ایراندل | IranDel
🔴 از وضعِ طبیعی هابز تا دولت مقتدر توسعهگرا؛ تأمّلی بر وقایع ارومیه ✍️ سالار سیفالدینی وقایع اخیر ارومیه نشان داد که همزیستی شهروندان در این خطه، دچار تزلزل گشته و عناصر آشوبطلب با تمام قوا در میدان حاضرند. در چنین شرایطی، حتی اندیشیدن به مقولهی آموزش…
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده
اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان ایرانی شد.
این اتفاقات پس از آن روی داد که مراسم نوروزی در این شهر به شکل قومی سامان داده شد. ابتدا در ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۳ خورشیدی در ارومیه این مراسم توسط گروهی از هموطنان کُرد زبان برگزار و سپس در واکنش به این تجمع نوروزی، توسط رئیس شورای شهر ارومیه فراخوانی داده شد تا به شکل تظاهرات خیابانی به برگزاری مراسم نوروزی ۲۸ اسفندماه اعتراض خیابانی صورت گیرد. با توجه به اهمیت موضوع، گروه رسانهای شرق با احسان هوشمند، کارشناس مسائل قومی در کشور گفت وگویی داشته است. احسان هوشمند در این گپ و گفت نگرانیهای خود از برنامهریزیهای صورتگرفته در مورد برگزاری مراسم نوروزی را با شرق در میان گذاشت.
🔴 گفتوگو را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده
اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان ایرانی شد.
این اتفاقات پس از آن روی داد که مراسم نوروزی در این شهر به شکل قومی سامان داده شد. ابتدا در ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۳ خورشیدی در ارومیه این مراسم توسط گروهی از هموطنان کُرد زبان برگزار و سپس در واکنش به این تجمع نوروزی، توسط رئیس شورای شهر ارومیه فراخوانی داده شد تا به شکل تظاهرات خیابانی به برگزاری مراسم نوروزی ۲۸ اسفندماه اعتراض خیابانی صورت گیرد. با توجه به اهمیت موضوع، گروه رسانهای شرق با احسان هوشمند، کارشناس مسائل قومی در کشور گفت وگویی داشته است. احسان هوشمند در این گپ و گفت نگرانیهای خود از برنامهریزیهای صورتگرفته در مورد برگزاری مراسم نوروزی را با شرق در میان گذاشت.
🔴 گفتوگو را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران به گزارش گروه رسانهای شرق؛ اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ [خورشیدی] در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان ایرانی شد. این اتفاقات پس از آن روی داد که مراسم نوروزی…
👍36👎4
🔴 زبان فارسی، رضاشاه، میرزا حسن رشدیه
✍️ مهدی تدینی
شاید کمی عجیب باشد که در قرن پانزدهم خورشیدی لازم باشد سر آموزشـ«ــِ» زبان مادری و آموزش «به» زبان مادری در ایران بحث کنیم. کسی که تبلیغات قومگرایانه را نمیبیند، یا ته قلب با آن همدل است یا به هر دلیلی خود را به خواب زده است. به هر حال، لازم نیست حتماً ایراندوست باشیم تا هر یک از ما از دمیدن در واگرایی قومی اجتناب کنیم و به مقابله با آن برخیزیم، بلکه کافی است قدری به عواقب این دست واگراییها فکر کنیم.
در تفکرات قومی ــ که البته خودشان بیتعارف به آن میگویند «ملّی» ــ نفرت شدیدی علیه رضاشاه وجود دارد. این نفرت و پروپاگاندا دلایل زیادی دارد و بنیادش بر تصوراتی است که هیچ ربطی به واقعیتهای تاریخی ندارد. نه لازم است پهلویگرا باشیم، نه لازم است ملیگرا باشیم و نه حتی لازم است توسعهگرا باشیم تا با درک حال و روز ایران در آن سالها بپذیریم ظهور پدیدۀ رضاشاه و به همراهش «الیتی» (نخبگانی) که زیر حمایت حکومت او ایدههایشان را پیش میبردند، در نهایت به نفع ما و ایران بوده است. بخشی از نفرتی که در ادبیاتِ قومی علیه رضاشاه مطرح میشود، سر مسئلۀ گسترش مدارس و آموزش یکدست است. مسئله به نحوی روایت میشود که انگار پیش از آن مجموعۀ متنوعی از نظامهای آموزشیِ تکاملیافته، متنوع و چندزبانی در ایران وجود داشته، و حالا کسی آمده و با زور سرنیزه همۀ آنها را تعطیل کرده و یک نظام آموزش واحد با زبان واحد ایجاد کرده است.
از بدیهیاتی که باید توضیح دهیم، این است که چرا «فارسی» زبانِ آموزش در ایران شده است. زبان اصلاً ابزار ارتباطی است و اگر قرار باشد این ماهیت زبان در یک جا نمودی تمامعیار یافته باشد، همین زبان فارسی است. پدر من، در روستایی در فاصلۀ دویستکیلومتری تهران، در گوشۀ شرقی استان «مرکزی» و نزدیک قم متولد شده، اما اگر به زبان مادریاش صحبت کند، من متوجه نمیشوم چه میگوید. اگر فارسی وجود نداشت، اکثر مردم ایران حرف همدیگر را نمیفهمیدند. زبان فارسی را عقل سلیم در قلمرو ایران نگه داشته است. مسئله ربطی به رضاشاه و پهلوی ندارد. بهترین مثالی که برای این واقعیت میتوان آورد میرزاحسن رشدیه (تبریزی) و مدارس اوست که قریب چهل سال پیش از رضاشاه، در دوران ناصرالدینشاه اولین نمونۀ آن در ایروان تأسیس شد.
تردیدی ندارم که میرزاحسن رشدیه را باید یکی از ستارههای تابناک دو قرن اخیر ایران دانست. این مرد اهل قلم و آموزگار بود، اما از هر شوالیهای جنگجوتر بود! در پانزده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه بارها در تبریز مدرسه ساخت و مدرسهاش را ویران کردند. بارها خود او را تکفیر کردند و مجبور میشد شبانه به مشهد بگریزد. این راد مرد، پنج یا شش بار در عرض چند سال از تبریز به مشهد گریخت و سرانجام در مشهد هم ضربات چماق بر سرش بارید استخوان دستش را شکست. فقط یک جنگجوی بزرگ پس از بارها شکست، باز میتواند قامت راست کند و راهش را ادامه دهد. در اینجا قصد ندارم داستان میرزاحسن را روایت کنم (پیشتر در پستی دربارهاش نوشتهام). اما این فراز را میگویم تا درسی برای همۀ آرزومندان باشد: برای بار چندم حمله کردند تا مدرسهاش را در تبریز خراب کنند. پس از غارت مدرسه، نارنجکی در مدرسه منفجر کردند که بخشی از بنا تخریب شد. رشدیه میخندید. کسی به او گفت: «خانه خراب! همه به حال تو میگریند، تو میخندی؟» رشدیه جواب داد: «هر پارهآجری مدرسهای خواهد شد! آن روز را میبینم و میخندم. کاش زنده باشم و ببینم.»
«مردمیترین» مدرسهای که در ایران ساخته شد، بدون کمک علمای دین و نهادهای دولتی، مدرسۀ رشدیه بود. پرسشم این است که رشدیه در مدرسههایی که در ایروان و تبریز ساخت، «به» چه زبانی تدریس میکرد؟ روزی که رشدیه مدرسهاش را در ایروان تأسیس کرد، آن کسی که قرار بود نیمقرن بعد رضاشاه شود، طفلی چهار پنج ساله بود. آیا رشدیه دچار شووینیسم بود؟ ایرانشهری و ناسیونالیست بود؟ شاید هم زندهیاد رشدیه چهل سال قبل از موسولینی فاشیست بوده! چنین حرفهایی حتی در قالب طنز هم شرمآور است. رشدیه همان کاری را کرد که از گذشتههای دور در ایران میشد. برای او بدیهی بود که در مدرسه «گلستان» درس دهد. اما در این میان، شاید غمانگیزترین وجه مسئله این باشد که در پروپاگاندای قومیتی، قدر این شخصیتهای بزرگ پایمال میشود؛ مثل اینکه عکس و یادگارهای پدارنمان را در آتش اندازیم و بر خاکسترش پایکوبی کنیم.
(خاطرۀ نقلشده از کتاب سوانح عمر، اثر شمسالدین رشدیه، پسر میرزا حسن، ص ۲۹.)
🔴 پینوشت:
۱) یادداشتِ «بررسی رسمیتِ زبان و خطِّ فارسی در قانون اساسی مشروطه و متمم آن» را «اینجا» بخوانید.
۲) تصاویرِ «نظامنامۀ انتخاباتِ مجلس شورای ملّی» (۱۷ شهریور ۱۲۸۵ خورشیدی) را از «اینجا» ببینید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبان فارسی، رضاشاه، میرزا حسن رشدیه
✍️ مهدی تدینی
شاید کمی عجیب باشد که در قرن پانزدهم خورشیدی لازم باشد سر آموزشـ«ــِ» زبان مادری و آموزش «به» زبان مادری در ایران بحث کنیم. کسی که تبلیغات قومگرایانه را نمیبیند، یا ته قلب با آن همدل است یا به هر دلیلی خود را به خواب زده است. به هر حال، لازم نیست حتماً ایراندوست باشیم تا هر یک از ما از دمیدن در واگرایی قومی اجتناب کنیم و به مقابله با آن برخیزیم، بلکه کافی است قدری به عواقب این دست واگراییها فکر کنیم.
