ایراندل | IranDel
🔴 هنر خوار شد، جادویی ارجمند ✍️ مهدی تدینی پیش از هر حرفی اذعان و تأکید میکنم، آزادی بیان و اساساً آزادی شامل این هم هست که یک نفر دربارهٔ مسائلِ جدی و مهمِ فرهنگی به نحوی که میخواهد حرف بزند. البته در جایی مانند ایران - مانند سایر نقاطی که مقدسات دینی…
🔴 محکومیت قضایی خانم طنزپرداز
✍ میلاد عظیمی، دکترای زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
این که دستگاه قضایی کسی را بهخاطر شوخی با فردوسی یا شاهنامه، یا حتی هجو و توهین و دشنام [به فردوسی و شاهنامه]، محاکمه و زندانی کند و از آن شنیعتر، برای مجازات، مردم را وادار به خواندن شاهنامه و نوشتنِ مناقب آن سازد، بیهیچ تردید، خیانت به شاهنامه و فردوسی است.
فرجام چنین رفتار غیر انسانی، ناپسند و شرمآور، تیز کردن آتشِ مظلومنمایی بدخواهان ایران و زبان فارسی است و همچنین خطر مصادرهٔ سیاسی شاهنامه را به بانگ بلند، گوشزد میکند.
آن خانم در فضای مجازی سخنانی گفت. مردم هم، درشت و نرم، پاسخش را دادند؛ سخنش را نقد و رد کردند و ماجرا همانجا تمام شد. دیگر این بگیروببند و نمایش چیست؟ به دولت چه ربطی دارد که دخالت میکند؟ الحق که
مهرِ ابله، مهرِ خرس آمد یقین
کینِ او، مهر است و مهرِ اوست کین
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبتِ احمق بسی خونها که ریخت
شاهنامه کتاب دولتها نیست. کتاب مردم است. البته دولتها، از ترکان سلجوقی و ایلخانان مغول تا دیگران، در پی کسب آبرو و اعتبار و مشروعیت، به آن آویختند.
اغراق نیست اگر گفته شود، شاهنامه و فردوسی، خود را بر جمهوری اسلامی و عصر او تحمیل کردهاند؛ این سلطنت معنوی فردوسی است که همچنان بر دلهای ایرانیان فرمان میراند و مشروعیتبخش و قدرتآفرین است. همانگونه که روزگاری، تُرک و تاتار خود را به فتراکِ کتابِ او میبستند تا مشروع و مقبول باشند.
بااینهمه، واقعیت این است که شاهنامه در این سالها مظلوم و در غربت بوده است؛ در مظلومیت فردوسی همین یک مثال بس که امروز که این حکم کذایی صادر شده و آقایان هم ناگهان ملیگرا و فردوسیدوست شدهاند، اجازه نمیدهند آن مجسمهٔ خجسته و بشکوه و بلند حکیم، در زادگاهش نصب شود؛ همان شهری که نگارههای شاهنامه را از دیوارهایش زدودند.
در این سالهای تلخ، مردم بودند که از شاهنامه پاسداری کردند؛ در تنگسالیها هزینه کردند تا کودکانشان شاهنامه و حتی نقالی بیاموزند؛ دوستانِ فردوسی، گاه بهرایگان، برای مردم شاهنامه خواندند تا این دریچه همچنان گشوده بماند. مردم به رغم مدعیان، شاهنامه را در متن زندگی خود نگاه داشتند؛ زنده و رونده و الهامبخش.
امروز، تا جایی که در توان باشد، باید مانع از آن شد که نهاد سیاست، اعتبار ملّی شاهنامه را خرج تزیین و توجیه سیاستهای شکستخورده و ویرانگر کند. شاهنامه کتابی نیست که بتوان از راه نادانی یا تزویر، آن را ابزار حذف و خشونت و سلب آزادیها کرد.
شاهنامه، کتاب دیروز ما، کتاب امروز ما و کتاب فردای ماست. این ما یعنی همهٔ ایرانیان؛ همهٔ باشندگان در قلمرو ایران بزرگ فرهنگی.
من به عنوان یک ایرانیِ دوستدار شاهنامه و فردوسی، مخالفت خود را با این حکم اعلام میکنم؛ برای پاسداری از حریم حرمت شاهنامه و فردوسی با این حکم مخالفت میکنم.
🔴 خبر را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 محکومیت قضایی خانم طنزپرداز
✍ میلاد عظیمی، دکترای زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
این که دستگاه قضایی کسی را بهخاطر شوخی با فردوسی یا شاهنامه، یا حتی هجو و توهین و دشنام [به فردوسی و شاهنامه]، محاکمه و زندانی کند و از آن شنیعتر، برای مجازات، مردم را وادار به خواندن شاهنامه و نوشتنِ مناقب آن سازد، بیهیچ تردید، خیانت به شاهنامه و فردوسی است.
فرجام چنین رفتار غیر انسانی، ناپسند و شرمآور، تیز کردن آتشِ مظلومنمایی بدخواهان ایران و زبان فارسی است و همچنین خطر مصادرهٔ سیاسی شاهنامه را به بانگ بلند، گوشزد میکند.
آن خانم در فضای مجازی سخنانی گفت. مردم هم، درشت و نرم، پاسخش را دادند؛ سخنش را نقد و رد کردند و ماجرا همانجا تمام شد. دیگر این بگیروببند و نمایش چیست؟ به دولت چه ربطی دارد که دخالت میکند؟ الحق که
مهرِ ابله، مهرِ خرس آمد یقین
کینِ او، مهر است و مهرِ اوست کین
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبتِ احمق بسی خونها که ریخت
شاهنامه کتاب دولتها نیست. کتاب مردم است. البته دولتها، از ترکان سلجوقی و ایلخانان مغول تا دیگران، در پی کسب آبرو و اعتبار و مشروعیت، به آن آویختند.
اغراق نیست اگر گفته شود، شاهنامه و فردوسی، خود را بر جمهوری اسلامی و عصر او تحمیل کردهاند؛ این سلطنت معنوی فردوسی است که همچنان بر دلهای ایرانیان فرمان میراند و مشروعیتبخش و قدرتآفرین است. همانگونه که روزگاری، تُرک و تاتار خود را به فتراکِ کتابِ او میبستند تا مشروع و مقبول باشند.
بااینهمه، واقعیت این است که شاهنامه در این سالها مظلوم و در غربت بوده است؛ در مظلومیت فردوسی همین یک مثال بس که امروز که این حکم کذایی صادر شده و آقایان هم ناگهان ملیگرا و فردوسیدوست شدهاند، اجازه نمیدهند آن مجسمهٔ خجسته و بشکوه و بلند حکیم، در زادگاهش نصب شود؛ همان شهری که نگارههای شاهنامه را از دیوارهایش زدودند.
در این سالهای تلخ، مردم بودند که از شاهنامه پاسداری کردند؛ در تنگسالیها هزینه کردند تا کودکانشان شاهنامه و حتی نقالی بیاموزند؛ دوستانِ فردوسی، گاه بهرایگان، برای مردم شاهنامه خواندند تا این دریچه همچنان گشوده بماند. مردم به رغم مدعیان، شاهنامه را در متن زندگی خود نگاه داشتند؛ زنده و رونده و الهامبخش.
امروز، تا جایی که در توان باشد، باید مانع از آن شد که نهاد سیاست، اعتبار ملّی شاهنامه را خرج تزیین و توجیه سیاستهای شکستخورده و ویرانگر کند. شاهنامه کتابی نیست که بتوان از راه نادانی یا تزویر، آن را ابزار حذف و خشونت و سلب آزادیها کرد.
شاهنامه، کتاب دیروز ما، کتاب امروز ما و کتاب فردای ماست. این ما یعنی همهٔ ایرانیان؛ همهٔ باشندگان در قلمرو ایران بزرگ فرهنگی.
من به عنوان یک ایرانیِ دوستدار شاهنامه و فردوسی، مخالفت خود را با این حکم اعلام میکنم؛ برای پاسداری از حریم حرمت شاهنامه و فردوسی با این حکم مخالفت میکنم.
🔴 خبر را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍37👎12
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سرخاب؛ فانوسِ ادبِ پارسی
اوضاع سیاسی خراسان خیلی زود به هم ریخت اما فانوسِ تبریز، کشتی طوفانزدهٔ شاعران را نجات داد و سرخاب آرام آرام چشم و چراغ ادب پارسی شد.
اینجا آرامستانِ سرخابِ تبریز است ۷۰۰ سال کهنتر از پرلاشز فرانسه، اینجا سرخاب تبریز است کهنترین آرامستان شاعران جهان.
