This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بررسی علت تنشهای کنونی ایران و جمهوری باکو در اتاق خبر منوتو با حضور احمد وختیشه، بابک درپیکی و #حجت_کلاشی
🔴 پینوشت:
انتشار این مصاحبه به معنی تأییدِ کل محتوای آن و تأييد تمام مواضع مصاحبهشوندگان نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 پینوشت:
انتشار این مصاحبه به معنی تأییدِ کل محتوای آن و تأييد تمام مواضع مصاحبهشوندگان نیست.
@IranDel_Channel
💢
👍2
🔴 فصلنامه فرهنگی و اجتماعی گفتگو - شماره اسفند ۱۴۰۱ خورشیدی
با یادداشتهایی از کاوه بیات، حمید احمدی، جعفر خاشع، مهدی حسینی تقیآباد، سالار سیفالدینی، شیوا علیزاده و داود دشتبانی
@IranDel_Channel
💢
با یادداشتهایی از کاوه بیات، حمید احمدی، جعفر خاشع، مهدی حسینی تقیآباد، سالار سیفالدینی، شیوا علیزاده و داود دشتبانی
@IranDel_Channel
💢
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 برافراشتنِ درفش کاویانی در جوارِ کوه دماوند در لحظات طلوع آفتاب
🔴 ویدئو: مصطفی متقینیا
@IranDel_Channel
💢
🔴 ویدئو: مصطفی متقینیا
@IranDel_Channel
💢
👍6
.
🔴 دینی ترکمانی و طباطبایی
✍️ #احسان_هوشمند، دانشآموختهی دکتری جامعهشناسی و ایرانشناس
آقای علی دینیترکمانی، اقتصاددان، در یادداشتی تحت عنوان «تجزیهطلبی؛ تالی منطقی وطنگرایی شووینیستی» (۱۶ فروردین [ ۱۴۰۲ خورشیدی]) در روزنامهی شرق به نقدی شتابزده و کلی و مبهم و غیروفادار به متن از اندیشه و پروژهی سید #جواد_طباطبایی پرداخته است.
او نوشته است: رویکرد طباطبایی در مورد «مطالباتی چون فدرالیسم سرکوبگر است» و «با استناد به شواهد تاریخی مختلف مربوط به ایرانشهر، در پی سرکوب قومیتها در چارچوب کلانروایتی است که با نادیده گرفتن بسیاری از عوامل اقتصادی و سیاسی دچار تقلیلگرایی شووینیستی میشود».
جواد طباطبایی پرآوازهترین فیلسوف و اندیشمند سیاسی در ایران معاصر است که با نوآوری و رویکرد نظری به زوال اندیشهی سیاسی در ایران پرداخت. از او حدود بیست هزار صفحه کار تحقیقی و پژوهشیِ جدی بر جای مانده است. مهمترین بخش پروژه چندسویه و چندلایهی جواد طباطبایی اندیشهی سیاسی در ایران است. برخلاف نوشتهی نادقیق دینیترکمانی، برای طباطبایی «ایران سرزمین همهی ایرانیان است و هیچ ایرانی را نمیتوان به هیچ نامی و هیچ بهانهای از شمول عام آن خارج کرد». طباطبایی ضمن رد «وجوه ماجراجویی ناسیونالیستی» استدلال میکند که فرهنگ ایرانی نه فرهنگ «وحدت در وحدت» بلکه وحدت «وحدت در کثرت» است و میافزاید «ایرانیان در درون مرزهای سیاسی کنونی، اعمّ از اینکه به یکی از زبانهای ایرانی یا غیرایرانی سخن بگویند، درونمایههای ادب و فرهنگ ایرانی را بیان میکنند. از این نظر ادب کُردی به همان اندازه ناحیهای از ادب ایرانی است که ادب آذری». با چنین رویکرد در طباطبایی که چندباره تکرار شده، مشخص میشود که ادعای دینیترکمانی دربارهی سرکوب قومیتها از سوی طباطبایی ناشی از عدم اشراف و دقت به دیدگاههای طباطبایی است.
در یادداشت دینیترکمانی نکتهی دیگری خودنمایی میکند و آن همدلی ضمنی نویسنده با فدرالیسم در ایران است؛ ایدهای که از ابتدای طرح از طرف مارکسیستهای ایران در صدد انتقال تجربهی شوروی سابق به ایران بود. مفاهیم مارکسیستی در ذیل اندیشهی مارکسیستی - استالینیستی در ایران معاصر تحت عنوان «مسئله ملی» در قالب حزب کمونیست ایران و سپس حزب توده طرح و بسط یافت و پس از آن سازمانهای مسلح چریکی و احزاب استالینساخته قومگرا در ایران این مفاهیم را اشاعه دادند...
در یادداشت آقای دینیترکمانی مشخص نیست ملاک شناسایی تیرهها و اقوام ایرانی چیست؟ آیا بر اساس زبان به تعریف اقوام میپردازیم؟... ایران امروز چند زبان گویشور دارد و کدامیک از این حوزههای زبانی میتوانند بهعنوان اقوام ایرانی شناسایی شوند؟... دوم آن که [آیا] فدرالیسم ادعایی آقای دینیترکمانی [نیز] بر مبنای تفاوتهای زبانی در ایران تعریف میشود؟... در مناطقی که چندزبانی و چندفرهنگی است دولت فدرال بر مبنای کدام گروه زبانی تعریف میشود و مرز آنها چگونه تعریف میشود؟...
ارجاع دینیترکمانی بر اینکه در گذشته گروه کمی از ایرانیان باسواد بودند و تنها آنها با زبان فارسی تحصیل میکردند و اکثریت ایرانیان بیسواد مطلق بودند، گویی میخواهد تأکید کند که در ایران زبان فارسی زبان خواص بوده و البته درکی هم از ایران در میان عوام وجود نداشته است. این ادعاها... منطبق بر واقعیت نیست. نخست آنکه زبان فارسی زبان تمدنی و فرهنگی ایرانیان بود که به قول امام غزالی در کیمیای سعادت این اثر به فارسی نه تازی نگارش شد؛ چون «مقصود کتاب عوام خلقاند که این معنی را به پارسی التماس کردند». دو دیگر باز به قول نویسندگان و تاریخنویسان بسیاری از ایرانیان به ایرانیبودن خود وقوف داشتند؛ چون به قول طبری دربارهی ایرانیان «جز ایشان قومى نبوده که ملکشان دوام و اتصال یافته باشد» و در نتیجه به قول گوبینو برای ایرانیان حتی ایرانیان بیسواد «چون در این کشور تاریخ حالترین موضوع است و یک ایرانی واقعی بیاندازه کنجکاوتر است که بداند جمشید یا کوروش چه میکردهاند، با اینهمه تمام مردم وسیله تحصیل در اختیار ندارند؛ بنابراین فاصلهی زیادی بین یک دانشمند و افراد طبقه متوسط وجود دارد؛ هرچند این فاصله بههیچوجه شبیه به آنچه در غرب میبینیم نیست. در کشور ما دانشمندان هرگز وقت خود را با تاریخ تلف نمیکنند و دربارهی آن چیزی نمیدانند... در ایران هرگز کسی را ندیدم که در پستترین شرایط اجتماعی باشد و کلیات تاریخی را که با آفرینش جهان شروع میشود و به سلطنت پادشاه فعلی خاتمه مییابد نداند... ملتی که اینقدر به تاریخ و پیشینیانش اهمیت میدهد بیشک به اصل بقا و نیروی فوقالعادهی خود آگاه است».
