم، مراحل تاکتیکی برای رسیدن به مرحله نهایی که استراتژی تجزیه است میباشد. بدیهی است که زعمای این قبیل احزاب در مراحل تاکتیکیشان، استراتژی نهایی خود را کتمان کنند اما هیچ فرد و جریان نه لزوماً ملیگرا که واجد مسئولیتی، نباید فریب واروننمایی آنها را بخورد که اگر جز این باشد، یا فاقد درایت کافی برای کُنش سیاسی در چارچوب کشور است و یا متحد ذاتی دشمنان وحدت و یکپارچگی ملت و کشور و در هردو حالت هم یاریرسان به استبداد حاکم است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 نباید روایت تجزیهطلبانه را پذیرفت.
گفتوگو با #احسان_هوشمند پژوهشگر مسائل اقوام درباره اعتراضات اخیر
✍️ #داود_دشتبانی، خبرنگار گروه دیپلماسی
♦️برای درک نسبت این اعتراضات با قومیتها و نگاه قومیتی، هممیهن گفتوگویی با احسان هوشمند، پژوهشگر مسائل اقوام و فعال ملی مذهبی داشته است. او در بخشی از این گفتوگو به سخنان جاوید رحمان گزارشگر حقوق بشر اشاره کرد که به نوعی تمرکزش بر اعمال تبعیض بین حقوق بنیادین اقلیتهای قومی در ایران بوده است و این نوع روایتها را در فضای اپوزیسیون خارج از کشور گسترده میداند. او در این زمینه میگوید:«این نوع روایتها در صحبتهای فاششده رعنا رحیمپور مجری تلویزیون بیبیسیفارسی هم بود که گفته در یک شبکه ماهوارهای خارج از کشور، خواسته شده فقط صدای جریانهای قومگرا، به ایران منتقل شود و به یک نوعی روایت قومی داده شود. چون بعداً این روایت میتواند به روایت مسلحانه هم تبدیل شود. مورد دیگر سخنان جان بولتون است که به صراحت میگوید فضای اعتراضات فضای اسلحه و جنگ مسلحانه است و آن را به کردستان هم ربط میدهد.»
♦️در روزهای نخست ماجرا البته اگر دولت و کل ساختار سیاسی، هوشمندانه و با درایت و تدبیر عمل میکردند، به احتمال زیاد حادثه این ابعاد را به خود نمیگرفت. بهعنوان نمونه اگر همان روز اول که خانم مهسا امینی درگذشت، وزیر کشور به بیمارستان میرفت و ضمن ابراز تأسف و همدردی با خانواده مرحوم امینی بیان میکرد وزارت کشور میخواهد با خطاهای احتمالی برخورد کند و در همان روز یک یا تعدادی از مسئولان امر برکنار میشد، حتماً میتوانست فضا را تلطیف کند و مقداری از آن التهاب بکاهد.
♦️به نظر برخی این پدیده میتوانست روایت قومگرایانه به خودش بگیرد، اما نهتنها روایت قومگرایانه در آن نتوانست اثرگذار باشد، بلکه به یکی از عمومیترین تحولات معاصر کشور در حوزه سبک زندگی و حقوق فردی و شهروندی مبدل شد و نشان میدهد گروهی از ایرانیها در برابر فوت خانمی که توسط گشت ارشاد بازداشت شده و اهل سنت و کُرد هم هست، ابراز تأسف و نگرانی و همدردی کردند و همدلی خود را نشان دادند. پس این پدیده در اساس یک پدیده قومی نبوده و همراهی بسیاری از ایرانیها و شعارهایی که داده میشود، مانند کردستان، زاهدان جانم فدای ایران، یا کردستان و زاهدان چشم و چراغ ایران، نشاندهنده رویکرد ملی است که در این فرایند اعتراضی حاکم شده است.
👇👇
متن کامل
@IranDel_Channel
💢
گفتوگو با #احسان_هوشمند پژوهشگر مسائل اقوام درباره اعتراضات اخیر
✍️ #داود_دشتبانی، خبرنگار گروه دیپلماسی
♦️برای درک نسبت این اعتراضات با قومیتها و نگاه قومیتی، هممیهن گفتوگویی با احسان هوشمند، پژوهشگر مسائل اقوام و فعال ملی مذهبی داشته است. او در بخشی از این گفتوگو به سخنان جاوید رحمان گزارشگر حقوق بشر اشاره کرد که به نوعی تمرکزش بر اعمال تبعیض بین حقوق بنیادین اقلیتهای قومی در ایران بوده است و این نوع روایتها را در فضای اپوزیسیون خارج از کشور گسترده میداند. او در این زمینه میگوید:«این نوع روایتها در صحبتهای فاششده رعنا رحیمپور مجری تلویزیون بیبیسیفارسی هم بود که گفته در یک شبکه ماهوارهای خارج از کشور، خواسته شده فقط صدای جریانهای قومگرا، به ایران منتقل شود و به یک نوعی روایت قومی داده شود. چون بعداً این روایت میتواند به روایت مسلحانه هم تبدیل شود. مورد دیگر سخنان جان بولتون است که به صراحت میگوید فضای اعتراضات فضای اسلحه و جنگ مسلحانه است و آن را به کردستان هم ربط میدهد.»
♦️در روزهای نخست ماجرا البته اگر دولت و کل ساختار سیاسی، هوشمندانه و با درایت و تدبیر عمل میکردند، به احتمال زیاد حادثه این ابعاد را به خود نمیگرفت. بهعنوان نمونه اگر همان روز اول که خانم مهسا امینی درگذشت، وزیر کشور به بیمارستان میرفت و ضمن ابراز تأسف و همدردی با خانواده مرحوم امینی بیان میکرد وزارت کشور میخواهد با خطاهای احتمالی برخورد کند و در همان روز یک یا تعدادی از مسئولان امر برکنار میشد، حتماً میتوانست فضا را تلطیف کند و مقداری از آن التهاب بکاهد.
♦️به نظر برخی این پدیده میتوانست روایت قومگرایانه به خودش بگیرد، اما نهتنها روایت قومگرایانه در آن نتوانست اثرگذار باشد، بلکه به یکی از عمومیترین تحولات معاصر کشور در حوزه سبک زندگی و حقوق فردی و شهروندی مبدل شد و نشان میدهد گروهی از ایرانیها در برابر فوت خانمی که توسط گشت ارشاد بازداشت شده و اهل سنت و کُرد هم هست، ابراز تأسف و نگرانی و همدردی کردند و همدلی خود را نشان دادند. پس این پدیده در اساس یک پدیده قومی نبوده و همراهی بسیاری از ایرانیها و شعارهایی که داده میشود، مانند کردستان، زاهدان جانم فدای ایران، یا کردستان و زاهدان چشم و چراغ ایران، نشاندهنده رویکرد ملی است که در این فرایند اعتراضی حاکم شده است.
👇👇
متن کامل
@IranDel_Channel
💢
hammihanonline.ir
نباید روایت تجزیهطلبانه را پذیرفت
گفتوگو با احسان هوشمند پژوهشگر مسائل اقوام درباره اعتراضات اخیر
🔴 لزوم اعزام یک هیئت ویژه به غرب کشور
✍️ #احسان_هوشمند، ایرانشناس
♦️شهروندان چشمانتظار ابتکار عملی اثربخش در غرب کشور هستند تا بخشی از رنجهای مردم التیام و برای کاهش خشونتها تدابیر تازه و جدیای اندیشیده شود.
♦️در شرایط موجود به جز نیرویهای انتظامی و شهروندان معترض نیروی واسط و میانه مرکب از معتمدین و دلسوزان و مشفقان در میدان نیست که بتواند به کاهش التهاب یاری رساند. مسئولین محلی و استانی نیز استفاده از ظرفیتهای مدنی و اجتماعی برای مدیریت شرایط دشوار موجود را تاکنون به صورت جدی و هماهنگ و برنامهریزی شده مورد توجه قرار ندادهاند.
♦️ استمرار خشونتها موجب چرخه بیشتر و عمیقتر خشونت میشود و بر درد و رنج هموطنان در کل کشور بهویژه در غرب میافزاید و به فعال شدن شکافهای دیگر منجر میشود. استمرار این وضعیت نافی اداره معقول کشور است.
♦️ در دو ماه گذشته تنها پس از اتفاقات غمانگیز زاهدان و خاش که با تلفات فراوان همراه بود، در ابتکارعملی چند هیئت برای ریشهیابی حوادث و بررسی علل بروز خشونتها عازم منطقه شد. حضور این هیئتها موجب کاهش نسبی خشونتها شد و به تغییرات در ساختار انتظامی استان سیستان و بلوچستان و بهصورت محتمل تغییرات بعدی در مدیریت عالی استان منجر شده و میشود.
♦️با این تجربه مشخص شد که حضور هیئت ویژه نهتنها موجب سواستفاده نمیشود و نشانی از ضعف تلقی نمیشود، بلکه با ابتکار عمل میتوان به کاهش خشونتها و مدیریت شرایط امیدوار بود.
♦️تجربه اعزام هیئت ویژه و ترمیمی به سیستان و بلوچستان نشان داد ابتکار عمل در سطوح مختلف، آن هم در شرایطی که مدیران محلی از توانایی و دانش و تجربه لازم و تدبیر مورد نیاز برای مواجهه با شرایط موجود برخوردار نبودند، میتواند در کاهش خشونتها اثرگذار باشد.
♦️لذا ضروری است مقامات عالیرتبه کشور با درک واقعبینانه از شرایط دردناک و غمانگیز بهوجودآمده برای مدیریت شرایط موجود وارد عمل شوند و با ابتکار عملی مؤثر، هیئتی برای ریشهیابی حوادث و برخورد با کمکاریها یا خطاهای احتمالی اعزام شود.
♦️ امروز هموطنان سنیمذهب ما در غرب کشور چشمانتظار ابتکار عمل و اقدامات ترمیمی مسئولان ارشد و عالیرتبه کشور هستند.
