ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
🔴 دهم فروردین ماه، سالروز اعدام قاضی محمد، مردی که رسماً ایران را تجزیه کرده بود.

✍️ #وحید_بهمن، پژوهشگر تاریخ

قاضی محمد و حکومت جمهوری مهاباد نیز بمانند سید جعفر پیشه‌وری و فرقه دمکرات آذربایجان، تحت امر کامل دولت شوروی بودند.
قاضی محمد به همراهان وابستگان خود در دسامبر سال ۱۹۴۵ میلادی به شوروی سفر کرد. وی در شهر باکو با میر جعفر باقراُف «دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجانِ شوروی » دیدار و دستورات لازم را جهت اعلام خودمختاری (تجزیه کردستان) و تشکیل جمهوری مهاباد دریافت کرده بود.
جمهوری مهاباد نیز بمانند فرقه دمکرات آذربایجان در طول حیات کمتر از ۱ ساله خود بارها از دولت شوروی کمک‌های تسلیحاتی ‌و مادی دریافت کرده بود. جمیل حسنلی در کتاب «اتحاد جماهیر شوروی - ایران: بحران آذربایجان و جنگ سرد» مواردی از این کمک‌های تسلیحاتی و مالی را بر شمرده است. کمک‌هایی به مانند ارسال ۱۲۰۰ عدد تفنگ و مهمات در ماه ژانویه ۱۹۴۶ میلادی و نیز ارسال ۵۰۰۰ عدد تفنگ و مهمات دیگر در ماه فوریه‌ی همان سال.
قاضی محمد با پیشه‌وری و حکومت فرقه دمکرات آذربایجان رابطه‌ داشت (به واسطه‌ دستور مستقیم مسکو) به طوریکه بین طرفین و در پی خواست مسکو، در ماه می ۱۹۴۶ میلادی توافق‌نامه‌ای امضا شد، بر اساس ماده ۴ و ۵ این توافق‌نامه هر دو دولت در صورت نیاز باید به همدیگر کمک نظامی و اقتصادی بکنند و نیز هیچ یک از طرفین حق دیدار و گفتگو با حکومت مرکزی ایران را بدون هماهنگی با طرف دیگر ندارد.
حوزه‌ی نفوذ و اعمال حاکمیت جمهوری مهاباد محدود به [شهر] مهاباد و چند شهر کوچک اطراف آن در استان آذربایجان غربی بود و عملاً در کردستان ایران دامنه‌ی نفوذ چندانی پیدا نکرد. همچنین برخی از خاندان‌ها و طوایف بزرگ کُرد ایرانی نیز مخالف جمهوری مهاباد بودند.
بر خلاف ادعاهای مرسوم قوم‌گراها، قاضی محمد رسماً ایران را تجزیه کرده بود و نمی‌توان دولت وی را یک دولت خودگردان تحت حاکمیت دولت مرکزی ایران برشمرد. زیرا:
۱. رسماً و بنام، وزیر جنگ داشت و وزیر جنگش هم محمد حسین سیف قاضی عموزاده‌اش بود.
۲. وزیر امور خارجه داشت و به تبریز و بادکوبه نماینده یا سفیر فرستاده بود.
۳. ارتش جدا تشکیل داده بود.
۴. در هیچ یک از مراسم‌های که انجام می‌شد پرچم ایران در کنار پرچمی که برای حکومتش ساخته بود، دیده نمی‌شد.
سر انجام قاضی محمد بعد از فروپاشی دولت ساختگی مهاباد دستگیر و در دادگاه محاکمه و محکوم به اعدام شد، در روز ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ خورشیدی وی به دار آویخته شد.