🔴 منبع: روزنامه شرق
🔴 این یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 دینی ترکمانی و طباطبایی
✍️ #احسان_هوشمند، دانشآموختهی دکتری جامعهشناسی و ایرانشناس
آقای علی دینیترکمانی، اقتصاددان، در یادداشتی تحت عنوان «تجزیهطلبی؛ تالی منطقی وطنگرایی شووینیستی» (۱۶ فروردین [ ۱۴۰۲ خورشیدی]) در روزنامهی شرق به نقدی شتابزده و کلی و مبهم و غیروفادار به متن از اندیشه و پروژهی سید #جواد_طباطبایی پرداخته است.
او نوشته است: رویکرد طباطبایی در مورد «مطالباتی چون فدرالیسم سرکوبگر است» و «با استناد به شواهد تاریخی مختلف مربوط به ایرانشهر، در پی سرکوب قومیتها در چارچوب کلانروایتی است که با نادیده گرفتن بسیاری از عوامل اقتصادی و سیاسی دچار تقلیلگرایی شووینیستی میشود».
جواد طباطبایی پرآوازهترین فیلسوف و اندیشمند سیاسی در ایران معاصر است که با نوآوری و رویکرد نظری به زوال اندیشهی سیاسی در ایران پرداخت. از او حدود بیست هزار صفحه کار تحقیقی و پژوهشیِ جدی بر جای مانده است. مهمترین بخش پروژه چندسویه و چندلایهی جواد طباطبایی اندیشهی سیاسی در ایران است. برخلاف نوشتهی نادقیق دینیترکمانی، برای طباطبایی «ایران سرزمین همهی ایرانیان است و هیچ ایرانی را نمیتوان به هیچ نامی و هیچ بهانهای از شمول عام آن خارج کرد». طباطبایی ضمن رد «وجوه ماجراجویی ناسیونالیستی» استدلال میکند که فرهنگ ایرانی نه فرهنگ «وحدت در وحدت» بلکه وحدت «وحدت در کثرت» است و میافزاید «ایرانیان در درون مرزهای سیاسی کنونی، اعمّ از اینکه به یکی از زبانهای ایرانی یا غیرایرانی سخن بگویند، درونمایههای ادب و فرهنگ ایرانی را بیان میکنند. از این نظر ادب کُردی به همان اندازه ناحیهای از ادب ایرانی است که ادب آذری». با چنین رویکرد در طباطبایی که چندباره تکرار شده، مشخص میشود که ادعای دینیترکمانی دربارهی سرکوب قومیتها از سوی طباطبایی ناشی از عدم اشراف و دقت به دیدگاههای طباطبایی است.
در یادداشت دینیترکمانی نکتهی دیگری خودنمایی میکند و آن همدلی ضمنی نویسنده با فدرالیسم در ایران است؛ ایدهای که از ابتدای طرح از طرف مارکسیستهای ایران در صدد انتقال تجربهی شوروی سابق به ایران بود. مفاهیم مارکسیستی در ذیل اندیشهی مارکسیستی - استالینیستی در ایران معاصر تحت عنوان «مسئله ملی» در قالب حزب کمونیست ایران و سپس حزب توده طرح و بسط یافت و پس از آن سازمانهای مسلح چریکی و احزاب استالینساخته قومگرا در ایران این مفاهیم را اشاعه دادند...
در یادداشت آقای دینیترکمانی مشخص نیست ملاک شناسایی تیرهها و اقوام ایرانی چیست؟ آیا بر اساس زبان به تعریف اقوام میپردازیم؟... ایران امروز چند زبان گویشور دارد و کدامیک از این حوزههای زبانی میتوانند بهعنوان اقوام ایرانی شناسایی شوند؟... دوم آن که [آیا] فدرالیسم ادعایی آقای دینیترکمانی [نیز] بر مبنای تفاوتهای زبانی در ایران تعریف میشود؟... در مناطقی که چندزبانی و چندفرهنگی است دولت فدرال بر مبنای کدام گروه زبانی تعریف میشود و مرز آنها چگونه تعریف میشود؟...
ارجاع دینیترکمانی بر اینکه در گذشته گروه کمی از ایرانیان باسواد بودند و تنها آنها با زبان فارسی تحصیل میکردند و اکثریت ایرانیان بیسواد مطلق بودند، گویی میخواهد تأکید کند که در ایران زبان فارسی زبان خواص بوده و البته درکی هم از ایران در میان عوام وجود نداشته است. این ادعاها... منطبق بر واقعیت نیست. نخست آنکه زبان فارسی زبان تمدنی و فرهنگی ایرانیان بود که به قول امام غزالی در کیمیای سعادت این اثر به فارسی نه تازی نگارش شد؛ چون «مقصود کتاب عوام خلقاند که این معنی را به پارسی التماس کردند». دو دیگر باز به قول نویسندگان و تاریخنویسان بسیاری از ایرانیان به ایرانیبودن خود وقوف داشتند؛ چون به قول طبری دربارهی ایرانیان «جز ایشان قومى نبوده که ملکشان دوام و اتصال یافته باشد» و در نتیجه به قول گوبینو برای ایرانیان حتی ایرانیان بیسواد «چون در این کشور تاریخ حالترین موضوع است و یک ایرانی واقعی بیاندازه کنجکاوتر است که بداند جمشید یا کوروش چه میکردهاند، با اینهمه تمام مردم وسیله تحصیل در اختیار ندارند؛ بنابراین فاصلهی زیادی بین یک دانشمند و افراد طبقه متوسط وجود دارد؛ هرچند این فاصله بههیچوجه شبیه به آنچه در غرب میبینیم نیست. در کشور ما دانشمندان هرگز وقت خود را با تاریخ تلف نمیکنند و دربارهی آن چیزی نمیدانند... در ایران هرگز کسی را ندیدم که در پستترین شرایط اجتماعی باشد و کلیات تاریخی را که با آفرینش جهان شروع میشود و به سلطنت پادشاه فعلی خاتمه مییابد نداند... ملتی که اینقدر به تاریخ و پیشینیانش اهمیت میدهد بیشک به اصل بقا و نیروی فوقالعادهی خود آگاه است».
🔴 منبع: روزنامه شرق
🔴 این یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
پاسخ به یادداشتی از دینیترکمانی
. پاسخ به یادداشتی از دینیترکمانی احسان هوشمند، دانشآموختهی دکتری جامعهشناسی و ایرانشناس آقای علی دینیترکمانی در یادداشتی تحت عنوان «تجزیهطلبی، تالی منطقی وطنگرایی شووینیستی» در روز ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۲ [خورشیدی] در روزنامه «شرق» به نقدی شتابزده و…
👍12👎1
ساز و آواز (ره میخانه)
محمدرضا شجریان
🔴 ادبیات و موسیقی ایرانی
"ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
به میخانه امامی مست خفته است
نمیدانم که آن بت را چه نام است
مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطار کو خود میشناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است"
غزل: عطار نیشابوری
آواز: استاد محمدرضا شجریان
@IranDel_Channel
💢
"ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
به میخانه امامی مست خفته است
نمیدانم که آن بت را چه نام است
مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطار کو خود میشناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است"
غزل: عطار نیشابوری
آواز: استاد محمدرضا شجریان
@IranDel_Channel
💢
👍4
ایراندل | IranDel
. 🔴 تداومِ ایران ✍️ آرش رئیسینژاد، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران در رشتهتوییتی نوشت: اینجا سهگنبدان یا نقش رستم (در شهرستان مرودشتِ استان فارس - ایران) است. در پایِ آرامگاههای شاهنشاهان هخامنشی که در کوه کنده شدهاند، شهریارانِ ساسانی نقش و نگارهای…
.
🔴 نقش دیوانسالاری ایرانی در تداوم ایران
✍️ آرش رئیسینژاد، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران در رشتهتوییتی نوشت:
دیوانسالاری و وزارت، مهمترین میراث تمدنی ایران در حوزهی حکمرانی بوده و فاتحین نیز از آنان سود جستند. امویان عرب، دیوان پارسی را بکار میبردند و سلجوقیان تُرک و ایلخانان مغول بر نقش وزرای ایرانی صحّه میگذاشتند. جای شگفتی نیست که قلمرو (تا آنجا که قلم میرود) با مفهومِ کشور برابر شد.