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
@IranDel_Channel
💢
اوضاع سیاسی خراسان خیلی زود به هم ریخت اما فانوسِ تبریز، کشتی طوفانزدهٔ شاعران را نجات داد و سرخاب آرام آرام چشم و چراغ ادب پارسی شد.
اینجا آرامستانِ سرخابِ تبریز است ۷۰۰ سال کهنتر از پرلاشز فرانسه، اینجا سرخاب تبریز است کهنترین آرامستان شاعران جهان.
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
@IranDel_Channel
💢
👍36👎5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ردّ ده ادّعای پوچ و بیاساسِ سوسیالیستها به روایتِ پوریا تاجیک:
• بیمه
• شکافِ طبقاتی
• حقوقِ کارگر
• مالیات
• خدماتِ عمومی
• محیطِ زیست
• گیاهخواری
• کنترلِ قیمت
• حقوقِ مالکیّت
• قتلعام
@IranDel_Channel
💢
• بیمه
• شکافِ طبقاتی
• حقوقِ کارگر
• مالیات
• خدماتِ عمومی
• محیطِ زیست
• گیاهخواری
• کنترلِ قیمت
• حقوقِ مالکیّت
• قتلعام
@IranDel_Channel
💢
👍25👎5
ایراندل | IranDel
🔴 کانون جهان ایرانیِ دانشگاه تهران برگزار میکند: اکران و پرسش پاسخ مجموعه مستند ایرانشهر عبرتهایی از جنگ ۱۲ روزه و مسئلهای به نام ایران؛ قسمت گفتگو با احسان هوشمند با حضور حسین دهباشی احسان هوشمند زمان: روز شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۵ …
🔴 کتابخانهٔ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه علامه طباطبایی و موزهٔ تصاویر معاصر برگزار میکند:
نمایش و نقد قسمتِ اولِ «مستند ایرانشهر»
نشست با شرکتِ احسان هوشمند (پژوهشگر تاریخ معاصر ایران) و حسین دهباشی (مستندساز) برگزار خواهد شد.
زمان:
سهشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی؛ ساعت ۱۸ تا ۲۰
جایگاه:
تهران؛ دانشگاه علامه طباطبایی؛ کتابخانهٔ مرکزی؛ طبقهٔ دوم
شرکت برای همگان، آزاد است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
نمایش و نقد قسمتِ اولِ «مستند ایرانشهر»
نشست با شرکتِ احسان هوشمند (پژوهشگر تاریخ معاصر ایران) و حسین دهباشی (مستندساز) برگزار خواهد شد.
زمان:
سهشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی؛ ساعت ۱۸ تا ۲۰
جایگاه:
تهران؛ دانشگاه علامه طباطبایی؛ کتابخانهٔ مرکزی؛ طبقهٔ دوم
شرکت برای همگان، آزاد است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍18👎5
ایراندل | IranDel
🔴 بنیاد پژوهشی شهریار برگزار میکند: «درسگفتارهای شاهنامه» آموزگار: چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی زمان: سهشنبه پایانی هر ماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹ (نشست نخست: سهشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی)…
🔴 بنیاد پژوهشی شهریار برگزار میکند:
«درسگفتارهای شاهنامه»
آموزگار:
چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
زمان:
سهشنبه پایانی هر ماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹
(نشست دوم: سهشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی)
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
«درسگفتارهای شاهنامه»
آموزگار:
چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
زمان:
سهشنبه پایانی هر ماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹
(نشست دوم: سهشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی)
جایگاه:
تبریز، خیابان ارتش جنوبی، چهارراه باغشمال، بنیاد پژوهشی شهریار
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍24👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «افسرِ شهریاران»:
گفتگوی «اکوایران» با موسی غنینژاد و ابراهیم صحافی
● اکوایران در شرح این گفتگو نوشت:
«نسبیگرایی در تعریفِ خرد و داد میتواند مرزهای درستی و نادرستی را همواره مبهم نگه دارد و زمینهٔ چپاول و توحش رو فراهم آورد. خرد و داد، خشتهای نخستین شناختِ درستی و نادرستیاند و نسبی بودن آنها به معنای از دست دادن سنجهٔ نیک و بد خواهد بود! این سنجهها توانِ ساختِ قواعد جهانشمول را دارند.
اگر بر این باور باشیم که از یک سو قواعد عام برآمده از سنت، دستمایهٔ ساخت خرد هستند و از سوی دیگر خرد، ابزار پالایشِ سنت است، آیا دچار استدلال دوری نشدهایم؟»
🔴 این گفتگو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
گفتگوی «اکوایران» با موسی غنینژاد و ابراهیم صحافی
● اکوایران در شرح این گفتگو نوشت:
«نسبیگرایی در تعریفِ خرد و داد میتواند مرزهای درستی و نادرستی را همواره مبهم نگه دارد و زمینهٔ چپاول و توحش رو فراهم آورد. خرد و داد، خشتهای نخستین شناختِ درستی و نادرستیاند و نسبی بودن آنها به معنای از دست دادن سنجهٔ نیک و بد خواهد بود! این سنجهها توانِ ساختِ قواعد جهانشمول را دارند.
اگر بر این باور باشیم که از یک سو قواعد عام برآمده از سنت، دستمایهٔ ساخت خرد هستند و از سوی دیگر خرد، ابزار پالایشِ سنت است، آیا دچار استدلال دوری نشدهایم؟»
🔴 این گفتگو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍21👎3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «درودِ یزدان»:
گفتگوی «اکوایران» با موسی غنینژاد و ابراهیم صحافی
● اکوایران در شرح این گفتگو نوشت:
«تنها سنجهٔ ترسیم مرزهای حقوق خصوصی و عمومی، خرد و داد هستند و نهادهای سیاسی و اجتماعی میبایست خود را به قوارهٔ خرد و داد در بیاورند؛ تا هم کارایی و هم روا بودن خود را به دست بیاورند.
آنچه در علوم طبیعی، روا و کاراست و با عقل مهندسی ساخته میشود در قلمرو انسانی لزوماً کارا و روا نیست. پهنهٔ حقوق آدمیان، در اختیار دولتمردی که خود را مهندس اجتماع میداند، قرار ندارد و نمیتواند به بهانهٔ کارایی، حقها را نقض کند.»
🔴 این گفتگو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
گفتگوی «اکوایران» با موسی غنینژاد و ابراهیم صحافی
● اکوایران در شرح این گفتگو نوشت:
«تنها سنجهٔ ترسیم مرزهای حقوق خصوصی و عمومی، خرد و داد هستند و نهادهای سیاسی و اجتماعی میبایست خود را به قوارهٔ خرد و داد در بیاورند؛ تا هم کارایی و هم روا بودن خود را به دست بیاورند.
آنچه در علوم طبیعی، روا و کاراست و با عقل مهندسی ساخته میشود در قلمرو انسانی لزوماً کارا و روا نیست. پهنهٔ حقوق آدمیان، در اختیار دولتمردی که خود را مهندس اجتماع میداند، قرار ندارد و نمیتواند به بهانهٔ کارایی، حقها را نقض کند.»
🔴 این گفتگو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍18👎5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آیا شما هم الفبای فرش ایرانی را بلدید؟
تبریز، اول بازار بود بعد تبریز شد؛ قلب تپندهٔ ایران در کالبدِ جهانِ قدیم. اینجا در تجارتخانهٔ جادهٔ ابریشم، فقط فرش و گلیم و جاجیم جابجا نمیشد، بلکه افسانه و داستان و فرهنگ و دین پیشاپیش میرفت.
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
@IranDel_Channel
💢
تبریز، اول بازار بود بعد تبریز شد؛ قلب تپندهٔ ایران در کالبدِ جهانِ قدیم. اینجا در تجارتخانهٔ جادهٔ ابریشم، فقط فرش و گلیم و جاجیم جابجا نمیشد، بلکه افسانه و داستان و فرهنگ و دین پیشاپیش میرفت.
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
@IranDel_Channel
💢
👍24👎2
🔴 درباره سخنان رئیس قوه مجریه
✍️ احسان هوشمند
بزرگی ساختار دولت و بهرهوری نامتناسب و کم نیروی انسانی یکی از چالشهای بزرگ ساختار دیوانسالاری کشور است. در دهههای گذشته همزمان با طرح این چالش از طرف کارشناسان مبنی بر حجیمبودن و بزرگی نامتناسب ساختار دولت، روند بزرگشدن ساختار دولت استمرار داشته؛ در نتیجه هر روز بر شمار حقوقبگیران دولتی افزوده شده است. افزایش شمار کارکنان دستگاههای دولتی موجب فشار بر دولت از نظر تأمین بودجه مورد نیاز برای پرداخت حقوق و مزایای این کارمندان و کارکنان میشود. همچنین شمار درخور توجه کارکنان دولتی موجب شده تا در روند اداره امور کشور نیز خلل وارد شده و روند اجرای برنامهها با موانع بیشتری روبهرو شود؛ چراکه دستگاههای اداری با تعریف وظایفی برای این حجم از کارمندان، در عمل روند تصمیمسازیها و تصمیمگیریها و اجرا را پیچیدهتر کردهاند و البته زمینههای جدیدی برای فساد احتمالی نیز ایجاد شده است.
