ایران‌دل | IranDel
3.73K subscribers
1.24K photos
973 videos
41 files
2K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
💚
🤍
❤️

🔴 شهروندان ایرانی که دغدغه‌ی ایران دارند، به کانالِ تلگرامی "ایران‌دل" دعوت‌اند.

نام این کانال‌، از بیت معروفِ حکیم نظامی‌ گنجه‌ای، الهام گرفته شده است:
همه عالم تَن است و ایران‌دل
نیست گوینده،‌ زین قیاس خجل

بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک فایل صوتی در کانالِ ایران‌دل به معنی تایید کل محتوای ارسالی و تمام مواضع صاحب آن محتوا (نویسنده و سخنران و توییت‌زننده) نیست و صرفاً هدف بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه پیرامون تاریخ، فرهنگ، ادبیات، اندیشه‌ی ایرانی و مسائل روز ایران است.

لطفاً به کانالِ تلگرامی ایران‌دل پیوسته و دوستان خود را بدین کانال دعوت کنید و این پیام را در گروه‌های مختلف تلگرامی به اشتراک بگذارید.

https://t.me/IranDel_Channel


@IranDel_Channel

💢
👍13👎4
.
🔴 جمهوری اسلامی همه مزیت‌های ژئوپلیتیکیِ ایران را نابود کرده است.

✍️بیژن اشتری

امروز در اخبار خواندم که جمهوری اسلامی برای بسته نشدن جادهٔ ارتباطی‌اش با اروپا از طریق ارمنستان، حاضر شده به جنگ دولت باکو برود. ظاهراً این همه غیرت برای حفظ یک جادهٔ ترانزیتی قابل ستایش است و آدم به خودش می‌گوید این‌ها چقدر به منافع ملی و ژئوپلتیکی کشور توجه نشان می‌دهند. اما اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنید متوجه می‌شوید که جمهوری اسلامی در طول حیاتش، ایران را به یک سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک تبدیل کرده است.

ایران به طور طبیعی می‌توانست چهارراه جهانی باشد و شرق آسیا را به اروپا وصل کند. ایران می‌توانست بهترین کشور منطقه برای مسیرهای ترانزیت بین‌المللی و عبور خطوط انتقال نفت و گاز باشد. ما می‌توانستیم بهترین مسیر تجاری بین شرق و غرب و بین شمال و جنوب جهان باشیم. ما می‌توانستیم سالیانه صدها میلیارد دلار از همین طریق کسب درآمد کنیم و کشورمان را از حیث اقتصادی شکوفا سازیم. اما این اتفاق رخ نداد، چون حاکمان مملکت در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اهداف دیگری در سر دارند که با سازندگی و شکوفایی ایران در تضاد است.

نتیجه اینکه همسایگان ایران به‌سرعت مشغول طراحی و اجرای انواع مسیرهای ریلی و جاده‌ای شده‌اند که ایران را دور می‌زند. ایران آسان‌ترین مسیر برای وصل کردن ترکیه به افغانستان و پاکستان و چین است اما ترکیه ترجیح داده با احداث کریدور لاجورد، از طریق آسیای میانه به این مقاصد برسد. یا نگاه کنید به کریدور زنگزور، ترکیه که آشکارا ایران را نادیده گرفته. چینی‌ها پروژهٔ عظیم «کمربند، راه» خود را بدون در نظر گرفتن ایران دارند پیش می‌برند. چابهار با آن مزیت‌های بالقوه‌اش جای خود را به بندر گوادر پاکستان داده است. بروید و ببینید چینی‌ها چه جاده‌های عظیم و حیرت‌انگیزی در پاکستان ساخته‌اند. شاید صدها میلیارد دلار فقط در این کشور همسایه ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند. آن‌وقت مای بیچاره حتی نتوانستیم خط لولهٔ گاز خودمان به پاکستان و هند را عملیاتی کنیم. ما لوله کشی کردیم تا لب مرز پاکستان اما آن‌ها کل پروژه را رها کردند و ‌نتیجه‌اش بیست و هشت میلیارد دلار ضرر برای ما بود. چرا؟ چون‌ هند و پاکستان ترجیح دادند گازشان رااز ترکمنستان بگیرند و پروژه تاپی را عملیاتی کنند.