در تفکرات قومی ــ که البته خودشان بیتعارف به آن میگویند «ملّی» ــ نفرت شدیدی علیه رضاشاه وجود دارد. این نفرت و پروپاگاندا دلایل زیادی دارد و بنیادش بر تصوراتی است که هیچ ربطی به واقعیتهای تاریخی ندارد. نه لازم است پهلویگرا باشیم، نه لازم است ملیگرا باشیم و نه حتی لازم است توسعهگرا باشیم تا با درک حال و روز ایران در آن سالها بپذیریم ظهور پدیدۀ رضاشاه و به همراهش «الیتی» (نخبگانی) که زیر حمایت حکومت او ایدههایشان را پیش میبردند، در نهایت به نفع ما و ایران بوده است. بخشی از نفرتی که در ادبیاتِ قومی علیه رضاشاه مطرح میشود، سر مسئلۀ گسترش مدارس و آموزش یکدست است. مسئله به نحوی روایت میشود که انگار پیش از آن مجموعۀ متنوعی از نظامهای آموزشیِ تکاملیافته، متنوع و چندزبانی در ایران وجود داشته، و حالا کسی آمده و با زور سرنیزه همۀ آنها را تعطیل کرده و یک نظام آموزش واحد با زبان واحد ایجاد کرده است.
از بدیهیاتی که باید توضیح دهیم، این است که چرا «فارسی» زبانِ آموزش در ایران شده است. زبان اصلاً ابزار ارتباطی است و اگر قرار باشد این ماهیت زبان در یک جا نمودی تمامعیار یافته باشد، همین زبان فارسی است. پدر من، در روستایی در فاصلۀ دویستکیلومتری تهران، در گوشۀ شرقی استان «مرکزی» و نزدیک قم متولد شده، اما اگر به زبان مادریاش صحبت کند، من متوجه نمیشوم چه میگوید. اگر فارسی وجود نداشت، اکثر مردم ایران حرف همدیگر را نمیفهمیدند. زبان فارسی را عقل سلیم در قلمرو ایران نگه داشته است. مسئله ربطی به رضاشاه و پهلوی ندارد. بهترین مثالی که برای این واقعیت میتوان آورد میرزاحسن رشدیه (تبریزی) و مدارس اوست که قریب چهل سال پیش از رضاشاه، در دوران ناصرالدینشاه اولین نمونۀ آن در ایروان تأسیس شد.
تردیدی ندارم که میرزاحسن رشدیه را باید یکی از ستارههای تابناک دو قرن اخیر ایران دانست. این مرد اهل قلم و آموزگار بود، اما از هر شوالیهای جنگجوتر بود! در پانزده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه بارها در تبریز مدرسه ساخت و مدرسهاش را ویران کردند. بارها خود او را تکفیر کردند و مجبور میشد شبانه به مشهد بگریزد. این راد مرد، پنج یا شش بار در عرض چند سال از تبریز به مشهد گریخت و سرانجام در مشهد هم ضربات چماق بر سرش بارید استخوان دستش را شکست. فقط یک جنگجوی بزرگ پس از بارها شکست، باز میتواند قامت راست کند و راهش را ادامه دهد. در اینجا قصد ندارم داستان میرزاحسن را روایت کنم (پیشتر در پستی دربارهاش نوشتهام). اما این فراز را میگویم تا درسی برای همۀ آرزومندان باشد: برای بار چندم حمله کردند تا مدرسهاش را در تبریز خراب کنند. پس از غارت مدرسه، نارنجکی در مدرسه منفجر کردند که بخشی از بنا تخریب شد. رشدیه میخندید. کسی به او گفت: «خانه خراب! همه به حال تو میگریند، تو میخندی؟» رشدیه جواب داد: «هر پارهآجری مدرسهای خواهد شد! آن روز را میبینم و میخندم. کاش زنده باشم و ببینم.»
«مردمیترین» مدرسهای که در ایران ساخته شد، بدون کمک علمای دین و نهادهای دولتی، مدرسۀ رشدیه بود. پرسشم این است که رشدیه در مدرسههایی که در ایروان و تبریز ساخت، «به» چه زبانی تدریس میکرد؟ روزی که رشدیه مدرسهاش را در ایروان تأسیس کرد، آن کسی که قرار بود نیمقرن بعد رضاشاه شود، طفلی چهار پنج ساله بود. آیا رشدیه دچار شووینیسم بود؟ ایرانشهری و ناسیونالیست بود؟ شاید هم زندهیاد رشدیه چهل سال قبل از موسولینی فاشیست بوده! چنین حرفهایی حتی در قالب طنز هم شرمآور است. رشدیه همان کاری را کرد که از گذشتههای دور در ایران میشد. برای او بدیهی بود که در مدرسه «گلستان» درس دهد. اما در این میان، شاید غمانگیزترین وجه مسئله این باشد که در پروپاگاندای قومیتی، قدر این شخصیتهای بزرگ پایمال میشود؛ مثل اینکه عکس و یادگارهای پدارنمان را در آتش اندازیم و بر خاکسترش پایکوبی کنیم.
(خاطرۀ نقلشده از کتاب سوانح عمر، اثر شمسالدین رشدیه، پسر میرزا حسن، ص ۲۹.)
🔴 پینوشت:
۱) یادداشتِ «بررسی رسمیتِ زبان و خطِّ فارسی در قانون اساسی مشروطه و متمم آن» را «اینجا» بخوانید.
۲) تصاویرِ «نظامنامۀ انتخاباتِ مجلس شورای ملّی» (۱۷ شهریور ۱۲۸۵ خورشیدی) را از «اینجا» ببینید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
🔴 بررسی رسمیّتِ زبان و خطِّ فارسی در قانونِ اساسی مشروطه و متمم آن
با بررّسی تاریخِ اجتماعی ایران در مییابیم که دیر بازی است زبان و خطِّ فارسی، زبانِ دیوانی، ادبی، تمدنی، فرهنگی و میانجی ایرانیان محسوب شده و ساختار آموزش - اعم از رسمی و غیر رسمی - خود…
🔴 بررسی رسمیّتِ زبان و خطِّ فارسی در قانونِ اساسی مشروطه و متمم آن
با بررّسی تاریخِ اجتماعی ایران در مییابیم که دیر بازی است زبان و خطِّ فارسی، زبانِ دیوانی، ادبی، تمدنی، فرهنگی و میانجی ایرانیان محسوب شده و ساختار آموزش - اعم از رسمی و غیر رسمی - خود…
👍55👎5
ایراندل | IranDel
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان…
🔴 رصد سرگذشت مشترک یک ملت در دو چهرۀ نجیب و رنج دیده
✍️ یادداشت دکتر حکمتاله ملاصالحی پس از مشاهدۀ تصویر دو دختر هممیهنِ کُرد و آذری ارومیهای در روزگار قاجاریه
در میان مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار برگرفته شده از دومین مجموعه آرشیو کاخ گلستان منتشر شده به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ هجری خورشیدی، تصویر دو دختر هم میهن کُرد و آذری را در ارومیه میبینیم که تنگاتنگ کنار هم نشسته اند. تصویر دو دختری که تصویر ایران آن روزگار نیز در چهرهشان در آرایش پوششان نمایان است.
تصویر ایرانی که با همه رنگارنگی و غنای فرهنگیش، همیشه ایرانی بودن و ایرانی ماندن و زیست اقلیم و عالم ایرانیاش را پاسداشته و ایران مانده است.
تصویر دو دختری که در چهرۀ نجیب و رنجدیدهشان سرگذشتِ مشترک یک ملت را هم میتوان ردیابی و رصد، هم بازخوانی و تفسیر کرد. کنار هم بودن و کنار هم زیستن و کنار هم ماندن اگر در برخی از کشورهای نوبنیاد روزگار ما ممکن است نوعی تعارف یا اغراق و یا مداهنه تفسیر شود؛ در جغرافیای رنگارنگ تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی نه تنها سخن از تعارف و اغراق و مداهنه در میان نیست که یک جهان تاریخ، یک جهان میراث مشترک، یک جهان سرگذشت مشترک، یک جهان همزیستی گرم و صمیمانه مشترک در پس پشتشان دیده میشود و گواه بر راستی سرگذشتِ مشترک و تاریخ و فرهنگ و جامعه و جهان مشترک یک ملت هستند و به صراحت به ما میگویند و گواهی میدهند ایران یک حقیقتِ تاریخی و مدنی و معنوی و اقلیم و عالم خاص ملتی دیرینه و دیرپاست. ساخته و پرداخته تحولات و بازیهای سیاسی قدرتهای سلطۀ عالم جدید نیست.
نودولتیان و مدیران خفته و خواب گرفته و خوابگرد مُلک و ملت ما، تاریخ بخوانند و تاریخ بدانند تا بشناسند و بفهمند ایران کجاست و حاکمان و مدیران چه سرزمین پیچیده و رنگارنگ و ملت و میهن تاریخی و غنی از مواریثِ فرهنگی هستند و بیش از این بیخردانه فتنهها را دامن نزنند! و فتنهانگیزی نکنند.