♦️ فراموش نکنیم منطقه درگیر تنشهای مذهبی و قومی مشهود و عمیقی است و در این شرایط ایران عزیز ما بیش از هر زمان نیازمند تدبیر و آرامش و عقلانیت.
👇👇
متن کامل یادداشت
@IranDel_Channel
💢
✍️ #احسان_هوشمند، ایرانشناس
♦️شهروندان چشمانتظار ابتکار عملی اثربخش در غرب کشور هستند تا بخشی از رنجهای مردم التیام و برای کاهش خشونتها تدابیر تازه و جدیای اندیشیده شود.
♦️در شرایط موجود به جز نیرویهای انتظامی و شهروندان معترض نیروی واسط و میانه مرکب از معتمدین و دلسوزان و مشفقان در میدان نیست که بتواند به کاهش التهاب یاری رساند. مسئولین محلی و استانی نیز استفاده از ظرفیتهای مدنی و اجتماعی برای مدیریت شرایط دشوار موجود را تاکنون به صورت جدی و هماهنگ و برنامهریزی شده مورد توجه قرار ندادهاند.
♦️ استمرار خشونتها موجب چرخه بیشتر و عمیقتر خشونت میشود و بر درد و رنج هموطنان در کل کشور بهویژه در غرب میافزاید و به فعال شدن شکافهای دیگر منجر میشود. استمرار این وضعیت نافی اداره معقول کشور است.
♦️ در دو ماه گذشته تنها پس از اتفاقات غمانگیز زاهدان و خاش که با تلفات فراوان همراه بود، در ابتکارعملی چند هیئت برای ریشهیابی حوادث و بررسی علل بروز خشونتها عازم منطقه شد. حضور این هیئتها موجب کاهش نسبی خشونتها شد و به تغییرات در ساختار انتظامی استان سیستان و بلوچستان و بهصورت محتمل تغییرات بعدی در مدیریت عالی استان منجر شده و میشود.
♦️با این تجربه مشخص شد که حضور هیئت ویژه نهتنها موجب سواستفاده نمیشود و نشانی از ضعف تلقی نمیشود، بلکه با ابتکار عمل میتوان به کاهش خشونتها و مدیریت شرایط امیدوار بود.
♦️تجربه اعزام هیئت ویژه و ترمیمی به سیستان و بلوچستان نشان داد ابتکار عمل در سطوح مختلف، آن هم در شرایطی که مدیران محلی از توانایی و دانش و تجربه لازم و تدبیر مورد نیاز برای مواجهه با شرایط موجود برخوردار نبودند، میتواند در کاهش خشونتها اثرگذار باشد.
♦️لذا ضروری است مقامات عالیرتبه کشور با درک واقعبینانه از شرایط دردناک و غمانگیز بهوجودآمده برای مدیریت شرایط موجود وارد عمل شوند و با ابتکار عملی مؤثر، هیئتی برای ریشهیابی حوادث و برخورد با کمکاریها یا خطاهای احتمالی اعزام شود.
♦️ امروز هموطنان سنیمذهب ما در غرب کشور چشمانتظار ابتکار عمل و اقدامات ترمیمی مسئولان ارشد و عالیرتبه کشور هستند.
♦️ فراموش نکنیم منطقه درگیر تنشهای مذهبی و قومی مشهود و عمیقی است و در این شرایط ایران عزیز ما بیش از هر زمان نیازمند تدبیر و آرامش و عقلانیت.
👇👇
متن کامل یادداشت
@IranDel_Channel
💢
hammihanonline.ir
لزوم اعزام یک هیئت ویژه به غرب کشور
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📹 پشتپردهی ادعاهای علیاف
🎙 نسخه صوتی
▫️طى چند ماه گذشته روابط تهران و باكو متاثر از برخى ادعاهای الحاقگرایانه مقامات رژیم باکو در مورد مناطق شمالغربی ایران و اتهامزنیهاى الهام علىاف تاحدودی دچار تنش شده است.
▫️اين تحركات و ادعاهاى باكو از كجا نشات مىگيرد و چشم انداز اين تنش به كجا خواهد انجاميد؟
▫️ #داود_دشتبانی، سردبير ماهنامه وطنيولى و كارشناس مسائل قفقاز و سید جواد ميرىمینق، دانشآموختهی جامعهشناسى و پژوهشگر در پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگی در ميزگردى به بررسی اين موضوع پرداختند.
.
منبع: اکو ایران
🔴 حجم ویدئو ۸۱ مگابایت میباشد. 🔴
@IranDel_Channel
💢
🎙 نسخه صوتی
▫️طى چند ماه گذشته روابط تهران و باكو متاثر از برخى ادعاهای الحاقگرایانه مقامات رژیم باکو در مورد مناطق شمالغربی ایران و اتهامزنیهاى الهام علىاف تاحدودی دچار تنش شده است.
▫️اين تحركات و ادعاهاى باكو از كجا نشات مىگيرد و چشم انداز اين تنش به كجا خواهد انجاميد؟
▫️ #داود_دشتبانی، سردبير ماهنامه وطنيولى و كارشناس مسائل قفقاز و سید جواد ميرىمینق، دانشآموختهی جامعهشناسى و پژوهشگر در پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگی در ميزگردى به بررسی اين موضوع پرداختند.
.
منبع: اکو ایران
🔴 حجم ویدئو ۸۱ مگابایت میباشد. 🔴
@IranDel_Channel
💢
Audio
🎙 پشت پرده ادعاهای علیاف
🎥 نسخه ویدئویی
▫️طى چند ماه گذشته روابط تهران و باكو متاثر از برخى ادعاهای الحاقگرایانه مقامات رژیم باکو در مورد مناطق شمالغربی ایران و اتهامزنىهاى الهام علىاف تاحدودی دچار تنش شده است. اين تحركات و ادعاهاى باكو از كجا نشات مىگيرد و چشم انداز اين تنش به كجا خواهد انجاميد؟
▫️داود دشتبانی، سردبير ماهنامه وطن يولى و كارشناس مسائل قفقاز و سید جواد ميرىمینق، دانشآموخته جامعهشناسى و پژوهشگر در پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى در ميزگردى به بررسی اين موضوع پرداختند.
منبع: اکو ایران
🔴 حجم فایل صوتی ۵۲ مگابایت میباشد. 🔴
@IranDel_Channel
💢
🎥 نسخه ویدئویی
▫️طى چند ماه گذشته روابط تهران و باكو متاثر از برخى ادعاهای الحاقگرایانه مقامات رژیم باکو در مورد مناطق شمالغربی ایران و اتهامزنىهاى الهام علىاف تاحدودی دچار تنش شده است. اين تحركات و ادعاهاى باكو از كجا نشات مىگيرد و چشم انداز اين تنش به كجا خواهد انجاميد؟
▫️داود دشتبانی، سردبير ماهنامه وطن يولى و كارشناس مسائل قفقاز و سید جواد ميرىمینق، دانشآموخته جامعهشناسى و پژوهشگر در پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى در ميزگردى به بررسی اين موضوع پرداختند.
منبع: اکو ایران
🔴 حجم فایل صوتی ۵۲ مگابایت میباشد. 🔴
@IranDel_Channel
💢
🔴 شماره ۵۲ ماهنامهی #وطن_یولی (راهِ وطن) منتشر شد.
📖 برای مطالعه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
📖 برای مطالعه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
کورش زعیم در گفتگو با پیمان عارف : برای گذار خشونت پرهیز میکوشیم
🔴 کوروش زعیم - عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران - در گفتگو با پیمان عارف:
"برای گُذار خشونتپرهیز و ملی میکوشیم."
🎙 فایل صوتی برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت چهارم
میزبان: #پیمان_عارف
میهمان: کوروش زعیم
🔴 پانوشت: دقایق ابتدایی برنامه، مشکل فنی صدا وجود دارد.
🔴 برای تماشای برنامه میتوانید به آدرس زیر در یوتیوب نیز مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت چهارم
@IranDel_Channel
💢
"برای گُذار خشونتپرهیز و ملی میکوشیم."
🎙 فایل صوتی برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت چهارم
میزبان: #پیمان_عارف
میهمان: کوروش زعیم
🔴 پانوشت: دقایق ابتدایی برنامه، مشکل فنی صدا وجود دارد.
🔴 برای تماشای برنامه میتوانید به آدرس زیر در یوتیوب نیز مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت چهارم
@IranDel_Channel
💢
درباره شب چله و زایش مهر
دکتر ژاله آموزگار
🎙 سخنرانی دکتر #ژاله_آموزگار درباره شب چله و زایش مهر در یکی از نشستهای شبهای بخارا
@IranDel_Channel
💢
@IranDel_Channel
💢
چرا گورباچف موفق نشد؟ پرگار
🎙 عنوان صدا: چرا گورباچف موفق نشد؟
🔴 برنامه پرگار بیبیسی فارسی
🔴 تاریخ پخش: شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
✍️ سالی که رو به پایان است سال درگذشت کسیست که اصلاحات بنیادی در اتحاد شوروی را به عهده گرفت، اما به اذعان خودش در این کار شکست خورد. دلایل شکست گورباچف چه بود؟
مهمانان برنامه: عرفان نوربخش؛ دانشآموختهی مطالعات روسیه و #پیمان_عارف؛ دانشآموختهی علومسیاسی
🎥 برای تماشای برنامه میتوانید به یوتیوب مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 برنامه پرگار بیبیسی فارسی
🔴 تاریخ پخش: شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
✍️ سالی که رو به پایان است سال درگذشت کسیست که اصلاحات بنیادی در اتحاد شوروی را به عهده گرفت، اما به اذعان خودش در این کار شکست خورد. دلایل شکست گورباچف چه بود؟
مهمانان برنامه: عرفان نوربخش؛ دانشآموختهی مطالعات روسیه و #پیمان_عارف؛ دانشآموختهی علومسیاسی
🎥 برای تماشای برنامه میتوانید به یوتیوب مراجعه کنید.