عکس: قاضی محمد در لباس ارتش شوروی


🔴 منبع: توییتر آقای وحید بهمن

@IranDel_Channel

💢
👍13👎2
.
🔴 افسانه هر ملیت یک دولت

مهدی جامی

صداهای قومیت‌گرایانه در ماه‌های اخیر بیشتر از همیشه شنیده می‌شود؛ صداهایی که رسانه‌ها و سیاست‌های معینی آن را بازتاب می‌دهند و طنین اغراق‌آمیزی به آن بخشیده‌اند. اندیشه‌های قومیت‌گرا که خود را از نظر سیاسی در چارچوب «ملیت‌های ایرانی» تعریف می‌کنند هرگز اندیشه مسلط نبوده و همیشه در حاشیه حضور داشته و هر وقت هم از حاشیه به متن آمده نیتی سیاسی یا حمایتی خارجی پشت آن قرار داشته است. بنابرین، در قدم اول اندیشه‌ای است که از متن جامعه و نیازهای آن برنیامده است بلکه دستاویز سیاست‌های معینی در دوره‌های مختلف تاریخ معاصر بوده است.
اندیشه‌های قومیت/ملیت‌گرا مفروضات معینی را تبلیغ می‌کنند که گویی واقعیت‌های مسلم است. بنیان آنها این است که قطعات مشخصی از سرزمین ما از آن «ملیت» معینی است. اما مسلم آن است که هیچ قطعه‌ای از خاک سرزمین ما در انحصار یک قوم و تبار و «ملیت» خاص نیست. یعنی فرض پایه این تبلیغات اساسا باطل است. اقوام ایرانی چنان در هم تنیده‌اند که جداسازی آنها فقط در خیال ممکن است. برخی شهرهای ایران در غرب و شرق و مرکز کشور به طور نسبی دارای اکثریتی از یک قوم معین هستند، اما اصلا چنان نیست که بتوان شهری را دربست از آن یک قوم خاص دانست. نه اهواز چنین است نه سنندج و کرمانشاه و نه ارومیه و زاهدان. نه گیلان گیلانی تمام عیار است نه خراسان و کردستان و خوزستان. بنابرین، خط‌کشی بین ملیت‌ها اساسا نه ممکن است نه مطلوب زیرا بدون به کار بردن زور و کوچ دادن اجباری نمی‌شود به شهر و منطقه‌ای در ایران امروز ما خصلت قومی واحدی بخشید. و این تصورات اگر در قرن نوزده و بیست خریداری داشت امروزه به تاریخ پیوسته است و بوی کهنگی و کنفورمیسم می‌دهد که به خصوص آفت بزرگ قرن بیستم بود.


🔴 منبع: تارنمای زیتون


🔴 ادامه این یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍18
‍ ‍ ‍ .
🔴 برگی از تاریخ: یازدهم فروردین ۱۳۰۴ خورشیدی روزی که برج‌ها، ماه شدند.

یازدهم فروردین یادآور روزی است که مجلس شورای ملی، طرح تغییر نام صور فلکی در تقویم رسمی کشور را تصویب کرد و بدین ترتیب برج‌ها تبدیل به ماه شدند و نامشان که پیشتر از نام حیوانات، طبیعت و دوازده صورت فلکی قدیمی منطقه‌البروج بود، تغییر یافت.

تقویم خورشیدی برای نخستین بار توسط عبدالغفارخان نجم‌الدوله استخراج شد، این تقویم یا گاه‌شمار برپایه تقویم جلالی است، که دقیق‌ترین تقویم و مبنای گاهشماری ایرانیان از قرن پنجم بود که از ریاضیدانان ایرانی و با هدایت و مدیریت حکیم عمرخیام تدوین شد و به این دلیل که در زمان حکومت جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی تنظیم شده‌است، تقویم جلالی نامیده می‌شود.

تقویم هجری خورشیدی برجی، بر مبنای تاریخ هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه پایه‌گذاری شده و بر اساس این تقویم لحظه تحویل سال مقارن با عبور مرکز خورشید از نقطه اعتدال بهاری است، یعنی زمانی که خورشید از نیم کره جنوبی وارد نیمکره شمالی آسمان شده، آغاز برج حمل تعیین شده که همزمان با شروع بهار و نوروز می‌شود.

برج‌های این تقویم، هم‌نام با دوازده صورت فلکی قدیمی منطقه‌البروج تعیین شده و تعداد شبانه‌روز هر برج برابر با مدت حرکت مرکز خورشید در همان برج است که به‌دلیل حرکت ظاهری غیریکنواخت مرکز خورشید روی مدارش تعداد شبانه‌روز از ۲۹ تا ۳۲ تغییر می‌کند.

بر اساس محاسبات نجومی سال خورشیدی با سه ماه و ۲۴ روز دیرکرد از اول فروردین آغاز می‌شود. این تقویم از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شده، این ۱۲ ماه در چهار فصل و هر فصل در سه‌ ماه و هر ماه تقریبا چهارهفته و هرهفته، هفت روز تعریف شده است. بلندترین روز سال در اول تیر و بلندترین شب سال از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در اول دی (معروف به شب یلدا) رخ می‌دهد.

تقویم هجری خورشیدی برجی در آغاز به صورت رسمی مورد استفاد قرار نمی‌گرفت تا آن که در سال ۱۳۲۸ هجری قمری برابر با ۱۲۸۸ هجری خورشیدی در مجلس شورای ملی، طرحی با موضوع قید تاریخ تمامی معاملات و مبادلات مشترکه عمومی از تاریخِ هجری قمری به هجری خورشیدی برجی مورد بررسی قرار گرفت.

سرانجام در ۱۱ فروردین ۱۳۰۴ قانون تبدیل برج‌ها به ماه‌های فارسی از نوروز ۱۳۰۴ به‌تصویب رسید.
تبدیل برج‌ها به ماه‌های فارسی به‌ترتیب بدین صورت است : فروردین (حمل) اردیبهشت (ثور) خرداد (جوزا) تیر (سرطان) امرداد ( اسد) شهریور ( سنبله) مهر ( میزان) آبان (عقرب) آذر (قوس) دی (جدی) بهمن (دلو) اسفند (حوت).