۴ فروردین ۱۴۰۴
@IranDel_Channel
💢
🔴 رصد سرگذشت مشترک یک ملت در دو چهرۀ نجیب و رنج دیده
✍️ یادداشت دکتر حکمتاله ملاصالحی پس از مشاهدۀ تصویر دو دختر هممیهنِ کُرد و آذری ارومیهای در روزگار قاجاریه
در میان مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار برگرفته شده از دومین مجموعه آرشیو کاخ گلستان منتشر شده به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ هجری خورشیدی، تصویر دو دختر هم میهن کُرد و آذری را در ارومیه میبینیم که تنگاتنگ کنار هم نشسته اند. تصویر دو دختری که تصویر ایران آن روزگار نیز در چهرهشان در آرایش پوششان نمایان است.
تصویر ایرانی که با همه رنگارنگی و غنای فرهنگیش، همیشه ایرانی بودن و ایرانی ماندن و زیست اقلیم و عالم ایرانیاش را پاسداشته و ایران مانده است.
تصویر دو دختری که در چهرۀ نجیب و رنجدیدهشان سرگذشتِ مشترک یک ملت را هم میتوان ردیابی و رصد، هم بازخوانی و تفسیر کرد. کنار هم بودن و کنار هم زیستن و کنار هم ماندن اگر در برخی از کشورهای نوبنیاد روزگار ما ممکن است نوعی تعارف یا اغراق و یا مداهنه تفسیر شود؛ در جغرافیای رنگارنگ تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی نه تنها سخن از تعارف و اغراق و مداهنه در میان نیست که یک جهان تاریخ، یک جهان میراث مشترک، یک جهان سرگذشت مشترک، یک جهان همزیستی گرم و صمیمانه مشترک در پس پشتشان دیده میشود و گواه بر راستی سرگذشتِ مشترک و تاریخ و فرهنگ و جامعه و جهان مشترک یک ملت هستند و به صراحت به ما میگویند و گواهی میدهند ایران یک حقیقتِ تاریخی و مدنی و معنوی و اقلیم و عالم خاص ملتی دیرینه و دیرپاست. ساخته و پرداخته تحولات و بازیهای سیاسی قدرتهای سلطۀ عالم جدید نیست.
نودولتیان و مدیران خفته و خواب گرفته و خوابگرد مُلک و ملت ما، تاریخ بخوانند و تاریخ بدانند تا بشناسند و بفهمند ایران کجاست و حاکمان و مدیران چه سرزمین پیچیده و رنگارنگ و ملت و میهن تاریخی و غنی از مواریثِ فرهنگی هستند و بیش از این بیخردانه فتنهها را دامن نزنند! و فتنهانگیزی نکنند.
۴ فروردین ۱۴۰۴
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل + | + IranDel
📷 عکس یادگاری دو دخترِ ایرانی کُرد و آذری در شهر ارومیه
از مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار
برداشت از دومین مجموعه بایگانی کاخ گلستان تهران که به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی منتشر شده است.
@IranDel_Channel
💢
از مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار
برداشت از دومین مجموعه بایگانی کاخ گلستان تهران که به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی منتشر شده است.
@IranDel_Channel
💢
👍31👎4
🔴 دشمنانِ معجزۀ «وحدت در کثرت» ایران
✍️ حامد میرزاحسینی، کنشگر مدنی - سیاسی اردبیلی
هویت تاریخی ایرانی، ساختمانِ نظری استواریست که ملّتِ ایران را در فراز و نشیبهای تاریخ، فارغ از کثرتهای زبانی و مذهبی، همچون یک کلِّ منسجم و یک پیکر واحد، نگه داشته است. نوروز یکی از بهترین نمادهای معجزۀ «وحدت در کثرت» ایرانیان بوده و در طول هزاران سال اخیر بطور پایداری توسط ایرانیان نکو داشته شده است.
اما هرچقدر که نیاکانِ ما در برپایی و پاسداشتِ هویتِ ایرانی و این خودآگاهی ملّی تاریخی مُصر بودند و مردم ما نسبت به آن حساسیت دارند، برخی مسئولان کشور نسبت به آن بیاعتنا هستند. بخشی از این بیاعتنایی ناشی از نگاه ایدئولوژیک به هویت ملّی و رقیب دانستن آن است و بخشی دیگر ناشی از فرصتطلبی قومگرایان در نفوذ به ساختاری که هویتِ ملّی را تهدید میبیند اما حساسیت کمتری نسبت به خدشهدار شدن وحدتِ ملّی توسط قومگرایان دارد.
اوج این بیاعتنایی به هویت ملّی، در ماجرای ارومیه دیده میشود. در شهری که خود یک «ایرانِ کوچک» است، بجای برگزاری یک رویداد فراگیر ملّی در مرکز شهر که جایی برای همبستگی کثرتهای ایرانی و بازتولید خودآگاهی ملّی باشد، مجوز رسمی برای برگزاری قومی نوروز صرفاً به هموطنانِ کُرد داده میشود و همان مراجع که چنین تفکیکی میان ملّتِ ایران قائل شدهاند، با آگاهی از نگرانی برخی اقشار مردم نسبت به قدرتنمایی پانکُردها، اینبار زمینۀ برگزاری قومی عزاداری توسط برخی اقشارِ آذریها را فراهم میکنند. شهری که صدها سال، محلِّ همزیستی ایرانیانِ آذری، کُرد، ارمنی، آشوری و غیره بوده و نماد همزیستی ایرانی است، به همتِ برخی مسئولانِ استان و بر خلاف خواستِ مردم، به محلِّ عربدهکشی پانتُرکیستها و پانکُردها تبدیل میشود و شعارهای این اقلیتها با صدای بلند سر داده میشود.
یگانه نکتۀ مثبت و مبارک در این جریان این است که قریب به اتفاق مردم و نخبگان در شهرهای آذربایجان، این رویداد را نه درگیری آذری و کُرد، که به درستی و درایت، عامدانه و مشکوک و در جهت اهداف خاص گروهی برآورد کردند و نسبت به عاقبتِ خونینِ تقویتِ قومگرایی بجای تأکید بر همزیستی و هویتِ ملّی آگاهتر شدند.
توضیحِ عکس:
این عکس را سال پیش از دیواری در شهر اردبیل انداختم. نوشته: «یاشاسین کُردستان، بژی آذربایجان»
اما گویا این شعار زیبای ملّی، مورد پسند عدهای که یا قومگرا هستند و یا نفعی در تفرقهافکنی قومی دارند، نبوده است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 دشمنانِ معجزۀ «وحدت در کثرت» ایران
✍️ حامد میرزاحسینی، کنشگر مدنی - سیاسی اردبیلی
هویت تاریخی ایرانی، ساختمانِ نظری استواریست که ملّتِ ایران را در فراز و نشیبهای تاریخ، فارغ از کثرتهای زبانی و مذهبی، همچون یک کلِّ منسجم و یک پیکر واحد، نگه داشته است. نوروز یکی از بهترین نمادهای معجزۀ «وحدت در کثرت» ایرانیان بوده و در طول هزاران سال اخیر بطور پایداری توسط ایرانیان نکو داشته شده است.
اما هرچقدر که نیاکانِ ما در برپایی و پاسداشتِ هویتِ ایرانی و این خودآگاهی ملّی تاریخی مُصر بودند و مردم ما نسبت به آن حساسیت دارند، برخی مسئولان کشور نسبت به آن بیاعتنا هستند. بخشی از این بیاعتنایی ناشی از نگاه ایدئولوژیک به هویت ملّی و رقیب دانستن آن است و بخشی دیگر ناشی از فرصتطلبی قومگرایان در نفوذ به ساختاری که هویتِ ملّی را تهدید میبیند اما حساسیت کمتری نسبت به خدشهدار شدن وحدتِ ملّی توسط قومگرایان دارد.
اوج این بیاعتنایی به هویت ملّی، در ماجرای ارومیه دیده میشود. در شهری که خود یک «ایرانِ کوچک» است، بجای برگزاری یک رویداد فراگیر ملّی در مرکز شهر که جایی برای همبستگی کثرتهای ایرانی و بازتولید خودآگاهی ملّی باشد، مجوز رسمی برای برگزاری قومی نوروز صرفاً به هموطنانِ کُرد داده میشود و همان مراجع که چنین تفکیکی میان ملّتِ ایران قائل شدهاند، با آگاهی از نگرانی برخی اقشار مردم نسبت به قدرتنمایی پانکُردها، اینبار زمینۀ برگزاری قومی عزاداری توسط برخی اقشارِ آذریها را فراهم میکنند. شهری که صدها سال، محلِّ همزیستی ایرانیانِ آذری، کُرد، ارمنی، آشوری و غیره بوده و نماد همزیستی ایرانی است، به همتِ برخی مسئولانِ استان و بر خلاف خواستِ مردم، به محلِّ عربدهکشی پانتُرکیستها و پانکُردها تبدیل میشود و شعارهای این اقلیتها با صدای بلند سر داده میشود.
یگانه نکتۀ مثبت و مبارک در این جریان این است که قریب به اتفاق مردم و نخبگان در شهرهای آذربایجان، این رویداد را نه درگیری آذری و کُرد، که به درستی و درایت، عامدانه و مشکوک و در جهت اهداف خاص گروهی برآورد کردند و نسبت به عاقبتِ خونینِ تقویتِ قومگرایی بجای تأکید بر همزیستی و هویتِ ملّی آگاهتر شدند.