به تنگهٔ هرمز نگاه کنید که قبل از انقلاب، مهم‌ترین تنگهٔ ژئواستراتژیک دنیا بود اما جمهوری اسلامی آن‌قدر کشورهای عربی خلیج فارس را ترساند که آن‌ها حالا بیشتر نفتشان را از طریق لوله‌ و از مسیرهای امن دیگری منتقل می‌کنند، به طوری که حالا حتی بسته شدن تنگهٔ هرمز هم تاثیر چندانی در تجارت نفتی آن‌ها نخواهد داشت‌.

بله، این سیاهچالهٔ ژئوپلیتیک ایرانی، ثمرهٔ بیش از چهار دهه سیاست‌های نادرست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی است.


🔴 پی‌نوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنی تأیید کل محتوای آن و تمام مواضع نویسنده‌ی یک یادداشت نیست.


@IranDel_Channel

💢
👍20👎12
🔴 #توییت_خوانی

✍️ بازتابِ یک نگاه، بازتابِ یک دیدگاه



🔴 پی‌نوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییت‌کننده نیست.

#دانشگاه_استنفورد

@IranDel_Channel

💢
👍17👎1
🔴 آینده‌‌ی ترسناک؛
ایرج طهماسب را زنده به گور نکنید.


✍️ اکبر منتجبی، روزنامه‌نگار

بسیاری از ما دیگر آن آدم‌های سابق نیستیم چون سالی که گذشت، اگر عجیب نبود، حیرت‌آور بود. بحران نبود، آوار بود اما هر اتفاق سهمگینی هم که افتاده باشد، دلیل بر این نیست دیگران را متهم کنید که تو چرا مانند من نیستی و مانند ما فکر نمی‌کنی.

علیه ایرج طهماسب در سال جدید دو نقد وارد شد. اول: چرا مهمونی را ساختی؟ دوم: چرا با بازداشت دخترها، به طنز برخورد کردی.

در این میان دوستانی تیغ برکشیده، چنان سخن گفتند که گویی می‌خواهند انتقام تمام ناکامی‌ها را از او بگیرند. هر چه خواستند گفتند. خب طهماسب بد. اصلا او، روباه مکار و دغل‌باز؛ آیا شما خودتان شیرشاه بودید؟ شما چه کردید؟ شما چه صراحتی داشتید؟ کدام کنش سیاسی‌ متعلق به شما بود؟ در همان ایامی که او مشغول ساختن برنامه مهمونی بود، شما بیکار و خانه‌نشین بودید؟ شما تدریس در دانشگاه را تعطیل کردید؟ انتشار روزنامه و مجله را متوقف کردید؟ قلم را زمین گذاشتید؟ کتاب‌ها و ترجمه‌های جدیدتان را تعطیل کردید؟ قراردادتان را با ناشر بهم زدید؟ در کافه‌ی خودتان را بستید؟ شش ماه تمام خانه نشستید و هیچ کاری نکردید؟ رطب خورده کی تواند منع رطب کند؟

البته که آقای طهماسب شوخی بد و ناخواسته‌ای انجام داد اما در چه‌کاری است که اشتباه وجود ندارد؟ در جامعه‌‌ی پر از سو‌ظن صفر و صدی که از هر حرفی هزار تفسیر می‌شود، نباید به برخی موضوعات جز با صراحت نزدیک شد. جوانانی جان عزیزشان پرپر شد و جماعتی را گریان و پریشان و غم‌زده کردند. با این مسایل نباید شوخی کرد اما اگر یک نفر اشتباه کرد باید هست و نیست او را جلوی چشمش آورد؟