معنای ماه‌های فارسی (ایرانی - زرتشتی) نیز که در این قانون تصویب شد، اینگونه است: فروردین (نیروی پیش‌برنده) اردیبهشت (راستی و پاکی) خرداد (کمال و رسایی) تیر (باران) امرداد (جاودانگی و بی‌مرگی) شهریور (کشور برگزیده) مهر (عهد و پیمان) آبان (آب‌ها) آذر (آتش) دی (آفریدگار، دادار) بهمن (اندیشه نیک) و اسفند (فروتنی و بردباری).

این تقویم از لحاظ نجومی و طبیعی، از بهترین و دقیق‌ترین تقویم‌های جهان به‌شمار می‌رود، زیرا مدت سال خورشیدی، نوروز و کبیسه‌های تقویم هجری خورشیدی دقیقاً بر مبنای محاسبات نجومی تعیین شده و تنها تقویم متداول در جهان است که علاوه بر کبیسه‌های چهارساله، کبیسه پنج ساله نیز دارد که سبب انطباق همیشگی و دقیق‌تر تقویم با فصول طبیعی می‌شود.

تعداد روزها در تقویم هجری خورشیدی برمبنای نجومی و طبیعی است یعنی تعداد این روزها با مدت حرکت ظاهری غیر یکنواخت مرکز خورشید روی دایره البروج هماهنگی کامل دارد. 

@IranDel_Channel

💢
👍6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‌‌
🎥 گشت‌وگذاری تصویری در استان‌های هرمزگان، گیلان، تهران، کرمانشاه و کردستان به کارگردانی امیر آریا

آواز علیرضا قربانی



همچنان نوروز است...



@IranDel_Channel

💢
👍8
⁠⁣.
🔴 دوازدهم فروردین‌ماه زادروز دکتر احسان یارشاطر، بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامۀ ایرانیکا و استاد پیشین مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیای نیویورک


نشان عمدۀ پایداری هویت ایرانی در درجۀ اول حفظ زبان ملی با وجود تسلط تازیان است. گفتنی است که با آنکه جمعیت کثیری از قبایل عرب در خراسان سکنی گزیدند، خراسانیان به‌خلاف مردم مصر و شام عرب‌زبان نشدند، برعکس تازیانی که در شهرها و دهات خراسان ساکن شدند - به‌خلاف آنها که جدا از ایرانیان به‌صورت قبیله می‌زیستند - فارسی‌زبان گردیدند و در حملۀ ابومسلم به عراق در زمرۀ سپاهیان او درآمدند.
البته باید گفت که تأثیری که اسلام بر ایران بخشیده است با تأثیر تمدن‌های دیگر تفاوتی اساسی دارد و آن قبول کیشی تازه است، به‌خصوص که اسلام مانند سایر ادیان خاورمیانه تنها ناظر به مسائل روحانی و ارتباط میان بنده و پروردگار نیست، بلکه روابط اخلاقی و اجتماعی و مسائل مالی و قضایی و به عبارت دیگر کلیۀ شئون زندگی را دربرمی‌گیرد؛ ازاین‌رو فرهنگ تازه‌ای که از زمان صفاریان و سامانیان و مقارن فتور دولت عباسی در ایران شکفتن آغاز کرد در محدودۀ آیین اسلام روی داد.
اهمیت این فرهنگ درخور توجه است. اگر به کشور ایران محدود بود فقط اهمیت ملی و محلی داشت، اما این فرهنگ قلمروی بسیار وسیع‌تر دارد. توین‌بی (toynbee) مورخ نامدار این قرن که تمدن‌های مختلف دنیا را موضوع تحقیق خود قرار داده و به تمدن ایران و اسلام توجه خاص مبذول داشته می‌گوید: اگر به عقب برگردیم و بخواهیم ریشه و منشأ جامعۀ اسلامی امروز را جستجو کنیم به جامعه‌ای برمی‌خوریم که حوزۀ جغرافیایی آن از شرق دریای مرمره شروع می‌شود و به خلیج بنگال منتهی می‌گردد و شامل آناتولی و آذربایجان و خراسان و حوزۀ رودهای جیحون و سیحون و افغانستان و هندوستان (پهنۀ شمالی هند از پنجاب تا مصب رودخانۀ گنگ) است. این جامعه یا فرهنگ را توین‌بی «جامعۀ ایرانی» (Iranian society) می‌خواند؛ زیرا در سراسر قلمرو آن فرهنگ ایرانی فرمانروا بود و زبان فارسی زبان فرهنگی آن به شمار می‌رفت. همین پهنه است که مآلاً به‌صورت شاهنشاهی‌های عثمانی و صفوی و گورکانی تشکل یافت. در قلمرو این سه دولت تا زمانی که تمدن مغرب‌زمین پا در صحنه گذاشت و رهبری فرهنگی را به دست گرفت، زبان و ادبیات و هنر و اندیشۀ ایران پیشوایی داشت و سرمشق و اساس فرهنگ‌های محلی به شمار می‌رفت.