@IranDel_Channel
💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اتاق کلابهاوسی:
ایرانشهر چیست؟ ایرانشهری کیست؟
⛔️ تذکر: حجم فایل ۲۶۲ مگابایت هست.
🗓 این اتاق کلابهاوسی، آدینه، دهم تیر ماه ۱۴۰۱ خورشیدی ضبط شده است.
🔴 میتوانید از طریق یوتیوب نیز صدای این اتاقِ کلابهاوسی ضبط شده را بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
ایرانشهر چیست؟ ایرانشهری کیست؟
⛔️ تذکر: حجم فایل ۲۶۲ مگابایت هست.
🗓 این اتاق کلابهاوسی، آدینه، دهم تیر ماه ۱۴۰۱ خورشیدی ضبط شده است.
🔴 میتوانید از طریق یوتیوب نیز صدای این اتاقِ کلابهاوسی ضبط شده را بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 "برجام؛ پروژه یا پروسه؟"
✍️ #مالک_رضایی، کارشناسارشد علومسیاسی
با هر لحن و گویشی که هیئت مذاکرهکننده ایرانی و دول ۱+۵ بعد از دور اخیر مذاکرات وین، مقابل دوربینها داشته باشند، باید گفت که فعلا مذاکرات فیمابین، بینتیجه بوده است.
این واقعیت را قبل از اینکه ما بگوییم، سقوط ده درصدی ارزش ریال در مقابل روند افزایشی قیمت دلار، و ورود این شاخص مبادلات بینالمللی به کانال ۳۱ هزار تومان، در همین چند روز اخیر به ما میگوید.
اما همه این مباحث، حول محور همین برجام بختبرگشتهای است که در طول شش سالی که از عمر نقاهتبار آن میگذرد؛ نهتنها پیکر نحیف آن در خارج، مورد هجمه اسرائیل و عربستان و... بوده، بلکه خود ما نیز بارها زدهایم سنگ، بر "جام".
اینجاست که باید از خود بپرسیم: اساسا، نگاه ما به "برجام" یا همان "برنامه جامع اقدام مشترک فیمابین ایران، آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلستان + آلمان" چیست؟
به بیان دیگر، آیا بر جام در ذات خود یک "پروژه" بود که به منزله یک قرارداد حقوقی لازمالاجرا و قطعی، میان اعضای آن یکبار "طوعا او کرها" امضاء شد و تمام؟
یا یک "پروسه" بود که بقای آن در گروی تعامل همه عوامل آن بود و چنانچه پای منافع هرکدام از آن عوامل در این تعامل میلنگید، بیعذر و بهانهای از همراهی و شراکت با آن اجتناب میکرد؟
فارغ از هرگونه بزرگنمایی و کوچکنمایی برجام، باید پذیرفت که این تفاهم در ذات خود، از همین فرضیه اخیر تبعیت میکرد و پای هیچکدام از طرفین در آن، به آن اندازه، محکم بسته نشده بود که مانعی بر خروجش از آن باشد.
آنچه که همه عوامل را برای ماندن در یک "پروسه" تشویق میکند، تداوم منافع آنهاست. از این منظر، نه دوستی در آن ملاک است و نه دشمنی. آنچه که ملاک است، منافع آنهاست و بس.
خاصیت یک پروسه همین است که نفع همه عواملی را که بهمثابه شرکایی بر گرد یک "اقدام مشترک"اعتماد کردهاند، در طول کارکرد خود، تامین کند.
آنچه که الزامات ماندن کسی را بر پای یک قرارداد، با هر ضرر و زیانی، تضمین میکند؛ ماهیت پروژهای بودن آن است، نه پروسهای بودن آن.
در محور پروسه، تا یک امر، از حالت "تقابل/ تقابل مداوم" به "تعامل/ تعامل مداوم" میل نکند، امیدی بر استمرار آن نیست و این همان چیزی است که از آن بعنوان "روح برجام" یاد میشود.
در یک توافق پروسهمحور، نمیتوان به یک طرف ماجرا گفت که امضا کردی برو کنار! دیگر نمیخواهم اصلا ریختت را هم ببینم! اما چنین مضمونی را در امور پروژهمحور، میتوان گفت.
در امور پروسهمحور، وقتی دیده شود که یک پای پروسه میلنگد، باید دریافت که علت آن چیست و طبعا، یافتن پاسخ این پرسش، با اجتناب از گفتوگو با آن طرف، ممکن نیست.
حتی همان دونالد ترامپ هم، چند ماه قبل از خروجش از برجام، ناله سر داد و به رئیسجمهور وقت ایران پیغام داد که چند مسئله و ابهامی هست که بهتر است در مورد آن یک گفتوگویی صورت گیرد و حتی خروجش از برجام را با اعلام قبلی، چند ماه به تاخیر انداخت که بلکه پیامی از سوی ایران دریافت کند. اما آیا از طرف ایران، حتی در سطح یک کارمند ساده وزارت خارجه، کسی بود که مسئله را پیگیر شود.
بههرحال، آمریکا احساس کرد که در روند اجرای برجام، بازنده است و از آن خارج شد. ایبسا هیلاری کلینتون و جو بایدن هم اگر بهجای ترامپ بودند و نوع مواجهه ایران پس از برجام را میدیدند، از آن خارج میشدند.
اگر اینگونه نیست، پس چرا بایدن، بهرغم وعدههایش، کار برجام را از همان نقطه توقف، آغاز نمیکند و بیدردسر به قافله آن نمیپیوندد.؟!
باری؛ اگر برجام، نفعی برای ما دارد، بپذیریم که باید نفع متقابلی هم برای طرف مقابل داشته باشد. خاصه که نام این طرف، عضو موثر آن، یعنی آمریکا باشد. طبعا، آمریکا در پروسهای نمیماند که نقش نوکر بیمزد و مواجب را برای اروپا و روسیه و چین و... ایفا کند.
اگر ما حقیقتا دنبال احیای برجام هستیم، باید بدانیم که شترسواری دولادولا نمیشود و با اجتناب از مذاکره با طرف اصلی آن، چنین احیایی ممکن نیست. و اگر هم دنبال تقابل هستیم، بسمالله!
در این حالت، نباید گمان نکنیم که از اجاق روسیه و چین و... هم برای ما آبی گرم میشود. آمریکای بایدن، توان همراه ساختن همه آنها را برای بردن پرونده ایران به ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل با تمام پیامدهای منفیای که برای اقتصاد ایران خواهد داشت، دارد و در آن مرحله، روسیه و چین، تندتر از دول اروپایی با آمریکا، همراهی خواهند کرد...
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مالک_رضایی، کارشناسارشد علومسیاسی
با هر لحن و گویشی که هیئت مذاکرهکننده ایرانی و دول ۱+۵ بعد از دور اخیر مذاکرات وین، مقابل دوربینها داشته باشند، باید گفت که فعلا مذاکرات فیمابین، بینتیجه بوده است.
این واقعیت را قبل از اینکه ما بگوییم، سقوط ده درصدی ارزش ریال در مقابل روند افزایشی قیمت دلار، و ورود این شاخص مبادلات بینالمللی به کانال ۳۱ هزار تومان، در همین چند روز اخیر به ما میگوید.
اما همه این مباحث، حول محور همین برجام بختبرگشتهای است که در طول شش سالی که از عمر نقاهتبار آن میگذرد؛ نهتنها پیکر نحیف آن در خارج، مورد هجمه اسرائیل و عربستان و... بوده، بلکه خود ما نیز بارها زدهایم سنگ، بر "جام".
اینجاست که باید از خود بپرسیم: اساسا، نگاه ما به "برجام" یا همان "برنامه جامع اقدام مشترک فیمابین ایران، آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلستان + آلمان" چیست؟
به بیان دیگر، آیا بر جام در ذات خود یک "پروژه" بود که به منزله یک قرارداد حقوقی لازمالاجرا و قطعی، میان اعضای آن یکبار "طوعا او کرها" امضاء شد و تمام؟
یا یک "پروسه" بود که بقای آن در گروی تعامل همه عوامل آن بود و چنانچه پای منافع هرکدام از آن عوامل در این تعامل میلنگید، بیعذر و بهانهای از همراهی و شراکت با آن اجتناب میکرد؟
فارغ از هرگونه بزرگنمایی و کوچکنمایی برجام، باید پذیرفت که این تفاهم در ذات خود، از همین فرضیه اخیر تبعیت میکرد و پای هیچکدام از طرفین در آن، به آن اندازه، محکم بسته نشده بود که مانعی بر خروجش از آن باشد.
آنچه که همه عوامل را برای ماندن در یک "پروسه" تشویق میکند، تداوم منافع آنهاست. از این منظر، نه دوستی در آن ملاک است و نه دشمنی. آنچه که ملاک است، منافع آنهاست و بس.
خاصیت یک پروسه همین است که نفع همه عواملی را که بهمثابه شرکایی بر گرد یک "اقدام مشترک"اعتماد کردهاند، در طول کارکرد خود، تامین کند.
آنچه که الزامات ماندن کسی را بر پای یک قرارداد، با هر ضرر و زیانی، تضمین میکند؛ ماهیت پروژهای بودن آن است، نه پروسهای بودن آن.
در محور پروسه، تا یک امر، از حالت "تقابل/ تقابل مداوم" به "تعامل/ تعامل مداوم" میل نکند، امیدی بر استمرار آن نیست و این همان چیزی است که از آن بعنوان "روح برجام" یاد میشود.
در یک توافق پروسهمحور، نمیتوان به یک طرف ماجرا گفت که امضا کردی برو کنار! دیگر نمیخواهم اصلا ریختت را هم ببینم! اما چنین مضمونی را در امور پروژهمحور، میتوان گفت.