در روزهای گذشته رئیس قوه مجریه در مصاحبه با رسانهها در این زمینه با ذکر مثالی درباره شمار کارکنان نهاد ریاستجمهوری گفت: «در نهاد رئیسجمهوری ۴ هزار نیرو داریم. شاید با ۴۰۰ نفر و حتی ۴۰ نفر هم میشد، ۴۰ نفر خیلی کم است، اما با ۴۰۰ نفر میشد حل کرد. با آنها چهکار کنم؟ بیرونشان کنم؟ نمیشود، او هم تقصیر ندارد، ما او را استخدام کردیم، ما به او گفتیم اینجا بنشین، اما کاری به او نسپردیم. اگر کاری میدادیم، کار میکرد. چگونه این ساختار و ناترازی که دولتها در روند کار به دلیل ناآگاهی و نبود مدیریت ایجاد کردند و همچنان ادامه دارد، به وجود آمده؛ چراکه هرکسی که آمده یک لشکر با خودش آورده و هی هزینه را بالا میبرد، بدون اینکه کنترل کند».
بر مبنای همین استدلال وضعیت در دیگر نهادها و سازمانها و وزارتخانههای دولتی و حاکمیتی نیز بهتر از این نیست. برای مواجهه با چنین چالشی چه باید کرد:
۱- پیشنهاد میشود دولت، سازمان مدیریت و برنامهریزی و سازمان اداری و استخدامی کشور را مأمور کند تا در زمان معینی گزارشی درباره نیروی انسانی شاغل در دستگاههای اداری تهیه و براساس مطالعات جامع برنامهای چارچوبی تعریف کند که بهتدریج با هدف افزایش بهرهوری در دستگاه دولتی روند بهکارگیری نیروی انسانی تعدیل شود تا در دورهای ۵ تا ۱۰ ساله تعداد نیروی شاغل در دستگاههای دولتی به وضعیت معقول و مقبولی برسد. در گزارش مطالعهشده به دقت مشخص شود که این حجم از نیروی انسانی شاغل در دستگاههای دولتی چه هزینههایی اعم از بودجه و سایر هزینهها برای کشور ایجاد میکند و تا چه میزان این حجم از نیروی کار دارای بهرهوری است؟ یعنی میزان بهرهوری بهکارگیری این حجم از نیروها نیز مشخص شود. همچنین نشان داده شود تا چه میزان گسترش تخلف و فساد احتمالی در فرایندهای اداری ناشی از حجم زیاد نیروی انسانی بهکارگرفتهشده در ساختار دیوانسالاری کشور است؟
۲- در همین زمینه در چارچوب این گزارش برنامهای طراحی شود که برای ایجاد اشتغال در بخش خصوصی چه سازوکاری باید اندیشیده شود تا برنامه تعدیل نیرو در ساختار دولت به تشدید بیکاری در کشور منجر نشود و این برنامه خود منشأ آسیبهای بزرگتری ناشی از بیکار نشود. موانع پیشروی فعالیت بخش خصوصی در حوزههای مختلف کالبدشکافی و برای فعالیت بخش خصوصی و سرمایهگذاری بخش خصوصی مشوقهای لازم نیز طراحی شود. در همین زمینه تحریمها به عنوان یک عامل محدودکننده عمل میکند. برای رفع تحریمهای بینالمللی نیز راهکار و ابتکار عملی تعریف شود تا ساختار اقتصادی کشور بیش از این متحمل فشار نشود.
۳- رئیس دولت در سخنان خود با اشاره به اشتغال بیش از ۴ هزار نفر در نهاد ریاستجمهوری، تأکید کرد ۴۰۰ نفر نیروی انسانی برای فعالیتهای این نهاد کافی است. در همین زمینه البته مشخص نشده که حجم اضافی درخورتوجه نیروی کار در نهاد ریاستجمهوری چه تأثیری بر ناکارآمدیها و تأخیر در اقدمات و کندی فعالیتها دارد. برای مقابله با این ناکارآمدی و کاهش بهرهوری هم پیشنهاد میشود با هدف مدیریت وضعیت موجود و افزایش راندمان کار، این تعداد از نیروی مازاد بدون حضور در سر کار حقوق خود را دریافت کنند تا بهتدریج و پس از بازنشستگی این گروه، از تعداد کارکنان نهاد ریاستجمهوری کاسته شود. همچنین میتوان با ارائه بستههای تشویقی، کارکنان اضافی نهاد ریاستجمهوری را ترغیب کرد تا با حضور در مناطق محروم به فعالیتهای مورد نیاز ازجمله معلمی در مناطق محروم و سایر خدمات مورد نیاز کشور گمارده شوند.
۴- در همین زمینه گفته میشود در یکسالو نیم گذشته شمار زیادی نیروی کار به نهاد ریاستجمهوری افزوده شده است؛ یعنی تیم جدید همکار دولت با بهکارگیری شمار درخورتوجهی نیروی انسانی بویژه از یکی، دو استان بر شمار کارکنان این نهاد افزودهاند...
🔴 یادداشت را در «شرق» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 درباره سخنان رئیس قوه مجریه
✍️ احسان هوشمند
بزرگی ساختار دولت و بهرهوری نامتناسب و کم نیروی انسانی یکی از چالشهای بزرگ ساختار دیوانسالاری کشور است. در دهههای گذشته همزمان با طرح این چالش از طرف کارشناسان مبنی بر حجیمبودن و بزرگی نامتناسب ساختار دولت، روند بزرگشدن ساختار دولت استمرار داشته؛ در نتیجه هر روز بر شمار حقوقبگیران دولتی افزوده شده است. افزایش شمار کارکنان دستگاههای دولتی موجب فشار بر دولت از نظر تأمین بودجه مورد نیاز برای پرداخت حقوق و مزایای این کارمندان و کارکنان میشود. همچنین شمار درخور توجه کارکنان دولتی موجب شده تا در روند اداره امور کشور نیز خلل وارد شده و روند اجرای برنامهها با موانع بیشتری روبهرو شود؛ چراکه دستگاههای اداری با تعریف وظایفی برای این حجم از کارمندان، در عمل روند تصمیمسازیها و تصمیمگیریها و اجرا را پیچیدهتر کردهاند و البته زمینههای جدیدی برای فساد احتمالی نیز ایجاد شده است.
در روزهای گذشته رئیس قوه مجریه در مصاحبه با رسانهها در این زمینه با ذکر مثالی درباره شمار کارکنان نهاد ریاستجمهوری گفت: «در نهاد رئیسجمهوری ۴ هزار نیرو داریم. شاید با ۴۰۰ نفر و حتی ۴۰ نفر هم میشد، ۴۰ نفر خیلی کم است، اما با ۴۰۰ نفر میشد حل کرد. با آنها چهکار کنم؟ بیرونشان کنم؟ نمیشود، او هم تقصیر ندارد، ما او را استخدام کردیم، ما به او گفتیم اینجا بنشین، اما کاری به او نسپردیم. اگر کاری میدادیم، کار میکرد. چگونه این ساختار و ناترازی که دولتها در روند کار به دلیل ناآگاهی و نبود مدیریت ایجاد کردند و همچنان ادامه دارد، به وجود آمده؛ چراکه هرکسی که آمده یک لشکر با خودش آورده و هی هزینه را بالا میبرد، بدون اینکه کنترل کند».