🔴 منبع: «پیوستگی تاریخ ایران»، احسان یارشاطر، نشریۀ ایران‌شناسی، بهار ۱۳۷۰، شمارۀ ۹، ص ۱۷


@IranDel_Channel

💢
👍9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نقش رستم/ استان فارس

محوطهٔ باستانی نقش رستم یادمان‌‌هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌ است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌ است.

آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی (داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم)، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، کعبه زرتشت و نقش‌ برجستهٔ ویران‌ شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند.


🔴 منبع: صفحه گردشگر نیوز


@IranDel_Channel

💢
👍11
.
🔴 فارسی، انتخاب طبیعی همگانی در ایران بزرگ فرهنگی!

✍️
دکتر جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران

در ایران، فارسی، به خلاف زبان باستانی هند که نتوانست در تحول آتیِ آن، به عنوان زبانی نوآئین، به زبان مشترک همه اقوام هندی تبدیل شود، در سه دوره‌ی تحوّل آن، از پارسی باستان، فارسی میانه و فارسی جدید (که از این حیث که تاریخی هزار و سیصد ساله دارد کهن‌ترین زبان جدید دنیا است) پیوسته، زبان مشترک همه اقوام ساکنِ ایرانِ بزرگ‌ باقی و در همه دوره‌های تاریخی آن بازماند.

پایداری زبان فارسی در برابر عربی، که توامان زبان آئینی بود از نمونه جالب توجه و شاید منحصر به فرد تداوم یک زبان به دنبال هزیمت کامل دولت قومی است که به آن زبان سخن می‌گفتند. در دورانی که فارسی به زبان مشترک جماعات بسیار یا نخبگان آنان از شبه قاره تا آناتولی و حتی کشورهای بالکان تبدیل شد، در میان زبان‌های دوران قدیم این دگرگونی در ژرفای یک زبان بسیار اندک بود. در این دوره زبان یونانی قدیم از میان رفته بود و تنها زبان لاتینی بود که توانست به زبان مشترک، علمی و آئینی جهان مسیحیت تبدیل شود و در تحوّلی دیگر نیز در سده چهاردهم زبان ایتالیایی به عنوان نخستین زبان اروپایی جدید، ظاهر شد.

فارسی به خلاف عربی و لاتینی که به طور عمده زبان‌های آئیینی به شمار می آمدند و هر یک تحت حمایت یکی از دو دیانت جهانی گسترش یافتند، مانند ایتالیایی، زبان شعر و ادب بود و از راه درون مایه دنیوی خود مورد اقبال سخنگویان کشورهای جهان اسلام قرار گرفت. بدین سان به طور طبیعی هیچ یک از زبان‌هایی که در ناحیه‌های از ایران بزرگ به آن زبان سخن گفته می شد توان آن را نداشت که از محدود زبان محلّی و عامیانه فراتر رود.

▫️تاکید بر طبیعی بودن زبان فارسی از این حیث اهمیّت دارد که هم چنان که چیرگی خلافت و گرویدن به اسلام نتوانست از اهمیّت فارسی کم کند، مهاجرت‌های ترکان و حکومت‌های قبیله‌های ترکی نیز نتوانست زبان ترکی را جانشین زبان فارسی کند. هر دو زبان عربی و ترکی به رغم حمایتی که از سوی قدرت سیاسی داشتند، نتوانستند در میان عامّه مردم ایران اهمیّتی پیدا کنند. عربی زبان نخبگان و اهل علم ماند و ترکی نیز هرگز از محدوده زبان محاوره‌ای عامیانه فراتر نرفت ( مورد جالب توجه کتاب احمد سودی بُسنَوی از دانشمندان عثمانی است که در سده دهم هجری شرح‌هایی بر گلستان و بوستان سعدی و دیوان حافظ نوشته است).

اگر گزینش زبان و گرایش به آن امری غیرطبیعی می‌بود، پس از عربی که زبان آئینی بخش بزرگی از ایرانیان بود، ترکی می‌بایست به زبان رسمی تبدیل شود. به خلاف رُم شرقی که یونانی به عنوان زبان یک کشور اهمیت خود را از دست داده بود، فارسی از چنان جایگاهی در میان عامّه مردم و نخبگان برخوردار بود و به لحاظ علمی و ادبی چنان اهمیّتی داشت که هیچ زبانی در درون مرزهای ایران توان برابری با آن را نداشت. هم چنان که زبان فارسی مانند ایتالیایی به طور طبیعی توانست از زبان کهن به زبان جدید تبدیل شود، اقوام ایرانی و غیرایرانی ساکن فلات ایران نیز در گذر زمان به طور طبیعی وحدتی قومی پیدا کردند که از آن به ملّت تعبیر می‌کنیم.

