This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایرانیانِ آذربایجانی، مدافعانِ ایران در زمان فرقهٔ استالینسازِ پیشهوری
ماجرای امیر اصلانبیگ عیسیلو از زبانِ ناصر همرنگ، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ.
🔴 بُنمایه:
برگهٔ «آذربایجان جزء لاینفکِ ایران»
@IranDel_Channel
💢
ماجرای امیر اصلانبیگ عیسیلو از زبانِ ناصر همرنگ، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ.
🔴 بُنمایه:
برگهٔ «آذربایجان جزء لاینفکِ ایران»
@IranDel_Channel
💢
👍38👎4
🔴 درسگفتارهای «نشانهشناسی اسطورههای ایرانی» در سخنِ «بهرام بیضایی»
دانشگاه استنفورد؛ ژانویه تا مارس ۲۰۱۳ میلادی
● معنای شاهنامه به عنوان یک اثر اجتماعی
در این دو نشست بهرام بیضایی به نقش اجتماعی شاهنامه در تاریخ ایران می پردازد. ابتدا از تاریخچهٔ شکلگیری شاهنامه و ضرورت اجتماعی و سیاسی نگارش این کتاب برای مردم ایران سخن میگوید. سپس استدلال میکند که چگونه شاهنامه، حتی تا به امروز، به یکی از ابزارهای اجتماعی مهم برای مبارزه و مقاومت مردم ایران در برخورد با رویدادهای تاریخی و سیاسی تبدیل شده است.
¤ «نشستِ نخست» را از «اینجا» ببینید.
¤ «نشستِ دوم» را از «اینجا» ببینید.
● اسطورههای نانوشتهٔ پیش از شاهنامه / داستانِ آفرینشِ بشر و پس از آن
¤ «نشستِ سوم» را از «اینجا» ببینید.
● نگاهی تحلیلی به داستانِ رستم و سهراب
¤ «نشستِ چهارم» را از «اینجا» ببینید.
● اسطورههای ایرانی در نمایشهای سنتی
¤ «نشستِ پنجم» را از «اینجا» ببینید.
🔴 هنگامِ شنیدن و تماشای این سخنرانیها در «یوتیوب» از ابزار «دستآزاد» (handsfree) استفاده کنید، زیرا چگونگی آوا، کمی سست است.
@IranDel_Channel
💢
دانشگاه استنفورد؛ ژانویه تا مارس ۲۰۱۳ میلادی
● معنای شاهنامه به عنوان یک اثر اجتماعی
در این دو نشست بهرام بیضایی به نقش اجتماعی شاهنامه در تاریخ ایران می پردازد. ابتدا از تاریخچهٔ شکلگیری شاهنامه و ضرورت اجتماعی و سیاسی نگارش این کتاب برای مردم ایران سخن میگوید. سپس استدلال میکند که چگونه شاهنامه، حتی تا به امروز، به یکی از ابزارهای اجتماعی مهم برای مبارزه و مقاومت مردم ایران در برخورد با رویدادهای تاریخی و سیاسی تبدیل شده است.
¤ «نشستِ نخست» را از «اینجا» ببینید.
¤ «نشستِ دوم» را از «اینجا» ببینید.
● اسطورههای نانوشتهٔ پیش از شاهنامه / داستانِ آفرینشِ بشر و پس از آن
¤ «نشستِ سوم» را از «اینجا» ببینید.
● نگاهی تحلیلی به داستانِ رستم و سهراب
¤ «نشستِ چهارم» را از «اینجا» ببینید.
● اسطورههای ایرانی در نمایشهای سنتی
¤ «نشستِ پنجم» را از «اینجا» ببینید.
🔴 هنگامِ شنیدن و تماشای این سخنرانیها در «یوتیوب» از ابزار «دستآزاد» (handsfree) استفاده کنید، زیرا چگونگی آوا، کمی سست است.
@IranDel_Channel
💢
👍29👎4
🔴 محمدعلی فروغی؛ مردی که همگان باید بشناسند!
✍️ علیرضا خزایی
محمدعلی فروغی از آن چهرههای کمنظیر تاریخ معاصر ایران است که همچنان نیازمند بازخوانیِ بیطرفانه و علمیاند. سیاستمدار، ادیب، مورخ، مترجم و متفکری که نقش او در شکلگیری نهادهای فرهنگی و سیاسی ایرانِ دورانِ گذار، بیشتر از آن چیزی است که در حافظهٔ عمومی ثبت شده است. فروغی از خلال آثارش - از سیر حکمت در اروپا گرفته تا ترجمهها و تصحیحهای مهم متون کلاسیک فارسی - و از خلال کارنامهٔ سیاسیاش، که آمیختهای از واقعگرایی، وطندوستی و توجه به ساختِ نهادهای مدرن بود، همچنان سخنهای ناگفته و درسهای آموختنی بسیار دارد.
او سیاستمداری بود که در بزنگاههای حساس، اهمیت ثبات، دانش و گفتوگو را فهمید؛ اندیشمندی که میدانست نوسازی واقعی از راه خردورزی، دیپلماسی و گسترش آموزش ممکن است. فروغی همچنین از آن شخصیتهای چندوجهی تاریخ ماست که نمیتوان ارزشهای فکری و خدمات فرهنگیاش را به سبب خطاها یا محدودیتهایی که هر انسان و هر رجُل سیاسی درگیر آن است، نادیده گرفت. نقد منصفانه و شناخت دقیق، بهترین راه مواجهه با اوست، نه تخطئه و بیمهری.
ایراندوستی فروغی نه یک ادعا، بلکه در آثار، عملکرد و دغدغههای فرهنگیاش آشکار است؛ و شاید امروز بیش از همیشه به این نگاه سازنده و خردمدارانه نیاز داریم.
بازخوانی میراث فکری و سیاسی او، فرصتی است برای فهم بهتر مسیر مدرنیتهٔ ایرانی، چالشهای دولتسازی و جایگاه فرهنگ در تحول اجتماعی. فروغی تنها یک نام در تاریخ نیست؛ الگویی است برای نسبتسنجی میان اندیشه و عمل، میان میهندوستی و عقلانیت.