بر مبنای همین استدلال وضعیت در دیگر نهادها و سازمانها و وزارتخانههای دولتی و حاکمیتی نیز بهتر از این نیست. برای مواجهه با چنین چالشی چه باید کرد:
۱- پیشنهاد میشود دولت، سازمان مدیریت و برنامهریزی و سازمان اداری و استخدامی کشور را مأمور کند تا در زمان معینی گزارشی درباره نیروی انسانی شاغل در دستگاههای اداری تهیه و براساس مطالعات جامع برنامهای چارچوبی تعریف کند که بهتدریج با هدف افزایش بهرهوری در دستگاه دولتی روند بهکارگیری نیروی انسانی تعدیل شود تا در دورهای ۵ تا ۱۰ ساله تعداد نیروی شاغل در دستگاههای دولتی به وضعیت معقول و مقبولی برسد. در گزارش مطالعهشده به دقت مشخص شود که این حجم از نیروی انسانی شاغل در دستگاههای دولتی چه هزینههایی اعم از بودجه و سایر هزینهها برای کشور ایجاد میکند و تا چه میزان این حجم از نیروی کار دارای بهرهوری است؟ یعنی میزان بهرهوری بهکارگیری این حجم از نیروها نیز مشخص شود. همچنین نشان داده شود تا چه میزان گسترش تخلف و فساد احتمالی در فرایندهای اداری ناشی از حجم زیاد نیروی انسانی بهکارگرفتهشده در ساختار دیوانسالاری کشور است؟
۲- در همین زمینه در چارچوب این گزارش برنامهای طراحی شود که برای ایجاد اشتغال در بخش خصوصی چه سازوکاری باید اندیشیده شود تا برنامه تعدیل نیرو در ساختار دولت به تشدید بیکاری در کشور منجر نشود و این برنامه خود منشأ آسیبهای بزرگتری ناشی از بیکار نشود. موانع پیشروی فعالیت بخش خصوصی در حوزههای مختلف کالبدشکافی و برای فعالیت بخش خصوصی و سرمایهگذاری بخش خصوصی مشوقهای لازم نیز طراحی شود. در همین زمینه تحریمها به عنوان یک عامل محدودکننده عمل میکند. برای رفع تحریمهای بینالمللی نیز راهکار و ابتکار عملی تعریف شود تا ساختار اقتصادی کشور بیش از این متحمل فشار نشود.
۳- رئیس دولت در سخنان خود با اشاره به اشتغال بیش از ۴ هزار نفر در نهاد ریاستجمهوری، تأکید کرد ۴۰۰ نفر نیروی انسانی برای فعالیتهای این نهاد کافی است. در همین زمینه البته مشخص نشده که حجم اضافی درخورتوجه نیروی کار در نهاد ریاستجمهوری چه تأثیری بر ناکارآمدیها و تأخیر در اقدمات و کندی فعالیتها دارد. برای مقابله با این ناکارآمدی و کاهش بهرهوری هم پیشنهاد میشود با هدف مدیریت وضعیت موجود و افزایش راندمان کار، این تعداد از نیروی مازاد بدون حضور در سر کار حقوق خود را دریافت کنند تا بهتدریج و پس از بازنشستگی این گروه، از تعداد کارکنان نهاد ریاستجمهوری کاسته شود. همچنین میتوان با ارائه بستههای تشویقی، کارکنان اضافی نهاد ریاستجمهوری را ترغیب کرد تا با حضور در مناطق محروم به فعالیتهای مورد نیاز ازجمله معلمی در مناطق محروم و سایر خدمات مورد نیاز کشور گمارده شوند.
۴- در همین زمینه گفته میشود در یکسالو نیم گذشته شمار زیادی نیروی کار به نهاد ریاستجمهوری افزوده شده است؛ یعنی تیم جدید همکار دولت با بهکارگیری شمار درخورتوجهی نیروی انسانی بویژه از یکی، دو استان بر شمار کارکنان این نهاد افزودهاند...
🔴 یادداشت را در «شرق» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍16👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ملاقات با ایرانخانمِ ارومیه و اسرارِ روستای سِر
ایرانخانمِ روستای سِر در چند کیلومتری ارومیه، هم کلیددار مسجد است، هم کلیسا.
این یک داستانِ نمادین نیست، بلکه شخصیتی است واقعی؛ درست مثلِ خود ایران که امین همهٔ ایرانیان با هر زبان و مذهبی است.
در روستای سِر ارومیه، مسیحی آشوری و کرمانجیزبانِ سنیمذهب و ترکیآذربایجانیزبانِ شیعهمذهب کنار هم زندگی میکنند و سه زبان در روستا متداول است.
گزارش از «محمد مطلق»
(اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی)
🔴 بنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
ایرانخانمِ روستای سِر در چند کیلومتری ارومیه، هم کلیددار مسجد است، هم کلیسا.
این یک داستانِ نمادین نیست، بلکه شخصیتی است واقعی؛ درست مثلِ خود ایران که امین همهٔ ایرانیان با هر زبان و مذهبی است.
در روستای سِر ارومیه، مسیحی آشوری و کرمانجیزبانِ سنیمذهب و ترکیآذربایجانیزبانِ شیعهمذهب کنار هم زندگی میکنند و سه زبان در روستا متداول است.
گزارش از «محمد مطلق»
(اسفند ۱۴۰۳ خورشیدی)
🔴 بنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍36👎3
ایراندل | IranDel
🎙 «درسگفتارهای شاهنامه» (نشستِ نخست) آموزگار: چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی تبریز، بنیاد پژوهشی شهریار سهشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ خورشیدی 🔴 پوشهٔ شنیداریِ نشست را از «پوشهٔ پیوست» بشنوید.…
Telegram
ایراندل + | + IranDel
🎙 «درسگفتارهای شاهنامه»
(نشستِ دوم)
آموزگار: چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
تبریز، بنیاد پژوهشی شهریار
سهشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 پوشهٔ شنیداریِ نشست را از «پوشهٔ پیوست» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
🎙 «درسگفتارهای شاهنامه»
(نشستِ دوم)
آموزگار: چنگیز مولایی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
تبریز، بنیاد پژوهشی شهریار
سهشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۴ خورشیدی
🔴 پوشهٔ شنیداریِ نشست را از «پوشهٔ پیوست» بشنوید.
@IranDel_Channel
💢
👍20👎1
ایراندل | IranDel
🎥 آیا «دلیدومرول» پیوندی با فرهنگِ آذربایجان دارد؟ در پی اجرایِ نمایشِ «دلیدومرول» در تبریز و ادعای عوامل سازندهٔ آن، مبنی بر «پیوندِ دلیدومرول با آذربایجان»، برنامهٔ «باغ هنر رادیو ایران» با نیما عظیمی، روزنامهنگار تبریزی، گفتگو کرده است. نیما عظیمی…
🔴 «دلیدمرول» وصلهای که به فرهنگِ ایرانیِ آذربایجان نمیچسبد!
نمایش بیگانگان!
✍️ محمد جعفری قنواتی؛ دکترای فرهنگ و ادبیاتِ عامّه، فولکلورشناس و عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرهالمعارف اسلامی
اقتباسهای هنری و ادبی از فرهنگهای دیگر، سابقهای بسیار طولانی دارد و در همهٔ جوامع، از جمله ایران، از دیرباز رایج بوده است. چنانکه کلیلهودمنه، قریب ۱۶۰۰ سال پیش، از سنسکریت به پهلوی و سپس در دورهٔ اسلامی، نخست به عربی و سپس به فارسی و بسیاری از زبانهای دیگر ترجمه شد.
این سنتِ دیرینه که بعدها در زمینهٔ تئاتر و سینما نیز استمرار یافت، امکان آشنایی و نیز نزدیکی با فرهنگهای دیگر را فراهم میکند. با توجه به این موضوع، باید گفت نمایشِ «دلیدمرول» به خودیِ خود اقدامی پسندیده و عادی است و باید مورد حمایت قرار گیرد. اما اشکالِ کار در این است که سازماندهندگان این رویداد و برگزارکنندگانِ این نمایش، با دیدگاهی ایدئولوژیک و با تبلیغاتی گسترده، سعی کردهاند این داستان را برگرفته از تاریخ و فرهنگِ آذربایجان نشان دهند!
آنها در تبلیغات و مصاحبههای خود با اندیشههایی قومگرایانه به مانندِ همهٔ قومگراها، با تبلیغِ دوگانههای «تُرک و غیر تُرک» و به ویژه «تُرک و ایرانی» و «آذربایجان و ایران»، تلاش داشتند از آذربایجان، هویتیِ مستقل از ایران ارائه دهند. هدفِ اصلی آنها از غیریّتسازی، ملتسازی است. برای رسیدن به این هدف، مدام و به نادرستی میگویند، مردمِ آذربایجان، افسانهها، اساطیر، قصهها و خاطرههای قومی و تاریخیِ خاصِ خود را دارند و در این زمینه با مردمِ مناطقِ دیگرِ ایران متفاوتاند! (نک. عمار احمدی، اسطورهٔ گرگها، سراسر کتاب؛ کاظم عباسی، آذربایجان، هویت و ناسیونالیسم.) بر همین اساس است که از دلیدمرول با تعبیر «اثری اصیل از تبریز» یاد میکنند که «از دلِ آذربایجان برآمده است» و اینکه «دلیل انتخاب این داستان، تعلّق آن به زبان ترکی است».!
