This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 علی دایی، شهریار فوتبال ایران:
چو ایران نباشد، تن من مباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
علی دایی ضمن شادباشِ نوروز باستانی به هموطنان ایرانی گفت:
باور دارم که در سال جدید نور جایگزین تاریکی، خرد و اندیشه جایگزین جهل و نادانی، سلامتی و شادی جایگزین بیماری و غم و غصه، سفرههای پُر جایگزین تنگدستی و صلح و آرامش جایگزین جنگ و ناآرامی خواهد شد
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
چو ایران نباشد، تن من مباد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
علی دایی ضمن شادباشِ نوروز باستانی به هموطنان ایرانی گفت:
باور دارم که در سال جدید نور جایگزین تاریکی، خرد و اندیشه جایگزین جهل و نادانی، سلامتی و شادی جایگزین بیماری و غم و غصه، سفرههای پُر جایگزین تنگدستی و صلح و آرامش جایگزین جنگ و ناآرامی خواهد شد
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍106👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 Happy Nowruz 1404
نوروز ۱۴۰۴ فرخنده
Echoes of History, Haft-Sin at Persepolis
May this Year Brings you Strenght, Happiness, and New Beginnings
هفتسین در کنار عظمت تخت جمشید (شهر پارسه)، پیوندی از نوروز و تاریخ ایرانزمین
سال نو سرشار از شادی، قدرت و برکت باد.
@IranDel_Channel
💢
🎥 Happy Nowruz 1404
نوروز ۱۴۰۴ فرخنده
Echoes of History, Haft-Sin at Persepolis
May this Year Brings you Strenght, Happiness, and New Beginnings
هفتسین در کنار عظمت تخت جمشید (شهر پارسه)، پیوندی از نوروز و تاریخ ایرانزمین
سال نو سرشار از شادی، قدرت و برکت باد.
@IranDel_Channel
💢
👍44👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 لحظۀ اعتدال بهاری، لحظۀ نوروز و لحظۀ آغاز سال نو ایرانی در شهر پارسه، قلب تاریخ و تمدّنِ ایرانزمین
@IranDel_Channel
💢
@IranDel_Channel
💢
👍42👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آرامگاه حکیم فردوسی توسی و آرامگاه استاد محمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران، در نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی
@IranDel_Channel
💢
@IranDel_Channel
💢
👍49👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پیام نوروزی استاد جلال خالقی مطلق، شاهنامهشناس
دکتر جلال خالقی مطلق:
نوروز ای برادر تاریخ، دیرینهپا برابر تاریخ
ای پاکزاد حلقهٔ زرین هر کس که کوفت بر در تاریخ
🔴 بُنمایه:
مؤسسۀ میراث مکتوب
@IranDel_Channel
💢
دکتر جلال خالقی مطلق:
نوروز ای برادر تاریخ، دیرینهپا برابر تاریخ
ای پاکزاد حلقهٔ زرین هر کس که کوفت بر در تاریخ
🔴 بُنمایه:
مؤسسۀ میراث مکتوب
@IranDel_Channel
💢
👍39👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 داستانِ «سبزه و هفت سین» | محمد بیانی، دکترای ادبیات حماسی از دانشگاه فردوسی مشهد، شرح میدهد
@IranDel_Channel
💢
🎥 داستانِ «سبزه و هفت سین» | محمد بیانی، دکترای ادبیات حماسی از دانشگاه فردوسی مشهد، شرح میدهد
@IranDel_Channel
💢
👍38👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 عَلمِ دولتِ نوروز، درفشِ همیشه افراشته ایران
عَلمِ دولتِ نوروز به صحرا برخاست
زحمتِ لشکرِ سرما ز سرِ ما برخاست
موسمِ نغمهٔ چنگست که در بزمِ صبوح
بلبلان را ز چمن، ناله و غوغا برخاست
(از قصاید بهاری سعدی شیرازی)
با صدای مرشد محمد مرادی
@IranDel_Channel
💢
عَلمِ دولتِ نوروز به صحرا برخاست
زحمتِ لشکرِ سرما ز سرِ ما برخاست
موسمِ نغمهٔ چنگست که در بزمِ صبوح
بلبلان را ز چمن، ناله و غوغا برخاست
(از قصاید بهاری سعدی شیرازی)
با صدای مرشد محمد مرادی
@IranDel_Channel
💢
👍44👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نقشِ شاهنامه در آیندۀ ایران
گفتگوی «رسانۀ پارسی» با زاگرس زند، دکترای تاریخ و شاهنامهپژوه
🔴 این گفتگو را میتوان در یوتیوب هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
گفتگوی «رسانۀ پارسی» با زاگرس زند، دکترای تاریخ و شاهنامهپژوه
🔴 این گفتگو را میتوان در یوتیوب هم «تماشا» کرد.
@IranDel_Channel
💢
👍32👎3
🔴 «قومگرایی دیگرستیز؛ زخم ارومیه»
✍️ مولود حاجیزاده
آنچه این روزها در «ارومیه» میگذرد؛ جلوهای کوچک از تجویز قومگرایی است. قومگرایانی که فلسفه و بنیان فکریشان بر «دیگریسازی» قرار دارد؛ در یک سو این شهر (ارومیه) را کُردنشین خوانده و "تُرکها" را مهاجم به قلمرو خود خطاب میکنند و در سوی دیگر همانها که مهاجم خطاب شدند، با شعارهایی نفرتجویانه، "کُردها" را هدف نفرت قومیتی قرار میدهند. این «دیگریسازی قومیتی» تجسم و قرائتی از کینتوزی است و این چیزی جز اسارت در ذهنیت فاشیستی نیست. وقتی کُرد [زبان] میگوید تُرک [زبان] باید برود، و ترک [زبان] میگوید کُرد [زبان] باید برود، هر دو در حال ساختن جهانی غیرممکناند؛ جهانی که در آن جایی برای دیگری وجود ندارد.
تئودور آدورنو، میگوید، فاشیسم با کشتار آغاز نمیشود، بلکه شروع آن با زبان است. زبان طرد، نفرت، خالصسازی. همان زبانی که روزی در رواندا و روزی در بالکان، به خون بدل شد. قومگرایی زمانی که بر نفی دیگری بنا شود، همان ساختار ایدئولوژیکی را بازتولید میکند که در فاشیسمهای کلاسیک قرن بیستم شاهدش بودیم. و امروز چیزی شبیه به آن را از ارومیه میشنویم. نادیدهگرفتن نشانههای ابتدایی چنین گفتمانی، خطای تاریخی ما خواهد بود. وقتی در جایی مانند ارومیه، کودک تُرک [زبان] یا کُرد [زبان] یاد میگیرد که همکلاسیاش «متعلق به این شهر نیست»، ما پیشاپیش بذر خصومتی کاشتهایم که آینده را میسوزاند.
ایران در طول قرون، صحنهی همزیستی اقوام مختلف بوده، مشابه جایی همچون افغانستان که سالها در آتش گسلهای قومیتی سوخته و میسوزد. گسلهای قومیتی، زمانی فعال میشوند که ما از هویت مشترکی که پیوندی میانمان برقرار میکند عبور کرده و به هویتهای قومی مطلق توسل جوییم. این چیزی جز شکستن پلهای همزیستی نیست.
قومگرایی، شورشی است علیه جهانی مدرن و زیستی متمدنانه؛ جهان تفاوتها، تنوعها و همزیستیها. فکر میکنم جایی همچون تهران مصداق خوبی برای نشان دادن نمایی از زیست چندفرهنگی مسالمتآمیز باشد. فرهنگها و قومیتهای در هم تنیده که برای همگان جا دارد و هیچکس در آن «دیگری» نیست. حفظ هویت مشترک ایرانی، به معنای پذیرفتن تفاوت در دل یک وحدت مشترک است؛ هویتی که “ما”ی ایرانی بر مبنای همسرنوشتی، قانون و زیستجهان مشترک تعریف میکند.
ایرانی بودن قرارداد همزیستی ما است و قومگرایی دیگرستیز، نه میراثدار یک فرهنگ، بلکه وارثِ فاشیسم است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 «قومگرایی دیگرستیز؛ زخم ارومیه»
✍️ مولود حاجیزاده
آنچه این روزها در «ارومیه» میگذرد؛ جلوهای کوچک از تجویز قومگرایی است. قومگرایانی که فلسفه و بنیان فکریشان بر «دیگریسازی» قرار دارد؛ در یک سو این شهر (ارومیه) را کُردنشین خوانده و "تُرکها" را مهاجم به قلمرو خود خطاب میکنند و در سوی دیگر همانها که مهاجم خطاب شدند، با شعارهایی نفرتجویانه، "کُردها" را هدف نفرت قومیتی قرار میدهند. این «دیگریسازی قومیتی» تجسم و قرائتی از کینتوزی است و این چیزی جز اسارت در ذهنیت فاشیستی نیست. وقتی کُرد [زبان] میگوید تُرک [زبان] باید برود، و ترک [زبان] میگوید کُرد [زبان] باید برود، هر دو در حال ساختن جهانی غیرممکناند؛ جهانی که در آن جایی برای دیگری وجود ندارد.
تئودور آدورنو، میگوید، فاشیسم با کشتار آغاز نمیشود، بلکه شروع آن با زبان است. زبان طرد، نفرت، خالصسازی. همان زبانی که روزی در رواندا و روزی در بالکان، به خون بدل شد. قومگرایی زمانی که بر نفی دیگری بنا شود، همان ساختار ایدئولوژیکی را بازتولید میکند که در فاشیسمهای کلاسیک قرن بیستم شاهدش بودیم. و امروز چیزی شبیه به آن را از ارومیه میشنویم. نادیدهگرفتن نشانههای ابتدایی چنین گفتمانی، خطای تاریخی ما خواهد بود. وقتی در جایی مانند ارومیه، کودک تُرک [زبان] یا کُرد [زبان] یاد میگیرد که همکلاسیاش «متعلق به این شهر نیست»، ما پیشاپیش بذر خصومتی کاشتهایم که آینده را میسوزاند.
ایران در طول قرون، صحنهی همزیستی اقوام مختلف بوده، مشابه جایی همچون افغانستان که سالها در آتش گسلهای قومیتی سوخته و میسوزد. گسلهای قومیتی، زمانی فعال میشوند که ما از هویت مشترکی که پیوندی میانمان برقرار میکند عبور کرده و به هویتهای قومی مطلق توسل جوییم. این چیزی جز شکستن پلهای همزیستی نیست.
قومگرایی، شورشی است علیه جهانی مدرن و زیستی متمدنانه؛ جهان تفاوتها، تنوعها و همزیستیها. فکر میکنم جایی همچون تهران مصداق خوبی برای نشان دادن نمایی از زیست چندفرهنگی مسالمتآمیز باشد. فرهنگها و قومیتهای در هم تنیده که برای همگان جا دارد و هیچکس در آن «دیگری» نیست. حفظ هویت مشترک ایرانی، به معنای پذیرفتن تفاوت در دل یک وحدت مشترک است؛ هویتی که “ما”ی ایرانی بر مبنای همسرنوشتی، قانون و زیستجهان مشترک تعریف میکند.