از سوی مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز، دعوت میکنیم که این چهرهٔ بزرگ را دوباره بخوانیم؛ نه با عینک تعصب، بلکه با نگاه پژوهشگرانه و امید به آیندهای که در آن خرد، مسئولیتپذیری و ایراندوستی بیش از همیشه راهگشا باشد.
🔴 بُنمایه:
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز
@IranDel_Channel
💢
🔴 محمدعلی فروغی؛ مردی که همگان باید بشناسند!
✍️ علیرضا خزایی
محمدعلی فروغی از آن چهرههای کمنظیر تاریخ معاصر ایران است که همچنان نیازمند بازخوانیِ بیطرفانه و علمیاند. سیاستمدار، ادیب، مورخ، مترجم و متفکری که نقش او در شکلگیری نهادهای فرهنگی و سیاسی ایرانِ دورانِ گذار، بیشتر از آن چیزی است که در حافظهٔ عمومی ثبت شده است. فروغی از خلال آثارش - از سیر حکمت در اروپا گرفته تا ترجمهها و تصحیحهای مهم متون کلاسیک فارسی - و از خلال کارنامهٔ سیاسیاش، که آمیختهای از واقعگرایی، وطندوستی و توجه به ساختِ نهادهای مدرن بود، همچنان سخنهای ناگفته و درسهای آموختنی بسیار دارد.
او سیاستمداری بود که در بزنگاههای حساس، اهمیت ثبات، دانش و گفتوگو را فهمید؛ اندیشمندی که میدانست نوسازی واقعی از راه خردورزی، دیپلماسی و گسترش آموزش ممکن است. فروغی همچنین از آن شخصیتهای چندوجهی تاریخ ماست که نمیتوان ارزشهای فکری و خدمات فرهنگیاش را به سبب خطاها یا محدودیتهایی که هر انسان و هر رجُل سیاسی درگیر آن است، نادیده گرفت. نقد منصفانه و شناخت دقیق، بهترین راه مواجهه با اوست، نه تخطئه و بیمهری.
ایراندوستی فروغی نه یک ادعا، بلکه در آثار، عملکرد و دغدغههای فرهنگیاش آشکار است؛ و شاید امروز بیش از همیشه به این نگاه سازنده و خردمدارانه نیاز داریم.
بازخوانی میراث فکری و سیاسی او، فرصتی است برای فهم بهتر مسیر مدرنیتهٔ ایرانی، چالشهای دولتسازی و جایگاه فرهنگ در تحول اجتماعی. فروغی تنها یک نام در تاریخ نیست؛ الگویی است برای نسبتسنجی میان اندیشه و عمل، میان میهندوستی و عقلانیت.
از سوی مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز، دعوت میکنیم که این چهرهٔ بزرگ را دوباره بخوانیم؛ نه با عینک تعصب، بلکه با نگاه پژوهشگرانه و امید به آیندهای که در آن خرد، مسئولیتپذیری و ایراندوستی بیش از همیشه راهگشا باشد.
🔴 بُنمایه:
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز
@IranDel_Channel
💢
👍43👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 از شهیدگاه دشتِ چالدران تا کلخوران اردبیل / شهدای چالدران، چرا و چگونه به اردبیل منتقل شدند؟
اهالی چالدران میگویند هنوز هم با سیلِ بهار، گاه که خاکِ کوهستان، شسته میشود، استخوان شهدا بیرون میافتد و در شهیدگاه آرام میگیرد.
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 این ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
🎥 از شهیدگاه دشتِ چالدران تا کلخوران اردبیل / شهدای چالدران، چرا و چگونه به اردبیل منتقل شدند؟
اهالی چالدران میگویند هنوز هم با سیلِ بهار، گاه که خاکِ کوهستان، شسته میشود، استخوان شهدا بیرون میافتد و در شهیدگاه آرام میگیرد.
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 این ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍35👎5
🔴 انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی آذربایجان شرقی برگزار میکند:
«درسگفتارِ کلیاتِ فلسفه»
آموزگار:
جلال پیکانی؛ دکترای فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و دانشیار دانشگاه پیام نور
از زبانِ آموزگار:
«در این دوره، تصویری درست و کلی از چیستی فلسفه در معنای دانشگاهی و درستِ آن، همراه با سرفصلها و بخشهای اصلیاش ارائه خواهد شد. ماهیتِ به کلّی انتزاعی فلسفه، از یک سو، و همچنین سابقهٔ طولانی استعمالِ غیردقیق و چه بسا نادرست اصطلاح «فلسفه»، از سوی دیگر، چنین دورهای را برای آغازِ پرداختنِ به فلسفه و همچنین اصلاح خطاها، ضروری میسازد.»
• نشستِ نخست: تعاریف، مفهومشناسی، علل و زمینههای پیدایشِ فلسفه
• نشستِ دوم: سوفهمهای رایج در مورد ماهیتِ فلسفه
• نشستِ سوم: جایگاه و کارکردهای خُرد و کلانِ فلسفه
• نشستِ چهارم: متافیزیک
• نشستِ پنجم: معرفتشناسی (نظریهٔ شناخت)
• نشستِ ششم: فلسفهٔ اخلاق
• نشستِ هفتم: فلسفهٔ هنر و فلسفهٔ سیاست
• نشستِ هشتم: فلسفههای مضاف
با توجه به محدودیت در ظرفیتِ پذیرش، در صورت علاقه به شرکت در این درسگفتار، به برگِ اینستاگرامی انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی آذربایجان شرقی، مراجعه کنید و یا از طریقِ «واتسآپ» به شمارهٔ زیر پیغام دهید:
+989304203628
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی آذربایجان شرقی برگزار میکند:
«درسگفتارِ کلیاتِ فلسفه»
آموزگار:
جلال پیکانی؛ دکترای فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و دانشیار دانشگاه پیام نور
از زبانِ آموزگار:
«در این دوره، تصویری درست و کلی از چیستی فلسفه در معنای دانشگاهی و درستِ آن، همراه با سرفصلها و بخشهای اصلیاش ارائه خواهد شد. ماهیتِ به کلّی انتزاعی فلسفه، از یک سو، و همچنین سابقهٔ طولانی استعمالِ غیردقیق و چه بسا نادرست اصطلاح «فلسفه»، از سوی دیگر، چنین دورهای را برای آغازِ پرداختنِ به فلسفه و همچنین اصلاح خطاها، ضروری میسازد.»