برای روشنتر شدنِ دیدگاه ایدئولوژیک و غیرهنری برگزارکنندگانِ این نمایش، ادامهٔ سخنان آنها را نقل میکنم: «این آثار تُرکی به جز ما تُرکیزبانان، حامی ندارد. تاریخچهٔ داستانِ اسطورهای به زمانهای قدیمِ آذربایجان برمیگردد... همه چیز با اندیشه و تطابقِ تاریخی به آن دورهٔ زمانی، انتخاب و کار شده است تا گواهی بر تاریخِ غنیِ آذربایجان و زبانِ تُرکی باشد» (به نقل از مصاحبهٔ برگزارکنندگان).
همچنان که مشخص است همه این سخنان و اساساً نمایشِ این داستان برای اثبات این موضوع است که دلیدمرول، «از جمله داستانهای اسطورهای آذربایجان است»، به عبارت دیگر میگویند، اسطورههای آذربایجان با اسطورههای ایرانی متفاوت است!
واقعاً مشخص نیست، براساسِ چه قرائنی، دلیدمرول را افسانهای آذربایجانی میدانند و چه معیارهایی در نظر گرفتهاند که به چنین نتیجهای رسیدهاند؟ چند روایتِ شفاهی از آن در آذربایجان ثبت شده است؟ از این روایتها کدام را بررسی کردهاند؟ چه موتیفها و کهنالگوهایی در آن دیدهاند که آن را برآمده از «دلِ اسطورههای آذربایجانی» تشخیص دادهاند؟ آنچه، آنها میگویند همۀ سخنانی احساسی و ایدئولوژیک و از اینرو، دور از موازینِ علمی و به ویژه افسانهشناسی است.
اما واقعاً ببینم، دلیدمرول چه نوع افسانهای است و خاستگاه یا مسقطالرأس آن کجاست؟
در آخرینِ ویرایشِ فهرستِ تیپهای بینالمللی افسانهها به ویراستاریِ «هانس یورگ اوتر» این افسانه، ذیل گروه اصلی «افسانههای واقعگرا» و در گروه فرعی «آزمونهای وفاداری و پاکدامنی» با کد ۸۹۹ طبقهبندی گردیده و خاستگاه آن یونان باستان دانسته شده است. همچنین براساس همین منبع، روایتهای شفاهی از این افسانه، البته با تفاوتهایی، در شماری از کشورها از جمله تونس، مراکش، بلغارستان، ایتالیا، ترکیه، یونان، ارمنستان و هندوستان ثبت شده است (نک. A.T.U ذیل کد ۸۹۹). در دایرهالمعارف افسانههای جهان نیز که زیر نظرِ استاد «اولریش مارزولف» تألیف شده است. ذیلِ همین کد ۸۹۹، مقالهای مشروح منتشر شده و نویسنده مشخص میکند که خاستگاه این افسانه، یونان باستان بوده است.
بر اساس منابع در دسترس، در ایران، نخستین بار مرحوم صمد بهرنگی، ترجمهای از این داستان با عنوان «سرگذشتِ دمرولِ دیوانهسر» فراهم کرد که پس از مرگ وی در سال ۱۳۴۸ [خورشیدی] منتشر شد. بهرنگی در مقدمۀ خود تأکید کرده که داستان را از کتاب ددهقورقود و با حذف و اضافاتی به فارسی ترجمه کرده است (بهرنگی، قصههای بهرنگ، ۱۹۵).
🔴 دنبالهٔ این یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 «دلیدمرول» وصلهای که به فرهنگِ ایرانیِ آذربایجان نمیچسبد!
نمایش بیگانگان!
✍️ محمد جعفری قنواتی؛ دکترای فرهنگ و ادبیاتِ عامّه، فولکلورشناس و عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرهالمعارف اسلامی
اقتباسهای هنری و ادبی از فرهنگهای دیگر، سابقهای بسیار طولانی دارد و در همهٔ جوامع، از جمله ایران، از دیرباز رایج بوده است. چنانکه کلیلهودمنه، قریب ۱۶۰۰ سال پیش، از سنسکریت به پهلوی و سپس در دورهٔ اسلامی، نخست به عربی و سپس به فارسی و بسیاری از زبانهای دیگر ترجمه شد.
این سنتِ دیرینه که بعدها در زمینهٔ تئاتر و سینما نیز استمرار یافت، امکان آشنایی و نیز نزدیکی با فرهنگهای دیگر را فراهم میکند. با توجه به این موضوع، باید گفت نمایشِ «دلیدمرول» به خودیِ خود اقدامی پسندیده و عادی است و باید مورد حمایت قرار گیرد. اما اشکالِ کار در این است که سازماندهندگان این رویداد و برگزارکنندگانِ این نمایش، با دیدگاهی ایدئولوژیک و با تبلیغاتی گسترده، سعی کردهاند این داستان را برگرفته از تاریخ و فرهنگِ آذربایجان نشان دهند!
آنها در تبلیغات و مصاحبههای خود با اندیشههایی قومگرایانه به مانندِ همهٔ قومگراها، با تبلیغِ دوگانههای «تُرک و غیر تُرک» و به ویژه «تُرک و ایرانی» و «آذربایجان و ایران»، تلاش داشتند از آذربایجان، هویتیِ مستقل از ایران ارائه دهند. هدفِ اصلی آنها از غیریّتسازی، ملتسازی است. برای رسیدن به این هدف، مدام و به نادرستی میگویند، مردمِ آذربایجان، افسانهها، اساطیر، قصهها و خاطرههای قومی و تاریخیِ خاصِ خود را دارند و در این زمینه با مردمِ مناطقِ دیگرِ ایران متفاوتاند! (نک. عمار احمدی، اسطورهٔ گرگها، سراسر کتاب؛ کاظم عباسی، آذربایجان، هویت و ناسیونالیسم.) بر همین اساس است که از دلیدمرول با تعبیر «اثری اصیل از تبریز» یاد میکنند که «از دلِ آذربایجان برآمده است» و اینکه «دلیل انتخاب این داستان، تعلّق آن به زبان ترکی است».!
برای روشنتر شدنِ دیدگاه ایدئولوژیک و غیرهنری برگزارکنندگانِ این نمایش، ادامهٔ سخنان آنها را نقل میکنم: «این آثار تُرکی به جز ما تُرکیزبانان، حامی ندارد. تاریخچهٔ داستانِ اسطورهای به زمانهای قدیمِ آذربایجان برمیگردد... همه چیز با اندیشه و تطابقِ تاریخی به آن دورهٔ زمانی، انتخاب و کار شده است تا گواهی بر تاریخِ غنیِ آذربایجان و زبانِ تُرکی باشد» (به نقل از مصاحبهٔ برگزارکنندگان).
همچنان که مشخص است همه این سخنان و اساساً نمایشِ این داستان برای اثبات این موضوع است که دلیدمرول، «از جمله داستانهای اسطورهای آذربایجان است»، به عبارت دیگر میگویند، اسطورههای آذربایجان با اسطورههای ایرانی متفاوت است!
واقعاً مشخص نیست، براساسِ چه قرائنی، دلیدمرول را افسانهای آذربایجانی میدانند و چه معیارهایی در نظر گرفتهاند که به چنین نتیجهای رسیدهاند؟ چند روایتِ شفاهی از آن در آذربایجان ثبت شده است؟ از این روایتها کدام را بررسی کردهاند؟ چه موتیفها و کهنالگوهایی در آن دیدهاند که آن را برآمده از «دلِ اسطورههای آذربایجانی» تشخیص دادهاند؟ آنچه، آنها میگویند همۀ سخنانی احساسی و ایدئولوژیک و از اینرو، دور از موازینِ علمی و به ویژه افسانهشناسی است.
اما واقعاً ببینم، دلیدمرول چه نوع افسانهای است و خاستگاه یا مسقطالرأس آن کجاست؟
در آخرینِ ویرایشِ فهرستِ تیپهای بینالمللی افسانهها به ویراستاریِ «هانس یورگ اوتر» این افسانه، ذیل گروه اصلی «افسانههای واقعگرا» و در گروه فرعی «آزمونهای وفاداری و پاکدامنی» با کد ۸۹۹ طبقهبندی گردیده و خاستگاه آن یونان باستان دانسته شده است. همچنین براساس همین منبع، روایتهای شفاهی از این افسانه، البته با تفاوتهایی، در شماری از کشورها از جمله تونس، مراکش، بلغارستان، ایتالیا، ترکیه، یونان، ارمنستان و هندوستان ثبت شده است (نک. A.T.U ذیل کد ۸۹۹). در دایرهالمعارف افسانههای جهان نیز که زیر نظرِ استاد «اولریش مارزولف» تألیف شده است. ذیلِ همین کد ۸۹۹، مقالهای مشروح منتشر شده و نویسنده مشخص میکند که خاستگاه این افسانه، یونان باستان بوده است.