در امور پروسهمحور، وقتی دیده شود که یک پای پروسه میلنگد، باید دریافت که علت آن چیست و طبعا، یافتن پاسخ این پرسش، با اجتناب از گفتوگو با آن طرف، ممکن نیست.
حتی همان دونالد ترامپ هم، چند ماه قبل از خروجش از برجام، ناله سر داد و به رئیسجمهور وقت ایران پیغام داد که چند مسئله و ابهامی هست که بهتر است در مورد آن یک گفتوگویی صورت گیرد و حتی خروجش از برجام را با اعلام قبلی، چند ماه به تاخیر انداخت که بلکه پیامی از سوی ایران دریافت کند. اما آیا از طرف ایران، حتی در سطح یک کارمند ساده وزارت خارجه، کسی بود که مسئله را پیگیر شود.
بههرحال، آمریکا احساس کرد که در روند اجرای برجام، بازنده است و از آن خارج شد. ایبسا هیلاری کلینتون و جو بایدن هم اگر بهجای ترامپ بودند و نوع مواجهه ایران پس از برجام را میدیدند، از آن خارج میشدند.
اگر اینگونه نیست، پس چرا بایدن، بهرغم وعدههایش، کار برجام را از همان نقطه توقف، آغاز نمیکند و بیدردسر به قافله آن نمیپیوندد.؟!
باری؛ اگر برجام، نفعی برای ما دارد، بپذیریم که باید نفع متقابلی هم برای طرف مقابل داشته باشد. خاصه که نام این طرف، عضو موثر آن، یعنی آمریکا باشد. طبعا، آمریکا در پروسهای نمیماند که نقش نوکر بیمزد و مواجب را برای اروپا و روسیه و چین و... ایفا کند.
اگر ما حقیقتا دنبال احیای برجام هستیم، باید بدانیم که شترسواری دولادولا نمیشود و با اجتناب از مذاکره با طرف اصلی آن، چنین احیایی ممکن نیست. و اگر هم دنبال تقابل هستیم، بسمالله!
در این حالت، نباید گمان نکنیم که از اجاق روسیه و چین و... هم برای ما آبی گرم میشود. آمریکای بایدن، توان همراه ساختن همه آنها را برای بردن پرونده ایران به ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل با تمام پیامدهای منفیای که برای اقتصاد ایران خواهد داشت، دارد و در آن مرحله، روسیه و چین، تندتر از دول اروپایی با آمریکا، همراهی خواهند کرد...
@IranDel_Channel
💢
چرا مجازات اعدام محکوم است؟
🔴 چرا مجازات اعدام محکوم است؟
🎙 فایل صوتی برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت پنجم
تاریخ پخش: هفدهم آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
مجری - کارشناس: #پیمان_عارف، دانشآموختهی علومسیاسی
🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت پنجم
@IranDel_Channel
💢
🎙 فایل صوتی برنامهی تلویزیونی "#هوده" در کانال یک (Channel one)
قسمت پنجم
تاریخ پخش: هفدهم آذر ۱۴۰۱ خورشیدی
مجری - کارشناس: #پیمان_عارف، دانشآموختهی علومسیاسی
🔴 برای تماشای برنامه هوده در یوتیوب به آدرس زیر مراجعه کنید:
🎥 هوده - قسمت پنجم
@IranDel_Channel
💢
🔴 تفاوت واژهی حاکمیت و حکومت
✍️ #مهرداد_فرهمند
واژه حاکمیت تقریباً اغلب اوقات اشتباه به کار میبرده شود. حتی استادان علم سیاست نیز فراوان این خطا را مرتکب میشوند. به غلط، رایج شده که هنگامی که مقصود فراتر از دولت بوده، کلیت نظام حاکم مدّ نظر باشد، یا اینکه مقصود، سطوح تصمیمگیری بالاتر از دولت و رئیس جمهور باشد، می گویند: حاکمیت. در حالی که حاکمیت در ادبیات سیاسی اصلا چنین معنائی نمی دهد.
از نخستین درسهای علوم سیاسی این است که دولت - ملت با سه عنصر حاکمیت، جمعیت و سرزمین شکل میگیرد. ملتها دارای حق حاکمیتند که دولت اگر دموکراتیک باشد به نمایندگی از مردم و اگر نباشد، بدون داشتن این نمایندگی، حاکمیت را اعمال میکند. قدرت در هر ملتی به دست هر کس بیفتد، با اعمال حق حاکمیت، دولت تشکیل میدهد و حکومت میکند. حاکمیت با حکومت مترادف نیست. با دولت یا نظام حاکم نیز مترادف نیست. حاکمیت حقی است که صاحب قدرت سیاسی از آن خود میکند (چه این حق را مردم داوطلبانه به صاحب قدرت واگذار کنند و چه به زور). پس درست نیست بگوییم حاکمیت چنین کرد و چنان کرد یا اینکه حاکمیت باید چنین کند و نباید چنان کند. حاکمیت کاری انجام نمیدهد. حکومت است که کار انجام میدهد. در چنین جملاتی باید به جای حاکمیت، کلماتی همچون حکومت یا حاکم یا حاکمان یا نظام حاکم را به کار برد.
واژه حاکمیت را مشروطهخواهان ایران و عثمانی معادل با واژه فرانسوی سوورنیته (Souveraineté) وضع کردند (به انگلیسی: ساورینیتی). به جای «اِتا»، دولت (به انگلیسی: استیت) و به جای «گوورنمان» حکومت را گذاشتند (به انگلیسی: گاورنمنت). فرنگیها هیچگاه این سه مفهوم را به جای یکدیگر به کار نمیبرند. در حالی که ما ایرانیان، حتی فرهیختگان و دانشگاهیانمان، همواره این سه مفهوم را با هم خلط میکنیم و در جای اشتباه به کار میبریم. حاکمیت که ذکرش رفت. اینکه جای دولت و حکومت نیز در ایران عوض شده، بحث جداگانهای میطلبد که اینجا نمیگنجد.
حاکمیت از جمله کلمات عربی است که برای عربها معنای دیگری میدهد. در زبان عربی، کلمه حاکمیت تنها در مطالعات اسلامی و بحثهای اصولی و کلامی به کار میرود که اگر کسی علاقمند است میتواند برود ریشه پیدایش این مفهوم را که به دوران خوارج و جنگ نهروان باز میگردد، مطالعه کند. آنجا هم معنای داوری میدهد و نه حکومت. عربها به جای سوورنیته فرانسوی، واژه سیادت را به کار میبرند.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهرداد_فرهمند
واژه حاکمیت تقریباً اغلب اوقات اشتباه به کار میبرده شود. حتی استادان علم سیاست نیز فراوان این خطا را مرتکب میشوند. به غلط، رایج شده که هنگامی که مقصود فراتر از دولت بوده، کلیت نظام حاکم مدّ نظر باشد، یا اینکه مقصود، سطوح تصمیمگیری بالاتر از دولت و رئیس جمهور باشد، می گویند: حاکمیت. در حالی که حاکمیت در ادبیات سیاسی اصلا چنین معنائی نمی دهد.
از نخستین درسهای علوم سیاسی این است که دولت - ملت با سه عنصر حاکمیت، جمعیت و سرزمین شکل میگیرد. ملتها دارای حق حاکمیتند که دولت اگر دموکراتیک باشد به نمایندگی از مردم و اگر نباشد، بدون داشتن این نمایندگی، حاکمیت را اعمال میکند. قدرت در هر ملتی به دست هر کس بیفتد، با اعمال حق حاکمیت، دولت تشکیل میدهد و حکومت میکند. حاکمیت با حکومت مترادف نیست. با دولت یا نظام حاکم نیز مترادف نیست. حاکمیت حقی است که صاحب قدرت سیاسی از آن خود میکند (چه این حق را مردم داوطلبانه به صاحب قدرت واگذار کنند و چه به زور). پس درست نیست بگوییم حاکمیت چنین کرد و چنان کرد یا اینکه حاکمیت باید چنین کند و نباید چنان کند. حاکمیت کاری انجام نمیدهد. حکومت است که کار انجام میدهد. در چنین جملاتی باید به جای حاکمیت، کلماتی همچون حکومت یا حاکم یا حاکمان یا نظام حاکم را به کار برد.
واژه حاکمیت را مشروطهخواهان ایران و عثمانی معادل با واژه فرانسوی سوورنیته (Souveraineté) وضع کردند (به انگلیسی: ساورینیتی). به جای «اِتا»، دولت (به انگلیسی: استیت) و به جای «گوورنمان» حکومت را گذاشتند (به انگلیسی: گاورنمنت). فرنگیها هیچگاه این سه مفهوم را به جای یکدیگر به کار نمیبرند. در حالی که ما ایرانیان، حتی فرهیختگان و دانشگاهیانمان، همواره این سه مفهوم را با هم خلط میکنیم و در جای اشتباه به کار میبریم. حاکمیت که ذکرش رفت. اینکه جای دولت و حکومت نیز در ایران عوض شده، بحث جداگانهای میطلبد که اینجا نمیگنجد.
حاکمیت از جمله کلمات عربی است که برای عربها معنای دیگری میدهد. در زبان عربی، کلمه حاکمیت تنها در مطالعات اسلامی و بحثهای اصولی و کلامی به کار میرود که اگر کسی علاقمند است میتواند برود ریشه پیدایش این مفهوم را که به دوران خوارج و جنگ نهروان باز میگردد، مطالعه کند. آنجا هم معنای داوری میدهد و نه حکومت. عربها به جای سوورنیته فرانسوی، واژه سیادت را به کار میبرند.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍1
🔴 ریشهی واژه اعتصاب
✍️ #مهرداد_فرهمند
اعتصاب واژهای عربی است اما در عربی معنای اعتصاب نمیدهد بلکه تنها در زبان فارسی به این معنی به کار میرود. اعتصاب در زبان عربی قدیم به معنای دستار به سرکردن بوده. دستار را به عربی عصابه (بر وزن ادامه) و دستار به سر کردن را اعتصاب میگفتهاند. همین عصابه در عربی معنای گروه و دار و دسته هم پیدا میکند (شاید از آن رو که دستار یا عصابه همشکل به سر میبستند) و در عربی امروز، باندهای تبهکار را عصابه مینامند و به دار و دسته راه انداختن، اعتصاب میگویند.