• نشستِ نخست: تعاریف، مفهومشناسی، علل و زمینههای پیدایشِ فلسفه
• نشستِ دوم: سوفهمهای رایج در مورد ماهیتِ فلسفه
• نشستِ سوم: جایگاه و کارکردهای خُرد و کلانِ فلسفه
• نشستِ چهارم: متافیزیک
• نشستِ پنجم: معرفتشناسی (نظریهٔ شناخت)
• نشستِ ششم: فلسفهٔ اخلاق
• نشستِ هفتم: فلسفهٔ هنر و فلسفهٔ سیاست
• نشستِ هشتم: فلسفههای مضاف
با توجه به محدودیت در ظرفیتِ پذیرش، در صورت علاقه به شرکت در این درسگفتار، به برگِ اینستاگرامی انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی آذربایجان شرقی، مراجعه کنید و یا از طریقِ «واتسآپ» به شمارهٔ زیر پیغام دهید:
+989304203628
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍25👎4
🔴 دربارهٔ حماسهٔ "سینویهٔ افندی عردوقان"
✍️ مصطفی نصیری
"افندی عردوقان"، رییسجمهور ترکیه، اخیراً با تکیه بر پورسینا به غربیها فخرفروشی کرده و گفته "ما وارثان ابنسینا هستیم".
یک احتمال میتواند این باشد که مراد او از ضمیر "ما"، مسلمانان در برابر غربیان است. در اینصورت خُردهای نمیتوان بر او گرفت، جز اینکه او صلاحیتِ نمایندگی مسلمانان را ندارد. اما اگر او ضمیر "ما" را برای اشاره به تُرکانِ کشورش، یا "تمدّنِ ترکی" قائم بر "اتحادیهٔ کشورهای تُرک" بکار برده باشد که در صددِ آبستنیدن و زایاندن آن است، در اینصورت او ذرهای از میراثی که قصد خواریدنِ آن را دارد، آگاهی ندارد. فارغ از آثار علمی و اشعار فارسی پورسینا، او بدون کوچکترین تردیدی در یک خانوادهٔ فارسیزبان در شهر بخارا به دنیا آمد و در دورهٔ کودکی به مکتبخانههایی رفت که زبان تدریس در آنها فارسی بود. به صورت کلی میگویم که سختی یادگیری زبان عربی برای مردم عادی در خراسان بزرگ و مشکل بهجا آوردن مناسک دینی با زبان عربی، باعث شد که فقهای حنفی خراسان، جواز آموزش منابع دین و بهجا آوردن مناسک و عبادات به زبان فارسی را بدهند.
حسامالدین سغناقی (در قرن هفتم ه.ق) در کتاب النهایه فی شرحالهدایه، (در بخش کتاب الصلاة، باب صفة الصلاة، ص ۲۹۲) در خلال نقل آرای موافق و مخالف فقهاء دربارهٔ امکان قرائت اذان و اذکارِ نماز به زبان فارسی، اشاره میکند که این بحث ادامه داشت تا شخصی از امام ابوبکر محمد بن فضل فتوا خواست که: "اَنَّ الصِّبيانَ في زماننا، شَقّ عليهمُ التعلّمُ بِلُغةِ العربيةِ، هَلْ يَجوزُ لَنا اَنْ نُعلّمهمْ بالفارسيّةِ - در زمان ما آموزش با زبان عربی برای کودکان سخت است. آیا آموزش آنها با زبان فارسی برای ما جایز است؟
درخواست این فتوا و در نهایت صدور جواز بهجا آوردن نماز در شرایطی به زبان فارسی و نیز جواز ترجمه و تفسیر قرآن به این زبان، همزمان با دوران کودکی و سنِّ آموزش پورسینا در بخارا است. درواقع پورسینا در سال ۳۷۰ چشم به ایران گشود و ابوبکر محمد بن فضل کُماری بلخی در سال ۳۸۱ چشم از ایران فروبست. حتی اگر موضوع این فتوا را در آخرین سال زندگی محمد بن فضل بدانیم، بنابراین پورسینا هنگام درگذشت او حدوداً ۱۰ ساله و در مکتبخانهها مشغول آموزش مقدمات قرآن و ادب با زبان فارسی بوده است.
من به عنوان یک آذری، شرم دارم میراثِ پورسینا برای تُرکانی همانند عردوقان و پانترکهای وطنی را از کتاب الهیات شفا (ج۱ ص ۴۵۳) ترجمه و تقدیم همه آنها بکنم. هرچند نظری که پورسینا دربارهٔ تُرکان ابراز داشته، ناظر به "تُرکان بیرون از فلاتِ تمدنی ایران" (*) است، با اینحال تردیدی نیست که ایشان اگر امروز زنده بودند، برمبنای موازینِ حقوق بشری، حتماً برای ابراز چنان نظری که "تُرکان" را از شمول مفهوم و مصداق انسان بیرون گذاشته، تحت تعقیب کیفری قرار میگرفتند. فاصلهگذاری پورسینا با تُرکان، آنجا اوج میگیرد که این فاصلهگذاری را حتی به حیوانات "بلادنا - یعنی مملکت ما ایرانشهر" و "بلاد الترک و بلاد الغُز یعنی مملکتِ ترکان اغوز" تعمیم میدهد. بنابراین اگر عردوقان هم همانند آتاترک، بهدنبال "دستوپا" کردن میراثی از ایرانشهر است، باید بداند که چیزی جز خواری به چنگ نخواهد آورد. در اینکه تُرکان از قرن پنجم هجری تا پایان قاجار، بیشترین حاکمیت را در این فلات داشتهاند، تردیدی نیست و کسی نیز در مقام انکار حاکمیت طولانی آنان نیست. ولی مسأله این است که تُرکان - بما هو تُرک - در درازنای این حاکمیت طولانی، هرگز نتوانستند تمدنی با مختصات تُرکی پایهگذاری کنند، بلکه همواره تحت تأثیر تمدنِ ایرانشهر بودند. دلیل این امر، این است که آنها هرگز دولتسازی نکردند، بلکه حاکمیت آنها همواره از طریق "تغلّب" یعنی برانداختن یک حاکمیت و نشستن جای آنها بوده است. تُرکان حتی در دوره "خلافت" موسوم به "عثمانی"، و بهخلاف اقتدار نظامی و گسترهٔ جغرافیایی، هرگز نتوانستند تمدنسازی با مختصات تُرکی بکنند، زیرا حاکمیت آنها، بهلحاظ اعتقادی و فرهنگی و سیاسی، بهترتیب؛ اسلامی، فارسی و ایرانی بود. این نکتهٔ تاریخی را هم حیفم میآید اینجا نیاورم که "کبیر بن اویس لطیفی" در قرن دهم هجری، بهعنوان اولین مترجم "وفیاتالاعیان" اثر "ابنخلّکان" به زبانِ فارسی، در مقدمهٔ ترجمهٔ خود نوشته است که سلطان سلیم عثمانی، برای استفادهٔ عموم رعیت عثمانی از کتاب یادشده، دستور ترجمهٔ آن را به زبان پارسی بهمن داد. همچنین آنها از زمان فروپاشی خلافت عثمانی و تشکیل کشور ترکیه تا الان هم نتوانستند تمدنسازی و فرهنگسازی بکنند. اما تنها کاری که با مهارت تمام آن را انجام داده و میدهند، میراثدزدی از خزانهٔ پایانناپذیر ایرانشهر بوده است.
🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 دربارهٔ حماسهٔ "سینویهٔ افندی عردوقان"
✍️ مصطفی نصیری
"افندی عردوقان"، رییسجمهور ترکیه، اخیراً با تکیه بر پورسینا به غربیها فخرفروشی کرده و گفته "ما وارثان ابنسینا هستیم".
یک احتمال میتواند این باشد که مراد او از ضمیر "ما"، مسلمانان در برابر غربیان است. در اینصورت خُردهای نمیتوان بر او گرفت، جز اینکه او صلاحیتِ نمایندگی مسلمانان را ندارد. اما اگر او ضمیر "ما" را برای اشاره به تُرکانِ کشورش، یا "تمدّنِ ترکی" قائم بر "اتحادیهٔ کشورهای تُرک" بکار برده باشد که در صددِ آبستنیدن و زایاندن آن است، در اینصورت او ذرهای از میراثی که قصد خواریدنِ آن را دارد، آگاهی ندارد. فارغ از آثار علمی و اشعار فارسی پورسینا، او بدون کوچکترین تردیدی در یک خانوادهٔ فارسیزبان در شهر بخارا به دنیا آمد و در دورهٔ کودکی به مکتبخانههایی رفت که زبان تدریس در آنها فارسی بود. به صورت کلی میگویم که سختی یادگیری زبان عربی برای مردم عادی در خراسان بزرگ و مشکل بهجا آوردن مناسک دینی با زبان عربی، باعث شد که فقهای حنفی خراسان، جواز آموزش منابع دین و بهجا آوردن مناسک و عبادات به زبان فارسی را بدهند.
حسامالدین سغناقی (در قرن هفتم ه.ق) در کتاب النهایه فی شرحالهدایه، (در بخش کتاب الصلاة، باب صفة الصلاة، ص ۲۹۲) در خلال نقل آرای موافق و مخالف فقهاء دربارهٔ امکان قرائت اذان و اذکارِ نماز به زبان فارسی، اشاره میکند که این بحث ادامه داشت تا شخصی از امام ابوبکر محمد بن فضل فتوا خواست که: "اَنَّ الصِّبيانَ في زماننا، شَقّ عليهمُ التعلّمُ بِلُغةِ العربيةِ، هَلْ يَجوزُ لَنا اَنْ نُعلّمهمْ بالفارسيّةِ - در زمان ما آموزش با زبان عربی برای کودکان سخت است. آیا آموزش آنها با زبان فارسی برای ما جایز است؟
درخواست این فتوا و در نهایت صدور جواز بهجا آوردن نماز در شرایطی به زبان فارسی و نیز جواز ترجمه و تفسیر قرآن به این زبان، همزمان با دوران کودکی و سنِّ آموزش پورسینا در بخارا است. درواقع پورسینا در سال ۳۷۰ چشم به ایران گشود و ابوبکر محمد بن فضل کُماری بلخی در سال ۳۸۱ چشم از ایران فروبست. حتی اگر موضوع این فتوا را در آخرین سال زندگی محمد بن فضل بدانیم، بنابراین پورسینا هنگام درگذشت او حدوداً ۱۰ ساله و در مکتبخانهها مشغول آموزش مقدمات قرآن و ادب با زبان فارسی بوده است.