اهمیت قلم در فرمانروایی، نمایانگر نقش بنیادین دیوانسالاری در تداوم ایران بوده: از حفظ زبان [فارسی] و اندیشه تا اسطوره و فرهنگ.
امروزه اما نظام اداری، وارثِ دیوانسالاری درخشان ایرانی شده و نماد بحران کارآمدی در حکمرانی گشته [است.]
کشوری را میتوانید بیابید که اینچنین میراث خود را ویران سازد؟!
@IranDel_Channel
💢
🔴 نقش دیوانسالاری ایرانی در تداوم ایران
✍️ آرش رئیسینژاد، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران در رشتهتوییتی نوشت:
دیوانسالاری و وزارت، مهمترین میراث تمدنی ایران در حوزهی حکمرانی بوده و فاتحین نیز از آنان سود جستند. امویان عرب، دیوان پارسی را بکار میبردند و سلجوقیان تُرک و ایلخانان مغول بر نقش وزرای ایرانی صحّه میگذاشتند. جای شگفتی نیست که قلمرو (تا آنجا که قلم میرود) با مفهومِ کشور برابر شد.
اهمیت قلم در فرمانروایی، نمایانگر نقش بنیادین دیوانسالاری در تداوم ایران بوده: از حفظ زبان [فارسی] و اندیشه تا اسطوره و فرهنگ.
امروزه اما نظام اداری، وارثِ دیوانسالاری درخشان ایرانی شده و نماد بحران کارآمدی در حکمرانی گشته [است.]
کشوری را میتوانید بیابید که اینچنین میراث خود را ویران سازد؟!
@IranDel_Channel
💢
👍12
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستندِ " ایران در سفری بزرگ، داستان اولین صعود ایران به جام جهانی"
این مستند، روایت صعودِ تیم ملی فوتبال ایران به جامجهانی ۱۹۷۸ آرژانتین با سرمربیگری حشمت مهاجرانی است.
تهیهکننده و کارگردان: غلامرضا جنتخواه
آهنگساز: ناصر چشمآذر
🔴 این #مستند را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
این مستند، روایت صعودِ تیم ملی فوتبال ایران به جامجهانی ۱۹۷۸ آرژانتین با سرمربیگری حشمت مهاجرانی است.
تهیهکننده و کارگردان: غلامرضا جنتخواه
آهنگساز: ناصر چشمآذر
🔴 این #مستند را میتوان از طریق یوتیوب هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍4👎1
.
🔴 ایلبر اورتایلی، استاد تاریخ در کشور ترکیه - با انتشار تصویر خود در شهر پارسه (تختجمشید) ایران نوشت:
Persepolis, yani İranlıların Taht-ı Cemşid’i milattan önce beşinci asırdan beynelmilel bir sentezdir. Tıpkı İran sanatının bugünün Türkiyesi’ndeki İoniya ve Kariya gibi, Helenlerin yaşadığı bölgelerdeki etkileri nasıl derinse, şüphesiz klasik Yunanistan’ın da Persepolis mimarisinde tesiri görülür. Doğu ve Batı kültürlerinin kaynaşmasını anlamak için Batı tarihçiliğindeki kalıpları tekrarlamak gerekmiyor. İskender’in İran’ı istilasıyla bir günde ne Helenizm başlar ne de Doğu kültürü Yunanistan’ı etkiler. Kültürel değişim daha uzun bir olaydır. Taht-ı Cemşid ve yanı başındaki Nakş-ı Cihan Meydanı’daki kaya kabartmalarında bu görülmektedir.
پرسپولیس، یعنی تختجمشید ایرانیان، یک سنتز بینالمللی از قرن پنجم پیش از میلاد است. همانطور که تأثیر هنر ایرانی در مناطقی که یونانیان در آن زندگی می کردند، مانند ایونیا و کریا در ترکیه امروزی، عمیق است، تأثیر یونان کلاسیک نیز بدون شک در معماری پرسپولیس (تختجمشید) دیده میشود. برای درک تلفیق فرهنگ شرقی و غربی، نیازی به تکرار الگوهای تاریخنگاری غربی نیست. با حمله اسکندر به ایران، نه هلنیزم و نه فرهنگ شرق در یک روز یونان را تحت تأثیر قرار داد. تغییر فرهنگی یک رویداد طولانیتر است. این در نقش برجستههای سنگی تختجمشید و میدان نقشجهان کنار آن دیده میشود.
@IranDel_Channel
💢
🔴 ایلبر اورتایلی، استاد تاریخ در کشور ترکیه - با انتشار تصویر خود در شهر پارسه (تختجمشید) ایران نوشت:
Persepolis, yani İranlıların Taht-ı Cemşid’i milattan önce beşinci asırdan beynelmilel bir sentezdir. Tıpkı İran sanatının bugünün Türkiyesi’ndeki İoniya ve Kariya gibi, Helenlerin yaşadığı bölgelerdeki etkileri nasıl derinse, şüphesiz klasik Yunanistan’ın da Persepolis mimarisinde tesiri görülür. Doğu ve Batı kültürlerinin kaynaşmasını anlamak için Batı tarihçiliğindeki kalıpları tekrarlamak gerekmiyor. İskender’in İran’ı istilasıyla bir günde ne Helenizm başlar ne de Doğu kültürü Yunanistan’ı etkiler. Kültürel değişim daha uzun bir olaydır. Taht-ı Cemşid ve yanı başındaki Nakş-ı Cihan Meydanı’daki kaya kabartmalarında bu görülmektedir.
پرسپولیس، یعنی تختجمشید ایرانیان، یک سنتز بینالمللی از قرن پنجم پیش از میلاد است. همانطور که تأثیر هنر ایرانی در مناطقی که یونانیان در آن زندگی می کردند، مانند ایونیا و کریا در ترکیه امروزی، عمیق است، تأثیر یونان کلاسیک نیز بدون شک در معماری پرسپولیس (تختجمشید) دیده میشود. برای درک تلفیق فرهنگ شرقی و غربی، نیازی به تکرار الگوهای تاریخنگاری غربی نیست. با حمله اسکندر به ایران، نه هلنیزم و نه فرهنگ شرق در یک روز یونان را تحت تأثیر قرار داد. تغییر فرهنگی یک رویداد طولانیتر است. این در نقش برجستههای سنگی تختجمشید و میدان نقشجهان کنار آن دیده میشود.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍14👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #توییت_خوانی
✍️ #وحید_بهمن - پژوهشگر تاریخ - با انتشار ویدئوی فوق در حساب توییتر خود نوشت:
بارها از جنایتهای گروهکهای تروریستی ضدِّ کُردی بمانند کومله و دموکرات (حدکا) نوشتهایم
شاید سیاهترین و ننگینترین بخش کارنامه این تروریستها، کُردکشیهایشان بین سالهای ۶۳ تا ۶۷ باشد.
اینها در ۴ سال جنگ وحشیانه، به جان هم افتادند و همدیگر را دریدند و هزاران نفر از به اصطلاح اعضایشان که جوانانی خام بودند، کُشته شدند و همچنین بسیاری از هموطنان بیگناه کُردمان که در مناطق جنگ بین این وحوش، زندگی میکردند، نیز کشته شدند.