خیلی دوست دارم بدانم چگونه در ایران واژه اعتصاب ساخته و رایج شده. تا جایی که من اطلاع دارم، نخستین اعتصابها در ایران در دوره رضا شاه و در صنعت نفت رخ داده است. در آغاز، کارگران هندی دست به اعتصاب زدهاند و سپس، کارگران ایرانی این عمل را از آنان یاد گرفتهاند. به احتمال زیاد، کارگران هندی واژه انگلیسی استرایک (Strike) را بهکار میبردهاند اما ایرانیان، اعتصاب را نه از انگلیسی (که خیلی در ایران رایج نبوده) بلکه از زبان خارجی رایجتر آن دوران، یعنی فرانسه گرفتهاند.
در زبان فرانسه به اعتصاب، گرِو (Greve) میگویند. گرو در زبان فرانسه در اصل به معنای شنزار و ساحل ماسهای بوده. در شهر پاریس، ساحلی ماسهای کنار رود سن بوده که افراد جویای کار در آن گرد میآمدهاند تا کسی بیاید و آنها را سر کار ببرد. به این مکان، پلاس دو گرو (Place de Greve) میگفتند که بعدا از میدانگاههای مهم پاریس میشود. اعدامهای در ملأ عام از قرون وسطی به بعد در این میدان انجام میشده و نام این میدان در حوادث انقلاب فرانسه بسیار به چشم میخورد. از زمان ناپلئون اینجا را میدان شهرداری (Place de l'Hotel-de-Ville) مینامند. شهرداری پاریس بیش از ۶۵۰ سال است که در این میدان جای دارد.
در فرانسه، از دوران انقلاب صنعتی که اعتصاب اختراع میشود، این عمل را چون با گرد آمدن کارگران معترض همراه بوده و با الهام از آن مکان معروف گردهمایی کارگران، گرو نامگذاری میکنند. در برخی کشورها، همچون ترکیه، عین این کلمه را از فرانسه گرفتهاند و به معنای اعتصاب به کار میبرند و معادلی برایش نساختهاند.
نسل اول کمونیستهای ایرانی که اغلب در روسیه درس خوانده یا زیسته بودند، نقشی در ساخت واژه اعتصاب نداشتند چون در روسی به اعتصاب، زَبَستاوکا میگویند که از واژه باستا گرفته شده که روسی نیست، بلکه واژهای است رایج در زبان محاورهای و کوچه بازار ایتالیا و اسپانیا و پرتغال به معنای: بس است!
پرسشی که از زبانشناسان دارم این است که آیا باستا ارتباطی با واژه بس در فارسی دارد یا نه. این احتمال از آن رو به ذهنم میآید که بعید نیست واژه بس که عربها از دیرباز از ایرانیها گرفته و به کار بردهاند، در زمان حاکمیتشان بر اسپانیا و پرتغال و مدتی هم جزیره سیسیل ایتالیا، وارد زبان این ملتها شده و به شکل باستا در آمده باشد.
به نظر میرسد کس یا کسانی که در ایران واژه اعتصاب را ساختهاند، معنای گردهمایی و دسته معترض راه انداختن را در نظر داشتهاند. تا پیش از به راه افتادن فرهنگستان در زمان رضا شاه، ایرانیان معادلسازی برای واژگان و اصطلاحات فرنگی را با زبان عربی انجام میدادهاند نه فارسی. چون کاربرد کلمات قلمبه سلمبه عربی در فارسی، نثر را فاخرتر یا بهتر بگویم، فخرفروشانهتر میکرده است.
به همین سیاق، معادل گرو فرانسوی را به جای فارسی از دل زبان عربی بیرون کشیدهاند و اعتصاب را که معنای دار و دسته راه انداختن بوده، برابر با گرو در نظر گرفتهاند.
در عربی، برای اعتصاب واژه اِضراب به کار میرود که با وجود شباهت معنائیاش به واژه استرایک انگلیسی (به معنای ضربه زدن) ربطی به ضربه و زدن ندارد. معنای اضراب، کنار گذاشتن و روی گرداندن است. نمونهاش این بیت از شعر کهن عربی:
أصبَحتُ عَن طَلَبِ المَعيشَةِ مُضربا
لَماّ وَثَقتُ بِأن مالَکَ مالي
یعنی هنگامی که اطمینان یافتم هر آنچه از آن توست، از آن من است، از به دنبال روزی رفتن دست برداشتم. (واژه مضرب در پایان مصرع نخست، اسم فاعل اضراب است).
شاید آن زمانی که کلمه اعتصاب ساخته شده، این واژه برای اهل فرهنگستان ممنوعه بوده و از ترس رضا شاه و شهربانیاش به صرافت ساختن واژهای فارسی برای آن نیفتادهاند. به گمانم واژه کاربس می توانست برابرنهاد خوبی برای اعتصاب باشد.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهرداد_فرهمند
اعتصاب واژهای عربی است اما در عربی معنای اعتصاب نمیدهد بلکه تنها در زبان فارسی به این معنی به کار میرود. اعتصاب در زبان عربی قدیم به معنای دستار به سرکردن بوده. دستار را به عربی عصابه (بر وزن ادامه) و دستار به سر کردن را اعتصاب میگفتهاند. همین عصابه در عربی معنای گروه و دار و دسته هم پیدا میکند (شاید از آن رو که دستار یا عصابه همشکل به سر میبستند) و در عربی امروز، باندهای تبهکار را عصابه مینامند و به دار و دسته راه انداختن، اعتصاب میگویند.
خیلی دوست دارم بدانم چگونه در ایران واژه اعتصاب ساخته و رایج شده. تا جایی که من اطلاع دارم، نخستین اعتصابها در ایران در دوره رضا شاه و در صنعت نفت رخ داده است. در آغاز، کارگران هندی دست به اعتصاب زدهاند و سپس، کارگران ایرانی این عمل را از آنان یاد گرفتهاند. به احتمال زیاد، کارگران هندی واژه انگلیسی استرایک (Strike) را بهکار میبردهاند اما ایرانیان، اعتصاب را نه از انگلیسی (که خیلی در ایران رایج نبوده) بلکه از زبان خارجی رایجتر آن دوران، یعنی فرانسه گرفتهاند.
در زبان فرانسه به اعتصاب، گرِو (Greve) میگویند. گرو در زبان فرانسه در اصل به معنای شنزار و ساحل ماسهای بوده. در شهر پاریس، ساحلی ماسهای کنار رود سن بوده که افراد جویای کار در آن گرد میآمدهاند تا کسی بیاید و آنها را سر کار ببرد. به این مکان، پلاس دو گرو (Place de Greve) میگفتند که بعدا از میدانگاههای مهم پاریس میشود. اعدامهای در ملأ عام از قرون وسطی به بعد در این میدان انجام میشده و نام این میدان در حوادث انقلاب فرانسه بسیار به چشم میخورد. از زمان ناپلئون اینجا را میدان شهرداری (Place de l'Hotel-de-Ville) مینامند. شهرداری پاریس بیش از ۶۵۰ سال است که در این میدان جای دارد.
در فرانسه، از دوران انقلاب صنعتی که اعتصاب اختراع میشود، این عمل را چون با گرد آمدن کارگران معترض همراه بوده و با الهام از آن مکان معروف گردهمایی کارگران، گرو نامگذاری میکنند. در برخی کشورها، همچون ترکیه، عین این کلمه را از فرانسه گرفتهاند و به معنای اعتصاب به کار میبرند و معادلی برایش نساختهاند.
نسل اول کمونیستهای ایرانی که اغلب در روسیه درس خوانده یا زیسته بودند، نقشی در ساخت واژه اعتصاب نداشتند چون در روسی به اعتصاب، زَبَستاوکا میگویند که از واژه باستا گرفته شده که روسی نیست، بلکه واژهای است رایج در زبان محاورهای و کوچه بازار ایتالیا و اسپانیا و پرتغال به معنای: بس است!
پرسشی که از زبانشناسان دارم این است که آیا باستا ارتباطی با واژه بس در فارسی دارد یا نه. این احتمال از آن رو به ذهنم میآید که بعید نیست واژه بس که عربها از دیرباز از ایرانیها گرفته و به کار بردهاند، در زمان حاکمیتشان بر اسپانیا و پرتغال و مدتی هم جزیره سیسیل ایتالیا، وارد زبان این ملتها شده و به شکل باستا در آمده باشد.
به نظر میرسد کس یا کسانی که در ایران واژه اعتصاب را ساختهاند، معنای گردهمایی و دسته معترض راه انداختن را در نظر داشتهاند. تا پیش از به راه افتادن فرهنگستان در زمان رضا شاه، ایرانیان معادلسازی برای واژگان و اصطلاحات فرنگی را با زبان عربی انجام میدادهاند نه فارسی. چون کاربرد کلمات قلمبه سلمبه عربی در فارسی، نثر را فاخرتر یا بهتر بگویم، فخرفروشانهتر میکرده است.
به همین سیاق، معادل گرو فرانسوی را به جای فارسی از دل زبان عربی بیرون کشیدهاند و اعتصاب را که معنای دار و دسته راه انداختن بوده، برابر با گرو در نظر گرفتهاند.
در عربی، برای اعتصاب واژه اِضراب به کار میرود که با وجود شباهت معنائیاش به واژه استرایک انگلیسی (به معنای ضربه زدن) ربطی به ضربه و زدن ندارد. معنای اضراب، کنار گذاشتن و روی گرداندن است. نمونهاش این بیت از شعر کهن عربی:
أصبَحتُ عَن طَلَبِ المَعيشَةِ مُضربا
لَماّ وَثَقتُ بِأن مالَکَ مالي
یعنی هنگامی که اطمینان یافتم هر آنچه از آن توست، از آن من است، از به دنبال روزی رفتن دست برداشتم. (واژه مضرب در پایان مصرع نخست، اسم فاعل اضراب است).