من به عنوان یک آذری، شرم دارم میراثِ پورسینا برای تُرکانی همانند عردوقان و پانترکهای وطنی را از کتاب الهیات شفا (ج۱ ص ۴۵۳) ترجمه و تقدیم همه آنها بکنم. هرچند نظری که پورسینا دربارهٔ تُرکان ابراز داشته، ناظر به "تُرکان بیرون از فلاتِ تمدنی ایران" (*) است، با اینحال تردیدی نیست که ایشان اگر امروز زنده بودند، برمبنای موازینِ حقوق بشری، حتماً برای ابراز چنان نظری که "تُرکان" را از شمول مفهوم و مصداق انسان بیرون گذاشته، تحت تعقیب کیفری قرار میگرفتند. فاصلهگذاری پورسینا با تُرکان، آنجا اوج میگیرد که این فاصلهگذاری را حتی به حیوانات "بلادنا - یعنی مملکت ما ایرانشهر" و "بلاد الترک و بلاد الغُز یعنی مملکتِ ترکان اغوز" تعمیم میدهد. بنابراین اگر عردوقان هم همانند آتاترک، بهدنبال "دستوپا" کردن میراثی از ایرانشهر است، باید بداند که چیزی جز خواری به چنگ نخواهد آورد. در اینکه تُرکان از قرن پنجم هجری تا پایان قاجار، بیشترین حاکمیت را در این فلات داشتهاند، تردیدی نیست و کسی نیز در مقام انکار حاکمیت طولانی آنان نیست. ولی مسأله این است که تُرکان - بما هو تُرک - در درازنای این حاکمیت طولانی، هرگز نتوانستند تمدنی با مختصات تُرکی پایهگذاری کنند، بلکه همواره تحت تأثیر تمدنِ ایرانشهر بودند. دلیل این امر، این است که آنها هرگز دولتسازی نکردند، بلکه حاکمیت آنها همواره از طریق "تغلّب" یعنی برانداختن یک حاکمیت و نشستن جای آنها بوده است. تُرکان حتی در دوره "خلافت" موسوم به "عثمانی"، و بهخلاف اقتدار نظامی و گسترهٔ جغرافیایی، هرگز نتوانستند تمدنسازی با مختصات تُرکی بکنند، زیرا حاکمیت آنها، بهلحاظ اعتقادی و فرهنگی و سیاسی، بهترتیب؛ اسلامی، فارسی و ایرانی بود. این نکتهٔ تاریخی را هم حیفم میآید اینجا نیاورم که "کبیر بن اویس لطیفی" در قرن دهم هجری، بهعنوان اولین مترجم "وفیاتالاعیان" اثر "ابنخلّکان" به زبانِ فارسی، در مقدمهٔ ترجمهٔ خود نوشته است که سلطان سلیم عثمانی، برای استفادهٔ عموم رعیت عثمانی از کتاب یادشده، دستور ترجمهٔ آن را به زبان پارسی بهمن داد. همچنین آنها از زمان فروپاشی خلافت عثمانی و تشکیل کشور ترکیه تا الان هم نتوانستند تمدنسازی و فرهنگسازی بکنند. اما تنها کاری که با مهارت تمام آن را انجام داده و میدهند، میراثدزدی از خزانهٔ پایانناپذیر ایرانشهر بوده است.
🔴 دنبالهٔ یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
IranDel
🔴 دربارهٔ حماسهٔ "سینویهٔ افندی عردوقان" ✍️ مصطفی نصیری "افندی عردوقان"، رییسجمهور ترکیه، اخیراً با تکیه بر پورسینا به غربیها فخرفروشی کرده و گفته "ما وارثان ابنسینا هستیم". یک احتمال میتواند این باشد که مراد او از ضمیر "ما"، مسلمانان در برابر غربیان…
👍44👎4
Forwarded from ایراندل | IranDel
Telegram
attach 📎
🔴 عملیّات مروارید و انهدام نیروی دریایی عراق
[ برای تجلیل از نیروی دریایی ارتش ایران و یادآوری گوشهای از رشادتهای آن نیرو در دفاع از ایرانمان ]
هفتم آذر ۱۳۵۹ خورشیدی در حالی که ۶۸ روز از آغاز تهاجم قوای بعث عراق به آب و خاک مقدس ایران میگذشت، نیروی دریایی ارتش ایران با پشتیبانی نیروی هوایی، عملیاتِ بمباران بندر راهبردی امالقصر و سکوهای نفتی البکر و العمیه عراق در اروندرود را با موفقیت به سرانجام رساند: عملیاتی موسوم به مروارید.
در نتیجهٔ این عملیات، نیروی دریایی عراق ضربات سنگینی را متحمل شد به طوری که تا پایان جنگ نتوانست قد راست کند.
در این عملیات که مقدمات آن از ۲۶ آبان ۱۳۵۹ خورشیدی شروع شده بود، تکاوران نیروی دریایی ارتش از بامداد روز ۵ آذر به سکوی البکر اعزام شدند و ناوچههای پیکان و جوشن، کار پشتیبانی از تکاوران را در اروند و فانتومهای نیروی هوایی این وظیفه را در آسمان به عهده داشتند. سرانجام طی دو روز عملیات، تکاوران ارتش موفق به انهدام تأسیسات دشمن گردید و عملیات با موفقیت کامل به سرانجام رسید. علاوه بر انهدام دو سکوی راهبردی که محلِّ بارگیری و تخلیهٔ بخش مهمی از صادرات نفت و واردات کالا عراق بود، تعداد ۵ فروند ناوچهٔ موشکانداز از نوع OSA-1 و OSA-2 یک فروند ناو مینجمعکن، چهار فروند قایق P-6، سه فروند جنگندهٔ MIG-23، یک بالگرد سوپر فریو، چند سایت موشکانداز زمین به هوا، و چند یگان و نفر دیگر از نیروهای دشمن بعثی از بین رفتند.
دریغا ناوچهٔ پیکان پس از ساعتها نبرد دلاورانه و انهام چند ناوچهٔ دشمن، در حین بازگشت به سوی بوشهر، مورد اصابت موشکهای عراقی قرار گرفت و فرمانده آن ناخدا محمدابراهیم همتی و همرزمانش، آبهای نیلگون خلیج فارس را به خون خود شُستند. همچنین یکی از فانتومهای نیروی هوایی ارتش در حین درگیری با دشمن، منهدم گشت و خلبانان آن ستوان یکم حسن مفتخری و ستوان دوم محمدکاظم روستا به شهادت رسیدند. در مجموع در این عملیات، ۳۴ ارتشی، جان خود را نثار ایران کردند.
از آن زمان، هفتم آذر به عنوان روز نیروی دریایی ارتش نامگذاری و گرامی داشته میشود. یاد همه شهدای میهن به ویژه جاویدنامان نیروی دریایی ارتش ایران گرامی باد.
بخشی از وصیتنامه دریادار شهید محمدابراهیم همتی:
«اگر ذرهای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیهای داشتم، حتماً به این مردم خوب تقدیم میکردم.»
@IranDel_Channel
💢
🔴 عملیّات مروارید و انهدام نیروی دریایی عراق
[ برای تجلیل از نیروی دریایی ارتش ایران و یادآوری گوشهای از رشادتهای آن نیرو در دفاع از ایرانمان ]
هفتم آذر ۱۳۵۹ خورشیدی در حالی که ۶۸ روز از آغاز تهاجم قوای بعث عراق به آب و خاک مقدس ایران میگذشت، نیروی دریایی ارتش ایران با پشتیبانی نیروی هوایی، عملیاتِ بمباران بندر راهبردی امالقصر و سکوهای نفتی البکر و العمیه عراق در اروندرود را با موفقیت به سرانجام رساند: عملیاتی موسوم به مروارید.