نکته مسخره ماجرا اینجاست که هر بار هم از پاسخگویی درباره این کُردکشیهای وحشیانه طفره رفتهاند و بر روی آن ماله کشیدهاند
@IranDel_Channel
💢
✍️ #وحید_بهمن - پژوهشگر تاریخ - با انتشار ویدئوی فوق در حساب توییتر خود نوشت:
بارها از جنایتهای گروهکهای تروریستی ضدِّ کُردی بمانند کومله و دموکرات (حدکا) نوشتهایم
شاید سیاهترین و ننگینترین بخش کارنامه این تروریستها، کُردکشیهایشان بین سالهای ۶۳ تا ۶۷ باشد.
اینها در ۴ سال جنگ وحشیانه، به جان هم افتادند و همدیگر را دریدند و هزاران نفر از به اصطلاح اعضایشان که جوانانی خام بودند، کُشته شدند و همچنین بسیاری از هموطنان بیگناه کُردمان که در مناطق جنگ بین این وحوش، زندگی میکردند، نیز کشته شدند.
نکته مسخره ماجرا اینجاست که هر بار هم از پاسخگویی درباره این کُردکشیهای وحشیانه طفره رفتهاند و بر روی آن ماله کشیدهاند
@IranDel_Channel
💢
👍11👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 جدالی که در قفقازِ جنوبی جریان دارد، محصول یک پروژه مشترک برای تغییر جغرافیای سیاسی (ژئوپُلتیک) منطقه است.
الهام علیاف از آن با عنوان کریدور زنگِزور، ترکیه با عنوان کریدور توران و ایران با عنوان دالان تورانی ناتو یاد میکند. اما منافع ملی و مصالح استراتژیک ایران در این منطقه مهم چیست؟
🔴 منبع: شبکه شرق
@IranDel_Channel
💢
الهام علیاف از آن با عنوان کریدور زنگِزور، ترکیه با عنوان کریدور توران و ایران با عنوان دالان تورانی ناتو یاد میکند. اما منافع ملی و مصالح استراتژیک ایران در این منطقه مهم چیست؟
🔴 منبع: شبکه شرق
@IranDel_Channel
💢
👍11👎1
🔴 پاسخ ناصرالدینشاه به یوشیدا ماساهارو فرستاده امپراطور ژاپن:
نطق مبارک اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاه صاحبقرانی روحنا فداه در جواب نطق مأمور مخصوص دولت ژاپن.
از ماموریت شما بدربار همایونی ما خوشوقت شدیم. اگرچه ممالک ژاپون با ممالک ما بعد مسافت دارد، ولی نظر باینکه این دو دولت در قطعه آسیا واقع بوده و هر دو از ممالک و دول مشرقیه میباشند، قلب ما با قلب اعلیحضرت امپراطور ژاپن متحد میباشد و ما ایشانرا برادر عزیز خودمان میدانیم و امیدواریم که روابط یکجهتی (یکدل) و مودّت مابین دولتین ایران و ژاپون تا ابد بسرحد کمال برقرار بوده و ماموریت شما موجب مزید اتحاد و وداد دولتین خواهد گردید.
منبع: تصویر از صفحه سید آیت حسینی، پژوهشگر زبان، فرهنگ و ادبیات ژاپنی
@IranDel_Channel
💢
نطق مبارک اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاه صاحبقرانی روحنا فداه در جواب نطق مأمور مخصوص دولت ژاپن.
از ماموریت شما بدربار همایونی ما خوشوقت شدیم. اگرچه ممالک ژاپون با ممالک ما بعد مسافت دارد، ولی نظر باینکه این دو دولت در قطعه آسیا واقع بوده و هر دو از ممالک و دول مشرقیه میباشند، قلب ما با قلب اعلیحضرت امپراطور ژاپن متحد میباشد و ما ایشانرا برادر عزیز خودمان میدانیم و امیدواریم که روابط یکجهتی (یکدل) و مودّت مابین دولتین ایران و ژاپون تا ابد بسرحد کمال برقرار بوده و ماموریت شما موجب مزید اتحاد و وداد دولتین خواهد گردید.
منبع: تصویر از صفحه سید آیت حسینی، پژوهشگر زبان، فرهنگ و ادبیات ژاپنی
@IranDel_Channel
💢
👍11
.
🔴 هویّت ایرانی و زبان فارسی
✍️ شاهرخ مسکوب
در مورد ملّتی که استقلال سیاسی ندارد و تحت تسلط خارجی است، تشکیل حکومت ملّی یعنی به دست گرفتن سرنوشت اجتماعی خود، یعنی پیافکندن و بنا کردن تاریخ خود؛ کاری که در ایران قرن چهارم هجری شد. دولتهای ملّی شکل میگیرند یا «صورتمند» میشوند. علت وجودی این حکومتها پیدایش «ملّیت ایرانی» بود؛ بنابراین از همان آغاز سعی کردند تا علّت وجودی و پایگاه حکومتی خود - ایرانی بودن - را تقویت کنند؛ «ایرانیت»، هویت و حسّ ملّی ایرانی بر دو شالوده و دو ستون عمده استوار بود: زبان و تاریخ. آنها برای اینکه صاحب اختیار زمان حال خود بشوند، باید زمان گذشته را بازمیشناختند و «زمام» آن را به دست میگرفتند و این کار را کردند. در مورد زبان، خاندانهایی مثل سامانیان، صفّاریان، بلعمیان، آل محتاج، آل سیمجور در خراسان و سیستان و ماوراءالنهر هم شروعکننده و هم تشویقکننده بودند. آنها از مردم دانا و سخندان، از شاعران و نویسندگان خواستند که به زبان فارسی بسرایند و بنویسند و به این ترتیب فارسینویسی شروع شد و امّا بعد که ترکان* به حکومت رسیدند، در زمینۀ زبان و ادب، همان سیاست و روش پیشینیان یعنی سامانیان و دودمانهای ایرانی دیگر را ادامه دادند. سپاه و سپاهی به دست ترکان افتاد و در دست آنها باقی ماند، ولی دستگاه دیوانی و بسیاری از دیوانیان که فارسیزبان بودند به فرمانروایان تازه و ترکزبان پیوستند ... خلاصه نزدیکان پادشاه و صاحب مقامهای درباری و لشکری، ترکاند، اما نهتنها سپاهسالاران کدخدای فارسیزبان دارند، بلکه مراسم شاهانۀ نوروز و مهرگان و جشن سده برجاست و بزرگان لشکری و کشوری به یکسان در آن شرکت میکنند.
مهمتر از اینها رسمیّت زبان فارسی است. وقتی رسول خلیفۀ بغداد نامۀ او را به سلطان مسعود میدهد، نخست متن عربی و سپس ترجمۀ فارسی (نه ترکی) آن بهوسیلۀ بونصر مشکان خوانده میشود. سند و نوشته میان ترک و فارس یا حتّی خود ترکان به فارسی است؛ مثل عهدنامۀ مسعود و منوچهر قابوس، امیر گرگان و طبرستان، یا نامۀ سلطان مسعود به خان ترکستان، قدرخان، که متن این هردو در تاریخ بیهقی آمده است.
مقصود این است که بهطور کلّی سیاست فرهنگی ترکان غزنوی ادامۀ سیاست سامانی بود و سپس جانشینان آنها، سلجوقیان، نیز همان راه و رسم را دنبال کردند. جالب توجّه این است که در دورههای بعد نیز ترکان دیگری در سرزمینهای دیگر، یعنی گورکانیان هند و عثمانیان دوستدار زبان فارسی بودند و آن را در هندوستان و آسیای صغیر رواج دادند. در طی قرنها سلسلهها و فرمانروایان ترک وسیلۀ گسترش فرهنگ و ادب ایران و زبان فارسی بودند. زور آنها بر ما و فرهنگ ما بر آنها حکومت میکرد.
🔴 منبع: هویّت ایرانی و زبان فارسی، شاهرخ مسکوب، تهران: انتشارات فرزان، ۱۳۸۵، ص ۲۹ - ۳۰
🔴 پینوشت:
بیست و سوم فروردینماه سالروز درگذشت استاد شاهرخ مسکوب است.