بر اساس منابع در دسترس، در ایران، نخستین بار مرحوم صمد بهرنگی، ترجمهای از این داستان با عنوان «سرگذشتِ دمرولِ دیوانهسر» فراهم کرد که پس از مرگ وی در سال ۱۳۴۸ [خورشیدی] منتشر شد. بهرنگی در مقدمۀ خود تأکید کرده که داستان را از کتاب ددهقورقود و با حذف و اضافاتی به فارسی ترجمه کرده است (بهرنگی، قصههای بهرنگ، ۱۹۵).
🔴 دنبالهٔ این یادداشت را در بخشِ «مشاهدهٔ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 «دلیدمرول» وصلهای که به فرهنگِ ایرانیِ آذربایجان نمیچسبد! نمایش بیگانگان! ✍️ محمد جعفری قنواتی؛ دکترای فرهنگ و ادبیاتِ عامّه، فولکلورشناس و عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرهالمعارف اسلامی اقتباسهای هنری و ادبی از فرهنگهای دیگر، سابقهای بسیار طولانی…
👍40👎9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گشتی در آرامستانِ مهرپرستانِ تبریز، شهر سوختهٔ زابل و مهرآوهٔ مراغه
چرا مردگان سه هزار و ۲۰۰ سالهٔ تبریز به همان سبک و سیاق در گور خفتهاند که مردگانِ زابل؟
گزارش از «محمد مطلق»
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
چرا مردگان سه هزار و ۲۰۰ سالهٔ تبریز به همان سبک و سیاق در گور خفتهاند که مردگانِ زابل؟
گزارش از «محمد مطلق»
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍31👎7
ایراندل | IranDel
🔴 «دلیدمرول» وصلهای که به فرهنگِ ایرانیِ آذربایجان نمیچسبد! نمایش بیگانگان! ✍️ محمد جعفری قنواتی؛ دکترای فرهنگ و ادبیاتِ عامّه، فولکلورشناس و عضو شورای عالی علمیِ مرکز دایرهالمعارف اسلامی اقتباسهای هنری و ادبی از فرهنگهای دیگر، سابقهای بسیار…
🔴 ددهقورقود، کتابی بیگانه و بیریشه در آذربایجان (که حتی پانترکها از وجودش بیاطلاع بودند!)
✍حجت یحییپور
محمدعلی فرزانه (۱۳٠۲ - ۱۳۸۴) فعال سیاسی اهل تبریز، در عرصۀ سیاسی به دلیل همکاری با حزب توده و همراهی با فرقۀ دموکرات پیشهوری شناخته میشود و در عرصۀ فرهنگی بیشتر به تلاشهایش برای ایجاد هویتِ برساختۀ ترکی در آذربایجان شهرت دارد فرزانه کسی بود که نخستین بار در سال ۱۳۲۵ کوشید داستانهای ددهقورقود را به جامعۀ آذربایجان معرفی کند، اما سالها بعد، خودش به بیریشه بودنِ ددهقورقود در آذربایجان اعتراف کرده و از عدم آگاهی و ارتباط مردمِ آذربایجان با این داستانها سخن رانده است.
خاطرات محمدعلی فرزانه با عنوان "سالهای سپری شده: سرشار از آگاهیها و گزارههای ارزندهای است که نویسنده در آن، با اعتراف به ذهن و شخصیت آشفتۀ خویش، به طور ناخواسته حقایقی برخلاف دلبستگیهای ترکانه و ضدِّ آذربایجانیاش بر روی کاغذ آورده است.
برای نمونه بارها به دشمنی حکومت پهلوی با زبان ترکی و ممنوعیت چاپ و نشر آثار ترکی در آن زمان اشاره دارد (ص ۳۸۳). غافل از اینکه در جای دیگر به فهرست کتابهای ترکی آذری که خودش آزادانه در تبریز تهیه میکرد اشاره نموده (ص ۶۴) و از مشاعره به زبان ترکی آذری در مراکز آموزش دولتی سخن گفته (ص ۸۱- ۸۳) و با افتخار از آثاری که خودش و دیگران به زبان ترکی آذری و یا دربارۀ ترکیآذری نوشتهاند، سخن رانده است!
مرحوم محمدعلی فرزانه مانند هر انسان دیگری که از هویت اصیل و تاریخی یک سرزمین رنج میبَرَد و به ستیز با آن برمیخیزد، دچار بیماریهای روانی بوده و خود نیز آشکارا به این بیماری اشاره داشته و اعتراف میکند که در سراسر زندگی با مشکلات روحی و روانی دست به گریبان بوده است (ص ۳۹۶).
همین بیماری مانع از قبول حقیقت توسط این طیف فکری شده و آنان را به ستیز با سرگذشت تاریخیِ آذربایجان برمیانگیزد و آنان را به جعل و تحریف و دروغ وادار میکند و از دل همۀ این اختلالها و بدرفتاریها هویت برساختۀ ترکی برای آذربایجان عَلَم میشود!
فرزانه در خاطرات خود، گزارشهای هولناکی از وابستگی فرقه دموکرات پیشهوری به روسها و نیز مبارزۀ مردم میهنپرست آذربایجان با فرقۀ پیشهوری عرضه داشته که خود میتواند دستمایۀ نوشتار دیگری باشد. اما آنچه در اینجا مورد بحث است، اعتراف ناخواسته و پیاپی محمدعلی فرزانه، به ناآگاهی مردم آذربایجان از داستانهای ددهقورقود است. فرزانه نخستین کسی بود که کوشید ددهقورقود را به فضای اجتماعی آذربایجان معرفی کند و از اینرو اعتراف وی به بیریشه بودنِ ددهقورقود در آذربایجان، اهمیتی صدچندان دارد.
محمدعلی فرزانه ابتدا اشاره میکند، همزمان با حکومت فرقۀ دموکرات پیشهوری در یکی از شمارههای روزنامۀ آذربایجان متن فشردهای از ددهقورقود را منتشر ساخته است و در ادامه آشکارا و بیپرده اعتراف میکند:
«داستانهای ددهقورقود تا آن زمان برای مردم و حتی روشنفکران آذربایجانِ ایران نامکشوف بود» (ص۱۶۱).
خبر بد برای دشمنان آذربایجان این است که محمدعلی فرزانه به همین اکتفا نکرده و در جای دیگر به دوران همخانگی با بولود قراچورلو، معروف به سهند، اشاره داشته و توضیح میدهد که سالها پس از انتشار متن اولیۀ ددهقورقود، دربارۀ این داستانهای بیگانه با سهند صحبت کرده است درحالیکه تا آن هنگام سهند «با این داستانها آشنا نبود» (ص ۳۷۳).
اشارۀ فرزانه به ناآگاهی بولود قراچورلو از داستانهای ددهقورقود از این منظر بسیار قابل توجه است، که حتی چهرههای آذربایجانی با گرایشِ تُرکانه و ضدِّ آذربایجانی هرگز از وجود اثری به نام ددهقورقود آگاهی نداشتند و حتی از نسلهای پیشین خود نیز چیزی در این باره نشنیده بودند!
بهاین ترتیب کسانی که خود بهتر از دیگران میدانند ددهقورقود به عنوان نمادی از هویت ترکی، کوچکترین جایگاهی در آذربایجان نداشته و ندارد، اینگونه بر تبل جعل و تحریف و دروغ و خیانت و تُرکیگرایی میکوبند و البته گاهی نیز بیماریهای روانی و عقدههای شخصیتی و خیانتپیشگی آنان در برگی نمایان میشود، برگی که از خاطرات محمدعلی فرزانه که از پیشگامان جعل هویت ترکی در آذربایجان بوده و مینویسد.
«دوران کودکی من تحت یک سری تحقیرات له شده است. البته نه تنها دوران کودکی، بلکه دوران نوجوانیام نیز همینگونه سپری شده است... من سالها است که خودم را با احساس حقارت به امتحان کشیدهام ...الهام.دهندگانِ من [برای نوشتن] جنِ الهام، جادوی الهام و دیوِ الهام هستند...جنها، جادوها و جانوارانِ الهامِ من، آنهایی هستند که کرایه میخواهند، پول میخواهند. کسانی هستند که به آنها مقروضم. همین حوایج و احتیاجاتم هستند که هیچوقت تمام نمیشوند...» (ص ۳۹۵ - ۳۹۶).
محمدعلی فرزانه؛ سالهای سپری شده، به کوشش صدیقه عدالتی و نیما قوسی، قم: آوای منجی، ۱۳۹۶.