ایرانی بودن قرارداد همزیستی ما است و قومگرایی دیگرستیز، نه میراثدار یک فرهنگ، بلکه وارثِ فاشیسم است.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍69👎3
🔴 اردوغان و بازار نوروز
✍️ حبیبالله فاضلی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
۱. دولت ترکیه جزو دولتهای جدید، غیرطبیعی و «سیاستساخت» محسوب میشود که موجودیتش مدیون یکی از معاملههای سیاسی معاصر است و اقدامش در دستاندازی به میراث معنوی جوامع دیگر قابل درک است. بنیاد دولتهای جدید بر مفهوم کمپانی (اونیورسیتاس) برقرار است. بر این اساس همهچیز به ارادهٔ هیئتمدیره و مدیرعامل استوار است که باید در هر بازار بهصرفهای سرمایهگذاری کند و آنگاه که بازی در آن بازار بهصرفه نباشد میتوان فروختش و در بحرانها هم رهایش کرد.
۲. دولت ترکیه سالهاست که بهمثابه شرکت عمل میکند، امتگرایی اسلامی میراث عثمانی بهصرفه نبود، به اروپاگرایی فروختش؛ نخریدند و به باشگاه اروپای مسیحی راهش ندادند. «برندش» را به پانتُرکیسم و بعد از آن به آسیای مرکزیگرایی و نژادگرایی پانترکیستی بدل کرده است. با اسرائیل همجیب و همحساب است و همزمان پا بر روی اخوانالمسلمین گذاشته و در سودای امت عثمانی است. مهم این نیست که مذهب و نژاد در تعارض ذاتیاند و خلق "ملل تُرک" و امتِ مومنان لایجتمعاناند، بلکه مهم این است که هر دو بازار خوبی برای خرید و فروش دارند. القصه اینکه ترکیه کشور نیست، کمپانی است! با منطق بازار همهچیز را تحلیل میکند و نوروز برایش آخرین بازار است.
۳. در اینجا کاری به تاریخ، زبانشناسی، باستانشناسی و روایت سندی نوروز و پیوستگی آن با ایرانشهر ندارم که برای اهل پژوهش روشنتر از آفتاب است و هر تلاشی برای جعل روایتی دیگر، مصداق بردن عِرض خود است؛ اما یادآوری این نکتهٔ سیاسی ضروری ست که نوروز به جهت اهمیتش در تاریکترین دوران سیاسی ایران هم تعطیلبردار نبوده و بیش از هر نهاد ایرانی با اسلام سازگار شد و با روح ایرانی پیوندی گوهری یافته است و در جهان نیز جز با فرهنگ ایرانی قابل توضیح نیست. اکنون که دولت-شرکت ترکیه عزم بهرهبرداری ابزاری از بازار نوروز را دارد بد نیست حداقل بهصورت رسمی محدودیت و ممنوعیتهای برگزاری مراسمات نوروز در نظام قوانین و مقررات خودش را بردارد. نوروز تا همین چندسال پیش در قلمرو ترکیه ممنوع و نمادی از تهاجم فرهنگی ایرانی بوده؛ حالا چه شد که بخشی از میراث ملی ترکیه معرفی میشود؟
مردمشناسی ترکیه نشان میدهد که سالها طول خواهد کشید که شهروندان ترکیه با نام و معنای نوروز آشنا شوند و تا آنروز ترکیه بازار و برند بهصرفهتری را جایگزین نوروز ایرانی خواهد کرد و آنچه که باقی میماند پرسش از هویت و کیستی دولت ترکیه است که هر روز مغشوشتر میشود. دولت ترکیه باید بداند که نوروز برند آرایشی نیست که قابل خرید و فروش یا مصرف نمایشی باشد و بعید نیست دولتهای نوزاد را دچار بحران هویت مضاعف کند.
۴. نکتهٔ آخر اینکه حرمت امامزاده با متولی است. جامعهٔ ایرانی توجهش به نوروز بیش از گذشته شده است و اکنون بیش از گذشته بهمثابه تکیهگاه هویتی بدان مینگرد اما سیاست فرهنگی رسمی نگاهش به نوروز و میراث ملی «أكل ميتة» است و تا این رویکرد اصلاح نشود هر سرنتراشیدهای میتواند مدعی قلندریاش شود.
@IranDel_Channel
💢
🔴 اردوغان و بازار نوروز
✍️ حبیبالله فاضلی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
۱. دولت ترکیه جزو دولتهای جدید، غیرطبیعی و «سیاستساخت» محسوب میشود که موجودیتش مدیون یکی از معاملههای سیاسی معاصر است و اقدامش در دستاندازی به میراث معنوی جوامع دیگر قابل درک است. بنیاد دولتهای جدید بر مفهوم کمپانی (اونیورسیتاس) برقرار است. بر این اساس همهچیز به ارادهٔ هیئتمدیره و مدیرعامل استوار است که باید در هر بازار بهصرفهای سرمایهگذاری کند و آنگاه که بازی در آن بازار بهصرفه نباشد میتوان فروختش و در بحرانها هم رهایش کرد.
۲. دولت ترکیه سالهاست که بهمثابه شرکت عمل میکند، امتگرایی اسلامی میراث عثمانی بهصرفه نبود، به اروپاگرایی فروختش؛ نخریدند و به باشگاه اروپای مسیحی راهش ندادند. «برندش» را به پانتُرکیسم و بعد از آن به آسیای مرکزیگرایی و نژادگرایی پانترکیستی بدل کرده است. با اسرائیل همجیب و همحساب است و همزمان پا بر روی اخوانالمسلمین گذاشته و در سودای امت عثمانی است. مهم این نیست که مذهب و نژاد در تعارض ذاتیاند و خلق "ملل تُرک" و امتِ مومنان لایجتمعاناند، بلکه مهم این است که هر دو بازار خوبی برای خرید و فروش دارند. القصه اینکه ترکیه کشور نیست، کمپانی است! با منطق بازار همهچیز را تحلیل میکند و نوروز برایش آخرین بازار است.
۳. در اینجا کاری به تاریخ، زبانشناسی، باستانشناسی و روایت سندی نوروز و پیوستگی آن با ایرانشهر ندارم که برای اهل پژوهش روشنتر از آفتاب است و هر تلاشی برای جعل روایتی دیگر، مصداق بردن عِرض خود است؛ اما یادآوری این نکتهٔ سیاسی ضروری ست که نوروز به جهت اهمیتش در تاریکترین دوران سیاسی ایران هم تعطیلبردار نبوده و بیش از هر نهاد ایرانی با اسلام سازگار شد و با روح ایرانی پیوندی گوهری یافته است و در جهان نیز جز با فرهنگ ایرانی قابل توضیح نیست. اکنون که دولت-شرکت ترکیه عزم بهرهبرداری ابزاری از بازار نوروز را دارد بد نیست حداقل بهصورت رسمی محدودیت و ممنوعیتهای برگزاری مراسمات نوروز در نظام قوانین و مقررات خودش را بردارد. نوروز تا همین چندسال پیش در قلمرو ترکیه ممنوع و نمادی از تهاجم فرهنگی ایرانی بوده؛ حالا چه شد که بخشی از میراث ملی ترکیه معرفی میشود؟
مردمشناسی ترکیه نشان میدهد که سالها طول خواهد کشید که شهروندان ترکیه با نام و معنای نوروز آشنا شوند و تا آنروز ترکیه بازار و برند بهصرفهتری را جایگزین نوروز ایرانی خواهد کرد و آنچه که باقی میماند پرسش از هویت و کیستی دولت ترکیه است که هر روز مغشوشتر میشود. دولت ترکیه باید بداند که نوروز برند آرایشی نیست که قابل خرید و فروش یا مصرف نمایشی باشد و بعید نیست دولتهای نوزاد را دچار بحران هویت مضاعف کند.
۴. نکتهٔ آخر اینکه حرمت امامزاده با متولی است. جامعهٔ ایرانی توجهش به نوروز بیش از گذشته شده است و اکنون بیش از گذشته بهمثابه تکیهگاه هویتی بدان مینگرد اما سیاست فرهنگی رسمی نگاهش به نوروز و میراث ملی «أكل ميتة» است و تا این رویکرد اصلاح نشود هر سرنتراشیدهای میتواند مدعی قلندریاش شود.
@IranDel_Channel
💢
👍52👎2
Telegram
attach 📎
🎥 شورشِ قبیلهگرایانِ پانتُرک در شهر ارومیه
در روزهایی که ایران با چالشهای بزرگ و متعددِ داخلی و خارجی روبهروست، سیاستهای جمهوری اسلامی در قبالِ گروهکهای قومی و قبیلهای، بیش از هر زمانِ دیگری به نظر میرسد که نشاندهندۀ یک «استراتژیِ عامدانه» برای دامن زدن به «تنشهای قومی» است.
صدور مجوز برای گردهمایی نوروزی به کُردیزبانها در شهر ارومیه - بهجای برگزاریِ یک جشنِ ملّی نوروز برای تمام شهروندان ارومیهای - و علیرغم اطلاع از سوءاستفاده پانکُردها و حضورِ گروهکهای تجزیهطلبِ کُردی و پس از آن، برگزاریِ تجمعِ پانترکی به بهانۀ عزاداری، نه یک سیاست تصادفی، بلکه یک طراحیِ دقیق برای تشدیدِ رقابتِ قومی - قبیلهای در استانِ آذربایجان غربی، به ویژه در شهر ارومیه است.
چنین رویکردی بهطور سیستماتیک، احساساتِ کور، بدوی و دیگرستیزِ قومیِِ افرادی را از دو طرف، تحریک کرده و فضای جامعه را به سمتِ دو قطبیِ برساخته و خطرناکِ قومی و حتی مذهبی سوق میدهد.
حکومت به نظر میرسد که با این سیاست، همزمان دو هدف را دنبال میکند: از یک سو، با تهییجِ احساساتِ کورِ قومی، میزانِ مشارکت در انتخابات و سایر آیینها و مناسبتهای حکومتی را افزایش میدهد، و از سوی دیگر، با ایجاد شکافِ جعلی و برساختۀ قومی میان آحاد ملت یکپارچه، یگانه و تاریخی ایران، میان گروههای به اصطلاح قومی، مانع از شکلگیری یک اعتراضِ مدنیِ ملّی علیه سیاستها و عملکرد خود میشود.
اما این سیاستِ تفرقهبینداز و حکومت کُن، در بلند مدت سرانجامی جز تقویت نظامِ گفتاریِ قومگرایانه و تجزیهطلبانه و باز کردن مسیر برای نفوذ و دخالتِ بازیگران خارجی اعم از روسیه، اسرائیل، ترکیه و حتی رژیمِ باکو نخواهد داشت و بدین ترتیب، استقلال، تمامیت ارضی، وحدت و یکپارچگی و انسجامِ ملّی کشور با تهدیدِ جدی مواجه میشود.