#مناسبتها
🔴 پینوشت:
*منظور از ترکان، اقوام ترکتبار و ترکزبان مهاجر از آسیای میانه است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 هویّت ایرانی و زبان فارسی
✍️ شاهرخ مسکوب
در مورد ملّتی که استقلال سیاسی ندارد و تحت تسلط خارجی است، تشکیل حکومت ملّی یعنی به دست گرفتن سرنوشت اجتماعی خود، یعنی پیافکندن و بنا کردن تاریخ خود؛ کاری که در ایران قرن چهارم هجری شد. دولتهای ملّی شکل میگیرند یا «صورتمند» میشوند. علت وجودی این حکومتها پیدایش «ملّیت ایرانی» بود؛ بنابراین از همان آغاز سعی کردند تا علّت وجودی و پایگاه حکومتی خود - ایرانی بودن - را تقویت کنند؛ «ایرانیت»، هویت و حسّ ملّی ایرانی بر دو شالوده و دو ستون عمده استوار بود: زبان و تاریخ. آنها برای اینکه صاحب اختیار زمان حال خود بشوند، باید زمان گذشته را بازمیشناختند و «زمام» آن را به دست میگرفتند و این کار را کردند. در مورد زبان، خاندانهایی مثل سامانیان، صفّاریان، بلعمیان، آل محتاج، آل سیمجور در خراسان و سیستان و ماوراءالنهر هم شروعکننده و هم تشویقکننده بودند. آنها از مردم دانا و سخندان، از شاعران و نویسندگان خواستند که به زبان فارسی بسرایند و بنویسند و به این ترتیب فارسینویسی شروع شد و امّا بعد که ترکان* به حکومت رسیدند، در زمینۀ زبان و ادب، همان سیاست و روش پیشینیان یعنی سامانیان و دودمانهای ایرانی دیگر را ادامه دادند. سپاه و سپاهی به دست ترکان افتاد و در دست آنها باقی ماند، ولی دستگاه دیوانی و بسیاری از دیوانیان که فارسیزبان بودند به فرمانروایان تازه و ترکزبان پیوستند ... خلاصه نزدیکان پادشاه و صاحب مقامهای درباری و لشکری، ترکاند، اما نهتنها سپاهسالاران کدخدای فارسیزبان دارند، بلکه مراسم شاهانۀ نوروز و مهرگان و جشن سده برجاست و بزرگان لشکری و کشوری به یکسان در آن شرکت میکنند.
مهمتر از اینها رسمیّت زبان فارسی است. وقتی رسول خلیفۀ بغداد نامۀ او را به سلطان مسعود میدهد، نخست متن عربی و سپس ترجمۀ فارسی (نه ترکی) آن بهوسیلۀ بونصر مشکان خوانده میشود. سند و نوشته میان ترک و فارس یا حتّی خود ترکان به فارسی است؛ مثل عهدنامۀ مسعود و منوچهر قابوس، امیر گرگان و طبرستان، یا نامۀ سلطان مسعود به خان ترکستان، قدرخان، که متن این هردو در تاریخ بیهقی آمده است.
مقصود این است که بهطور کلّی سیاست فرهنگی ترکان غزنوی ادامۀ سیاست سامانی بود و سپس جانشینان آنها، سلجوقیان، نیز همان راه و رسم را دنبال کردند. جالب توجّه این است که در دورههای بعد نیز ترکان دیگری در سرزمینهای دیگر، یعنی گورکانیان هند و عثمانیان دوستدار زبان فارسی بودند و آن را در هندوستان و آسیای صغیر رواج دادند. در طی قرنها سلسلهها و فرمانروایان ترک وسیلۀ گسترش فرهنگ و ادب ایران و زبان فارسی بودند. زور آنها بر ما و فرهنگ ما بر آنها حکومت میکرد.
🔴 منبع: هویّت ایرانی و زبان فارسی، شاهرخ مسکوب، تهران: انتشارات فرزان، ۱۳۸۵، ص ۲۹ - ۳۰
🔴 پینوشت:
بیست و سوم فروردینماه سالروز درگذشت استاد شاهرخ مسکوب است.
#مناسبتها
🔴 پینوشت:
*منظور از ترکان، اقوام ترکتبار و ترکزبان مهاجر از آسیای میانه است.
@IranDel_Channel
💢
👍7👎1
.
🔴 یک نمونه از مدعیانِ "فعالان اتنیکی"ِ حقهباز
✍️ علی حجازییزدی در رشتهتوییتی نوشت:
وبسایت [= تارنما] زیتون مطابق عادت مألوف، لگدی به تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران زده است.
تا اینجا موضوع عجیبی نیست. چندی پیش این یادداشت را دوستی برایم فرستاد و خواندم. نظرم به نام نویسنده، آقای «ابراهیم شریفپور» جلب شد. به حکم عقل احتمال دادم یکی از اعضای کومله یا پژاک باشد که اینچنین به تمامیت ارضی ایران تاخته و لابد شخصی است که دولت ایران ستم بسیاری بر او روا داشته که اینسان از «ستم ملی» شکایت دارد و تظلم میکند. نامش را جستجو کردم. فکر میکنید چه یافتم؟
جناب شریفپور به دلیل شدت "ستم ملی"، دست کم تا سال ۹۸ «سرپرست دفتر امور روستایی و شوراهای استان کردستان» تشریف داشته و دغدغهشان شیوهی تخصیص «۲۴۰ میلیارد ریال اعتبارات استان» بوده است.
وقتی میگوییم پانکُردیسم ملغمهای از حقهبازی و بربریت است، مقصود همین است دوستان.
منِ شیعهی فارسیزبانِ مرکزنشین و پدر و پدربزرگ و پدرجدّم روی هم به اندازهی آقای شریفپور از دولت مرکزی ایران نصیب نبردهایم. البته جز این هم نباید باشد. آقای شریفپور - اگر هنوز قابل بدانند - هموطن ما هستند و مطابق نظر ما میان هیچ یک از شهروندان ایران، با هر تبار و جنسیت و زبان و مذهب و قومیت، نباید کمترین تفاوتی در بهرهمندی از منابع قدرت و ثروت باشد.
مسأله اینجاست که این حضرات تا جایی که بتوانند از قِبلِ کشوری که به تمامیت ارضیاش باور ندارند، میخورند و به جایگاه میرسند. وقتی سیر شدند یا عرصه تغییر کرد، دگردیسی یافته، تُفی به خاک میهنشان میاندازند و در موضعِ مظلوم از «ستم ملی» سخن میگویند.
بله دوستان، «فعالان اتنیکی» که این روزها دارند به ما قالب میکنند، چنین حقهبازهایی هستند.
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 یک نمونه از مدعیانِ "فعالان اتنیکی"ِ حقهباز
✍️ علی حجازییزدی در رشتهتوییتی نوشت:
وبسایت [= تارنما] زیتون مطابق عادت مألوف، لگدی به تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران زده است.
تا اینجا موضوع عجیبی نیست. چندی پیش این یادداشت را دوستی برایم فرستاد و خواندم. نظرم به نام نویسنده، آقای «ابراهیم شریفپور» جلب شد. به حکم عقل احتمال دادم یکی از اعضای کومله یا پژاک باشد که اینچنین به تمامیت ارضی ایران تاخته و لابد شخصی است که دولت ایران ستم بسیاری بر او روا داشته که اینسان از «ستم ملی» شکایت دارد و تظلم میکند. نامش را جستجو کردم. فکر میکنید چه یافتم؟
جناب شریفپور به دلیل شدت "ستم ملی"، دست کم تا سال ۹۸ «سرپرست دفتر امور روستایی و شوراهای استان کردستان» تشریف داشته و دغدغهشان شیوهی تخصیص «۲۴۰ میلیارد ریال اعتبارات استان» بوده است.