توضیحِ عکس:
این عکس را سال پیش از دیواری در شهر اردبیل انداختم. نوشته: «یاشاسین کُردستان، بژی آذربایجان»
اما گویا این شعار زیبای ملّی، مورد پسند عدهای که یا قومگرا هستند و یا نفعی در تفرقهافکنی قومی دارند، نبوده است.
@IranDel_Channel
💢
👍33👎3
ایراندل | IranDel
🔴 رصد سرگذشت مشترک یک ملت در دو چهرۀ نجیب و رنج دیده ✍️ یادداشت دکتر حکمتاله ملاصالحی پس از مشاهدۀ تصویر دو دختر هممیهنِ کُرد و آذری ارومیهای در روزگار قاجاریه در میان مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار برگرفته شده از دومین مجموعه آرشیو کاخ گلستان منتشر…
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
نگین همزیستی تاریخی اقوام ایرانی را تنگنظریهای قومی و پروژههای ضد ایرانی مشکوک و رسوا تهدید میکند
✍️ افشین جعفرزاده
اینجا ارومیه است. شهری ایرانی که در فراز و فرودهایش، یورشهای بیگانگان روس و عثمانی، فریبکاریها و تفرقهافکنیهای میسیونهای فرانسوی و بریتانیایی و خونآشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژههای تجزیهطلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقههای استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشهوری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقهالاسلام، تربیت، تمدن، منوچهر مرتضوی، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشتههای فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است. فرزندان و همدلان آنها زندهاند و نظارهگر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند. ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند. آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانیِ هخامنشی (آتروپات) دارد با پیشینهای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته. مگر عثمانیهای اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم، ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد، اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی - مذهبی در آشفته بازار سالهای پس از جنگ جهانی اول راهاندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلقاش را به ایران و ایرانیگری هیچگاه از دست نداده است. همه آنها رفتهاند، اما ارومیه مانده و ایراناش و سنتهای ملی نوروز و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر و شب چله. ارومیهای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز ایران و هممیهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
همان ارومیهای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمهها و نقشههای پلید و تفرقهافکنانه بیگانه شد. زخم کشتار و قتلعام هزاران شهروند جانش را خسته کرد. ولی سر خم نکرد. هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید، به روشنی میتوان دستان منحوس بیگانه و بیتدبیری و سادهلوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سدههاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشتهاند.
ویروس قومگرایی پانتُرکی و پانکُردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند. ولی اطمینان دارم بهسان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد.
شک نکنید، قوم و قبیلهگراییهای ساختگی و تعمدی و پروژهای نهایتاً همدلی بین شهروندان این شهر را عمیقتر کرده و قومگرایان را از هر سنخی باشند رسواتر از گذشته خواهد کرد.
فریب برخی رویههای تباه و قومگرایانهی تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید. موجسواران و سادهلوحان شاید دلخوش به اینها باشند. ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملّی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده، گرامیاش داشتهاند.
نوروز تُرکی و کُردی هم نداشته و نداریم
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفتسین و سیزده بدر و چهارشنبه سوریاش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژهبازان و کسانی که راه را بیراهه میروند و سنتهای ملی - ایرانی را به قومگرایی باطل و تفرقهافکنانه فرو میکاهند. اینجا کسی متعلق به ملتِ تُرک و ملتِ کُرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکلگیری اختلافات ساختگی بشوند. حیات و ممات روزانه و دیرین تُرک[زبان]ها و کُردها در این منطقه در هم تنیدهتر از این هست که پروژهبازان بخواهند از این آب گلآلود ماهیهای تفرقه و فدرالخواهی و درگیریهای تصنعی و ضدِّ ایرانی بگیرند.
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابتها نیست. نمی خواهم برخی ناهنجاریها را پردهپوشی سادهلوحانه بکنم، ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد. اگر اهل خرد حساسیتها را دریابند، اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانیگری و همگامی و همدلی با دیگر هممیهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تأکید موکد کنند.
پاینده باد ایرانزمین
یاشاسین ارومیه
بژی ارومیه
افشین جعفرزاده
۵ فروردین ۱۴۰۴
ایران، آذربایجان غربی، ارومیه
@IranDel_Channel
💢
🔴 هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
نگین همزیستی تاریخی اقوام ایرانی را تنگنظریهای قومی و پروژههای ضد ایرانی مشکوک و رسوا تهدید میکند
✍️ افشین جعفرزاده
اینجا ارومیه است. شهری ایرانی که در فراز و فرودهایش، یورشهای بیگانگان روس و عثمانی، فریبکاریها و تفرقهافکنیهای میسیونهای فرانسوی و بریتانیایی و خونآشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژههای تجزیهطلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقههای استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشهوری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقهالاسلام، تربیت، تمدن، منوچهر مرتضوی، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشتههای فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است. فرزندان و همدلان آنها زندهاند و نظارهگر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند. ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند. آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانیِ هخامنشی (آتروپات) دارد با پیشینهای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته. مگر عثمانیهای اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم، ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد، اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی - مذهبی در آشفته بازار سالهای پس از جنگ جهانی اول راهاندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلقاش را به ایران و ایرانیگری هیچگاه از دست نداده است. همه آنها رفتهاند، اما ارومیه مانده و ایراناش و سنتهای ملی نوروز و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر و شب چله. ارومیهای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز ایران و هممیهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
همان ارومیهای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمهها و نقشههای پلید و تفرقهافکنانه بیگانه شد. زخم کشتار و قتلعام هزاران شهروند جانش را خسته کرد. ولی سر خم نکرد. هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید، به روشنی میتوان دستان منحوس بیگانه و بیتدبیری و سادهلوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سدههاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشتهاند.
ویروس قومگرایی پانتُرکی و پانکُردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند. ولی اطمینان دارم بهسان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد.
شک نکنید، قوم و قبیلهگراییهای ساختگی و تعمدی و پروژهای نهایتاً همدلی بین شهروندان این شهر را عمیقتر کرده و قومگرایان را از هر سنخی باشند رسواتر از گذشته خواهد کرد.
فریب برخی رویههای تباه و قومگرایانهی تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید. موجسواران و سادهلوحان شاید دلخوش به اینها باشند. ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملّی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده، گرامیاش داشتهاند.
نوروز تُرکی و کُردی هم نداشته و نداریم
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفتسین و سیزده بدر و چهارشنبه سوریاش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژهبازان و کسانی که راه را بیراهه میروند و سنتهای ملی - ایرانی را به قومگرایی باطل و تفرقهافکنانه فرو میکاهند. اینجا کسی متعلق به ملتِ تُرک و ملتِ کُرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکلگیری اختلافات ساختگی بشوند. حیات و ممات روزانه و دیرین تُرک[زبان]ها و کُردها در این منطقه در هم تنیدهتر از این هست که پروژهبازان بخواهند از این آب گلآلود ماهیهای تفرقه و فدرالخواهی و درگیریهای تصنعی و ضدِّ ایرانی بگیرند.
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابتها نیست. نمی خواهم برخی ناهنجاریها را پردهپوشی سادهلوحانه بکنم، ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد. اگر اهل خرد حساسیتها را دریابند، اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانیگری و همگامی و همدلی با دیگر هممیهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تأکید موکد کنند.
پاینده باد ایرانزمین
یاشاسین ارومیه
بژی ارومیه
افشین جعفرزاده
۵ فروردین ۱۴۰۴
ایران، آذربایجان غربی، ارومیه
@IranDel_Channel
💢
👍54👎9
ایراندل | IranDel
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان…
🔴 احسان هوشمند، ایرانشناس: صفر تا صد حادثه اخیر ارومیه در داخل کشور طراحی شده است / تمام حاشیهها ناشی از سوءتدبیر مدیران داخلی بود
احسان هوشمند در گفتوگو با جماران با اشاره به حادثه اخیر ارومیه و تنش رخداده در این شهر که منجر به سردادن شعارهای تجزیهطلبانه و تفرقهافکنانه سازماندهیشده توسط تعدادی از افراطیهای قومگرا در حضور مسئولین استانی شده بود، اظهار کرد: اساساً در سده اخیر، هر گونه قومگرایی و افراطیگری قومی در منطقه تحت پشتیبانی سرویسهای امنیتی کشورهای همسایه بوده است؛ کما اینکه شوروی در دهه ۲۰ جریانات مرتبط با فرقه پیشهوری را در ایران علم کرد و در ابتدای انقلاب اسلامی نیز دولت عراق از گروههای تروریستی در مناطق کُردنشین کشور حمایت میکرد. امروز هم قطعاً در چالشهایی که با نام اقوام ایرانی در کشور به وجود میآید، برخی دولتهای منطقهای یا فرامنطقهای نقش دارند، اما اینکه بخواهیم اتفاق اخیر ارومیه را صرفاً به دخالت کشورهای همسایه نسبت دهیم، بسیار اشتباه است و علل اصلی را باید در داخل کشور و محاسبات نادرست و اشتباهات مسئولین استانی و کشوری جستوجو کرد.
وی افزود: استفاده ابزاری از مباحث قومی و مناسک ملی برای پیشبرد اهداف سیاسی اقدامی نادرست و مخالف روح همبستگی ملی در کشوری تاریخی چون ایران است و هیچ دستگاهی نباید این حوزه را سیاسی و امنیتی کند و یا آن را به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف خود مورد استفاده قرار دهد. این را باید در نظر گرفت زمانی که آقایان مسئولان خودشان شرایطی را در داخل برای بروز تنش و حادثه فراهم میکنند، طبیعی است که رقبا و دشمنان خارجی هم از آن بهرهبرداری کنند.