در نتیجهٔ این عملیات، نیروی دریایی عراق ضربات سنگینی را متحمل شد به طوری که تا پایان جنگ نتوانست قد راست کند.
در این عملیات که مقدمات آن از ۲۶ آبان ۱۳۵۹ خورشیدی شروع شده بود، تکاوران نیروی دریایی ارتش از بامداد روز ۵ آذر به سکوی البکر اعزام شدند و ناوچههای پیکان و جوشن، کار پشتیبانی از تکاوران را در اروند و فانتومهای نیروی هوایی این وظیفه را در آسمان به عهده داشتند. سرانجام طی دو روز عملیات، تکاوران ارتش موفق به انهدام تأسیسات دشمن گردید و عملیات با موفقیت کامل به سرانجام رسید. علاوه بر انهدام دو سکوی راهبردی که محلِّ بارگیری و تخلیهٔ بخش مهمی از صادرات نفت و واردات کالا عراق بود، تعداد ۵ فروند ناوچهٔ موشکانداز از نوع OSA-1 و OSA-2 یک فروند ناو مینجمعکن، چهار فروند قایق P-6، سه فروند جنگندهٔ MIG-23، یک بالگرد سوپر فریو، چند سایت موشکانداز زمین به هوا، و چند یگان و نفر دیگر از نیروهای دشمن بعثی از بین رفتند.
دریغا ناوچهٔ پیکان پس از ساعتها نبرد دلاورانه و انهام چند ناوچهٔ دشمن، در حین بازگشت به سوی بوشهر، مورد اصابت موشکهای عراقی قرار گرفت و فرمانده آن ناخدا محمدابراهیم همتی و همرزمانش، آبهای نیلگون خلیج فارس را به خون خود شُستند. همچنین یکی از فانتومهای نیروی هوایی ارتش در حین درگیری با دشمن، منهدم گشت و خلبانان آن ستوان یکم حسن مفتخری و ستوان دوم محمدکاظم روستا به شهادت رسیدند. در مجموع در این عملیات، ۳۴ ارتشی، جان خود را نثار ایران کردند.
از آن زمان، هفتم آذر به عنوان روز نیروی دریایی ارتش نامگذاری و گرامی داشته میشود. یاد همه شهدای میهن به ویژه جاویدنامان نیروی دریایی ارتش ایران گرامی باد.
بخشی از وصیتنامه دریادار شهید محمدابراهیم همتی:
«اگر ذرهای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیهای داشتم، حتماً به این مردم خوب تقدیم میکردم.»
@IranDel_Channel
💢
👍35👎2
ایراندل | IranDel
🔴 انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی آذربایجان شرقی برگزار میکند: «درسگفتارِ کلیاتِ فلسفه» آموزگار: جلال پیکانی؛ دکترای فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و دانشیار دانشگاه پیام نور از زبانِ آموزگار: «در این دوره، تصویری درست و کلی از چیستی فلسفه در معنای دانشگاهی…
🔴 انجمن فرهنگی افراز - نمایندگی آذربایجان شرقی - برگزار میکند:
«دورههای آموزشِ خوشنویسیِ خطِّ نستعلیق (قلمی - خودکاری»
آموزگار:
محمد حسیننژاد؛ دارای رتبهٔ استادی انجمنِ خوشنویسانِ ایران و آموزگارِ انجمنِ خوشنویسانِ تبریز
هنرجویان در پایانِ دوره، به انجمنِ خوشنویسان، جهت آزمون و اخذ گواهی معرفی خواهند شد.
با توجه به محدودیت در ظرفیتِ پذیرش، در صورت علاقه به شرکت در این دورههای آموزشی، به برگِ اینستاگرامی انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی آذربایجان شرقی، مراجعه کنید و یا از طریقِ «واتسآپ» به شمارهٔ زیر پیغام دهید:
+989304203628
جایگاه:
تبریز؛ چهارراه باغشمال؛ ابتدای بلوار ۱۷ شهریور جدید؛ جنبِ داروخانهٔ بقراط؛ ساختمان حکمت؛ طبقهٔ سوم، انجمن فرهنگی اَفراز (نمایندگی استان آذربایجان شرقی)
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«دورههای آموزشِ خوشنویسیِ خطِّ نستعلیق (قلمی - خودکاری»
آموزگار:
محمد حسیننژاد؛ دارای رتبهٔ استادی انجمنِ خوشنویسانِ ایران و آموزگارِ انجمنِ خوشنویسانِ تبریز
هنرجویان در پایانِ دوره، به انجمنِ خوشنویسان، جهت آزمون و اخذ گواهی معرفی خواهند شد.
با توجه به محدودیت در ظرفیتِ پذیرش، در صورت علاقه به شرکت در این دورههای آموزشی، به برگِ اینستاگرامی انجمن فرهنگی افراز، نمایندگی آذربایجان شرقی، مراجعه کنید و یا از طریقِ «واتسآپ» به شمارهٔ زیر پیغام دهید:
+989304203628
جایگاه:
تبریز؛ چهارراه باغشمال؛ ابتدای بلوار ۱۷ شهریور جدید؛ جنبِ داروخانهٔ بقراط؛ ساختمان حکمت؛ طبقهٔ سوم، انجمن فرهنگی اَفراز (نمایندگی استان آذربایجان شرقی)
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍30👎2
🔴 «کیومرث، وجودی کیهانی یا موجودی زمینی»
(تاریخِ اساطیری ایران؛ بخش نخست)
✍️ امیرحسین صدری؛ کارشناسیارشدِ تاریخ ایرانِ باستان دانشگاه تهران
کیومرث در سنتِ اساطیری ایران یا تاریخ ملّی ایرانشهر، جایگاهی پایهای و بینظیر دارد؛ او نهتنها «نخستین انسان» بلکه «نخستین پادشاه» نیز دانسته میشود.
این همزمانیِ نخستین بشر و اولین حکومت، ساختاریِ منحصربهفرد در اسطورهشناسی ایرانی پدید آورده است. در بسیاری از فرهنگهای جهان، خاستگاه انسان و آغاز دولت، دو روایت مستقلاند، اما در اساطیر ایران، این دو به شکلی ژرف به هم گره خوردهاند.