@IranDel_Channel
💢
🔴 ددهقورقود، کتابی بیگانه و بیریشه در آذربایجان (که حتی پانترکها از وجودش بیاطلاع بودند!)
✍حجت یحییپور
محمدعلی فرزانه (۱۳٠۲ - ۱۳۸۴) فعال سیاسی اهل تبریز، در عرصۀ سیاسی به دلیل همکاری با حزب توده و همراهی با فرقۀ دموکرات پیشهوری شناخته میشود و در عرصۀ فرهنگی بیشتر به تلاشهایش برای ایجاد هویتِ برساختۀ ترکی در آذربایجان شهرت دارد فرزانه کسی بود که نخستین بار در سال ۱۳۲۵ کوشید داستانهای ددهقورقود را به جامعۀ آذربایجان معرفی کند، اما سالها بعد، خودش به بیریشه بودنِ ددهقورقود در آذربایجان اعتراف کرده و از عدم آگاهی و ارتباط مردمِ آذربایجان با این داستانها سخن رانده است.
خاطرات محمدعلی فرزانه با عنوان "سالهای سپری شده: سرشار از آگاهیها و گزارههای ارزندهای است که نویسنده در آن، با اعتراف به ذهن و شخصیت آشفتۀ خویش، به طور ناخواسته حقایقی برخلاف دلبستگیهای ترکانه و ضدِّ آذربایجانیاش بر روی کاغذ آورده است.
برای نمونه بارها به دشمنی حکومت پهلوی با زبان ترکی و ممنوعیت چاپ و نشر آثار ترکی در آن زمان اشاره دارد (ص ۳۸۳). غافل از اینکه در جای دیگر به فهرست کتابهای ترکی آذری که خودش آزادانه در تبریز تهیه میکرد اشاره نموده (ص ۶۴) و از مشاعره به زبان ترکی آذری در مراکز آموزش دولتی سخن گفته (ص ۸۱- ۸۳) و با افتخار از آثاری که خودش و دیگران به زبان ترکی آذری و یا دربارۀ ترکیآذری نوشتهاند، سخن رانده است!
مرحوم محمدعلی فرزانه مانند هر انسان دیگری که از هویت اصیل و تاریخی یک سرزمین رنج میبَرَد و به ستیز با آن برمیخیزد، دچار بیماریهای روانی بوده و خود نیز آشکارا به این بیماری اشاره داشته و اعتراف میکند که در سراسر زندگی با مشکلات روحی و روانی دست به گریبان بوده است (ص ۳۹۶).
همین بیماری مانع از قبول حقیقت توسط این طیف فکری شده و آنان را به ستیز با سرگذشت تاریخیِ آذربایجان برمیانگیزد و آنان را به جعل و تحریف و دروغ وادار میکند و از دل همۀ این اختلالها و بدرفتاریها هویت برساختۀ ترکی برای آذربایجان عَلَم میشود!
فرزانه در خاطرات خود، گزارشهای هولناکی از وابستگی فرقه دموکرات پیشهوری به روسها و نیز مبارزۀ مردم میهنپرست آذربایجان با فرقۀ پیشهوری عرضه داشته که خود میتواند دستمایۀ نوشتار دیگری باشد. اما آنچه در اینجا مورد بحث است، اعتراف ناخواسته و پیاپی محمدعلی فرزانه، به ناآگاهی مردم آذربایجان از داستانهای ددهقورقود است. فرزانه نخستین کسی بود که کوشید ددهقورقود را به فضای اجتماعی آذربایجان معرفی کند و از اینرو اعتراف وی به بیریشه بودنِ ددهقورقود در آذربایجان، اهمیتی صدچندان دارد.
محمدعلی فرزانه ابتدا اشاره میکند، همزمان با حکومت فرقۀ دموکرات پیشهوری در یکی از شمارههای روزنامۀ آذربایجان متن فشردهای از ددهقورقود را منتشر ساخته است و در ادامه آشکارا و بیپرده اعتراف میکند:
«داستانهای ددهقورقود تا آن زمان برای مردم و حتی روشنفکران آذربایجانِ ایران نامکشوف بود» (ص۱۶۱).
خبر بد برای دشمنان آذربایجان این است که محمدعلی فرزانه به همین اکتفا نکرده و در جای دیگر به دوران همخانگی با بولود قراچورلو، معروف به سهند، اشاره داشته و توضیح میدهد که سالها پس از انتشار متن اولیۀ ددهقورقود، دربارۀ این داستانهای بیگانه با سهند صحبت کرده است درحالیکه تا آن هنگام سهند «با این داستانها آشنا نبود» (ص ۳۷۳).
اشارۀ فرزانه به ناآگاهی بولود قراچورلو از داستانهای ددهقورقود از این منظر بسیار قابل توجه است، که حتی چهرههای آذربایجانی با گرایشِ تُرکانه و ضدِّ آذربایجانی هرگز از وجود اثری به نام ددهقورقود آگاهی نداشتند و حتی از نسلهای پیشین خود نیز چیزی در این باره نشنیده بودند!
بهاین ترتیب کسانی که خود بهتر از دیگران میدانند ددهقورقود به عنوان نمادی از هویت ترکی، کوچکترین جایگاهی در آذربایجان نداشته و ندارد، اینگونه بر تبل جعل و تحریف و دروغ و خیانت و تُرکیگرایی میکوبند و البته گاهی نیز بیماریهای روانی و عقدههای شخصیتی و خیانتپیشگی آنان در برگی نمایان میشود، برگی که از خاطرات محمدعلی فرزانه که از پیشگامان جعل هویت ترکی در آذربایجان بوده و مینویسد.
«دوران کودکی من تحت یک سری تحقیرات له شده است. البته نه تنها دوران کودکی، بلکه دوران نوجوانیام نیز همینگونه سپری شده است... من سالها است که خودم را با احساس حقارت به امتحان کشیدهام ...الهام.دهندگانِ من [برای نوشتن] جنِ الهام، جادوی الهام و دیوِ الهام هستند...جنها، جادوها و جانوارانِ الهامِ من، آنهایی هستند که کرایه میخواهند، پول میخواهند. کسانی هستند که به آنها مقروضم. همین حوایج و احتیاجاتم هستند که هیچوقت تمام نمیشوند...» (ص ۳۹۵ - ۳۹۶).
محمدعلی فرزانه؛ سالهای سپری شده، به کوشش صدیقه عدالتی و نیما قوسی، قم: آوای منجی، ۱۳۹۶.
@IranDel_Channel
💢
👍45👎8
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 یکم آذر ماه، روز اصفهان
روز اصفهان به پاسداشت و ارج نهادن به شهر تاریخی اصفهان و روز نکوداشت اصفهان است
در بهمنماه سال ۱۳۸۳ خورشیدی پس از پیشنهاد گزینش روز اصفهان از سوی دکتر شاهین سپنتا و استقبال برخی از سازمانهای غیردولتی اصفهان از این پیشنهاد، تلاشی برای گزینش روز اصفهان آغاز شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۴ خورشیدی پس از فراخوان هماندیشی برای نامگذاری روز نکوداشت اصفهان روز یکم آذرماه هرسال از سوی بیش از ۳۰ نفر از اصفهانشناسان بهعنوان روز نکوداشت اصفهان، گزینش و تصویب شد و بر اساس پیشنهاد دکتر لطفاله هنرفر نگاره تاریخی منقوش بر کاشیکاریهای سردرِ قیصریه اصفهان را که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) طراحی شده است، بهعنوان نماد اصفهان برگزیدند. دلیل انتخاب آنها این بود که بر اساس مستندات تاریخی زایچه شهر اصفهان در ماه آذر (قوس) است.
در متن بیاننامه مصوب اصفهانشناسان آمدهاست:
«... از آنجا که احداث باروی حفاظتی یا حصار بزرگ اصفهان به منظور تضمین امنیت شهر تاریخی اصفهان در دوران دیلمیان و در زمان رکنالدوله دیلمی (۲۹۲–۳۶۶ هجری قمری) صورت گرفت و برپایی این باروی امنیتی بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ اصفهان شناخته میشود، یاد روز آن رویداد تاریخی از این روی شایستهتر از دیگر پیشنهادها است. همچنین چون در آن زمان برپایی باروی بزرگ اصفهان بر بنیان زایچه این شهر در آذر ماه (برج قوس) صورت گرفت، لذا روز یکم آذرماه هرسال (مطابق با ۲۲ نوامبر) بهعنوان روز نکوداشت اصفهان برگزیده میشود. همچنین نگاره تاریخی منقوش بر کاشیکاریهای سردر بازار قیصریه اصفهان که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) و با محتوایی متعالی طراحی شدهاست، به عنوان نماد این روز گزیده شد.»