وقتی میگوییم پانکُردیسم ملغمهای از حقهبازی و بربریت است، مقصود همین است دوستان.
منِ شیعهی فارسیزبانِ مرکزنشین و پدر و پدربزرگ و پدرجدّم روی هم به اندازهی آقای شریفپور از دولت مرکزی ایران نصیب نبردهایم. البته جز این هم نباید باشد. آقای شریفپور - اگر هنوز قابل بدانند - هموطن ما هستند و مطابق نظر ما میان هیچ یک از شهروندان ایران، با هر تبار و جنسیت و زبان و مذهب و قومیت، نباید کمترین تفاوتی در بهرهمندی از منابع قدرت و ثروت باشد.
مسأله اینجاست که این حضرات تا جایی که بتوانند از قِبلِ کشوری که به تمامیت ارضیاش باور ندارند، میخورند و به جایگاه میرسند. وقتی سیر شدند یا عرصه تغییر کرد، دگردیسی یافته، تُفی به خاک میهنشان میاندازند و در موضعِ مظلوم از «ستم ملی» سخن میگویند.
بله دوستان، «فعالان اتنیکی» که این روزها دارند به ما قالب میکنند، چنین حقهبازهایی هستند.
#توییت_خوانی
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
رشتهتوییتی دربارهی "فعالان اتنیکی" حقهباز
. وبسایت [= تارنما] زیتون مطابق عادت مألوف، لگدی به تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی ایران زده است. تا اینجا موضوع عجیبی نیست. چندی پیش این یادداشت را دوستی برایم فرستاد و خواندم. نظرم به نام نویسنده، آقای «ابراهیم شریفپور» جلب شد. به حکم عقل احتمال دادم یکی از…
👍9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ادبیات و موسیقی ایرانی
موسیقی بیکلامِ "زخمه"
نوازنده تار و آهنگساز: استاد فرهنگ شریف
نوازنده تنبک: استاد جهانگیر ملک
@IranDel_Channel
💢
موسیقی بیکلامِ "زخمه"
نوازنده تار و آهنگساز: استاد فرهنگ شریف
نوازنده تنبک: استاد جهانگیر ملک
@IranDel_Channel
💢
👍6
🔴 شمایل علی در تشیع مردمی (عامیانه)؛
مصداقی از موازنهی دو گفتار فقه و عرفان (تصوف)
✍ محسنحسام مظاهری، نویسنده و پژوهشگر مطالعات اجتماعی تشیع و مناسک شیعی
در ادوار پیشین، در حیات اجتماعی اسلام و بعدتر تشیع در ایران، گفتار عرفان/تصوف بهموازات گفتار رسمی (فقه) سهم مهمی داشته است و اصناف مرشد و بابا و درویش دوشادوش اصناف ملا و آخوند و شیخ نقشآفرین بودند. میتوان گفت اسلام ایرانی در کشاکش و رقابت این دو گفتار ساخته شده است؛ دو گفتاری که در عین تناقضها و تفاوتها، مکمل هم و جبرانکنندهی نواقص هم بودهاند.
هرچه گفتار فقها، انحصارگرا، خلوصگرا و متصلب است، گفتار عرفا، پذیرا، تکثرگرا و متسامح است. هرچه اولی میل به قضاوت و صدور حکم دارد، دومی از قضاوت گریزان است. هرچه اولی انذاردهنده است، دومی بشارتدهنده است. و برای همین گفتار عرفا مستعد جذب راندهشدگان و مطرودان گفتار فقهی است و دین عارفانه/صوفیانه آغوش گشادهتر و دایرهی شمول وسیعتری دارد. و نیز به همینجهت است که هرچه دین فقهی تمایل به الیت دارد، دین عرفانی تودهگراست و با فرهنگ و ادب عامه و باورهای عامهپسند پیوند وثیقتری دارد و بههمین دلیل در ساخت و صورتبندی تشیع مردمی (عامیانه) هم جایگاه کانونی داشته است.
تا پیش از جمهوری اسلامی، حکومتهای شیعهی ایرانی درمجموع نقشی میانجی در رقابت دو گفتار فقه و تصوف بازی میکردند. (صرفنظر از مقاطعی کوتاه که نزدیکترشدن علما به شاه، محملی شده بود برای تنگکردن عرصه بر صوفیان.) اما با انقلاب اسلامی و غلبهی فقیهان و استقرار آنها در کانون قدرت سیاسی، موازنهی مذکور بهکلی برهم خورد. چرا که دیگر حکومت نه در جایگاه میانجی و بازیگردان بلکه خود یکی از طرفین منازعه بود. بخشی از چالشهایی که در ایران پساانقلابی، در مناسبات جامعه و نهاد دین پدید آمده و اختلالهایی که در عملکرد فردی اجتماعی دین ایجاد شده، محصول تکصداییشدن گفتار دینی و غلبهی گفتار فقها و بهحاشیهراندن و طرد گفتارهای بدیل بهخصوص گفتار اهل تصوف و عرفان است.
یکی از مصادیق نقشآفرینی گفتار عرفان و تصوف، جایگاه رفیعی است که حضرت علی در فرهنگ و دین عامهی ایرانی دارد. علیِ فرهنگِ عامه، علی فقها و علیِ محدثان و علیِ متکلمان و دیگر اصناف رسمی دین و الیت دینی نیست. علیِ درویش و صوفی است. علیِ پهلوانان، علیِ گود زورخانه، علیِ تشک کشتی، علیِ قهوهخانه، علیِ پردههای درویشی، علیِ قصههای نقّال، علیِ منظومههای حماسی، علیِ قاب شمایل روی دیوار، علیِ مثلها و متلها، علیِ ترانهها و تصنیفها: مردمیترین خوانش از علی.
این علی، مکتوب نیست؛ علیِ شفاهی است. و اگر هم مکتوب شده باشد، از جنس «حملهی حیدری» و «قضاوتهای حضرت علی» و امثال اینهاست، نه «نهج البلاغه» و «غرر الحکم». علیای که «مولا»ست بیشتر تا «امام». شمایل جوانمردِ مقتدر، مردمدار و فقیرنواز. شمایلِ پهلوانِ همیشهپیروزِ ایرانی. و اگر حسین، امتداد اسطورهی سیاوش است در اسلام ایرانی، علی امتداد رستم است.
علیای که مختص آخوندها و مذهبیها نیست. گسترهی محبوبیتش فراتر از یک طبقه و گروه و قشر و صنف است. برای همه است. جایی ایستاده، حتی بالاتر از اسلام و تشیع، حتی بیرون از دین. یک ابرمرد فراتاریخ.
همین علی است که هنوز هم جزو ذخایر ملی جامعهی ایرانی است و در دادوستد اسلام و ایران، جزو آوردههای اسلام است. مثل حسین و مثل حضرت رضا و «شاه خراسان». این علی است که ـ هنوز هم ـ قدرت مصالحه دارد و میتواند محور وفاق باشد؛ برخلاف علیِ فقها که بر سر ستیز است و علی مداحان سیاسی که توجیهگر قدرت و سلطه.
یکی از آفات عقلانیکردن تشیع (پروژهی مشترک روشنفکران دینی و روحانیت سیاسی) بهحاشیهراندن و طرد دین عامه و تشیع مردمی از عرصهی عمومی در ایران پساانقلاب بوده است. این بهحاشیهراندن، البته بهمعنای پایان و مرگ تشیع مردمی نبوده و این سنخ از دین ایرانی بیرون از گفتار رسمی به حیات خود ادامه داده و میدهد؛ گرچه ضربات جبرانناپذیری به مکانیسم آن وارد شده که عملکردش را با اختلال همراه کرده است.