با این اخلاق و رویه می‌خواهید آینده را بسازید؟ این‌چنین؟ آینده شما این است که افراد و اشخاص با هر اشتباه از زندگی و زمانه‌ ساقط شوند؟ همه قرار است فقط مثل شما فکر کنند ولاغیر؟ همه‌ی مردم باید چریک و مبارز و پارتیزان شوند و در تمام برنامه‌ها و فیلم‌ها و رئالیته‌ها و کنسرت‌ها و کلاس‌های درس شعار بدهند و مشت گره کنند و مرگ بگویند و دو انگشت را به علامت پیروزی بالا ببرند و اعلام کنند هیچ‌کس حق ندارد غیر از آنچه ما می‌اندیشیم بیندیشد؟

من این آینده چپ‌زده‌ی مفلوکِ برچسب‌زن را نمی‌خواهم. به‌شدت ترسناک و دلهره‌آور است. این آینده قبل از آنکه برسد فروپاشیده. این آینده نیست، یک گذشته نکبت‌بار است که ما از آن عبور کرده بودیم. دوباره به گذشته برنگردیم. به آدم‌ها فرصت اشتباه بدهید و فرصت جبران اشتباه. آنها را زنده به گور نکنید.



🔴 پی‌نوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنی تأیید کل محتوای آن و تمام مواضع نویسنده‌ی یک یادداشت نیست.


@IranDel_Channel

💢
👍12👎4
🔴 قدیمی‌ترین دست‌خط به فارسی در ژاپن

این دست‌خط که قدیمی‌ترین خط فارسی در ژاپن است در سال ۱۲۱۷ میلادی (۸۰۶ سال پیش) توسط راهب بودایی بنام «کیوسه» وارد ژاپن شد.

کیوسه در حاشیه این کاغذ نوشته است سال ۱۲۱۷ در گوانگجو چین با ۳ فرد خارجی ملاقات کردم و از آن‌ها خواستم که به خط خود چیزی برایم بنویسند؛ آن‌ها این دست‌خط را نوشتند. به این برگه دست‌خط «نان بانموجی» گفته بودند یعنی خط مردمان بیگانه!

دو بیت نخست این دستخط به شرح زیر است:

جهان خرمی ‌با کس نماند
فلک روزی دهد روزی ستاند

(اثر اسعد گرگانی در کتاب ویس و رامین)

جهان یادگارست و ما رفتنی
بمَردم نماند به جز مردمی

(شاهنامه فردوسی)


برای نخستین بار استاد «هاندا» از پژوهشگران ژاپنی در سال ۱۹۰۹ متوجه شد که این دست‌خط فارسی است و آن‌ را طی سخنرانی در دانشگاه کیوتو معرفی کرد و در سال ۱۹۵۰ جزو آثار ملی ژاپن به ثبت رسید.

دست‌خطی که ابتدا خیلی بی‌اهمیت دیده می‌شد اکنون تنها سند تاریخی مراودات فرهنگی ایران و ژاپن است.

به‌طور تقریبی این سند مربوط به دوران کودکی شیخ اجل سعدی است و از سرایش شاهنامه بیش از دو قرن می‌گذشته است.

🔴 منبع: کانال آذریها

@IranDel_Channel

💢
👍15
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دانشگاه هنر اسلامی تبریز - فروردین ۱۴۰۲ خورشیدی

🔴 ویدئو از امین بهارلونژاد

@IranDel_Channel

💢
👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌‌بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
‌امید هیچ معجزی زِ مرده نیست
‌زنده باش‌
‌‌
‌هوشنگ ابتهاج - سایه


‌تصنیف ماندگار «امید عشق»
با صدای استاد محمدرضا شجریان
‌نغمه‌پرداز: استاد حسین علیزاده
چامه‌سرا: فریدون مشیری
گوشه: شوشتری
دستگاه: همایون
آلبوم: دلشدگان

‌ویدیو: گلبانگ شجریان


@IranDel_Channel

💢
👍5👎1
🔴 «فرانسه در آتش ماکرون»