وقتی حکومت، به جای تقویت ارکانِ هویت ملی و تقویتِ وحدت و یکپارچگی ملّی، خود را به ابزار ایجاد تنش میان به اصطلاح «قومیّتها» تبدیل کند، در واقع زمینه را برای برساخت و تعمیق شکافها و حتی بحرانهای قومی - هویتیِ غیرقابل کنترل، فراهم میکند.
تجربۀ تاریخی کشور کهنِ ایران نشان میدهد که ایران، قربانی چنین بازیهای خطرناکی نخواهد شد، مگر آنکه این روند خطرناک ادامه یابد و جامعۀ ایرانیِ درگیر انواع مشکلات، در برابر این روند خطرناکِ خلاف منافع ملّی، سکوت کند.
🔴 پینوشت:
۱) ویدئو از صفحۀ «آذربایجان جزءلاینفک ایران» و متن هم، اقتباسیست.
۲) گاه خویشاوندانِ ایرانی با تسامح، «اقوامِ ایرانی» خوانده میشود.
۳) جشنِ نوروز، یک جشنِ ملّی و ایرانیست و باید با دعوت از تمام شهروندانِ ارومیهای (اعم از ترکیآذریزبان و کُردیزبان) و بصورتِ ملّی برگزار میشد و آیینِ عزاداری برای شهادتِ امام علی (ع) نیز با دعوت از تمام شهروندانِ ارومیهایِ دوستدارِ امام علی (فارغ از شیعه و سنیمذهب بودنِ شهروند) برگزار میشد و اعتراض به قومی - قبیلهای کردن چنین آیینهایی و حواشی خلاف منافع و یکپارچگیِ ملّی آن است.
@IranDel_Channel
💢
🎥 شورشِ قبیلهگرایانِ پانتُرک در شهر ارومیه
در روزهایی که ایران با چالشهای بزرگ و متعددِ داخلی و خارجی روبهروست، سیاستهای جمهوری اسلامی در قبالِ گروهکهای قومی و قبیلهای، بیش از هر زمانِ دیگری به نظر میرسد که نشاندهندۀ یک «استراتژیِ عامدانه» برای دامن زدن به «تنشهای قومی» است.
صدور مجوز برای گردهمایی نوروزی به کُردیزبانها در شهر ارومیه - بهجای برگزاریِ یک جشنِ ملّی نوروز برای تمام شهروندان ارومیهای - و علیرغم اطلاع از سوءاستفاده پانکُردها و حضورِ گروهکهای تجزیهطلبِ کُردی و پس از آن، برگزاریِ تجمعِ پانترکی به بهانۀ عزاداری، نه یک سیاست تصادفی، بلکه یک طراحیِ دقیق برای تشدیدِ رقابتِ قومی - قبیلهای در استانِ آذربایجان غربی، به ویژه در شهر ارومیه است.
چنین رویکردی بهطور سیستماتیک، احساساتِ کور، بدوی و دیگرستیزِ قومیِِ افرادی را از دو طرف، تحریک کرده و فضای جامعه را به سمتِ دو قطبیِ برساخته و خطرناکِ قومی و حتی مذهبی سوق میدهد.
حکومت به نظر میرسد که با این سیاست، همزمان دو هدف را دنبال میکند: از یک سو، با تهییجِ احساساتِ کورِ قومی، میزانِ مشارکت در انتخابات و سایر آیینها و مناسبتهای حکومتی را افزایش میدهد، و از سوی دیگر، با ایجاد شکافِ جعلی و برساختۀ قومی میان آحاد ملت یکپارچه، یگانه و تاریخی ایران، میان گروههای به اصطلاح قومی، مانع از شکلگیری یک اعتراضِ مدنیِ ملّی علیه سیاستها و عملکرد خود میشود.
اما این سیاستِ تفرقهبینداز و حکومت کُن، در بلند مدت سرانجامی جز تقویت نظامِ گفتاریِ قومگرایانه و تجزیهطلبانه و باز کردن مسیر برای نفوذ و دخالتِ بازیگران خارجی اعم از روسیه، اسرائیل، ترکیه و حتی رژیمِ باکو نخواهد داشت و بدین ترتیب، استقلال، تمامیت ارضی، وحدت و یکپارچگی و انسجامِ ملّی کشور با تهدیدِ جدی مواجه میشود.
وقتی حکومت، به جای تقویت ارکانِ هویت ملی و تقویتِ وحدت و یکپارچگی ملّی، خود را به ابزار ایجاد تنش میان به اصطلاح «قومیّتها» تبدیل کند، در واقع زمینه را برای برساخت و تعمیق شکافها و حتی بحرانهای قومی - هویتیِ غیرقابل کنترل، فراهم میکند.
تجربۀ تاریخی کشور کهنِ ایران نشان میدهد که ایران، قربانی چنین بازیهای خطرناکی نخواهد شد، مگر آنکه این روند خطرناک ادامه یابد و جامعۀ ایرانیِ درگیر انواع مشکلات، در برابر این روند خطرناکِ خلاف منافع ملّی، سکوت کند.
🔴 پینوشت:
۱) ویدئو از صفحۀ «آذربایجان جزءلاینفک ایران» و متن هم، اقتباسیست.
۲) گاه خویشاوندانِ ایرانی با تسامح، «اقوامِ ایرانی» خوانده میشود.
۳) جشنِ نوروز، یک جشنِ ملّی و ایرانیست و باید با دعوت از تمام شهروندانِ ارومیهای (اعم از ترکیآذریزبان و کُردیزبان) و بصورتِ ملّی برگزار میشد و آیینِ عزاداری برای شهادتِ امام علی (ع) نیز با دعوت از تمام شهروندانِ ارومیهایِ دوستدارِ امام علی (فارغ از شیعه و سنیمذهب بودنِ شهروند) برگزار میشد و اعتراض به قومی - قبیلهای کردن چنین آیینهایی و حواشی خلاف منافع و یکپارچگیِ ملّی آن است.
@IranDel_Channel
💢
👍70👎2
ایراندل | IranDel
🔴 اردوغان و بازار نوروز ✍️ حبیبالله فاضلی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران ۱. دولت ترکیه جزو دولتهای جدید، غیرطبیعی و «سیاستساخت» محسوب میشود که موجودیتش مدیون یکی از معاملههای سیاسی معاصر است و اقدامش در دستاندازی به میراث معنوی جوامع…
🔴 جسم و روح نوروز، ایرانشهری است!
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامهپژوه
رئیس جمهوری ترکیه، نوروز را جشنِ «تُرکها» نامیده است. این گزارهی به ظاهر ساده، نتیجهی دههها کوشش پانترکیستی است؛ از قرن نوزدهم و توسط وامبری تا اکنون.
پانترکیسم ایدئولوژی ملتسازی تُرک است که در دهههای گذشته با صهیونیسم پیوندی عمیق یافته است. تُرکانی که در حدود هزار سال پیش از شرقِ ایران به تمدن گام نهادند انسانهایی سلحشور و باهوش بودند. با قدرت جنگاوریی کمنظیر پیش میرفتند و تنها کشتار را میفهمیدند، اما کشتار آنها در منطقههای میانی ایران، متوقف شد چون با تمدن و فرهنگ آشنا شدند و فهمیدند که برای بقا باید به زبان پارسی و فرهنگِ ایرانی چنگ زنند. این تصمیمِ هوشمندانه سبب شد تُرکان، ایرانی شوند و فرزندِ سبکتکین، محمود و سلطان شود. تقریباًً هزار سال از تاریخِ ایران، حکومتِ ترکانِ ایرانیشده است؛ ترکیبی شگفت و غرورانگیز از قدرتِ نظامی و دیوانسالاری و زبان پارسی و شاهنامهی فردوسی که نگینِ فرهنگی آن بود.
مشروطه تداوم تحول یافتهی این تاریخ و صورتبندی است، اما پس از مشروطه به تدریج «قومها» به تحریک خارجی سر برمیآورند. ایرانِ متحد و منسجم با هزاران شهر و روستا به طور بیسابقهای به «قومها» تقسیم میشود. قومیت کاملاً جدید بود و ریشهای در تاریخ و اندیشهی ایرانی نداشت. حتی صورتبندی توطئهآمیز آن نیز در درون مرزهای ایران، اتفاق نیفتاد. اصنافِ قومگرایی بیرون از مرزهای ایران مطرح و ترویج میشد و چون سوغاتی زهرآلود به ایران نیز وارد شد.
دالِ مرکزی قومگرایی، نفی و نهی تاریخِ هزاران سالهی ایران و فرهنگِ ایرانشهری بود؛ با برجسته کردن زبانهای محلی و اتکا به آنها تا در نهایت، ایدهی وحدتبخش ایران را بشکنند. گویا هوش و انتخابِ ترکانِ ایرانیشده که میتوان آنها را ترکانِ اصیل و قدیم خواند، ترکانِ جدید را قانع و راضی نمیکرد.
ترکانِ جدید یا پانترکیستها با مبنایی از شرقشناسی که پر از ناشیگریهای روشی و معرفتی بود، ساختنِ تاریخی جدا از ایران را آغاز کردند. تاریخسازی قومی یک ایراد یا مانع بزرگ داشت. نه متنی بود که بتوان بر آن تأکید کرد، نه آیینی که بتوان نقطه عطفاش شمرد، نه شخصیتهایی بزرگ که بتوان مجسمههایشان را ساخت. تنها یک راه باقی میماند و آن تحریف و جعل بود.
به تدریج، غارتگری نوین آغاز شد و نقشی که ترکانِ قدیم از شرقِ ایران آغاز کرده بودند توسط ترکانِ جدید از غرب ایفا شد. این بار غارت برخلاف غارتِ قدیم، غذا و چهارپایان نبود. فرهنگ و زبان و اندیشه بود. ترکانِ قدیم در مسجد بخارا مصحف زیر پا انداختند و مصحفدانها را به کاهدانی تبدیل کردند. ترکانِ جدید هر متنی را که یافتند بر سر دست گرفتند و کاه را فرونهادند. برای غارتِ اقتصادی نخست باید غارتِ فرهنگی به سرانجام میرسید.
غارتِ ترکانِ قدیم، شرقِ ایران را به خاک و خون کشید و غارتِ پانترکیستها به غربِ ایران نظر سو انداخته است. مولوی، نظامی، شب یلدا و سایر آیینها و مفاهیم فرهنگی و حالا نوروز غارت شده و میشوند تا در نهایت تاریخی دست و پا بشود.
گاه گفته میشود همهی این کوششها را میتوان تحمل کرد و دم نزد. ایران، بزرگتر از آن است که با این غارتها کوچک شود و نیز این غارتها به سرانجامی نمیرسد. این تحلیل همدلی عمدی یا سهوی با پانترکیسم است و آن را در فضایی حفاظت شده قرار میدهد تا رشد کند.
تاریخسازی پانترکیستی، نظری به آینده دارد و اگر با آن به جدیت، مقابله نشود آیندهی منطقه در اختیار پانترکیسم خواهد بود. بدیهی است که آیندهی مبتنی بر جعل تاریخ، انسانی و شریف و فرهنگی نخواهد بود.