🔴 پینوشت:
تصویر پیوست، تمبر یادبود روز ملی اصفهان با طرحی از سردر قیصریه اصفهان و نماد برج قوس (آذر)
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 یکم آذر ماه، روز اصفهان
روز اصفهان به پاسداشت و ارج نهادن به شهر تاریخی اصفهان و روز نکوداشت اصفهان است
در بهمنماه سال ۱۳۸۳ خورشیدی پس از پیشنهاد گزینش روز اصفهان از سوی دکتر شاهین سپنتا و استقبال برخی از سازمانهای غیردولتی اصفهان از این پیشنهاد، تلاشی برای گزینش روز اصفهان آغاز شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۴ خورشیدی پس از فراخوان هماندیشی برای نامگذاری روز نکوداشت اصفهان روز یکم آذرماه هرسال از سوی بیش از ۳۰ نفر از اصفهانشناسان بهعنوان روز نکوداشت اصفهان، گزینش و تصویب شد و بر اساس پیشنهاد دکتر لطفاله هنرفر نگاره تاریخی منقوش بر کاشیکاریهای سردرِ قیصریه اصفهان را که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) طراحی شده است، بهعنوان نماد اصفهان برگزیدند. دلیل انتخاب آنها این بود که بر اساس مستندات تاریخی زایچه شهر اصفهان در ماه آذر (قوس) است.
در متن بیاننامه مصوب اصفهانشناسان آمدهاست:
«... از آنجا که احداث باروی حفاظتی یا حصار بزرگ اصفهان به منظور تضمین امنیت شهر تاریخی اصفهان در دوران دیلمیان و در زمان رکنالدوله دیلمی (۲۹۲–۳۶۶ هجری قمری) صورت گرفت و برپایی این باروی امنیتی بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ اصفهان شناخته میشود، یاد روز آن رویداد تاریخی از این روی شایستهتر از دیگر پیشنهادها است. همچنین چون در آن زمان برپایی باروی بزرگ اصفهان بر بنیان زایچه این شهر در آذر ماه (برج قوس) صورت گرفت، لذا روز یکم آذرماه هرسال (مطابق با ۲۲ نوامبر) بهعنوان روز نکوداشت اصفهان برگزیده میشود. همچنین نگاره تاریخی منقوش بر کاشیکاریهای سردر بازار قیصریه اصفهان که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) و با محتوایی متعالی طراحی شدهاست، به عنوان نماد این روز گزیده شد.»
🔴 پینوشت:
تصویر پیوست، تمبر یادبود روز ملی اصفهان با طرحی از سردر قیصریه اصفهان و نماد برج قوس (آذر)
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍17👎2
🔴 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار میکند:
درسگفتارِ «درنگی در شاهنامه»
آموزگار:
میرجلالالدین کزازی؛ استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه
یکشنبهها از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰
آغاز دوره از تاریخ یکشنبه ۹ آذر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
ثبتنام و شرکت برای همگان، آزاد و رایگان است.
برای بدستآوردن آگاهی بیشتر به شماره تلفنِ ۵۵۳۷۴۵۳۳ - ۰۲۱ تماس بگیرید.
جایگاه برگزاری دوره:
تهران؛ خیابان ولیعصر؛ پایینتر از میدان منیریه؛ پل امیربهادر؛ خیابان سرلشکر بشیری؛ شمارهٔ ۷۱؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار میکند:
درسگفتارِ «درنگی در شاهنامه»
آموزگار:
میرجلالالدین کزازی؛ استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامهپژوه
یکشنبهها از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰
آغاز دوره از تاریخ یکشنبه ۹ آذر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
ثبتنام و شرکت برای همگان، آزاد و رایگان است.
برای بدستآوردن آگاهی بیشتر به شماره تلفنِ ۵۵۳۷۴۵۳۳ - ۰۲۱ تماس بگیرید.
جایگاه برگزاری دوره:
تهران؛ خیابان ولیعصر؛ پایینتر از میدان منیریه؛ پل امیربهادر؛ خیابان سرلشکر بشیری؛ شمارهٔ ۷۱؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍26👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پیشکش به ایرانیان، که دلشان با جنگل هیرکانی سوخت...
🔴 یادداشتِ حسین آخانی - دکترای گیاهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران - را در «خبرآنلاین» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 یادداشتِ حسین آخانی - دکترای گیاهشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران - را در «خبرآنلاین» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
👍30👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گشتی در موزهٔ مردمشناسی ارومیه
چرا هیچ تفاوتی میان لباسِ زنِ ایرانیِ کُرمانجی و سورانیزبان و زنِ ایرانیِ ترکی آذربایجانیزبان نیست؟ چرا در این موزه، نشانهای از کلاه روسی و چکمهٔ قزاقی و جلیقهٔ لزگی نیست؟
گزارش از «محمد مطلق»
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
چرا هیچ تفاوتی میان لباسِ زنِ ایرانیِ کُرمانجی و سورانیزبان و زنِ ایرانیِ ترکی آذربایجانیزبان نیست؟ چرا در این موزه، نشانهای از کلاه روسی و چکمهٔ قزاقی و جلیقهٔ لزگی نیست؟
گزارش از «محمد مطلق»
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍40👎4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اولین مدرسه، آخرین سنگر
از ماکو در استان آذربایجان غربی به سمتِ کوه آرارات که برانی، درست کنار باریکهٔ قرهسو و در کنج گوشِ گربه، به روستای گوش خواهی رسید. روی تابلوها نوشته قوش، اما اهالی خودشان را اهل گوش میدانند؛ کُرمانجیزبانهای شافعی مذهب از طایفهٔ جلالیهای قزلباش. گیجکننده است؟
اینها مهم نیست، مهم این است که مدرسهٔ گوش، جایی که چشمهٔ ثریا از دل زمینی پوشیده از سنگ سیاه آتشفشان میجوشد، کودکانی دارد عاشق مام میهن و آموزگاری که مشق هر روزش، عشق به مادر است.
ای مادر عزیز که جانم فدای تو
قربان مهربانی و لطف و صفای تو
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
از ماکو در استان آذربایجان غربی به سمتِ کوه آرارات که برانی، درست کنار باریکهٔ قرهسو و در کنج گوشِ گربه، به روستای گوش خواهی رسید. روی تابلوها نوشته قوش، اما اهالی خودشان را اهل گوش میدانند؛ کُرمانجیزبانهای شافعی مذهب از طایفهٔ جلالیهای قزلباش. گیجکننده است؟
اینها مهم نیست، مهم این است که مدرسهٔ گوش، جایی که چشمهٔ ثریا از دل زمینی پوشیده از سنگ سیاه آتشفشان میجوشد، کودکانی دارد عاشق مام میهن و آموزگاری که مشق هر روزش، عشق به مادر است.
ای مادر عزیز که جانم فدای تو
قربان مهربانی و لطف و صفای تو
🔴 بُنمایه:
نای؛ رسانهٔ فرهنگِ ایرانی و ایرانِ فرهنگی
🔴 ویدئو را میتوان در «یوتیوب» هم تماشا کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍38👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 رژهٔ کاروانِ ایران در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۷۲ مونیخ
کاروان ایران به پرچمداری مسلم اسکندر فیلابی در رژهٔ المپیک ۱۹۷۲ در شهر مونیخِ آلمان غربی شرکت کرد. ایران در این مسابقات با ۵۰ ورزشکار در ۷ رشتهٔ ورزشی شرکت کرد و موفق به کسب ۳ مدال و رتبهٔ بیستوهشتم در جدول مدالها شد.
#مستند
@IranDel_Channel
💢
کاروان ایران به پرچمداری مسلم اسکندر فیلابی در رژهٔ المپیک ۱۹۷۲ در شهر مونیخِ آلمان غربی شرکت کرد. ایران در این مسابقات با ۵۰ ورزشکار در ۷ رشتهٔ ورزشی شرکت کرد و موفق به کسب ۳ مدال و رتبهٔ بیستوهشتم در جدول مدالها شد.
#مستند
@IranDel_Channel
💢
👍36👎6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایرانیانِ آذربایجانی، مدافعانِ ایران در زمان فرقهٔ استالینسازِ پیشهوری
ماجرای امیر اصلانبیگ عیسیلو از زبانِ ناصر همرنگ، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ.
🔴 بُنمایه:
برگهٔ «آذربایجان جزء لاینفکِ ایران»
@IranDel_Channel
💢
ماجرای امیر اصلانبیگ عیسیلو از زبانِ ناصر همرنگ، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ.
🔴 بُنمایه:
برگهٔ «آذربایجان جزء لاینفکِ ایران»
@IranDel_Channel
💢
👍38👎4