در دوره‌هایی از تحوّل زبانی ایرانیان به عنوان مثال اگر سلجوقیان اراده کرده بودند زبان ترکی را جانشین فارسی کنند، چنانچه سلجوقیان روم- رُم شرقی- توانستند، می‌توانستند و اگر چنین اراده سیاسی وجود داشت، به احتمال بسیار به مانع غیرفرهنگی بر نمی‌خوردند. نمی‌دانیم که سلجوقیان چنین اراده‌ای می‌توانستند داشته باشند یا نه؟ اما می‌توانیم بدانیم که چنین اراده‌ای اگر وجود می‌داشت، بی‌هیچ تردید، به مانع اساسی‌تر فرهنگی برخورد می کرد.


🔴 برگرفته از کتابِ "ملّت، دولت و حکومت قانون" نوشته‌ی دکتر #جواد_طباطبایی


@IranDel_Channel

💢
👍11👎1
🔴 همه بر علیه کشور/دولت - ملت ایران؛ در نقد مبانی ائتلاف «همگامی برای جمهوری سکولار دموکراتیک ایران»

✍️ سید کوهزاد اسماعیلی

پنج تشکل جمهوری‌خواه خارج از کشور، عموماً بازماندگان جریان‌های چپ‌گرای چریکی انقلاب ۵۷ و گروهی از فعالان دانشجویی دوران اصلاحات، با اعلام ائتلاف، مبانی یا منشوری را به نام «همگامی برای جمهوری سکولار دموکراتیک در ایران» منتشر کرده‌اند. در مقدمه این متن ادعا کرده‌اند که تلاش آنها برای «تاسیس جمهوری در ایران» پاسخی است به «تشکیل بحران دولت ملی در تاریخ معاصر» که آن هم «با در انداختن طرح جدیدی برای بنیاد دولت - ملت» در ایران ممکن می‌شود. این یادداشت فقط به یک مورد از این «طرح جدید برای بنیاد دولت - ملت» در ایران اشاره می‌کنم و نشان خواهم داد که چرا این منشور هم مانند منشورهای مشابهی که در خارج از ایران منتشر شده است بنیادش بر آب است و نه تنها حائز اهمیتی برای یک منشور سیاسی برای آینده کشور نیست بلکه با تدلیس و ابهام‌ ممکن است باعث بحران‌ها و خطر‌های جدی برای ایران شود.

...

نه این منشورنویسان بلکه هر کسی و هر جریان که بدون لنکت و به طور صریح و با اعتقاد عملی، مبنای منشور و برنامه سیاسی خود را بر اصول تغییرناپذیر وحدت ملی، حاکمیت ملی، یکپارچگی سرزمینی و استقلال کشور/دولت-ملت ایران نگذارد، قطعا شایستگی حتی فعالیت سیاسی به نام و برای ملت ایران را هم ندارد تا چه برسد به پیچیدن نسخه برای آینده دولت ملی ایران. حقوق شهروندی شهروندان ایران، از همه «اقوام» و کثرت‌های آن ناشی از قوه موسس ملت ایران است که خود را در دولت ملی ایرانی تجلی می‌دهد. از جمله شیوه‌های مختلف حکمرانی و تنظیم رابطه نهادها و موسسات قانونی و حدود اختیارات آنها به حکم اراده عمومی ملت ایران و در چهارچوب این اصول لایتغیّر ممکن می‌شود. در درون این وحدت همه چیز قابل بررسی است. از جمله شیوه‌های مختلف حکمرانی، تاسیس نهادهای حکمرانی منطقه‌ای، جایگاه زبان‌های مختلف ایرانی و به طور کلی تنظیم مجدد رابطه میان وحدت ایران و کثرت‌های مختلف تشکیل دهنده آن در بعد سیاسی و حقوقی. اما در خارج از این وحدت، نه تنها هیچ مصحلت و منافعی برای ملت ایران وجود ندارد، بلکه چیزی نیست جز دریایی از خون و آتش.


🔴 تمامِ این یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حضور بابک نهرین،‌ در رسانه‌های باکو

✍️ احسان موحدیان

بابک نهرین، طنزپرداز تبریزی که به باکو مهاجرت کرده و تلاش می‌کند مرجعیت فرهنگی و رسانه‌ای را برای آذری‌ها از ایران به باکو منتقل کند، در این برنامه لهجه‌های* متنوع آذری‌های مناطق مختلف ایران را دست می‌اندازد و با آنها شوخی می‌کند. سوال این است که اگر این کار در داخل ایران از طریق صداوسیما یا سایر رسانه‌ها انجام شود، نهرین و پان‌ترک‌ها این کار را پیراهن عثمان نکرده و کشور را به جرم توهین به آذری‌ها به هم نمی‌ریزند؟ اگر در رسانه‌های وابسته به علیف‌، آذری‌های ایران دستمایه خنده و تمسخر شوند از نظر نهرین و پان‌ترک‌ها اشکالی ندارد و همه باید بخندند چون ارباب در باکو این طور خواسته، اما در داخل ایران چنین کاری حتماً دستمایه آشوب قومی خواهد شد!