🔴 پینوشت:
ویدئوی ضمیمه، بزم تلویزیونی «مهستی» و «ستار» در سوگ شهادت حضرت علی
اجراشده در شبکهی ماهوارهای «طپش» (از معروفترین و پرمخاطبترین شبکههای ماهوارهای ایرانی در حوزه موسیقی عامهپسند)
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت، به معنی تأیید محتوای آن نیست و هدف به اشتراک گذاشتن یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
مصداقی از موازنهی دو گفتار فقه و عرفان (تصوف)
✍ محسنحسام مظاهری، نویسنده و پژوهشگر مطالعات اجتماعی تشیع و مناسک شیعی
در ادوار پیشین، در حیات اجتماعی اسلام و بعدتر تشیع در ایران، گفتار عرفان/تصوف بهموازات گفتار رسمی (فقه) سهم مهمی داشته است و اصناف مرشد و بابا و درویش دوشادوش اصناف ملا و آخوند و شیخ نقشآفرین بودند. میتوان گفت اسلام ایرانی در کشاکش و رقابت این دو گفتار ساخته شده است؛ دو گفتاری که در عین تناقضها و تفاوتها، مکمل هم و جبرانکنندهی نواقص هم بودهاند.
هرچه گفتار فقها، انحصارگرا، خلوصگرا و متصلب است، گفتار عرفا، پذیرا، تکثرگرا و متسامح است. هرچه اولی میل به قضاوت و صدور حکم دارد، دومی از قضاوت گریزان است. هرچه اولی انذاردهنده است، دومی بشارتدهنده است. و برای همین گفتار عرفا مستعد جذب راندهشدگان و مطرودان گفتار فقهی است و دین عارفانه/صوفیانه آغوش گشادهتر و دایرهی شمول وسیعتری دارد. و نیز به همینجهت است که هرچه دین فقهی تمایل به الیت دارد، دین عرفانی تودهگراست و با فرهنگ و ادب عامه و باورهای عامهپسند پیوند وثیقتری دارد و بههمین دلیل در ساخت و صورتبندی تشیع مردمی (عامیانه) هم جایگاه کانونی داشته است.
تا پیش از جمهوری اسلامی، حکومتهای شیعهی ایرانی درمجموع نقشی میانجی در رقابت دو گفتار فقه و تصوف بازی میکردند. (صرفنظر از مقاطعی کوتاه که نزدیکترشدن علما به شاه، محملی شده بود برای تنگکردن عرصه بر صوفیان.) اما با انقلاب اسلامی و غلبهی فقیهان و استقرار آنها در کانون قدرت سیاسی، موازنهی مذکور بهکلی برهم خورد. چرا که دیگر حکومت نه در جایگاه میانجی و بازیگردان بلکه خود یکی از طرفین منازعه بود. بخشی از چالشهایی که در ایران پساانقلابی، در مناسبات جامعه و نهاد دین پدید آمده و اختلالهایی که در عملکرد فردی اجتماعی دین ایجاد شده، محصول تکصداییشدن گفتار دینی و غلبهی گفتار فقها و بهحاشیهراندن و طرد گفتارهای بدیل بهخصوص گفتار اهل تصوف و عرفان است.
یکی از مصادیق نقشآفرینی گفتار عرفان و تصوف، جایگاه رفیعی است که حضرت علی در فرهنگ و دین عامهی ایرانی دارد. علیِ فرهنگِ عامه، علی فقها و علیِ محدثان و علیِ متکلمان و دیگر اصناف رسمی دین و الیت دینی نیست. علیِ درویش و صوفی است. علیِ پهلوانان، علیِ گود زورخانه، علیِ تشک کشتی، علیِ قهوهخانه، علیِ پردههای درویشی، علیِ قصههای نقّال، علیِ منظومههای حماسی، علیِ قاب شمایل روی دیوار، علیِ مثلها و متلها، علیِ ترانهها و تصنیفها: مردمیترین خوانش از علی.
این علی، مکتوب نیست؛ علیِ شفاهی است. و اگر هم مکتوب شده باشد، از جنس «حملهی حیدری» و «قضاوتهای حضرت علی» و امثال اینهاست، نه «نهج البلاغه» و «غرر الحکم». علیای که «مولا»ست بیشتر تا «امام». شمایل جوانمردِ مقتدر، مردمدار و فقیرنواز. شمایلِ پهلوانِ همیشهپیروزِ ایرانی. و اگر حسین، امتداد اسطورهی سیاوش است در اسلام ایرانی، علی امتداد رستم است.
علیای که مختص آخوندها و مذهبیها نیست. گسترهی محبوبیتش فراتر از یک طبقه و گروه و قشر و صنف است. برای همه است. جایی ایستاده، حتی بالاتر از اسلام و تشیع، حتی بیرون از دین. یک ابرمرد فراتاریخ.
همین علی است که هنوز هم جزو ذخایر ملی جامعهی ایرانی است و در دادوستد اسلام و ایران، جزو آوردههای اسلام است. مثل حسین و مثل حضرت رضا و «شاه خراسان». این علی است که ـ هنوز هم ـ قدرت مصالحه دارد و میتواند محور وفاق باشد؛ برخلاف علیِ فقها که بر سر ستیز است و علی مداحان سیاسی که توجیهگر قدرت و سلطه.
یکی از آفات عقلانیکردن تشیع (پروژهی مشترک روشنفکران دینی و روحانیت سیاسی) بهحاشیهراندن و طرد دین عامه و تشیع مردمی از عرصهی عمومی در ایران پساانقلاب بوده است. این بهحاشیهراندن، البته بهمعنای پایان و مرگ تشیع مردمی نبوده و این سنخ از دین ایرانی بیرون از گفتار رسمی به حیات خود ادامه داده و میدهد؛ گرچه ضربات جبرانناپذیری به مکانیسم آن وارد شده که عملکردش را با اختلال همراه کرده است.
🔴 پینوشت:
ویدئوی ضمیمه، بزم تلویزیونی «مهستی» و «ستار» در سوگ شهادت حضرت علی
اجراشده در شبکهی ماهوارهای «طپش» (از معروفترین و پرمخاطبترین شبکههای ماهوارهای ایرانی در حوزه موسیقی عامهپسند)
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت، به معنی تأیید محتوای آن نیست و هدف به اشتراک گذاشتن یک دیدگاه است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
👍5👎2
🔴 #توییت_خوانی
🔴 سرانجامِ تقلید کورکورانه از مُد روشنفکری در اروپا
✍️ رشتهتوییت یک کاربر توییتر
🔴 پینوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییتکننده نیست.
🔴 رشتهتوییت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 سرانجامِ تقلید کورکورانه از مُد روشنفکری در اروپا
✍️ رشتهتوییت یک کاربر توییتر
🔴 پینوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییتکننده نیست.
🔴 رشتهتوییت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
سرانجامِ تقلید از مُد روز روشنفکری در اروپا
. به دادهنمای زیر با دقت نگاه کنید تا سرانجام مسیری که اروپا در آن گام نهاده را ببینید! سی سال پیش، از میان هفت اقتصاد برتر دنیا، پنج جایگاه سهم کشورهای اروپایی بود. امروز سهم اروپا فقط جایگاه هفتم (آلمان) است. این نتیجه برآیند همه تغییرات فرهنگی و سیاسی…
👍3👎1
🔴 #توییت_خوانی
🔴 چگونه سیما ثابت در برنامه چشمانداز تلویزیون اینترنشنال، تجزیهطلبی را عادیسازی میکرد و سهم تجزیهطلبان در برنامههای او چقدر بود؟
✍️ رشتهتوییتی از یک کاربر توییتر
🔴 پینوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییتکننده نیست.