نوروز، آیین درخشانِ هزاران سالهی ایرانیان، آیینِ صلح و درنگهای شیرینِ هستیشناختی است. دزدیدن آن، از اصل جدا کردنش، تحریف آن و ابزاری کردنش از این جشن شکوهمند وسیلهای خشونتبار، دیگرستیز، ایدئولوژیک و بحرانزا میسازد. آیندهی منطقهای که نوروزش، ترکی قلمداد شود آیندهای خونبار خواهد بود.
نوروز، سفرهی گشودهای است که در آنجا برای کسی تنگ نیست. همانطور که در گذشته همه بر سر آن نشستهاند و زندگی را تجدید کردهاند. ترکانِ قدیم بر سر این سفره نشستند همانطور که سفرهی سده و مهرگان را هرگز تَرک نکردند. حال اگر یکی از نشستگان بر خوانِ نوروز بخواهد آن را غارت کند کاری برخلاف روحِ نوروز کرده است. اردوغان سیاستمداری شکست خورده است که با سقوط احتمالی زودهنگامش ناکارآمدی پانترکیسم را اثبات خواهد کرد.
در این میانهی پرهیاهو بر همگان ایرانیان به ویژه صاحبان قدرت، واجب است که از نوروز چون گوهری گرانبها پاسداری کنند.
🔴 بُنمایه:
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
@IranDel_Channel
💢
🔴 جسم و روح نوروز، ایرانشهری است!
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامهپژوه
رئیس جمهوری ترکیه، نوروز را جشنِ «تُرکها» نامیده است. این گزارهی به ظاهر ساده، نتیجهی دههها کوشش پانترکیستی است؛ از قرن نوزدهم و توسط وامبری تا اکنون.
پانترکیسم ایدئولوژی ملتسازی تُرک است که در دهههای گذشته با صهیونیسم پیوندی عمیق یافته است. تُرکانی که در حدود هزار سال پیش از شرقِ ایران به تمدن گام نهادند انسانهایی سلحشور و باهوش بودند. با قدرت جنگاوریی کمنظیر پیش میرفتند و تنها کشتار را میفهمیدند، اما کشتار آنها در منطقههای میانی ایران، متوقف شد چون با تمدن و فرهنگ آشنا شدند و فهمیدند که برای بقا باید به زبان پارسی و فرهنگِ ایرانی چنگ زنند. این تصمیمِ هوشمندانه سبب شد تُرکان، ایرانی شوند و فرزندِ سبکتکین، محمود و سلطان شود. تقریباًً هزار سال از تاریخِ ایران، حکومتِ ترکانِ ایرانیشده است؛ ترکیبی شگفت و غرورانگیز از قدرتِ نظامی و دیوانسالاری و زبان پارسی و شاهنامهی فردوسی که نگینِ فرهنگی آن بود.
مشروطه تداوم تحول یافتهی این تاریخ و صورتبندی است، اما پس از مشروطه به تدریج «قومها» به تحریک خارجی سر برمیآورند. ایرانِ متحد و منسجم با هزاران شهر و روستا به طور بیسابقهای به «قومها» تقسیم میشود. قومیت کاملاً جدید بود و ریشهای در تاریخ و اندیشهی ایرانی نداشت. حتی صورتبندی توطئهآمیز آن نیز در درون مرزهای ایران، اتفاق نیفتاد. اصنافِ قومگرایی بیرون از مرزهای ایران مطرح و ترویج میشد و چون سوغاتی زهرآلود به ایران نیز وارد شد.
دالِ مرکزی قومگرایی، نفی و نهی تاریخِ هزاران سالهی ایران و فرهنگِ ایرانشهری بود؛ با برجسته کردن زبانهای محلی و اتکا به آنها تا در نهایت، ایدهی وحدتبخش ایران را بشکنند. گویا هوش و انتخابِ ترکانِ ایرانیشده که میتوان آنها را ترکانِ اصیل و قدیم خواند، ترکانِ جدید را قانع و راضی نمیکرد.
ترکانِ جدید یا پانترکیستها با مبنایی از شرقشناسی که پر از ناشیگریهای روشی و معرفتی بود، ساختنِ تاریخی جدا از ایران را آغاز کردند. تاریخسازی قومی یک ایراد یا مانع بزرگ داشت. نه متنی بود که بتوان بر آن تأکید کرد، نه آیینی که بتوان نقطه عطفاش شمرد، نه شخصیتهایی بزرگ که بتوان مجسمههایشان را ساخت. تنها یک راه باقی میماند و آن تحریف و جعل بود.
به تدریج، غارتگری نوین آغاز شد و نقشی که ترکانِ قدیم از شرقِ ایران آغاز کرده بودند توسط ترکانِ جدید از غرب ایفا شد. این بار غارت برخلاف غارتِ قدیم، غذا و چهارپایان نبود. فرهنگ و زبان و اندیشه بود. ترکانِ قدیم در مسجد بخارا مصحف زیر پا انداختند و مصحفدانها را به کاهدانی تبدیل کردند. ترکانِ جدید هر متنی را که یافتند بر سر دست گرفتند و کاه را فرونهادند. برای غارتِ اقتصادی نخست باید غارتِ فرهنگی به سرانجام میرسید.
غارتِ ترکانِ قدیم، شرقِ ایران را به خاک و خون کشید و غارتِ پانترکیستها به غربِ ایران نظر سو انداخته است. مولوی، نظامی، شب یلدا و سایر آیینها و مفاهیم فرهنگی و حالا نوروز غارت شده و میشوند تا در نهایت تاریخی دست و پا بشود.
گاه گفته میشود همهی این کوششها را میتوان تحمل کرد و دم نزد. ایران، بزرگتر از آن است که با این غارتها کوچک شود و نیز این غارتها به سرانجامی نمیرسد. این تحلیل همدلی عمدی یا سهوی با پانترکیسم است و آن را در فضایی حفاظت شده قرار میدهد تا رشد کند.
تاریخسازی پانترکیستی، نظری به آینده دارد و اگر با آن به جدیت، مقابله نشود آیندهی منطقه در اختیار پانترکیسم خواهد بود. بدیهی است که آیندهی مبتنی بر جعل تاریخ، انسانی و شریف و فرهنگی نخواهد بود.
نوروز، آیین درخشانِ هزاران سالهی ایرانیان، آیینِ صلح و درنگهای شیرینِ هستیشناختی است. دزدیدن آن، از اصل جدا کردنش، تحریف آن و ابزاری کردنش از این جشن شکوهمند وسیلهای خشونتبار، دیگرستیز، ایدئولوژیک و بحرانزا میسازد. آیندهی منطقهای که نوروزش، ترکی قلمداد شود آیندهای خونبار خواهد بود.
نوروز، سفرهی گشودهای است که در آنجا برای کسی تنگ نیست. همانطور که در گذشته همه بر سر آن نشستهاند و زندگی را تجدید کردهاند. ترکانِ قدیم بر سر این سفره نشستند همانطور که سفرهی سده و مهرگان را هرگز تَرک نکردند. حال اگر یکی از نشستگان بر خوانِ نوروز بخواهد آن را غارت کند کاری برخلاف روحِ نوروز کرده است. اردوغان سیاستمداری شکست خورده است که با سقوط احتمالی زودهنگامش ناکارآمدی پانترکیسم را اثبات خواهد کرد.
در این میانهی پرهیاهو بر همگان ایرانیان به ویژه صاحبان قدرت، واجب است که از نوروز چون گوهری گرانبها پاسداری کنند.
🔴 بُنمایه:
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍64👎6
ایراندل | IranDel
🎥 شورشِ قبیلهگرایانِ پانتُرک در شهر ارومیه در روزهایی که ایران با چالشهای بزرگ و متعددِ داخلی و خارجی روبهروست، سیاستهای جمهوری اسلامی در قبالِ گروهکهای قومی و قبیلهای، بیش از هر زمانِ دیگری به نظر میرسد که نشاندهندۀ یک «استراتژیِ عامدانه»…
🔴 از وضعِ طبیعی هابز تا دولت مقتدر توسعهگرا؛ تأمّلی بر وقایع ارومیه
✍️ سالار سیفالدینی
وقایع اخیر ارومیه نشان داد که همزیستی شهروندان در این خطه، دچار تزلزل گشته و عناصر آشوبطلب با تمام قوا در میدان حاضرند. در چنین شرایطی، حتی اندیشیدن به مقولهی آموزش زبان مادری، همچون کارگذاری بمب ساعتی در پیکرهی استان و ارکان نگاهبان مملکت، تلقی میگردد. این رخدادها به روشنی نشان داد که در غیاب مفهوم انسجامبخش ایرانیت، «وضعِ طبیعی» مورد نظر هابز بر جامعه مستولی میشود و به تعبیر دقیق کلمه، انسان به گرگ انسان بدل میگردد.
بنابراین، اعطای اختیارات محلی نیز بیثمر خواهد بود، چرا که مدیریت محلی از توان حل مسئلهای به این سادگی نیز عاجز است. تنها یک دولتِ مقتدرِ توسعهگرا است که قادر به ادارهی این سرزمین خواهد بود، نه ابتکارات رها شده به دست «عوامِ علما» که خود گرفتار عوامزدگیاند.
@IranDel_Channel
💢
🔴 از وضعِ طبیعی هابز تا دولت مقتدر توسعهگرا؛ تأمّلی بر وقایع ارومیه
✍️ سالار سیفالدینی
وقایع اخیر ارومیه نشان داد که همزیستی شهروندان در این خطه، دچار تزلزل گشته و عناصر آشوبطلب با تمام قوا در میدان حاضرند. در چنین شرایطی، حتی اندیشیدن به مقولهی آموزش زبان مادری، همچون کارگذاری بمب ساعتی در پیکرهی استان و ارکان نگاهبان مملکت، تلقی میگردد. این رخدادها به روشنی نشان داد که در غیاب مفهوم انسجامبخش ایرانیت، «وضعِ طبیعی» مورد نظر هابز بر جامعه مستولی میشود و به تعبیر دقیق کلمه، انسان به گرگ انسان بدل میگردد.
بنابراین، اعطای اختیارات محلی نیز بیثمر خواهد بود، چرا که مدیریت محلی از توان حل مسئلهای به این سادگی نیز عاجز است. تنها یک دولتِ مقتدرِ توسعهگرا است که قادر به ادارهی این سرزمین خواهد بود، نه ابتکارات رها شده به دست «عوامِ علما» که خود گرفتار عوامزدگیاند.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
🎥 شورشِ قبیلهگرایانِ پانتُرک در شهر ارومیه
در روزهایی که ایران با چالشهای بزرگ و متعددِ داخلی و خارجی روبهروست، سیاستهای جمهوری اسلامی در قبالِ گروهکهای قومی و قبیلهای، بیش از هر زمانِ دیگری به نظر میرسد که نشاندهندۀ یک «استراتژیِ عامدانه»…
🎥 شورشِ قبیلهگرایانِ پانتُرک در شهر ارومیه
در روزهایی که ایران با چالشهای بزرگ و متعددِ داخلی و خارجی روبهروست، سیاستهای جمهوری اسلامی در قبالِ گروهکهای قومی و قبیلهای، بیش از هر زمانِ دیگری به نظر میرسد که نشاندهندۀ یک «استراتژیِ عامدانه»…
👍50👎3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گزارش تارنمای خبری - تحلیلی انتخاب:
با نادر قاضیپور و محمد خلیلپور (رئیس شورای شهر ارومیه) برخورد کنید!