🔴 برای مطالعهٔ کاملِ یادداشت، عکسنوشتهها را (از چپ به راست و از بالا به پایین) برگ بزنید.
🔴 بُنمایه:
کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران
@IranDel_Channel
💢
(تاریخِ اساطیری ایران؛ بخش نخست)
✍️ امیرحسین صدری؛ کارشناسیارشدِ تاریخ ایرانِ باستان دانشگاه تهران
کیومرث در سنتِ اساطیری ایران یا تاریخ ملّی ایرانشهر، جایگاهی پایهای و بینظیر دارد؛ او نهتنها «نخستین انسان» بلکه «نخستین پادشاه» نیز دانسته میشود.
این همزمانیِ نخستین بشر و اولین حکومت، ساختاریِ منحصربهفرد در اسطورهشناسی ایرانی پدید آورده است. در بسیاری از فرهنگهای جهان، خاستگاه انسان و آغاز دولت، دو روایت مستقلاند، اما در اساطیر ایران، این دو به شکلی ژرف به هم گره خوردهاند.
🔴 برای مطالعهٔ کاملِ یادداشت، عکسنوشتهها را (از چپ به راست و از بالا به پایین) برگ بزنید.
🔴 بُنمایه:
کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران
@IranDel_Channel
💢
👍32👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تصاویری از تبریز در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی
با ترانهٔ «برگ بید و مو»
خوانندگان: الهه و منوچهر
ترانهسرا: کریم فکور
آهنگساز: محلی (بازسازی کریم فکور)
@IranDel_Channel
💢
با ترانهٔ «برگ بید و مو»
خوانندگان: الهه و منوچهر
ترانهسرا: کریم فکور
آهنگساز: محلی (بازسازی کریم فکور)
@IranDel_Channel
💢
👍24👎3
🔴 وقتی ابتذال، هویت را نشانه میگیرد؛ مرثیهای برای «مسابقۀ بازنده»
این یک زنگ خطر نیست؛ آژیر یک فاجعهٔ فرهنگی است. در کمال ناباوری شاهد آن هستیم که در برنامهای پخششده از یک سکوی نمایشِ غیررسمی، عالیشأنترین و کهنترین نمادهای هویت ملی ما، به سیبل پرتاب اشیاء در یک مسابقهٔ مبتذل و بیمحتوا تبدیل شدهاند.
درفش کاویانی و سرستون شیردال تخت جمشید صرفاً دو طرح گرافیکی زیبا نیستند. اینها شناسنامهٔ یک تمدن، عصارهٔ حافظهٔ تاریخی و چکیدهٔ هزاران سال مبارزه، خِرد و شکوه هستند.
درفش کاویانی، پرچم دادخواهی کاوهٔ آهنگر علیه بیداد ضحاک است؛ نماد خیزش مردمان ستمدیده علیه استبداد و تاریکی آن اهریمنخوی. این درفش، قصهٔ مقاومت ملّتی است که هرگز در برابر ظلم تسلیم نشد. تبدیل کردن آن به یک هدف بیجان در یک بازی تلویزیونی، نه فقط توهین، که لگدمال کردن مفهوم «عدالتخواهی»، «ایستادگی»، «وطندوستی»، «فداکاری پهلوانان و بزرگان ایران در راه وطن به گواه شاهنامهٔ فردوسی» و مواردی دیگر است که در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده و در خاطر ما باقیمانده است.
شیردال، آن نگهبان اساطیری خِرد و قدرت بر ستونهای تخت جمشید، ترکیبی از صلابت شیر (زمین) و تیزبینی عقاب (آسمان) است. این نماد، نمایندهی فلسفه، هنر و جهانبینی عمیقی است که شکوه شاهنشاهی هخامنشی را ساخت. پرتاب یک شیء به سوی آن، پرتاب جهل به سوی خِرد است؛ دهنکجی به میراثی که جهان در برابر آن سر تعظیم فرود آورده است.
آنچه در این برنامهٔ «بازنده» رخ داد، یک اشتباه سهوی یا یک بیسلیقگی ساده نیست. این یک نشانهٔ بالینی از بیماری خطرناکِ «تهیشدگی فرهنگی» است. این رویداد نشان میدهد که تهیهکنندگان و ناظران این برنامه تا چه حد از ریشههای خود بریده و از درک ابتداییترین مفاهیم هویتی عاجزند. این یک «خودویرانگری» فرهنگی در برابر چشم میلیونها نفر است.
این عمل، مصداق بارز شلیک به پای خود است؛ شلیکی که صدای آن، پژواکِ بیسوادی تاریخی و سقوط فرهنگی برخی از هنرمندان را در گوش ایران طنینانداز میکند. از سازندگان این برنامه و مدیران رسانهای که اجازهٔ چنین هتک حرمتی را دادهاند، باید پرسید: آیا از تاریخ این سرزمین، جز نامی برای پُر کردن جدول کلمات متقاطع چیزی در ذهن دارید؟
سکوت در برابر این فاجعه، خیانت به ایران و تاریخِ آن است و پاسخگویی فوری و عذرخواهیِ رسمی تمام عوامل این بیاحترامی آشکار، کمترین کاریست که انتظار میرود.
🔴 پینوشت:
۱) متن از بیانیهٔ «مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز» اقتباس شده است.
۲) نام این بهظاهر مسابقه، «بازمانده» است، ولی در حقیقت یک «بازنده» است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 وقتی ابتذال، هویت را نشانه میگیرد؛ مرثیهای برای «مسابقۀ بازنده»
این یک زنگ خطر نیست؛ آژیر یک فاجعهٔ فرهنگی است. در کمال ناباوری شاهد آن هستیم که در برنامهای پخششده از یک سکوی نمایشِ غیررسمی، عالیشأنترین و کهنترین نمادهای هویت ملی ما، به سیبل پرتاب اشیاء در یک مسابقهٔ مبتذل و بیمحتوا تبدیل شدهاند.
درفش کاویانی و سرستون شیردال تخت جمشید صرفاً دو طرح گرافیکی زیبا نیستند. اینها شناسنامهٔ یک تمدن، عصارهٔ حافظهٔ تاریخی و چکیدهٔ هزاران سال مبارزه، خِرد و شکوه هستند.