✍️ #مهدی_تدینی، تاریخ‌پژوه

بیایید بحث را با «آسیب‌شناسی» دربارۀ موقعیت سیاسی خودمان آغاز کنیم. ما ایرانی‌ها به دلیل اینکه سیاست بر همۀ شئون زندگی‌مان سایه افکنده، ناگزیر بیش از حد سیاسی شده‌ایم. از طرفی بعید می‌دانم هیچ ملتی در دنیا به اندازۀ ما آماج روایت‌های سیاسی متکثر و متضاد باشد. هر رسانه‌ای یقۀ ما را می‌گیرد و به سویی می‌کشد. در این آماج و سیاست‌زدگیِ تحمیلی طبیعی است شامۀ سیاسی ما هم تیز می‌شود. تا اینجا را به رغم همۀ سرشکستگی‌هایمان در دهه‌های اخیر باید به فال نیک گرفت. آدم تیزبین و تیزشامه به هر حال روزی گلیمش را از آب بیرون می‌کشد.

اما این به آن معنا نیست که ما از جهت سیاسی از هر نظر هوشمند شده‌ایم و سواد و تجربۀ سیاسی کافی داریم. نه، ما یک مشکل اساسی داریم که بسیار هم خطرناک است. به بیان ساده، یک طرف ما پخته (چه‌بسا سوخته)، اما طرف دیگرمان خام مانده. کدام طرف؟ می‌گویم... ما در درگیری سیاسی با «خودِ» حاکمیت تجربه بسیار داریم، اما در درگیری «درون حاکمیت» به دلایلی کم‌تجربه مانده‌ایم و متأسفانه هنوز با پرسش‌های اصلیِ سیاست رویارو نشده‌ایم. دلیل این مسئله ساده است: مشکل در سطح پایین دموکراتیزاسیون نهفته است؛ یعنی ما یا از حکمرانی مردم بر مردم محروم بوده‌ایم یا سطح پایینی از حکمرانی مردم بر مردم را داشته‌ایم. در نتیجه تجربیاتمان در زمینۀ حکمرانیِ مردم بر مردم ضعیف مانده.

در قرن گذشته در مبارزه با اصل حکومت تجربه فراوان داشته‌ایم (البته خود این تجربیات نشان‌دهندۀ کم‌تجربگی و ناپختگی سیاسی ما بوده است)، اما در مبارزۀ سیاسی درون یک ساختار سیاسی کم‌تجربه‌ایم. دلیل این وضعیت روشن است: ما اول باید مبارزه کنیم تا حاکمیت ما را به سیاست راه بدهد، بعد درون ساحت سیاسی می‌توانیم مبارزه کنیم. همۀ زور ما می‌رود برای «ورود به سیاست»؛ یعنی یا راهمان نمی‌دهند، یا جوری راه می‌دهند که با راه ندادن فرقی ندارد. بنابراین زورمان صرف «ورود به سیاست» می‌شود؛ نه صرف «ادارۀ سیاسی». اگر دقت کنیم، حتی دو دهه کشاکشِ جریان اصلاحات هم در واقع زور زدن برای «ورود» به سیاست بود، نه تلاش برای ادارۀ امور... بنابراین، دچار رشدی کاریکاتورگونه در فهم سیاسی شده‌ایم. در مبارزه با کل حکومت، «پیر فرزانه» (شاید هم استیکِ جزغاله) شده‌ایم و در مبارزه درون حکومت کم‌تجربه ــ حتی خام ـــ مانده‌ایم.

خب اگر بپرسید، مگر دعوای سیاسی چیست؟ پاسخم دقیقاً محتوای این نوشتار است. نمونۀ آن نوع کنشگری سیاسی که ما از آن بی‌بهره مانده‌ایم، دقیقاً چیزی است که اینک در فرانسه جریان دارد. اگر بخواهم حرف آخر را اول بزنم باید بگویم: دعوای امروز در فرانسه را می‌توان «دعوایی میان ادارۀ سوسیال‌دموکراتیک و ادارۀ لیبرال» توصیف کرد. به گمانم کسانی که ماکرون را می‌شناختند، یعنی می‌دانستند او از حدود یک دهۀ پیش چه مسیری را طی کرده بود، حدس می‌زدند که او بالاخره چنین آتشی را در فرانسه روشن خواهد کرد. پس به عقب برویم...