در شهر ارومیه چه خبر است؟
@IranDel_Channel
💢
با نادر قاضیپور و محمد خلیلپور (رئیس شورای شهر ارومیه) برخورد کنید!
در شهر ارومیه چه خبر است؟
@IranDel_Channel
💢
👍54👎5
ایراندل | IranDel
🔴 از وضعِ طبیعی هابز تا دولت مقتدر توسعهگرا؛ تأمّلی بر وقایع ارومیه ✍️ سالار سیفالدینی وقایع اخیر ارومیه نشان داد که همزیستی شهروندان در این خطه، دچار تزلزل گشته و عناصر آشوبطلب با تمام قوا در میدان حاضرند. در چنین شرایطی، حتی اندیشیدن به مقولهی آموزش…
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده
اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان ایرانی شد.
این اتفاقات پس از آن روی داد که مراسم نوروزی در این شهر به شکل قومی سامان داده شد. ابتدا در ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۳ خورشیدی در ارومیه این مراسم توسط گروهی از هموطنان کُرد زبان برگزار و سپس در واکنش به این تجمع نوروزی، توسط رئیس شورای شهر ارومیه فراخوانی داده شد تا به شکل تظاهرات خیابانی به برگزاری مراسم نوروزی ۲۸ اسفندماه اعتراض خیابانی صورت گیرد. با توجه به اهمیت موضوع، گروه رسانهای شرق با احسان هوشمند، کارشناس مسائل قومی در کشور گفت وگویی داشته است. احسان هوشمند در این گپ و گفت نگرانیهای خود از برنامهریزیهای صورتگرفته در مورد برگزاری مراسم نوروزی را با شرق در میان گذاشت.
🔴 گفتوگو را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده
اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان ایرانی شد.
این اتفاقات پس از آن روی داد که مراسم نوروزی در این شهر به شکل قومی سامان داده شد. ابتدا در ۲۸ اسفند ماه ۱۴۰۳ خورشیدی در ارومیه این مراسم توسط گروهی از هموطنان کُرد زبان برگزار و سپس در واکنش به این تجمع نوروزی، توسط رئیس شورای شهر ارومیه فراخوانی داده شد تا به شکل تظاهرات خیابانی به برگزاری مراسم نوروزی ۲۸ اسفندماه اعتراض خیابانی صورت گیرد. با توجه به اهمیت موضوع، گروه رسانهای شرق با احسان هوشمند، کارشناس مسائل قومی در کشور گفت وگویی داشته است. احسان هوشمند در این گپ و گفت نگرانیهای خود از برنامهریزیهای صورتگرفته در مورد برگزاری مراسم نوروزی را با شرق در میان گذاشت.
🔴 گفتوگو را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇
@IranDel_Channel
💢
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران به گزارش گروه رسانهای شرق؛ اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ [خورشیدی] در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان ایرانی شد. این اتفاقات پس از آن روی داد که مراسم نوروزی…
👍36👎4
🔴 زبان فارسی، رضاشاه، میرزا حسن رشدیه
✍️ مهدی تدینی
شاید کمی عجیب باشد که در قرن پانزدهم خورشیدی لازم باشد سر آموزشـ«ــِ» زبان مادری و آموزش «به» زبان مادری در ایران بحث کنیم. کسی که تبلیغات قومگرایانه را نمیبیند، یا ته قلب با آن همدل است یا به هر دلیلی خود را به خواب زده است. به هر حال، لازم نیست حتماً ایراندوست باشیم تا هر یک از ما از دمیدن در واگرایی قومی اجتناب کنیم و به مقابله با آن برخیزیم، بلکه کافی است قدری به عواقب این دست واگراییها فکر کنیم.
در تفکرات قومی ــ که البته خودشان بیتعارف به آن میگویند «ملّی» ــ نفرت شدیدی علیه رضاشاه وجود دارد. این نفرت و پروپاگاندا دلایل زیادی دارد و بنیادش بر تصوراتی است که هیچ ربطی به واقعیتهای تاریخی ندارد. نه لازم است پهلویگرا باشیم، نه لازم است ملیگرا باشیم و نه حتی لازم است توسعهگرا باشیم تا با درک حال و روز ایران در آن سالها بپذیریم ظهور پدیدۀ رضاشاه و به همراهش «الیتی» (نخبگانی) که زیر حمایت حکومت او ایدههایشان را پیش میبردند، در نهایت به نفع ما و ایران بوده است. بخشی از نفرتی که در ادبیاتِ قومی علیه رضاشاه مطرح میشود، سر مسئلۀ گسترش مدارس و آموزش یکدست است. مسئله به نحوی روایت میشود که انگار پیش از آن مجموعۀ متنوعی از نظامهای آموزشیِ تکاملیافته، متنوع و چندزبانی در ایران وجود داشته، و حالا کسی آمده و با زور سرنیزه همۀ آنها را تعطیل کرده و یک نظام آموزش واحد با زبان واحد ایجاد کرده است.
از بدیهیاتی که باید توضیح دهیم، این است که چرا «فارسی» زبانِ آموزش در ایران شده است. زبان اصلاً ابزار ارتباطی است و اگر قرار باشد این ماهیت زبان در یک جا نمودی تمامعیار یافته باشد، همین زبان فارسی است. پدر من، در روستایی در فاصلۀ دویستکیلومتری تهران، در گوشۀ شرقی استان «مرکزی» و نزدیک قم متولد شده، اما اگر به زبان مادریاش صحبت کند، من متوجه نمیشوم چه میگوید. اگر فارسی وجود نداشت، اکثر مردم ایران حرف همدیگر را نمیفهمیدند. زبان فارسی را عقل سلیم در قلمرو ایران نگه داشته است. مسئله ربطی به رضاشاه و پهلوی ندارد. بهترین مثالی که برای این واقعیت میتوان آورد میرزاحسن رشدیه (تبریزی) و مدارس اوست که قریب چهل سال پیش از رضاشاه، در دوران ناصرالدینشاه اولین نمونۀ آن در ایروان تأسیس شد.
تردیدی ندارم که میرزاحسن رشدیه را باید یکی از ستارههای تابناک دو قرن اخیر ایران دانست. این مرد اهل قلم و آموزگار بود، اما از هر شوالیهای جنگجوتر بود! در پانزده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه بارها در تبریز مدرسه ساخت و مدرسهاش را ویران کردند. بارها خود او را تکفیر کردند و مجبور میشد شبانه به مشهد بگریزد. این راد مرد، پنج یا شش بار در عرض چند سال از تبریز به مشهد گریخت و سرانجام در مشهد هم ضربات چماق بر سرش بارید استخوان دستش را شکست. فقط یک جنگجوی بزرگ پس از بارها شکست، باز میتواند قامت راست کند و راهش را ادامه دهد. در اینجا قصد ندارم داستان میرزاحسن را روایت کنم (پیشتر در پستی دربارهاش نوشتهام). اما این فراز را میگویم تا درسی برای همۀ آرزومندان باشد: برای بار چندم حمله کردند تا مدرسهاش را در تبریز خراب کنند. پس از غارت مدرسه، نارنجکی در مدرسه منفجر کردند که بخشی از بنا تخریب شد. رشدیه میخندید. کسی به او گفت: «خانه خراب! همه به حال تو میگریند، تو میخندی؟» رشدیه جواب داد: «هر پارهآجری مدرسهای خواهد شد! آن روز را میبینم و میخندم. کاش زنده باشم و ببینم.»
«مردمیترین» مدرسهای که در ایران ساخته شد، بدون کمک علمای دین و نهادهای دولتی، مدرسۀ رشدیه بود. پرسشم این است که رشدیه در مدرسههایی که در ایروان و تبریز ساخت، «به» چه زبانی تدریس میکرد؟ روزی که رشدیه مدرسهاش را در ایروان تأسیس کرد، آن کسی که قرار بود نیمقرن بعد رضاشاه شود، طفلی چهار پنج ساله بود. آیا رشدیه دچار شووینیسم بود؟ ایرانشهری و ناسیونالیست بود؟ شاید هم زندهیاد رشدیه چهل سال قبل از موسولینی فاشیست بوده! چنین حرفهایی حتی در قالب طنز هم شرمآور است. رشدیه همان کاری را کرد که از گذشتههای دور در ایران میشد. برای او بدیهی بود که در مدرسه «گلستان» درس دهد. اما در این میان، شاید غمانگیزترین وجه مسئله این باشد که در پروپاگاندای قومیتی، قدر این شخصیتهای بزرگ پایمال میشود؛ مثل اینکه عکس و یادگارهای پدارنمان را در آتش اندازیم و بر خاکسترش پایکوبی کنیم.
(خاطرۀ نقلشده از کتاب سوانح عمر، اثر شمسالدین رشدیه، پسر میرزا حسن، ص ۲۹.)
🔴 پینوشت:
۱) یادداشتِ «بررسی رسمیتِ زبان و خطِّ فارسی در قانون اساسی مشروطه و متمم آن» را «اینجا» بخوانید.
۲) تصاویرِ «نظامنامۀ انتخاباتِ مجلس شورای ملّی» (۱۷ شهریور ۱۲۸۵ خورشیدی) را از «اینجا» ببینید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبان فارسی، رضاشاه، میرزا حسن رشدیه
✍️ مهدی تدینی
شاید کمی عجیب باشد که در قرن پانزدهم خورشیدی لازم باشد سر آموزشـ«ــِ» زبان مادری و آموزش «به» زبان مادری در ایران بحث کنیم. کسی که تبلیغات قومگرایانه را نمیبیند، یا ته قلب با آن همدل است یا به هر دلیلی خود را به خواب زده است. به هر حال، لازم نیست حتماً ایراندوست باشیم تا هر یک از ما از دمیدن در واگرایی قومی اجتناب کنیم و به مقابله با آن برخیزیم، بلکه کافی است قدری به عواقب این دست واگراییها فکر کنیم.