🔴 پی‌نوشت:
* منظور، گویش‌های مختلف زبانِ تُرکی آذربایجانی در شهرهای مختلف ایران است.
چون در متن "لهجه" نوشته شده بود، برای رعایتِ امانت ویرایش نشد.


@IranDel_Channel

💢
👍22👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍3
🔴 سیزده‌بدر

✍️ برشی از یادداشتِ #سجاد_آیدنلو ، شاهنامه‌پژوه و دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی

@IranDel_Channel

💢
👍10
🔴 سیزده‌بدر

✍️ برشی از یادداشت مهرداد بهار، پژوهشگر اسطوره و تاریخ

@IranDel_Channel

💢
👍5👎2
@koronmusic-Nowruz
Hossein Alizadeh
🔴 قطعه‌ی "نوروز"

آهنگساز: استاد حسین علیزاده


@IranDel_Channel

💢
👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روایت استاد حسین علیزاده از شکل‌گیری قطعه "نوروز" در سیزده بدر سال ۱۳۶۲ خورشیدی

حسین علیزاده: مردم می‌توانستند غمی داشته باشند، ولی آن روز (سیزده‌بدر) سنت‌ها بهشون تکلیف می‌کند که به طبیعت بیایند!.


🔴 قطعه نوروز را از اینجا بشنوید.


@IranDel_Channel

💢
👍8
ایران‌دل | IranDel
🔴 سیزده‌بدر ✍️ برشی از یادداشتِ #سجاد_آیدنلو ، شاهنامه‌پژوه و دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی @IranDel_Channel 💢

🔴 درباره سیزده‌بدر

✍️ سجاد‌آیدنلو، شاهنامه‌پژوه و دکترای زبان و ادبیات فارسی

تصریح شاهنامه به اینکه خسروپرویز، به‌هنگام نوروز، «دو هفته» در باغ خویش به بزم می‌نشسته، نکتهٔ مهمی است و بااینکه شاهد واحدی است و غیر از آن ظاهراً گواه دیگری برای دوهفته بودنِ جشن نوروز در روزگار ساسانیان یا ایرانِ پس از اسلام تا دورهٔ صفویه نیست، از نظر مشابهت با سنت‌های معاصر و پایان بزم نوروزی پس از سیزده روز درخور تأمل است... . در آغاز منظومهٔ ویس و رامین ــ که داستان آن اصلی پارتی (فارسی میانهٔ اشکانی) دارد ــ توصیفی از یک جشن عمومی در فصل بهار آمده که در آن، هم شاه و هم عموم مردم به باغ و راغ می‌روند و نشاط و پایکوبی می‌کنند. هرچند در اینجا هیچ قرینه و اشاره‌ای به برگزاری آن در سیزدهم فروردین نیست، زمان و نحوهٔ اجرای آن کاملاً شبیه مراسم «سیزده‌بدر» است:
یکی جشن نوآیین کرده بُد شاه
که بُد درخوردِ آن دیهیم آن گاه

چه خرم جشن بود اندر بهاران
به جشن اندر سراسر نامداران
...
همه کس رفته از خانه به صحرا
برون بُرده همه سازِ تماشا...



🔴 برگرفته از: سجاد‌ آیدنلو، مقالهٔ «سیزده‌به‌در»، در نشریهٔ فرهنگ و ادبیات عامه، سال ششم، خرداد و تیر ۱۳۹۷، شمارهٔ ۲۰، ص ۱۳۸

@IranDel_Channel

💢
👍13
🔴 سیزده‌بدر در دوره‌ی قاجار بر اساس کتاب شرح زندگانی من، نوشته‌ی عبدالله مستوفی - سیاست‌مدار دوران قاجار -

@IranDel_Channel

💢
👍8
سیزده‌به‌در_استاد کزازی
باشگاه شاهنامه‌پژوهان
🎙 سروده استاد میرجلال‌الدین کزازی درباره‌ی سیزده‌بدر


@IranDel_Channel

💢
👍5
.
🔴 سیزده پیمانِ سیزده بدر!

✍️
محمد درویش، کارشناس محیط‌زیست

۱. پیمان می‌بندیم به نحوی رانندگی کنیم که منجر به مرگ هیچ جانداری نشود (بیشینه سرعت در هنگام عبور از جاده‌های همجوار با مناطق حفاظت شده ۴۰ کیلومتر در ساعت است).