🔴 این گفتوگو را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 احسان هوشمند، ایرانشناس: صفر تا صد حادثه اخیر ارومیه در داخل کشور طراحی شده است / تمام حاشیهها ناشی از سوءتدبیر مدیران داخلی بود
احسان هوشمند در گفتوگو با جماران با اشاره به حادثه اخیر ارومیه و تنش رخداده در این شهر که منجر به سردادن شعارهای تجزیهطلبانه و تفرقهافکنانه سازماندهیشده توسط تعدادی از افراطیهای قومگرا در حضور مسئولین استانی شده بود، اظهار کرد: اساساً در سده اخیر، هر گونه قومگرایی و افراطیگری قومی در منطقه تحت پشتیبانی سرویسهای امنیتی کشورهای همسایه بوده است؛ کما اینکه شوروی در دهه ۲۰ جریانات مرتبط با فرقه پیشهوری را در ایران علم کرد و در ابتدای انقلاب اسلامی نیز دولت عراق از گروههای تروریستی در مناطق کُردنشین کشور حمایت میکرد. امروز هم قطعاً در چالشهایی که با نام اقوام ایرانی در کشور به وجود میآید، برخی دولتهای منطقهای یا فرامنطقهای نقش دارند، اما اینکه بخواهیم اتفاق اخیر ارومیه را صرفاً به دخالت کشورهای همسایه نسبت دهیم، بسیار اشتباه است و علل اصلی را باید در داخل کشور و محاسبات نادرست و اشتباهات مسئولین استانی و کشوری جستوجو کرد.
وی افزود: استفاده ابزاری از مباحث قومی و مناسک ملی برای پیشبرد اهداف سیاسی اقدامی نادرست و مخالف روح همبستگی ملی در کشوری تاریخی چون ایران است و هیچ دستگاهی نباید این حوزه را سیاسی و امنیتی کند و یا آن را به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف خود مورد استفاده قرار دهد. این را باید در نظر گرفت زمانی که آقایان مسئولان خودشان شرایطی را در داخل برای بروز تنش و حادثه فراهم میکنند، طبیعی است که رقبا و دشمنان خارجی هم از آن بهرهبرداری کنند.
🔴 این گفتوگو را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍36👎23
🔴 خطاب به اردوغان متوهمِ جانشین عثمانی و نوچههای تجزیهطلب پانتُرکیسم که سر در آخور آنکارا دارند:
رومی آمد بر در تبریز و بر خود رید و رفت
✍️ علی بهرامسری بختیاری
"شاه طهماسب صفوی (پادشاه ایران) خطاب به سلطان سلیمان عثمانی:
"... آن چنان که از تو به ظهور رسید که سیصد هزار کس برداشته به عرابه و توپ و تفنگ و یراق چهار ساله و اسعاد حمایت القاص متوجه ایران شدی و بعد از آن که به حوالی این دیار رسیدی، نتوانستی که یک روز توقف کنی؛ آخر الأمر بیچاره را به صد بلا گرفتار ساخته، به خاک تیره برابر نموده، مراجعت نمودی. چنان که یکی از شیعه گفته:
رومی آمد بر در تبریز و بر خود رید و رفت
ریده ریده از در تبریز واگردید و رفت"
این نامه تاریخی در سال ۹۶۱ هجری قمری و بعد از چهار بار تاختن ناکام سلطان سلیمان عثمانی به ایران از سوی شاه طهماسب نوشته شده است.
کتاب شاه طهماسب، مجموعه اسناد و مکاتبات، عبدالحسین نوائی، صفحه ۲۳۲
@IranDel_Channel
💢
رومی آمد بر در تبریز و بر خود رید و رفت
✍️ علی بهرامسری بختیاری
"شاه طهماسب صفوی (پادشاه ایران) خطاب به سلطان سلیمان عثمانی:
"... آن چنان که از تو به ظهور رسید که سیصد هزار کس برداشته به عرابه و توپ و تفنگ و یراق چهار ساله و اسعاد حمایت القاص متوجه ایران شدی و بعد از آن که به حوالی این دیار رسیدی، نتوانستی که یک روز توقف کنی؛ آخر الأمر بیچاره را به صد بلا گرفتار ساخته، به خاک تیره برابر نموده، مراجعت نمودی. چنان که یکی از شیعه گفته:
رومی آمد بر در تبریز و بر خود رید و رفت
ریده ریده از در تبریز واگردید و رفت"
این نامه تاریخی در سال ۹۶۱ هجری قمری و بعد از چهار بار تاختن ناکام سلطان سلیمان عثمانی به ایران از سوی شاه طهماسب نوشته شده است.
کتاب شاه طهماسب، مجموعه اسناد و مکاتبات، عبدالحسین نوائی، صفحه ۲۳۲
@IranDel_Channel
💢
👍81👎14
Forwarded from ایراندل | IranDel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ششم فروردین (خورداد روز از ماه فروردین) روز بزرگداشتِ زرتشت، شاعر و فیلسوف خردگرای ایرانی
برخی از زرتشتیان معتقدند در چنین روزی در زمان فرمانروایی لهراسب، اشو زرتشت در خانهی پدرش در كنار رود درجی كه به دریاچه چیچَست (ارومیه) میریخت با چهرهی نورانی از مادرش "دغدو" زاده شد و چون نام خاندان پدرش سپنتمان بود او را زرتشت سپنتمان نام نهادند و همچنین در روز خورداد از فروردین ماه در زمان شاه گشتاسب كیانی از سوی اهورامزدا به پیامبری برگزیده شد.
آنها معتقدند اوستا یكی از كهنترین نوشتارهای جهان و نشان شارسانی (تمدن) پیشرفتهی ایرانیان باستان است و گاتها، سخنان اَشو زرتشت كهنترین و با ارزشترین بخش اوستا است كه باید آن را پایهی آیین مزدیسنا یا یكتاپرستی و كیش زرتشت دانست.
🔴 پینوشت:
ویدئو مربوط به آتشکدهی آذرگشسب (تخت سلیمان) در شهر تکاب استان آذربایجانغربی است که یکی از سه آتشکدهی اصلی و مهم ایران در دورهی ساسانیان بوده و در روایاتی محل زادگاه زرتشت معرفی شده است.
@IranDel_Channel
💢
برخی از زرتشتیان معتقدند در چنین روزی در زمان فرمانروایی لهراسب، اشو زرتشت در خانهی پدرش در كنار رود درجی كه به دریاچه چیچَست (ارومیه) میریخت با چهرهی نورانی از مادرش "دغدو" زاده شد و چون نام خاندان پدرش سپنتمان بود او را زرتشت سپنتمان نام نهادند و همچنین در روز خورداد از فروردین ماه در زمان شاه گشتاسب كیانی از سوی اهورامزدا به پیامبری برگزیده شد.
آنها معتقدند اوستا یكی از كهنترین نوشتارهای جهان و نشان شارسانی (تمدن) پیشرفتهی ایرانیان باستان است و گاتها، سخنان اَشو زرتشت كهنترین و با ارزشترین بخش اوستا است كه باید آن را پایهی آیین مزدیسنا یا یكتاپرستی و كیش زرتشت دانست.
🔴 پینوشت:
ویدئو مربوط به آتشکدهی آذرگشسب (تخت سلیمان) در شهر تکاب استان آذربایجانغربی است که یکی از سه آتشکدهی اصلی و مهم ایران در دورهی ساسانیان بوده و در روایاتی محل زادگاه زرتشت معرفی شده است.
@IranDel_Channel
💢
👍36👎4
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 نوروز بزرگ و روز بزرگداشتِ اشوزرتشت
بنابر گزارشاتِ بسیاری خورداد روز از ماه فروردین (ششم فروردین ماه)، خجسته زادروزِ فرزانهی خِردگرایی و آموزگارِ اخلاقِ ایرانیان، "اشوزرتشت" است. زرتشت شاعر و فیلسوفِ خِردگرای ایرانی، بعدها تأثیرِ شگرفی بر فلسفهی یونان گذاشت و عصارهی آنچه را که او به مردم آموخت و توصیه میکرد، خلاصه میشود در:
گفتارِ نیک
پندار نیک
کِردارِ نیک.
و این یعنی انسانیّت...
چند سالیست که بعد پیگیری گستردهی فرهنگدوستان و ایراندوستان، روز ششم فروردین، به بهانهی زادروزِ زرتشت، بعنوانِ روزِ بزرگداشتِ این فیلسوف ایرانی در گاهشمارِ رسمی ایران ثبت شده است.
از دیگرسو ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نوشته است که ششم نوروز (خورداد روز از ماه فروردین) یا نوروزِ بزرگ، نزد ایرانیان جشنی بزرگ است که به آن، روز امید هم میگویند، روزی که در آن [طبقِ اساطیر ایرانی] ، سیاره هرمزد (مُشتری) آفریده شده و کیخسرو (پادشاه آرمانی در اساطیر ایرانی و فرزند سیاوش و فرنگیس) در این روز به آسمان رفت.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
بنابر گزارشاتِ بسیاری خورداد روز از ماه فروردین (ششم فروردین ماه)، خجسته زادروزِ فرزانهی خِردگرایی و آموزگارِ اخلاقِ ایرانیان، "اشوزرتشت" است. زرتشت شاعر و فیلسوفِ خِردگرای ایرانی، بعدها تأثیرِ شگرفی بر فلسفهی یونان گذاشت و عصارهی آنچه را که او به مردم آموخت و توصیه میکرد، خلاصه میشود در:
گفتارِ نیک
پندار نیک
کِردارِ نیک.