در تفکرات قومی ــ که البته خودشان بیتعارف به آن میگویند «ملّی» ــ نفرت شدیدی علیه رضاشاه وجود دارد. این نفرت و پروپاگاندا دلایل زیادی دارد و بنیادش بر تصوراتی است که هیچ ربطی به واقعیتهای تاریخی ندارد. نه لازم است پهلویگرا باشیم، نه لازم است ملیگرا باشیم و نه حتی لازم است توسعهگرا باشیم تا با درک حال و روز ایران در آن سالها بپذیریم ظهور پدیدۀ رضاشاه و به همراهش «الیتی» (نخبگانی) که زیر حمایت حکومت او ایدههایشان را پیش میبردند، در نهایت به نفع ما و ایران بوده است. بخشی از نفرتی که در ادبیاتِ قومی علیه رضاشاه مطرح میشود، سر مسئلۀ گسترش مدارس و آموزش یکدست است. مسئله به نحوی روایت میشود که انگار پیش از آن مجموعۀ متنوعی از نظامهای آموزشیِ تکاملیافته، متنوع و چندزبانی در ایران وجود داشته، و حالا کسی آمده و با زور سرنیزه همۀ آنها را تعطیل کرده و یک نظام آموزش واحد با زبان واحد ایجاد کرده است.
از بدیهیاتی که باید توضیح دهیم، این است که چرا «فارسی» زبانِ آموزش در ایران شده است. زبان اصلاً ابزار ارتباطی است و اگر قرار باشد این ماهیت زبان در یک جا نمودی تمامعیار یافته باشد، همین زبان فارسی است. پدر من، در روستایی در فاصلۀ دویستکیلومتری تهران، در گوشۀ شرقی استان «مرکزی» و نزدیک قم متولد شده، اما اگر به زبان مادریاش صحبت کند، من متوجه نمیشوم چه میگوید. اگر فارسی وجود نداشت، اکثر مردم ایران حرف همدیگر را نمیفهمیدند. زبان فارسی را عقل سلیم در قلمرو ایران نگه داشته است. مسئله ربطی به رضاشاه و پهلوی ندارد. بهترین مثالی که برای این واقعیت میتوان آورد میرزاحسن رشدیه (تبریزی) و مدارس اوست که قریب چهل سال پیش از رضاشاه، در دوران ناصرالدینشاه اولین نمونۀ آن در ایروان تأسیس شد.
تردیدی ندارم که میرزاحسن رشدیه را باید یکی از ستارههای تابناک دو قرن اخیر ایران دانست. این مرد اهل قلم و آموزگار بود، اما از هر شوالیهای جنگجوتر بود! در پانزده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه بارها در تبریز مدرسه ساخت و مدرسهاش را ویران کردند. بارها خود او را تکفیر کردند و مجبور میشد شبانه به مشهد بگریزد. این راد مرد، پنج یا شش بار در عرض چند سال از تبریز به مشهد گریخت و سرانجام در مشهد هم ضربات چماق بر سرش بارید استخوان دستش را شکست. فقط یک جنگجوی بزرگ پس از بارها شکست، باز میتواند قامت راست کند و راهش را ادامه دهد. در اینجا قصد ندارم داستان میرزاحسن را روایت کنم (پیشتر در پستی دربارهاش نوشتهام). اما این فراز را میگویم تا درسی برای همۀ آرزومندان باشد: برای بار چندم حمله کردند تا مدرسهاش را در تبریز خراب کنند. پس از غارت مدرسه، نارنجکی در مدرسه منفجر کردند که بخشی از بنا تخریب شد. رشدیه میخندید. کسی به او گفت: «خانه خراب! همه به حال تو میگریند، تو میخندی؟» رشدیه جواب داد: «هر پارهآجری مدرسهای خواهد شد! آن روز را میبینم و میخندم. کاش زنده باشم و ببینم.»
«مردمیترین» مدرسهای که در ایران ساخته شد، بدون کمک علمای دین و نهادهای دولتی، مدرسۀ رشدیه بود. پرسشم این است که رشدیه در مدرسههایی که در ایروان و تبریز ساخت، «به» چه زبانی تدریس میکرد؟ روزی که رشدیه مدرسهاش را در ایروان تأسیس کرد، آن کسی که قرار بود نیمقرن بعد رضاشاه شود، طفلی چهار پنج ساله بود. آیا رشدیه دچار شووینیسم بود؟ ایرانشهری و ناسیونالیست بود؟ شاید هم زندهیاد رشدیه چهل سال قبل از موسولینی فاشیست بوده! چنین حرفهایی حتی در قالب طنز هم شرمآور است. رشدیه همان کاری را کرد که از گذشتههای دور در ایران میشد. برای او بدیهی بود که در مدرسه «گلستان» درس دهد. اما در این میان، شاید غمانگیزترین وجه مسئله این باشد که در پروپاگاندای قومیتی، قدر این شخصیتهای بزرگ پایمال میشود؛ مثل اینکه عکس و یادگارهای پدارنمان را در آتش اندازیم و بر خاکسترش پایکوبی کنیم.
(خاطرۀ نقلشده از کتاب سوانح عمر، اثر شمسالدین رشدیه، پسر میرزا حسن، ص ۲۹.)
🔴 پینوشت:
۱) یادداشتِ «بررسی رسمیتِ زبان و خطِّ فارسی در قانون اساسی مشروطه و متمم آن» را «اینجا» بخوانید.
۲) تصاویرِ «نظامنامۀ انتخاباتِ مجلس شورای ملّی» (۱۷ شهریور ۱۲۸۵ خورشیدی) را از «اینجا» ببینید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
🔴 بررسی رسمیّتِ زبان و خطِّ فارسی در قانونِ اساسی مشروطه و متمم آن
با بررّسی تاریخِ اجتماعی ایران در مییابیم که دیر بازی است زبان و خطِّ فارسی، زبانِ دیوانی، ادبی، تمدنی، فرهنگی و میانجی ایرانیان محسوب شده و ساختار آموزش - اعم از رسمی و غیر رسمی - خود…
🔴 بررسی رسمیّتِ زبان و خطِّ فارسی در قانونِ اساسی مشروطه و متمم آن
با بررّسی تاریخِ اجتماعی ایران در مییابیم که دیر بازی است زبان و خطِّ فارسی، زبانِ دیوانی، ادبی، تمدنی، فرهنگی و میانجی ایرانیان محسوب شده و ساختار آموزش - اعم از رسمی و غیر رسمی - خود…
👍55👎5
ایراندل | IranDel
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان…
🔴 رصد سرگذشت مشترک یک ملت در دو چهرۀ نجیب و رنج دیده
✍️ یادداشت دکتر حکمتاله ملاصالحی پس از مشاهدۀ تصویر دو دختر هممیهنِ کُرد و آذری ارومیهای در روزگار قاجاریه
در میان مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار برگرفته شده از دومین مجموعه آرشیو کاخ گلستان منتشر شده به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ هجری خورشیدی، تصویر دو دختر هم میهن کُرد و آذری را در ارومیه میبینیم که تنگاتنگ کنار هم نشسته اند. تصویر دو دختری که تصویر ایران آن روزگار نیز در چهرهشان در آرایش پوششان نمایان است.
تصویر ایرانی که با همه رنگارنگی و غنای فرهنگیش، همیشه ایرانی بودن و ایرانی ماندن و زیست اقلیم و عالم ایرانیاش را پاسداشته و ایران مانده است.
تصویر دو دختری که در چهرۀ نجیب و رنجدیدهشان سرگذشتِ مشترک یک ملت را هم میتوان ردیابی و رصد، هم بازخوانی و تفسیر کرد. کنار هم بودن و کنار هم زیستن و کنار هم ماندن اگر در برخی از کشورهای نوبنیاد روزگار ما ممکن است نوعی تعارف یا اغراق و یا مداهنه تفسیر شود؛ در جغرافیای رنگارنگ تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی نه تنها سخن از تعارف و اغراق و مداهنه در میان نیست که یک جهان تاریخ، یک جهان میراث مشترک، یک جهان سرگذشت مشترک، یک جهان همزیستی گرم و صمیمانه مشترک در پس پشتشان دیده میشود و گواه بر راستی سرگذشتِ مشترک و تاریخ و فرهنگ و جامعه و جهان مشترک یک ملت هستند و به صراحت به ما میگویند و گواهی میدهند ایران یک حقیقتِ تاریخی و مدنی و معنوی و اقلیم و عالم خاص ملتی دیرینه و دیرپاست. ساخته و پرداخته تحولات و بازیهای سیاسی قدرتهای سلطۀ عالم جدید نیست.
نودولتیان و مدیران خفته و خواب گرفته و خوابگرد مُلک و ملت ما، تاریخ بخوانند و تاریخ بدانند تا بشناسند و بفهمند ایران کجاست و حاکمان و مدیران چه سرزمین پیچیده و رنگارنگ و ملت و میهن تاریخی و غنی از مواریثِ فرهنگی هستند و بیش از این بیخردانه فتنهها را دامن نزنند! و فتنهانگیزی نکنند.
۴ فروردین ۱۴۰۴
@IranDel_Channel
💢
🔴 رصد سرگذشت مشترک یک ملت در دو چهرۀ نجیب و رنج دیده
✍️ یادداشت دکتر حکمتاله ملاصالحی پس از مشاهدۀ تصویر دو دختر هممیهنِ کُرد و آذری ارومیهای در روزگار قاجاریه
در میان مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار برگرفته شده از دومین مجموعه آرشیو کاخ گلستان منتشر شده به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ هجری خورشیدی، تصویر دو دختر هم میهن کُرد و آذری را در ارومیه میبینیم که تنگاتنگ کنار هم نشسته اند. تصویر دو دختری که تصویر ایران آن روزگار نیز در چهرهشان در آرایش پوششان نمایان است.
تصویر ایرانی که با همه رنگارنگی و غنای فرهنگیش، همیشه ایرانی بودن و ایرانی ماندن و زیست اقلیم و عالم ایرانیاش را پاسداشته و ایران مانده است.
تصویر دو دختری که در چهرۀ نجیب و رنجدیدهشان سرگذشتِ مشترک یک ملت را هم میتوان ردیابی و رصد، هم بازخوانی و تفسیر کرد. کنار هم بودن و کنار هم زیستن و کنار هم ماندن اگر در برخی از کشورهای نوبنیاد روزگار ما ممکن است نوعی تعارف یا اغراق و یا مداهنه تفسیر شود؛ در جغرافیای رنگارنگ تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی نه تنها سخن از تعارف و اغراق و مداهنه در میان نیست که یک جهان تاریخ، یک جهان میراث مشترک، یک جهان سرگذشت مشترک، یک جهان همزیستی گرم و صمیمانه مشترک در پس پشتشان دیده میشود و گواه بر راستی سرگذشتِ مشترک و تاریخ و فرهنگ و جامعه و جهان مشترک یک ملت هستند و به صراحت به ما میگویند و گواهی میدهند ایران یک حقیقتِ تاریخی و مدنی و معنوی و اقلیم و عالم خاص ملتی دیرینه و دیرپاست. ساخته و پرداخته تحولات و بازیهای سیاسی قدرتهای سلطۀ عالم جدید نیست.
نودولتیان و مدیران خفته و خواب گرفته و خوابگرد مُلک و ملت ما، تاریخ بخوانند و تاریخ بدانند تا بشناسند و بفهمند ایران کجاست و حاکمان و مدیران چه سرزمین پیچیده و رنگارنگ و ملت و میهن تاریخی و غنی از مواریثِ فرهنگی هستند و بیش از این بیخردانه فتنهها را دامن نزنند! و فتنهانگیزی نکنند.