فعالیت سیاسی جدی مکرون از دولت فرانسوا اولاندِ سوسیالیست آغاز شد. مکرون در حوزۀ اقتصاد، امور مالی و بانکی و دارایی تخصص داشت. پس از ورود به وزارت امور مالی، در مؤسسۀ مونتِن (L'INSTITUT MONTAIGNE) کار می‌کرد که اندیشکده‌ای لیبرال بود. او پس از جذب در وزارت اقتصادِ دولت اولاند، برای خودش جناح لیبرالی ایجاد کرده بود ــ در حالی که آرنو مونتِبورگ، وزیر اقتصادِ سوسیالیست، سیاست‌هایی سوسیال‌دموکراتیک را دنبال می‌کرد. بگذارید با مثالی نشان دهم فرق قضیه کجاست:



🔴 ادامه یادداشت را در قسمتِ "مشاهده فوری" بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍5
✍️ #افشین_جعفرزاده، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و کارشناس‌ارشد تاریخ در کانال تلگرام خود نوشت:

آقای عبدالله مهتدی! این بخشی از بیانیه‌ی حزبی است که در سال شصت و دو خورشیدی‌، دبیرکلش بودید و هستید. قطعاً مواضع افراد در طول زمان متفاوت می‌شود. آیا این گزاره درباره شما نیز صدق می‌کند؟
لازم نیست تعریفی دوباره از ایران‌دوستی ارائه شود. ولی بفرمایید چه کنیم با ادبیات واضحاً تجزیه‌طلبی در نوشته شما و مخالفت با تمامیت ارضی و نفی ملت ایران در همین بیانیه قدیمی‌تان!
سیاست حوزه حسابرسی و حساب کشی است و از این گریزی نیست!

@IranDel_Channel

💢
👍13👎1
🔴 #توییت_خوانی

✍️ بازتابِ یک نگاه، بازتابِ یک دیدگاه



🔴 پی‌نوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییت‌کننده نیست.

#دانشگاه_استنفورد

@IranDel_Channel

💢
👍10👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوروز ۵۲
ما گل‌های خندانیم
شاعر: عباس یمینی شریف


@IranDel_Channel

💢
👍6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 هنرمندی سهراب پورناظری در سوگ سرو ایران؛ استاد سید جواد طباطبایی

✍️ #احسان_هوشمند، ایران‌شناس و روزنامه‌نگار

انگشتان و دستان جادویی استاد هنرمند جناب سهراب پورناظری در غم درگذشت فیلسوف ایران ما را با نوای سحرانگیز ساز و هنر ایرانی به بیکرانه‌های هستی می‌برد.

در نوروز ۱۴۰۲ یاد استاد و دانشمند زمانه‌مان دکتر سید #جواد_طباطبایی را با نوای روحبخش موسیقی گرامی می‌داریم. غم از دست دادن استاد طباطبایی سخت است. ایران ما  دانشمندانی چون حکیم طوس و اکنون طباطبایی را در دامن پرورانید، پس هم‌چنان طراوت و زایندگی خواهد داشت و خواهد ماند. یاد و خاطره و اندیشه‌های دکتر جواد طباطبایی تا ایران هست با ماست.

قطعه‌ی فوق را سهراب پورناظری در شرایطی ساخت و تدوین کرد و به روان استاد طباطبایی تقدیم کرد که نابغه‌ی موسیقی ایرانی و هنرمند چیره‌دست‌مان دور از وطن بود و غم درگذشت استاد طباطبایی بر دل و روحش سنگینی می‌کرد.