🔴 رشتهتوییت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 چگونه سیما ثابت در برنامه چشمانداز تلویزیون اینترنشنال، تجزیهطلبی را عادیسازی میکرد و سهم تجزیهطلبان در برنامههای او چقدر بود؟
✍️ رشتهتوییتی از یک کاربر توییتر
🔴 پینوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییتکننده نیست.
🔴 رشتهتوییت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
رشته توییتی از @sepidehia
1. چگونه سیما ثابت در برنامه چشم انداز تجزیه طلبی را عادی نشان میدهد و سهمیه آن ها چقدر است؟ #رشته_توییت بررسی یک سال گذشته برنامه چشم انداز با @Sima_Sabet شبکه اینترنشنال 2. قبل از شروع بگم حدود ۲ ماه وقت برای جمعآوری مطالب شده، خوشحال میشم بخونین🙏🏻 --…
👍3
🔴 #توییت_خوانی
🔴 پرسش:
چرا تمامیت ارضی برای افرادی یک اصل مهم است و حتی بالاتر از حقوقبشر؟!!
✍️ سید کوهزاد اسماعیلی در رشتهتوییتی به این پرسش، پاسخ داده است:
سوال را عوض کنید. چرا باید فکر کنیم که هیچ چیز بالاتر از «حقوق بشر» نیست؟ مبنای این اصل از کجا آمده [است]؟
اما کمی پیچیدهتر نگاه کنیم. مبنای روابط بین دولت با شهروندان و شهروندان با یکدیگر «حقوق و مسئولیتهای شهروندی» است و نه امر موهومی به نام «حقوق بشر».
به بیان دیگر تاسیس حقوق شهروندی در ذیل یک کشور/دولت - ملت (Nation - State) ممکن میشود. یعنی یک ملت است که دولت ملی خودش را تاسیس میکند و حقوق و مسئولیتهای شهروندی در این دولت ملی معنا پیدا میکند. حقوق بشر ایدئولوژی شبه مذهبی است که باور به آن همانقدر معقول است که باور جادوگری و کیمیاگری.
اهمیت تمامیت ارضی یک کشور دقیقاً در همین جاست. بدون این دولت اساساً دیگر شهروندی وجود ندارد که حالا بنا باشد مناسبات این شهروند بر پایه «حقوق و مسئولیتهای شهروندی» برقرار شود. از این بابت و البته موارد دیگری مانند ایجاد صلح اجتماعی، توسعه، رشد اقتصادی، میراث فرهنگی و ملی و بسیاری مسائل دیگر مانند این است که یکپارچگی یک قلمرو ملی را بر صدر همه اولویتها مینشاند. بر صدر همه اولویتها، امر موهومی مانند حقوق بشر که دیگر جای خودش.
از این بابت است که در داخل این وحدت، وحدت ملی، همه چیز قابل بررسی است اما در خارج آن هیچ چیز وجود ندارد.
اضافه کنم که بحث در مورد امور سیاسی به ویژه امری مانند تمامیت ارضی متکی بر Common Sense (عقل سلیم) است. عقل سلیم متوجه میشود که نمیشود دیوار خانهای را ویران کرد و بعد تصور کند که این امر ممکن، معقول، صلحآمیز و درست است. چنین کاری نه ممکن است و نه معقول و چیزی نیست جز جنگ همه علیه همه.
بازم ادامه بدهم. رابطه بین حقوق و آزادیهای شهروندی با یکپارچگی سرزمینی هم مهم است. ایده حاکم بر قانون اساسی ایران لازم و ملزوم بودن این دو است. به بهانه آزادی نمیتوان به تمامیت ارضی و استقلال خدشه وارد کرد و به بهانه تمامیت ارضی هم نمیتوان آزادیها را محدود کرد. نکته مهمی است.
اما توجه داشته باشید. مسئله آزادیها و حقوق شهروندی است. یعنی ملتی که دولت ملی خودش را تاسیس کرده و تبدیل به شهروند شده بر اساس اصول بنیادی این تاسیس حقوق و آزادیهایی تعریف میکند که این حقوق و آزادیها به هیچ بهانهای نباید محدود شود و طبعاً بلعکس.
🔴 پینوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییتکننده نیست.
@IranDel_Channel
💢
🔴 پرسش:
چرا تمامیت ارضی برای افرادی یک اصل مهم است و حتی بالاتر از حقوقبشر؟!!
✍️ سید کوهزاد اسماعیلی در رشتهتوییتی به این پرسش، پاسخ داده است:
سوال را عوض کنید. چرا باید فکر کنیم که هیچ چیز بالاتر از «حقوق بشر» نیست؟ مبنای این اصل از کجا آمده [است]؟
اما کمی پیچیدهتر نگاه کنیم. مبنای روابط بین دولت با شهروندان و شهروندان با یکدیگر «حقوق و مسئولیتهای شهروندی» است و نه امر موهومی به نام «حقوق بشر».
به بیان دیگر تاسیس حقوق شهروندی در ذیل یک کشور/دولت - ملت (Nation - State) ممکن میشود. یعنی یک ملت است که دولت ملی خودش را تاسیس میکند و حقوق و مسئولیتهای شهروندی در این دولت ملی معنا پیدا میکند. حقوق بشر ایدئولوژی شبه مذهبی است که باور به آن همانقدر معقول است که باور جادوگری و کیمیاگری.
اهمیت تمامیت ارضی یک کشور دقیقاً در همین جاست. بدون این دولت اساساً دیگر شهروندی وجود ندارد که حالا بنا باشد مناسبات این شهروند بر پایه «حقوق و مسئولیتهای شهروندی» برقرار شود. از این بابت و البته موارد دیگری مانند ایجاد صلح اجتماعی، توسعه، رشد اقتصادی، میراث فرهنگی و ملی و بسیاری مسائل دیگر مانند این است که یکپارچگی یک قلمرو ملی را بر صدر همه اولویتها مینشاند. بر صدر همه اولویتها، امر موهومی مانند حقوق بشر که دیگر جای خودش.
از این بابت است که در داخل این وحدت، وحدت ملی، همه چیز قابل بررسی است اما در خارج آن هیچ چیز وجود ندارد.
اضافه کنم که بحث در مورد امور سیاسی به ویژه امری مانند تمامیت ارضی متکی بر Common Sense (عقل سلیم) است. عقل سلیم متوجه میشود که نمیشود دیوار خانهای را ویران کرد و بعد تصور کند که این امر ممکن، معقول، صلحآمیز و درست است. چنین کاری نه ممکن است و نه معقول و چیزی نیست جز جنگ همه علیه همه.
بازم ادامه بدهم. رابطه بین حقوق و آزادیهای شهروندی با یکپارچگی سرزمینی هم مهم است. ایده حاکم بر قانون اساسی ایران لازم و ملزوم بودن این دو است. به بهانه آزادی نمیتوان به تمامیت ارضی و استقلال خدشه وارد کرد و به بهانه تمامیت ارضی هم نمیتوان آزادیها را محدود کرد. نکته مهمی است.
اما توجه داشته باشید. مسئله آزادیها و حقوق شهروندی است. یعنی ملتی که دولت ملی خودش را تاسیس کرده و تبدیل به شهروند شده بر اساس اصول بنیادی این تاسیس حقوق و آزادیهایی تعریف میکند که این حقوق و آزادیها به هیچ بهانهای نباید محدود شود و طبعاً بلعکس.
🔴 پینوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییتکننده نیست.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍6
Audio
🎙 مناظره مهدی نصیری (مدیر مسئول پیشین روزنامه کیهان) و مهدی خانعلیزاده (کارشناس سیاست خارجی در برنامههای صداوسیما) در مورد برجام
@IranDel_Channel
💢
@IranDel_Channel
💢
👍1