شاید آن زمانی که کلمه اعتصاب ساخته شده، این واژه برای اهل فرهنگستان ممنوعه بوده و از ترس رضا شاه و شهربانیاش به صرافت ساختن واژهای فارسی برای آن نیفتادهاند. به گمانم واژه کاربس می توانست برابرنهاد خوبی برای اعتصاب باشد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 امپراتور شی در ریاض
✍️ #مهدی_تدینی، تاریخپژوه
چین شریک دزد است و رفیق قافله. چین در روابط خارجی دو اصل دارد: پول و پول. ــ ها! اصل سومی هم دارد: حمایت از نظامهای ضددموکراتیک. از جزایر سلیمان وسط اقیانوس آرام ــ نه! از فلان جزیرۀ آدمخواران ــ تا آن سر دنیا، هر رژیم اقتدارگرا و ضددموکراتیکی میتواند روی خندههای ماسیدۀ امپراتور شی حساب کند. برای فهم سیاست خارجی چین باید به یک نکتۀ ساده اما مهم دقت کرد: چین در واقع «کشور چین» نیست، بلکه «حزب کمونیست حاکم بر چین» است. برای این حزب دو چیز مهم است: زدن هر تکدلاری روی هوا و تزریق به آن قفس طلایی که برای مردم چین ساخته و دوم زیر سوال بردن «دموکراسی» به عنوان یک الگوی حکمرانی. چین هست تا نشان دهد دموکراسی کار نمیکند، بلکه سعادت بشر در هر چیزی هست ــ هم در سکولاریسمِ بشار اسدی و هم در بنیادگرایی طالبانی ــ الا در دموکراسی.
قطعاً یکی از آیندهدارترین روابط رابطۀ شاه بنسلمانِ آتی و امپراتور شی است. بنسلمان اصلاحات درخورتوجهی کرده، اما همین اصلاحات به زودی دردسرهای بزرگی برایش ایجاد خواهد کرد. رفتهرفته عربستان سعودی بزرگترین متحد اقتصادی و سیاسی چین در غرب آسیا خواهد شد.
اما بنسلمان چه میکند؟ بنسلمان از سیاست خارجی عربستان «آمریکازدایی» میکند. آمدن بایدن این روند را شتاب بخشید. بایدن با ژست ماتم برای قتل خاشقچی آمد و پس از بحران انرژی در پی جنگ اکراین یاد رفیق قدیمی آمریکا، عربستان سعودی، افتاد ــ که دیگر دیر بود. در این میان، ایرانِ جمهوری اسلامی بزرگترین درس برای عربستان بود: وقتی ایران با اینهمه تحریم، تنگنای اقتصادی و فقط با داشتن دو متحدِ خسیس و نیمبند مثل چین و روسیه میتواند اینهمه با آمریکا مبارزه کرد، چه لزومی دارد کشوری انقدر به آمریکا بچسبد و دست رد به سینۀ شرکای دیگر بزند؟ این درسی بود که همۀ دولتهای خلیج فارس گرفتند. نتیجه اینکه امروز همگی با امپراتور شی سر یک میز نشسته بودند.
و البته بزرگترین تضمین امنیتی برای عربستان خریدن چین است. عربستان هم بزرگترین تأمینکنندۀ نفت چین است و هم میخواهد به یک شریک تجاری بزرگ تبدیل شود. شاید آمریکا نتواند پالایشگاههای عربستان را از پهپادها محافظت کند ــ اما امپراتور شی میتواند! لحن ضدایرانی بیانیۀ مشترک عربستان و چین در امروز چشمۀ اول آن است. امنیت فقط امنیت نظامی نیست و تجارت و شراکت اقتصادی امنیت میآورد. به همین سادگی میتواند هر ضربهای به عربستان ضربه به چین باشد.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #مهدی_تدینی، تاریخپژوه
چین شریک دزد است و رفیق قافله. چین در روابط خارجی دو اصل دارد: پول و پول. ــ ها! اصل سومی هم دارد: حمایت از نظامهای ضددموکراتیک. از جزایر سلیمان وسط اقیانوس آرام ــ نه! از فلان جزیرۀ آدمخواران ــ تا آن سر دنیا، هر رژیم اقتدارگرا و ضددموکراتیکی میتواند روی خندههای ماسیدۀ امپراتور شی حساب کند. برای فهم سیاست خارجی چین باید به یک نکتۀ ساده اما مهم دقت کرد: چین در واقع «کشور چین» نیست، بلکه «حزب کمونیست حاکم بر چین» است. برای این حزب دو چیز مهم است: زدن هر تکدلاری روی هوا و تزریق به آن قفس طلایی که برای مردم چین ساخته و دوم زیر سوال بردن «دموکراسی» به عنوان یک الگوی حکمرانی. چین هست تا نشان دهد دموکراسی کار نمیکند، بلکه سعادت بشر در هر چیزی هست ــ هم در سکولاریسمِ بشار اسدی و هم در بنیادگرایی طالبانی ــ الا در دموکراسی.
قطعاً یکی از آیندهدارترین روابط رابطۀ شاه بنسلمانِ آتی و امپراتور شی است. بنسلمان اصلاحات درخورتوجهی کرده، اما همین اصلاحات به زودی دردسرهای بزرگی برایش ایجاد خواهد کرد. رفتهرفته عربستان سعودی بزرگترین متحد اقتصادی و سیاسی چین در غرب آسیا خواهد شد.
اما بنسلمان چه میکند؟ بنسلمان از سیاست خارجی عربستان «آمریکازدایی» میکند. آمدن بایدن این روند را شتاب بخشید. بایدن با ژست ماتم برای قتل خاشقچی آمد و پس از بحران انرژی در پی جنگ اکراین یاد رفیق قدیمی آمریکا، عربستان سعودی، افتاد ــ که دیگر دیر بود. در این میان، ایرانِ جمهوری اسلامی بزرگترین درس برای عربستان بود: وقتی ایران با اینهمه تحریم، تنگنای اقتصادی و فقط با داشتن دو متحدِ خسیس و نیمبند مثل چین و روسیه میتواند اینهمه با آمریکا مبارزه کرد، چه لزومی دارد کشوری انقدر به آمریکا بچسبد و دست رد به سینۀ شرکای دیگر بزند؟ این درسی بود که همۀ دولتهای خلیج فارس گرفتند. نتیجه اینکه امروز همگی با امپراتور شی سر یک میز نشسته بودند.
و البته بزرگترین تضمین امنیتی برای عربستان خریدن چین است. عربستان هم بزرگترین تأمینکنندۀ نفت چین است و هم میخواهد به یک شریک تجاری بزرگ تبدیل شود. شاید آمریکا نتواند پالایشگاههای عربستان را از پهپادها محافظت کند ــ اما امپراتور شی میتواند! لحن ضدایرانی بیانیۀ مشترک عربستان و چین در امروز چشمۀ اول آن است. امنیت فقط امنیت نظامی نیست و تجارت و شراکت اقتصادی امنیت میآورد. به همین سادگی میتواند هر ضربهای به عربستان ضربه به چین باشد.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
🔴 یادمان ۲۱ آذر ۱۳۲۵
✍️ #افشین جعفرزاده
۲۱ آذر ۱۳۲۵ پایان کابوسی بود که توسط اشغالگران آرتش سرخ شوروی بر ایران تحمیل شد.
اینکه در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ بر ایران چه گذشت امروز در پرتو دسترسی نسبی به آرشیوهای دولتی شوروی و ایران و برخی کشورها بهتر از گذشته قابل داوری است. گرچه هنوز بسیاری از اسناد منتشر نشدهاند.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و اشغال شمال ایران به دست آرتش سرخ و سپاه استالین، مقدمات سازماندهی جهت تجزیه آذربایجان و کردستان و زنجان و برخی نواحی دیگر آغاز شد. فهرستوار میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- سازمان دهی فرایند بنیاد دو فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان در همان سالها در مسکو و زیر نظر شخص استالین انجام شد و حتی نقش فردی چون میرجعفر باقروف بیشتر درجه دوم و اجرایی بود. بر این اساس بود که ماهها پیش از اعلان فعالیت دو فرقه، پیشهوری و قاضی محمد را جهت جلسهای توجیهی و آگاهی از جزییات کار بصورت محرمانه به باکو بردند.
۲- شخص پیشهوری و قاضی محمد ماهها پس از مقدمات کار از سیر رویدادها اگاه شدند و کمترین نقشی در فرایند اولیه بنیاد دو فرقه نداشتند. روسها آنها را وارد ماجرا کردند و چون کار پیش نرفت، امر به رفتن کردند.
۳- جعفر پیشهوری نخست از فعالان حزب دموکرات خیابانی در قفقاز بود. اما به سرعت جذب نخستین حزب کمونیست ایران شد و در بخش سرخ قیام جنگلیان مشارکت کرد و وزیر داخله دولت سرخ احساناللهخان شد که مخالف میرزا کوچکخان بود. بعدها در روزنامهی حقیقت گفتمان مستقلی را به نمایش گذاشت، مجدداً کمونیست شد و زندان ده سالهای را در دوران رضا شاه سپری کرد و پس از سوم شهریور ۱۳۲۰ آزاد شد. در دوران زندان با پنجاه و یک نفر زاویه داشت. پس از ازادی از کسانی بود که در تنظیم اساسنامه حزب توده نقش داشت و با تودهای هاهم نساخت و روزنامه آژیر را منتشر کرد که جوهرهاش دفاع سخت از منافع شوروی در ایران از جمله نفت شمال بود و ستایش استالین و مجادله با کسانی چون دکتر مصدق. نماینده تبریز از مجلس چهاردهم شد و پس از رد اعتبارنامهاش راهی تبریز شد و در همان زمان سفر محرمانهاش را به باکو انجام داد. فرقه در شهریور ۱۳۲۴ اعلام موجودیت کرد و در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ در شرایطی که آذربایجان و زنجان زیر اشغال ارتش سرخ بود، و دولت مرکزی فاقد هر گونه اختیاری جهت واکنش، دولت فرقه اعلام شد. پیشهوری روزنامههای اکبنجی و عدالت و حقیقت و آژیر کمترین نشانی از فرقهگرایی قومی نداشت و همواره خصم پانترکیسم و شخص محمدامین رسولزاده بود.