@IranDel_Channel

💢
👍19
🔴 نغمه ایرانی بر زبان چینی

✍️ اکبر ایرانی

شعر ناب فارسی و موسیقی فاخر ایرانی، بسان نوروز، بخش ذاتی فرهنگ ایرانی است. شعر و موسیقی که با یکدیگر، پیوند و سرشتی واحد دارند، جانمایه فرهنگ فراگیر ایرانی است که مرزهای سیاسی را فرونهاده و به جان تمام کسانی رسوخ کرده که درک درستی از زبان و تاریخ کهن و فرهنگ دیرپای ایرانی دارند. نوروز هم پیش از آنکه یک سنت تاریخی باشد، یک فرهنگ فراایرانی به شما می‌رود، دامنه رواج آن، همچون گستره‌ی شعر و موسیقی ایرانی است که هر دو در کشورهای بسیاری چه فارسی‌زبان و غیرآن، مورد اعتبار و احترام است. بنابراین، مرزهای ایران فرهنگی تا جایی است که شعر و موسیقی ایرانی، نوروز باستانی، خط و نقاشی و چوگان ایرانی و... حضور دارد و در دلها و بر سر زبانها جاری است. هنوز چند سالی از سرایش بوستان نگذشته بود که کارگران چینی با نغمه‌سرایی شعر سعدی "تا دل به مهرت داده‌ام در بحر فکر افتاده‌ام/ چون در نماز استاده‌ام، گویی به محرابم دری" آن سوی جهان شادی‌آفرینی می‌کردند.
همین‌طور است گستره مرزهای هر کشوری مثلاً قلمرو فرهنگی چین تا جایی است که هنرچینی از صورتگری گرفته (به قول حافظ نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد) تا صنعت طراحی و ساخت ظروف چینی، شاخته شده و کاربرد داشته و دارد. ابوریحان بیرونی در کتاب الجماهر (چاپ میراث مکتوب) به داستانی اشاره می‌کند که یک تاجر ایرانی منزل خود را با انواع آثار و ظروف چینی آراسته و در معرض دید ناظران گذاشته بود. این نفوذ هنر چینی در فرهنگ ایرانی و متقابلاً حضور و رواج شعر سعدی در میان امیرزادگان چینی هم نشانه گستره‌ی مرزهای ایران فرهنگی است.
شعر فردوسی و حافظ و سعدی و خیام و نظامی در هر جا که باشد، آنجا ایران است. امید که همچنان با ترویج شعر فاخر و موسیقی اصیل ایرانی، با هر صدایی و هر انسان خوش‌نوایی فارغ از جنسیت، گستره مرزهای فرهنگی ایران را بیش از گذشته به رخ جهانیان بنماییم و بذر نشاط و شادی را بکاریم، از تعصب و جهل و نقار و تفرقه، دوری کنیم، نوازنده و خواننده طراز اول را در سیمای ملی نشان دهیم و مردم خویش از موهبت الهی شعر و موسیقی فاخر بهره‌مند سازیم.
    
@IranDel_Channel

💢
👍9
🔴 مارکسیسم فرهنگی چیست؟

مارکسیسم فرهنگی به نظریه‌های انتقادی و موارد استفاده از آن و به‌طورکلی به تأثیرات شاخه‌های چپ نو در فرهنگ، سیاست و علوم گفته می‌شود.
.
مارکسیسم فرهنگی ریشه در «مکتب فرانکفورت» دارد. پیشینه مکتب فرانکفورت به بازه زمانی بین دو جنگ جهانی برمی‌گردد. این مکتب توسط ماکس هورکهایمر در دانشگاه فرانکفورت بنیان‌گذاری شد و چهره‌های اصلی آن تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و والتر بنیامین بودند. گرایش کلی اعضای این مکتب، مارکسیسم بود.

مکتب فرانکفورت در پی بازخوانی و بازفهمی اندیشه‌های مارکسیسم کلاسیک بود تا پاسخی به این سؤال ارائه کند که چرا اندیشه مارکس در کارزار انقلابی علیه انقلاب صنعتی موفق نبوده است. نتیجه کار نئومارکسیست‌های عضو مکتب فرانکفورت ارائه‌ی «نظریه انتقادی» بود.

نظریه انتقادی از نظریه «مارکس» الهام گرفته بود و هدف اصلی آن نشان دادن روابط قدرت در چارچوب پدیده‌های فرهنگی بود! این نظریه از دهه شصت میلادی بر جنبش‌های چپ‌گرا و تفکرات چپ در اروپا و آمریکا اثر گذاشت و هم‌اکنون هم اثرات آن در اغلب مراکز علمی غرب دیده می‌شود.