و این یعنی انسانیّت...
چند سالیست که بعد پیگیری گستردهی فرهنگدوستان و ایراندوستان، روز ششم فروردین، به بهانهی زادروزِ زرتشت، بعنوانِ روزِ بزرگداشتِ این فیلسوف ایرانی در گاهشمارِ رسمی ایران ثبت شده است.
از دیگرسو ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نوشته است که ششم نوروز (خورداد روز از ماه فروردین) یا نوروزِ بزرگ، نزد ایرانیان جشنی بزرگ است که به آن، روز امید هم میگویند، روزی که در آن [طبقِ اساطیر ایرانی] ، سیاره هرمزد (مُشتری) آفریده شده و کیخسرو (پادشاه آرمانی در اساطیر ایرانی و فرزند سیاوش و فرنگیس) در این روز به آسمان رفت.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
👍36👎5
ایراندل | IranDel
🔴 احسان هوشمند، ایرانشناس: صفر تا صد حادثه اخیر ارومیه در داخل کشور طراحی شده است / تمام حاشیهها ناشی از سوءتدبیر مدیران داخلی بود احسان هوشمند در گفتوگو با جماران با اشاره به حادثه اخیر ارومیه و تنش رخداده در این شهر که منجر به سردادن شعارهای تجزیهطلبانه…
🔴 نوروز و مسئلۀ امنیت ملی
✍️ مصطفی نصیری
متأسفانه با آغاز سال جدید و نگاه سرد سیستم به گرامیداشت نوروز، این پدیده نوشوندۀ لایتکرر، حاشیههایی برای اولینبار دربارۀ نوروز شکل گرفت که بیسابقه بود. قبل از پرداختن به نگاه سرد به نوروز که میتواند در پرتو تکریم شبهای قدر صورت گرفته باشد از یکسو، و مدیریت بهشدت شبههناک در یکی از استانهای مهم در جهت فرصتسازی برای کجراهۀ قومگرایی از سوی دیگر، مایلم دربارۀ نوروز به این واقعیت انتولوژیکی توجه بدهم که؛ نوروز صرفاً یک سنت تاریخی با کارکردهای فرهنگی و اجتماعی نیست که برای مصلحت یا کارکرد مهمتری، از آن برای یکسال چشم پوشید، بلکه نوروز پدیدهای انتولوژیکی و امنیتِ ملی است که اگر هر سال در ذهن و ضمیر ما نو نشود، و درخت کهن ایرانیت را نونوار نکند، چهبسا بدعتی آغاز شود که نتیجه آن، خشکیدن ریشههای تغذیهکنندۀ هویتِ ملی باشد. وقتی میگوییم نوروز پدیدهای انتولوژیکی است، یعنی پدیدهای فلسفی و بنیادِ فلسفۀ ایرانی است، یعنی آنجاکه اندیشیدن در خدمتِ وجود قرار میگیرد، نوروز اولین و مهمترین موضوع اندیشۀ ایرانی است.
اینکه برخی آیینهای مذهبی به دلیل تبعیت از مبنای تقویم قمری، هر از گاهی همزمان با نوروز میشود که از مبنای تقویمی خورشیدی پیروی میکند، امر تازهای نیست، و منابع تاریخی ما نشان میدهد که جامعه در چنین همزمانیهای تقویمی که بارها اتفاق افتاده است، به زیبایی راه خود را چنان انتخاب کرده است که هریک از نوروز یا مناسبتِ آیینی مورد نظر، له یا علیه دیگری مورد تفسیر واقع نشده است. بنابراین آنچه در طلیعۀ سال ۱۴۰۴ [خورشیدی] رخ داد، به هیچوجه قابل توجیه نیست. اینجا لازم است روی یکی از آموزههای شادروان دکتر طباطبایی بایستم و از آن موضع یادآوری کنم که؛ بنیادهای هویتی ملّی و مذهبی در ایران، در طول تاریخ به تعادلی طبیعی رسیده است که هرگونه دستکاری به نفع یکی از طرفین این تعادل طبیعی، از قضا به ضرر همان عنصر، تمام خواهد شد.
اما آنچه امسال در استان آذربایجان غربی رخ داد که مدتی است آرامش آن مورد دستبردِ جریانهای قومگرا واقع شده، این بود که نخست مسئولین محلّی مجوزی برای هموطنانِ کُردزبان برای جشنِ چهارشنبهسوری صادر کردند. اما جریانات قومگرای پانتُرکی با کمک رسانههای باکونشین شروع به شانتاژ و تبلیغات علیه این مراسم نمودند، بهنحوی که تا مرحلۀ تکفیر مجریان مراسم پیش رفتند، طوریکه رییس شورای شهر ارومیه حجت الاسلام خلیلپور طی نطقی در صحنِ شورا اعلام کرد که کفن خواهد پوشید و در برابر این جشن خواهد ایستاد. از سوی دیگر برخی رسانههای کُردزبانها به گونهای وانمود کردند که مراسم نوروز به آنان تعلق دارد. این دخالتها و اظهارنظرهای نابجا، جشنی را که هر ساله در روند طبیعی خود بهزیبایی و در خدمت وحدتِ جهانِ ایرانی برگزار میشد، وارد یک روند تقابلی نمود. در این رهگذر معدودی از فرصتطلبان با گرایشات پانکُردی، تلاش کردند تا در رسانهها و صفحات مجازیشان جشنِ نوروز ایرانی را به عنوان مجعولِ "نوروزِ کُردی" تغییر بدهند. اما با هوشیاری برگزارکنندگان مراسم، این تحرکات در میدان نوروزگاه مجالی برای خودنمایی نیافت و پرچم ایران در جایجای این مراسم به چشم میخورد. اما این نگرانی همچنان در اذهان ایراندوستان باقی ماند که چرا باید در یک جشن تمام ایرانی، در شهری که کُردزبان و تُرکزبان زندگی میکنند، اکثریت حاضران در جشن از کُردزبانان باشند و جشن چهارشنبهسوری و نوروز، رنگ و بوی قومیتی خاص به خود بگیرد؟ آن هم جشنی که در تاریخ کهن خود، تنها یک صفت داشته که همانا صفتِ ایرانی بوده است، زیرا نوروز متعلق به همه مردمان حوزۀ ایرانِ بزرگِ فرهنگی است، و صفتِ ایرانی تنها صفتی است که همه اقوام صاحب نوروز را به یک میزان پوشش قرار میدهد. تلاش برای قومی کردن نوروز، بخشی از رقابت دو جریان قومگرای کُردی و تُرکی است که برای هویتبخشی کُردی یا تُرکی بر این استان که اشلِ کوچکی از تنوع و رنگینکمان ایرانی است، بیهوده با هم به منازعه برخاستهاند. اما اقدام نابخردانه عدهای قلیل برای مصادره کردن نوروز، جریان قومگرایی تُرکی را به این صرافت افکند که با این پدیده ضدِّ امنیتی، قافیه را باختهاند، بنابراین با اعمال فشار بر بخشِ تُرکی مدیریت استانی، مراسمی را در پوششِ علویون استان و با هدف تکریم شعائر ماه مبارک رمضان برای دوم فروردین [۱۴۰۴ خورشیدی] تدارک دیدند که تنها خروجی آن، شعار قومی "ارومیه مالِ تُرکان است و متعلق به تُرکان خواهد ماند" بود.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 نوروز و مسئلۀ امنیت ملی
✍️ مصطفی نصیری
متأسفانه با آغاز سال جدید و نگاه سرد سیستم به گرامیداشت نوروز، این پدیده نوشوندۀ لایتکرر، حاشیههایی برای اولینبار دربارۀ نوروز شکل گرفت که بیسابقه بود. قبل از پرداختن به نگاه سرد به نوروز که میتواند در پرتو تکریم شبهای قدر صورت گرفته باشد از یکسو، و مدیریت بهشدت شبههناک در یکی از استانهای مهم در جهت فرصتسازی برای کجراهۀ قومگرایی از سوی دیگر، مایلم دربارۀ نوروز به این واقعیت انتولوژیکی توجه بدهم که؛ نوروز صرفاً یک سنت تاریخی با کارکردهای فرهنگی و اجتماعی نیست که برای مصلحت یا کارکرد مهمتری، از آن برای یکسال چشم پوشید، بلکه نوروز پدیدهای انتولوژیکی و امنیتِ ملی است که اگر هر سال در ذهن و ضمیر ما نو نشود، و درخت کهن ایرانیت را نونوار نکند، چهبسا بدعتی آغاز شود که نتیجه آن، خشکیدن ریشههای تغذیهکنندۀ هویتِ ملی باشد. وقتی میگوییم نوروز پدیدهای انتولوژیکی است، یعنی پدیدهای فلسفی و بنیادِ فلسفۀ ایرانی است، یعنی آنجاکه اندیشیدن در خدمتِ وجود قرار میگیرد، نوروز اولین و مهمترین موضوع اندیشۀ ایرانی است.