۴- قاضی محمد و پدرش از سوی رضاشاه منصب قاضیگری دولت مرکزی ایران را در ناحیه ساوجبلاغ مکری (مهاباد) برعهده داشتند. این خانواده ریشهدار منسوب به خاندان محترم قاضی هیچ گاه تمایلات قومی کُردی نداشتند و همواره نسبت به برخی تحرکات قومی در آن منطقه زاویه و اعلام موضع داشتند. قاضی محمد هیچگاه پیش از اعلان فرقه دموکرات کردستان فعالیت سیاسی و قومیتی نداشت تا در سفری محرمانه درسال ۱۳۲۴ به باکو رفت و توسط باقروف از داستان بنیاد فرقه آگاه شد.
۵- اسناد نشان میدهد هیچ شکی در این نیست که اهداف بنیاد دو فرقه نهایتاً تجزیهی دو منطقه آذربایجان و زنجان و کردستان و الحاق آنها به شوروی بود. در روند مدیریت کلان دو فرقه نمایندگان شوروی دارای اختیار مطلق بودند و هر انچه آنها میخواستند توسط فرقهچیان اجرا میشد. در فرقه آذربایجان تمایلات مذهبی کمتر و در فرقه کردستان بیشتر بود. گرچه رگههای تجزیهطلبی در فرقه کردستان به دلیل اعلام جمهوری و پرچمی مستقل از ایران و مشخص کردن فردی بعنوان وزیر خارجه بیشتر به چشم میخورد. از نظرگاه حوزه سرزمینی فرقه آذربایجان توانست زنجان و بخشی از شمالغربی گیلان را تحت نفوذ خود داشته باشد. ولی قلمرو فرقه کردستان در حوالی غرب آذربایجانغربی و مناطق کُردنشین محدود ماندو نتوانست کردستان اصلی و کرمانشاه و ایلام را تحت قلمروش داشته باشد.
۶- با خروج اجباری آرتش سرخ از مناطق اشغالی ایران، روند سقوط و تلاشی هر دو فرقه آغاز شد و در آذر ۱۳۲۵ نهایی شد.
۷- اسناد نشان میدهند دو فرقه با وجود انجام برخی اصلاحات رونمایی هرگز نتوانستند نخبگان و تودههای دو منطقه را با خود همراه سازند.از همان ابتدا مقاومتهای منفی و مخفی و حتی علنی علیه آنها شکل گرفت و با سرکوبهای خونین همراه شد. پس از اعلام حمله ارتش ایران در آذر ۱۳۲۵، این مقاومتها در قالب ایرانخواهانه و به نام وطنخواهان بیشتر خود را نشان داد و سبب آزادی شهرها شد. در شرایطی که ارتش ایران هفتهها بعد به پارهای مناطق رسیده بود، قیام وطنخواهان محلی پیشتر به پیروزی رسیده و روند آزادی انجام شده بود.
👇👇
(دنبالهی یادداشت در فرستهی پسین)
@IranDel_Channel
💢
✍️ #افشین جعفرزاده
۲۱ آذر ۱۳۲۵ پایان کابوسی بود که توسط اشغالگران آرتش سرخ شوروی بر ایران تحمیل شد.
اینکه در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ بر ایران چه گذشت امروز در پرتو دسترسی نسبی به آرشیوهای دولتی شوروی و ایران و برخی کشورها بهتر از گذشته قابل داوری است. گرچه هنوز بسیاری از اسناد منتشر نشدهاند.
پس از شهریور ۱۳۲۰ و اشغال شمال ایران به دست آرتش سرخ و سپاه استالین، مقدمات سازماندهی جهت تجزیه آذربایجان و کردستان و زنجان و برخی نواحی دیگر آغاز شد. فهرستوار میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- سازمان دهی فرایند بنیاد دو فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان در همان سالها در مسکو و زیر نظر شخص استالین انجام شد و حتی نقش فردی چون میرجعفر باقروف بیشتر درجه دوم و اجرایی بود. بر این اساس بود که ماهها پیش از اعلان فعالیت دو فرقه، پیشهوری و قاضی محمد را جهت جلسهای توجیهی و آگاهی از جزییات کار بصورت محرمانه به باکو بردند.
۲- شخص پیشهوری و قاضی محمد ماهها پس از مقدمات کار از سیر رویدادها اگاه شدند و کمترین نقشی در فرایند اولیه بنیاد دو فرقه نداشتند. روسها آنها را وارد ماجرا کردند و چون کار پیش نرفت، امر به رفتن کردند.
۳- جعفر پیشهوری نخست از فعالان حزب دموکرات خیابانی در قفقاز بود. اما به سرعت جذب نخستین حزب کمونیست ایران شد و در بخش سرخ قیام جنگلیان مشارکت کرد و وزیر داخله دولت سرخ احساناللهخان شد که مخالف میرزا کوچکخان بود. بعدها در روزنامهی حقیقت گفتمان مستقلی را به نمایش گذاشت، مجدداً کمونیست شد و زندان ده سالهای را در دوران رضا شاه سپری کرد و پس از سوم شهریور ۱۳۲۰ آزاد شد. در دوران زندان با پنجاه و یک نفر زاویه داشت. پس از ازادی از کسانی بود که در تنظیم اساسنامه حزب توده نقش داشت و با تودهای هاهم نساخت و روزنامه آژیر را منتشر کرد که جوهرهاش دفاع سخت از منافع شوروی در ایران از جمله نفت شمال بود و ستایش استالین و مجادله با کسانی چون دکتر مصدق. نماینده تبریز از مجلس چهاردهم شد و پس از رد اعتبارنامهاش راهی تبریز شد و در همان زمان سفر محرمانهاش را به باکو انجام داد. فرقه در شهریور ۱۳۲۴ اعلام موجودیت کرد و در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ در شرایطی که آذربایجان و زنجان زیر اشغال ارتش سرخ بود، و دولت مرکزی فاقد هر گونه اختیاری جهت واکنش، دولت فرقه اعلام شد. پیشهوری روزنامههای اکبنجی و عدالت و حقیقت و آژیر کمترین نشانی از فرقهگرایی قومی نداشت و همواره خصم پانترکیسم و شخص محمدامین رسولزاده بود.
۴- قاضی محمد و پدرش از سوی رضاشاه منصب قاضیگری دولت مرکزی ایران را در ناحیه ساوجبلاغ مکری (مهاباد) برعهده داشتند. این خانواده ریشهدار منسوب به خاندان محترم قاضی هیچ گاه تمایلات قومی کُردی نداشتند و همواره نسبت به برخی تحرکات قومی در آن منطقه زاویه و اعلام موضع داشتند. قاضی محمد هیچگاه پیش از اعلان فرقه دموکرات کردستان فعالیت سیاسی و قومیتی نداشت تا در سفری محرمانه درسال ۱۳۲۴ به باکو رفت و توسط باقروف از داستان بنیاد فرقه آگاه شد.
۵- اسناد نشان میدهد هیچ شکی در این نیست که اهداف بنیاد دو فرقه نهایتاً تجزیهی دو منطقه آذربایجان و زنجان و کردستان و الحاق آنها به شوروی بود. در روند مدیریت کلان دو فرقه نمایندگان شوروی دارای اختیار مطلق بودند و هر انچه آنها میخواستند توسط فرقهچیان اجرا میشد. در فرقه آذربایجان تمایلات مذهبی کمتر و در فرقه کردستان بیشتر بود. گرچه رگههای تجزیهطلبی در فرقه کردستان به دلیل اعلام جمهوری و پرچمی مستقل از ایران و مشخص کردن فردی بعنوان وزیر خارجه بیشتر به چشم میخورد. از نظرگاه حوزه سرزمینی فرقه آذربایجان توانست زنجان و بخشی از شمالغربی گیلان را تحت نفوذ خود داشته باشد. ولی قلمرو فرقه کردستان در حوالی غرب آذربایجانغربی و مناطق کُردنشین محدود ماندو نتوانست کردستان اصلی و کرمانشاه و ایلام را تحت قلمروش داشته باشد.
۶- با خروج اجباری آرتش سرخ از مناطق اشغالی ایران، روند سقوط و تلاشی هر دو فرقه آغاز شد و در آذر ۱۳۲۵ نهایی شد.
۷- اسناد نشان میدهند دو فرقه با وجود انجام برخی اصلاحات رونمایی هرگز نتوانستند نخبگان و تودههای دو منطقه را با خود همراه سازند.از همان ابتدا مقاومتهای منفی و مخفی و حتی علنی علیه آنها شکل گرفت و با سرکوبهای خونین همراه شد. پس از اعلام حمله ارتش ایران در آذر ۱۳۲۵، این مقاومتها در قالب ایرانخواهانه و به نام وطنخواهان بیشتر خود را نشان داد و سبب آزادی شهرها شد. در شرایطی که ارتش ایران هفتهها بعد به پارهای مناطق رسیده بود، قیام وطنخواهان محلی پیشتر به پیروزی رسیده و روند آزادی انجام شده بود.