فمینیسم، عدالت اجتماعی، نوپیشرفت‌گرایی و پسا‌استعمارگرایی نمونه‌هایی از جنبش‌هایی بودند که یا از دل نظریه انتقادی بیرون آمدند یا تحت تأثیر آن قرار گرفتند و به بخشی از مارکسیسم فرهنگی تبدیل شدند.

در مارکسیسم فرهنگی برخلاف مارکسیسم کلاسیک، جنگ طبقاتی بین بورژوازی و پرولتاریا اتفاق نمی‌افتد بلکه بین «استعمارگران/ سرکوبگران» و «استعمار شوندگان/سرکوب شوندگان» اتفاق می‌افتد. در واقع در مارکسیسم فرهنگی اقلیت‌های قومی، مذهبی، نژادی، جنسی و... جای طبقه کارگر را گرفته‌اند.

در مارکسیسم فرهنگی، این اقلیت‌ها گروه‌هایی تحت ستم تعریف می‌شوند. به‌عنوان مثال سفیدپوستان به‌عنوان «سرکوبگر» تعریف می‌شوند و به‌عنوان راه‌حل تنوع نژادی ترویج می‌شود، دگرجنس‌گرایان به عنوان «سرکوبگر» تعریف می‌شوند و به عنوان راه حل همجنس‌گرایی تبلیغ می‌شود و...

جنبه‌ی تبلیغاتی مارکسیسم فرهنگی، «Political correctness» یا نِزاکت سیاسی است. نِزاکت سیاسی رفتار و گفتاری را ترویج می‌دهد که در آن فرد در بیان منظور خود باید نسبت به این اقلیت‌ها باملاحظه و سنجیده عمل کند تا موجب رنجش این اقلیت‌ها که مورد تبعیض اجتماعی هستند، نشود.

روایت‌هایی که توسط مارکسیسم فرهنگی ارائه می‌شود به‌هیچ‌وجه قابل نقد نیستند. هدف از این جنگ بی‌وقفه فرهنگی، تغییر هنجارهای فرهنگی جامعه است.



🔴 برگرفته از مقاله "مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی (آرا و نظریه‌ها)" نوشته‌ی جعفر ابراهیمی‌مینق، محمد امیری، مهدی عامری


@IranDel_Channel

💢
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کلیات شمس را وا کرده، نوروز آمده...


🔴 اجرای کودکان افغانستانی، برگرفته از صفحه محمدحسین جعفریان


@IranDel_Channel

💢
👍8
🔴 #توییت_خوانی

✍️ بازتابِ یک نگاه، بازتابِ یک دیدگاه



🔴 پی‌نوشت:
انتشار یک توییت به معنی تأیید تمام مواضع فرد توییت‌کننده نیست.


@IranDel_Channel

💢
👍9
💚
🤍
❤️

🔴 شهروندان ایرانی که دغدغه‌ی ایران دارند، به کانالِ تلگرامی "ایران‌دل" دعوت‌اند.

نام این کانال‌، از بیت معروفِ حکیم نظامی‌ گنجه‌ای، الهام گرفته شده است:
همه عالم تَن است و ایران‌دل
نیست گوینده،‌ زین قیاس خجل

بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک فایل صوتی در کانالِ ایران‌دل به معنی تایید کل محتوای ارسالی و تمام مواضع صاحب آن محتوا (نویسنده و سخنران و توییت‌زننده) نیست و صرفاً هدف بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه پیرامون تاریخ، فرهنگ، ادبیات، اندیشه‌ی ایرانی و مسائل روز ایران است.

لطفاً به کانالِ تلگرامی ایران‌دل پیوسته و دوستان خود را بدین کانال دعوت کنید و این پیام را در گروه‌های مختلف تلگرامی به اشتراک بگذارید.

https://t.me/IranDel_Channel


@IranDel_Channel

💢
👍11