۴ فروردین ۱۴۰۴
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل + | + IranDel
📷 عکس یادگاری دو دخترِ ایرانی کُرد و آذری در شهر ارومیه
از مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار
برداشت از دومین مجموعه بایگانی کاخ گلستان تهران که به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی منتشر شده است.
@IranDel_Channel
💢
از مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار
برداشت از دومین مجموعه بایگانی کاخ گلستان تهران که به مناسبت نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی منتشر شده است.
@IranDel_Channel
💢
👍31👎4
🔴 دشمنانِ معجزۀ «وحدت در کثرت» ایران
✍️ حامد میرزاحسینی، کنشگر مدنی - سیاسی اردبیلی
هویت تاریخی ایرانی، ساختمانِ نظری استواریست که ملّتِ ایران را در فراز و نشیبهای تاریخ، فارغ از کثرتهای زبانی و مذهبی، همچون یک کلِّ منسجم و یک پیکر واحد، نگه داشته است. نوروز یکی از بهترین نمادهای معجزۀ «وحدت در کثرت» ایرانیان بوده و در طول هزاران سال اخیر بطور پایداری توسط ایرانیان نکو داشته شده است.
اما هرچقدر که نیاکانِ ما در برپایی و پاسداشتِ هویتِ ایرانی و این خودآگاهی ملّی تاریخی مُصر بودند و مردم ما نسبت به آن حساسیت دارند، برخی مسئولان کشور نسبت به آن بیاعتنا هستند. بخشی از این بیاعتنایی ناشی از نگاه ایدئولوژیک به هویت ملّی و رقیب دانستن آن است و بخشی دیگر ناشی از فرصتطلبی قومگرایان در نفوذ به ساختاری که هویتِ ملّی را تهدید میبیند اما حساسیت کمتری نسبت به خدشهدار شدن وحدتِ ملّی توسط قومگرایان دارد.
اوج این بیاعتنایی به هویت ملّی، در ماجرای ارومیه دیده میشود. در شهری که خود یک «ایرانِ کوچک» است، بجای برگزاری یک رویداد فراگیر ملّی در مرکز شهر که جایی برای همبستگی کثرتهای ایرانی و بازتولید خودآگاهی ملّی باشد، مجوز رسمی برای برگزاری قومی نوروز صرفاً به هموطنانِ کُرد داده میشود و همان مراجع که چنین تفکیکی میان ملّتِ ایران قائل شدهاند، با آگاهی از نگرانی برخی اقشار مردم نسبت به قدرتنمایی پانکُردها، اینبار زمینۀ برگزاری قومی عزاداری توسط برخی اقشارِ آذریها را فراهم میکنند. شهری که صدها سال، محلِّ همزیستی ایرانیانِ آذری، کُرد، ارمنی، آشوری و غیره بوده و نماد همزیستی ایرانی است، به همتِ برخی مسئولانِ استان و بر خلاف خواستِ مردم، به محلِّ عربدهکشی پانتُرکیستها و پانکُردها تبدیل میشود و شعارهای این اقلیتها با صدای بلند سر داده میشود.
یگانه نکتۀ مثبت و مبارک در این جریان این است که قریب به اتفاق مردم و نخبگان در شهرهای آذربایجان، این رویداد را نه درگیری آذری و کُرد، که به درستی و درایت، عامدانه و مشکوک و در جهت اهداف خاص گروهی برآورد کردند و نسبت به عاقبتِ خونینِ تقویتِ قومگرایی بجای تأکید بر همزیستی و هویتِ ملّی آگاهتر شدند.
توضیحِ عکس:
این عکس را سال پیش از دیواری در شهر اردبیل انداختم. نوشته: «یاشاسین کُردستان، بژی آذربایجان»
اما گویا این شعار زیبای ملّی، مورد پسند عدهای که یا قومگرا هستند و یا نفعی در تفرقهافکنی قومی دارند، نبوده است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 دشمنانِ معجزۀ «وحدت در کثرت» ایران
✍️ حامد میرزاحسینی، کنشگر مدنی - سیاسی اردبیلی
هویت تاریخی ایرانی، ساختمانِ نظری استواریست که ملّتِ ایران را در فراز و نشیبهای تاریخ، فارغ از کثرتهای زبانی و مذهبی، همچون یک کلِّ منسجم و یک پیکر واحد، نگه داشته است. نوروز یکی از بهترین نمادهای معجزۀ «وحدت در کثرت» ایرانیان بوده و در طول هزاران سال اخیر بطور پایداری توسط ایرانیان نکو داشته شده است.
اما هرچقدر که نیاکانِ ما در برپایی و پاسداشتِ هویتِ ایرانی و این خودآگاهی ملّی تاریخی مُصر بودند و مردم ما نسبت به آن حساسیت دارند، برخی مسئولان کشور نسبت به آن بیاعتنا هستند. بخشی از این بیاعتنایی ناشی از نگاه ایدئولوژیک به هویت ملّی و رقیب دانستن آن است و بخشی دیگر ناشی از فرصتطلبی قومگرایان در نفوذ به ساختاری که هویتِ ملّی را تهدید میبیند اما حساسیت کمتری نسبت به خدشهدار شدن وحدتِ ملّی توسط قومگرایان دارد.
اوج این بیاعتنایی به هویت ملّی، در ماجرای ارومیه دیده میشود. در شهری که خود یک «ایرانِ کوچک» است، بجای برگزاری یک رویداد فراگیر ملّی در مرکز شهر که جایی برای همبستگی کثرتهای ایرانی و بازتولید خودآگاهی ملّی باشد، مجوز رسمی برای برگزاری قومی نوروز صرفاً به هموطنانِ کُرد داده میشود و همان مراجع که چنین تفکیکی میان ملّتِ ایران قائل شدهاند، با آگاهی از نگرانی برخی اقشار مردم نسبت به قدرتنمایی پانکُردها، اینبار زمینۀ برگزاری قومی عزاداری توسط برخی اقشارِ آذریها را فراهم میکنند. شهری که صدها سال، محلِّ همزیستی ایرانیانِ آذری، کُرد، ارمنی، آشوری و غیره بوده و نماد همزیستی ایرانی است، به همتِ برخی مسئولانِ استان و بر خلاف خواستِ مردم، به محلِّ عربدهکشی پانتُرکیستها و پانکُردها تبدیل میشود و شعارهای این اقلیتها با صدای بلند سر داده میشود.
یگانه نکتۀ مثبت و مبارک در این جریان این است که قریب به اتفاق مردم و نخبگان در شهرهای آذربایجان، این رویداد را نه درگیری آذری و کُرد، که به درستی و درایت، عامدانه و مشکوک و در جهت اهداف خاص گروهی برآورد کردند و نسبت به عاقبتِ خونینِ تقویتِ قومگرایی بجای تأکید بر همزیستی و هویتِ ملّی آگاهتر شدند.
توضیحِ عکس:
این عکس را سال پیش از دیواری در شهر اردبیل انداختم. نوشته: «یاشاسین کُردستان، بژی آذربایجان»
اما گویا این شعار زیبای ملّی، مورد پسند عدهای که یا قومگرا هستند و یا نفعی در تفرقهافکنی قومی دارند، نبوده است.
@IranDel_Channel
💢
👍33👎3
ایراندل | IranDel
🔴 رصد سرگذشت مشترک یک ملت در دو چهرۀ نجیب و رنج دیده ✍️ یادداشت دکتر حکمتاله ملاصالحی پس از مشاهدۀ تصویر دو دختر هممیهنِ کُرد و آذری ارومیهای در روزگار قاجاریه در میان مجموعه عکسهای مظفرالدین شاه قاجار برگرفته شده از دومین مجموعه آرشیو کاخ گلستان منتشر…
Telegraph
ایراندل | IranDel
🔴 هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
نگین همزیستی تاریخی اقوام ایرانی را تنگنظریهای قومی و پروژههای ضد ایرانی مشکوک و رسوا تهدید میکند
✍️ افشین جعفرزاده
اینجا ارومیه است. شهری ایرانی که در فراز و فرودهایش، یورشهای بیگانگان روس و عثمانی، فریبکاریها و تفرقهافکنیهای میسیونهای فرانسوی و بریتانیایی و خونآشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژههای تجزیهطلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقههای استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشهوری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقهالاسلام، تربیت، تمدن، منوچهر مرتضوی، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشتههای فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است. فرزندان و همدلان آنها زندهاند و نظارهگر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند. ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند. آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانیِ هخامنشی (آتروپات) دارد با پیشینهای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته. مگر عثمانیهای اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم، ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد، اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی - مذهبی در آشفته بازار سالهای پس از جنگ جهانی اول راهاندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلقاش را به ایران و ایرانیگری هیچگاه از دست نداده است. همه آنها رفتهاند، اما ارومیه مانده و ایراناش و سنتهای ملی نوروز و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر و شب چله. ارومیهای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز ایران و هممیهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
همان ارومیهای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمهها و نقشههای پلید و تفرقهافکنانه بیگانه شد. زخم کشتار و قتلعام هزاران شهروند جانش را خسته کرد. ولی سر خم نکرد. هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید، به روشنی میتوان دستان منحوس بیگانه و بیتدبیری و سادهلوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سدههاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشتهاند.
ویروس قومگرایی پانتُرکی و پانکُردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند. ولی اطمینان دارم بهسان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد.
شک نکنید، قوم و قبیلهگراییهای ساختگی و تعمدی و پروژهای نهایتاً همدلی بین شهروندان این شهر را عمیقتر کرده و قومگرایان را از هر سنخی باشند رسواتر از گذشته خواهد کرد.
فریب برخی رویههای تباه و قومگرایانهی تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید. موجسواران و سادهلوحان شاید دلخوش به اینها باشند. ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملّی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده، گرامیاش داشتهاند.
نوروز تُرکی و کُردی هم نداشته و نداریم
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفتسین و سیزده بدر و چهارشنبه سوریاش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژهبازان و کسانی که راه را بیراهه میروند و سنتهای ملی - ایرانی را به قومگرایی باطل و تفرقهافکنانه فرو میکاهند. اینجا کسی متعلق به ملتِ تُرک و ملتِ کُرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکلگیری اختلافات ساختگی بشوند. حیات و ممات روزانه و دیرین تُرک[زبان]ها و کُردها در این منطقه در هم تنیدهتر از این هست که پروژهبازان بخواهند از این آب گلآلود ماهیهای تفرقه و فدرالخواهی و درگیریهای تصنعی و ضدِّ ایرانی بگیرند.
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابتها نیست. نمی خواهم برخی ناهنجاریها را پردهپوشی سادهلوحانه بکنم، ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد. اگر اهل خرد حساسیتها را دریابند، اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانیگری و همگامی و همدلی با دیگر هممیهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تأکید موکد کنند.