👇👇
(دنبالهی یادداشت در فرستهی پسین)
@IranDel_Channel
💢
ایراندل | IranDel
🔴 یادمان ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ✍️ #افشین جعفرزاده ۲۱ آذر ۱۳۲۵ پایان کابوسی بود که توسط اشغالگران آرتش سرخ شوروی بر ایران تحمیل شد. اینکه در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ بر ایران چه گذشت امروز در پرتو دسترسی نسبی به آرشیوهای دولتی شوروی و ایران و برخی کشورها بهتر از گذشته قابل…
👆👆
(بخش دوم)
۸- وطنخواهان که مجهز به برخی سلاحهای ابتدایی بودند با تحرکات ایرانخواهانه خود بسیاری از فرقهچیان را دستگیر و در محکمههای مردمی و خودمختار محاکمه و برخی را اعدام کردند. اگر حضور بعدی ارتش نبود، تعداد بیشتری اعدام میشدند. بعدها در تعداد اعدامشدگان این محاکم اغراق شد.
۹- گرچه موضعگیریهای برخی دولتهای غربی و بویژه آمریکا در خروج نیروهای اشغالگر ارتش سرخ شوروی بیتاثیر نبود، اما اسناد نشان میدهد عامل اصلی شکست دو فرقه عدم توان نفوذ در میان روشنفکران و تودهها و قدرت ریشههای ملی و مذهبی ایرانی بود که تسلط بیگانه و روس ها را هرگز گردن ننهادند. آذربایجان و کُردستان تنها مناطقی از جهان بودند که پس از اشغال توسط آرتش سرخ استالین از سیطرهی روسها رها شدند.
۱۰- اگر چه سران دو فرقه از همان هفتههای نخست آبان ۲۵ وعده مقاومت قاطعانه در برابر ارتش ایران و ایستادگی تا پایان راه میدادند، از همان روزهای نخست درگیری با وجود دارا بودن سلاحهای روسی و نفرات کافی متلاشی شدند. پیشهوری و سران فرقه آذربایجان و هزاران نفر دیگر پس از مقاومتی کوتاه، شامگاه ۲۱ آذر ۱۳۲۵ روانه مرز شوروی شده و فرار کردند.
در جبهه مهاباد قاضیمحمد و اغلب یارانش ماندند و مقاومتی بر خلاف وعدههای اولیه انجام نشد. مصطفی بازرانی با چند صد نفر از یارانش مستقلاً از کوهستانهای صعبالعبور غرب آذربایجان خود را به شوروی رساندند.
@IranDel_Channel
💢
(بخش دوم)
۸- وطنخواهان که مجهز به برخی سلاحهای ابتدایی بودند با تحرکات ایرانخواهانه خود بسیاری از فرقهچیان را دستگیر و در محکمههای مردمی و خودمختار محاکمه و برخی را اعدام کردند. اگر حضور بعدی ارتش نبود، تعداد بیشتری اعدام میشدند. بعدها در تعداد اعدامشدگان این محاکم اغراق شد.
۹- گرچه موضعگیریهای برخی دولتهای غربی و بویژه آمریکا در خروج نیروهای اشغالگر ارتش سرخ شوروی بیتاثیر نبود، اما اسناد نشان میدهد عامل اصلی شکست دو فرقه عدم توان نفوذ در میان روشنفکران و تودهها و قدرت ریشههای ملی و مذهبی ایرانی بود که تسلط بیگانه و روس ها را هرگز گردن ننهادند. آذربایجان و کُردستان تنها مناطقی از جهان بودند که پس از اشغال توسط آرتش سرخ استالین از سیطرهی روسها رها شدند.
۱۰- اگر چه سران دو فرقه از همان هفتههای نخست آبان ۲۵ وعده مقاومت قاطعانه در برابر ارتش ایران و ایستادگی تا پایان راه میدادند، از همان روزهای نخست درگیری با وجود دارا بودن سلاحهای روسی و نفرات کافی متلاشی شدند. پیشهوری و سران فرقه آذربایجان و هزاران نفر دیگر پس از مقاومتی کوتاه، شامگاه ۲۱ آذر ۱۳۲۵ روانه مرز شوروی شده و فرار کردند.
در جبهه مهاباد قاضیمحمد و اغلب یارانش ماندند و مقاومتی بر خلاف وعدههای اولیه انجام نشد. مصطفی بازرانی با چند صد نفر از یارانش مستقلاً از کوهستانهای صعبالعبور غرب آذربایجان خود را به شوروی رساندند.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍1
🔴 پاسخ مورخان فرانسوی به ادعاهای آنری لوی: پیرامون نام «ایران»
✍️ #سالار_سیفالدینی
▫️در ۷ آوریل ۲۰۱۸/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۷، برنار آنری لِوی، فیلسوف جنجالی فرانسوی، طی برنامهای در کانال دو تلویزیون فرانسه مدعی شد که نامگذاری کشور ایران متأثر از اندیشههای نازی در دهه ۱۹۳۰ میلادی بوده و این نام بهجای اصطلاح «پرشیا/ پارس» جعل شده است! هرچند وی اذعان کرد که منبع این ادعای شاذ و شگفت، شنیدههایش در جریان سفر به اقلیم کردستان عراق بوده است اما بعدها نیز، به مناسبتهای مختلف، بر آن اصرار ورزید.
با توجه به معروفیت و وجه رسانهایِ آنری لوی، روزنامه لیبراسیون فرانسه همانزمان در بخش «چکنیوز» در پایگاه اینترنتی خود این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داد.
آیا این ادعای که علت نامگذاری کشور ایران، یعنی جایگزینی «پرشیا» با «ایران»، نظریههای نژادی آلمان نازی بوده، درست است؟ آیا مایلید بدانید اظهارات برنار آنری لوی درباره نامگذاری ایران در برنامه «ما خواب نیستیم»[2] پخششده از کانال دو تلویزیون فرانسه در تاریخ ۷ آوریل ۲۰۱۸ صحت دارد یا خیر؟ این فیلسوف در پاسخ به لوران روکیه[3] [مجری برنامه] درباره موضوع مزبور چنین گفت:
«معتقدم که این ماجرا تا حد زیادی باورنکردنی است و در واقع افراد اندکی درباره آن اطلاع دارند. در هر صورت من که جایی به این مطلب برنخورده بودم و اکنون میخواهم به تفصیل درباره آن صحبت کنم. من این ماجرا را در سرزمینی دیگر، در کردستان [شمال عراق]، کشف کردم.
چکنیوز برای راستیآزمایی اظهارات آنری لوی (که منشأ آن کردستان [عراق] اعلام شده و به گفته وی هرگز در جای دیگری با این مطلب برخورد نکرده است)، با چند پژوهشگر از بخش «جهانهای ایرانی و هندی» وابسته به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، دانشگاه سوربن جدید، مدرسه مطالعات عالی و موسسه ملی زبانها و تمدنهای شرق تماس گرفت. ما امکان دسترسی به تاریخپژوهان یان ریشار، فلورانس اِلو، دُنی اِرمان و همچنین جغرافیدان برنار اورکاد پیدا کردیم. برای همه آنها، روایت برنار آنری لوی در کانال ۲ تلویزیون فرانسه، دائر بر وجود یک دستورالعمل از طرف آلمان نازی، مایه شگفتی، و حتی تمسخر، بود.
برای دیدن ادامه گزارش ضربه بزنید.
@IranDel_Channel
💢
✍️ #سالار_سیفالدینی
▫️در ۷ آوریل ۲۰۱۸/ ۱۸ فروردین ۱۳۹۷، برنار آنری لِوی، فیلسوف جنجالی فرانسوی، طی برنامهای در کانال دو تلویزیون فرانسه مدعی شد که نامگذاری کشور ایران متأثر از اندیشههای نازی در دهه ۱۹۳۰ میلادی بوده و این نام بهجای اصطلاح «پرشیا/ پارس» جعل شده است! هرچند وی اذعان کرد که منبع این ادعای شاذ و شگفت، شنیدههایش در جریان سفر به اقلیم کردستان عراق بوده است اما بعدها نیز، به مناسبتهای مختلف، بر آن اصرار ورزید.
با توجه به معروفیت و وجه رسانهایِ آنری لوی، روزنامه لیبراسیون فرانسه همانزمان در بخش «چکنیوز» در پایگاه اینترنتی خود این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داد.
آیا این ادعای که علت نامگذاری کشور ایران، یعنی جایگزینی «پرشیا» با «ایران»، نظریههای نژادی آلمان نازی بوده، درست است؟ آیا مایلید بدانید اظهارات برنار آنری لوی درباره نامگذاری ایران در برنامه «ما خواب نیستیم»[2] پخششده از کانال دو تلویزیون فرانسه در تاریخ ۷ آوریل ۲۰۱۸ صحت دارد یا خیر؟ این فیلسوف در پاسخ به لوران روکیه[3] [مجری برنامه] درباره موضوع مزبور چنین گفت:
«معتقدم که این ماجرا تا حد زیادی باورنکردنی است و در واقع افراد اندکی درباره آن اطلاع دارند. در هر صورت من که جایی به این مطلب برنخورده بودم و اکنون میخواهم به تفصیل درباره آن صحبت کنم. من این ماجرا را در سرزمینی دیگر، در کردستان [شمال عراق]، کشف کردم.
چکنیوز برای راستیآزمایی اظهارات آنری لوی (که منشأ آن کردستان [عراق] اعلام شده و به گفته وی هرگز در جای دیگری با این مطلب برخورد نکرده است)، با چند پژوهشگر از بخش «جهانهای ایرانی و هندی» وابسته به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، دانشگاه سوربن جدید، مدرسه مطالعات عالی و موسسه ملی زبانها و تمدنهای شرق تماس گرفت. ما امکان دسترسی به تاریخپژوهان یان ریشار، فلورانس اِلو، دُنی اِرمان و همچنین جغرافیدان برنار اورکاد پیدا کردیم. برای همه آنها، روایت برنار آنری لوی در کانال ۲ تلویزیون فرانسه، دائر بر وجود یک دستورالعمل از طرف آلمان نازی، مایه شگفتی، و حتی تمسخر، بود.
برای دیدن ادامه گزارش ضربه بزنید.
@IranDel_Channel
💢