درفش کاویانی، پرچم دادخواهی کاوهٔ آهنگر علیه بیداد ضحاک است؛ نماد خیزش مردمان ستمدیده علیه استبداد و تاریکی آن اهریمنخوی. این درفش، قصهٔ مقاومت ملّتی است که هرگز در برابر ظلم تسلیم نشد. تبدیل کردن آن به یک هدف بیجان در یک بازی تلویزیونی، نه فقط توهین، که لگدمال کردن مفهوم «عدالتخواهی»، «ایستادگی»، «وطندوستی»، «فداکاری پهلوانان و بزرگان ایران در راه وطن به گواه شاهنامهٔ فردوسی» و مواردی دیگر است که در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده و در خاطر ما باقیمانده است.
شیردال، آن نگهبان اساطیری خِرد و قدرت بر ستونهای تخت جمشید، ترکیبی از صلابت شیر (زمین) و تیزبینی عقاب (آسمان) است. این نماد، نمایندهی فلسفه، هنر و جهانبینی عمیقی است که شکوه شاهنشاهی هخامنشی را ساخت. پرتاب یک شیء به سوی آن، پرتاب جهل به سوی خِرد است؛ دهنکجی به میراثی که جهان در برابر آن سر تعظیم فرود آورده است.
آنچه در این برنامهٔ «بازنده» رخ داد، یک اشتباه سهوی یا یک بیسلیقگی ساده نیست. این یک نشانهٔ بالینی از بیماری خطرناکِ «تهیشدگی فرهنگی» است. این رویداد نشان میدهد که تهیهکنندگان و ناظران این برنامه تا چه حد از ریشههای خود بریده و از درک ابتداییترین مفاهیم هویتی عاجزند. این یک «خودویرانگری» فرهنگی در برابر چشم میلیونها نفر است.
این عمل، مصداق بارز شلیک به پای خود است؛ شلیکی که صدای آن، پژواکِ بیسوادی تاریخی و سقوط فرهنگی برخی از هنرمندان را در گوش ایران طنینانداز میکند. از سازندگان این برنامه و مدیران رسانهای که اجازهٔ چنین هتک حرمتی را دادهاند، باید پرسید: آیا از تاریخ این سرزمین، جز نامی برای پُر کردن جدول کلمات متقاطع چیزی در ذهن دارید؟
سکوت در برابر این فاجعه، خیانت به ایران و تاریخِ آن است و پاسخگویی فوری و عذرخواهیِ رسمی تمام عوامل این بیاحترامی آشکار، کمترین کاریست که انتظار میرود.
🔴 پینوشت:
۱) متن از بیانیهٔ «مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز» اقتباس شده است.
۲) نام این بهظاهر مسابقه، «بازمانده» است، ولی در حقیقت یک «بازنده» است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍54👎5
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 روز جزایر سهگانهٔ ایران
در ساعت ۶:۱۵ دقیقه بامداد روز سهشنبه ٩ آذر ۱۳۵۰ خورشيدی یک روز پيش از ترکِ نيروهای انگلیسی از خلیجفارس یگانهای نیروی دریایی ايران در سه جزیرهٔ تنگه هرمز (تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی) پیاده شدند.
نخستين پرچم ایران پس از گذشت کمتر از ۳۵ دقیقه از آغاز عملیات بر نخستين جزیره افراشته شد و در راس ساعت ٨ صبح در هر سه جزیره پرچم ایران همراه با شلیک ۲۱ گلوله توپ برافراشته شد.
بخشی از نیروهای ایرانی بر چهار گوشهٔ بوموسی و بر فراز کوه حلوا به عنوان بلندترین نقطهٔ جزیره پرچم سه رنگ ملّی ایران را بر افراشتند.
بخش دیگر نیروها نیز پس از اعزام به جزیره تنب بزرگ به طور مسالمتآمیز و بدون حمل سلاح برای تحویل پاسگاه از گماشتگان عرب استعمار انگلیس در حال حرکت بودند که با شلیک آتشبار شرطههای عرب از داخل پاسگاه مواجه شدند و ناجوانمردانه به شهادت رسیدند.
نام این سه شهید جاویدان راه میهن در روز بازپسگیری جزایر ایرانی ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ عبارتند از:
۱- سروان رضا سوزنچی
۲- مهناوی یکم حبیبالله کهریزی
۳- ناوی آیتالله خانی
یاد و نام مدافعان تمامیت ارضی ایران جاوید
@IranDel_Channel
💢
در ساعت ۶:۱۵ دقیقه بامداد روز سهشنبه ٩ آذر ۱۳۵۰ خورشيدی یک روز پيش از ترکِ نيروهای انگلیسی از خلیجفارس یگانهای نیروی دریایی ايران در سه جزیرهٔ تنگه هرمز (تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی) پیاده شدند.
نخستين پرچم ایران پس از گذشت کمتر از ۳۵ دقیقه از آغاز عملیات بر نخستين جزیره افراشته شد و در راس ساعت ٨ صبح در هر سه جزیره پرچم ایران همراه با شلیک ۲۱ گلوله توپ برافراشته شد.
بخشی از نیروهای ایرانی بر چهار گوشهٔ بوموسی و بر فراز کوه حلوا به عنوان بلندترین نقطهٔ جزیره پرچم سه رنگ ملّی ایران را بر افراشتند.
بخش دیگر نیروها نیز پس از اعزام به جزیره تنب بزرگ به طور مسالمتآمیز و بدون حمل سلاح برای تحویل پاسگاه از گماشتگان عرب استعمار انگلیس در حال حرکت بودند که با شلیک آتشبار شرطههای عرب از داخل پاسگاه مواجه شدند و ناجوانمردانه به شهادت رسیدند.
نام این سه شهید جاویدان راه میهن در روز بازپسگیری جزایر ایرانی ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ عبارتند از:
۱- سروان رضا سوزنچی
۲- مهناوی یکم حبیبالله کهریزی
۳- ناوی آیتالله خانی
یاد و نام مدافعان تمامیت ارضی ایران جاوید
@IranDel_Channel
💢
👍63👎2