اینکه برخی آیینهای مذهبی به دلیل تبعیت از مبنای تقویم قمری، هر از گاهی همزمان با نوروز میشود که از مبنای تقویمی خورشیدی پیروی میکند، امر تازهای نیست، و منابع تاریخی ما نشان میدهد که جامعه در چنین همزمانیهای تقویمی که بارها اتفاق افتاده است، به زیبایی راه خود را چنان انتخاب کرده است که هریک از نوروز یا مناسبتِ آیینی مورد نظر، له یا علیه دیگری مورد تفسیر واقع نشده است. بنابراین آنچه در طلیعۀ سال ۱۴۰۴ [خورشیدی] رخ داد، به هیچوجه قابل توجیه نیست. اینجا لازم است روی یکی از آموزههای شادروان دکتر طباطبایی بایستم و از آن موضع یادآوری کنم که؛ بنیادهای هویتی ملّی و مذهبی در ایران، در طول تاریخ به تعادلی طبیعی رسیده است که هرگونه دستکاری به نفع یکی از طرفین این تعادل طبیعی، از قضا به ضرر همان عنصر، تمام خواهد شد.
اما آنچه امسال در استان آذربایجان غربی رخ داد که مدتی است آرامش آن مورد دستبردِ جریانهای قومگرا واقع شده، این بود که نخست مسئولین محلّی مجوزی برای هموطنانِ کُردزبان برای جشنِ چهارشنبهسوری صادر کردند. اما جریانات قومگرای پانتُرکی با کمک رسانههای باکونشین شروع به شانتاژ و تبلیغات علیه این مراسم نمودند، بهنحوی که تا مرحلۀ تکفیر مجریان مراسم پیش رفتند، طوریکه رییس شورای شهر ارومیه حجت الاسلام خلیلپور طی نطقی در صحنِ شورا اعلام کرد که کفن خواهد پوشید و در برابر این جشن خواهد ایستاد. از سوی دیگر برخی رسانههای کُردزبانها به گونهای وانمود کردند که مراسم نوروز به آنان تعلق دارد. این دخالتها و اظهارنظرهای نابجا، جشنی را که هر ساله در روند طبیعی خود بهزیبایی و در خدمت وحدتِ جهانِ ایرانی برگزار میشد، وارد یک روند تقابلی نمود. در این رهگذر معدودی از فرصتطلبان با گرایشات پانکُردی، تلاش کردند تا در رسانهها و صفحات مجازیشان جشنِ نوروز ایرانی را به عنوان مجعولِ "نوروزِ کُردی" تغییر بدهند. اما با هوشیاری برگزارکنندگان مراسم، این تحرکات در میدان نوروزگاه مجالی برای خودنمایی نیافت و پرچم ایران در جایجای این مراسم به چشم میخورد. اما این نگرانی همچنان در اذهان ایراندوستان باقی ماند که چرا باید در یک جشن تمام ایرانی، در شهری که کُردزبان و تُرکزبان زندگی میکنند، اکثریت حاضران در جشن از کُردزبانان باشند و جشن چهارشنبهسوری و نوروز، رنگ و بوی قومیتی خاص به خود بگیرد؟ آن هم جشنی که در تاریخ کهن خود، تنها یک صفت داشته که همانا صفتِ ایرانی بوده است، زیرا نوروز متعلق به همه مردمان حوزۀ ایرانِ بزرگِ فرهنگی است، و صفتِ ایرانی تنها صفتی است که همه اقوام صاحب نوروز را به یک میزان پوشش قرار میدهد. تلاش برای قومی کردن نوروز، بخشی از رقابت دو جریان قومگرای کُردی و تُرکی است که برای هویتبخشی کُردی یا تُرکی بر این استان که اشلِ کوچکی از تنوع و رنگینکمان ایرانی است، بیهوده با هم به منازعه برخاستهاند. اما اقدام نابخردانه عدهای قلیل برای مصادره کردن نوروز، جریان قومگرایی تُرکی را به این صرافت افکند که با این پدیده ضدِّ امنیتی، قافیه را باختهاند، بنابراین با اعمال فشار بر بخشِ تُرکی مدیریت استانی، مراسمی را در پوششِ علویون استان و با هدف تکریم شعائر ماه مبارک رمضان برای دوم فروردین [۱۴۰۴ خورشیدی] تدارک دیدند که تنها خروجی آن، شعار قومی "ارومیه مالِ تُرکان است و متعلق به تُرکان خواهد ماند" بود.
🔴 دنبالۀ یادداشت را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 نوروز و مسئلۀ امنیت ملی ✍️ مصطفی نصیری متأسفانه با آغاز سال جدید و نگاه سرد سیستم به گرامیداشت نوروز، این پدیده نوشوندۀ لایتکرر، حاشیههایی برای اولینبار دربارۀ نوروز شکل گرفت که بیسابقه بود. قبل از پرداختن به نگاه سرد به نوروز که میتواند در پرتو تکریم…
👍30👎14
🔴 جغرافیای معنوی ایران
Spiritual Geography of Iran
İran’ın manevi coğrafyası
#ShutUpErdogan
🔴 پینوشت:
به عشق ایران بازنشر کنیم.
@IranDel_Channel
💢
Spiritual Geography of Iran
İran’ın manevi coğrafyası
#ShutUpErdogan
🔴 پینوشت:
به عشق ایران بازنشر کنیم.
@IranDel_Channel
💢
👍66👎19
🔴 سبلان، یکی از کوههای ورجاوندِ ایران
سبلان سومین قلهی بلند ایران است. این کوه سه قله معروف به اسمهای سلطان، هرم و کسرا دارد. نماد کوه سبلان، تختهسنگی به شکل عقاب است؛ عقابی که به سمت شرق نگاه میکند. این تخته سنگ در غرب قله سلطان قرار دارد.
برخی منابع سبلان را مقدسترین کوه ایران مینامند. محلیها معتقدند زرتشت در قله سبلان، زیر تختهسنگی کنار دریاچه آرمیده است. نوشتههای کهن سبلان را محل عبادت زرتشت معرفی کردهاند؛ در کتاب «چنین گفت زرتشت» نوشته نیچه، به پایین آمدن زرتشت از سبلان اشاره شده است.
🔴 عکس از علیرضا موسوی
@IranDel_Channel
💢
سبلان سومین قلهی بلند ایران است. این کوه سه قله معروف به اسمهای سلطان، هرم و کسرا دارد. نماد کوه سبلان، تختهسنگی به شکل عقاب است؛ عقابی که به سمت شرق نگاه میکند. این تخته سنگ در غرب قله سلطان قرار دارد.
برخی منابع سبلان را مقدسترین کوه ایران مینامند. محلیها معتقدند زرتشت در قله سبلان، زیر تختهسنگی کنار دریاچه آرمیده است. نوشتههای کهن سبلان را محل عبادت زرتشت معرفی کردهاند؛ در کتاب «چنین گفت زرتشت» نوشته نیچه، به پایین آمدن زرتشت از سبلان اشاره شده است.
🔴 عکس از علیرضا موسوی
@IranDel_Channel
💢
👍55👎7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فلسفۀ سیاسی شاهنامۀ فردوسی / نسخۀ شاهنامه برای اهالی قدرت
گفتوگوی برنامۀ پدیدار اکوایران با جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
شاهنامه؛ حماسۀ ملّی ایران بصورت منظوم است که سرودن آن حدود سی سال زمان بُرده است. گفته میشود موضوع این اثر، اسطورهها و تاریخ ملّی ایران از آغاز تا حملۀ اعراب به ایران در سدهٔ هفتم میلادی است. اما سؤال مهم این است که چرا شاهنامه کتاب مهمی تلقی میشود؟ و از چه زاویهای به زندگی امروزه مردمان این کشور پیوند میخورد؟
یک شاهنامهپژوه در پاسخ به چنین پرسشی معتقد است: شاهنامه مهمترین متن حماسی دنیا است. نکته مهم این است که زندگی پهلوانان روایت شده در این اثر به گونه ای است که نشان می دهد چطور در عین قدرت توانسته اند انسانی خردمند باشند.
جواد رنجبر درخشیلر میگوید: فلسفۀ تاریخی که در شاهنامه به تصویر کشیده شده چگونگی به حکومت رسیدن و برافتادن شاهان را روایت میکند.
او در گفتوگویی با برنامۀ پدیدار اکو ایران، دربارۀ فلسفۀ سیاسی شاهنامۀ فردوسی توضیح داده است.
🔴 این گفتوگو را از یوتیوب هم میتوان «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
گفتوگوی برنامۀ پدیدار اکوایران با جواد رنجبر درخشیلر، دکترای علوم سیاسی و شاهنامهپژوه
شاهنامه؛ حماسۀ ملّی ایران بصورت منظوم است که سرودن آن حدود سی سال زمان بُرده است. گفته میشود موضوع این اثر، اسطورهها و تاریخ ملّی ایران از آغاز تا حملۀ اعراب به ایران در سدهٔ هفتم میلادی است. اما سؤال مهم این است که چرا شاهنامه کتاب مهمی تلقی میشود؟ و از چه زاویهای به زندگی امروزه مردمان این کشور پیوند میخورد؟
یک شاهنامهپژوه در پاسخ به چنین پرسشی معتقد است: شاهنامه مهمترین متن حماسی دنیا است. نکته مهم این است که زندگی پهلوانان روایت شده در این اثر به گونه ای است که نشان می دهد چطور در عین قدرت توانسته اند انسانی خردمند باشند.