۲. پیمان می‌بندیم به جای افروختن آتش با چوب یا خرید ذغال، از کپسول‌های سفری گازی کوچک قابل شارژ استفاده کنیم.

۳. پیمان می‌بندیم جز ردپا چیزی در طبیعت باقی ننهیم.

۴. پیمان می‌بندیم از هر نوع آلودگی صوتی، مواد منفجره و ترقه پرهیز کنیم، زیرا گوش حیوانات چندین برابر گوش انسان به صدا واکنش نشان داده و حساس است؛

۵. پیمان می‌بندیم هرگز با خودرو از فاصله صدمتری به محیط‌های ساحلی و تالابی نزدیک‌تر نشویم.

۶. پیمان می‌بندیم از همیشه صبورتر، پذیراتر و بخشنده‌تر بوده و هرگز شروع‌کننده هیچ نزاعی در طبیعت نخواهیم بود.

۷. پیمان می‌بندیم از ظروف یکبار مصرف و پلاستیکی استفاده نکرده و مروج سبک زندگی نزدیک به طبیعت باشیم.

۸. پیمان می‌بندیم سبزه‌های هفت سین را در خیابان‌ها و طبیعت رها نکرده، آنها را با راهنمایی سمن‌ها به شهرداری‌ها، واحدهای دامداری و پرورش اسب تحویل دهیم تا یا کمپوست شود و یا خوراک دام.

۹. پیمان می‌بندیم ماهی‌های سرخ هفت سین را فقط در استخرها و حوضچه‌های بسته رها کرده و آنها را وارد رودخانه‌ها و تالاب‌ها نکنیم.

۱۰. پیمان می‌بندیم اگر زباله‌ای را در طبیعت رهاشده دیدیم یا اگر آتش نیمه خاموشی را یافتیم، نگوییم به ما مربوط نیست!

۱۱. پیمان می‌بندیم نه فقط ته سیگار در طبیعت رها نکنیم، بلکه ته سیگارهای رهاشده را هم جمع‌آوری کنیم.

۱۲. پیمان می‌بندیم شماره خودروهایی که سرنشینان آنها دور از چشم پلیس زباله از شیشه اتومبیل‌شان به بیرون پرتاب می‌کنند را یادداشت کرده و به نزدیکترین مامور پلیس گزارش دهیم (جریمه پرتاب زباله از خودرو، ۳۵ هزارتومان است که امیدوارم افزایش یابد).

۱۳. و سرانجام پیمان می‌بندیم هیچ گیاه وحشی را نکنده و از طبیعت جدا نسازیم، وارد حریم مزارع کشاورزی نشده، خودرو خود را در کنار رودخانه‌ها و تالاب‌ها نشوییم، در مصرف آب صرفه‌جویی کرده و مواد شوینده را در محیط‌های آبی و طبیعت رها نسازیم.


@IranDel_Channel

💢
👍6
Audio
هرکس به تماشایی
رفتند به صحرایی

ما را که "تو" منظوری
خاطر نرود جایی


آواز: استاد محمدرضا شجریان
نوازنده تار: استاد فرهنگ شریف
شاعر: سعدی شیرازی


@IranDel_Channel

💢
👍5

🔴 سیزده‌بدر به قلم  ناصرالدین شاه قاجار

✍️ با کوشش فاطمه قاضی‌ها

سیزده‌بدر سال ۱۲۶۶ هجری شمسی به روایت ناصرالدین شاه قاجار:

روز شنبه ۱۳ عید، هشتم رجب [ ۱۳۰۴ ه.ق = ۱۳ فروردین ۱۲۶۶ خورشیدی]:

امروز  سیزدهم عید است، هوای آفتاب بسیار خوب گرم صحیحی بود. فصل بهار و موقع همه‌چیز است. هیچ سال هم سیزده عید را به این خوبی ندیده بودیم، که مردم به این ذوق و شوق به گردش بروند و عیش کنند. صبح علی‌الرسم سوار شده، رفتیم دوشان‌تپه. ناهار را پیش در عمارت کوه دوشان‌تپه گرم حاضر کرده بودند. عزیز السلطان را هم پیش فرستاده بودیم رفته بود آنجا. جمعیت  در خیابان دوشان‌تپه و راه دولاب که به سمت دوشان‌تپه می‌رفتند، به اندازه‌ای بود که مافوق نداشت. ده پانزده هزار نفر جمعیت که متصل دُم ریز می‌رفتند. یک راست آمدیم بالا، عزیز السلطان را  دیدم بازی می‌کرد، اما گرما زده شده بود. هوا خیلی گرم بود. بعد با دوربین شهر و اطراف شهر و همه‌جا را تماشا کردیم. توی باغ و اطراف شهر معرکه بود. از جمعیت و مردم هم متصل دسته به دسته می‌آمدند. یک دسته آمدند، ساز داشتند و رقاص جلوی آنها می‌رقصید و دست می‌زدند و می‌آمدند، یک دسته دیگر دُهل و سُرنا داشتند، همین‌طور از  شهر که بیرون آمدند، می‌زدند، تا وارد شدند. ولی خیلی خوب می‌زدند.
این همه جمعیت که می‌آمد و می‌رفت،‌سرِ استخر هیچ معلوم نبود که آدمی آنجا باشد. بعد از تماشا ناهار خوردیم، دوباره تماشا کردیم.
عزیزالسلطان ... از طرف گنج‌آباد رفتند.
آنها که رفتند ما هم قدری تماشا کردیم. باز  با دوربین این طرف آن طرف را دیدیم. بعد دیدم خواب دارم، رختخوابی انداختند، خوابیدیم، ...
اعتمادالسلطنه بود، امّا نه او روزنامه داشت نه ما همراه آورده بودیم، بی‌خودِ بی‌خود راه می‌رفت، سایر پیشخدمت‌ها بودند.
سه ساعت به غروب مانده از خواب برخاسته، دوباره اطراف را با دوربین نگاهی کرده، تماشایی کرده، نمازی خوانده، چای و عصرانه خورده، برخاسته، از در که بیرون آمدیم، دیدم پشت سرم صدایی شد، پایی سُر خورد، نگاه کردم، دیدم علاءالدوله است، پایش روی شن‌ها در رفته، زمین خورده، تمام پوست صورتش رفته است و خون زیادی از روی او می‌آید، و همین‌طور دارد با ما می‌آید، گفتم این‌طور خوب نیست، شاید مردم تصور می‌کنند، ما تو را کتک زده‌ایم. جلوی ما برو و روی خودت را بشوی. علاءالدوله یواش رفت زیر کوه و خودش را شست. دیگر از او هم خبر نداریم.
خلاصه ما هم پایین آمده، سوار کالسکه شده، راندیم برای باغ مخبرالدوله.
جمعیت توی صحرا پُر بود و در شُرف مراجعت کردن به شهر بودند. صحرا هم تمام سبز و خرم و خیلی باصفا بود.
راندیم درب بالای باغ مخبرالدوله. کالسکه ایستاد، پیاده شدیم. مخبرالدوله، نیرالملک، مخبرالملک، ناظم مدرسه، میرزا علی خان، میرزا جعفرخان درب در ایستاده بودند، وارد باغ شدیم، باغ خیلی با صفا بود. شیرینی زیادی، تدارک مفصلی، از پیشکش و همه چیز مخبرالدوله حاضر کرده بود و حال آن که امروز صبح او را خبر کرده بودیم و گفته بودیم، بیش از یک قلیان در آنجا توقف نخواهیم کرد، خیلی تدارک کرده بود. با مخبرالدوله مشغول صحبت شدیم. مخبرالملک تلگرافی آورد به دست ما داد، عرض کرد روزنامه قصر و پوبلیک‌نیوز است. هر دو خبر عجیب بود، در پوبلیک‌نیوز نوشته بود که امپراطور روس را  طپانچه زدند، در روزنامه قصر هم نوشته بودند که حسام‌الملک به جوانمیر خان حمله برده است، [به ] توپ بسته است. تفنگ زیادی انداخته، جمعیتی از طرفین مجروح و زخم.دار شده، بالاخره جوانمیر زخم دار، خودش و کسانش را تمام اسیر و  گرفته‌اند و قلعه او را هم تصرف کرده‌اند.
هر دو خبر عجیبی بود. قدری توی باغ گردش کردیم و پیاده آمدیم باغ لاله‌زار. از آنجا که آمدیم، دیدیم جمعیت زن و مرد معرکه است. زن و مرد و طلاب و سید، پسرهای آقا سید محسن، همه کس بود. قدری که رفتیم زن‌ها دور ما را گرفتند، زن زیادی همه خوشگل و خوب دور ما بودند. ما هم با آنها بنا کردیم به صحبت کردن. همین طور با زنها صحبت‌کنان آمدیم، مردم همه بشاش و خوش‌دل و خوب بودند. به آخر باغ که رسیدیم، یک زن بلندی دونفر دخترهای خودش را  دست گرفته بود آورد جلو پیشکش کرد. مخبرالدوله عقب ما بود، گفتیم این دو دختر را ما به مخبرالدوله بخشیدیم. خنده شد. این خبر به زن مخبرالدوله رسیده بود. شب مخبرالدوله را توی خانه راه نداده بود. شام نداده بود بخورد. هرچه مخبرالدوله قسم می‌خورده است: والله بالله این‌طور نیست، می‌گفته است خیر، تو در لاله‌زار زن گرفته‌ای.
خلاصه از باغ لاله‌زار بیرون آمده، سوار کالسکه شده، از در اندرون وارد شدیم....


🔴 بُن‌مایه:
بایگانی اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه.


@IranDel_Channel

💢
👍9