پاینده باد ایرانزمین
یاشاسین ارومیه
بژی ارومیه
افشین جعفرزاده
۵ فروردین ۱۴۰۴
ایران، آذربایجان غربی، ارومیه
@IranDel_Channel
💢
🔴 هشداری درباره رخدادهای اخیر ارومیه
نگین همزیستی تاریخی اقوام ایرانی را تنگنظریهای قومی و پروژههای ضد ایرانی مشکوک و رسوا تهدید میکند
✍️ افشین جعفرزاده
اینجا ارومیه است. شهری ایرانی که در فراز و فرودهایش، یورشهای بیگانگان روس و عثمانی، فریبکاریها و تفرقهافکنیهای میسیونهای فرانسوی و بریتانیایی و خونآشامانی چون سیمیتقو وجیلوهای مهاجر عثمانی و پروژههای تجزیهطلبانه و خوشبختانه شکست خورده فرقههای استالین ساخته با راهبری ظاهری پیشهوری و قاضی محمدها را دیده است.
ولی آذربایجان همیشه بزرگانی در قواره ستارخان، خیابانی، ثقهالاسلام، تربیت، تمدن، منوچهر مرتضوی، محمد قاضی، علی دایی و صدها فرهیخته دیگر داشته که همه مکر و رشتههای فریب ساختگی و انیرانی را پنبه کرده است. فرزندان و همدلان آنها زندهاند و نظارهگر دقیق رخدادها که اگر گوشه چشمی به ایرانیت زده شود جان و مال فدا کنند. ارومیه تا ابد ایرانمدار و متعلق به دیار آذربایجان باقی خواهد ماند. آذربایجانی بودن ارومیه کوچکترین ربطی به قوم و تبار و زبان کسی ندارد و اهالی خرد و دانش نیک میدانند نشان از ایستادگی سردار ایرانیِ هخامنشی (آتروپات) دارد با پیشینهای بیش از ۲۲۰۰ سال.
ارومیه چشم طمعکار زیاد داشته. مگر عثمانیهای اتحاد و ترقی آن را در جنگ جهانی نخست به بهانه نجات جان مردم، ولی در اصل با پروژه پانترکی الحاق به گواه اسناد، اشغال نکردند؟ مگر اینجا جنگ ساختگی و خونبار دینی - مذهبی در آشفته بازار سالهای پس از جنگ جهانی اول راهاندازی نشد و هزاران قربانی نگرفت؟
ولی دلبستگیها و تعلقاش را به ایران و ایرانیگری هیچگاه از دست نداده است. همه آنها رفتهاند، اما ارومیه مانده و ایراناش و سنتهای ملی نوروز و چهارشنبهسوری و سیزدهبدر و شب چله. ارومیهای بایستی حافظه تاریخی داشته و بداند پناهی به جز ایران و هممیهنش نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
همان ارومیهای که در سالهای سیاه پس از جنگ جهانی اول اسیر چکمهها و نقشههای پلید و تفرقهافکنانه بیگانه شد. زخم کشتار و قتلعام هزاران شهروند جانش را خسته کرد. ولی سر خم نکرد. هر کشتاری در تاریخ ارومیه بررسی کنید، به روشنی میتوان دستان منحوس بیگانه و بیتدبیری و سادهلوحی خودی را در آن دید.
شهری که در آن ترکزبان آذری و کرد و ارمنی و آشوری و شیعه و سنی و مسیحی و اهل حق سدههاست برادرانه کنار هم زیسته و کوچکترین اختلافی با هم نداشتهاند.
ویروس قومگرایی پانتُرکی و پانکُردی شاید بتواند اندکی این همزیستی تاریخی را زخم زند. ولی اطمینان دارم بهسان یک واکسن ایمنی عمیقی برای حال و آینده این شهر سامان خواهد داد.
شک نکنید، قوم و قبیلهگراییهای ساختگی و تعمدی و پروژهای نهایتاً همدلی بین شهروندان این شهر را عمیقتر کرده و قومگرایان را از هر سنخی باشند رسواتر از گذشته خواهد کرد.
فریب برخی رویههای تباه و قومگرایانهی تجمعات مشکوک دوم فروردین و ۲۸ اسفند را هرگز نخورید. موجسواران و سادهلوحان شاید دلخوش به اینها باشند. ولی لازم است بدانند:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
بگردند تا بگردیم
نوروز جشنی ملّی و آیینی ایرانی است که همه شهروندان این شهر تا بوده، گرامیاش داشتهاند.
نوروز تُرکی و کُردی هم نداشته و نداریم
نام پرمعنا و زیبای نوروز و سفره هفتسین و سیزده بدر و چهارشنبه سوریاش خود گواه این مدعاست و رسوا کننده پروژهبازان و کسانی که راه را بیراهه میروند و سنتهای ملی - ایرانی را به قومگرایی باطل و تفرقهافکنانه فرو میکاهند. اینجا کسی متعلق به ملتِ تُرک و ملتِ کُرد و ملت آشوری و ارمنی هم نیست و نبوده
بر آگاهان و اهل خرد و فهم شهر ارومیه فرض است که حساسیتها را درک کرده و مانع شکلگیری اختلافات ساختگی بشوند. حیات و ممات روزانه و دیرین تُرک[زبان]ها و کُردها در این منطقه در هم تنیدهتر از این هست که پروژهبازان بخواهند از این آب گلآلود ماهیهای تفرقه و فدرالخواهی و درگیریهای تصنعی و ضدِّ ایرانی بگیرند.
بر آن نیستم تا بگویم اختلافات و رقابتها نیست. نمی خواهم برخی ناهنجاریها را پردهپوشی سادهلوحانه بکنم، ولی بدخواهان بدانند ارومیه هرگز به سرنوشت اخیر قفقاز دچار نخواهد شد. اگر اهل خرد حساسیتها را دریابند، اسیر احساسات نشوند و به ابن درجه از درک و فهم اجتماعی برسند که ترجیح دهند به جای تکیه بر احساسات افراطی قومی لازم است بیش از پیش شهروند باشند و بر ایران و ایرانیگری و همگامی و همدلی با دیگر هممیهنان خود بعنوان بخشی از ملت ایران تأکید موکد کنند.
پاینده باد ایرانزمین
یاشاسین ارومیه
بژی ارومیه
افشین جعفرزاده
۵ فروردین ۱۴۰۴
ایران، آذربایجان غربی، ارومیه
@IranDel_Channel
💢
👍54👎9
ایراندل | IranDel
🔴 سیاستهای قومگرایانه و پیامدهای آن در روابط داخلی و خارجی ایران؛ ارزیابی و تحلیل احسان هوشمند از رویدادهای اخیر ارومیه و نقش نهادهای دولتی در این پدیده اتفاقات ناخوشایند ۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی در ارومیه موجب نگرانی بخش بزرگی از هموطنان و شهروندان…
🔴 احسان هوشمند، ایرانشناس: صفر تا صد حادثه اخیر ارومیه در داخل کشور طراحی شده است / تمام حاشیهها ناشی از سوءتدبیر مدیران داخلی بود
احسان هوشمند در گفتوگو با جماران با اشاره به حادثه اخیر ارومیه و تنش رخداده در این شهر که منجر به سردادن شعارهای تجزیهطلبانه و تفرقهافکنانه سازماندهیشده توسط تعدادی از افراطیهای قومگرا در حضور مسئولین استانی شده بود، اظهار کرد: اساساً در سده اخیر، هر گونه قومگرایی و افراطیگری قومی در منطقه تحت پشتیبانی سرویسهای امنیتی کشورهای همسایه بوده است؛ کما اینکه شوروی در دهه ۲۰ جریانات مرتبط با فرقه پیشهوری را در ایران علم کرد و در ابتدای انقلاب اسلامی نیز دولت عراق از گروههای تروریستی در مناطق کُردنشین کشور حمایت میکرد. امروز هم قطعاً در چالشهایی که با نام اقوام ایرانی در کشور به وجود میآید، برخی دولتهای منطقهای یا فرامنطقهای نقش دارند، اما اینکه بخواهیم اتفاق اخیر ارومیه را صرفاً به دخالت کشورهای همسایه نسبت دهیم، بسیار اشتباه است و علل اصلی را باید در داخل کشور و محاسبات نادرست و اشتباهات مسئولین استانی و کشوری جستوجو کرد.
وی افزود: استفاده ابزاری از مباحث قومی و مناسک ملی برای پیشبرد اهداف سیاسی اقدامی نادرست و مخالف روح همبستگی ملی در کشوری تاریخی چون ایران است و هیچ دستگاهی نباید این حوزه را سیاسی و امنیتی کند و یا آن را به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف خود مورد استفاده قرار دهد. این را باید در نظر گرفت زمانی که آقایان مسئولان خودشان شرایطی را در داخل برای بروز تنش و حادثه فراهم میکنند، طبیعی است که رقبا و دشمنان خارجی هم از آن بهرهبرداری کنند.
🔴 این گفتوگو را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🔴 احسان هوشمند، ایرانشناس: صفر تا صد حادثه اخیر ارومیه در داخل کشور طراحی شده است / تمام حاشیهها ناشی از سوءتدبیر مدیران داخلی بود
احسان هوشمند در گفتوگو با جماران با اشاره به حادثه اخیر ارومیه و تنش رخداده در این شهر که منجر به سردادن شعارهای تجزیهطلبانه و تفرقهافکنانه سازماندهیشده توسط تعدادی از افراطیهای قومگرا در حضور مسئولین استانی شده بود، اظهار کرد: اساساً در سده اخیر، هر گونه قومگرایی و افراطیگری قومی در منطقه تحت پشتیبانی سرویسهای امنیتی کشورهای همسایه بوده است؛ کما اینکه شوروی در دهه ۲۰ جریانات مرتبط با فرقه پیشهوری را در ایران علم کرد و در ابتدای انقلاب اسلامی نیز دولت عراق از گروههای تروریستی در مناطق کُردنشین کشور حمایت میکرد. امروز هم قطعاً در چالشهایی که با نام اقوام ایرانی در کشور به وجود میآید، برخی دولتهای منطقهای یا فرامنطقهای نقش دارند، اما اینکه بخواهیم اتفاق اخیر ارومیه را صرفاً به دخالت کشورهای همسایه نسبت دهیم، بسیار اشتباه است و علل اصلی را باید در داخل کشور و محاسبات نادرست و اشتباهات مسئولین استانی و کشوری جستوجو کرد.
وی افزود: استفاده ابزاری از مباحث قومی و مناسک ملی برای پیشبرد اهداف سیاسی اقدامی نادرست و مخالف روح همبستگی ملی در کشوری تاریخی چون ایران است و هیچ دستگاهی نباید این حوزه را سیاسی و امنیتی کند و یا آن را به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف خود مورد استفاده قرار دهد. این را باید در نظر گرفت زمانی که آقایان مسئولان خودشان شرایطی را در داخل برای بروز تنش و حادثه فراهم میکنند، طبیعی است که رقبا و دشمنان خارجی هم از آن بهرهبرداری کنند.
🔴 این گفتوگو را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍36👎23