جواد رنجبر درخشیلر میگوید: فلسفۀ تاریخی که در شاهنامه به تصویر کشیده شده چگونگی به حکومت رسیدن و برافتادن شاهان را روایت میکند.
او در گفتوگویی با برنامۀ پدیدار اکو ایران، دربارۀ فلسفۀ سیاسی شاهنامۀ فردوسی توضیح داده است.
🔴 این گفتوگو را از یوتیوب هم میتوان «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍29👎2
Smell Of Norooz
Iraj Bastaami
🎼 نوروزخوانی و بهاریهها
🎼 بوی نوروز
دستگاه: سهگاه
شاعر: سعدی شیرازی
آهنگساز: حمید متبسم
خواننده: ایرج بسطامی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
@IranDel_Channel
💢
🎼 بوی نوروز
دستگاه: سهگاه
شاعر: سعدی شیرازی
آهنگساز: حمید متبسم
خواننده: ایرج بسطامی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
@IranDel_Channel
💢
👍20👎2
🎥 واکنش عارف، سلطان قلبها به گستاخی اردوغان در مورد تبریزِ بزرگ و باشکوهِ ایران
عارف عارفکیا، خوانندۀ نامدار ایرانی و فرزند خاکِ پاکِ تبریز و آذربایجان با وجود آنکه ۴۶ سال در تبعید اجباری هستند، با انتشار داستانواره و فرستۀ اینستاگرامی به گستاخی رجب طیب اردوغان نسبت به تمامیت ارضی ایران واکنش نشان دادند. جناب عارف ویدئوی خود را با هشتگِ "ایران، آذرآبادگان، تبریز" منتشر کردند.
یک ایرانی آذربایجانی همیشه خطِّ قرمزش ایران است و به راستی که ایراندوستی، تهلهجۀ آذری دارد.
@IranDel_Channel
💢
عارف عارفکیا، خوانندۀ نامدار ایرانی و فرزند خاکِ پاکِ تبریز و آذربایجان با وجود آنکه ۴۶ سال در تبعید اجباری هستند، با انتشار داستانواره و فرستۀ اینستاگرامی به گستاخی رجب طیب اردوغان نسبت به تمامیت ارضی ایران واکنش نشان دادند. جناب عارف ویدئوی خود را با هشتگِ "ایران، آذرآبادگان، تبریز" منتشر کردند.
یک ایرانی آذربایجانی همیشه خطِّ قرمزش ایران است و به راستی که ایراندوستی، تهلهجۀ آذری دارد.
@IranDel_Channel
💢
👍75👎2
🔴 «با خیام هم شوخی؟»
✍️ نعمتالله فاضلی، استاد بازنشسته
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
در روزهای نوروزی علاوه بر اردوغان، شیخی در نیشابور شوخی نابجایی با فرهنگ ایرانی کرد که استاندار خراسان فوراً اعلام کرد آرامگاه حکیم عمر خیام و قصهای که آن جناب شیخ در بابش گفته فاقدِ اساس است. بنابراین ماجرای شیخ ختم به خیر شد.
اما جناب شیخ و همفکرانش خوب است به گفتار و رفتار فرهنگستیزانهشان و واکنش نوروزیان و ایرانیان تأمل کنند و ببینند که با حکیم خیام نیشابوری نمیشود شوخی کرد.
خیام و آرامگاهش از ستونهای فرهنگ ایرانی است. یک آجرش را بردارید همان نیشابوریها بهتنهایی خانهخرابتان میکنند و نمیگذارند کار به جاهای باریکتر برسد.
نیازی نیست تحقیق کنید با اندکی درنگ درمییابید آرامگاه واقعی حکیم عمر خیام در ذهن، ضمیر و زبان تکتک ایرانیان و نوروزیان است. بگذریم که خیام، جهان را فتح کرده و در هر جای جهان حضوری زنده و ماندگار دارد. گیرم که توانستید آرامگاهش در نیشابور را تخلیه کنید با دلهای مردمان چه میکنید؟
مقصودم نیش و کنایهزدن به ایرانستیزان نیست؛ باور کنید. مقصودم پایانبخشیدن به این شوخیهای نابجا و نادرست است که عدهای به هر دلیلی گاه و بیگاه میکنند. تاریخ مصرف این شوخیها سالهاست منقضی شده و این افکار فاسد دیگر جایی در ایران ندارد.
برای اطلاع جناب شیخ و همفکرانش عرض میکنم. داریوش شایگان در «زیر آسمانهای جهان» در باب حکیم عمر خیام مینویسد علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی یکی از بزرگترین استادان حکمت و فیلسوفی اشراقی از جنم علامه طباطبایی بود، درباره خیام به شایگان میگوید: «خیام آزادترین، آزادهترین، و والاقدرترین کس در تمام تاریخ تفکر اسلامی است» (شایگان ۱۳۷۶: ۷۲).
جدای از عظمت و جایگاه خیام در ایران و فرهنگ آن، پیشنهاد میکنم کتاب «فیلسوف تودار و رباعیات بودار» که به اهتمام علی اصغر سیدغراب تدوین شده بخوانید تا ببینید چگونه خیام جهان عرب، ترکیه، هلند، بریتانیا، روسیه، هندوستان و کل جهان را با رباعیاتش فتح کرده است.
با این حساب هنوز کسی هست که هوس تخلیه آرامگاه خیام به سرش بزند؟!
خیام حتی اگر ریاضیدان، منجم، فیلسوف و شاعر بزرگی هم نبود، و فقط همان رساله کوچک «نوروزنامه» را نوشته بود آرامگاهش در قلب همه نوروزیان بود.
@IranDel_Channel
💢
🔴 «با خیام هم شوخی؟»
✍️ نعمتالله فاضلی، استاد بازنشسته
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
در روزهای نوروزی علاوه بر اردوغان، شیخی در نیشابور شوخی نابجایی با فرهنگ ایرانی کرد که استاندار خراسان فوراً اعلام کرد آرامگاه حکیم عمر خیام و قصهای که آن جناب شیخ در بابش گفته فاقدِ اساس است. بنابراین ماجرای شیخ ختم به خیر شد.
اما جناب شیخ و همفکرانش خوب است به گفتار و رفتار فرهنگستیزانهشان و واکنش نوروزیان و ایرانیان تأمل کنند و ببینند که با حکیم خیام نیشابوری نمیشود شوخی کرد.
خیام و آرامگاهش از ستونهای فرهنگ ایرانی است. یک آجرش را بردارید همان نیشابوریها بهتنهایی خانهخرابتان میکنند و نمیگذارند کار به جاهای باریکتر برسد.
نیازی نیست تحقیق کنید با اندکی درنگ درمییابید آرامگاه واقعی حکیم عمر خیام در ذهن، ضمیر و زبان تکتک ایرانیان و نوروزیان است. بگذریم که خیام، جهان را فتح کرده و در هر جای جهان حضوری زنده و ماندگار دارد. گیرم که توانستید آرامگاهش در نیشابور را تخلیه کنید با دلهای مردمان چه میکنید؟
مقصودم نیش و کنایهزدن به ایرانستیزان نیست؛ باور کنید. مقصودم پایانبخشیدن به این شوخیهای نابجا و نادرست است که عدهای به هر دلیلی گاه و بیگاه میکنند. تاریخ مصرف این شوخیها سالهاست منقضی شده و این افکار فاسد دیگر جایی در ایران ندارد.
برای اطلاع جناب شیخ و همفکرانش عرض میکنم. داریوش شایگان در «زیر آسمانهای جهان» در باب حکیم عمر خیام مینویسد علامه ابوالحسن رفیعی قزوینی یکی از بزرگترین استادان حکمت و فیلسوفی اشراقی از جنم علامه طباطبایی بود، درباره خیام به شایگان میگوید: «خیام آزادترین، آزادهترین، و والاقدرترین کس در تمام تاریخ تفکر اسلامی است» (شایگان ۱۳۷۶: ۷۲).
جدای از عظمت و جایگاه خیام در ایران و فرهنگ آن، پیشنهاد میکنم کتاب «فیلسوف تودار و رباعیات بودار» که به اهتمام علی اصغر سیدغراب تدوین شده بخوانید تا ببینید چگونه خیام جهان عرب، ترکیه، هلند، بریتانیا، روسیه، هندوستان و کل جهان را با رباعیاتش فتح کرده است.
با این حساب هنوز کسی هست که هوس تخلیه آرامگاه خیام به سرش بزند؟!
خیام حتی اگر ریاضیدان، منجم، فیلسوف و شاعر بزرگی هم نبود، و فقط همان رساله کوچک «نوروزنامه» را نوشته بود آرامگاهش در قلب همه نوروزیان بود.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍65👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عفت امانی، پژوهشگر ارشد گروه زبانها و گویشهای ایرانی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی شرح میدهد:
ریشهشناسی واژۀ جشن
جشنهای ایرانی و دستهبندیهای آنها
چهارشنبهسوری
نوروز، هفتسین، حاجیفیروز، میر نوروزی و غیره
سیزدهبدر
چرا میگویند ۱۲۰ سال عمر کنی؟
🔴 ویدئو را میتوان در آپارات هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
ریشهشناسی واژۀ جشن
جشنهای ایرانی و دستهبندیهای آنها
چهارشنبهسوری
نوروز، هفتسین، حاجیفیروز، میر نوروزی و غیره
سیزدهبدر
چرا میگویند ۱۲۰ سال عمر کنی؟
🔴 ویدئو را میتوان در آپارات هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍26👎3